فهرست مطالب

کومش - سال پنجم شماره 2 (پیاپی 13، پاییز و زمستان 1382)

فصلنامه کومش
سال پنجم شماره 2 (پیاپی 13، پاییز و زمستان 1382)

  • 110 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1382/11/15
  • تعداد عناوین: 12
|
  • علی خدادادی، فرشید سعادت، محمدرضا خرمی زاده، عباس میر شفیعی، خدیجه حکمت صفحه 1
    سابقه و هدف
    نظر به نقش ماتریکس متالوپروتئینازها (MMPs) در فیزیوپاتولوژی بسیاری از بیماری های التهابی نظیر آرتریت روماتوئید و انواع بدخیمی ها، در این مطالعه تاظثیر پیروکسیکام در مقایسه با سایر ترکیبات ضدالتهابی استروئیدی و غیر استروئیدی بر فعالیت ماتریکس متالوپروتئینازها بررسی شده است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه از روش زایموگرافی و سایتوتوکسیسیته سلولی بهره گرفته شد؛ به میزان 10 تا 200 میکروگرم در میلی لیتر از ترکیبات دگزامتازون، دیکلوفناک و پیروکسیکام به محیط کشت سلولهای فیبروسارکوما (Wehi 164)، با توجه به توانایی این سلولها در تولید میزان بالای آنزیم MMPs اضافه شد.
    یافته ها
    براساس یافته های این تحقیق مشخص گردید که کلیه این ترکیبات توانایی کاهش فعالیت ماتریکس متالوپروتئینازها را دارا میباشند. از طرفی با بررسی اثرا سایتوتوکسیسیته سلولی دو دسته ترکیبات استروئیدی و ضدالتهابی غیراستروئیدی (دگزامتازون، دیکلوفناک و پیروکسیکام) مشخص گردید که پیروکسیکام سمیت به مراتب کمتری نسبت به دیکلوفناک دارا میباشد؛ به طوری که مقایسه حداقل مقدار داروی لازم برای کشتن پنجاه درصد سلولها، برای دیکلوفناک حدود بیست میکروگرم بر میلی لیتر و برای دگزامتازون و پیروکسیکام حدود هشتاد میکروگرم بر میلی لیتر می باشد. این در حالی است که دیکلوفناک در مقادیر بالاتر از سمیت بیشتری نسبت به دو ترکیب دیگر برخوردار است؛ به طوری که اثرات ناخواسته فراوانی نظیر جلوگیری از پرولیفراسیون سلولی و مرگ آن را موجب میگردد. از طرفی مقادیر بالای دگزامتازون و پیروکسیکام سمیت به مراتب کمتری را نشان داده اند. همچنین بر مبنای یافته های مذکور سایتوتوکسیسیته این ترکیب با کاهش فعالیت ماتریکس متالوپروتئینازها همخوانی دارد.
    نتیجه گیری و توصیه ها: با در نظر گرفتن یافته های فوق میتوان با تنظیم مقدار داروی مورد نیاز در جهت تعدیل بیان و فعالیت ماتریکس متالوپروتئینازها نسبت به تجویز دوز مناسب و تصحیح شرایط اقدام نمود.
    کلیدواژگان: ماتریکس متالوپروتئینازها، دیکلوفناک، دگزا متازون، سایتوتوکسیسیته، پیروکسیکام
  • محمدرضا محمدی، سید عباس باقری یزدی، مهدی رهگذر، بیتا مسگرپور، بهناز بهنام، اسماعیل ایمانی، علیرضا حسن زاده، حسین قنبری، خدیجه فرزانه صفحه 7
    سابقه و هدف
    بار اختلالات روان پزشکی در کشورهای پیشرفته تا حد زیادی به وسیله پرسشنامه های غربالگری و مصاحبه بالینی ساختار یافته شناسایی شده، ولی بررسی بار اختلالات روان پزشکی در کشور ما محدود و تعداد مطالعات انجام شده کم میباشد. برنامه ریزی برای ارایه خدمات اساسی بهداشت روان به افراد، نیازمند آگاهی از وضعیت موجود بیماری روانی در جامعه است. این مطالعه با هدف بررسی همه گیری شناسی اختلالات روانی در افراد 18 سال به بالای مناطق شهری و روستایی استان سمنان انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    نمونه مورد مطالعه با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ایو سیستماتیک از بین خانوارهای موجود استان سمنان انتخاب گردید و جمعا 280 نفر از طریق تکمیل پرسشنامه اختلالات عاطفی و اسکیزوفرنیا (SADS) توسط کارشناسان روانشناسی در استان، مورد مطالعه قرار گرفتند. تشخیص گذاری اختلالات براساس معیارهای طبقه بندی DSM-IV میباشد.
