فهرست مطالب

نامه انسان شناسی - پیاپی 25 (پاییز و زمستان 1395)

نشریه نامه انسان شناسی
پیاپی 25 (پاییز و زمستان 1395)

  • تاریخ انتشار: 1395/11/12
  • تعداد عناوین: 8
|
  • جلال الدین رفیع فر صفحات 13-26
  • مریم حقی * صفحات 27-49
    باورهای عامه بخش مهمی از فرهنگ عامه (فولکلور) به شمار می رود و استفاده از این باورها در شعر یک شاعر نشانگر توجه او به محیط پیرامون و پیوند او با توده مردم و فرهنگ آنهاست. این باورها از دیرباز تاکنون در شعر فارسی بازتاب داشته اند و شاعران با اشاره به آنها بر زیبایی، تاثیرگذاری، نفوذ و صمیمیت شعر خود افزوده اند. در شعر معاصر علاوه بر باورهای سنتی و کلیشه ای، گاه به باورهایی جدید و محلی نیز برمی خوریم. بر خلاف شاعران گذشته که بدون هیچ نقد و قضاوتی، به نقل این باورها در اشعار خود پرداخته اند، شاعران معاصر که غالبا آشنا به این عقاید هستند نه باورمند و پایبند به آنها، رویکردهای مختلفی در این باره داشته اند. برخی شاعران معاصر به استفاده از باورهای عامه در جهت خلق مضامین و تصاویر شاعرانه اکتفا کرده اند و برخی نیز با دخل و تصرف در اینگونه تلمیحات و یا با نگاهی انتقادی و طنزآمیز به بیان آنها پرداخته اند. گاه نیز شاعران معاصر تحت تاثیر میدان تولید ادبی از باور عامه برای ساخت نمادهای سیاسی- اجتماعی استفاده کرده اند. در این مقاله که به روش توصیفی و تحلیل محتوا نگاشته شده است، سعی می شود مهم ترین رویکردهای شاعران برجسته پس از نیما یوشیج در خصوص باورهای عامه بررسی و تحلیل شود.
    کلیدواژگان: شعر معاصر، باورهای عامه، تلمیح، نماد، میدان تولید ادبی
  • کیومرث خانبابازاده، محرم رضایتی کیشه خاله * صفحات 51-74
    زبان تالشی بسیاری از ویژگی های دوره باستان زبان های ایرانی را در خود نگه داشته است و از نظر آوایی با زبان فارسی معیار، تفاوت هایی دارد به طوری که در فارسی واکه های /ә/ و /ü/ وجود ندارند. این تفاوت های آوایی باعث تداخل آوایی زبان مادری در جمله های تولیدی دو زبانه های تالشی- فارسی و یا حذف و تلفظ نادرست چند آوای متفاوت با زبان فارسی، در جمله های تولیدی در دو زبانه های فارسی– تالشی می شود. دو زبانگی حالتی است که در آن گویشور یک زبان بتواند با زبانی دیگر که با زبان اول او متفاوت است صحبت کند. در چنین حالتی فرد دو زبانه ناخودآگاه ویژگی هایی را معمولا از زبان اول به زبان دوم تعمیم می دهد که تداخل زبانی نامیده می شود. تداخل دو زبان در یک دیگر به دلیل ضعف گویشور در یکی از زبان ها پیش می آید و گویشور سعی می کند برای برقراری ارتباط به زبان دوم، ویژگی های زبانی زبان اول و یا زبان چیره خود را در زبان دوم به کار ببرد. بنابراین در این پژوهش، با توجه به داده های میدانی که با پرسش نامه از این گونه دو زبانه ها گردآوری شده تداخل آوایی زبان اول دوزبانه ها در زبان دوم آن ها بررسی گردید. نتیجه این که بیشتر تداخل ها از زبان اول به زبان دوم و به علت تفاوت آوایی صورت گرفته است. البته گاهی تشابه واکه ها و همچنین عادت های زبانی موجب تداخل زبانی شده اند.
