فهرست مطالب

پژوهش های نثر و نظم فارسی - پیاپی 2 (پاییز 1396)

مجله پژوهش های نثر و نظم فارسی
پیاپی 2 (پاییز 1396)

  • تاریخ انتشار: 1396/09/01
  • تعداد عناوین: 7
|
  • محمدرضا صالحی مازندرانی*، سیدمحسن زکی نژادیان صفحات 11-38

    کنایه به عنوان یکی از ابزارهای بلاغی ارزشمند، دارای کارکرد های متفاوتی است. عطار نیشابوری در رباعیات (مختارنامه)با بسامد بالایی از کنایه بهره جسته و توانسته است، غیرمستقیم، معانی گسترده ی عارفانه را با بهره گیری از این ویژگی زبانی و تصویری به مخاطبان منتقل نماید. می توان یکی از دلایل فراوانی کنایه در رباعیات عطار را تناسب آن با قالب مذکور دانست؛ زیرا رباعی، شعری است با خاستگاه مردمی؛ از این رو فرهنگ کنایات در آن نمود بیش تری دارد. در این پژوهش، آشکار می گردد که بالاترین بسامد کمی و کیفی استفاده از بلاغت کنایه در ساختار های سه گانه به ترتیب، مربوط به «کنایه در ساختار فعل، کنایه در ساختار صفت و کنایه در ساختار موصوف» است. ازطرفی، عطار در رباعیاتش از کنایات قریب، بسیار بهره می جوید که یکی از علل این موضوع، ساده گویی و استفاده ی بی تکلف این شاعر از زبان برای انتقال مفاهیم عرفانی است. همچنین این عارف شاعر، علاوه بر بهره گیری از کنایاتی که شاعران پیش از او به کار برده اند، نوآوری هایی در این زمینه داشته است که اغلب این نوآوری ها در ساختار کنایه ی صفت یا موصوف هستند. گفتنی است که این پژوهش به پیوند کنایات رباعیات عطار با آرایه ی بدیعی تضاد نیز اشاراتی دارد.

    کلیدواژگان: عطار، رباعیات، تصویر، کنایه، تضاد
  • سودابه فرخی*، غلامحسین فهندزی سعدی صفحات 41-79

    علمای بلاغت در کتب بدیعی، به تعریف آرایه ی تلمیح و تعیین دایره ی شمول آن پرداخته و کم تر از ساختار، زیبایی شناسی و ارزش بلاغی تلمیح سخن به میان آورده اند؛ حتی درمطالعات جدید هم، رویکرد های زیبایی شناسانه  نسبت به این هنرسازه، اندک و انگشت شمار است. همچنین تاکنون هیچ نوع تقسیم بندی از حیث کیفیت بلاغی برای تلمیح ارائه نشده است؛ بنابراین هدف این مقاله، بنانهادن روش تقسیم بندی ساختاری و بلاغی تلمیح است که بر میزان آشنایی زدایی موجود در ساختار هرتلمیح استوار می باشد. بر همین اساس، ابتدا ساختار تلمیح، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و سپس تلمیحات برای نخستین بار در یک دسته بندی ساختاری و با میزان آشنایی زدایی، به دو دسته ی ساده و پیچیده تقسیم شده اند. در مرحله ی بعد، تلمیحات پیچیده به اعتبار انواع شگرد هایی که شاعران برای آشنایی زدایی از ساختار های ساده ی تلمیحی به کار گرفته اند، به هفت گونه تقسیم شده اند که هر دسته، جداگانه و با ارائه ی چندین شاهد مثال به طور مفصل، مورد تحلیل بلاغی قرار گرفته است؛ به گونه ای که از طریق این تقسیم بندی می توان معیاری علمی برای تحلیل، مقایسه و ارزش گذاری بلاغی تلمیحات به دست داد؛ معیاری که موانع موجود در مسیر کشف زیبایی شناسی تلمیح را تا حد زیادی، برطرف می کند.