    یافته ها
    نتایج این بررسی نشان داد؛ شیوع انواع اختلالات روان پزشکی در استان 18.58 درصد میباشد که این شیوع در زنان 22.14 درصد و در مردان 14.49 درصد بوده است. اختلالات اضطرابی و خلقی به ترتیب با 8/22 و 5 ردصد، شایعترین اختلالات روان پزشکی در استان بودند. شیوع اختلالات پسیکوتیک در این مطالعه 1.78 درصد، اختلالات عصبی - شناختی 2.86 درصد و اختلالات تجزی های 0.72 درصد بوده است. در گروه اختلالات خلقی، افسردگی اساسی با 3.57 درصد و در گروه اختلالات اضطرابی، اختلال فوبی با 2.86 درصد شیوع بیشتری داشته اند.
    نتیجه گیری و توصیه ها: در این مطالعه 10.71 درصد افراد مورد مطالعه 10.71 درصد افراد مورد مطالعه دچار حداقل یک اختلال روان پزشکی در استان در افراد گروه سنی 55.41 سال با 13.85 درصد، افراد همسر فوت شده با 37.50 درصد، افراد ساکن در مناطق شهری با 92.13 درصد، افراد باسواد دیپلم با 14.29 درصد و افراد بیکار با 2857 درصد بیش از گروه های دیگر بوده است. لذا نتایج این تحقیق مسوولیت سیاست گذاران و برنامه ریزان بهداشتی استان سمنان و کشور در رابطه با تدوین برنامه های علمی و جرایی بهداشت روان را بیش از پیش روشن میسازد.
    کلیدواژگان: همه گیری شناسی، شیوع، اختلالات روان پزشکی، پرسش نامه اختلالات عاطفی و اسکیزوفرنیا (SADS)، استان سمنان
  • موسی الرضا حاج زاده، قاسم جعفری صفحه 19
    سابقه و هدف
    بیماری های قلبی - عروقی از علل شایع مرگ و میر و از کارافتادگی است که با ایجاد آترواسکلروز در عروق کرونر و پیشرفت آن به وجود میآید. عوامل زمینه ساز ایجاد CHD که موسوم به ریسک فاکتورهای قلبی اند متعدد هستند و در بین آنها افزایش کلسترول خون یک ریسک فاکتور اصلی به حساب می آید. شواهد نشان میدهد که که لیپوپروتیینهای غنی از تری گلیسرید نیز به طور مستقیم یا غیرمستقیم در آتروژنز نقش دارند. کم کاری های تیروئید موجب زیاد شدن کلسترول، تری گلیسرید و هیپرتانسیون دیاستولیک شده و لذا زمینه ساز CHD و برخی دیگر از اختلالات عمل قبل میشوند. در این پژوهش اثرات عصاره های آبی و الکلی گیاه ریواس (Rheum ribes) که از خانواده پلی گوناسه و گونه ای از گیاه است که در ایران میروید، بر چربی های خون در خرگوش هیپوتیرویید مورد مطالعه قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    برای ایجاد هیپرلیپیدمی، به آن مصرف خرگوشهای سالم مقدار (W/V) 0.05 دصد پودر متی مازول برای مدت 7 هسته اضافه شد. خرگوشها از پایان هفته چهارم به بعد هیپرلیپیدمیک شدند. در پایان 49 روز برای پروتکل مطالعه، خرگوشها به چند دسته تقسیم و به مدت 18 روز به شرح زیر تیمار شدند: گروه A به عنوان کنترل منفی، روزانه 15-10 میلی لیتر آب مقطر، گروه B به عنوان کنترل مثبت روزانه مقدار 570 میلی گرم پودر اسید نیکوتینیک، گروه C و گروه D روزانه به ترتیب مقدار B.W 4 گرم بر کیلوگرم پودر عصاره آبی و پودر عصاره الکلی ریواس در آب مقطر به صورت خوراکی دریافت نمودند. در پایان هفته 4 تا 7 از تجویز متی مازول و نیز 10 و 18 روز پس از تیمار از خرگوشها در شرایط مناسب خونگیری به عمل آمد و کلسترول و تری گلیسرید سرم با روش های آنزیماتیک روتین آمازیشگاهی اندازه گیری شدند.
