فهرست مطالب

زبان و ادبیات فارسی - سال چهاردهم شماره 2 (تابستان 1397)

مجله زبان و ادبیات فارسی
سال چهاردهم شماره 2 (تابستان 1397)

  • تاریخ انتشار: 1397/04/01
  • تعداد عناوین: 7
|
  • مسلم رجبی، مهیار علوی مقدم* صفحات 11-27
    سنت فرهنگی وادبی، مجموعه ای از باورها ،آداب ورسوم و عناصر فرهنگی است که درپهنه تاریخ،از نسلی به نسلی دیگرمنتقل می شودو بیانگر مفاهیم ادبی وهنری است که به مثابه گنجینه هایی ارزشمند ازگذشتگان برجای مانده  وبازتابنده فرهنگ واندیشه ملت هاست. ازاین رو، بین ادبیات و سنت ،پیوند تعامل آمیزی وجوددارد و بی گمان در پیدایش ادبیات، سنت نقش  بسزایی دارد. به رغم این موضوع، متاسفانه تحقیقی که به بررسی سنت گرایی در آثار کلاسیک ادبی پرداخته باشد تا اکنون کمتر نگاشته شده است . هدف این مقاله، بررسی انتقادی –تطبیقی رویکرد سنت گرایانه درسه اثرکلاسیک فارسی نظری وعملی نقدادبی،یعنی قابوس نامه ،چهارمقاله و المعجم فی معاییر اشعار العجم است . این بررسی درحوزه های شعرشناسی، وظایف شعر و شاعری ،آرایه های ادبی، عروض پژوهی ونثر شناسی ومباحثی از این گونه است. وجوه مشترک در این سه کتاب عبارتند از : عروض، شعر و  ویژگی های آن،وظیفه شعر،ویژگی شاعر،صور خیال و نثر که در این جستار،درهر مبحث رویکردهای سنت گرایانه آنها بررسی شد. نگاه نظامی عروضی درچهارمقاله  به مباحث مربوط به شعر و نثر ،سنتی تر  از دو کتاب دیگر است .اما مطالب کتاب المعجم شمس قیس  در برابر دو کتاب دیگر، جامع تر می نماید و مولف آن با نگاهی ادیبانه به بحث و بررسی پرداخته است و عنصر المعالی در قابوس نامه طریق تعادل را می پیماید
    کلیدواژگان: بررسی انتقادی - تطبیقی، سنت گرایی، قابوس نامه، چهارمقاله، المعجم
  • زهرا اسدی صفحات 28-50
    شاخصه ی معنویت و مذهب بویژه هوش معنوی در عرصه ی شعر عرفانی در ادبیات فارسی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. توجه به هوش معنوی یکی از ضرورت های خاص در گستره ی انسان شناسی و توجه به بعد معنوی انسان از دیدگاه روانشناسی است. ایمان، صلح ، نوعدوستی و کاربرد صحیح آن در زندگی و سازگاری با ناملایمات دنیای واقعی از دغدغه های هوش معنوی است. توجه به معنویت امروزه در رشته های متنوعی از قبیل روانشناسی، درحال پیشرفت است اما در این میان، اهمیت موضوع زمانی آشکار می شود که بدانیم مصادیق و مباحث مربوط به هوش معنوی بسیار قبل تر از آنکه در علوم روانشناسی نوین مطرح شود در ادبیات عرفانی ما به  فراوانی مطرح شده است و در این میان اشعار مولانا بی شک یکی از بارزترین نمونه های توجه به هوش معنوی است. توجه به همدلی، نوع دوستی، عشق، ایثار، مدارا و تساهل و تسامح از ویژگی های مشترکی است که به عنوان مولفه های بارز هوش معنوی در ادبیات عرفانی و اندیشه ی مولانا مطرح شده است.  مقاله ی حاضر پیرامون هوش معنوی در اندیشه ی مولانا گرچه در زمره ی نخستین دستاوردهاست اما در راستای تحقق پژوهش های بعدی مثمر ثمر است.
  • سعید حسن زاده، حمیدرضا سلیمانیان* صفحات 51-65
    آثار تعلیمی در ادبیات عرفانی، مشحون از حکایت هایی است که معانی و حکمت هایی را در قالب گزارش و روایت بیان داشته است. این حکایت ها گرچه بهترین راهنمای سیر و سلوک است، شاخصه های اندیشه های عرفانی را نیز در خود جای داده است. از جمله این اندیشه ها که در قالب داستان نقل شده است، تاملاتی است که عارفان در باب یکی از ارکان عمده شریعت یعنی نماز بیان کرده اند. این پژوهش که مبتنی بر مطالعه کتابخانه ای و مستند به داده های نظری است، به روش توصیفی تدوین شده است و پس از نگاهی گذرا به ادبیات داستانی در حوزه آثار عرفانی و ضرورت تعلیم دهی آن، به ذکر نمونه هایی موفق و شاخص از حکایت های تعلیمی با موضوع نماز پرداخته است. نتایج تحلیل این نمونه ها نشان می دهد که مهم ترین شاخصه های اندیشه های عرفانی از جمله رویکرد حداکثری عارفان به دین، عبادت عاشقانه، ترک خودبینی و احساس نیاز به خدا، پرهیز از دینداری عادتی عوام گرایانه در خلال این حکایات، قابل تشخیص است.
  • کورس کریم پسندی*، شهرام احمدی صفحات 66-89
