فهرست مطالب

نشریه مطالعات آموزشی نما
پیاپی 13 (نیمسال اول 1397-1398)

  • تاریخ انتشار: 1397/07/09
  • تعداد عناوین: 6
|
  • حسینعلی ریاحی، اکرم ثناگو*، مریم عظیمی، لیلا جویباری صفحات 1-11
    مقدمه

    عوامل فردی مختلفی می توانند در پیشرفت تحصیلی دانشجویان موثر باشند که ازجمله آن ها می توان به نشخوارهای ذهنی، خود ناتوان سازی و انگیزه پیشرفت اشاره نمود. مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه این سه عامل با موفقیت تحصیلی دانشجویان دانشگاه های شهر گرگان در سال 1395 انجام شد.

    روش ها:

     این پژوهش مقطعی از نوع کاربردی و روش آن به صورت توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش متشکل از تمامی دانشجویان دانشگاه های شهرستان گرگان است که بر اساس جدول کرجسی و مورگان 200 نفر به صورت نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزارهای مورداستفاده در پژوهش عبارت اند از: پرسشنامه مقیاس نشخوار ذهنی تامل، مقیاس خود ناتوان سازی، جونز و رودوالت، پرسشنامه انگیزه پیشرفت هرمنس بود. داده های پژوهش پس از اجرا توسط آزمودنی های نمره گذاری و تفسیر و سپس توسط نرم افزار SPSS- نسخه 23و با استفاده از روش ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه گام به گام مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.

    نتایج

    از 200 دانشجوی مورد بررسی، 5/56 درصد (113 نفر) مرد و 5/43 درصد (87 نفر) زن بودند میانگین سنی دانشجویان 1/2± 62/20 سال بود. یافته های مطالعه نشان داد که بین نشخوارهای ذهنی دانشجویان و پیشرفت تحصیلی همبستگی معناداری وجود دارد (000/0= ≤p) همچنین بین خود ناتوان سازی و پیشرفت تحصیلی ارتباط منفی معناداری وجود دارد (000/0=≥ P). بین انگیزه پیشرفت و پیشرفت تحصیلی ارتباط مثبت معناداری وجود دارد. 765/0 =r
    نتیجه گیری: با توجه به تاثیر منفی نشخوارهای ذهنی و خودناتوان سازی بر پیشرفت تحصیلی باید تلاش کرد که با ایجاد کارگاه های آموزشی دردانشگاه ها نگرش مثبت و مسئولیت پذیری را دردانشجویان تقویت کرده، تفاوت های فردی را شناخته و انگیزه پیشرفت را تقویت نمود. نتایج نشان داد هرچه نشخوارهای ذهنی و خودناتوان سازی در افراد بیشتر باشد، نمی توانند زمینه پیشرفت تحصیلی خود را فراهم کنند.

    کلیدواژگان: نشخوارهای ذهنی، خود ناتوانسازی، انگیزه پیشرفت، موفقیت تحصیلی
  • محمدعلی مرادی*، اسماء عزیزی صفحات 11-19
    مقدمه

    پژوهش حاضر با تاکید بر توانایی حرفه ای مدیران و ضمن تاکید بر عواملی چون؛ تصمیم گیری، رشد حرفه ای، پایگاه شغلی، خودکارآمدی، خودمختاری و تاثیرگذاری بر انگیزش شغلی معلمان به تبیین و تشریح موضوع پرداخته است.

    روش ها:

     روش پژوهش حاضر توصیفی است که در زمره تحقیقات همبستگی قرار دارد. از نظر داده ها کمی و از لحاظ هدف کاربردی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر را همه ی مدیران و معلمان ابتدایی شهرستان شهریار، به تعداد 198 نفر مدیر و تعداد 2045 نفر معلم تشکیل می دهد. نمونه گیری این پژوهش به صورت تصادفی طبقه ای از طریق جدول اچ اس بولا محاسبه گردید که بر این اساس132 نفر مدیر و 323 نفر معلم، نمونه را تشکیل می دهند. ابزار این پژوهش دو پرسشنامه شامل؛ پرسشنامه شورت و راینهارت با ضریب آلفای کرونباخ 94/0 برحسب طیف پنج درجه ای لیکرت می باشد و دوم پرسشنامه آزمون نیازهای معلمان آبراهام مازلو با ضریب آلفای کرونباخ 97/0 می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی با نرم افزار SPSS (نسخه 23) صورت گرفت.

