فهرست مطالب

نشریه نامه هنرهای تجسمی و کاربردی
پیاپی 1 (بهار و تابستان 1387)

  • تاریخ انتشار: 1387/03/01
  • تعداد عناوین: 8
|
  • یعقوب اژند صفحات 7-17

    اسکندر سلطان فرزند عمر شیخ عمر شیخ بن تیمور، از شاهزادگان هنرپرور تیموری است که نزدیک به ده سال حکومت فارس و اصفهان را در اختیار داشت. در این مقاله کارنامه هنرپروری وی و کیفیت آن مورد ارزیابی قرارگرفته است. نخست فعالیت های سیاسی وی از برای حکومت تیموری تفحص می شود. پس از مرگ تیمور شماری از فرزندان او برای جانشینی به نزاع پرداختند و درنهایت شاهرخ توانست بر امپراتوری دست یابد و در هرات مستقر شود. یکی از مدعیان سلطنت اسکندر سلطان برادرزاده شاهرخ بود که مقهور او می شود و در سال 817 هجری حکومت فارس و اصفهان را از دست می دهد و به دست برادرش نابینا می شود و بعد به قتل می رسد. بعد فعالیت های هنری او تفحص می شود و میزان کوشندگی وی در عالم کتاب آرایی و نگارگری مشخص می گردد و سپس آثار بازمانده از دوره او مشخص می شود و درنهایت برآیند و تاثیرات هنرپروری وی مورد ارزیابی قرار می گیرد.

  • عبدالرسول چمانی صفحات 19-32

    این نوشتار بر آن است تا با روشی توصیفی_تحلیلی به تحلیل محتوای متون برجسته ترین نظریه پردازان هنر رنسانس مخصوصا با لیون باتیستا آلبرتی نگاهی مجدد کرده و یکی از کلیدی ترین مفاهیم آن دوران، یعنی «گرده برداری صحیح»را به عنوان هسته اصلی نظریه هنر رنسانس بررسی و معرفی نماید. به بیانی دیگر، پرسش اصلی این مختصر متوجه چگونگی قواعد حاکم بر نظام بازنمایی رنسانس و نقش کلیدی ترین انگاره آن است. از دستاوردهای عظیم رنسانس ابداع «نظریه هنر» است که بیشتر مرهون دیدگاه های آلبرتی می باشد؛ نظریاتی که می توان آن ها را به مثابه روح و چکیده هنر آن دوران دانست. آلبرتی و دیگر فرهیختگان آن زمان مفهومی جدید از «بازنمایی» و قواعد حاکم بر آن معرفی کردند. بعضی پژوهشگران این نوع بازنمایی را به «گرده برداری صحیح» تفسیر و آن را ذیل دو مبحث مطرح کرده اند: یکی «حقیقت مادی» و دیگری «حقیقت فرمی». حقیقت مادی به رابطه اثر هنری با جهان خارج پرداخته و حقیقت فرمی به ارتباط درونی اجزا و چگونگی سازمان دهی آن ها، مخصوصا مفهوم پرسپکتیو، اشاره می کند. به نظر می رسد با طرح مفهوم «گرده برداری صحیح» و نقش مرکزی آن در نظریه هنر رنسانس، آثار آن دوره را نمی توان به مثابه تنها شیوه طبیعی یا علمی برای بازنمایی دانست، بلکه باید آن را تنها یکی از نظام های بازنمایی تصویری انگاشت.

  • فلورا بختیاری منش صفحات 33-48

    مقاله حاضر با عنوان «بررسی نقش پرنده در هنر بین النهرین، ایران و مصر باستان» سعی دارد با نگاه از منظری متفاوت به فصل مشترک تازه ای میان این تمدن های باستانی دست یابد. در اینجا مقایسه تطبیقی نقوش پرندگان از زوایای گوناگون انجام گرفته و سعی شده به سوا لاتی همچون:1 - تاثیر باورها و اعتقادات مذهبی بر ترسیم پرندگان در آثار گوناگون، 2- چگونگی تنوع گونه های پرندگان در آثار هنری، 3- بررسی بال پرنده ازنظر شمایل نگاری،4 -بررسی بال ها مبتنی بر اندازه و شکل ظاهری و... پاسخی منطقی داده شود. نوع تحقیق بنیادی و روش انجام آن به صورت توصیفی و تحلیل محتوایی بوده و روش گردآوری اطلاعات از طریق استفاده از کتابخانه ها، بازدید از موزه های داخلی و جستجو در پایگاه های اطلاع رسانی است.

