فهرست مطالب

دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان - سال هفدهم شماره 10 (پیاپی 117، دی 1397)

مجله دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان
سال هفدهم شماره 10 (پیاپی 117، دی 1397)

  • تاریخ انتشار: 1397/10/05
  • تعداد عناوین: 9
|
  • محسن رضاییان * صفحات 899-900
    تنها در سال 2015 میلادی، بیش از هشت صد هزار مقاله در Medline از بیش از پنج هزار مجله نمایه شده است. این در حالی است که برآوردها نشان می دهد که در دنیا، بین بیست و پنج هزار تا چهل هزار مجله علمی وجود دارد که سالانه حدود یک میلیون و چهارصد هزار مقاله را منتشر می نمایند و فقط ده درصد از این مقالات به صورت دسترسی آزاد منتشر می شوند [1].
    با این حجم از اطلاعات منتشر شده، تکیه محض متخصصین علوم سلامت تنها بر کتب درسی Textbook که هر چند سال یک بار مورد تجدید نظر قرار می گیرند، کار صحیحی به نظر نمی رسد. در واقع، کتب درسی وقتی در برگیرنده اطلاعات به روز خواهند بود که حداقل سالی یک بار مورد تجدید نظر قرار گیرند [2].
    از همین رو، متخصصین علوم سلامت در رشته های مختلف نظیر بهداشت عمومی، پزشکی، دندان پزشکی، پرستاری، مامایی و غیره باید با هنر جستجو، بازیابی و ارزشیابی نقادانه مقالات متشر شده در حوزه تخصصی خودشان کاملا آشنا باشند. تنها در این صورت است که آنها می توانند به آخرین یافته های قابل اعتماد دانشمندان، دست یابند [3].
    برای این منظور آن ها باید با موتورهای جستجوی مهم نظیر Medline، Scopus، ISI Web of Science و نظایر آنها و شیوه های اختصاصی جستجوی آنها، آشنا باشند. آنها هم چنین باید تمامی نشریات تخصصی حوزه مورد علاقه خود را شناخته و بتوانند این نشریات را از طریق اینترنت مورد جستجو قرار دهند. پس از مشخص کردن آخرین مقالات منتشر شده در حوزه تخصصی، از آنجایی که فقط ده درصد از آنها به صورت دسترسی آزاد منتشر می شوند، برای بازیابی96 سایر مقالات یا باید از امکانات محل خدمت خود بهره جسته و یا بتوانند با بازیابی ایمیل نویسندگان مقاله، با آنها تماس گرفته و درخواست نمایند تا فایل کامل مقاله را برایشان ارسال نمایند.
    پس از دست بابی به اصل مقاله، متخصصین علوم سلامت باید با هنر ارزشیابی نقادانه کاملا آشنا باشند تا بتوانند با مطالعه دقیق و کامل مقاله مشخص نمایند، تا چه اندازه می توانند با اعتماد کامل از یافته های مقاله در عملکرد خود استفاده نمایند [4]. برای مثال، اگر پزشک متخصصی، یک مقاله کارآزمایی بالینی درباره مصرف داروی جدیدی در درمان یک بیماری خاص مطالعه کرده است، با توجه به نقاط ضعف و قوت مطالعه آیا می تواند همان دارو را با اطمینان برای بیماران خود بکار برد؟ تنها با جستجو، بازیابی و ارزشیابی نقادانه آخرین مقالات منتشر شده است که دانشمندان می توانند در حوزه تخصصی خود، به روز باقی بمانند.
    کلیدواژگان: ارزشیابی نقادانه، متخصصیت علوم سلامت
  • مهدی حسینی ، مهدی بصیری مقدم ، ابوالفضل قدیمی فر ، رسول سلیمانی مقدم * صفحات 901-912
    زمینه و هدف
    یکی از مسائل مهمی که در سلامت روانی افراد مطرح می باشد عزت نفس است و یکی از مولفه های موثر بر عزت نفس اعتقادات مذهبی و یاد و ذکر خداوند متعال می باشد. بنابراین، این پژوهش به منظور تعیین عزت نفس دانش جویان دانشگاه علوم پزشکی گناباد شرکت کننده در مراسم اعتکاف در سال 1394 انجام شد.