    یافته ها
    متی مازول موجچب افزایش معنی دار کلسترول در پایان هفته چهارم و هفتم (P<0.001) و نیز موجب افزایش معنی دار تری گلیسرید در پایان هفته چهارم (P<0.001) گردید. سطح تری گلیسرید در پایان 49 روز، افزایش نشان داد ولی معنی دار نبود. عصاره آبی در مقایسه با آب مقطر در روز 10 و 18 موجب کاهش معنی دار کلسترول به ترتیب به مقدار 56.34 درصد و 84.87 درصد (P<0.01) گردید. این عصاره سطح تری گلیسرید را در روز دهم تیمار به میزان 11.29 درصد (NS) و در روز 18 تیمار به مقدار 66.88 درصد در مقایسه با اب مقطر کاهش داد (P<0.05). عصاره اتانلی ریواس در پایان 10 روز در مقایسه با آب مقطر غلظت کلسترول را به مقدار 40.56 درصد (P<0.05) و در پایان 18 روز به مقدار 72/27 درصد (P<0.01) کاهش داد. این عصاره غفظت تری گلیسرید را در روز 10 به میزان 34/39 درصد (NS) و در روز 18 به مقدار 79.14 درصد (P<0.01) کاهش داد. اسید نیکوتینیک در مقایسه با آب مقطر در پایان روز 10 و 18 سطح کلسترول را به ترتیب به مقدار 54.7 (P<0.01) و 62.8 درصد (P<0.05) و سطح تری گلیسرید را به ترتیب به مقدار 62/11 درصد و 62.68 درصد (P<0.05) به طور معنی دار کاهش داد.
    نتیجه گیری و توصیه ها: همان طور که نتایج نشان می دهد عصاره های آبی و اتانلی ریشه ریواس موجب کاهش معنی دار کلسترول (هر دو روز تیمار) و تری گلیسرید سرم (روز 18 تیمار) در خرگوشهای هیپرلیپیدمیک میشوند و مقدار این کاهشها نیز در حد اسید نیکوتینیک و یا بیشتر از آن است و لذا میتواند مصرف فرآورده های ریواس را برای پایین آوردن چربی های خون در افراد که کلسترول و یا تری گلیسرید بالاتر از طبیعی دارند پیشنهاد کرد.
    کلیدواژگان: ریواس، هیپرکلسترولمی، هیپرتری گلیسریدیم، کم کاری تیروئید، خرگوش
  • جمشید راهب، لیدا یکتا مرام، محمدرضا اکبری عیدگاهی، علی اکبر شعبانی، الهام آقایی صفحه 29
    سابقه و هدف
    گلوکز اکسیداز آنزیمی است که در صنایع غذایی، شیمیایی، آرایشی و بهداشتی و همچنین در کیتهای تشخیص گلوکز استفاده میشود. هدف این مطالعه شناسایی و جداسازی این ژن از ژنوم قارچ آسپرژیلوس نایجر از طریق PCR و کلونینگ آن در E. coli به منظور پایه ای برای تولید گلوکز اکسیداز نوترکیب در این است.
    مواد و روش ها
    قارچ آسپرژیلوس نایجر (ATCC 9029) در محیط حاوی پپتون و گلوکز و عصاره مالت و در حرارت 24 درجه سانتی گراد به مدت 72-48 ساعت کشت داده شد. DNA ژنومی قاچر به وسیله سونیکت کردن همراه با ساییدن قاچر سونیکت شده در نیتروژن مایع در بافر لیزکننده شامل EDTA و SDS استخراج شد. برای جداسازی ژن، یک جفت پرایمر طراحی شد و در شرایط بهینه شده PCR، ژن گلوکزاکسیداز تکثیر شد. سپس این ژن به وسیله Ins T/Aclon PCR~Tm Product cloning kit به داخل پلاسمید pTZ57R کلون و در داخل میزبان DH5?، E. coli ترانسفورم شد. نقشه ژنی این پلاسمید نوترکیب با آنزیمهای محدود کننده، تایید و پلاسمید نوترکیب pTA57RGO نامیده شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که روش استفاده شده در این مطالعه برای کشت و استخراج DNA از قارچهای رشته یا نظیر آسپرژیلوس مناسب است. همچنین ژن کد کننده آنزیم گلوکزاکسیداز که به وسیله تکنیک PCR جدا شده است دارای اندازه صحیح در آگاروز ژل الکتروفورزیس میباشد. ما نشان دادیم پلاسمید نوترکیب pTZ57RGO در Restriction analysis دارای الگوی صحیح میباشد.
    نتیجه گیری و توصیه ها: در این مطالعه ما ژن گلوکز اکسیداز را از طریق بهینه سازی شرایط PCR از آسپرژیلوس نایجر جدا و در یک میزبان پروکاریوتیک، کلون کردیم. این اولین گزارش از جداسازی و کلونینگ این ژن از طریق مهندسی ژنتیک در ایران است که میتواند برای کلونینگ در وکتور بیانی به منظور تولید این آنزیم به صورت نوترکیب به کار رود.