    یکی از مبانی اساسی دستگاه فکری عطار و مولوی در حوزه عرفان، مفهوم حجاب عرفانی است. نگرش معرفتی عطار و مولوی به این مقوله به گونه ای است که حجب راه حق هم چون؛ حجاب انانیت و رویت نفس، حجاب جسم و... را مانع سیر و سلوک الی الله و باعث عذاب همیشگی روح وجان انسان می دانند. در نقطه مقابل، رفع حجاب را موجب قدرت معنوی و باطنی و رسیدن به مقام قرب الهی می شمارند. از آن جایی که مقوله حجاب، یکی از مباحث عمده در عرفان اسلامی است؛ این مقاله به شیوهء تحلیلی- مقایسه ای به واکاوی و تبیین وجوه اشتراک و افتراق آن در اندیشه های عرفانی عطار و مولوی می پردازد، و نیز سیری است در عبارات و اشارات تامل برانگیز این دو عارف پرده در، درباره فلسفه حجاب، منشا حجاب و... و این که انسان ها باید با خرق حجاب های ظلمانی و حتی نورانی، باعث کسب بصیرت و بینش باطنی شوند تا به شهود حقیقت دست یابند. برآیند مقایسه حاکی از این است که با وجود گستردگی و عمق بیشترمفهوم حجاب و مشتقات و مترادفاتش در آثار مولوی نسبت به عطار، هر دو دربارهء جلوه های گونه گون و فریبنده اش اتفاق نظر دارند و سالکان طریق را از انواع حجاب های ظلمانی و نورانی؛ خصوصا حجاب رویت نفس و انانیت برحذر می دارند
    کلیدواژگان: عطار، مولوی، حجاب، عرفان
  • محمود حکم آبادی*، آرزو دلفان بیرانوند، ابوالقاسم امیر احمدی صفحات 90-116
    شادی از دید روانشناسی دارای ابعاد عاطفی، شناختی و اجتماعی است که ایجاد و بروز آن در کنار عوامل برون فردی مانند کامیابی های اجتماعی، درگرو عوامل درون فردی ازجمله هوش هیجانی است. با توجه به ارتباط بین شادی و هوش هیجانی، مبنی بر این که شادی عوامل عاطفی، شناختی و اجتماعی را دربرمی گیرد و هوش هیجانی شامل خودآگاهی، خودمدیریتی، آگاهی اجتماعی و مهارت های اجتماعی است، این پژوهش  پاسخ گویی به این سوال را مورد بررسی قرار داده است: دلیل فرحناکی بیشتر سروده های فرخی و منوچهری و برتری ایشان از این دید بر شاعران دیگر با وجود یکسان بودن درون مایه و محتواهای شعری چیست؟ بنابراین با توجه به پویایی و نشاط بیش ازحد اشعار فرخی و منوچهری بر اساس نظریه گلمن در زمینه هوش هیجانی و نظریه آرگایل در حوزه شادی می توان بیان کرد که حرکت و جنب و جوش و  تحرک و فرحناکی  ناشی از هوش هیجانی و شادی این دو شاعر است که در قالب اشعار به میزان زیادی به مخاطبان منتقل می شود.
  • حسین اسماعیل لو* صفحات 117-140
    پیش از رواج افکار عارفانه در نظم و نثر فارسی، اندیشه های زهدگرایانه و تعالیم زاهد مآبانه؛ بخش گسترده ای از اشعار تعلیمی را به خود اختصاص داده است. ظهور سنایی و ناصرخسرو در مکتب شعری خراسان، نقطه اوج بیان افکار زهدگرایانه در شعر فارسی است. مکتب شعری آذربایجان، دیگر بستر مساعد برای گسترش این قسم از مفاهیم بود که
    خاقانی و نظامی، نمایندگان برجسته آن محسوب می شوند. مکتب شعری اصفهان نیز دیگر مکتب قابل توجه و تامل در زمینه شعر عرفانی قرن ششم هجری است که هر چند شاعران آن، هم طراز با دو مکتب خراسان و آذربایجان نیستند؛ اما اشعار بزرگانی چون کمال الدین و جمال الدین اصفهانی نمونه هایی از قدرت بیان شعرای آن مکتب را در معرض توجه مخاطبان قرار داده است.
    کلیدواژگان: شعر زهد، زهد، تصوف، شعر آرمانگرا، شعر تعلیمی
  • میترا حاجی زاده* صفحات 141-153
    "جوزف کمبپل" اسطوره شناس معروف معتقد است که تمام روایت های اسطوره ای،ساختاریکسان و واحدی دارند. بنابراین حکایت "نورالدین و شمس الدین" از هزار و یک شب انتخاب و با این ساختار مطابقت داده شده است .پسرقهرمان داستان پس از آغاز سفر و قبل از ورود به نخستین آستان ،موارد و اعمالی رخ می دهد، از جمله :به گرمابه رفتن و شستن تن ،خلعت فاخر پوشیدن ،نورانی بودن چهره به طوری که اطرافیان را شگفت زده می کند؛ شربت خوردن و گلاب افشاندن همه ی اطرافیان. انجام این اعمال به این معناست که  وجود قهرمان هنگام عبور از نخستین آستان مستلزم پاکی و زلالی است و باید از هر گونه پلیدی که نشانه تعلقات و وابستگی های دنیایی است مبرا باشد تا با لباس فاخر معنویتی که بر تن می کند؛ مجوز عبور از آستان را بگیرد. در بعضی از حکایت هادر میانه ی راه سفر، قهرمان می میرد . واین به معنای پایان کار نیست بلکه نشانه ی فرا رفتن و متحول شدن اوست ، زیرا «ماجرای قهرمان ،ماجرای زنده بودن است »(کمبپل 1394: 250) قهرمان اصلی و شخصی که بنا به وصیت قهرمان راه سفر را ادامه می دهد هرچند دارای دو جسم هستند اما یک روح دارند. جانشین قهرمان با مبارزه با مشکلات راه سفر را ادامه می دهد تا به ملاقات خدابانو که همان کمال مطلق است ، نایل شود.