فهرست مطالب
نشریه احسن الحدیث
پیاپی 5 (بهار و تابستان 1397)
- تاریخ انتشار: 1397/05/15
- تعداد عناوین: 7
-
صفحات 8-15
«نشانه یونس چه بود؟» برگردان فارسی رساله ای است از شیخ احمد دیدات، که تلاش می کند یکی از چندین ادعای مطرح شده در کتب مقدس یهود و مسیح مبنی بر پیش گویی های عیسی مسیح (علیه السلام) درباره خود را به چالش کشیده، اشتباهات مطرح شده از سوی آنان را روشن سازد. وی با اشاره به اینکه عیسی در پاسخ به درخواست علمای یهود از وی برای ارائه نشانه ای بر صدق دعوت خود، گفته است: «نشانه من این است که شبیه یونس نبی (علیه السلام) هستم؛ همان گونه که یونس سه شبانه روز در شکم وال ماند، من نیز سه شبانه روز در دل زمین خواهم ماند» به استناد شواهد کتاب مقدس، ثابت می کند که این شباهت به هیچ وجه درست نیست و توجی هات گوناگونی که در طول سالیان به واسطه این مساله ذکر شده است، دارای اشکالات جدی است.
کلیدواژگان: احمد دیدات، کتاب مقدس، شباهت عیسی مسیح، نشانه یونس -
صفحات 16-36
در بررسی روایات و تضعیف یا تقویت آن ها، برخی تنها راه دستیابی به اعتبار روایت را سند آن می دانند (وثوق سندی). گروهی نیز بر این باورند که معیار و ملاک عمل به حدیث، اطمینان به صدور آن از معصوم، به وسیله قرائن است و سند نیز یکی از این قرائن در کنار سایر قرینه ها است. در دوره ای از تاریخ حدیث، نگاه سندی به روایت از حالت قرینه بودن خارج و تبدیل به ملاک کلی عمل یا رد روایت شد؛ این امر یکی از علل برآشفته شدن اخباری ها گشت. در این نوشتار با بررسی وضعیت حدیث شیعه، ثابت شده است برخلاف احادیث اهل سنت، پدیده ی جعل کمترین آسیب را در تاریخ حدیث شیعه داشته است و معصومان (علیهم السلام) و اصحاب ایشان سعی در تصفیه چنین روایاتی داشتند. از این رو هم دلیل نقلی و هم دلیل عقلی بر صحت وثوق صدوری دلالت دارند و نگاه صرف سندی بر روایات آسیب هایی را به همراه دارد. لذا اخباری ها (صرف نظر از دیگر عقایدشان) دغدغه برحقی در این موضوع داشتند.
کلیدواژگان: اخباریان، وثوق سندی، وثوق صادری، روایات شیعه، تصحیح روایات، تضعیف روایت -
صفحات 37-48
اهمیت مطالعات انسان شناسی اسلامی در فضای جامعه علمی کنونی، دلیل توجه و نقد علمی آثار وکتب منتشره در این حوزه است. موضوع این مقاله معرفی اجمالی و نقد کتاب «چیستی انسان در اسلام» است. از این رو پس از اشاره به امتیاز موضوعی و پاره ای ابعاد شکلی، به نقد محتوایی آن می پردازد.مهم ترین امتیاز موضوعی این اثر، توجه به نقش مبنایی مطالعات انسان شناسی در شکل گیری علوم انسانی اسلامی به عنوان یکی از پیش نیازهای آن است؛ هرچند که جای تفصیل و تحلیل بیشتری از این مساله در کتاب وجود داشت. این کتاب اگرچه از جهت ابعاد شکلی و صوری، دارای امتیازاتی است، اما مهمترین نقد محتوایی آن، فقدان نظم منطقی و آشفتگی ساختاری می باشد. در ادامه نیز مواردی از نحوه منبع دهی، استدلال و استنادات، پرش روشی، کلی گویی و ابهام و کیفیت تحلیل های کتاب مورد توجه قرار گرفته است. مقاله در پایان، طی ده بند به مهم ترین اصول و چارچوب مولفه های پژوهشی یک تحقیق علمی در قلمرو مطالعات انسان شناسی اسلامی می پردازد.
