فهرست مطالب

سوخت و ساز و فعالیت ورزشی - سال هشتم شماره 2 (پاییز و زمستان 1397)

نشریه سوخت و ساز و فعالیت ورزشی
سال هشتم شماره 2 (پاییز و زمستان 1397)

  • تاریخ انتشار: 1397/09/01
  • تعداد عناوین: 6
|
  • علی محمدنبی*، محمدرضا اسد، عباس حسینی، محمد شریعت زاده صفحات 79-89
    هدف
    هدف مطالعه ی حاضر تاثیر نوشیدنی ورزشی ایزواستار بر برخی پارامترهای متابولیکی فوتبالیست های جوان در یک وهله فعالیت وامانده ساز بوده است.
    روش شناسی
    از فوتبالیست های رده جوانان باشگاه فرهنگی ورزشی سپاد تهران 10 آزمودنی با میانگین سنی 0/78±17/10سال، قد 4/85±176/50سانتی متر، وزن 5/69±67/46کیلوگرم، شاخص توده بدنی 1/42±21/63کیلوگرم بر مترمربع بصورت داوطلبانه انتخاب شدند. آزمودنی ها ابتدا یک پروتکل پیشرونده شبیه سازی شده را بر روی تردمیل انجام دادند و حین اجرای پروتکل با استفاده از دستگاه تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی شاخص های فیزیولوژیکی VO2max،vo2،vco2، نسبت تبادل تنفسی (RER)، VO2AT، VO2AT/VO2   اندازه گیری شد. سپس یک هفته بعد آزمودنی ها با خوردن یک نوشیدنی ورزشی بنام ایزواستار مجددا همین پروتکل را انجام دادند.
    یافته ها
    نتایج این مطالعه نشان دادند که پس از مصرف نوشیدنی مربوطه، عوامل متابولیکی (VO2max،vo2،vco2، نسبت تبادل تنفسی (RER)، Vo2AT، VO2AT/VO2) ناشی از فعالیت تغییر معناداری را نشان نداده اند.
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته های پژوهش حاضر میتوان نتیجه گرفت که مصرف یک جلسه نوشیدنی ورزشی ایزواستار بر حداکثر اکسیژن مصرفی، نسبت تبادل تنفسی، حجم اکسیژن مصرفی و دی اکسیدکربن فوتبالیست های جوان تاثیری ندارد و در استفاده از آن باید با احتیاط عمل کرد.
    کلیدواژگان: ایزواستار، پارامترهای متابولیکی، فوتبالیست های جوان، فعالیت وامانده ساز
  • سپیده وکیل، محمد شریعت زاده *، هادی روحانی صفحات 97-107
    هدف
    هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر مصرف کوتاه مدت مکمل CLA بر میزان چربی سوزی حین فعالیت ورزشی در زنان چاق بود.
    روش شناسی
    آزمودنی های این پژوهش 10 نفر زن چاق (سن 4/7±34/7سال، شاخص توده بدن 4/8±34/2کیلوگرم بر مترمربع، وزن 1/9±83/1کیلوگرم) بودند. آزمودنی ها به مدت 7 روز مکمل CLA را روزانه به میزان 1/5 گرم مصرف کردند. قبل و بعد از دوره مصرف مکمل، یک آزمون ورزشی فزاینده روی نوار گردان به منظور سنجش حداکثر اکسیداسیون چربی (MFO) و شدت فعالیت متناسب با آن (FATmax) اجرا شد. نمونه خونی نیز قبل و بلافاصله پس از آزمون فزاینده جهت سنجش میزان سرمی گلیسرول گرفته شد. آزمون های آماری t وابسته و تحلیل واریانس با اندازه ‏گیری‏های مکرر جهت مقایسه میانگین متغیرها استفاده شد.
    یافته ها
    تفاوت معنی داری در میانگین FATmax (p=0/655) و MFO (p=0/133) بین قبل و بعد از مصرف مکمل CLA وجود نداشت. مصرف مکمل CLA پس از یک وهله انجام فعالیت ورزشی، تاثیر معنی داری بر مقدار گلیسرول پلاسما نداشت. با این حال، اثر تعاملی بین این دو فاکتور معنی دار بود و میزان گلیسرول را افزایش داد.
    نتیجه گیری
    بطور کلی یافته های مطالعه حاضر نشان داد که مصرف CLA، حداقل در کوتاه مدت، سبب بهبود میزان چربی سوزی در زنان چاق نمی‫شود.
