فهرست مطالب

پاتوبیولوژی مقایسه ای - سال پانزدهم شماره 61 (پاییز 1397)

فصلنامه پاتوبیولوژی مقایسه ای
سال پانزدهم شماره 61 (پاییز 1397)

  • تاریخ انتشار: 1397/09/02
  • تعداد عناوین: 7
|
  • سارا امینی، رضا معصومی *، بهنام رستمی، محمدحسین شهیر صفحات 2553-2560
    مطالعه ی حاضر با هدف بررسی اثرات محافظتی ژل رویال در رقیق کننده تریس بر فراسنجه های تحرک، زنده مانی، ناهنجاری های مورفولوژیک و تمامیت غشای پلاسمایی اسپرم قوچ در طول نگهداری به صورت مایع به مدت 7 روزانجام گرفت. تعداد 64 نمونه اسپرم از 4 راس قوچ افشاری با میانگین سن چهار سال با استفاده از واژن مصنوعی جمع آوری شد. پس از بررسی اولیه، نمونه های منی با هم مخلوط شده و سپس با رقیق کننده تریس زرده بدون ژل رویال (شاهد) یا همراه با غلظت های مختلف ژل رویال (5%، 3%،1%) رقیق گردید. تحرک کلی نمونه های منی با استفاده از سیستم آنالیز کامپیوتری اسپرم (CASA) مورد بررسی قرار گرفت. فراسنجه های مورفولوژی و زنده مانی با روش رنگ آمیزی ائوزین-نیگروزین و یکپارچگی غشا با آزمون تورم هیپواسموتیک (HOST) مورد ارزیابی قرار گرفتند. نمونه های رقیق شده به صورت مایع به مدت یک هفته در دمای 0C4 نگهداری شدند. نتایج نشان داد که درصد تحرک کل نمونه های منی مایع پس از هفت روز نگهداری در دمای 0C4 در تیمار 3 درصد (86/2±25/51) به طور قابل توجهی از دیگر تیمارها بالاتر بود (05/0>P). درصد اسپرم های دارای غشای سالم در نمونه های رقیق شده در رقیق کننده ی حاوی 3 درصد ژل رویال (96/2±53/46) به طور معنی داری از گروه شاهد بالاتر بود (05/0>P). درصد اسپرم های زنده درگروه 3 درصد (37/3±96/56) و 1 درصد (83/2±68/54) ژل رویال به طور معنی داری بیشتر از گروه شاهد بود (05/0>P). به طور کلی، نتایج آزمایش حاضر نشان داد که افزودن 3% ژل رویال به رقیق کننده تریس موجب بهبود فراسنجه های اسپرم قوچ در مدت ذخیره سازی به صورت تازه گردید.
    کلیدواژگان: قوچ، مایع منی، ژل رویال، اسپرم
  • لیلا تقی زاده، اکرم عیدی*، پژمان مرتضوی، علی حائری روحانی صفحات 2561-2570
    اثرات منفی ناشی از استرس اکسیداتیو در سرم، منی و بافت بیضه مبتلایان به واریکوسل یا در مدل های حیوانی نشان داده شده است. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر سلنیت سدیم بر آسیب شناسی و هیستومتری بیضه موش های صحرایی سالم و واریکوسلی انجام گرفت. 44 سر موش صحرایی در 11 گروه شامل: گروه کنترل سالم (1 میلی لیتر بر کیلوگرم وزن بدن سرم فیزیولوژی) ، گروه کنترل جراحی (انجام عمل جراحی بدون القا واریکوسل به همراه تزریق 1 میلی لیتر بر کیلوگرم وزن بدن، سرم فیزیولوژی داخل صفاقی) ، گروه کنترل واریکوسل، گروه های سالم دریافت کننده ی داخل صفاقی سلنیت سدیم با دوز های 05/0، 1/0، 2/0 و 4/0 