فهرست مطالب

مطالعات جامعه شناختی - پیاپی 54 (بهار و تابستان 1398)

نشریه مطالعات جامعه شناختی
پیاپی 54 (بهار و تابستان 1398)

  • تاریخ انتشار: 1398/05/23
  • تعداد عناوین: 16
|
  • جلیل کریمی*، امید منصوری، نادیه رضایی صفحات 9-38

    در این مقاله فرآیند سیطره بازار بر جامعه ایران از خلال آموزش عالی، به عنوان عالی ترین نهاد تربیت انسانی استراتژیست و اقتصادی که منطق بنیادی بیشتر کنش هایش منطق هزینه-فایده است، در دوران پساجنگ بررسی شده است. برای تحلیل این مساله از ایده های پولانی درباره بازار و همچنین بازنمایی های فضای لوفور در نظریه «تولید فضا» و مفهوم «انسان کارآفرین» بهره برده شده است. در روش شناسی نیز از روش تاریخی پس روندی- پیش روندی استفاده شده و داده ها از بررسی اسناد به دست آمده است. نتایج این مطالعه تاریخی بیانگر واقعیت های زیر است: «توجیه علمی- اخلاقی» در برنامه درسی برای روند بازاری شدن، «رقابتی سازی»، «شرکتی کردن»، «تجاری سازی»، «پولی سازی»، «خصوصی سازی» و در نهایت تبدیل دانش به «کالا». در این فضا، شخصیتی با «امیال کارآفرینانه» پرورش یافته که نتیجه کنش های او ناممکن شدن امر اخلاقی جامعه محور، تشدید مدرک گرایی، نزدیک شدن دانشگاه به بازار و دانش به صنعت از یک سو و تبدیل آن به کالا و ابزاری شدن آن از سوی دیگر، ذیل اسطوره انسان کارآفرین است.

    کلیدواژگان: آموزش عالی، انسان کارآفرین، کالایی شدن، فضاهای بازنمایی، نظام بازار
  • عبدالله محمدی، رسول صادقی* صفحات 39-68
    قاچاق مهاجر یکی از پدیده هایی است که طی دهه های گذشته توجه بسیاری از سیاست گذاران و محققان را به خود جلب کرده است. با این حال، به دلیل محدودیت های روش شناختی و ماهیت غیرقانونی این پدیده نه تنها سنجش آن در بسیاری از موارد ناممکن است، بلکه تلاش های نظری برای تبیین آن نیز دشوار است. روش تحقیق مقاله حاضر کیفی بوده و داده های مورد نیاز از طریق مصاحبه عمیق با 22 فرد قاچاقچی/ قاچاق بر فعال در خاک افغانستان و همچنین مصاحبه با 44 مهاجر اقتصادی قاچاق شده به ایران در دو ولایت نیمروز و هرات گردآوری شده است. نتایج پژوهش نشان داد فرایند قاچاق مهاجران به ایران در سه مرحله انجام می گیرد؛ در مرحله نخست، وظیفه اصلی قاچاق بران یافتن مشتری و سازمان دهی شرایط و وسایل سفر می باشد. همچنین، مهاجران معمولا به دو شیوه قاچاق بران خود را پیدا می کنند: از طریق شبکه های فامیلی و دوستی یا رفتن به شهر زرنج که نقطه شروع مهاجرت های نامتعارف از افغانستان به سوی ایران است. در مرحله بعد، که مسیر مهاجرتی است، شبکه های قاچاق از شهر زرنج مهاجران را به سوی مرز پاکستان می برند و با عبور از مناطق تحت کنترل طالبان و ملیشا (شبه نظامیان غیردولتی) داخل خاک پاکستان می شوند و از آنجا با کمک شبکه های محلی از مرز ایران گذشته و به استان سیستان و بلوچستان وارد می شوند. پس از رسیدن به شهرهای مقصد در داخل ایران، تماس قاچاق بران با مهاجران قطع شده و ادغام آنها در جامعه مقصد توسط شبکه های فامیلی و دوستی مهاجران شکل می گیرد. در نتیجه گیری از مقاله می توان گفت که قاچاق مهاجر از افغانستان به ایران فرایندی سودآور، چند مرحله ای و پیچیده است که در سطوح مختلف و با بازیگرانی گوناگون شکل می گیرد. بعلاو، در فرهنگ و جامعه افغانستان، مهاجرت غیرقانونی نوعی استراتژی بقاء بوده و در فرایند تحقق آن قاچاق بر نه تنها مجرم نبوده، بلکه به عنوان عامل نجات دهنده، از تصویر اجتماعی مثبت و منزلت اجتماعی برخوردارند.
    کلیدواژگان: قاچاق مهاجر، قاچاق بر، شبکه های قاچاق مهاجر، رویکرد تجاری، افغانستان
  • محمد روزخوش* صفحات 69-89

    از سال های پایانی دهه 60 موج تغییر فرهنگی و اجتماعی در ایران به راه افتاد و به تدریج کل حیات اجتماعی را درنوردید. این تغییر عمدتا به سیاست های اقتصادی- اجتماعی پس از پایان جنگ و از جمله برنامه تعدیل ساختاری اقتصاد نسبت داده شده است. این مقاله با هدف روایت نمونه ای از مواجهه هنرمندان با این روند، فیلم سگ کشی بهرام بیضایی را بازخوانی می کند؛ فیلمی که سناریوی آن درست در آغاز دهه 70 نوشته شد، اما ساخت و اکرانش یک دهه به تاخیر افتاد. مقاله نشان می دهد که سگ کشی- در مقام اثری هنری- برخلاف بسیاری آثار و تحلیل های دانشگاهی، رد تحولات دهه هفتاد را در سال های پیش از آن جستجو می کند. در عین حال مقاله فرم اثر را تاحدی عامل مهار پتانسیل های انتقادی آن معرفی می کند.  ایران پس از جنگ، تغییر اجتماعی، فیلم سگ کشی، اهمیت فرم.