    کلیدواژگان: مکمل اسید لینولئیک مزدوج، چاقی، فعالیت ورزشی، حداکثر اکسیداسیون چربی، گلیسرول
  • زهرا رستمی، رامین امیرساسان*، سعید نیکوخصلت، وحید ساری صفحات 109-121
    هدف
    آیریزین، یکی از عواملی است که آثار مفید فعالیت ورزشی بر تغییر بافت آدیپوز، پروتئین جفت نشده1 (UCP1) و متابولیسم را میانجی گری می کند. بنابراین هدف از مطالعه حاضر تعیین تاثیر شش هفته تمرین تناوبی شدید با مکمل یاری زردچوبه بر مقادیر آیریزین، UCP1 و ترکیب بدن در زنان چاق بود.
    روش شناسی
    سی زن چاق ((BMI=33.08±1.78 kg.m-2) با دامنه سنی 20 الی 25 سال در قالب یک طرح نیمه تجربی با پیش آزمون-پس آزمون، بصورت هدفمند انتخاب شد و بطور تصادفی به دو گروه پانزده نفره تمرین تناوبی شدید (HIIT) - دارونما و گروه تمرین HIIT - مکمل زردچوبه (سه میلی گرم کورکومین به ازای هر کیلوگرموزن بدن در یک روز) تقسیم شد. دوره آماده سازی به مدت سه هفته و تمرین HIIT به مدت شش هفته انجام شد (چهار جلسه در هفته). نمونه های خونی در دو مرحله قبل و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی در فاز فولیکولی گرفته شد. آیریزین و UCP1 سرمی به روش الایزا اندازه گیری شدند.
    یافته ها
    در هر دو گروه بعد از نه هفته مداخله مقادیر آیریزین، چربی زیرپوستی و BMI بطور معنی داری کاهش یافت، و مقادیر UCP1 و حداکثر اکسیژن مصرفی بطور معنی داری افزایش یافت (p<0/05). تفاوت بین گروهی معنی داری برای مقادیر آیریزین، UCP1، چربی زیرپوستی کل، BMI و VO2max وجود نداشت (p<0/05).
    نتیجه گیری
    شش هفته تمرین تناوبی شدید با مکمل یاری زردچوبه احتمالا می تواند با کاهش مقادیر آیریزین و افزایش مقادیر UCP1، ترکیب بدن را بهبود بخشد.
    کلیدواژگان: ترموژنین، آیریزین، تمرین تناوبی شدید، چاقی، زردچوبه
  • جواد وکیلی*، فاطمه حلال خور، منصور آقایی صفحات 123-135
    هدف
    تمرینات ورزشی با محدودیت جریان خون شیوه جدید تمرینی است که در دو دهه اخیر توسعه یافته است و برای بهبود عملکرد ورزشکاران مورد استفاده قرار می گیرد. لذا هدف از این مطالعه، تعیین تاثیر چهار هفته سنگ نوردی با و بدون محدودیت جریان خون بر عملکرد ورزشی و برخی شاخص های آسیب عضلانی در سنگ نوردان نخبه می باشد.
    روش شناسی
    بدین منظور در یک طرح تحقیقی نیمه تجربی 12 زن و 12 مرد سنگ نورد با سابقه حداقل 4 سال و دامنه سنی 23 تا 27 سال و درصد چربی 10 تا 20 درصد بصورت هدفمند از بین سنگ نوردان نخبه انتخاب شده و به صورت تخصیص تصادفی در یکی از دو گروه تمرین با محدودیت جریان خون (BFR) و تمرین بدون محدودیت جریان خون (NBFR) قرار گرفتند. پروتکل تمرین سه جلسه در هفته به مدت 4 هفته با شدت 60 الی 80 درصد درجه سختی مسیر انجام شد. نمونه خونی در حالت پایه و پس از دوره 4 هفته ای تمرین و متعاقب یک جلسه تمرین رقابتی صخره نوردی جهت تعیین میزان لاکتات دهیدروژناز، کراتین کیناز، لاکتات خون گرفته شد. همچنین، قدرت پنجه دست، توان بی هوازی انفجاری، درصد چربی و قدرت بالاتنه در حرکت اداکشن و درجه سختی صعود اندازه گیری شد. برای آنالیز داده ها از آزمون تی مستقل برای مقایسه میانگین ها در سطح معنی داری 05/0 α ≤ استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد شاخص آسیب عضلانی LDH، CK در پاسخ به تمرین سنگ نوردی با و بدون محدودیت جریان خون بین دو گروه تفاوت معنی داری نشان نداد. اما میزان لاکتات خون در گروه BFR  نسبت به گروه NBFR  پایین تر بود. در عملکرد ورزشی در شاخص های قدرت پنجه دست، قدرت اداکشن دست، درصد چربی و توان انفجاری پایین تنه تفاوت معنی داری بین دو گروه مشاهده نشد. هر چند در سختی صعود این تفاوت معنی دار بوده و در گروه BFR عملکرد بهتری گزارش شد (0/05< P).