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن، و گروه های واریکوسلی دریافت کننده ی داخل صفاقی سلنیت سدیم با دوز های 05/0، 1/0، 2/0 و 4/0 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن تقسیم شدند. بعد از ایجاد واریکوسل، 60 روز تزریق سلنیت سدیم به موش های واریکوسلی و سالم ادامه یافت. نمونه های بافت بیضه برای مطالعات آسیب شناسی شناسی جمع آوری شدند. سلنیت سدیم به صورت وابسته به دوز موجب افزایش معنی دار ضخامت بافت پوششی لوله های منی ساز در موش های صحرایی واریکوسلی در مقایسه با گروه کنترل واریکوسل شد (P<0. 01). ضرایب اسپرمیوژنز (SI) و اسپرماتوژنز (TDI) لوله های منی ساز تحت تاثیر سلنیت سدیم وابسته به دوز در مقایسه با گروه کنترل سالم افزایش نشان دادند. ضرایب SI وTDI لوله های منی ساز تحت تاثیر شرایط واریکوسل بیضه کاهش معنی داری در مقایسه با گروه کنترل سالم داشتند (05/0 P<). سلول های لیدیگ به طور معنی داری تحت تاثیر سلنیت سدیم در موش های صحرایی واریکوسلی در مقایسه با گروه واریکوسل افزایش یافتند (01/0 P<). نتایج این مطالعه پیشنهاد می کند درمان سلنیوم اثرات مفیدی بر بافت بیضه موش های صحرایی واریکوسلی دارد.
    کلیدواژگان: سلنیت سدیم، واریکوسل، بیضه، موش صحرایی
  • سمیه حامدی *، امیرسالار زندی صفحات 2571-2576
    با توجه به نقش مهم اندام های لنفاوی در حفظ سلامت پرندگان و نیز عدم آگاهی از ویژگی های بافت های لنفاوی کبک به عنوان یک گونه پرورشی مهم در کشور، مطالعه حاضر به ارزیابی بافت شناسی اندام های لنفاوی کبک چوکار می پردازد. از تیموس، بورس فابریسیوس، طحال، لوزه سکومی و لوزه پیلور 30 عدد کبک چوکار نر20 روزه نمونه گیری انجام شد. پس از فیکس شدن و طی مراحل معمول بافت شناسی برش ها به روش هماتوکسیلین ائوزین رنگ آمیزی شده و با میکروسکوپ نوری مورد مطالعه بافت شناسی و هیستومورفومتریک قرار گرفتند. طبق نتایج بدست آمده ساختار لوزه سکومی متشکل از واحدهای فولیکولی و شیار مرکزی با نام فوسولا بود که میانگین طول 0. 11±14/1 و عرض 06/0±31/0 میلی متر را داشت. بورس فابریسیوس حاوی چین های مخاطی پلیکا با طول 30/0±99/2 میلی متر، و دارای تعداد زیادی فولیکول لنفاوی با قطر 02/0±49/0 میلی متردر پارین بود. تیموس توسط بافت همبند به لبول های ناقصی با قطر 07/0±60/0 میلی متر تقسیم شده بود. در طحال نیز پالپ قرمز در حد فاصل پالپ سفید قرار داشت که ضخامت پالپ سفید 0/0±20/0 میلی متر بود. فولیکول های زیر مخاطی لوزه پیلور در تمام مجرا با قطر 04/0±24/0 میلی متر مشاهده گردید. این مطالعه نشان داد اندام های لنفاوی کبک چوکار از نظر بافت شناسی مشابه و در عین حال گسترده تر از اندام های لنفاوی جوجه های گوشتی می باشد که همین می تواند دلیلی بر ایمنی بالای این پرنده باشد.