    مواد و روش ها
    در پژوهش توصیفی حاضر، 75 نفر از افراد شرکت کننده در مراسم اعتکاف به صورت سرشماری و 75 نفر به طور تصادفی ساده از بین دانش جویان دانشگاه علوم پزشکی گناباد در سال 1394 انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسش نامه اطلاعات جمعیت شناختی و پرسش نامه عزت نفس کوپر اسمیت (Coopersmith Self-esteem Inventory) جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و تحلیلی (آزمون های t-test، Mann-Whitney، Chi-square و paired t-test) در سطح معنی داری 05/0p< تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    بین نمره کل عزت نفس در گروه اعتکاف قبل و بعد از مراسم تفاوت آماری معنی داری وجود داشت (001/0=p) ولی در گروه شاهد قبل و بعد از مراسم تفاوت آماری معنی داری مشاهده نشد (17/0=p). اختلاف میانگین نمره کل عزت نفس در گروه اعتکاف بیش تر از گروه کنترل بود که این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود (01/0p=).
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته ها، می توان گفت که شرکت در مراسم اعتکاف و آیین های مشابه می تواند باعث بهبود متغیر های سلامت روانی افراد از جمله عزت نفس شود که فراگیر شدن آن نیازمند برنامه ریزی دقیق از طرف مسئولان می باشد.
    کلیدواژگان: اعتکاف، عزت نفس، دانشجو، گناباد
  • آزاده ریاحی ، لاله پوریامنش، فاطمه تنها* ، رحمت الله مرادزاده صفحات 913-924
    زمینه و هدف
    اختلالات اسکلتی عضلانی یکی از شایع ترین و عمده ترین بیماری های مربوط به کار است. شیوع این اختلالات نه تنها در مشاغل سخت و زیان آور بلکه در کارکنان اداری نیز بالا می باشد، لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع اختلالات اسکلتی-عضلانی و عوامل مرتبط با آن در میان کارکنان اداری آموزش و پرورش شهر اراک در سال 96-1395 انجام شد.
    مواد و روش ها
    مطالعه توصیفی حاضر به صورت سرشماری بر روی 412 نفر از کارمندان اداری آموزش و پرورش شهر اراک در سال 96-1395 انجام شد. جهت جمع آوری داده ها از پرسش نامه ای سه بخشی استفاده شد که شامل بخش اول اطلاعات دموگرافیک، بخش دوم پرسش نامه Nordic و بخش سوم ابزار ارزیابی ناراحتی بدن (Body Map) بود. در نهایت داده ها با استفاده از آزمون مجذور کای تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    با توجه به نتایج، 6/56 درصد (197 نفر) از جمعیت مورد مطالعه در طی 12 ماه گذشته حداقل در یکی از مناطق 9گانه بدن درد و ناراحتی داشته اند. بیش ترین میزان شیوع اختلالات اسکلتی-عضلانی در طی 12 ماه گذشته به ترتیب در نواحی کمر (5/36 درصد) ، گردن (4/26 درصد) ، زانو (6/25 درصد) و کم ترین میزان مربوط به آرنج (4/9 درصد) بود. هم چنین آنالیز داده ها نشان داد که شیوع علائم اختلالات اسکلتی-عضلانی وابسته به جنس است، به طوری که در زنان شایع تر است (024/0P =).
    نتیجه گیری
    اختلالات اسکلتی-عضلانی در کارکنان اداری به ویژه در زنان از شیوع بالایی برخوردار می باشد و این افراد در معرض ریسک ابتلاء به اختلالات می باشند، لذا پیشنهاد می شود آموزش و مداخلات لازم در این زمینه صورت گیرد.
