فهرست مطالب

مرتع - سال سیزدهم شماره 4 (پیاپی 52، زمستان 1398)

مجله مرتع
سال سیزدهم شماره 4 (پیاپی 52، زمستان 1398)

  • تاریخ انتشار: 1398/09/10
  • تعداد عناوین: 14
|
  • احمدرضا فقیهی، حسین بشری*، مصطفی ترک اصفهانی، مهدی بصیری صفحات 537-547

    این پژوهش، با هدف شناسایی گونه های شاخص مدیریتی در مراتع شمال استان هرمزگان انجام شد. ابتدا مناطقی که از لحاظ محیطی شرایط تقریبا مشابهی داشتند، ولی فشار چرایی مختلفی را تجربه کرده بودند، انتخاب شدند. سپس فراوانی گونه های گیاهی مناطق با شدت چرایی سبک، متوسط و سنگین به روش قدم نقطه در راستای ترانسکت های متعامد اندازه گیری شدند. با استفاده از روش تحلیل گرادیان چرایی در نرم افزار ISPD و با انجام آنالیز مرکزی تجزیه مولفه های اصلی (CPCA) بر روی داده ها، موقعیت سایت ها در طول محور اول رج بندی گواه این بود که این محور نشان دهنده گرادیان چرایی است. سپس منحنی رگرسیونی از نوع گوسن بین فراوانی گونه ها و محور اول رج بندی CPCA برازش شد. گونه هایی که در این منحنی ها دارای شاخص پذیرش (D-Statistic)  بالاتر از 5/0 و ضریب تبیین (R2) بالاتر از 3/0 بودند به عنوان گونه های شاخص فشار چرایی انتخاب شدند. بر اساس نتایج از 30 گونه شناسایی شده، تعداد 5 گونه به عنوان گونه های معرف شدت چرایی معرفی شد. گونه های Gymnocarpus decander و Artemisia sieberi به عنوان گونه های کم شونده، Cymbopogon olivieri به عنوان گونه زیاد شونده و در نهایت Peganum harmala و Convolvulus spinosus به عنوان گونه های مهاجم شناسایی و طبقه بندی شدند. اندازه گیری و پایش فراوانی این گونه های معرف شدت چرایی می تواند به سادگی توسط دامداران محلی انجام شود و آنها را از چگونگی تغییرات مرتع آگاه سازد.

    کلیدواژگان: رج بندی، گونه های شاخص، تحلیل گرادیان، شدت چرا، مراتع استان هرمزگان
  • محمدعلی زارع چاهوکی*، سپیده دوستی، حسین آذرنیوند صفحات 549-559

    پوشش سرزمین در منطقه طالقان به علت شرایط طبیعی و فرهنگی، دارا بودن مرز ساحلی، سیر ساخت و ساز، نرخ بالای مسافران فصلی و دائمی و تعدد واحدهای صنعتی، در سالیان اخیر با سرعت در حال تغییر است. هدف از این پژوهش بررسی امکان استفاده از شاخص های بوم شناختی سیمای سرزمین در تفکیک شکل زمین و جوامع گیاهی به منظور بررسی تغییرات در منطقه مورد مطالعه در طالقان میانی است. داشتن اطلاعات لازم در مورد این تغییرات برای مدیریت و برقراری نظم طبیعی پایدار اکوسیستم ها ضروری است، برای این منظور نیاز به تهیه نقشه های مرفولوژی زمین و پوشش گیاهی است. سنجه های سیمای سرزمین ابزارهای کمی ساز وضعیت سیمای سرزمین هستند. در این تحقیق شش سنجه در سطح کلاس و یک سنجه در سطح سیمای سرزمین برای مطالعه منطقه کمی شدند و با استفاده از تابع الحاقی Patch analyst در محیط ArcGIS  محاسبه شد. سپس با استفاده از تجزیه مولفه های اصلی سنجه‏ های مهم برای تفکیک جوامع گیاهی تعیین شدند. نتایج حاصل از این تحقیق برای تفکیک طبقات اراضی نقشه واحدهای مرفولوژی زمین در منطقه نشان داد که تمام سنجه ها تاثیر یکسانی بر تفکیک طبقات اراضی دارند، نتایج تفکیک طبقات جوامع گیاهی در نقشه پوشش گیاهی این منطقه نشان داد سنجه های شاخص پیچ خوردگی لکه و میانگین شکل لکه مهم ترین سنجه ها می باشد.