    کلیدواژگان: ایران پس از جنگ، تغییر اجتماعی، فیلم سگ کشی، اهمیت فرم
  • جبار رحمانی* صفحات 91-113

    نقاشی "عصر عاشورا"ی فرشچیان یکی از مهمترین و معروفترین نقاشی های دوران مدرن در ایران در زمینه شمایل نگاری مذهبی است. این نقاشی/مینیاتور در دهه 50 شمسی کشیده می شود، اما دقیقا دو دهه بعد زمینه های عمومیت یافتن و شهرت آن فراهم میشود. در این مقاله تلاش شده به زمینه های اجتماعی و فرهنگی و همچنین ویژگی های درونی این مینیاتور که سبب تعویق دو دهه ای در شهرت این نقاشی و شهرت فراگیر در بسیاری از فرهنگ های شیعی در دهه 70 شمسی شد، پرداخته شود. لذا تلاش شده با روش های مردمنگارانه و همچنین مطالعات اسنادی به زمینه های فراگیر شدن این مینیاتور با تاکید بر مولفه زنانگی در آن پرداخته شود.  در این نقاشی از لحاظ محتوایی، دال برتر و محوری آن،  حضور یک زن، البته در غیاب مرد اصلی در واقعه عاشور  است. محوریت یافتن یک زن در شمایل نگاری شیعی، یک امر بدیع و مدرن است که در تجربه های مدرن ذهن و زبان نقاشی استادفرشچیان و همچنین جامعه ایران در دهه های اخیر میتوان سراغ آن را گرفت. به همین سبب این نقاشی و تاریخ فرهنگی آن در دهه های اخیر به خوبی گویای تاریخ فرهنگی شیعیان و محوریت یافتن الگوهای جدید بویژه الگوهای زنانه در روایتهای دینی است.

    کلیدواژگان: مینیاتور عصر عاشورا، فرشچیان، آیین های عزاداری، زنانه شدن فرهنگ، زنانگی در فرهنگ شیعی
  • مهدی اعتمادی فر، رسول محسن زاده* صفحات 115-139

    این‎گونه به نظر می‎رسد که افراد دین‎دار در جوامع مدرن کنونی رو به کاهش‎اند، اما مداقه در برخی از سبک‎های جدید زندگی و جماعت‏ها نشان می‎دهد که ما هنوز در حال زندگی در جامعه‎ای دینی هستیم. شاید به‏نظر یکدستی دینی و سیطره اجتماعی دین رسمی و نهادمند کم شده باشد، اما همچنان افراد به طرق متنوع و متکثرتری، به دین و دینداری گرایش دارند. ما در این پژوهش، با استفاده از روش مردم‎نگاری سعی در کنکاش همین مسئله در بین خام گیاه خواران شهر تهران را داریم. نتایج این پژوهش نشان می‎دهد که اغلب خام‎گیاه‎خواران شهر تهران، به خام‎گیاه‎خواری به مثابه ابزاری برای تزکیه نفس و هم‎فازی با طبیعت می‏نگرند. آنها دارای باورهای مشترک و مراسم‎ها و اعمالی می‎باشند که از خلال آنها، خود را به مثابه جماعتی برگزیده، از دیگران یا گمراهان متمایز می‎کنند. خام‏گیاه‏خواران علاوه بر تقدس‎بخشی به انجمن خام‏گیاه‏خواری، با به عاریت گرفتن مفاهیم عرفانی، هدف خود از خام‎گیاه‎خواری را هم‎فازی با جهان و بی‎نیازی از مادیات عنوان می‎کنند. از این جهت، خام‎گیاه‎خواری بیش از آنکه یک سبک‎زندگی اخلاقی باشد، یک نوع دین غیرنهادمند و نوظهور است که افرادی از طبقات پایین را به سوی خود جذب می‎کند.

    کلیدواژگان: دین، گیاه‎خواری، هم‎فازی، شفا، طبیعت، سلامت
  • روح الله نصرتی، محسن قلی پور* صفحات 141-167

    این پژوهش به دنبال فهم جایگاه «خانه و قلمرو» در ایل کاکاوند است. رویکرد نظری این پژوهش مبتنی بر آراء گاستون باشلار در باب «خانه» است. روش پژوهش مردم نگاری و فنون گردآوری داده مصاحبه عمیق و مشاهده مشارکتی است. داده ها بر اساس مراحل سه گانه تحلیل،تفسیروگزارش نویسی تجزیه وتحلیل شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که 1. سیاه چادر سرپناه، محل گردهم آیی خانوادگی، طایفه و ایل است به نحوی که می توان آن را فضای خوشبختی و پر از داشته های انسانی دانست. مرزهای سیاه چادر چنان نفوذپذیر است که تا سرحدات قلمرو پیش می رود و رابطه درون و بیرون در آن کم رنگ می شود 2. سرتاسر قلمرو کوچ برای ایلات و طوایف پر از معانی، خاطرات و یاد گذشتگان است. مکان های مقدس/نامقدس، چرخه حیات (تولد و مرگ) و نامگذاری در گستراندن معانی و بازتولید آن در قلمرو کوچ نقش دارد. بنابراین حس تعلق دامنه ای به گستردگی قلمرو دارد و محدود به سیاه چادر نیست. 3. کوچروان آواره و خانه به دوش نیستند بلکه جابجایی چرخه ای مهمترین بعد از نظام سازمان یافته زندگی آنهاست که خانه در آن  «سیال و نفوذپذیر» است.