    کلیدواژگان: اختلالات اسکلتی-عضلانی، کارکنان اداری، پرسش نامهNordic، اراک
  • ازاده کرمی رباطی ، محمد خلیلی ، سید جمال هاشمی *، منصور بیات صفحات 925-936
    زمینه و هدف
    خانواده ژنومی سوبتیلیزین (Subtilisins; SUBs) ترایکوفایتون روبروم، نقش مهمی در تخریب بافت کراتین در جهت تولید یک منبع مغذی و حدت زایی، ایفاء می کند. این مطالعه با هدف تعیین ژن های سوبتیلیزین (7-1) در گونه ترایکوفایتون روبروم جدا شده از بیماران مبتلا به درماتوفیتوزیس ساکن شهر تهران در سال 1396 انجام شده است.
    مواد و روش ها
    مطالعه توصیفی حاضر، بر روی 32 بیمار مبتلا به عفونت قارچی مراجعه کننده به دانشگاه علوم پزشکی تهران از تیر ماه تا شهریور ماه سال1396 انجام گرفت. بر اساس مشاهدات میکروسکوپی و ماکروسکوپی، گونه ترایکوفایتون روبروم جداسازی و شناسایی شد. DNA درماتوفیت استخراج و سپس ژن های SUB1، SUB2،SUB3 ، SUB4، SUB5، SUB6 و SUB7 با روش مولکولی واکنش زنجیره ای پلیمراز (PCR) با پرایمرهای اختصاصی تکثیر گردیدند. درصد فراوانی نسبی هر یک از هفت توالی ژنومی نیز محاسبه گردید.
    یافته ها
    7 گونه ترایکوفایتون روبروم از نمونه بالینی پوست (5 مورد) و ناخن (2 مورد) جداسازی شدند. خانواده سوبتیلیزین ((SUB1-7با فراوانی 57 درصد گزارش شد. در حالی که ژن SUB5 (100 درصد) در تمام ایزوله ها مشاهده شد، ژن SUB6 با کم ترین فراوانی (4 از 7 مورد) و حضور هفت ژن سوبتیلیزین در گونه های جدا شده از بافت ناخن، گزارش شد.
    نتیجه گیری
    حضور و عدم حضور ژن های سوبتیلیزین در DNA ایزوله های ترایکوفایتون روبروم، احتمالا حاکی از اهمیت هر یک از ژن ها در مراحل مختلف عفونت (اتصال، تهاجم و التهاب) درماتوفیت و نوع بافت ناخن و پوست می باشد.
    کلیدواژگان: ژن های سوبتیلیزین، درماتوفیتوزیس، ترایکوفایتون روبروم، پوست، ناخن، تهران
  • امیرعلی جعفرنژادگرو *، فرشاد قربانلو ، مهدی مجلسی صفحات 937-950
    زمینه و هدف
    زانوی پرانتزی (Genu varum) یکی از ناهنجار های اندام تحتانی است که با تغییر بیومکانیک اندام تحتانی در طی راه رفتن و دویدن همراه می باشد. از آنجایی که برنامه اصلاحی منتخب دارای کم ترین عوارض برای کودکان می باشد، لذا هدف پژوهش حاضر تعیین اثرات یک دوره برنامه تمرینی اصلاحی بر مولفه های نیروی عکس العمل زمین طی دویدن در کودکان دارای زانوی پرانتزی بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه کارآزمایی، 17 کودک دارای عارضه زانوی پرانتزی در شهر همدان در سال 1395 به صورت داوطلب در پژوهش، شرکت داده شدند. آزمون ها به صورت پس آزمون و پیش آزمون صورت گرفت. تمرینات اصلاحی طی مدت زمان 16 هفته روی آزمودنی ها اجرا شد. از آزمون t زوجی برای تحلیل آماری داده ها استفاده شد.
    یافته ها
    در پای برتر، مقدار اوج مولفه های نیروی عکس العمل زمین در راستای عمودی طی فاز هل دادن، افزایش معنی داری را طی پس آزمون در مقایسه با پیش آزمون نشان داد (012/0=P). یافته ها در پای غیر برتر نشان داد که ایمپالس در راستای قدامی-خلفی طی پس آزمون در مقایسه با پیش آزمون به طور معنی دار کاهش می یابد (039/0=P). هم چنین در پای غیر برتر گشتاور آزاد در اوج منفی افزایش معنی داری را بعد از دوره تمرینی نشان داد (015/0=P). سایر مولفه ها از جمله نرخ بارگذاری عمودی، ایمپالس و گشتاور آزاد در اوج مثبت و منفی هیچ گونه اختلاف معنی داری را در مرحله پس آزمون نسبت به پیش آزمون نشان نداد (05/0<P).