    کلیدواژگان: مراتع طالقان میانی، ساختار سیمای سرزمین، سنجه های سیمای سرزمین، پوشش گیاهی
  • حسین باقری، اردوان قربانی*، محمدعلی زارع چاهوکی، علی اشرف جعفری، کیومرث سفیدی صفحات 560-570

    این مطالعه با هدف مدل سازی گسترش دو گونه Limonium iranicum (Bornm) Lincz. و Aeluropus littoralis (Gouan) Parl.  در مراتع اطراف کویر میقان اراک با استفاده از روش رگرسیون لجستیک انجام شد. نمونه برداری به صورت تصادفی-سیستماتیک در قالب پلات های 2 تا 4 متر مربعی صورت گرفته و در هر پلات، تراکم و تاج پوشش گونه ها ثبت شد. نمونه برداری خاک از اول و آخر هر ترانسکت و از دو عمق 0-30 و 30 -80 سانتی متری در هر تیپ گیاهی، انجام شد. داده و اطلاعات پوشش گیاهی و عوامل رویشگاهی مانند توپوگرافی و خاک آماده شد. نقشه متغیرهای محیطی با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و زمین آمار[1] تهیه شد. با استفاده از روش رگرسیون لجستیک در نرم افزارهای  SPSSو GIS ، نقشه پراکنش مکانی گونه های مورد مطالعه تهیه شده و میزان تطابق نقشه های پیش بینی با نقشه های واقعی با استفاده از ضریب کاپا، مورد ارزیابی قرار گرفت. بر اساس نتایج، مهم ترین ویژگی هایی که باعث تفکیک رویشگاه گونه L. iranicum شدند، متغیرهای آهک و سیلت عمق دوم و شن عمق اول خاک بودند و مهم ترین ویژگی ها در ترجیح رویشگاه گونه A. littoralis متغیرهای آهک عمق اول خاک و ارتفاع از سطح دریا بوده است. همچنین میزان تطابق نقشه های پیش بینی با نقشه های واقعی برای رویشگاه گونه A. littoralis در سطح خوب (ضریب کاپای 65/0 درصد) و برای رویشگاه گونه L. iranicum در سطح خیلی خوب (ضریب کاپای 83/0 درصد)، ارزیابی شد. در مجموع، با توجه به نتایج روش رگرسیون لجستیک در بررسی ارتباط بین پراکنش گونه ها و عوامل محیطی، این مدل توانایی پیش بینی گسترش گونه ها را در رویشگاه گونه های شورروی دارد. با توجه به عوامل مشخص شده در انتشار دو گونه باید در اصلاح و احیا مراتع منطقه به این عوامل توجه لازم مبذول گردد.

    کلیدواژگان: رگرسیون لجستیک، Aeluropus littoralis، Limonium iranicum، مراتع کویر میقان، استان مرکزی
  • مریم غلامی، عبدالرزاق دانش شهرکی*، اسماعیل اسدی، پژمان طهماسبی، حمزه علی شیرمردی صفحات 571-583

    آوندول گیاهی مرتعی-دارویی از خانواده چتریان است که جوانه زنی بذرهای آن با مشکل روبرو می باشد، لذا تهیه اطلاعاتی در زمینه طول دوره خواب و عوامل موثر در شکستن خواب آن برای احیای عرصه های طبیعی این گیاه ضروری می باشد. به منظور بررسی اثر زمان و میزان مصرف اسیدجیبرلیک، طول دوره سرمادهی و سطوح دمایی بر شکست خواب و استقرار گیاهچه های آوندول، این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی طراحی و اجرا شد. فاکتورها شامل مدت زمان پیش سرمادهی در 7 سطح (0، 10، 20، 30، 40، 50 و 60 روز) ، غلظت اسیدجیبرلیک در سه سطح (0، 5000 و 1000 میلی گرم در لیتر)، زمان کاربرد اسیدجیبرلیک (قبل، حین و بعد از سرمادهی) و سطوح دمایی (5، 10، 15 و 20 درجه سانتی گراد) بود. با توجه به نتایج، کاربرد اسیدجیبرلیک 500 میلی گرم در لیتر، قبل از سرمادهی با دمای 5 درجه سانتی گراد و مدت زمان 60 روز، بهترین تیمار برای شکست خواب بذرهای این گیاه می باشد، این تیمار به طور معنی داری در مقایسه با نمونه های شاهد، درصد جوانه زنی (9/47 درصد)، سرعت جوانه زنی و بنیه بذر را افزایش داد. در ارتباط با شاخص های رشد، نتایج نشان داد که کاربرد اسیدجیبرلیک 500 میلی گرم در لیتر، قبل از سرمادهی با دمای 20 درجه سانتی گراد به عنوان موثرترین تیمار جهت افزایش شاخص های رشد گیاهچه می باشد. در مجموع با توجه به نتایج، به منظور بهبود استقرار گیاه آوندول، کاربرد اسیدجیبرلیک با غلظت 500 میلی گرم در لیتر قبل از سرمادهی به مدت زمان 60 روز که سبب افزایش تمامی شاخص های استقرار نسبت به تیمار شاهد شد، توصیه می گردد.