    کلیدواژگان: خانه، سیاه چادر، فضای خوشبختی، تعلق، قلمرو، کاکاوند
  • فاطمه نصراصفهانی*، وحید قاسمی، محمدرضا جوادی یگانه صفحات 169-189

    یکی از وجوه مهم هر فرهنگ و اجتماعی عرصه شوخ طبعی و مطایبه است. بر این اساس، در پژوهش حاضر هدف اصلی محققان، مطالعه تاریخچه شوخ طبعی های قومیتی در ایران، انواع و گونه های آن و ارائه تبیینی جامعه شناختی از ریشه های تاریخی-اجتماعی شوخی طبعی های قومیتی در ایران بوده است. لذا، با اتخاذ روش «مطالعه اسنادی» و با بررسی اسناد و منابع ادبی و تاریخی موجود، تلاش گردید تا به سوالات تحقیق پاسخ داده شود. یافته های به دست آمده حاکی از آن بود که اولا در گذشته فرهنگی ما شوخ طبعی با افراد و گروه های اقلیت، و نیز ساکنان شهرها و قومیت های گوناگون همواره وجود داشته است. به عبارت دیگر، شوخ طبعی های قومیتی در جامعه ایران، از تنوع و گستردگی قابل توجهی - هم از حیث قالب و هم از حیث مضمون- برخوردار بوده اند. ثانیا از حیث قالب بخشی از این شوخ طبعی ها در عرصه ادبیات فارسی و در قالب ژانرها و گونه های ادبی (شهرآشوب ها، کارنامه ها، شوخ طبعی های مختلط و بازی با لهجه ها)، و بخش دیگر در عرصه نمایش ها و آئین های سنتی (در قالب نمایش هایی مانند سیاه بازی، خیمه شب بازی و صندوق کابلی) وجود داشته اند. به علاوه، در این گونه از شوخ طبعی ها، اعراب، ترکان، روستاییان، و ساکنان شهرهای مختلف کشور به عنوان گروه هدف و یا سوژه شوخ طبعی ها مورد هجو و نکوهش شعرا و نویسندگان واقع شده اند. درنهایت، تبیین جامعه شناختی یافته های تحقیق از طریق نظریه دیویس در زمینه شوخ طبعی های قومیتی و قصه های احمقان صورت گرفته است.

    کلیدواژگان: شوخ طبعی، شوخ طبعی های قومیتی، شهرآشوب، کارنامه سرایی، زبان نیم پز، کریستی دیویس
  • حسین کرمانی* صفحات 191-220

    هدف این مقاله، شناسایی دلایل استفاده و ترجیح پیام رسان تلگرام بر موارد مشابه و کارکردهای این پیام رسان برای کاربران ایرانی است. تلگرام در حال حاضر محبوبترین برنامه پیام رسان فوری است که توسط کاربران ایرانی استفاده می شود و ایرانی ها بالاترین رتبه استفاده از این برنامه در دنیا را دارند. با این وجود، تحقیقات علمی درباره دلایل محبوبیت آن یا کارکردهای تلگرام برای کاربران ایرانی اندک یا ناقص است. هدف این مقاله، رفع این خلا با مطالعه دلایل و انگیزه های استفاده کاربران ایرانی از تلگرام است. رویکرد استفاده و خشنودی و نظریه اشاعه که در تحقیقات متعددی درباره دلایل انتخاب رسانه ها توسط مخاطبان بکار گرفته شده اند، چهارچوب نظری تحقیق را تشکیل می دهند و روش تحقیق نیز تلفیقی از مصاحبه عمیق و مشاهده مشارکتی است. علاوه بر مشاهده مشارکتی محقق، برای انجام تحقیق با 8 نفر از کاربران پرمصرف که زمان زیادی از استفاده آنها از تلگرم می گذرد مصاحبه شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که دلایل استفاده کاربران ایرانی از تلگرام که در قسمت یافته ها ارائه شده است، به سه دسته تقسیم می شود: جامعه محور، نرم افزار محور و کاربر محور که در رابطه با یکدیگر باعث همه جایی شدن تلگرام شده اند.

    کلیدواژگان: رسانه های اجتماعی، تلگرام، اشاعه، استفاده و خشنودی
  • ابراهیم فیاض*، احمد نادری، موسی الرضا غربی صفحات 221-247

    محله گلستان به عنوان یکی از محله‎ های واقع شده در مرکز شهر سبزوار دارای مشکلات متعدد در حوزه مدیریت شهری است. با وجود اینکه مسئولین شهر بر مسائل و مشکلات محله آگاهی دارند، شوربختانه در عمل اقدام قابل توجه‎ ای در مسیر حل این موارد مشاهده نمی شود. تداوم مشکلات این محله و عدم رسیدگی جدی به آن موجب شده است رسانه‎ های محلی شهر از آن به مثابه یک گره کور شهری یاد کنند. به نظر می‎ رسد، بخش قابل توجه‎ای از این مسئله ناشی از عدم شناخت صحیح از این محله و مشکلات آن ناشی باشد. عموما شناخت‎ها و مسئله‎ یابی ‎ها حول این محله، کالبد محور و فنی است. این در حالی است که به نظر می‎رسد، مشکل اساسی محله گلستان که حتی می‎توان گفت مشکلات کالبدی و فنی محله نیز ریشه در آن دارد، اجتماعی است. لذا مطالعه حاضر تلاش دارد، پرتوی اجتماعی و فرهنگی از این محله ارائه نماید. در این مسیر، پژوهش پیش ‎رو خود را دل مشغول بررسی و توضیح هویت اجتماعی اهالی و پیوند آن با حوزه زندگی روزمره و مصرف کرده‎است. به عبارتی دیگر پژوهش حاضر، بدنبال آن است که نقش مصرف جوانان یک محله غربت‎ نشین در سبزوار را که به نوعی با چالش ‎های هویتی روبرو است، در جهت مدیریت این چالش‎ها روشن سازد. این پژوهش بخشی از یک پروژه کلان ‎تر با استفاده از روش مردمنگاری روایتی است. رویکردهای نظری جدید در باب هویت و مصرف نقش بصیرت‎بخشی نظری پژوهش را بازی کرده‎اند. براساس نتایج این مقاله می ‎توان پیوند هویت اجتماعی و مصرف در کوی گلستان سبزوار را پیوندی همگرایانه تلقی کرد. در توضیح بیشتر باید گفت، آن دوران که منطق حاکم بر رویه‎های هویت ‎یابی محله، رویه‎ های پیشامدرن است، مصرف کمتر حائز کارکردها و دلالت‎ های اجتماعی و فرهنگی بوده و بیشتر معطوف به درون و نیازهای مادی اهالی بوده است. اما با حاکمیت رویه‎های مدرن هویت‎ یابی در محله، مصرف هرچه بیشتر در خدمت مقاصد این رویکرد قرار گرفته است. در واقع، مصرف جنبه فرهنگی ‎تری یه خود می‎گیرد. در اینجا مصرف صرفا تامین‎کننده نیازهای مادی نیست بلکه بستری برای گریز از هویت ‎های تعین یافته و حرکت به سوی هویت‎های دلخواه و مطلوب است.