    کلیدواژگان: کبک چوکار، بافت شناسی، هیستومورفومتری، اندام های لنفاوی
  • الهام رحمانیان، سعیده نعیمی*، بابک رسولی، فاطمه طهماسبی . صفحات 2577-2584
    آترواسکلروز یکی از مهمترین بیمار ی های قلبی عروقی است. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر عصاره پسته بر شدت ضایعات ناشی از هیپرکلسترولمی در آئورت خرگوش می‎باشد. بدین منظور، 25 سر خرگوش بالغ ماده پس از طی دوران سازش پذیری به 5 گروه 5 تایی شامل شاهد، کنترل مثبت 1، کنترل مثبت 2، تیمار و کنترل منفی تقسیم شدند. گروه شاهد جیره غذایی معمولی، گروه کنترل مثبت 1 روغن ذرت و گروه کنترل مثبت 2 کلسترول به میزان مشابه با گروه ‎تیمار دریافت کردند. عصاره پسته با مقدار 1000 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، به گروه تیمار همراه با 1% وزن غذای مصرفی کلسترول و 1 میلی لیتر بر کیلوگرم وزن بدن روغن ذرت به صورت گاواژ تجویز شد. به گروه کنترل منفی، مقدار 1000 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن عصاره پسته از راه خوراکی تجویز شد. در پایان، تغییرات مربوط به بافت آئورت مطالعه و میزان رسوب چربی تعیین شد. در پژوهش حاضر هیچ تغییری در بافت آئورت درگروه شاهد مشاهده نشد. در گروه کنترل مثبت 1 (دریافت کننده روغن ذرت) رسوبی دیده نشد. گروه تیمار در مقایسه باگروه کنترل مثبت 2 (دریافت کننده کلسترول) رسوبات کمتری در بافت آئورت نشان داد. در گروه کنترل منفی (دریافت کننده عصاره پسته) نیز هیچ گونه رسوب چربی مشاهده نشد. مطالعه حاضر نشان می‎دهد که عصاره پسته در بهبود کاهش عوارض آترواسکلروز و همچنین کاهش رسوبات چربی در لایه های اینتیما و مدیا در بافت آئورت، در خرگوش‎های هیپرکلسترولمیک موثر می‎باشند.
    کلیدواژگان: پسته، آئورت، هیپرکلسترولمی، خرگوش
  • یونس فرجادی فر، داریوش مهاجری *، رامین کفاشی الهی صفحات 2585-2596
    سیسپلاتین به عنوان یک داروی ضدسرطان، در دوزهای بالا برای کبد سمی می باشد. مشخص شده است که استرس اکسیداتیو در سمیت سیسپلاتین دخیل است. با توجه به خواص آنتی اکسیدانی سیاه دانه، این مطالعه برای ارزیابی اثرات محافظتی عصاره سیاه دانه در برابر سمیت کبدی سیسپلاتین در موش صحرایی انجام گردید. 40 سر موش صحرایی نر ویستار به طور تصادفی در چهار گروه مساوی تقسیم گردید. گروه 1 به عنوان شاهد انتخاب شد. به گروه های 2 و 4 عصاره سیاه دانه (mg/kg250) به مدت 15 روز متمادی گاواژ گردید. گروه های 3 و 4 تک دز سیسپلاتین (mg/kg 5/7) را در دهمین روز آزمایش به روش داخل صفاقی دریافت کردند. در پایان، سطوح سرمی آنزیم های آسپارتات و آلانین آمینوترانسفراز و لاکتات دهیدروژناز و بیلی روبین تام، آلبومین و پروتئین تام اندازه گیری شد. میزان مالون دی آلدئید و فعالیت آنزیم های سوپراکسید دیسموتاز، کاتالاز، گلوتاتیون پراکسیداز و گلوتاتیون ردوکتاز نیز در هموژنات بافت کبد اندازه گیری شد. برای ارزیابی آسیب شناسی بافتی، نمونه هایی از کبد جدا و مقاطع بافتی با استفاده از روش معمول رنگ آمیزی هماتوکسیلین ائوزین تهیه شد. در نهایت، یافته های بیوشیمیایی با نتایج بافتی تطبیق داده شد. در گروه 4، عصاره سیاه دانه به طور معنی داری میزان افزایش یافته آنزیم های شاخص آسیب کبد و بیلی روبین تام را کاهش و سطوح کاهش یافته آلبومین و پروتئین تام سرم را به طور معنی داری افزایش داد. در این گروه، عصاره سیاه دانه به طور معنی داری میزان پراکسیداسیون لیپیدی را کاهش و سطوح آنتی اکسیدان های کبد را افزایش داد. تغییرات بافتی همراستا با یافته های بیوشیمیایی بود. تیمار با عصاره سیاه دانه، به طور قابل توجهی مانع از بروز تغییرات پاتولوژیک در بافت کبد موش های صحرایی شد و تنها آسیب قابل مشاهده، واکوئولاسیون خفیف سیتوپلاسم هپاتوسیت ها به خصوص در اطراف وریدچه مرکزی بود. نتایج این مطالعه نشان داد عصاره سیاه دانه با خواص آنتی اکسیدانی خود، کبد موش های صحرایی را در برابر سمیت سیسپلاتین محافظت می کند.