    کلیدواژگان: آوندول، پیش سرما، تیمار بذر، جوانه زنی، گیاهان مرتعی
  • وحید سیاره*، افشین صادقی راد، حسین مرادی صفحات 584-595

    آگاهی از تنوع زیستی در اکوسیستم های مرتعی می تواند بسیار بااهمیت باشد؛ زیرا در سال های اخیر تنوع زیستی به عنوان یکی از مسائل اصلی محیط زیست مطرح شده است. نیاز انسان به طبیعت، فشار تخریب روی طبیعت را زیاد کرده به طوری که این فشار، تنوع زیستی را نیز تحت تاثیر قرار داده است؛ بنابراین می توان اذعان کرد، یکی از عوامل موثر بر تنوع زیستی، توریسم و گردشگری طبیعی می باشد. لذا این پژوهش باهدف بررسی اثر توریسم بر پارامترهای غنا و تنوع گیاهی در مراتع کلاشک استان کرمانشاه انجام گردید. بدین منظور، سه مکان با فشار توریسم زیاد، متوسط و کم انتخاب شدند. این مناطق با توجه به تغییرات پوشش گیاهی، فاصله از جاده و شهر و دسترسی به امکانات رفاهی مشخص و با استفاده از ترانسکت های مستقرشده در مکان معرف هر محدوده، چهار ترانسکت 200 متری و در امتداد هر ترانسکت تعداد 10 پلات یک مترمربعی به شکل تصادفی مستقر گردید و تعداد 40 پلات در هر مکان و درمجموع تعداد 160 پلات در کل منطقه مطالعاتی برداشت گردید) نمونه برداری از پوشش گیاهی به روش تصادفی- سیستماتیک به عمل آمد. نتایج نشان داد که بالاترین غنای گونه ای (برای منهینیک مقدار 75/1 و مارگالف 68/1) و شاخص تنوع (برای شانون وینر 50/4 و سیمپسون 68/0) مربوط به منطقه با فشار توریسم کم می باشد؛ اما مناطق با فشار توریسم متوسط و زیاد در رتبه های بعدی قرار گرفتند. به طوری که در منطقه با فشار توریسم زیاد، دارای کمترین مقدار بودند (برای منهینیک مقدار 9/0 و مارگالف 1/1 و شاخص تنوع برای شانون وینر 75/2 و سیمپسون 21/0). بنابراین به منظور حفظ غنا و تنوع گونه ای پیشنهاد می شود، فشار توریسم تا حد امکان بر مراتع در حد کم و یا متوسط باشد و در مناطقی که فشار توریسم زیاد است، این مناطق به صورت تناوبی تحت مدیریت قرق، حفاظت و استراحت قرار گیرند. همچنین پیشنهاد می شود برای جلوگیری از تخریب پوشش گیاهی با ایجاد مسیرهای مشخص به منظور تردد توریسم، از صدمات آن ها جلوگیری به عمل آورد.

    کلیدواژگان: گردشگری طبیعی، غنا، تنوع گیاهی، تخریب مرتع و مراتع استان کرمانشاه
  • محمدرحیم فروزه*، سیده زهره میردیلمی صفحات 596-609