    کلیدواژگان: مصرف، هویت، بازتعریف هویت، غربت‎ها، محله گلستان سبزوار، جوانان
  • نوح منوری*، یوسف اباذری، احمد میدری صفحات 249-273
    در سال 1373 و ذیل دستور کار «بازاری کردن بخش عمومی اقتصاد» در ایران، گونه ای تازه از روابط استخدامی «ناپایدار»، موسوم به «استخدام شرکتی»، در بدنه ی دولت به رسمیت شناخته می شود. طی بیش از دو دهه ی اخیر پروبلماتیک «شرکتی ها»، که به واسطه ی فرایند بدیع تفکیک شان از نیروهای کار دیگر فاقد حمایت و هویت حرفه ای مشخص بوده اند، یکی از مناقشه برانگیزترین مسائل حوزه ی کار و استخدام در ایران را رقم زده است. گسترش استخدام شرکتی در ایران در حالی به مصداقی از عقب نشینی بی قاعده ی دولت از مسئولیت های خود تبدیل شده است که تا کنون نتوانسته از وضعیت بحرانی خود فراتر رفته و به راه حلی برای مشکلات اعلام شده ی دولت ها (از قبیل هزینه های بالای نیروی انسانی) تبدیل شود. دولت حتی در تلاش برای قیمت گذاری بازاری روی نیروهای کار نیز عملا با نتایج این قسم از «محروم سازی دسته جمعی» روبرو می شود. استخدام شرکتی در بسته ای کلی تر از سیاست های تحول نظام اداری جای دارد که در نهایت هدف آن تطبیق بیشتر نقش و جایگاه و وظایف دولت با ایده های بازار آزادی است. با این حال، تداوم هژمونی بازار آزاد باعث می شود نه تنها چنین برنامه هایی تغییر نکنند، بلکه حتی بخش هایی از مصوبات و قوانین برخوردار از شان و کارکرد حمایتی نیز اجرا نشده باقی بمانند؛ از جمله اولویت نقش آفرینی تعاونی ها در قراردادهای پیمانکاری نیروی انسانی، آموزش و مهارت افزایی نیروهای کار، تدوین صحیح سند ملی کار شایسته، و تقویت تشکل های مردمی و صنفی با هدف زمینه سازی برای واگذاری ها و تقویت نظارت مردمی بر فعالیت دستگاه های دولتی.
    کلیدواژگان: استخدام، بازار کار، روابط کار، نیروی انسانی، نئولیبرالیسم، استخدام سه ضلعی
  • فاطمه پورمند*، عفت سادات افضل طوسی صفحات 275-301

    از مصادیق کالا شدگی فرهنگ در سرمایه داری پسامدرن، همکاری هنرمندان معاصر با بنگاه های تجاری و بازتولید منطق بازار است؛ دوره ای که به نظر می آید هیچ عامل فرهنگی حتی مولفه های هویت از مناسبات مصرف و کالاسازی در امان نیست. مشارکت «فرهاد مشیری» هنرمند معاصر و پرآوازه ایرانی در طراحی و تولید تابلوهای سفارشی برای نخستین فروشگاه های برند لویی ویتون در امارات، نمونه ای مهم از هم دستی هنر و بازار است. پاپ آرت «ایرانی» مشیری با ارجاعات مشخص به نشانه های فرهنگ ایران و منطقه، گزینه ای مطلوب برای گسترش فعالیت جهانی یک نهاد اقتصادی به شمار می رفت که اهداف تجاری و سودجویانه را با شعار ایدئولوژیک هم پیوندی هنر و مد توجیه می کرد. این مقاله با هدف تبیین فراشدهای همدستی هنر و بازار، پروژه ویتون-مشیری را که نمودی است از گفتمان «پست مدرنیسم محلی»، با روش تحلیل گفتمان انتقادی تحلیل می کند. یافته های تحقیق نشان می دهد برخلاف ادعای «مردمی شدن» هنر، این همکاری درجهت رسالت عام هنر برای آگاهی بخشی و «تجربه هنر» برای مردم نیست بلکه بهره برداری از هنر در تجلیل «مصرف گرایی» و خدمت به بازار است ضمن آنکه بهره برداری از نشانه های فرهنگی برای تولید هنری مطلوب سرمایه، هویت فرهنگی را در دام کالایی شدن گرفتار می کند.