    نتیجه گیری
    یافته ها نشان داد که تمرینات اصلاحی مورد استفاده در پژوهش حاضر، در بهبود اوج مولفه های نیروی عکس العمل زمین، ضربه و گشتاور آزاد موثر است، اما اثر معنی داری بر روی نرخ بارگذاری ندارد.
    کلیدواژگان: زانوی پرانتزی، نیروهای عکس العمل زمین، نرخ بارگذاری، ضربه، گشتاور آزاد، کودکان
  • فرامرز یزدانی* ، هادی پورمناف ، خلیل الله منیخ ، امیر شکیب صفحات 951-960
    زمینه و هدف
    پروتئین های سلول کلارا و سورفکتنتD از سلول های اپی تلیال ریه ها هستند که افزایش آنها در خون نشانه آسیب دستگاه تنفسی است. شنای استقامتی فعالیتی بی هوازی است که با فعال کردن ماکروفاژها و نوتروفیل ها همراه است. هدف از پژوهش حاضر تعیین تاثیر یک جلسه فعالیت استقامتی شنا بر غلظت سرمی سورفکتنت و پروتئین های کلارا در شناگران نخبه بود.
    مواد و روش ها
    تحقیق حاضر از نوع کارآزمایی بالینی و با دو مرحله قبل و بعد از آزمون بود. نمونه آماری تحقیق از بین شناگران تیم شهر تبریز (20=n) ، شناگر نخبه (10=n) و تفریحی (10=n) به صورت تصادفی در سال 1395، انتخاب شدند. پروتئین های سلول کلارا و سورفکتنت D قبل و بعد از یک جلسه فعالیت استقامتی با شدت 75-70 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی به مدت 20 دقیقه، اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون t وابسته و آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی Tukey مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    غلظت سرمی سلول کلارا بعد از مداخله تمرینی در هر دو گروه شناگران نخبه و تفریحی به صورت معنی دار افزایش می یابد (001/0=P). هم چنین، سورفکتنت D پس از مداخله تمرینی فقط در گروه شناگران تفریحی افزایش معنی دار داشت. هم چنین، نتایج پس آزمون نشان داد که میانگین میزان پروتئین سلول کلارا در شناگران نخبه بیشتر از تفریحی است (001/0=P) و سورفکتنت D در شناگران تفریحی به صورت معنی داری بیش تر از شناگران نخبه بود (002/0=P).
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد یک جلسه فعالیت استقامتی شنا باعث افزایش مقادیر سرمی پروتئین های سلول کلارا و سورفکتنت D در شناگران می شود که افزایش آن نشان دهنده التهاب دستگاه تنفسی می باشد.
    کلیدواژگان: اپی تلیال، دستگاه تنفسی، سلول کلارا، سورفکتنت D، شنای استقامتی
  • رضا کاظمی ، فیروزه غضنفری *، سیمین غلامرضایی صفحات 961-974
    زمینه و هدف
    نشخوار فکری در بیماران مبتلا به افسردگی اساسی (Major depressive disorder; MDD) یکی از عوامل خطرساز شناختی جهت ابتلاء به اختلالات خلقی است. از طرفی تحریک مکرر مغناطیسی فرا جمجمه ای (Repetitive transcranial magnetic stimulation; rTMS) به عنوان یک روش غیرتهاجمی برای درمان MDD به کار گرفته می شود. لذا هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی تحریک دوطرفه rTMS بر کاهش نشخوار فکری بیماران مبتلا به MDD بود.
    مواد و روش ها
    در این پژوهش کارآزمایی بالینی تصادفی شده، از میان بیماران مبتلا به MDD مراجعه کننده به مرکز علوم اعصاب آتیه شهر تهران از دی 1395 تا شهریور 1396، تعداد 64 نفر به صورت در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه، rTMS را بر روی قشر پشتی جانبی پیش پیشانی چپ با فرکانس 10 هرتز و بر روی قشر مشابه در سمت راست با فرکانس 1 هرتز به مدت دو هفته دریافت کردند. گروه کنترل نیز rTMS ساختگی را دریافت کردند. بیماران ابتدا از طریق مصاحبه ساختاریافته بالینی غربال گری شدند و سپس مقیاس پاسخ های نشخواری در قبل و بعد از درمان اجرا شد. داده ها توسط آزمون های آماری مجذور کای، t مستقل و تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) تجزیه وتحلیل شد.