    کمیت و کیفیت ترکیبات شیمیایی و مواد موثره گیاهان دارویی معمولا در مناطق مختلف متفاوت هستند و اثرات درمانی گونه های گیاهی به علت داشتن چنین ترکیبات شیمیایی در اندام های گیاه است. هدف از انجام تحقیق حاضر معرفی مهم ترین عوامل محیطی موثر بر تغییرات میزان مواد موثره در گیاه دارویی بومادران (Achillea milefolium L) است. بدین منظور ابتدا سه رویشگاه اصلی بومادران در مرتعی ییلاقی (مرتع چهارباغ)، مرتع مشجر (حد فاصل مرز جنگل و مرتع در مسیر توسکستان- چهارباغ) و مرتع قشلاقی (حوزه آبخیز کچیک) شناسایی شد و سپس در نقاط معرف هر رویشگاه نمونه برداری از اندام هوایی گونه بومادران و خاک صورت گرفت. متغیرهای محیطی (خاک، اقلیم و پستی و بلندی) در نقاط معرف اندازه گیری شد. اسانس گیری با استفاده از کلونجر و تجزیه آنالیز مواد موثره اسانس با استفاده از دستگاه GC/MS انجام شد. برای شناسایی ارتباط مواد موثره گیاه بومادران با عوامل محیطی از آنالیز تطبیقی قوس گیری شده (DCA) و آنالیز تطبیقی متعارف (CCA) استفاده شد. نتایج نشان داد مهم ترین عوامل محیطی موثر بر تغییرات میزان اسانس گونه بومادران به ترتیب دما (861/0)، ارتفاع از سطح دریا (565/0-)، مقدار آهک (497/0-)، مقدار سیلت خاک (491/0-) و مقدار رطوبت نسبی (574/0-) است. با توجه به استعداد و قابلیت بومادران در مناطقی با چنیین خصوصیات محیطی پیشنهاد می شود اقدام به تولید پایه های با توان تولید حداکثر اجزای اسانس نمود تا بتوان در استفاده چندمنظوره از مراتع، افزایش میزان درآمد بهره برداران از عرصه های طبیعی و سرانجام افزایش تولید ناخالص بوم نظام مرتع استفاده نمود.

    کلیدواژگان: اسانس، بومادران، دما، گیاه دارویی، رویشگاه
  • سیده حبیبه حسینی*، غلامعلی حشمتی، مهدی میرزا، پرویز کرمی صفحات 610-620

    تعیین کیفیت علوفه گونه های گیاهی در مراحل مختلف رشد، یکی از مهم ترین موارد در مدیریت صحیح مراتع می باشد. این پژوهش جهت تعیین و مقایسه ارزش غذایی گونهFerula hausskenchtii H. Wolhff ex Rech   در سه مرحله رشد و سه طبقه ارتفاعی در مراتع باینچوب سارال انجام شد. مقادیر پروتئین خام (CP)، الیاف نامحلول در شوینده اسیدی (ADF)، الیاف نامحلول در شوینده خنثی (NDF)، ماده خشک قابل هضم (DMD)، انرژی متابولیسمی (ME)، درصد کربوهیدرات های محلول در آب اندام هوایی (WSC)، فیبر خام (CF) و خاکستر (ASH)، به عنوان شاخص های کیفیت علوفه، با روش طیف سنجی توسط دستگاه NIR اندازه گیری شدند و با مقادیر متناظر آنها در تفاله های حاصل از اسانس گیری، مقایسه شدند. تجزیه واریانس داده ها با استفاده از طرح کامل تصادفی در نرم افزار R صورت گرفت. نتایج نشان داد با افزایش مرحله رشد، مقادیر شاخص های CP، DMD، ASH و ME کاهش و مقادیر شاخص های ADF، WSC، NDF و CF افزایش می یابد. همچنین با افزایش ارتفاع، مقادیر شاخص های CP، DMD، ASH و ME افزایش و در مقابل، مقدار شاخص CF کاهش می یابد. همچنین مقایسه شاخص ها قبل و بعد از اسانس گیری در مرحله بذردهی و گلدهی نشان داد بعد از اسانس گیری مقادیر شاخص های WSC CP، DMD، ASH و ME کاهش و مقادیر NDF، CF و ADF افزایش یافت و  در مرحله رشد رویشی مقادیر CP، DMD و ME افزایش و ADF کاهش یافت. نتایج حاصل از مقادیر شاخص های کیفیت علوفه تفاله های حاصل از فرآیند اسانس گیری، بیانگر امکان استفاده چندمنظوره از این گونه دارویی، علاوه بر اسانس گیری؛ در تامین نیاز غذایی دام ها، در فصل غیررشد می باشد.