کلیدواژگان: انسان شناسی، فطرت، نقد کتاب، روش شناسی، نظم منطقی، انسان شناختی ساحتی -
صفحات 49-66
قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) رابطه ای همه جانبه با هم دارند و پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله)، عترت ایشان عهده دار تفسیر و تبیین آیات هستند. امام سجاد (علیه السلام) به عنوان یکی از راسخان در علم الهی به تفسیر آیات پرداخت و در کشف مقاصد الهی از روش های تفسیری گوناگونی استفاده نمود. وی با به کارگیری این روش ها سهم بسزایی در فهم معارف قرآنی ایفا کرد. یافته های تحقیق حاکی از آن است که امام سجاد (علیه السلام) به عنوان مفسر قرآن کریم با در نظر گرفتن شرایط زمانی خود، گاهی با کمک آیات قرآن، گاهی با استناد به سنت و نیز با به کارگیری عقل و مراجعه به تاریخ و تعیین مصداق برای برخی آیات، پرده از حقایق برداشته و آیات را تفسیر کرده اند.
کلیدواژگان: تفسیر، روش تفسیری، امام سجاد (علیه السلام)، روایات تفسیری -
صفحات 67-86
بحث حقیقت و مجاز به عنوان مسئله ای بلاغی و ابزاری در آفرینش هنری اهمیت ویژه ای در شناخت معنا دارد و جدای از تاثیری که بر علم بلاغت دارد، در تاویل و تفسیر نیز اهمیت فراوان داشته و مورد توجه مفسران قرار گرفته است. هر مفسری که از این جنبه غفلت کند، به خطا می رود و کمترین ضرر آن دور ماندن از دستیابی به مفاهیم عالی قرآن در این قالب است. این پژوهش به صورت تطبیقی دو مفهوم بلاغی مجاز و استعاره را در عبارات سوره حجر در دو تفسیر ادبی کشاف و مجمع البیان بررسی نموده است؛ نتایج تحقیق بیانگر این مطلب است که زمخشری و طبرسی هر یک تا حدودی به ذکر معانی مجازی پرداخته اند و گاهی نیز در اثر بی توجهی از بیان آن بازمانده اند. در این میان آلوسی در بیان مجازها و استعاره ها از تقسیم بندی بلاغی مجاز پیروی کرده و نظراتی قوی تری ارائه کرده است.
کلیدواژگان: سوره حجر، مجاز، استعاره، تفسیر، مجمع البیان، کشاف -
صفحات 87-107
نقد ترجمه در میان پژوهشگران، امری مرسوم و متداول است و همچون هدیه ای از جانب ناقد به نقدشونده بوده و سبب بهبود ترجمه و دقیق تر شدن آن در آینده می شود. نقد ترجمه قرآن در میان متخصصان علوم قرآنی امری پذیرفته شده است و تاکنون بیشتر ترجمه های قرآن، مورد نقد قرار گرفته اند. گاهی اوقات، نقدها موضوعی هستند؛ یعنی یک بحث ادبی یا صرف و نحوی و... در میان ترجمه های مختلف، یا یک ترجمه نقد می شود و گاهی نقدها، ناظر به یک ترجمه خاص است که این نگارش از نوع دوم است. در مقاله پیش رو سعی بر آن است که بر اساس قواعد عربی و اصول ترجمه به نقد ترجمه حسین انصاریان پرداخته شود. روش تحقیق در این مقاله کتابخانه ای و توصیفی_تحلیلی است. در این ترجمه لغزش هایی مانند خطا در ارائه معادل های واژگان، اشکالات صرفی و نحوی، نادیده گرفتن معنای حروف تاکید، رعایت نشدن یکسان سازی در آیات مشابه، در نظر گرفتن برخی تقدیرات محدود کننده برای کلمات و کم دقتی در قرار دادن کروشه ها یافت شد، همچنین در ترجمه ایشان، غفلت نسبت به برخی از عقاید مسلم شیعی نیز دیده می شود.
کلیدواژگان: ترجمه قرآن، حسین انصاریان، نقد ترجمه، اشکالات صرفی، اشکالات نحوی -
صفحه 108
-
Pages 8-15
“What was the sign of Jonah?” is a book by Ahmed Deedat who tries to challenge one of claims made in the Jewish and Christ scriptures to prophesy about Jesus Christ, making clear their errors. He noted that Jesus responded to the request of the Jewish scholars to provide proof of the truth of his invitation: “And there shall no sign (no miracle) be given to it, but the sign (miracle) of the prophet Jonas: for as Jonas was three days and three nights in the whale’s belly; so shall the son of man be three days and three nights in the heart of the earth.” (Matthew 12: 39-40). Citing biblical evidences, Deedat proved that this resemblance is by no means true and that the various justifications mentioned over years have serious flaws.