    کلیدواژگان: سیاه دانه، سیسپلاتین، پارامترهای بیوشیمیایی، آنتیاکسیدان، هیستوپاتولوژی
  • مهران فرهودی مقدم *، سیدمحمدعلی خلفی صفحات 2597-2606
    گیاه پنج انگشت (Vitex agnus-castus L.) از بین گیاهان دارویی، گیاهی با اثرات تولید مثلی کاملا شناخته شده است. در مطالعه حاضر، عصاره گیاه با نام تجاری ویتاگنوس، به صورت خوراکی به گاوهای ماده نژاد هلشتاین سیکلیک تجویز شد. ابتدا گاوها به دو گروه تیمار (7 راس) و شاهد (7 راس) تقسیم و با تزریق پروستاگلاندین (αPGF2) به فاصله 11 روز همزمانی چرخه تولید مثلی انجام شد و پس از طی یک چرخه با شروع چرخه جدید، خوراندن 50 میلی لیتر عصاره گیاهی ویتکس آگنوس (90-80 میلی گرم در میلی لیتر) به گروه تیمار انجام پذیرفت و گاوها مجددا همزمان شده و خوراندن دارو تا پایان چرخه ادامه یافت. گاوها در روزهای 5، 9، 13 و 18 چرخه مورد معاینه قرارگرفتند (لمس مقعدی و سونوگرافی) ، همچنین بطور روزانه خونگیری صورت گرفت و میزان غلظت کورتیزول، پروژسترون و LH تعیین شد. غلظت کورتیزول سرم در گروه تیمار پس از درمان نسبت به قبل از درمان روند کاهشی داشته است (05/0 P>). اختلاف در میزان پروژسترون سرم خون در گروه تیمار پس از درمان نسبت به قبل از درمان در روزهای 13 و 18 چرخه روندی افزایشی داشته، همچنین غلظت پروژسترون در روزهای مختلف چرخه در گروه تیمار نسبت به شاهد روندی افزایشی داشته است. مقایسه دقیق نشان می دهد که میانگین غلظت LH سرمی در گروه تیمار بعد از درمان نسبت به قبل آن تنها در روز 13 چرخه افزایش یافته است. با توجه به نتایج این مطالعه به نظر می رسد که احتمالا عصاره گیاه ویتکس آگنوس می تواند بر کاهش کورتیزول و افزایش پروژسترون در سرم خون گاو اثر داشته باشد.