    کلیدواژگان: بدیع، تلمیح، ساختار تلمیح، آشناییزدایی، زیباییشناسی تلمیح
  • مختار ابراهیمی* صفحات 81-101

    ازآن جا که پرسشگری یکی از مهم ترین مساله های فلسفه بوده و هست، این مقاله از رهیافت اندیشه های« هایدگر» فیلسوف آلمانی در سده ی بیستم، به بیتی از حافظ نظر انداخته است. مساله ی مهم در این بیت به جای دریافت پاسخ، خود پرسشگری است که حافظ آن را مورد تاکید قرار داده است. متفکر پرسشگر، به جای پرداختن به هستنده ها (موجودات) به هستی، نظر افکنده و موقعیت مندی انسان را   مهم ترین وجه زیستی وی دانسته است. انسان از آن جا که درجهان بودن خود یا ازجهان بودن خود را دریافته، می داند که او تنها مدرک یا دریابنده ی هستی نیست بلکه مورد ادراک نیز قرار می گیرد. از این روست که به جای باور به فاعل شناسا (سوژه) و ابژه، بر این باور است که او وحدتی است از هر دو؛ درعین حال که هیچ یک از آن ها هم نیست. انسان به عنوان «دازاینی» است که در جهان حضور دارد و این حضور است که به او هستی اصیل، ارزانی داشته و وی را وا می دارد تا نسبت به هستی حیرت زده، پرسندگی خود را در فرصت پدیداری یا نمود، تداوم بخشد.

    کلیدواژگان: حافظ، پرسشگری، هستی شناسی، موقعیت مندی، حیرت، دازاین
  • علی نوری*، داودرضا کاظمی صفحات 103-127

    ادبیات تطبیقی، راه نسبتا تازه ای است برای مقایسه ی آثار ادبی کشورهای مختلف با هم که به شناخت و دریافت تازه تری از همسانی ها و همسویی های فرهنگی و ادبی شاعران و نویسندگان آن کشورها و نیز تاثیر و تاثرهای آنان از یکدیگر می انجامد. ادبیات پایداری نیز به بخشی از آثار ادبی ملت هایی گفته می شود که از هجمه ی خارجی یا استبداد داخلی، زخم خورده اند و به همین دلیل، رنج ها و فریادهایشان در این آثار، بازتاب یافته است. بررسی ادبیات پایداری  و تحلیل آن در آیینه ی ادبیات تطبیقی، راهی است برای شناخت بهتر این نوع ادبی. در این مقاله با نگاهی توصیفی- تحلیلی به آثار دو شاعر پایداری از دو سرزمین، درون مایه های مختلف و همسان سروده هایشان بررسی و واکاوی شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد، احمد مطر و مجید زمانی اصل به عنوان دو شاعر نوپرداز جنوبی در کشورهای ایران و عراق، با وجود اختلافات زبانی، فرهنگی و جغرافیایی، به سبب همسانی ها و همسویی های دینی و مذهبی، قومی، عشیره ای و...در بیش تر مضمون ها و درونمایه های پایداری سروده هایشان، اشتراک دارند و این اشتراکات، به خلق آثار مشابهی انجامیده است؛ درونمایه هایی از قبیل«نگرانی و اعتراض به وضع موجود، آزادی و آزادی خواهی، بیداری و بیدارسازی جهانی، توجه ویژه به عاشورا و شهادت، ستم ستیزی و عدالت پیشگی، جهان وطنی، جنگ و دفاع از کانون های پایداری در منطقه(عراق، فلسطین، غزه و...) و نقد حاکمان و سیاست مداران.

    کلیدواژگان: ادبیاتتطبیقی، ادبیاتپایداری، احمد مطر، مجید زمانیاصل
  • زهرا نصیری شیراز* صفحات 129-149

    ابن یمین فریومدی، شاعر معروف سده ی هشتم ه.ق. است که به سبب قطعاتش شهرت بسیار دارد. دیوان این سراینده- که عمری طولانی و پرمخاطره را در دستگاه ایلخانان مغول، امرای سربداری و پادشاهان آل کرت به سرآورده- متضمن ویژگی های منحصربه فردی است و فواید تاریخی و جامعه شناختی بسیاری را در بردارد. از سویی، دیوانی نه چندان کامل از این شاعر در سال 1318(ه. ش.) شامل قطعات، مثنویات و رباعیات به اهتمام زنده یاد سعید نفیسی در تهران به چاپ رسیده و دیوانی نسبتا کامل از  وی، مشتمل بر قصاید، غزلیات، مقطعات، رباعیات و... در سال 1344(ه. ش.) به تصحیح حسینعلی باستانی راد در تهران انتشار یافته است. نظر به این که در دو تصحیح مذکور، اصول و روش های تصحیح انتقادی به کارگرفته نشده و دست یابی به نسخه های خطی متعدد نزدیک به تاریخ وفات شاعر، درآن زمان برای مصححان مذکور میسر نبوده است؛ همچنین دو اثر مورد اشاره، دربردارنده ی همه ی سروده های ابن یمین نیست، تصحیح مجددی با روش انتقادی از این دیوان،  بر اساس نسخه های معتبر موجود،  ضروری به نظر می رسد. این مقاله می کوشد که ضمن طرح اشکالات و نواقص دو چاپ مذکور، دلایل تصحیح مجدد دیوان ابن یمین را بازگو نماید.