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج این پژوهش سنگ نوردی با BFR  نسبت به NBFR  باعث افزایش آسیب عضلانی نمی شود. اما ممکن است روی عملکرد تاثیر بهتری داشته باشد..
    کلیدواژگان: محدودیت جریان خون، لاکتات دهیدروژناز، کراتین کیناز، لاکتات خون
  • ابوالفضل رحمانی، بهمن میرزایی* صفحات 137-150
    هدف
    فعالیت مقاومتی با شیوه های نوین تمرینی همچون محدودیت جریان خون و تنفس که بیشتر با شدت پایین انجام می شود پاسخ ها و تاثیرات فیزیولوژیکی مختلفی را به دنبال دارد. از این رو، هدف اصلی این پژوهش مطالعه تاثیر محدودیت جریان خون و تنفس بر غلظت لاکتات خون و هورمون رشد در پاسخ حاد فعالیت ورزشی مقاومتی در کشتی گیران دانشگاهی بود.
    روش شناسی
    در این مطالعه از روش متقاطع استفاده شد. 8 کشتی گیر دانشگاهی با سابقه تمرینی بیش از دو سال (با میانگین سنی 4/7±26/87سال و شاخص توده بدنی 2/49±25/26کیلوگرم بر مترمربع) به صورت تصادفی و در سه شرایط کنترل (1RM80%)، فعالیت مقاومتی به همراه محدودیت جریان خون و تنفس 1RM) 30%) قرار گرفتند. فعالیت مقاومتی شامل اجرای 4 نوبت 15 تکراری از حرکت اسکوات بود. نمونه های خونی قبل و بلافاصله بعد از فعالیت جمع آوری شد.
    یافته ها
    هر سه نوع تمرین موجب افزایش معنی دار لاکتات و هورمون رشد بلافاصله پس از فعالیت شد (p>0/05) اما تفاوت معنی داری بین شرایط مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    یک جلسه تمرین مقاومتی همراه با محدودیت جریان خون و تنفس مانند تمرین مقاومتی روتین می تواند باعث افزایش پاسخ های متابولیتی و هورمونی شود. این تحقیق تا حدودی اثربخشی این گونه از تمرینات را تایید می کند و می تواند اهدافی همچون افزایش لاکتات و هورمون رشد را که از تمرینات با شدت بالا انتظار می رود، برآورده کند.
    کلیدواژگان: کاتسو، محدودیت جریان خون، ماسک تمرینی، لاکتات، هورمون رشد
  • بهروز اسماعیلی، احمد عبدی*، جواد مهربانی صفحات 151-161
    هدف
    لیپوکالین-2 و اینترلوکین-1بتا (IL-1ß) از عوامل التهابی موثر بر مقاومت به انسولین می باشند. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی اثر تمرین هوازی همراه با مکمل عصاره دارچین بر سطوح خونی لیپوکالین-2 و IL-1ß در موش های مقاوم به انسولین می باشد.
    روش شناسی
    در این مطالعه تجربی 36 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار  به طور تصادفی به چهار گروه (کنترل (9=n)، تمرین هوازی (9=n)، عصاره دارچین (9=n) و تمرین هوازی+ عصاره دارچین (9=n)) تقسیم شدند. القای مقاومت به انسولین با استفاده از محلول فروکتوز 10 درصد به مدت 5 هفته انجام شد. گروه های تمرین پنج روز در هفته (با شدت 75-80 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی) به مدت 8 هفته تمرین هوازی را انجام دادند. به گروه های مکما یاری 200 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در روز عصاره دارچین، تزریق شد. داده ها با استفاده از آنالیز واریانس یک طرفه در سطح معنی داری 0/05 p≤ تحلیل شد.
    یافته ها
    کاهش معنی داری در میزان لیپوکالین-2 گروه تمرین نسبت به گروه کنترل و نسبت به گروه عصاره دارچین مشاهده شد (0/05>p). همچنین در هر سه گروه تجربی، میزان IL-1ß نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری را نشان داد (0/05>P)، و کاهش معنی داری در گروه تمرین عصاره دارچین نسبت به گروه تمرین و عصاره مشاهده شد (0/05>p).