    کلیدواژگان: کالایی سازی، هنر معاصر ایران، پست مدرنیسم، هویت فرهنگی، سرمایه داری، تحلیل گفتمان انتقادی، فرهاد مشیری، لویی ویتون
  • موسی عنبری*، صدیقه پیری صفحات 303-334

    مطالعه گفتمان تاریخی فقر در ایران نشان می دهد فضای کنونی مطالعات فقر به سبب درهم تنیدگی با گفتمان اقتصاد سیاسی، از سایر ساحت ها بخصوص ساحت اخلاقی و فرهنگی آن غافل شده است. این مقاله در پی فهم آن است که فقر چگونه در تاریخ ایران به مسئله اجتماعی تبدیل شده است. رویکرد نظری، پساساختارگرایانه با اتکای بر روش تبارشناسی است. یافته ها نشان می دهد صورتبندی نوین فقر در بستر مجموعه ای از رخدادهای تاریخی همانند تولد زبان نوین اقتصاد سیاسی، فراوانی فاجعه ها و مخاطرات طبیعی، مدیریت و دانش برساخت و کنترل فقرا توسط حاکمیت شکل گرفته است. در تاریخ جدید و به طور دقیق تر از اواسط حکومت قاجار، صورت های زبانی تازه ای در زمینه میل به تولید ثروت و امحای فقر در جامعه نشر می یابند که در اوایل حکومت پهلوی، با بروز رخدادهای دیگر، در گفتمان اقتصاد سیاسی جدید متجلی می شوند. حقیقت مندی رژیم اقتصادی جدید گزاره ها و نشانگانی همانند ظهور انسان اقتصادی، فایده گرایی، نفی هرگونه کنش های سنتی ناسودمند، انباشت ثروت، فقرزدایی، امحای فقرا و... دارد. همزمان با تولد این زبان جدید از یک سو و افزایش قحطی و افزایش تعداد فقرا در جامعه از سوی دیگر بنا به تشخیص حاکمیت هرگونه نشانگانی که منبع ناسودمندی و بی نظمی در جامعه باشد، سرکوب و کنترل می شود. این جاست که پروبلماتیک جدید در ارتباط با فقر ایجاد، قانون «جمع آوری فقرا» تصویب می شود و مصادیق گوناگون فقرا که گفتمان پیشین، اساسا قایم به حضور آنها بوده، از جامعه منفک و درون مراکز اقامت اجباری همانند دارالفقراها محبوس و به سوژه های امنیتی، اقتصادی و بهداشتی تبدیل می شوند.

    کلیدواژگان: تبارشناسی، صورتبندی گفتمانی، تاریخ ایران، فقر، سیاست های فقرزدایی، فاجعه های طبیعی
  • مهناز علی زاده، فرح ترکمان*، عبدالحسین کلانتری صفحات 335-366

    هدف از این مطالعه واکاوی گفتمان های مسلط اعتیاد در دهه های پس از انقلاب 1357 است. این تحقیق درصدد است تا از طریق شناخت «حقیقت» اعتیاد در هر یک از این گفتمان ها، به شناختی از مسئله اعتیاد دست یابد. به عبارتی درصدد یافتن مکانیزم های قدرتی است که در هر یک از گفتارهای مسلط اعتیاد به واقعیت آن شکل داده و با الگوسازی در نهادهای جامعه پذیری موجبات تداوم و توسعه آن را فراهم آورده اند. نوعی روندپژوهی اعتیاد که در راستای پیشگیری و امنیت اجتماعی راهگشاست.دوره تاریخی مورد بررسی چند دهه اخیر پس از انقلاب اسلامی است. این پژوهش با روش تحلیل گفتمان با تکنیک اسناد و مدارک انجام شده و جهت تکمیل داده ها از مطالعه میدانی با تکنیک مصاحبه های عمیق بهره گرفته  است. الگوی بررسی تاریخی پژوهش حاضر، کتاب «نظم گفتار»  فوکو بوده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که در این بازه زمانی چهار قالب معرفتی قابل طرح است. گفتار انقلابی (1358-1364) که در آن رویکردی استعماری و مبتنی بر توطیه نسبت به اعتیاد وجود دارد. مرجع استناد آن، انقلاب اسلامی است. گفتار اجتماعی (1364-1374) که در آن اعتیاد به مثابه فقدان دانش و ایمان است. مرجع استنادآن، نقد بر رویکردهای مبارزاتی و گفتارهای حقوقی دوره قبلی از طریق گفتارهای فرهنگی، اجتماعی و روانشناختی است. گفتار اقتصادی (1374-1381) که در آن گفتارهای حقوقی در همدستی با گفتارهای فرهنگی- اجتماعی زمینه ورود بخش خصوصی و بیمارانگاری معتاد را فراهم  می آورند. گفتار بازار (1381- 1394) که در آن اعتیاد به مثابه بیماری و بازار مطرح است، خصوصی سازی در عرصه اعتیاد توسعه می یابد و  پزشکی آزاد در امر درمان شکل می گیرد.

    کلیدواژگان: قدرت، گفتمان قالب معرفتی، گفتار، «حقیقت» اعتیاد
  • مهدی منتظرقائم، علی اصغر سلیمانیان * صفحات 367-399