Keywords: Ahmed Deedat, The Bible, The Similarity of Jesus Christ, The Sign of Jonah -
Pages 16-36
In the process of examining narratives, weakening or strengthening them, some believe that the only way to attain the validity of a narrative is sanad. Some on the other believe that the criterion for accepting a hadith is the assurance of its issuance by the Infallible (pbuh), by means of indications, of which sanad could be seen along with other indications. Sometimes in the history of hadith, we see that sanad has been the main indication of accepting a hadith or rejecting it, that caused to Akhbārīs’ anger. In this article, examining the status of Shiite hadith, it is proven that, unlike Sunni’s, the phenomenon of forgery had the least damage in hadith, and the Infallibles (AS) and their companions attempted to purify such hadiths. Thus, both narrative and rational reasoning imply the validity of the issuance of a hadith, while the mere look at sanad will lead to some damages. It seems therefore that Akhbārī’s concern over this issue has been true, save their distinguished beliefs.
Keywords: Akhbārī, sanad-based validity, issuance validity, Shiite hadiths, hadith correction, hadith weakening -
Pages 37-48
The importance of the Islamic anthropological studies in the current scholarship is a reason for paying attention and scientifically criticizing works in this area. The present paper is to briefly introduce and criticize the book “What is human in Islam?”. Therefore, referring to its thematic points and some printing features, it is critically analyzed. Its most important thematic point is the attention to the basic role of anthropological studies in developing Islamic humanities, as one of its prerequisites, though this issue could be further analyzed there. Despite the positive points in terms of publishing, its considerable contextual critique is the lack of logical order and structural turmoil. In the following, some of its considerable notes are analyzed, including the way of referring, arguments and citations, incorrect research method, generalization and ambiguity, and the quality of its analyses. Finally, the most important principles and the framework of research components of a scientific research in the area of Islamic anthropological studies are studied.
Keywords: anthropology, methodology, critique, logical order, nature, dimensional anthropology -
Pages 49-66
The holy Qur’an and Ahl al-Bayt (AS) have close relationship with each other. After the Prophet (PBUH), his household (AS) are responsible for interpreting and explaining the Qur’an. Imam Sajjad (AS), as one of rāsikhūn (firm) in divine knowledge, also interpreted the verses and used various exegetical methods in order to discover divine purposes. Applying these methods, he made a significant contribution to understanding the Qur’anic teachings. Findings assert that he, as an exegete of the Holy Qur’an, considering the conditions of the day, sometimes with the aid of verses, sometimes with reference to tradition (sunnah), and sometimes using reason and referring to history and determining certain examples for verses, has recovered the facts and interpreted the verses.
Keywords: Exegesis, Exegetical Method, Imam Sajjad (AS), Exegetical Hadiths -
Pages 67-86
The issue of Ḥaqīqat (truth) and Majāz (metaphor), as a rhetorical and an instrument in artistic creation, plays a special role in recognizing meaning. Apart from its effect on rhetorical science, it is important in interpretation of the Qur’an, being concerned by the exegetes. Any interpreter who neglects this aspect will put in mistake, and the least harm is to stay away from excellent concepts that the Qur’an has expressed in this way. In this research, methodologically based on comparative study, two rhetorical concepts of Majāz and ‘Isti’ārah of phrases of the Surat al-Ḥijr in the exegeses of Kashāf and Majma’ al-Bayān are studied. Findings show that both Zamakhsharī and Ṭabrisī to some extent discussed the metaphorical meanings in their books, though sometimes neglected them. ‘Ālūsī, however, followed rhetorical divisions to express metaphors, presenting stronger views.
Keywords: Surat al-Ḥijr, Majāz, ‘Isti’ārah, Exegesis, Majma’ al-Bayān, Kashāf -
Pages 87-107
Criticism of translation is a common activity among scholars, which is regarded as a gift from critics and improves translation, making it more accurate in the future. Criticizing translations of the Qur’an is accepted by Qur’anic experts and most translations have been criticized so far. Sometimes, they are criticized on translations’ matters including literal, structural and syntactic, etc. and sometimes a certain translation is criticized in itself. With regard to the latter, the present paper seeks to criticize the translation by Hossein Ansarian, based on Arabic rules and principles of translation. The research method is library-descriptive-analytical. In brief, some errors of this translation are as follow: mistake in the presentation of vocabulary equivalents, syntactic and structural errors, ignoring the meaning of the emphasizing letters, disregarding homogenization in similar verses, considering some limits for words and carelessness of putting brackets. In addition, his translation neglects some of the Shiite beliefs.
Keywords: Qur’an Translation, Hossein Ansarian, Translation Criticism, Syntax Mistakes, Structural Mistakes -
Page 108
Dr. Yousef Faraji, one of the cultural, Qur’anic activists and a faculty member of Payam Noor University of Miandoab, who has researched about the matter unity of the Qur’anic surahs, examining the order and unity of the Qur’anic surahs from a particular perspective. The targeted unity of the surahs, the Qur’anic scientific miracles, the possibility of speaking with the Qur’an, and introducing important areas in Qur’anic studies are among the most important issues discussed in the interview with this honorable scholar.