  • عبدالمجید حسینی راد صفحات 49-64

    نور و رنگ از عناصر اصلی هنر نقاشی و فضای تجسمی آثار نگارگران ایرانی به شمار می رود. این دو به مثابه ظاهر و باطن حقیقتی واحد که تجلی و نمودی از فیض خداوند در عالم است، جلوه گر شده اند. بر اساس آیاتی از قرآن کریم که خداوند را نور آسمان ها و زمین گفته اند، جنبه های تمثیلی و رمزآمیز نور و رنگ موردتوجه فلاسفه، حکما و عرفای مسلمان نیز قرارگرفته است. تاثیرات حکمت و عرفان اسلامی بر نگاه هنرمندان مسلمان به موضوع هنر و عمل هنرمندانه، به نمایش جلوه هایی از نور و رنگ در عالم خیالی نقاشی ایرانی انجامیده و موجب شده تا در فضای نگاره ها مشاهدات باطنی از عالم مثال و نور و رنگ به نمایش در اید. این مقاله ضمن توجه به سرچشمه های به کارگیری رنگ در آثار هنر ایران پیش از دوران اسلامی، به ریشه یابی توجه به نور در اساطیر باستانی ایران پرداخته و جلوه های تاثیرات آن را تا دوران اسلامی پی گیری می نماید و از همین رهگذر جنبه های تمثیلی و رمزآمیز نور و رنگ را در باور حکمای اشراقی موردتوجه قرارگرفته و رابطه متقابل صورت های خیالی شعری و فضای رنگین نگاره ها بررسی شده است.

  • پوپک رهنمون*، مونا اسلامی صفحات 65-76

    حمزه نامه که مجموعه ای مصور از ماجراهای امیر حمزه صاحبقران است در این پژوهش موردبررسی قرار می گیرد. داستان های حماسی این مجموعه به واسطه جذابیت فراوان و بار غنی مذهبی ایشان در دوره گورکانی به شبیه قاره هند راه یافتند. مجموعه حمزه نامه شامل 14 جلد و 1400 نگاره بوده که در مدت 15 سال (982 967. ق/1575 1560م) توسط نگارگران کارگاه نقاشی سلطنتی اکبرشاه مصور گردیده است. روند کلی داستان ها و نگاره هایی که بر مبنای آن ها مصور شده اند، ستیز امیر حمزه با کفار و تلاش وی برای مسلمان ساختن آن هاست. در این راستا ماجراهای پیچیده و تودرتو نیز رخ می دهد که مضامین تخیلی، حماسی، تاریخی، مذهبی و گاه عاشقانه را در بردارد. جذابیت این مجموعه در سنت نقالی خلاصه می شود. آنچه در این مجموعه به چشم می خورد، خصوصیات زندگی اشرافی گورکانی، اصالت نقاشی گورکانی، اصالت نقاشی ایرانی، عناصر نقاشی آسیای میانه و ابداعات نوین نقاشی اروپایی می باشد که با محیط و شرایط جغرافیایی هند سخت عجین شده است. هدف اصلی از این بررسی، معرفی مجموعه حمزه نامه به عنوان یکی از عظیم ترین نسخ مصور شده دوران گورکانی و تحلیل محتوایی، ساختاری و نشانه شناختی دونگاره از این نسخه با توجه به داستان و روابط بینامتنی می باشد.

  • فهیمه پهلوان صفحات 77-91

    نهادهای اجتماعی با فعالیت های گوناگون، همواره از یک علامت تصویری یا نوشتاری به عنوان آرم یا مارک استفاده می کنند. کارکرد این علایم به مثابه امضا یا نشان هویت آن هاست. در زندگی روزمره اجتماعی ما، این نشان ها پیوسته در معرض دید و عامل پیوند ما با سازمان ها و نهادهای اجتماعی هستند. گزینش سبک بازنمایی برای بیان اهداف، اندیشه یا ارایه فرآورده، در ارتباط تصویری این نهادها با جامعه، نقش مهمی را ایفا می کنند. این گزینش، به انتخاب شیوه های دیده شدن، درک و دریافت پیام و در عمل به شکل گیری گفتمان تصویری موردنظر فرستنده پیام و درواقع به گزینش هویت بصری نگرش سازمان از خود و برای جامعه می انجامد، ساخت «استعاره و مجازهای» سازمانی. شناخت عناصر و کارکردهای گوناگون تصویر به لحاظ تبیین معیارهای تاثیرگذار آرم در فرآیند ارتباط، به توصیف انواع کاربردی آرم پیوند می خورد. در این مرحله بحث مشروعیت ارتباطی آرم مطرح می شود. تفکیک این گونه ها در انتخاب شیوه بیان معنا در پیام، تفکیک دو گونه متفاوت کاربردی برای آرم را میسر می کند: آرم هایی که از شروع حیات اجتماعی دارای مشروعیت هستند و آرم هایی که باید به مرور، بر اثر تکرار و تماس با جامعه مشروعیت کسب می کنند. درون مایه این مقاله، شرکت در بحث «مشروعیت» در حوزه کارکردها و نقش آرم در فرآیند ارتباط با جامعه است. بدین منظور، نظریه بنوآ هایل برون الگوی تحلیل آرم تلفیقی/شمایلی، منسوب به سازمان های ایرانی قرارگرفته است. متغیرهای تعیین کننده و تاثیرگذار این الگو، به خوبی نشان داد که انتخاب شیوه بیان از طرف فرستنده پیام، مهم ترین عامل در تکوین و شکل دهنده معنای پیام است.