    این تحقیق برآنست با رویکرد مطالعات فرهنگی، روند «بازنمایی» مفهوم «سبک زندگی» در سریال های خانوادگی-اجتماعی پربیننده ی سیمای ج.ا.ا در دهه های پس از انقلاب، را مطالعه کند. به این منظور با نمونه گیری هدفمند برای هر دهه یک سریال انتخاب شد: «پاییز صحرا»، «پدرسالار»، «خط قرمز» و «مرگ تدریجی یک رویا». در بخش ادبیات نظری؛ نظریه های سبک زندگی بررسی شده است و نظریه ی بازنمایی برساخت گرا به عنوان چهارچوب نظری استفاده شده است. در بحث روش، از دو روش نشانه شناسی و تحلیل روایت بهره گیری شده است. نتایج نشان می دهد که روند بازنمایی سبک زندگی در سریال های مورد مطالعه خطی و یکسویه نیست و در هر سریال نحوه ی بازنمایی سبک زندگی تفاوت های محسوسی دارد. در سریال «پاییز صحرا» بازنمایی سبک زندگی حول محور تضاد طبقاتی صورت گرفته است و روایت سریال از خلال تقابل دوگانه ی «سبک زندگی طبقه ی بالا» و «سبک زندگی طبقه ی پایین» پیش می رود. در سریال «پدرسالار» بازنمایی سبک زندگی حول محور تضاد نسلی و در قالب تقابل دوگانه ی «سبک زندگی سنتی نسل قدیم» و «سبک زندگی نوگرای نسل جدید» صورت گرفته است. در سریال «خط قرمز» سبک زندگی نسل جوانان اوایل دهه ی هشتاد به عنوان «سبک زندگی ساختارشکنانه و ناهمنوایانه» معرفی می شود. در سریال «مرگ تدریجی یک رویا» سبک زندگی حول دو محور تضاد سنت و مدرنیته و تضاد مذهبی، در قالب تقابل دوگانه ی «سبک زندگی سنتی مذهبی» و «سبک زندگی مدرن ضدمذهب» بازنمایی شده است. مهم ترین تغییرات مشاهده شده در سیاست های بازنمایی در قبال سبک زندگی عبارت اند از: افزایش طرد در بازنمایی سبک زندگی، افزایش نسبت دادن سبک زندگی مطرود(دیگری) به تاثیر یا توطیه ی غرب، افزایش دخالت دادن مسایل سیاسی و تضادهای مذهبی در بازنمایی سبک زندگی.

    کلیدواژگان: بازنمایی، سبک زندگی، سریال خانوادگی، نشانه شناسی
  • نادر امیری *، محمد نادرکردی صفحات 401-424

    مقاله حاضر، سعی دارد در وهله نخست به فهم سازوکاری بپردازدکه در دوران معاصر سبب مطرح شدن و بازگشت به ایده ی ایران باستان شده است. فهم این سازوکار، چرایی و معلول بودن باستان گرایی، راویان و روایت آن، گسترش ساختاری و تمام بازنمایی های اجتماعی آن را نیز روشن خواهد ساخت. در این سطح، باستان گرایی به عنوان بیان نظری و انتزاعی نوعی از مناسبات اجتماعی مورد تحلیل قرار گرفته است. در سطوح بعد علاوه بر بازنمایی های اجتماعی باستان گرایی سعی خواهد شد به مسئله اساسی تر یعنی رابطه باستان گرایی با گذشته و تاریخ در دوران معاصر روشن شود. این رابطه با تاریخ و گذشته با الهام از مفاهیم «حماسه و رمان» در نزد باختین، و با تکیه بر روایت و بازنمایی داستانی که در مورد تاریخ و گذشته به صورت عام و ایران باستان به صورت خاص در سطح اجتماعی ساخته شده است سعی دارد نگاهی نقادانه به روایت تاریخ و چرایی ثقل آن در دوران معاصر داشته باشد. نگاهی بسیار گذرا در تاریخ معاصر ایران نشان می دهد که باستان گرایی همیشه به مثابه ی راهی نمایش داده شده که قرار بوده است وضعیت متصلب و نامطلوب اجتماعی در زمان حال را با ارجاع به گذشته بهبود بخشد؛ اما با تکیه بر نقش محوری نگاه سلبی و تناقض، بازنمایی این داستان نشان می دهد، باستان گرایی چگونه زندگی اجتماعی را به متصلب ترین وجه ممکن به رابطه ای شیء انگارانه میان انسان ها، تاریخ، گذشته و زمان حال تبدیل می کند. این مقاله با روش تحلیل روایت باختینی از رابطه ی روایت در قالب حماسه و رمان استفاده کرده است.

    کلیدواژگان: باستان گرایی، تاریخ، بازنمایی روایی، رمان وارگی، حماسه، مناسبات اجتماعی
  • سمیه عرب خراسانی * صفحات 425-454

    جدایی از مناظر گوناگون قابل بررسی است.از آن جمله در ارتباط با جنسیت و شاخه مردانگی آن است. مطالعات مردان بیانگر آن است که مردانگی عنصری برساختی و نیازمند نگهداشت و خانواده مهم ترین مکان اکتساب و نگهداشت مردانگی است. هرگونه تغییر در مناسبات خانوادگی و یا از هم گسست آن می تواند مردانگی را بعنوان هویت مردان به خطر اندازد. بررسی روایت مردانه از جدایی با مشارکت 23  مرد دارای حداقل یک بار تجربه ازدواج و جدایی و با استفاده از روش تحلیل روایت بیانگر سه مرحله ورود نا-آرام، ادامه خطرخیز و گسست در تجربه جدایی از جانب مردان است. مردان تجربه جدایی را در تشویش معنایی درک کرده و برای اتفاق آن توضیح روشنی ندارند. تغییرات هویتی زنان تاثیر بسزایی در این تشویش دارد چرا که مردان دیگر آنان را نه به عنوان دیگری آشنا بلکه شخصی غریبه می یابند که امکان شکل گیری هویت مردانه/همسری را در با مشکل مواجه می سازد.