    کلیدواژگان: Ferula hausskenchtii، Near-Infra-Red، ارزش غذایی، سارال
  • جلیل فرزادمهر*، حامد سنگونی صفحات 621-631

    گاوزبان وحشی (Anchusa italica) یکی از گونه های دارویی است که علاوه بر اهمیت اکولوژیکی و زیستی، به صورت بالقوه از اهمیت اقتصادی بالایی هم برخوردار است. این گونه در مناطق خاصی پراکنش دارد و معرفی آن به مناطق جدید نیازمند شناخت نیازهای اکولوژیکی آن است. در این مطالعه با استفاده از مدل تعمیمی تقویت شده (GBM)، رویشگاه بالقوه این گونه تعیین شد. برای این کار پس از تعیین اطلاعات مکانی نقاط حضور گاوزبان وحشی، 19 متغیر زیست اقلیمی و سه متغیر فیزیوگرافی با اندازه پیکسل 500 متری (مقیاس 1:50000) به عنوان متغیرهای مستقل به مدل تعمیمی تقویت شده وارد شدند و علاوه بر تعیین مکان های مناسب برای حضور گاوزبان وحشی، نیازهای اکولوژیک این گونه تعریف شد. نتایج نشان داد که 726150 هکتار معادل 17/6 درصد از اراضی استان برای حضور این گونه از تناسب بالایی برخوردار هستند، در حالی که 1053217 هکتار (94/8 درصد) دارای تناسب متوسط، 578794 هکتار (91/4 درصد) دارای تناسب کم و 9418742 هکتار (97/79 درصد) از اراضی خراسان رضوی فاقد تناسب اقلیمی و توپوگرافی برای رشد و حضور این گونه هستند. متغیرهای میانگین دمای سالیانه (BIO1)، میانگین دامنه دمای روزانه (BIO2)، تغییرات فصلی بارندگی (BIO15)، مجموع بارندگی سالیانه (BIO12) و جهت شیب (Aspect) دارای بیشترین تاثیر بر توانایی این گونه برای اشغال رویشگاه های مختلف هستند و در مجموع بیش از 83 درصد اهمیت دارند. با توجه به این نتایج، Anchusa italica در دامنه دمای سالانه 9/5 تا 7/11 درجه سانتی گراد، میزان بارندگی سالیانه 240 تا 330 میلی متر و اغلب در دامنه های شمالی و شرقی دیده می شود. برای ارزیابی توانایی مدل از شاخص های سطح زیر منحنی (AUC) و آماره واقعی مهارت (TSS) استفاده شد که این شاخص ها به ترتیب مقادیر 97 و 90 درصد را نشان دادند. همچنین از مولفه های حساسیت و مقدار ویژه هم برای ارزیابی مدل استفاده شد که مقادیر 96 و 93 درصد برای آن ها ثبت شد. این نتایج نشان می دهند که مدل تعمیمی تقویت شده به خوبی توانسته است نیازهای اکولوژیک این گونه را ارزیابی کند. نتایج این پژوهش می توانند در مدیریت رویشگاه های فعلی این گونه و همچنین پیشنهاد مناطق مناسب برای توسعه رویشگاهی مورد استفاده قرار گیرند.

    کلیدواژگان: نیازهای محیطی، آشیان اکولوژیک، شرایط اقلیمی، گاوزبان وحشی، توپوگرافی
  • زینب میرشکاری، مجید صادقی نیا*، مریم اسدی صفحات 632-644

    شناخت اجزای اکوسیستم مرتع و دست یابی به روابط بین اجزای آن از جمله خاک و پوشش گیاهی، از ضروریات مدیریت بهینه مراتع می باشد. از سوی دیگر به کارگیری روش های یادگیری ماشین به منظور کشف روابط بین این عوامل می تواند کمک بسیاری در زمینه کاهش هزینه های نمونه برداری و آزمایشات خاک داشته باشد. در این مطالعه به منظور آگاهی از تاثیر برخی خصوصیات خاک بر درصد پوشش گونه درمنه دشتی در مراتع دشت یزد- اردکان و ندوشن، اطلاعات مربوط به پوشش گیاهی در قالب 320 پلات در طول 40 ترانسکت برداشت گردید. پس از حفر پروفیل در ابتدا و انتهای هر ترانسکت و تهیه نمونه خاک از دو عمق صفر تا 10 و 10 تا 30 سانتی متر ی برخی پارامترهای خاک اندازه گیری شد. در این پژوهش به منظور بررسی وضعیت درصد پوشش درمنه دشتی بر مبنای پارامترهای خاک، از تکنیک های داده کاوی استفاده شد و شش الگوریتم اجرا شد. همچنین به منظور تعیین میزان وزن و تاثیر هر یک از عوامل در فرایند مدل سازی، وزن دهی عامل ها بر مبنای مدل ماشین بردار پشتیبان صورت گرفت. نتایج حاصل از ارزیابی مدل ها نشان داد که مدل فرآیند گوسی با (385/1RMSE=) و (998/0R=) در مجموعه داده آموزش و (960/0RMSE=) و (9999/0R=) در مجموعه داده تست از دقت بالاتری در برآورد درصد پوشش نسبت به سایر مدل ها برخوردار بوده است. نتایج وزن دهی نیز نشان داد، از بین پارامترهای خاک سدیم در عمق های صفر تا 10 و 10 تا 30 سانتی متر بیشترین تاثیر را در برآورد پوشش گیاهی دارند. به طور کلی نتایج نشان از اهمیت بالای پارامترهای خاک و کارایی بالای روش های یادگیری ماشین در پیش بینی درصد پوشش مناطق داشته است.