    یافته ها
    تحریک دوطرفه rTMS باعث کاهش معنی داری در نشخوار فکری (033/0=P) و به فکر فرو رفتن (005/0=P) نسبت به گروه کنترل می شود. بین دو گروه کنترل در تامل مشاهده نگردید (05/0<P).
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج، rTMS را می توان به عنوان درمان احتمالی برای کاهش نشخوار فکری در بیماران مبتلا به MDD در نظر گرفت.
    کلیدواژگان: نشخوار فکری، قشر پشتی جانبی پیش پیشانی، تحریک مغناطیسی فرا جمجمه ای، اختلال افسردگی اساسی
  • سیاوش حمزه پور * صفحات 975-984
    زمینه و هدف
    حوادث زیستی یکی از تهدیدات اصلی قرن حاضر به شمار می رود. هدف مطالعه حاضر، تعیین میزان آگاهی و عملکرد اعضاء گروه های پزشکی سازمان بسیج جامعه پزشکی استان آذربایجان غربی در مواجهه با حوادث زیستی در سال 96- 1395 بود.
    مواد و روش ها
    در مطالعه توصیفی حاضر، میزان آگاهی و آمادگی 142 نفر از اعضاء سازمان بسیج جامعه پزشکی استان آذربایجان غربی جهت امدادرسانی در سوانح بیولوژیک، توسط یک پرسش نامه محقق ساخته، مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج به صورت آمار توصیفی (تعداد، درصد، میانگین و انحراف معیار) گزارش گردید.
    یافته ها
    110 نفر (4/77 درصد) از شرکت کنندگان در رابطه با حوادث زیستی از سطح آگاهی پایینی برخوردار بودند. بیش ترین سطح آگاهی با 97 نفر (3/68 درصد) در رابطه با دستورالعمل لازم برای مقابله با حوادث پرتلفات بیولوژیک بود.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه حاضر حاکی از میزان آگاهی پایین کادر بهداشتی درمانی سازمان بسیج جامعه پزشکی در رابطه با حوادث بیولوژیک و یک فوریت زیستی بود.
    کلیدواژگان: حوادث بیولوژیک، بیوتروریسم، میزان آمادگی، آگاهی
  • محسن رضاییان * صفحات 985-986
    چاپ اول کتاب "راهنمای بین المللی پیش گیری از خودکشی: پژوهش، خط مشی، ممارست" در سال 2011 میلادی توسط انتشارات Wiley -Blackwell در کشور انگلستان و با قیمت 110 پوند به چاپ رسید. این کتاب در سه بخش، سی و شش گفتار و در 696 صفحه، با همکاری شصت و شش نویسنده، عمدتا از کشورهای اروپای غربی و آمریکای شمالی، تدوین و منتشر شده است. مسئولیت ویرایش کتاب بر عهده سه دانش مند از کشور اسکاتلند یعنی O’Connor, Platt و Gordon بوده است. بخش اول کتاب با عنوان Suicide Determinants and Frameworks در بر گیرنده شانزده فصل می باشد. بخش دوم کتاب با عنوان Intervention, Treatment, and Care در بر گیرنده ده فصل می باشد. و بالاخره فصل سوم با عنوان Suicide Prevention: Bringing Together Evidence, Policy & Practice در بر گیرنده ده فصل می باشد.