    کلیدواژگان: جنسیت، روایت، مردان، طلاق، جدایی
|
  • Jalil Karimi*, Omid Mansouri, Nadiye Rezaei Pages 9-38

    In this article, the process of domination of market system in society through Higher Education is invesgated. Higher Education has been considered as the main institution in training of strategist human that measurs most of his/ her actions based on cost- benefit. This article studies the issue since 1368 (1988) in Iranian Higher Education system. The study uses K. Polaney’s idea on market system as well Lefebvre’s theory on “representation of space” and the concept of “intreprenuership- man”. The methodology was dialectical- historical method of regressive- progressive. The technic for data gathering was “documentary review”. The main results of the study were: “scientific- moral justification” to marketing process in curriculum, “competitive”, participation”, “commercialization”, “monetarization”, “privatization” and at least, convert of knowledge as “good thing” to “commodity”. In this space, a kind of personality is trained that has interpreneureship desire. The result of actions of the personality makes the socially oriented ethic impossible, increase formal certificatism, makes closer university’s realm to industry. Eventually, these actions make knowledge instrumental due to “intrepreneureship myth”.

    Keywords: Comodification, Entrepreneur, Higher Education, Market systemRepresentation Spaces
  • Abdullah Mohammadi, Rasol Sadeghi * Pages 39-68
    Migrant smuggling is one of the phenomena that has attracted the attention of many governments, policymakers and scholars over the past decades. However, due to the methodological limitations and the illegal nature of this phenomenon, it is not only difficult to measure its international dimension in many cases, but theoretical attempts to explain it have faced many challenges. The current study uses a qualitative research methodology and in-depth interviews with 22 smugglers active in Afghanistan, as well as 44 deep interviews with smugglers smuggled to Iran (subsequently deported to Afghanistan) in two provinces of Nimruz and Herat. The results showed that smuggling of migrants is a multi-stage and complex process. In the first stage, the main task of smugglers is to find customers and organize logistics and preparations for the journey. Migrants usually find smugglers themselves in two ways: through family and friends or going directly to Zaranj, which is the starting point for irregular migrations from Afghanistan to Iran. In the next step, which is the migration route, the smuggling networks take the migrants from Zaranj city the Pakistan border, crossing the Taliban or militia controlled areas, into the Pakistan territory, and from there, with the help of local networks, they cross the border and enter Sistan and Baluchestan Province in Iran territory. After reaching destination cities inside Iran, the smugglers' contact with the migrants is cut off and the task of integrating them into the host community is placed on family, friends and cultural-ethnic networks. In conclusion, smuggling from Afghanistan to Iran is a commercial, multistages and compex process that is forme by different actors in various levels. In addition, in Afghan culture and society, irregular migratiin is s survival strategy, and the smuggler is not only a criminal, but also as a life- saver, have a positive societal image and social prestige.
    Keywords: Migrant smuggling, Smugglers, Migrant smuggling networks, Business approach, Afghanistan
  • Hossein Kermani* Pages 191-220

    This paper tries to assess the Iranians’ motivations and reasons in using of Telegram and it’s preference over other kinds of social media in Iran. In fact, Telegram has become the most favorable Instant Messaging App among Iranians in recent years. Despite the importance of Telegram for Iranians, there has not been much research into the reasons which led to its popularity and ubiquitization. Hence, this paper tries to investigate gratifications in using Telegram for Iranians and the Iranian users’ practices in employing this IMA. Use and Gratification approach in combination with the diffusion of innovation theory constitute the research’s theoretical framework. Moreover, a triangulation of qualitative interview and participating observation is recruited as methodology. Beside the permanent observation, I interviewed 8 Telegram’s heavy users who began using Telegram from its emerging days. In fact, the sample consists of innovators and early adoptors regarding to Telegram diffusion. Result shows that three different kinds of reasons affect the Iranians motivation in choosing this IMA: Social oriented, App oriented and User oriented reasons and the interactions of these reasons lead to the ubiquitization of Telegram which means there is no differences between various groups (Educational. Sexual, racial …) in using Telegram. In final section, each category is discussed in details.

    Keywords: Telegram, Social Media, Use, Gratification, Diffusion of Innovation
  • Ebrahim Fayaz*, Ahmad Naderi, Mosareza Gharbi Pages 221-247

    Golestan quarter as one of the neighborhoods located in Sabzevar city center has numerous problems in urban management. Although city officials are aware of the problems of the neighborhood, unfortunately, there is no significant step in the way of solving these issues. Continuation of problems of this neighborhood in the city have been tangible that local media and news agencies of Sabzevar have been categorized it as an unsolved problem in urban management. A significant part of this issue appears to be due to the lack of proper understanding of this neighborhood and its problems. Looking at the problems in this neighborhood is generally physical and technical. However, it seems that the basic problem of the Golestan neighborhood is social. Even physical and technical problems can be said to be rooted in it. Therefore, this study attempts to present a social and cultural view from this neighborhood. In this regard, the research is concerned with exploring and explaining the social identity of its inhabitants and its relation to everyday life and consumption. In other words, the present study seeks to elucidate the role of youth consumption in a gypsy community in Sabzevar, which faces some kind of identity challenge, to manage these challenges. This research is part of a larger project using narrative ethnography. New theoretical approaches to identity and consumption forms theoretical view of the research. Based on the results of this paper, the relation between social identity and consumption in Golestan quarter can be considered as a Convergence relation.