    کلیدواژگان: پارامترهای خاک، درصد پوشش، داده کاوی، درمنه دشتی
  • زهرا سنایی*، عطاالله ابراهیمی صفحات 645-657

    به علت تغییر کاربری اراضی و تخریب مراتع، ارزیابی تغییرات تولید و پوشش گیاهی و دستیابی به داده های میدانی معمولا دشوار و محدود می باشد. با توجه به اهمیت تعیین تولید و پوشش گیاهی در مدیریت صحیح اکوسیستم های مرتعی و همچنین ارتباط این دو با پایداری مرتع، تحقیق حاضر به مقایسه کارآیی شاخص های گیاهی در مراتع طبیعی و مراتع شخم خورده و رهاشده در سه منطقه از مراتع نیمه استپی استان چهارمحال وبختیاری پرداخته و تغییرات تولید و پوشش گیاهی را مورد ارزیابی قرار داده است. به این منظور پلات هایی به ابعاد 2*2 متری به صورت کوادراتی مرکزی و چهار کوادرات در چهار جهت اصلی اطراف آن (150 کوادرات در هر منطقه)، در مجموع 450 کوادرات در سه منطقه از استان طی عملیات میدانی آماربرداری شد. اندازه گیری های متغیرهای تولید (به روش اندازه گیری مضاعف) و پوشش گیاهی (به روش پلات های مشبک) از 25 خردادماه تا 25 تیر سال 1393 انجام شد. پس از انجام تصحیح اتمسفری 17 شاخص گیاهی برای تمام تصاویر محاسبه شد. سپس ارزش های شاخص های گیاهی در روابط رگرسیونی در برابر ارزش های زمینی پوشش تاجی و تولیدگیاهی قرار گرفت. نتایج نشان داد که شاخص NRVI[1] و CTVI[2] و RATIO[3] و TTVI[4] و TVI[5] به ترتیب با مقادیر R2 برابر 637/0، 637/0، 633/0، 636/0، 636/0 بهترین شاخص های گیاهی برای بررسی پوشش گیاهی می باشند. همچنین شاخص های مذکور به ترتیب با ضرایب همبستگی 703/0، 703/0، 703/0، 703/0، 704/0 و مقادیر R2 برابر 53/0 بیشترین ارتباط را با تولید گیاهی دارند. از بین این شاخص ها NRVI  به عنوان بهترین شاخص جهت تهیه نقشه پوشش گیاهی در نظر گرفته شد (معادله درجه سوم) و برای تهیه نقشه تولید نیز  از این شاخص (معادله درجه یک) استفاده شد. به طورکلی نتیجه گیری می شود که تولید و پوشش گیاهی این مناطق با دقت نسبتا بالایی می تواند به وسیله شاخص های گیاهی مستخرج از تصاویر ماهواره ای لندست 8 برآورد گردد.

    کلیدواژگان: مراتع نیمه استپی، لندست 8، NRVI، CTVI، RATIO، TTVI، TVI
  • آرزو علیزاده، جمشید قربانی*، جواد معتمدی، قربان وهاب زاده، آنتونی ون درانت، منصور ادراکی صفحات 658-672