    کلیدواژگان: آواشناسی، زبان تالشی، زبان فارسی، دوزبانگی، تداخل آوایی
  • علیرضا شاه حسینی * صفحات 75-93
    یکی از شیوه های کوچ نشینی در البرز شرقی، مختابادی است. ویژگی مهم این نوع دامداری سنتی مبتنی بر کوچ، عدم حضور زنان در فعالیت های دامداری است. زن ها در تمام طول سال در روستا و احیانا در شهر می مانند و نقشی در امور دامداری خارج از روستا ندارند. بنابراین دامداران، در دوره استقرار ییلاقی- که دوره شیردوشی و تهیه فرآورده های لبنی است- مردان ماهری را که در امر شیر دوشی و تهیه لبنیات، مانند کندیل زنی و کشک زنی و تهیه قره قروت مهارت دارند، استخدام می کنند. این افراد در میان دامداران مناطق البرز شرقی ایران به مخته باد، مختاباد، مختاباذ و مخته باذ نامبردار هستند. در این شیوه اوج مشارکت دامداری مشاهده می شود. در این سیستم، دامداران دام های خود را در گله مشترکی گرد می آورند، مشترکا به چرا می برند، چوپان مشترک می گیرند، مشترکا شیر دوشی می کنند، به کمک هم لبنیات درست می کنند و مشترکا مخارج می پردازند و در آخر نیز تمامی درآمدها را نسبت به سهم هر کس از گله اشتراکی تقسیم می کنند.
    وادوش، وادوشا، بادوشا یا تراز، افزون بر این از جشن های دامداری این منطقه به شمار می رود، در شمار یکی از مهم ترین تعاونی های سنتی دامداران و مختابادها نیز محسوب می شود.
    این آیین که در اواسط دوره شیردوشی برگزار می شود بیانگر نوعی از مشارکت و یاریگری است که دامداران در استفاده بهینه از نیروی انسانی به کار گرفته اند. نوشتار پیش رو می کوشد با تکیه بر روش توصیف و تحلیل، به معرفی و تحلیل ویژگی های مردم شناسانه این آیین در میان گله داران البرز شرقی در استان سمنان بپردازد.
    کلیدواژگان: یاریگری سنتی، وادوش یا وادوشا، مختابادها، استان سمنان
  • اصغر شیرمحمدی * صفحات 95-114
    رودهن، که معنی آن رودخانه است، شهری است درشرق استان تهران. دو گروه عمده جمعیتی در آن زندگی می‏کنند: مهاجران اولیه و مهاجران متاخر. مسئله ما در این نوشتار بررسی چرایی و چگونگی مهاجرت مهاجران اولیه یا آن گروه جمعیتی است که خود را کردبچه ترک زبان اهل حق معرفی می‏کنند. برای اجرای پژوهش، از روش پژوهش کیفی (مطالعه اسنادی) استفاده شده است. مهاجران اولیه رودهن به خاطر خصوصیت‏های فرهنگی مشترکشان یک گروه قومی محسوب می‏شوند. آنها کرد و ترک زبان هستند. این تضاد، به عنوان نتیجه فرایند یک فرهنگ پذیری تاریخی قابل تبیین است. نتیجه پژوهش حاضر گویای آن است که مهاجران اولیه رودهن هم زمان با پایتخت شدن تهران توسط پادشاهی قاجاریه به عنوان نیروی حامی و پشتیبان حکومت و پایتخت جدید، از ارومیه به این منطقه کوچیده اند و در ادامه به عنوان تیول دار، در این منطقه ساکن شده اند.
    کلیدواژگان: رودهن، مهاجرت، کردبچه، اهل حق، ترک زبان
  • سهیلا علیرضانژاد * صفحات 115-144
    این مقاله در پی شناخت رابطه عشق با جدایی و طلاق است. روش انجام پژوهش مردم نگاری و نمونه گیری هدفمند بود. پژوهش به مدت 12 سال اجرا شد و یافته ها نشان می دهند که در دهه های اخیر اهمیت عشق در زندگی زنان افزایش یافته است. شایان ذکر است که مفهوم عشق نیز در خلال زمان دگرگون شده است. با توجه به نقش عشق در ازدوج می توان سه نوع ازدواج سنتی، انتخابی و عاشقانه را شناسایی نمود. یافته ها همچنین نشان می دهد که وجود عشق در رابطه بین زوجین چالش های ویژه زن معشوق/ زن همسر، زن عاشق/ زن معشوق و مهمتر از همه فانتزی حرمسرا را ایجاد کرده است. این سه چالش بر ظهور پدیده طلاق و جدایی موثرند. پدیده حرمسرا در هر سه نوع ازدواج دیده شد اما زنان در ازدواج سنتی کمتر و دیرتر به این پدیده عکس العمل نشان می دهند در حالی که در نزد زنانی که به ازدواج عاشقانه اقدام کرده اند معمولا عکس العمل در برابر آن شدید و آنی است. دلیل این اثر وجود دوگانه های ذکر شده به ویژه دوگانه همسر/معشوق است. نکته آن است که زنان در ازدواج سنتی، علیرغم دردناک بودن تجربه از پدیده حرمسرا، عملا موقعیت معشوق را تجربه نمی کنند و احتمالا به همین دلیل دیرتر برای جدایی اقدام می کنند.