    Keywords: Consumption, crisis of identity, redefinition of identity, Ghorbat, Golestan quarter of Sabzevar
  • Nooh Monavari *, Yosef Abazari, Ahmad Midari Pages 249-273
    In 1994 and as a part of an already adopted approach of “Marketization of the public sector”, the Iranian state introduced a novel type of “precarious jobs”, a group of even less legal and occupational identification and support, “Sherkati-ha”, also known as the “Agency workers”. Based upon a rather comprehensive examination of the history of this formal, yet furtive, introduction and implementation, this study shows that the Iranian state has gone through a desultory process of minimalizing the “responsibilities” in the case of “Sherkati-ha”, while in effect, has met none of its proclaimed economic objectives. Suffice it to say, the free-market-based agenda of the state has been hardly effectual, either in keeping the state untouched by the ramifications of this “mass exclusion” or in coming up with the supposedly smart “pricing” of the contributed labor. All in all, the paradigmatic shift to the neoliberal ideologies in Iran has failed to realize the very bases of the “decent job” policies. That is, the promises of supporting the cooperatives and trade unions, and sponsoring the national plans of workforce training, have been neglected systematically.
    Keywords: Agency Workers, Labor Market, Labor Relations, human resources, Neoliberalism, Triangular Employment
  • Fatemeh Pormand *, Efatosadat Afzal Tosi Pages 275-301

    Nowadays, no cultural factor seems to be safe from the reign of consumption and commodification; it is even true for identity components. The cooperation of contemporary artists with commercial businesses, and reproduction of the logic of market is an example of cultural commodification in postmodern capitalism. As an instance, the renowned Iranian artist, “Farhad Moshiri” teamed up with Louis Vuitton, to dressing it’s windows and making custom tableaux for the brand's first stores in the UAE. Such cooperation might be considered as an important collaboration of art and market. Moshiri’s “Iranian” pop art, which contain distinct references to the cultural characters of Iran and middle east, was a suitable option for expanding the worldwide activities of an institution, which only justified the commercial and profiteering purposes by the ideological slogan of “interconnection of art and fashion”. The current study seeks to explain the Processes of collaboration of art and market by analyzing the Vuitton-Moshiri project as a “local postmodernism” discourse; and it is fulfilled by adopting the method of critical discourse analysis. The obtained results show that, contrary to the claim of “popularization” of art, this cooperation has no objective as the true general art's objective of letting people to “experience art”, and also encouraging awareness, but rather it is the utilization of art for praising the “consumerism”, and serving the market. Also the cultural identity will be trapped by commodification, if the cultural characters are utilized for art productions which are suitable for capitalization.

    Keywords: Commodification, Iranian Contemporary Art, Postmodernism, Cultural Identity, Capitalism, Critical Discourse Analysis, Farhad Moshiri, Louis Vuitton
  • mahnaz alizadeh, farah torkaman*, Abdolhossein Kalantari Pages 335-366

    This study aims at looking deeply at the power mechanisms that have formed the realities in the cotrolled discourses of the addicts and patterning in the institutes of the socialization has caused its continuations and the developments. In the other words, the justification of addiction as a social harm through the cognition of its truth is a kind of processing of addiction which comes up and is in the line with social and security preventions. The historical period under research has been the few last decades of time after the Islamic Revolution of Iran. This research is based on the historical documents under the discours analysis method and in the form of a fieldwork.The pattern for this historical research has been "the Order of discours" by Foucault (Michelle).  The findings of the study indicate that in this very period of time four epistemic formats can be propounded.The revolutionary discours</strong> (1358-1364) in which there is a colonial approach in it and is based on conspiracy toward addiction. Its reference is the Islamic Revolution of Iran. Social discours </strong>(1364-1374) in which addiction is like lack of knowledge and faith. The reference to which it refers is the critics on the combating approaches in which the legal discourses of the previous period through cultural, social and psychological discourses. Economic discours</strong> (1374-1381) in which the legal speeches hand in hand with cultural - social discourses set the ground for private sector and considering the addict as a patient .Market discours </strong>(1381-1394) in which the addiction is taken as a disease and as a market .Privatization in the field of addiction expands and free medicine in the treatments forms.

    Keywords: power, epistemic format, discours, the truth of addiction
  • mehdi montazerghaem, ali asghar soleimanian * Pages 367-399

    This research aims to use the cultural studies approach to study The process of "representing" the concept of "lifestyle" in the popular family-social serials of IRIB in the decades after the revolution. For this purpose, by purposeful sampling one series was selected for each decade: "pa'ize sahra", "Pedar sa’lar", "khatt'e ghermez" and "Marg’e Tadriji’e yek ro’ya". In the theoretical literature section; lifestyle theories have been explored and the constructive representation theory has been used as a theoretical framework. In the method section, both semiotics and narrative analysis are used.
    The results show that the life style representation process in the series studied is not linear and unilateral and in each series the way of life style representation has significant differences. In the series "pa'ize sahra" the lifestyle representation is centered around class conflict, and the serial narration goes through the antagonist confrontation of "upper class lifestyle" and "lower class lifestyle". In the "Pedar sa’lar" series, lifestyle representations are centered around the contradiction of generations, in the form of the dual confrontation between "old-generation traditional life style" and "new-generation modern lifestyle". In the series "khatt'e ghermez", the lifestyle of the early 80s youth is described as "a disruptive and heterogeneous lifestyle. In the "Marg’e Tadriji’e yek ro’ya" series, the lifestyle has been represented around the two axis of "the contradiction of tradition and modernity" and the "religious contradiction", represented in the dual contradiction of "traditional religious lifestyle" and "modern anti-religious lifestyle". The most important changes observed in representation policies for lifestyle are: Increasing exclusion in lifestyle representation, increasing the attribution of the Rejected (other) lifestyle to the influence or conspiracy of Western countries, and increasing involvement of political issues and religious conflicts in the representation of lifestyle.

    Keywords: Representation, Lifestyle, Family TV Series, Semiotics, TV
  • Somayeh Arab Khorasani* Pages 425-454

    Divorce can be studied from different aspect. One of them is gender which is included man and womanhood. Men studies show that manhood is a constructed element which does need to acquire and hold. Every changes in family regulation or its dissolution can put manhood in crisis. This study has been conducted in narrative analysis with 23 participant with at least one experience of marriage and divorce. The result has showed that there are three stages between marriage and divorce: un-calm entrance, hazard continues and full of tension exit. Men understand divorce unclear and have no bright explanation for that. Identity changes in women has affected men cause they no longer see them as a familiar other but consider them as a stranger which make difficult to form manhood/ husband identity around them.