    بررسی پراکنش گیاهان در ارتباط با مقادیر عناصر فلزی، در حفظ تنوع زیستی و احیاء پوشش گیاهی در مناطق معدنی، اهمیت بسزایی دارد. در پژوهش حاضر، پراکنش گیاهان در مناطق تحت تاثیر فعالیت معدن مس سونگون، مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور، از پوشش گیاهی و خاک، در 160 پلات یک متر مربعی، در هفت مکان معرف، شامل؛ حاشیه رودخانه های سونگون چای و پخیرچای، دامپ باطله، دامپ اکسید و سه مکان مرتعی اطراف پیت معدن، نمونه برداری شد. بر اساس تجزیه و تحلیل خوشه ای، پنج زیراجتماع گیاهی، در محدوده معدن، شناسایی شد. گونه های Astragalus microcephalus، Verbascum oreophilum، Festuca ovina، Bupleurum falcatum، Medicago lupulina، Rumex scutatus، Agropyron intermedium، Scariola orientalis و Polygonum alpestre گیاهان غالب این زیراجتماعات بودند. با رسته بندی چندبعدی غیرمتریک (NMDS)، گرادیانی از پارامترهای مختلف خاک و مقادیر عناصر فلزی موثر در تمایز زیراجتماعات گیاهی، مشخص شد. در امتداد محور عناصر غذایی خاک، اجتماعات گیاهی مربوط به مراتع اطراف پیت معدن و مرتع مجاور دامپ باطله، مشاهده شدند. زیراجتماعات گیاهی Rumex scutatus + Agropyron intermedium  و Scariola orientalis + Polygonum alpestre، در امتداد محور مربوط به عناصر فلزی و شبه فلزی ظاهر شدند که در حاشیه پخیرچای، سونگون چای و دامپ اکسید و دامپ باطله پراکنش دارند. این مناطق، بیشتر تحت تاثیر مقادیر سولفور و عناصر فلزی کالکوفیل (سولفوردوست) قرار دارند. بر اساس نتایج حاصل، ترکیبی از گونه های گیاهی فلزدوست شامل؛ Trifolium fragiferum، Onobrychis altissima، Onobrychis bungei ،Melilotus officinalis،Medicago coronate ، Medicago lupulina و Medicago minima از خانواده لگوم و همچنین Bromus tomentellus و  Melica persicaبه عنوان گونه های غالب از خانواده گندمیان در امتداد آلودگی آلودگی، پراکنش دارند که در احیاء پوشش گیاهی بر روی باطله های معدن و سایر مناطق تخریب شده در محدوده معدن مس، قابل توصیه می باشند.

    کلیدواژگان: تخریب اکوسیستم، معدن کاری، عناصر فلزی، باطله معدن، گیاهان فلزدوست، گونه پیشگام
  • سرور رحمانیان، حمید اجتهادی، محمد فرزام*، فرشید معماریانی صفحات 673-690

    در سال های اخیر، پژوهش های مرتبط با اکولوژی گیاهان مهاجم مرتعی به طور چشم گیری افزایش یافته است، از این رو واژه پردازی که در پژوهش های اولیه انجام می شود، می تواند الگویی برای محققان بعدی باشد. استفاده نادرست از واژه "گونه مهاجم" به جای "گونه غیر مهاجم"، ممکن است منجر به عواقب زیست محیطی شده و تبعات سنگینی برای تنوع زیستی و حیات گونه های با ارزش بومی ایجاد کند. لذا در این پژوهش به واژه پردازی و مبنای استفاده شده در تعیین گیاهان مهاجم توسط محققان ایرانی پرداخته و با استانداردهای بین المللی مقایسه شد. 33 مقاله از محققان ایرانی که از واژه گیاهان مهاجم استفاده شده بود، مورد بررسی قرار گرفت. جغرافیای گیاهی و منشا پیدایش گونه ها بررسی گردید. در بین منابع مورد مطالعه، 154گونه گیاهی بومی ایران، به اشتباه گونه های مهاجم معرفی شده بودند. از این بین، در 34 درصد مطالعات، از واژه مهاجم به جای گونه های غیرخوشخوراک، 24 درصد به جای گونه های گسترده و یا زیادشونده، 18 درصد به جای علف هرز و 27 درصد به جای واژه های دیگری مانند گونه های کم زی، سمی و مخروبه زی یاد شده است. درحالی که بر اساس استانداردهای جهانی، این گیاهان در تعریف گونه های مهاجم نمی گنجند و جزء گونه های بومی ایران تعریف می شوند. نتایج این پژوهش می تواند به عنوان چارچوبی برای واژه گزینی و کاربرد گیاهان مهاجم در منابع علمی فارسی مورد استفاده قرار گیرد و از استناد اشتباهی گیاهان بومی به عنوان گیاه مهاجم جلوگیری کند.