  • محمد ستاری صفحات 93-102

    عکاسی به صورت دایگروتیپی (انداختن عکس روی صفحه نقره ای) در سال 1839، هم زمان با سلطنت محمدشاه قاجار در پاریس عرضه شد. خبر این اختراع حدود چند ماه بعد به ایران رسید و رجال کشور مشتاق این هنر شدند. سه سال بعد در تهران دربار محمدشاه برای داشتن تجهیزات عکاسی ابراز تمایل کرد. روابط با فرانسه چندان مطلوب نبود و با انگلیس نیز نه چندان خوب به این ترتیب همسایه شمالی از فرصت استفاده کرد و یک دیپلمات را تعلیم عکاسی داده با دوربین دایگروتیپی و دیگر وسایل مخصوص روانه تهران ساخت. در آغاز زمستان در حضور محمدشاه چند عکس برداشته شد. کمی بعد سه دوربین دایگروتیپ در تهران وجود داشت درحالی که در اغلب کشورهای جهان هنوز عکاسی متداول نشده بود. اولین عکاس حرفه ای ایران آقا رضا نام داشت. او اولین ایرانی ای بود که لقب «عکاس باشی»را از ناصرالدین شاه قاجار دریافت کرد. وی شاگرد کارلهیان عکاس فرانسوی تبار مقیم ایران بود. آقا رضا در سفرهای اول و دوم ناصرالدین شاه به فرنگ جزو همراهان بود و در پاریس آثار نادار عکاس معروف فرانسوی را دید. ضمنا با لوییجی مونتابونه عکاس اهل ایتالیا که به ایران آمده بود، ملاقات داشت و شیوه کار وی را از نزدیک مشاهده نمود. پژوهش حاضر تلاش دارد تا به میزان تاثیرپذیری آقا رضا از کارلهیان، نادار و مونتابونه بپردازد. این تحقیق با بررسی آلبوم های عکس کاخ گلستان و اسناد نوشتاری دوره قاجار صورت پذیرفته است.

  • محمد خدادادی مترجم زاده صفحات 103-114

    بهبود سطح آگاهی یکی از مهم ترین دغدغه های مراکز دانشگاهی است و باوجود راهکارهای متعدد و متعارف آموزشی، نمی توان نقش نشریه های دواری مرتبط را کوچک شمرد. درواقع هدف اصلی این جستار؛ بررسی نقش نشریه های فارسی زبان عکاسی در بهبود سطح آگاهی جامعه عکاسی دانشگاه هنر در سال 1385 می باشد؛ و تحلیل کارآمدی یا ناکارآمدی آن ها با توجه به نظر مخاطبین دانشگاهی، می تواند زمینه ساز چالش سودمند خاستگاه طرفین از برقراری ارتباط سازنده در جهت بهبود آگاهی تلقی شو د و به طور منطقی برای بررسی عمیق تر موضوع ضمن محدود کردن عرصه پژوهش به بازنگری شمارگان منتشرشده چند مجله در سال 1385 و چگونگی بازخورد مطالب آن ها نزد مخاطبین جامعه عکاسی دانشگاه هنر از طریق نظرسنجی، به مباحث نظری همچون نقد توجه بیشتری مبذول شد. سوای نحوه تامل برانگیز ارایه پاسخ ها (برخی ظرف چند دقیقه و برخی ظرف چند روز پرسشنامه را پر نمودند)، بیشترین آرای به دست آمده به ترتیب به: نبود نقد سازنده به روند عکاسی معاصر در کشور در نشریه های موردبررسی و به طرح دیدگاه ها به عنوان مهم ترین بحث برای بهبود آگاهی نظری عکاسان دلالت می کرد. بر اساس نمایه پاسخ های گروه هدف به محورهای: ساختار کلی و جهت مندی، مقوله بندی کارآمد موضوعات و طرح مباحث نظری کارآمد درباره مجله ها، به ترتیب؛ فصل نامه های حرفه هنرمند و عکسنامه از اقبال بیشتری برخوردار بودند، در کنار این نتایج می بایست به موضوع (پاسخ) متناقض نمای برخی اعضای گروه هدف به پرسشنامه ها اشاره کرد که خود چالش دیگر رهیافت این بررسی است. درنهایت ارتباط و هم اندیشی دوره ای دست اندرکاران مجله ها و مخاطبین دانشگاهی آن همانند طرح جستارهایی ازاین دست می تواند به ترسیم ساختاری متناسب با ضرورت های اکنون جامعه عکاسی در مسیر بهبود آگاهی یاری رساند.

|