    کلیدواژگان: گلوکزاکسیداز، آسپرژیلوس نایجر، اشریشیاکولی
  • ایمان تقدسی، انوشیروان کاظم نژاد، ناهید سنجری، سقراط فقیه زاده، علیرضا ابدی صفحه 37
    سابقه و هدف
    یکی از معضلات و مشکلاتی که در سر راه برنامه ریزان، تصمیم گیران و مسوولین اجرایی کشور قرار دارد و آنها را در اتخاذ تصمیمات صحیح دچار مشکل مینماید، وجود آمارهای متعدد و گاها منتاقض از جانب سازمان های مربوط به ثبت اطلاعات مرگ و میر، موجب عدم اطمینان برنامه ریزان و تصمیم گیران به این آمارها گردیده است. این اختلاف در آمارها بیانگر این است که در سیستم جمع آوری اطلاعات این سازمانها نوعی کم شماری (Undercount) وجود دارد. یکی از روش هایی که میتواند این نقیصه را برطرف نماید. روش پوشش نمونه ای (Sample coverage approach) میباشد. این مطالعه بر روی اطلاعات مرگ و میر سال 1379 شهرستان بوشهر و به منظور برآورد تعداد متوفیان این شهرستان و تصحیح کم شماری انجام گردید.
    مواد و روش ها
    نخست، اطلاعات مرگ و میر شهرستان بوشهر از سه منبع: بخش توسعه نظام آماری و بخش توسعه شبکه و ارتقا سلامت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و سازمان ثبت احوال گردآوری شد. سپس اطلاعات هر منبع که براساس نام، نام خانوادگی، جنسیت و محل سکونت افراد متوفی بود، وارد رایانه گردید. آنگاه به منظور یافتن موارد مشترک منابع از نرم افزارهایی نظیر بانک اطلاعاتی Accwss استفاده گردید و پس از تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Splus، نتایج زیر به دست آمد.
    یافته ها
    بدون احتساب مرگ و میر نوزادان، تعداد کل متوفیان شهرستان بوشهر در سال 1379، 660 نفر با خطای معیار 5 نفر برآورد گردید؛ در حالی که تنها 641 مورد مرگ توسط سازمان های مربوطه گزارش شده بود. در نتیجه تعداد کم شماری توسط این سازمانها به طور متوسط 19 نفر معادل 2.88 درصد برآورد گردید.
    نتیجه گیری و توصیه ها: یافته های این تحقیق نشان میدهند که در سیستم جمع آوری اطلاعات مرگ و میر، کم شماری وجود دارد و با استفاده از روش پوشش نمونه ای میتوان برآورد قابل قبولی برای آن به دست آورد.
    کلیدواژگان: روش پوشش نمونه ای، هم پوشانی اطلاعات، کم شماری، بوت استرپ
  • امیر هوشنگ بختیاری، علی رشیدی پور صفحه 45
    سابقه و هدف
    سندرم تونل کارپ یکی از شایعترین سندرمهای فشاری بوده است که درمانهای متعددی برای آن پیشنهاد شده است. هدف مطالعه حاضر برای مقایسه اثرات درمانی اولتراسوند و لیزر بر درمان سندرم تونل کارپ است.
    مواد و روش ها
    50 بیمار (90 مچ) مبتلا به سندرم تونل کارپ خفیف یا متوسط با تشخیص الکترودیاگنوستیک در مطالعه شرکت کردند. بیماران به طور تصادفی در یکی از گروه های مطالعه، اولتراسوند درمانی یا لیزر درمانی قرار گرتفند. اولتراسوند درمانی، شامل 15 جلسه 15 دقیقه ای درمان اولتراسوند (MHz1، 1 W/cm2 منقطع 1:4) روی منطقه تونل کارپ و لیزر درمانی، شامل 15 جلسه درمان لیزر (9 ژول، nm830) روی 5 نقطه مسیر عصب مدیان در کانال کارپ بود. اندازه گیری درد بیمار توسط VAS، ارزیابی الکترونوروگرافی (نظیر تاخیر انتهایی حرکتی و حسی، آمپلی تود پنانسیلهای حرکتی و حسی) و اندازه گیری قدرت گرفتن دست و گرفتن بین انگشت شست و کوچک توسط دینامومتر در سه مرحله 1) قبل از درمان، 2) بعد از اتمام جلسات درمانی و 3) چهار هفته بعد از پایان درمان جهت ارزیابی پایداری انجام شد.