    سازمان جهانی بهداشت برآورد نموده است که سالانه، هشتصد هزار نفر از مردم کره زمین جان خود را به دلیل خودکشی از دست می دهند [1]. برآوردها نشان می دهد که به ازای هر یک مورد خودکشی، تا بیست مورد اقدام به خودکشی نیز رخ می دهد [2]. هم چنین، به ازای هر مورد خودکشی یا اقدام به خودکشی، تعداد قابل توجهی از نزدیکان، دوستان و بستگان فرد دچار صدمات و لطمات روحی و روانی می شوند [3]. به این مجموعه از افراد، باید تعداد کسانی که افکار خودکشی داشته و یا قصد انجام آن را دارند نیز اضافه کرد. با این آمار و ارقام، خودکشی یک پدیده قابل تعمق در سطح جهان است که نیازمند شناخت کامل و پیش گیری از آن می باشیم.
    از همین رو، هر کتابی که در زمینه پیش گیری از خودکشی به رشته تحریر در می آید، از اهمیت شایان توجهی برخوردار است. به ویژه کتاب حاضر که سعی می کند تا ارتباطی منطقی بین سه جنبه پژوهش، خط مشی و ممارست را در پیش گیری از خودکشی با یکدیگر برقرار نموده تا بلکه به هدف کاهش رفتار خودکشی در سطح جهان دست یابد. برای دست یابی به این هدف مهم، همکاری نزدیک محققین دانشگاهی، متخصصین بالینی، سیاست گذاران و بازماندگان رفتار خودکشی ضروری است تا با تسهیم دانش و تجربیات خود، به درک مشترک و عمیق از این پدیده پیچیده دست یابند.
    به نظر می رسد که ویراستاران، در اولین چاپ کتاب تا اندازه ای موفق شده اند که با بهره گیری از دانش، تجربه و مهارت های دانش مندان مطرح در زمینه خودکشی، به ارائه یک کتاب نسبتا جامع پیرامون رفتار خودکشی و استراتژی های موجود برای پیش گیری از آن بپردازند. با این وجود، همان طور که برآوردها نشان می دهند، تا هفتاد و پنج درصد از موارد خودکشی در کشورهای با درآمد کم و متوسط رخ می دهد [2]. این در حالی است که فقط یک فصل کتاب، اختصاص ویژه به خودکشی در کشورهای آسیایی داشته و توسط محققین آسیایی نوشته شده است. از همین رو، ضروری است که در چاپ های بعدی کتاب، مشارکت بیشتر محققین به ویژه از کشورهای با درآمد کم و متوسط آسیایی، آفریقایی وآمریکای جنوبی مورد توجه ویراستاران قرار گیرد.
    کلیدواژگان: مروری، پیشگیری از خودکشی
|
  • M. Hosseini , M. Basiri, Moghadam , N. Graminejad , R. SoleimaniMoghaddam * Pages 901-912
    Background and Objectives
    Self-esteem is one of the important issues in mental health. Religious beliefs and remembrance of God are among factors affecting self-esteem. The purpose of this study was to investigate the self-esteem of students of Gonabad University of Medical Sciences who participated in the I’tikaf ceremony in 2015.
    Materials and Methods
    This is a descriptive study where the individuals participating in the I’tikaf ceremony were selected by census (n=75) and 75 persons were selected via simple randomization method from among the students of Gonabad University of Medical Sciences in 2015. Data were collected using a demographics form and Coopersmith Self-Esteem Inventory. The data were analyzed using descriptive and analytical statistics (t-test, Mann-Whitney, Chi-square, and paired t-test) at the significance level of p <0.05.
    Results
    There was a significant difference between the total score of self-esteem in the I’tikaf group before and after the ceremony (p=0.001), but there was no significant difference in the control group before and after the ceremony (p=0.17). The mean difference of self-esteem total score in the I’tikaf group was more than that of the control group, which was statistically significant (p=0.01).
    Conclusion
    According to the findings, it can be said that participation in this ceremony and similar rituals can improve the variables of mental health such as self-esteem, which its universality requires the exact planning of those in charge.
    Keywords: I’tikaf, Self-esteem, Student, Gonabad
  • A. Riyahi , L. Pooryamanesh , F. Tanha*, R. Moradzadeh Pages 913-924
    Background and Objectives
    Musculoskeletal disorders are one of the most common work-related disorders, which have high prevalence not only among hard and hurtful jobs, but also in office jobs. The aim of the present study was to determine the prevalence of musculoskeletal disorders its associated factors among Education Office employees in Arak in 2016-17.