    کلیدواژگان: عشق، ازدواج، طلاق، همسر، معشوق، عاشق
  • فرح ناز قاضیانی * صفحات 145-167
    «وریس» یکی از دست بافته های نواری زنان ایل بختیاری، با نقش ها و طرح های انتزاعی منحصر به فرد است که از پشم گوسفند، موی بز و در مواردی کاموا بافته شده و در زندگی کوچندگی عشایر بختیاری به عنوان طناب در عرض های متفاوت برای مصارف مختلف کارکرد داشته و امروزه این هنر به دلیل یکجانشینی عشایر محدود شده است. حال این سئوال مطرح است که یکجا نشینی چه تاثیری بر کارکرد و نقوش منسوج وریس گذاشته است؟ هدف این مقاله شناسایی علت تغییراتی است که در اثر یکجانشینی بختیاری ها در کارکرد و نقوش وریس صورت گرفته است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی، گردآوری مطالب کتابخانه ای و میدانی و محدوده تاریخی آن دوره معاصر است. از نظر موضوعی نیز صرفا شامل وریس بافی به عنوان یکی از دست بافته های ایل بختیاری است و به دیگر منسوجات نواری آنان نمی‏پردازد. نتیجه تحقیق نشان می دهد که نیاز عشایر بختیاری به نوارهای وریس در دوره کوچندگی باعث تنوع در کاربرد آن ها شده و اقتضای شرایط کوچ، اعتقادات و باورها و ارتباط تنگاتنگ آن ها با طبیعت، خلق نقوشی زیبا را در بافت وریس به همراه داشته است که در زمان یکجا نشینی ایل، اکثرکاربردهای عملی خود را از دست می دهد و موجب کنار گذاشتن تدریجی نقوش و بافت این منسوج می شود.
    کلیدواژگان: ایل بختیاری، وریس، کوچندگی، یکجانشینی
  • معصومه کمال الدینی، مصطفی ازکیا * صفحات 169-202
    پیامدهای اجتماعی فاجعه برافراد بر اساس سن، جنسیت، طبقه اقتصادی و اجتماعی متفاوت است وکودکان، زنان و افراد کم درآمد آسیب بیشتری در گروه قربانیان و بازماندگان فاجعه تجربه می‏کنند. مطالعه حاضر پژوهشی کیفی است که با هدف درک پیامدهای اجتماعی ناشی از زلزله بم برگروه اجتماعی زنان انجام شده است. با این هدف، با کاربست روش کیفی گراندد تئوری و تکنیک مصاحبه عمیق و با روش نمونه گیری هدفمند به بررسی پیامدهای اجتماعی در زنان نجات یافته از زلزله 1382 بم پرداختیم و در نهایت بعد ازکدگذاری 25 مصاحبه به اشباع نظری رسیدیم. بر اساس یافته‏های پژوهش، استنباط نظری محقق بر این است که شرایط علی ناشی از تاثیرات مستقیم زلزله از جمله مرگ پدرخانواده یا والدین و همینطور شرایط مداخله گر وضعیت اقتصادی خانواده بر تجربه پدیده ازدواج اجباری در گروه زنان مجرد و بیوه تاثیر دارد و زنانی که در راهبردهای برخورد با این پدیده منفعلانه رفتار کرده‏اند، مجبور به پذیرش ازدواج اجباری و پیامدهای آن همچون کاهش کیفیت زندگی زناشویی، خشونت خانگی، خیانت زناشویی و احساس خشم شده اند.
    کلیدواژگان: ازدواج اجباری، فاجعه طبیعی، گراندد تئوری