    یافته ها
    اثرات بهبودی اولتراسوند درمانی به طور معنی داری بهتر از لیزر درمانی بود، که شامل بهبودی تاخیر حرکتی و آمپلی تود پتانسیلهای حرکتی (P<0.01)، قدرت بین انگشت شست و کوچک (P<0.0001) و تسکین درد (P<0.0001) بود. اثرات ایجاد شده بعد از 4 هفته همچنان پایدار بودند. نتیجه گیری و توصیه ها: نتایج بیانگر تاثیر مثبت هر دو روش درمانی بود؛ اما با درمان اولتراسوند، نتایج بهتر از درمان با لیزر بود. یافته ها بیانگر اثرات رضایت بخش اولتراسوند در بیماران مبتلا به سندرم کانال مچ دست نوع خفیف و متوسط بود. با توجه به مشاهده برخی اثرات مفید لیزر درمانی، تحقیقات بیشتر در زمینه ترکیب این دو نوع درمان ضروری است.
    کلیدواژگان: سندرم تونل مچ دست، لیزر درمانی، اولتراسوند درمانی
  • محمد عموزاده خلیلی، هما یادگاری صفحه 53
    سابقه و هدف
    حرکات ظریف و دقیق، از جمله عوامل بهبود مهارتهای دستی در کودکان شناخته میشوند. این مهارتها در حین فعالیتها و بازی های روزمره در کودک به وجود آمده و توسعه مییابند. در صورت برنامه ریزی اصولی، مراکز پیش دبستانی و خانواده میتوانند در توسعه این حرکات نقش خود را ایفا نمایند. هدف از انجام این تحقیق بررسی مقایسه ای میزان رشد حرکات ظریف و دقیق کودکان حاضر در مهدهای کودک شهری و روستایی بوده است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تعداد 57 کودک شهری و 40 کودک روستایی مورد بررسی قرار گرفتند. میانگین سنی کودکان شهری 3.63 و میانگین سنی کودکان روستایی 3.82 سال بوده است. شش معیار سنجش ارزیابی برای تعیین تفاوتهای عملکردی بین کودکان شهری و روستایی به کار گرفته شد. برای آنالیز داده ها و تعیین تفاوت بین آنها از t-test استفاده شد.
    یافته ها
    در اکثر معیارهای سنجش، تفاوت معنی داری بین کودکان شهری و روستایی وجود داشت. به طور مشخص در دو معیار سنجش یعنی آزمون حرکات ظریف مشکل و رسم نقطه چین، کودکان روستایی به طور معنی داری از کودکان شهری موفقتر عمل نمودند (P<0.05). در آزمونهای برش خطوط منحنی و مستقیم، حرکات ظریف متوسط و رنگ آمیزی، بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود نداشت.
    نتیجه گیری و توصیه ها: یافته های فوق نشان میدهند که کودکان روستایی در انجام حرکات دقیق و ظریف مهارت بیشتری دارند. به نظر میرسد طراحی برنامه های مهارتی و تحرک آور در مهدهای کودک شهری ضروری است.
    کلیدواژگان: رشد حرکتی، حرکات ظریف و دقیق، مهارت های حرکتی، کودکان شهری و روستائی، آموزش پیش از دبستان
  • محمد جعفر صفار، محمد صادق رضایی صفحه 63
    هدف
    تعیین وضعیت سروایمونولوژیک کودکان، ده سال پس از واکسیناسیون بر علیه عفونت هپاتیت B در دوران نوزادی و سنجش وجود خاطره ایمنی با تجویز دوزاژ مختلف واکسن یادآور به کسانی که ایمنی حفاظت بخش نداشته اند.
    روش کار
    جمعیت مورد مطالعه از میان اولین سری کودکان واکسینه شده با واکسن هپاتیت B همگانی انتخاب شدند. نمونه سرمی جهت وجود و تیتراژ آنتی بادی ضدآنتی بادی s با روش الیزا (ELISA) و با استفاده از کیت HBs- Ab EIA-96 شرکت CA-U.S.A و Paramex labo diagnostic INC آزمایش شدند و کودکانی که تیتر آنتی بادی کمتر از 10 IU/L (کمتر از حد ایمنی بخش) داشتند، تحت تزریق دوزاژ متفاوت واکسن هپاتیت B قرار گرفتند. (gμ10عضلانی، gμ5عضلانی، gμ2.5داخل جلدی). 14-10 روز بعد، پاسخ سرولوژیک بدن مجددا با روش فوق اندازه گیری شد. تفاوت پاسخهای سرولوژیک افراد به دوزهای متفاوت با روش آماری x2 و T-test مورد مقایسه آماری قرار گرفتند.