    نتیجه گیری
    نتیجه پژوهش حاضر نشان داد که تمرین هوازی  همراه با عصاره دارچین بیشتر از هر کدام به تنهایی بر کاهش IL-1ß  اثر دارد.  اما اثر ترکیب تمرین هوازی و عصاره دارچین بر  لیپوکالین-2 نیاز به بررسی های بیشتری دارد.
    کلیدواژگان: تمرین هوازی، عصاره دارچین، لیپوکالین-2 و اینترلوکین-1بتا
|
  • A Mohammadnabi *, MR Asad, M Shariatzadeh Joneydi, A Hoseini Pages 79-89
    Aim
    The purpose of this study was the acute effect of Isostar Sport-drink on some of the Cardio-respiratory parameters in young soccer players a single bout of exhausting activity.
    Method
    Statistical sample of this study was 10 young soccer players who ‎were the players of Sepad Tehran Club with average age 17.10± 0.78, high 176.50± 4.85 cm, weight 67.46±5.69 kg and the body mass index 21.63±1.42 kg/m2 which have been voluntarily chosen. The subjects take a progressive protocol which has been simulated to run on a treadmill, and during the protocol, Gas Analyzer was used to measure physiological parameters including the VO2max, vo2, vco2, RER, VO2AT, VO2AT/VO2. Then, one week later, the subjects returned and drank a Isostar Sport drink, and executed the protocol.
    Results
    The results of this study showed metabolic parameters (VO2max, vo2, vco2, (RER), VO2AT, VO2AT/VO2) have ‎no significantly changed after consuming Isostar beverage.
    Conclusion
    we can concluded that the use of Isostar beverage on one occasion, does not lead to a significant change in VO2max،vo2،vco2, (RER)، VO2AT، VO2AT/VO2 ratesand athletes should be wary to use this sport drink.
    Keywords: Isostar, metabolic parameters, young soccer players, exhausting activity
  • S Vakil Mahallati, M Shariatzadeh Joneidi *, H Rohani Pages 97-107
    Aim
    The aim of this study was to investigate the effect of short-term CLA supplementation on fat burning rate during exercise in obese women.
    Method
    The subjects of this study were 10 obese women (age 34.7±4.7 yrs, BMI 34.2±4.8 kg/m2, and weight 83.1±1.9 kg). Subjects consumed 1.5 g/day CLA for 7 days. An incremental exercise test on a treadmill was performed before and after the supplementation period to measure the maximal fat oxidation (MFO) and corresponding intensity (FATmax). Blood samples were taken before and immediately after the test for measuring the serum levels of Glycerol. Paired t-test and ANOVA with repeated measures were used to compare the means of variables.
    Results
    There was no significant difference in mean FATmax between before and after CLA supplementation (p=0.655). Also, no significant difference was observed in MFO between before and after CLA supplementation (p=0.133). CLA supplementation after one exercise session did not have a significant effect on plasma glycerol; However, the interactive effect of these two factors was significant and increased the glycerol levels.
    Conclusion
    In general, the findings of this study showed that CLA supplementation, at least in short-term period, does not improve the fat burning rate during exercise in obese women.
    Keywords: Conjugated Linoleic Acid Supplement, Obesity, Exercise, Maximal Fat Oxidation, Glycerol
  • R Amirsasan *, S Nikoukheslat, V Sari, Sarraf, Z Rostami Pages 109-121
    Aim
    Irisin is one of the factors that mediate beneficial effects of exercise on adipose tissue conversion, uncoupling protein1 (UCP1) and metabolism. Therefore, the aim of this study was to determine the effect of six weeks high intensity interval training (HIIT) with Turmeric supplementation on Irisin, UCP1 and body composition in obese females.
    Method
    Thirty obese women (BMI=33.08±1.78 kg.m-2) age range of 20-25 years in quasi-experimental study with pre-post testing design, were selected purposefully and were randomly divided into two homogeneous groups of 15 participants: HIIT+placebo, and HIIT+Turmeric supplementation (3 milligram curcumin per kilogram body weight per day). Preparation period performed for 3 weeks and HIIT performed for six weeks (4 sessions per week). Blood samples were taken, before and 24 hours after last exercise session in the follicular phase. Serum irisin and UCP1 were measured by ELISA method.
    Results
    In both groups, irisin levels, subcutaneous fat and BMI significantly decreased (P<0.05), and UCP1 levels and VO2max significantly increased after nine weeks intervention (P<0.05). There was no significant difference between groups for irisin, UCP1, total subcutaneous fat, BMI and VO2max values.
    Conclusion
    Six weeks high intensity interval training with turmeric supplementation probably could improve body composition by decreasing Irisin and increasing UCP1 levels.