    کلیدواژگان: گیاه پنج انگشت، پروژسترون، کورتیزول، LH، گاو شیری
  • رضا نارنجی ثانی*، پرویز تاجیک، نگار دامغانیان، گلشید جاودانی صفحات 2607-2613
    اسپرماتوژنز فرایند پیچیده ای است که از سلول های اسپرماتوگونی منشا گرفته و شامل مراحل پی در پی و سازمان یافته ای از تکثیر وتمایز سلولی است که در نهایت منجر به تولید سلول های عملکردی اسپرماتوزوا می شود. جهت انجام این مطالعه ، نمونه گیری سلول های سرتولی و اسپرماتوگونی از گوساله های 5-3 ماهه انجام گرفت. در گروه های درمانی، کشت همزمان سلول های سرتولی و اسپرماتوگونی، قبل از ارزیابی کلونی تحت درمان با هورمون گنادوتروپین کوریونی انسانی (hCG: human Chorionic Gonadotropin) 2، 5 و 10 واحد در هر میلی لیتر محیط کشت قرار گرفتند. برای شناسایی سلول های سرتولی از رنگ آمیزی ایمونوسیتوشیمی ویمنتینن و کلونی های اسپرماتوگونی بنیادی با روش ایمونوسیتوشیمی OCT-4 شناسایی شدند. نتایج نشان داد که شناسایی کلونی های سلول های بنیادی اسپرماتوگونی و سرتولی به خوبی به ترتیب توسط رنگ آمیزی ایمونوسیتوشیمی OCT-4 و ویمنتین انجام گرفته و هورمون hCG تعداد و قطر کلونی را افزایش می دهد این مطالعه نشان داد که. hCG می تواند منجر به القای تکثیر و فرایند تمایز در کشت سلول های بنیادی اسپرماتوگونی و سرتولی شود.
    کلیدواژگان: کشت، گنادوتروپین کوریونی انسانی، سلول های سرتولی، سلول های اسپرماتوگونی بنیادی
|
  • Amini S_Rostami B_Shahir M.H_Masoumi R * Pages 2553-2560
    The present study was conducted to evaluate the protective effects of royal jelly in Tris based extender on ram sperm parameters including motility, viability, morphology and plasma membrane integrity during 7 days liquid storage. 64 semen samples were collected with artificial vagina from 4 rams. After initial assessments, semen samples were mixed and then were diluted with Tris based extender having 0 (control), %1, %3 and %5 royal jelly. Motility was assessed with CASA system. Morphology and viability were assessed with Eosin-Negrosin staining method and plasma membrane integrity was assessed with HOST method. Diluted semen samples were kept in 37° for 1 hour and 4° C for 7 days. The results showed that motility percentage (51.25±2.86) in %3 royal jelly supplemented group was significantly higher than other treatment groups after 7 days’ liquid storage of semen (P< 0.05). The percentage of sperm cells with functional plasma membrane (46.53± 2.96) in %3 royal jelly supplemented group was significantly higher than control group (P< 0.05). The percentage of live sperm cells in %3 (56.96±3.37) and in 1% (54.68±2.83) royal jelly supplemented groups were higher than control group (P< 0.05). In conclusion, the results of present study showed that supplementation of %3 royal jelly to Tris based extender improves ram sperm parameters after 7 days’ liquid storage of semen.
    Keywords: Ram, Semen, Royal jelly, Sperm
  • Taghizadeh L, Eidi A*, Mortazavi P, Haeri Rohani A Pages 2561-2570
    Negative effects of oxidative stress on serum, semen and testicular tissue have shown in patients with varicocele or in animal models. This study investigated the effects of sodium selenite on histological and histometrical parameters in testis of normal and varicocele-induced male Wistar rats. Forty-four rats were divided randomly in 11 groups: control group (1 ml/kg of saline intraperitoneally), sham-operated control group (only surgery without varicocele, 1 ml/kg of saline intraperitoneally, experimental varicocele groups (sodium selenite at doses 0.05, 0.1, 0.2, and 0.4 mg/kg, intraperitoneally) and normal experimental groups (sodium selenite at doses 0.05, 0.1, 0.2, and 0.4 mg/kg, intraperitoneally). Two months after surgery using Turner method, varicocele was induced in rats. Then, sodium selenite was administered continuously for 60 days. Testis tissue samples were collected for histological and histometrical studies. Sodium selenite caused a significant increase in thickness of epithelium of seminiferous tubules compared to varicocele control group (P<0.01). Tubular differentiation index (TDI) and spermiogenesis index (SI) of seminiferous tubules showed an increase in sodium selenite groups compared to normal control group. TDI and SI of seminiferous tubules showed a significant decrease in varicocele control group compared to normal control group (P<0.05). Sodium selenite caused a significant increase in number of leydig cells in varicocelized rats, compared to varicocele control group (P<0.01). Taken together, the results of this study suggest that selenium treatment may have beneficial effect on the testis tissue of varicocelized rats.