    کلیدواژگان: تهاجم بیولوژیکی، گیاه مهاجم، مفهوم تهاجم، اکولوژی گیاهی
  • نیلوفر نقره، یحیی کوچ* صفحات 691-702

    فعالیت های میکروبی، پویاترین مشخصه های خاک محسوب شده و به عنوان شاخص های سلامت خاک مطرح می باشند. با هدف مطالعه و ارزیابی اثر پوشش های گیاهی مختلف بر فعالیت های میکروبی و پویایی معدنی شدن نیتروژن خاک، شش نوع تیپ گیاهی شامل: (1) پوشش درختچه ای سرخه ولیک (Crataegus microphylla C. Koch.)، (2) پوشش درختچه ای زرشک (Berberis integerrima Bunge.)، (3) پوشش درختچه ای گالش انگور (Ribes Uva - crispa L.)، (4) پوشش درختچه ای آلوچه وحشی (Prunus spinosa L.)، (5) پوشش مرتعی با غالبیت Lecokia cretica (Lam.) DC.، Orchis mascula L. و Cardamine bulbifera (L.) Crantz و (6) پوشش مرتعی با غالبیت Fragaria vesca L. در رویشگاه ییلاقی دیاکوه، جنوب شرقی شهرستان نوشهر، مورد توجه قرار گرفت. در مجموع 15 نمونه خاک از هر تیپ گیاهی به آزمایشگاه انتقال داده شد و مشخصه های فیزیکوشیمیایی، فعالیت های میکروبی (تنفس پایه، برانگیخته و زیتوده های میکروبی کربن، نیتروژن و فسفر) و پویایی معدنی شدن نیتروژن (نرخ های خالص آمونیفیکاسیون، نیتریفیکاسیون و معدنی شدن نیتروژن) خاک اندازه گیری شد. نتایج حاکی از آنست که پوشش های درختچه ای دارای فعالیت های میکروبی بیشتر، نرخ خالص آمونیفیکاسیون (در فصل تابستان) و نیتریفیکاسیون (هر دو فصل تابستان و پاییز) بالاتری می باشند که در ارتباط با مقادیر بالاتر مشخصه های رس، رطوبت، حاصل خیزی خاک تحت این پوشش های اراضی می باشند. در حالی که مراتع غیرمشجر بطور کلی دارای فعالیت های میکروبی و فرآیند معدنی شدن کندتری می باشند. نتایج این پژوهش می تواند اطلاعات ارزشمندی را در خصوص وضعیت اکولوژیکی و چرخه عناصر غذایی تحت پوشش های گیاهی مختلف در ارتفاعات مناطق ییلاقی فراهم آورد.

    کلیدواژگان: رویشگاه ییلاقی، گونه گیاهی، آمونیوم سازی، نیترات سازی، نرخ خالص معدنی شدن نیتروژن
  • علی تایا، سیدحسن کابلی*، حسین آذرنیوند، حمیدرضا ناصری صفحات 703-714

    در یک اکوسیستم بیابانی، خصوصیات خاک و ارتباط آن با گیاه جایگاه ویژه ای دارد. هدف از این تحقیق بررسی رابطه برخی خصوصیات خاک با پوشش گیاهی حاشیه پلایای حاج علی قلی دامغان می باشد. بدین منظور نمونه برداری از پوشش گیاهی  در 5 پلات ویتاکر اصلاح شده (1000 مترمربع) در هر یک از تیپ های گیاهی انجام گرفت. در مرکز هر پلات نیز با حفر پروفیل نمونه برداری از خاک انجام شد و برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک با روش های متداول به دست آمد. خانواده  Chenopodiaceae با فراوانی 24/38 دارای بیشترین تعداد گونه را به خود اختصاص دادند و شکل زیستی تروفیت  با فراوانی 35/32 درصد بیشترین فراوانی را در منطقه دارا بودند. گروه بندی پوشش گیاهی با استفاده از روش خوشه بندی دوطرفه انجام و  چهار خوشه مجزا از یکدیگر تفکیک شد. به منظور شناسایی مهم ترین عوامل محیطی موثر بر پوشش گیاهی از روش آنالیز تطبیقی متعارف (CCA) استفاده شد. از بین عوامل مورد بررسی در محور اول pH و Ec  بیشترین همبستگی و پس از آن ماده آلی، آهک و شن قرار گرفته و در محور دوم میزان پتاسیم بیشترین همسبتگی و پس از آن نیتروژن و ماده آلی قرار داشتند. در مجموع دو محور اول 9/45 درصد از واریانس را توجیه کردند. نتایج نشان داد هر چند محدودیت های موجود که به طور عمده در این ناحیه شوری است، از موانع اساسی در اصلاح و توسعه پوشش گیاهی مناطق بیابانی می باشد، اما توجه به گونه هایی که همبستگی بیشتری با این عامل نشان می دهند، می تواند به عنوان راه گشایی در جهت توسعه پوشش گیاهی باشد.

    کلیدواژگان: خصوصیات خاک، آنالیز چندمتغیره، خوشه بندی دو طرفه، پلایا