    نتایج
    کلا 453 کودک (211 دختر و 242 پسر) انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. متوسط غلظت آنتی بادی ضد آنتی ژن s سرمی آنان 69/93±39/45 بود؛ 396 نفر از 453 مورد دارای آنتی بادی مثبت (بالاتر از 2 IU/L)، ولی فقط 58% آنان دارای آنتی بادی حفاظت بخش (بالاتر از(10 IU/L بودند. 165 کودک با تیتر آنتی بادی کمتر از10 IU/L و غلظت متوسط آنتی بادی 3.34±3.84 دوزاژ متفاوت واکسن یادآور در یافت کردند.87.2% (144 از 165نفر) آنان پاسخ ایمونولوژیک مناسب به صورت افزایش بیش از 4برابر تیتر آنتی بادی و یا تیتربالاتر از 10 IU/L یافتند. مقایسه متوسط غلظت آنتی بادی حاصل 163/84±153 با تیتر آنتی بادی قبل از واکسن یادآور(3.84 ± 3.34) تفاوت معنی داری را نشان می دهد(0.000=P). دوزاژ بالاتر واکسن سبب پاسخ ایمنی بهتر (ایجاد تیتر آنتی بادی بالاتر) شده است. مقایسه غلظت متوسط آنتی بادی دوز gμ10با 105.61±166.76)gμ2.5 نسبت به 89.35±103.2)، (P=0.001) و تعداد افراد پاسخ نداده آنان 3 نفر از 54 نفر و 12 نفر از 56 نفر (P=0.011) تفاوت معنی داری داشتند. 21 نفر از 165 نفر (12.8%) که به دوز یادآور واکسن پاسخ مناسب نداده بودند، از نظر احتمال عفونت و آلودگی با ویروس هپاتیت B مورد بررسی مارکرهای عفونت(Anti HBc و(HbsAg قرار گرفتند. نتایج، در همه آنان منفی بود و نشانی از عفوت با ویروسهای فوق دیده نشد.
    نتیجه گیری
    براساس نتایج حال از مطالعه فوق، واکسیناسیون با واکسن هپاتیت B در دوران نوزادی سبب ایجاد ایمنی درازمدت بیش از 10 سال، حتی بدون وجود آنتی بادی سرمی قابل اندازه گیری می گردد. تحریک خاطره ایمنی به دوزاژ آنتی ژنی واکسن بستگی دارد. تجویز واکسن یادآور تا شروع جوانی توصیه نمی گردد. بهتر است مطالعات با فاصله طولانی تری انجام شود. در صورت نیاز به تجویز واکسن یادآور، دوزاژ کم توصیه نمیشود.
    کلیدواژگان: هپاتیت B، واکسن هپاتیت B، خاطره ایمین، واکسن یادآور
  • فریبرز منطقی، علی اکبر شرفی، منیژه مختاری دیزجی صفحه 73
    سابقه و هدف
    امروزه تصویربرداری فراصوتی تشخیصی به طور وسیعی مورد استفاده قرار میگیرد. کاربرد گسترده این روش در پزشکی، اجرای برنامه کنترل کیفی این تجهیزات را برای کاهش میزان خطا در تشخیص ضروری میسازد.
    مواد و روش ها
    در این برری با استفاد از جسم آزمون و ارایه پروتکل عملکرد مناسب تعداد 79 دستگاه فراصوتی تشخیص به هنگام از انوع مختلف در تهران، به طور تصادفی انتخاب و از نظر پارامترهای اساسی فراصوتی مورد ارزیابی قرار گرفتند و نتایج حاصل با مقادیر توصیه شده توسط AAPM مقایسه گردید.
    یافته ها
    نتایج به دست آمده نشان میدهد که از کل دستگاه های آزمایش شده، 20.3 درصد از نظر منطقه مرده، 64.6 درصد از نظر اندازه گیری عمقی، 54.4 درصد از نظر اندازه گیری عرضی، 19 درصد از نظر قدرت تفکیک محوری (عمقی) و 12.7 درصد از نظر قدرت تفکیک عرضی، 20.2 درصد از نظر توانایی کانونی کنندگی و 30.4 درصد از نظر یکنواختی عملکردی، خارج از مقادیر توصیه شده توسط AAPM دارند. همچنین نتایج نشان میدهد که در این دستگاه بیشترین خطا مربوط به اندازه گیری های عمقی و عرضی و کمترین خطا مربوط به قدرت تفکیک عرضی میباشد.
    نتیجه گیری و توصیه ها: وجود چنین خطاهای قابل توجهی در پارامترهای اساسی دستگاه های فراصوتی، لزوم اجرای دقیق و مداوم یک برنامه کنترل کیفی جامع را در دستگاه های فراصوتی تشخیصی به هنگام مورد تایید قرار میدهد.