    نتایج

    یافته ها نشان داد که رابطه مدیریت توانمندسازی با ایجاد انگیزه های فیزیولوژیک معنادار می باشد، به نحوی که با افزایش مدیریت توانمندسازی مدیران، انگیزه های فیزیولوژیک معلمان کاهش می یابد. اما هیچ رابطه معناداری بین مدیریت توانمندسازی مدیران و انگیزه ایمنی معلمان وجود ندارد. همچنین رابطه مدیریت توانمندسازی با ایجاد انگیزه های اجتماعی، احترام و خودشکوفایی معلمان معنادار است. به طوری که با افزایش مدیریت توانمندسازی در مدیران انگیزه های اجتماعی، احترام و خودشکوفایی معلمان افزایش می یابد.

    نتیجه گیری: 

    نتایج پژوهش نشان دهنده ی ارزش و اهمیت توانمند سازی مدیران در افزایش انگیزه معلمان در حیطه های اجتماعی، احترام و خود شکوفایی می باشد.

    کلیدواژگان: مدیریت، توانمندسازی، انگیزه شغلی
  • محسن فرمهینی فراهانی*، احمد طالعی فرد، محمود امیدی، سیدروح الله موسوی صفحات 19-34
    مقدمه

    در عصر حاضر همه ملت ها، با هر نظام سیاسی و اجتماعی پیشرفته و یا در حال پیشرفت به مسئله برنامه ریزی و اصلاحات تربیتی توجه خاص دارند لذا هدف این پژوهش، شناسایی و مقایسه اصول حاکم، روش های تنظیم و اجرای مقررات انضباطی و همچنین شناسایی خلاهای قانونی در خصوص موارد انضباطی مدارس ایران از طریق مقایسه با چند کشور دیگر است تا از این مجرا دلالت ها و رهنمودهایی برای بهبود تنظیم، تصویب و اجرای چنین مقرراتی در کشور به دست آید.

    روش ها:

     این پژوهش یک مطالعه کیفی می باشد که با روش تطبیقی انجام شده است. نمونه پژوهشی ایران و کشورهای منتخب (انگلستان، آلمان، فنلاند، فرانسه، ترکیه، ژاپن، مالزی، پاکستان و امارات) هستند که به دلیل قرار گرفتن در رتبه های بالا در آموزش و پرورش جهان و نیز داشتن اشتراکات فرهنگی و مجاورت منطقه ای به صورت هدفمند برگزیده شدند. تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده به کمک الگوی بردی در چهار مرحله توصیف، تفسیر، همجواری، مقایسه صورت پذیرفت.

    نتایج

    تمرکزگرایی بیش از حدی در خصوص قوانین انضباطی در کشور جاری است و مدارس اختیار خاصی در خصوص تصمیم گیری در این موارد ندارند. همچنین بررسی مقایسه ای آیین نامه ها نشان داد در قوانین انضباطی وضع شده در کشور که بصورت متمرکز ابلاغ می گردند دو کاستی "تاریخ گذشتگی" برخی از آنها و "سکوت و در مواردی خلا قانونی" در خصوص برخی موارد انضباطی جدید قابل شناسایی و تامل است.

    نتیجه گیری: 

    قانون گذاران و برنامه ریزان آموزشی می توانند با استفاده از نتایج پژوهش، تدابیر شایسته را جهت اصلاح و بازنگری اساسی مقررات انضباطی مدارس اتخاذ کنند. مدیران مراکز آموزشی نیز قادر خواهند بود تا نتایج موجود را بر اساس تجربیات عملی خود تطبیق داده و رضایت معلمان، دانش آموزان و والدین را جلب نمایند.