    Keywords: Sodium selenite, Varicocele, Testis, Rat
  • Hamedi S *_Zandi AS Pages 2571-2576
    Considering the important role of lymphatic tissues in Bids' health and the scarce knowledge about histological features of partridge as an industrial species in Iran, the present study investigates histological parameters of lymphatic organs of partridge. Thirty 20-days-old male partridges that were reared under similar conditions were used. Data were presented as Mean±SD. Samples from Thymus, thymus, bursa of Fabricius, spleen, cecal tonsils and pylorus tonsils were collected. After fixation and routine histological laboratory methods, 6μm-thick transverse sections were made. The sections were stained with Haematoxylin and eosin and studied under light microscope, also histomorphometric parameters were measured by a linear graticule. Cecal tonsil had a structure consisting of follicular units with a fossula within each follicular unit. The average height of the follicular unit was 1.14±0.11mm, the follicular unit width was 0.31±0.06mm. The bursa of Fabricius was consisting of long thick mucosal folds (plicae). Plicae height was 2.99±0.30mm, the follicular width was 0.49±0.02mm. Thymus has incompletely separated lobules that diameters of the lobules was 0.60±0.07mm. The red pulp of spleen was in the middle of the white pulp. The white pulp thickness was 0.20±0.00mm. The pyloric tonsil has sub mucosal follicles with 0.24 ± 0.44 mm width.Conclusion In conclusion the present study shows that lymphatic organs of partridges have similarity with that of chickens although with regard to histomorphometric data the lymphatic structures are more extensive in partridges which may describe relatively high immunologic competency in this species.
    Keywords: Partridge Chukar, Histology, Histomorphometry, Lymphatic organs
  • Rahmanian E, Naeimi S*, Rassoli B, Tahmasebi F Pages 2577-2584
    Atherosclerosis is the leading cause of cardiovascular diseases. The aim of this study is evaluating the effect of Pistacia Vera L. extract of Pistacia Vera L. on the severity of hypercholesterolemia lesions in rabbit aorta. For this purpose, 25 adult female rabbits passed adaptation period and they have been divided in to 5 treatment groups of 5 rabbits each, included: scheme, positive control 1, positive control 2, treatment and negative control. Scheme group was fed with normal diet. Positive control 1 and 2 were fed by corn oil and cholesterol as the same amount of treatment respectively. Treatment was fed with Pistachios extract with the amount of 1000 mg/kg. Furthermore, corn oil with the amount of 1 ml/kg with adding 1 percent cholesterol of total consuming food weight were administrated to treatment by gavage. Negative control was prescribed with 1000 mg/kg oral administration of Pistachios. In this study, no change in aortic tissue was observed in the scheme group. In the positive control 1 (receiving corn oil), there was no precipitation. The treatment compared with negative control (receiving cholesterol) indicated less amount of fatty deposits in aortic tissue. In the negative control (receiving pistachio extract) There was also no precipitation. This study indicates that pistachio extract can help in reduction of atherosclerosis side effects and reducing fat deposits in aortic tissue layer intima and media in hypercholesterolemic rabbits.