    Keywords: Thermogenin, Irisin, High Intensity Interval Training, Obesity, Turmeric
  • J Vakili *, F Halal Khor, M Aghaei Pages 123-135
    Aim
    : Exercise training with blood flow restriction (BFR)is a modern method of training that has been developed in two recent decades and has been used for improvement of performance. Therefore, this study was conducted to identify the effect of 4 weeks rock climbing with blood flow restriction on athletic performance and some muscle damage indictors  in elite rock climbers.
    Method
    : In a semi experimental research method, 12 male and 12 female elite rock climbers with at least 4 years rock climbing experience and age range of 23 to 27 years and a fat percentage of 10 to 20 percent purposefully selected among the climbers, and allocated in two equal BFR and none-BFR groups. Both groups performed 4-week rock climbing training program consisting three sessions per week and each session was 90 minutes, severity of each session was 60 to 80% of climbing grades. Blood samples were obtained in baseline and after four weeks of climbing training to determine the amount of lactate dehydrogenase (LDH), creatine kinase (CK) and lactate. Also, hand grip, explosive anaerobic power, body fat percent, adduction strength in upper body and degree of climbing was measured. For data analysis, independent T test was used at α ≤ 0.05.
    Results
    After 4 weeks of climbing with and without limitation of blood flow, the index of muscular damage of LDH, CK did not show significant difference in response to climbing exercise. But lactate level was lower in BFR rather than NBFR. There are not any difference in Hand Crip strength, explosive anaerobic power, body fat percent, adduction strength in upper body between BFR and NBFR groups. But in degree of climbing, the result showed the better performance in BFR than NBFR (P <0.05).
    Conclusion
    According to the results of this study, rock climbing training with or without BFR, do not increase muscular damage. and it could influence on performance.
    Keywords: Restriction of blood flow, Lactate dehydrogenase, Creatine kinase, Blood lactate
  • A Rahmani, B Mirzaei * Pages 137-150
    Aim
    Resistance training with new methods of exercise such as blood flow and respiration restriction that is more performed at a lower intensity is pursued various physiological responses. Therefore, the main purpose of this study was to determine the effect of blood flow and respiratory restriction on blood lactate concentration and growth hormone in the acute response to resistance exercise in collegiate wrestlers.
    Method
    In this study, a cross-sectional was used in which 8 collegiate wrestlers with more than two years' experience (mean age 26.87±4.7 years and body mass index 25.26±2.49 kg/m2) were randomy assigned in three conditions including: control (%801RM) and resistance exercise with blood flow and respiratory restriction (%301RM). Four sets with 15 repitations squat were considered as resistance exercise. Blood samples were collected before and immediately after exercise.
    Results
    all three types of exercise caused a significant increase in lactate and growth hormone immediately after the exercise (p <0.05), but no significant difference was observed between the groups (p <0.05).
    Conclusion
    The results of this study indicate that resistance exercise with restriction of blood flow and respiration such as routine resistance training can lead to increased metabolic and hormonal responses. This research also rather confirms the effectiveness of this type of exercise and satisfies the goals such as increased lactate and growth hormone expected from high intensity exercises.
    Keywords: KAATSU, Blood flow restricted, Training Mask, Lactate, Growth hormone
  • B Esmaeili, A Abdi *, J Mehrabani Pages 151-161
    Aim
    Lipocalin-2 and interleukin-1 beta (IL-1ß) are two inflammatory markers affecting on insulin resistance. The aim of this study was to investigate the effect of aerobic training with cinnamon extract on blood levels of Lipocalin-2 and IL-1ß in insulin-resistant rats.
    Method
    : In this experimental study thirty-six Wistar male rats were randomly divided into four groups: control (n=9), aerobic training (n=9), cinnamon (n=9), and aerobic training+cinnamon (n=9). Insulin-resistance status induced by %10 fructose solutions during 5 weeks. Training groups subjected to a 5-day per week aerobic training program (with 75-80% VO2max) for 8 weeks. Supplementayion groups subjected to injected 200 ml/kg/day cinnamon extract.
    Results
    Exercise training significantly reduced Lipocalin-2 compared to the control group, and compared to extract group (P<0.05). Also, in all three experimental groups, IL-1 beta decreased significantly compared to control (P<0.05), and significant decrease was observed in the extract group compared to the training group and extract (P
    Conclusion
    Results of this study indicated that aerobic training with cinnamon extract more than any of them alone effects on reduction IL-1ß. But the effect of the combination of aerobic training and cinnamon extract on lipocalin-2 requires further investigation.
    Keywords: Aerobic exercise, Cinnamon extract, Lipocalin-2, IL-1ß