    کلیدواژگان: مقررات انضباطی مدارس، تحلیل تطبیقی، ایران، کشورهای منتخب
  • سمیه اکبریان، لیلا جویباری*، اکرم ثناگو، مهربانو امیرشاهی صفحات 34-43
    مقدمه

    با توجه به اینکه سلامت روان و عوامل اثرگذار بر آن مانند رضایت از زندگی و خودکارآمدی از مولفه های مهم در زندگی افراد به شمار می آیند، پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط بین شاخص های مختلف سلامت روان و خودکارآمدی با رضایت از زندگی در دانشجویان مقاطع مختلف رشته روان شناسی طراحی و اجرا شد.

    روش ها:

     در این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی جامعه مورد مطالعه از بین دانشجویان پسر و دختر دانشکده روانشناسی در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری دانشگاه آزاد ساری در سال 1395 انتخاب شدند. نمونه های آماری با استفاده از نمونه گیری تصادفی و به روش طبقه ای (کارشناسی، ارشد و دکتری) به تعداد 185 نفر انتخاب گردیدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه سلامت عمومی، پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر و پرسشنامه رضایت از زندگی بود. داده های جمع آوری شده به کمک روش های آمار توصیفی و استنباطی و با استفاده از نرم افزار SPSS-16 تجزیه و تحلیل شدند.

    نتایج

    نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین سلامت روان و رضایت از زندگی (0/52=r) و بین خودکارآمدی و رضایت از زندگی (0/66=r) رابطه مثبت و معنی داری وجود داشت، همچنین تفاوت معناداری در سلامت روانی (0/019=P) و خودکارآمدی (0/012=P) دانشجویان مقاطع مختلف روانشناسی مشاهده شد.

    نتیجه گیری:

     پژوهش حاضر نشان داد به همان میزان که سلامت روان، خودکارآمدی و رضایت زندگی می توانند تاثیر مثبتی در زندگی فرد داشته باشند، اختلال در سلامت روان می تواند این تاثیر را به نوع منفی تبدیل کند.

    کلیدواژگان: سلامت روان، خودکارآمدی، رضایت از زندگی، دانشجو، روانشناسی
  • احمد کیخا، نیره حاجی علیان، مژگان محمدی مهر*، فاطمه دارابی، محسن خوشناوند صفحات 43-54
    مقدمه

    امروزه یکی از کنش های مورد انتظار از دانشگاه نهادینه سازی اخلاق و پرورش هوش اخلاقی دانشجویان می باشد در این راستا هدف از این پژوهش، تحلیل وضعیت هوش اخلاقی دانشجویان دانشگاه علامه طباطبائی می باشد.

    روش ها:

     این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش جمع آوری داده ها، توصیفی و طرح پژوهش پیمایش نظرات بود. جامعه آماری آن را دانشجویان دانشگاه علامه طباطبائی در پنج دانشکده (روانشناسی و علوم تربیتی، علوم سیاسی و حقوق، مدیریت و حسابداری، ادبیات و ارتباطات) در سال 1396-97 تشکیل دادند و جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه هوش اخلاقی (MCI) لینک و کیل با 10 مولفه استفاده شد. لذا با بکارگیری از نرم افزار SPSS نسخه 16 تحلیل داده ها صورت گرفت و از آزمون های توصیفی و همبستگی به کار گرفته شد.

    نتایج

    از بین 316 دانشجوی شرکت کننده در پژوهش، 190 نفر (61 درصد) زن و 122 نفر (39 درصد) مرد بودند که هوش اخلاقی با میانگین کل (71.8) در سطح متوسط و خوب ارزیابی شد چرا که بر اساس امتیازدهی این پرسشنامه امتیاز بین (70-79) سطح متوسط و خوب قلمداد می شود. بنابراین ویژگی های وفای به عهد و پیمان، راستگویی و بیان حقیقت و قبول مسئولیت برای خدمت به انسان ها به ترتیب بالاترین رتبه و کمترین آن مربوط به اعتراف به اشتباهات و کوتاهی ها می باشد.