    Keywords: Pistachio, Aorta t, Hypercholesterolemia, Rabbit
  • Farjadifar Y_Mohajeri D *_Kaffashi Elahi R Pages 2585-2596
    Cisplatin as an important anti-cancer drug is a potent hepatotoxicant. The aim of the present study was to evaluate the protective effect of ethanolic extract of Black cumin (Nigella sativa Linn.) against cisplatin-induced hepatotoxicity in the rats. 40 male Wistar rats were randomly allocated into 4 groups. Group 1 was used as control; groups 2 and 4 were orally treated with ethanolic extract of Black cumin (250 mg/kg) for 15 consecutive days. Groups 3 and 4 received a single intraperitoneal dose of cisplatin (7.5 mg/kg) on the 10th day of the experiment. At the end of experiment, serumic levels of aspartate and alanine transaminases, lactate dehydrogenase and total bilirubin, albumin and total proteins were assessed. Malondialdehyde, reduced glutathione and activities of superoxide dismutase, catalase, glutathione peroxidase and glutathione reductase were assayed in liver homogenates. For histopathological evaluation, tissue samples were obtained from the livers and histologic sections were prepared by routine H&E staining method. Finally, the biochemical findings were matched with histopathological verification. In group 4, ethanolic extract of Black cumin significantly decreased the elevated levels of serum biomarkers of hepatic injury and total bilirubin, and significantly increased the reduced levels of serum albumin and total proteins. In this group, ethanolic extract of Black cumin significantly decreased the lipid peroxidation and elevated the decreased values of hepatic antioxidants. Histopathologically, the changes were in agreement with biochemical findings. Treatment with Black cumin extract considerably inhibited the pathological changes in the rat liver tissue and only visible damage was slight cytoplasmic vacuolation of hepatocytes especially around the central vein. The results of this study showed that, ethanolic extract of Black cumin, because of its anti-oxidant potential, exerts a protective effect against cisplatin induced hepatotoxicity in rats.
    Keywords: Nigella sativa Linn, Cisplatin, Biochemical parameters, Antioxidant, Histopathology
  • Farhoodi Moghadam M*, Khalafi SMA Pages 2597-2606
    In this study a 50 ml hydroalcoholic extract of the plant, Vitex-agnus prescribed to cyclic Holstein cows orally, and its effects on serum Cortisol, Progesterone and Luteinizing hormone concentrations were assessed. Cows divided into control (n=7) and treatment (n=7) groups. After 21 days’ prescription of the extract in treatment group, both groups synchronized by two intra muscular injection of PGF2α in 11 days apart. Prescription of herbal extract of Vitex agnus-castus in the treatment group continued till to end of synchronized cycle. During this estrous cycle blood samples collected and ovaries and uterus of cows were examined ultrasonographically. After 53 days’ treatment, progesterone, LH and cortisol concentrations of serums that were taken in days, 5, 9, 13 and 18 of estrous cycle measured by ELISA kit. Statistical analyses were done by SPSS. An analysis of repeated measures with 95% Confidence Interval was carried out by (GLM) procedure for times (days) trends measures. An independent t test was done for comparison of the data. The data of treatment group before and after treatment was analysed by paired t test. Results showed that Vitex-agnus increases serum progesterone concentration versus before treatment and control group (P>0.05). The cortisol concentration after treatment decreased but it was not significant. The LH concentration in treatment group only in days 13 increased (not significantly). These results show that the herbal extract probably, have positive effects on progesterone, LH blood concentration increase and cortisol blood concentration decrease in Holstein cows.
    Keywords: Vitex Agnus-Castus, Progesterone, Cortisol, Luteinizing hormone, Dairy cows
  • Narenji Sani R *_Tajik P_Damghanaian N_Javdani G Pages 2607-2613
    Spermatogenesis is a complex developmental process that originates from spermatogonia stem cell. This process consists of sequential, highly organized steps of cell proliferation and differentiation resulting in the generation of functional spermatozoa. Therefore, the aim of the present study was to determine the effects of human chorionic gonadotropin (hCG) on spermatogonial stem cell colony formation and differentiation after in vitro Coculture with Sertoli cells. In this experimental study, Sertoli and spermatogonial cells were isolated from 3- to 5-month-old calves. Co-cultured Sertoli and spermatogonial cells were treated with hCG in treatment groups before colony assay with 2, 5 and 10 IU/ml culture medium. Vimentin and oct-4 immunohistochemical staining were used for Sertoli and spermatogonial stem cell colony detection, respectively. The present study showed that hCG increase both colony diameter and colony number. hCG can induce both proliferative pathway and differentiation process in SSCs Coculture with Sertoli cells.
    Keywords: Coculture, hCG, Sertoli cells, Spermatogonia stem cell