    Materials and Methods
    This descriptive study was done by census method on 412 employees of Education Office in 2016-17. Data was collected using a questionnaire including three sections, the first section included demographic characteristics, the second section Nordic Musculoskeletal Disorders Questionnaire (NMQ) and the third section Body Map Questionnaire. Data were analyzed using chi-square test.
    Results
    Considering the results, 56.6% (197 ) of participants had felt pain and inconvenience in at least one of the 9 areas of the body during the past 12 months. The highest prevalence of pain was found in the areas of lower back (36.5%), neck (26.4%) and knee (25.6%) and the lowest prevalence of pain was in the area of elbow (9.4%). Data analysis also showed that prevalence of musculoskeletal disorders is sex-dependent, so that it is more common in women (p=0.024)
    Conclusion
    Musculoskeletal disorders are highly prevalent in administrative staff especially in women, and these individuals are at the risk of suffering from these disorders. Therefore, it is suggested to provide necessary education and intervention in this regard.
    Keywords: Musculoskeletal disorders, Employee, Nordic questionnaire, Arak
  • A. Karami Robati , M. Khalili , S.J. Hashemi Hazaveh *, M. Bayat Pages 925-936
    Background and Objectives
    The subtilisin genes (SUBs) of Trichophyton rubrum play an important role in destroying the keratin to produce a nutritional source and virulence. This study was carried out to determine the presence of subtilisin genes in T. rubrum isolated from patients with dermatophytosis in Tehran in 2017.
    Materials and Methods
    This descriptive study was performed on 32 patients with fungal infections referring to Tehran University of Medical Sciences from July to September 2017. Based on microscopic and macroscopic observations, T. rubrum was isolated and identified. Dermatophyte DNA was extracted and SUB1, SUB2, SUB3, SUB4, SUB5, SUB6 and SUB7 genes of T. rubrum were amplified by polymerase chain reaction (PCR) using specific primers. The relative frequency of the seven genomic sequences was also calculated.
    Results
    Seven species of T. rubrum were isolated from the clinical specimen of skin (5 cases) and nail (2 cases). The presence of subtilisin family (SUB1-7) was reported with a frequency of 57%. While SUB5 gene was observed in all isolates (100%), the SUB6 gene with the lowest frequency (4 out of 7 cases) and SUB1-7 genes presence in isolates from nail samples were reported.
    Conclusion
    The presence and absence of subtilisin genes in T. rubrum DNA may indicate the importance of genes in different stages of dermatophyte infection (adherence, invasion and inflammation) and the type of nail and skin structure.
    Keywords: Subtilisin genes, Dermatophytosis, Trichophyton rubrum, Skin, Nail, Tehran
  • A. Jafarnezhadgero *, F. Ghorbanlou , M. Majlesi Pages 937-950
    Background and Objectives
    Genu varum is one of the lower limb malalignments that is associated with changes in the lower limb biomechanics during walking and running. The selected corrective program has the least complications for children. Therefore the purpose of the present study was to investigate the effects of a period of corrective exercise training program on the running ground reaction forces in children with genu varum.
    Materials and Methods
    In this clinical trial, 17 children with genu varum from Hamadan city were volunteered to participate in 2016. Tests were done in the form of pre and post-tests. Corrective exercises were performed on subjects over a 16-week period. Paired sample t-test was used for statistical analysis of data.
    Results
    In the dominant limb, the peak vertical ground reaction force during push-off phase demonstrated a significant increase during the post-test compared to the pre-test (p=0.012). In the non-dominant limb, the findings showed that impulse decreased significantly in the anterior-posterior direction during the post-test compared to the pre-test (p=0.039). Also, at the non-dominant limb in the free moment, the negative peak showed a significant increase after the training period (p= 0.015). Other components such as vertical loading rate, impulse and free moment at the positive and negative peak showed no significant difference between the pre and post-test (p> 0.05).
    Conclusion
    The findings indicated that the corrective exercises used in the present study improved peak ground reaction forces, impulse and free moment values, but did not have any significant effect on the loading rate.