    نتیجه گیری:

     دانشجویان دانشگاه علامه طباطبائی از هوش اخلاقی در سطح خوب برخوردارند و پرداختن به این مسئله اهمیت زیادی برای دست اندرکاران و برنامه ریزان دارد چراکه دانشجویان به عنوان نیروی کار آینده با ابعاد هوش اخلاقی بالا نقش تاثیرگذاری در ساختن جامعه با اخلاق و سالم ایفا می کنند.

    کلیدواژگان: هوش، هوش اخلاقی، دانشجویان، دانشگاه
  • متین قاسمی سامنی*، خدیجه علی آبادی، معصومه اسد صفحات 54-61
    اهداف

    با ورود فناوری های جدید ارتباطی، فرایند یاددهی یادگیری از معلم محوری به یادگیرنده محوری با تاکید بر مرکزیت یادگیرنده در حرکت بوده و تبیین کننده استقلال در تعیین روش های تدریس و شیوه ارزیابی می باشد. بر این اساس استقلال یادگیرنده یکی از مفاهیم بنیادی در نظام آموزش از راه دور است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی نظریه استقلال در نظام آموزش از راه دور با هدف توجه به تفاوت های فردی و فراهم کردن فرصت های متنوع آموزشی در جهت ارتقاء کیفیت فرایند یاددهی یادگیری می باشد.

    روش ها:

     این مقاله از نوع مروری و کتابخانه ای است. در تدوین آن از جستجوهای اینترنتی با استفاده از موتورهای جستجوگر و در پایگاه داده های معتبر ازجمله Magiran, Noormags, Scientific Information Database, Science Direct, Google Scholar و مطالعات کتابخانه ای در کتب و مقالات علمی منتشر شده استفاده شده است.. بازه زمانی منابع فارسی از سال 1380 تا سال 1394 و بازه زمانی منابع انگلیسی از سال 1981 تا سال 2013 می باشد.

    نتایج

    بنابر یافته های پژوهش، آموزش از راه دور روشی است که مبتنی بر اصل خودآموزی می باشد و در آن تهیه مواد آموزشی خودآموز از اهمیت بالایی برخوردار هستند. آزادی اندیشه، تفکر خلاقانه، مسئولیت پذیری و خود آفرینی از ویژگی هایی می باشند که آموزش از راه دور در پی تحقق آن ها بوده و سعی در برآوردن نیازهای یادگیرندگان عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات دارد. آموزش از راه دور برای تبدیل شدن به یک نظام آموزشی نوین، لازم است دارای پایه های نظری و نظریه پردازی باشد. به همین دلیل کسانی به ارائه نظریه هایی در باب آموزش از راه دور مبادرت کرده اند که موجب قوام و قدرت این نظام آموزشی جدید شده است. از جمله این نظریه ها، نظریه استقلال یادگیرنده است که نظریه پرداز این حوزه، چارلز ویدمیر می باشد.

    نتیجه گیری:

     آموزش از راه دور و نظریه های آن توانسته اند تحولی نوین در فرایند یاددهی یادگیری ایجاد نمایند که به موجب آن شاهد یادگیری موثرتر، عمیق تر و پایدارتر یادگیرندگان باشیم چراکه اساس آموزش از راه دور بر استقلال یادگیرنده استوار می باشد. مسئولیت پذیری، استقلال عمل، خود جست و جوگری و خود اکتشافی، از ویژگی های بارز یادگیرنده در این نظام است که هرگز در نظام آموزش سنتی، شاهد این ویژگی ها نبودیم. امید است با بهره گیری بیشتر از این نظام آموزشی موجبات ارتقاء کیفیت فرایند یاددهی یادگیری را فراهم نماییم.

    کلیدواژگان: آموزش از راه دور، فرایند یاددهی- یادگیری مستقل، نظریه استقلال یادگیرنده