    کلیدواژگان: دستگاه های فراصوتی به هنگام، جسم آزمون، پروتکل اجرائی، کنترل کیفی
  • مهری انصاری نیاکی، فریده ایزدی ثابت صفحه 81
    سابقه و هدف
    مراقبتهای قبل از زایمان، نوعی برنامه جامع مراقبتی در دوران بارداری است که در حالت بهینه باید قبل از بارداری شروع گردد. این مراقبتها دارای تاثیر شگرفی در ارتقا سطح سلامت مادران و کودکان میباشند. بدین دلیل تلاشهای زیادی در جهت ایجاد و گسترش مراکز ارایه دهنده مراقبتهای قبل از زایمان انجام گرفته است و اطلاعات زیادی درباره گسترش کمی آن موجود میباشد؛ اما درباره کیفیت ارایه مراقبتهای قبل از زایمان اطلاعات کافی در دسترس نمیباشد، لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین کیفیت ارایه مراقبتهای قبل از زایمان (قبل از بارداری و حین بارداری) براساس استانداردهای مراقبتی موجود در مراکز بهداشتی - درمانی شهر سمنان در سال 1381 انجام شد.
    مواد و روش ها
    مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی با تعداد نمونه (95 نفر) میباشد. نمونه ها به طور تصادفی از بین زنانی انتخاب شده اند که از تاریخ اول فروردین الی پایان شهریورماه سال 1381 زیمان نموده اند و در من مراقبتهای قبل از زایمان خود را زا مراکز بهداشتی - درمانش هر سمنان دریافت داشته اند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه بوده که با استفاده از پرونده های بهداشتی موجود در مراکز و مصاحبه تلفنی با واحدهای مورد پژوهش تکمیل گردید. در این پژوهش از 6 نشانگر، برای بررسی کیفیت مراقبتها استفاده شده است.
    یافته ها
    نتایج این پژوهش بیانگر آن است که فقط 6.11% زنان، مشاوره قبل از بارداری را دریافت نموده اند. 46% آنها مراقبتهای دوران بارداری خود را در سه ماهه اول شروع کردند و میانگین تعداد دفعات دریافت مراقبتها، 9 بار بوده است. در ارایه اولین مراقبت در بخش گرفت شرح حال کامل 49.5% و در انجام معاینات مامایی 19.6% و در معاینات فیزیکی 47.2% و در مورد درخواست آزمایشات لازم 72.2% از موارد، استاندارد مراقبتی رعایت گردیده است. در هر مراجعه از مراجعات دوره ای زنان باردار 87.3% موارد، استاندارد مراقبتی رعایت گردیده است و برای 41.1% نمونه ها، آزمایشاتی که در مراجعات بعدی نیاز به تکرار دارند مجددا درخواست شده است و 46.4% موضوعات آموزشی مورد نیاز، به زنان باردار آموزش داده شده است.
    نتیجه گیری و توصیه ها: مطالعه حاضر نشان میدهد که علیرغم آنکه یکی از راه کارهای اساسی جهت ارتقا سلامتی مادران و کودکان، ارایه مراقبتهای قبل از زایمان می باشد، اما هنوز کیفیت ارایه این مراقبتها در مراکز بهداشتی - درمانی ما در حد کاملا مطلوب نمیباشند؛ لذا ضرورت آن وجود دارد که جهت ارتقا کیفیت ارایه و تشویق مادران جهت دریافت این مراقبتها، گامهای موثرتری برداشته شود.
    کلیدواژگان: کیفیت، مراقبت ها، قبل از زایمان، دوران بارداری، مشاوره قبل از بارداری، مراکز بهداشتی
  • محمد نساجی، شاهرخ موسوی، راهب قربانی صفحه 87
    سابقه و هدف
    پنومونی بیمارستانی عبارت است از عفونت پارانشیم ریه که حداقل 48 ساعت بعد از بستری در بیمارستان ایجاد میشود. این عفونت در کل بعد از عفونت ادراری دومین عفونت و در بخش مراقبتهای ویژه، شایعترین عفونت بیمارستانی است. بروز آن 10 تا 20 درصد گزارش شده و در افراد با لوله تراشه و تهویه مکانیکی تا 80 درصد میرسد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه، 402 بیمار بستری در بخش مراقبتهای ویژه داخلی و جراحی بیمارستانهای فاطمیه(س) و امداد شهر سمنان مورد بررسی قرار گرفتند. متغیرهای سن، جنس، داشتن کاهش سطح هوشیاری، تهویه مکانکی، لوله بینی - معدی، جراحی های شکم و قفسه صدری و نام بخش (داخلی یا جراحی) ثبت شد. بیماران روزانه توسط پزشک متخصص ویزیت شدند. معیار بروز پنومونی بیمارستانی، بروز تب بعد از 48 ساعت و سه یافته توام لکوسیتوز، افزایش ترشحات ریوی و تغییرات گرافی قفسه صدری بوده است. از رگرسیون لجستیک در سطح معنی درای 5% برای تحلیل داده ها استفاده شد.