    Keywords: Genu varum, Ground reaction forces, Loading rate, Impulse, Free moment, Children
  • F. Yazdani *, H. Pourmanaf , K. Moonikh , A. Shakib Pages 951-960
    Background and Objectives
    Increasing surfactant D and Clara cell proteins (from epithelial cells of lung) in the blood is a sign of respiratory system damage. Endurance swimming is an anaerobic activity that involves activating macrophages and neutrophils. The purpose of the present study was to investigate the effect of one session of endurance swimming activity on the serum concentration of surfactant D and Clara cell proteins in elite swimmers.
    Materials and Methods
    The present study was a Clinical trial performed in 1395 with a two stage pre-test and post-test design. The statistical sample was randomly selected from Tabriz Team swimmers (n=20), 10 elite and 10 recreational swimmers. Clara cell and surfactant D proteins were measured after a session of endurance activity with an intensity of 70-75% of maximum oxygen consumption for 30 minutes. Data were analyzed using t-test and one-way ANOVA and Tukey's post hoc test (p≤ 0.05).
    Results
    Clara cell serum concentration increased significantly in both groups of elite and recreational swimmers after training intervention (p= 0.001). Also, surfactant D increased significantly after training intervention only in the recreational swimmers group. Post-test results indicated that the mean value of Clara cell protein in the elite swimmers was higher than the recreational swimmers (p= 0.001) and surfactant D in the recreational swimmers was significantly more than the elite swimmers (p= 0.002).
    Conclusion
    A swimming endurance session seems to increase the serum levels of Clara cellc and surfactant D in swimmers and their increase indicates respiratory system inflammation.
    Keywords: Epithelial, Respiratory system, Clara cell, Surfactant D, Endurance swimming
  • R. Kazemi , F. Ghazanfari *, S. Gholamrezaei Pages 961-974
    Background and Objectives
    Rumination in patients with major depressive disorder (MDD) is one of the cognitive risk factors for suffering from mood disorders. On the other hand repetitive transcranial magnetic stimulation (rTMS) as a non-invasive method is applied for treatment of MDD. Therefore, the present study aimed to investigate the effectiveness of rTMS on reducing rumination in patients with MDD.
    Materials and Methods
    In the present randomized clinical trial study, from among the patients with MDD referring to Atieh Clinical Neuroscience Center in Tehran from December 2016 to September 2017, the number of 64 subjects were selected through convenience sampling method and randomly assigned into two groups of experiment and control. The experimental group during 10 sessions, received 10 rTMS on the left dorsolateral prefrontal cortex with a frequency of 10 Hz and on the same site of cortex at the right site at 1 Hz for two weeks. The control group also received sham rTMS. The patients were first screened using a structural clinical interview and then Ruminative Response Scale was performed before and after the treatment. The data also were analyzed using chi-square test, independent t-test and multivariate analysis of covariance (MANCOVA).
    Results
    Bilateral rTMS caused a significant reduction in rumination (p=0.033) and brooding (p=0.005) compared to the control group. There was observed no significant change in pondering in the two groups (p>0.05).
    Conclusion
    According to the results, rTMS can be considered as a possible treatment for rumination reduction in patients with MDD.
    Keywords: Rumination, Dorsolateral prefrontal cortex, Transcranial magnetic stimulation, Major depressive disorder
  • Siyavash Hamzeh pour * Pages 975-984
    Background and Objectives
    Biological events are one of the main threats of the present century. The aim of this study was to survey knowledge and performance of Basij Medical Community members of West Azerbaijan in response to the biological events in 2016- 2017.
    Materials and Methods
    In this descriptive study, knowledge and preparedness of 142 members of the Basij Medical Community in West Azerbaijan province in response to biological events were evaluated using a reasercher made questionnaire during 2016-2017. The results were reported as descriptive statistics (number, percentage, mean and standard deviation).
    Results
    110 participants (77.4%) had low knowledge regarding biological events. The highest level of knowledge with 97 participants (68.3%) was related to required instructions in dealing with biologic incidents with large casualties.
    Conclusion
    The results of the present study showed a low knowledge of the members of Basij Medical Community in confronting the biological incidents.
    Keywords: Biological events, Bioterrorism, Preparedness, Knowledge.