    کلیدواژگان: ابن یمین، دیوان، تصحیح، نقد، نسخه، قطعه، رباعی
  • زینب طاهریان* صفحات 151-167

    چندصدایی، یکی از مهم ترین نظریات «میخاییل باختین» در حوزه ی نقد و نظریه های ادبی است. برمبنای این نظریه، متون چندصدایی، متونی هستند که شخصیت های حاضر در آن ها هرکدام به یک میزان، حق اظهار نظر دارند و آزادانه تفکرات خود را بیان می کنند؛ بدون این که صدایی بر صدای دیگر، برتری داشته باشد. باختین با مطالعه ی آثار «داستایوسکی» به این کشف، نائل شد و متون قبل از او را متونی تک صدایی نامید که فقط صدای راوی یا نویسنده ی داستان به گوش می رسید. گرچه از نظر منتقدان ادبی، متون چندصدایی عمدتا مربوط به روزگار معاصر هستند اما بررسی متون کهن نیز از این منظر، نشان دهنده ی حضور رگه هایی از خصلت چند صدایی است که در این بررسی ها همواره باید احتیاط را درنظرگرفت تا نظریه ها  بی وجه و بی دلیل بر متن ها تحمیل نشوند. تاریخ بیهقی، یکی ازمتن های مهم ادب فارسی است که در برخی از داستان هایش رگه هایی از چندصدایی دیده می شود. داستان«افشین و بودلف»یکی از این داستان هاست که با تامل در گفتار و مکالمه ی شخصیت ها می توان برخی از مشخصه های چندصدایی را درآن مشاهده کرد. این پژوهش به بررسی و تحلیل این داستان از منظر نظریه ی چندصدایی می پردازد. یافته های پژوهش حاضر، نشان دهنده ی آن است که گرچه برخی از داستان های بیهقی از خصلت تک صدایی به دور نیستند اما در حکایت افشین و بودلف، آواها و صداهای مختلفی به گوش می رسد که حاوی جهان بینی و طرز تفکر اشخاص این داستان است.

    کلیدواژگان: باختین، چندصدایی، تاریخ بیهقی، افشین و بودلف
  • زینب افضلی* صفحات 169-187

    در این پژوهش، آرای شیخ احمد جام درباره ی چیستی ریاضت در آثار و مقامات موجود از وی، بازیابی و با یکدیگر مقایسه شده است؛ زیرا ریاضت، یکی از مهم ترین اصول در طریقت بوده و پیران و کاملان در ابتدای سلوک، این مرحله را پشت سر می گذاشته و مریدان خود را نیز بدان سفارش می کرده اند. شیخ احمد جام نامقی، معروف به ژنده پیل(536- 441 ه.ق.) از مشایخ نامدار تصوف است که روایت های گوناگونی در مورد چگونگی توبه و درآمدن او به حلقه ی صوفیان و سلوک فردی و اجتماعی اش به دست ما رسیده و آرای صاحب نظران تاریخ ادبیات و عرفان در باب وی، گاه در تقابل با هم است؛ ازجمله مطالب شگفت در تذکره ها و مقامات، حکایات مربوط به ریاضت های اوست اما روایات مقامات در این باره تا چه حد قابل اعتماد است و آیا سخنان شیخ احمد جام در آثارش، گزارش های مقامات نویسان را تایید می کند؟ بررسی تطابق یا عدم تطابق روایت های مقامات با سخنان شیخ جام از سویی، موجب کسب اطلاع نظر این صوفی درباره ی  این دو اصطلاح تصوف می شود و از سوی دیگر، معیاری برای سنجش اعتبار مطالب مقامات است. نگارنده در این پژوهش دریافته است که شیخ جام بیش از ریاضت به مجاهدت توجه داشته و مریدان را به ریاضات غیر معمول، توصیه نکرده است. همچنین ریاضات غریب منسوب به وی در مقامات ژنده پیل و خلاصه المقامات، در هیچ یک از آثار به جا مانده از شیخ جام، ذکر نشده است. گمان می رود، مقامات نویسان شیخ جام، پیر خود را با چنان ریاضاتی، پسندیده و او را نه آن چنان که بوده بلکه مطابق با تصویر دلخواه خود، معرفی کرده اند.

    کلیدواژگان: احمد جام نامقی، ریاضت، تصوف، مقامات، مجاهدات
|