    یافته ها
    9.2% (فاصله اطمینان 95%: 12.0-6.4%) بیماران، دچار پنومونی بیمارستانی شدند. از میان متغیرهای ذکر شده، بیمارانی که کاهش سطح هوشیاری داشتند 2.7 برابر بیمارانی که کاهش سطح هوشیاری نداشتند، هم چنین بیماران با تهویه مکانیکی 6.7 برابر بیماران بدون تهویه مکانیکی شانس ابتلا به پنومونی را داشتند. سایر متغیرها اثر معنی دار در بروز پنومونی نداشتند.
    نتیجه گیری و توصیه ها: با توجه به اینکه کاهش سطح هوشیاری و اتصال به لوله تراشه و تهویه مکانیکی خطر بروز پنومونی را بیشتر میکند؛ توجه بیشتر به بیماران در معرض دو عامل فوق ضروری است. همچنین توصیه میشود، حدالامکان از هر گونه مداخلات غیرضروری در بیماران بخشهای مراقبت ویژه اجتناب شود و در صورت نیاز به تهویه مکانیکی، مراقبت و رعایت بهداشت وسایل آن برای کاهش بروز پنومونی الزامی است.
    کلیدواژگان: پنومونی بیمارستانی، بخش مراقبت های ویژه، تهویه مکانیکی، لوله تراشه، کاهش سطح هوشیاری
  • اعظم آذرگون، بهپور یوسفی صفحه 93
    سابقه و هدف
    تزریق داخل رحمی اسپرم با یا بدون تحریک تخمک گذاری، برای درمان علل مشخصی از نازایی ها از جمله فاکتور مردانه، موکوز بد سرویکس، وجود آنتی بادی های ضداسپرم، مواد خفیف اندومتریوز، اختلالات مربوط به تخمک گذاری مقاوم به درمان های اولیه نازایی ناشناخته استفاده میشود. هدف از این مطالعه بررسی نتایج IUI در مرکز بیمارستان امیرالمومنین و مقایسه آن با آمار مراکز دیگر بوده است.
    مواد و روش ها
    نوع تحقیق، توصیفی است که بیماران کاندید IUI از مهرماه 80 لغایت مردادماه 82 مورد مطالعه قرار گرفتند. در 21 سیکل از کلومیفن (CC) و 67 سیکل از گنادوتروپین ها به همراه کلومیفن (HMG+CC) برای تحریک تخمک گذاری استفاده شد و از HCG یا Super fact به جای سرج LH استفاده شد و بیماران براساس شرح حال، معاینه، انجام PCT، Prolactin، TSH و هیستروسالپینگوگرافی و آنالیز سمن به چهار گروه اصلی به ترتیب: 1- اختلال در تخمک گذاری 2- مردانه 3- عدم تخمک گذاری و مردانه و 4- ناشناخته تقسیم شدند.
    یافته ها
    16 درصد حاملگی به ازای بیمار و 13.6 درصد به ازای سیک داشتیم. 3 مورد حاملگی در سیکل CC و 9 مورد حاملگی در سیکل HMG+CC بود که از نظر آماری اختلاف معنی داری نداشتند (P>0. 85). شایع ترین علت نازایی به ترتیب اختلال در عدم تخمک گذاری (32%) و مردانه (30.7%) بود. از 12 مورد حاملگی 6 مورد حاملگی ترم زنده، 2 مورد حاملگی در جریان، 2 مورد سقط، 1 مورد زایمان پره ترم، 1 مورد مرگ داخل رحمی و 1 مورد دوقلویی بودند. درصد حاملگی به ازای سیکل در علل مختلف نازایی از نظر آماری معنی دار نبود(0.1
    نتیجه گیری
    با توجه به این که در این مطالعه در 67 سیکل از ترکیب HMG+CC برای تحریک تخمک گذاری استفاده شده، که میانگین مصرف آمپول HMG 10عدد بوده است، می توان از این متد در افرادی که با CC به تنهایی پاسخ مناسبی ندارند و جاهایی که به علتOHSS، ترس از مصرفHMC به تنهایی وجود دارد، استفاده کرد و میزان مصرفHMC را پایین آورد.
    کلیدواژگان: IUI، گنادوتروپین ها، نازائی مردانه، اختلال در تخمک گذاری