فهرست مطالب

مجله تاریخ ایران
سال دوازدهم شماره 2 (پیاپی 85، پاییز و زمستان 1398)

  • تاریخ انتشار: 1399/01/31
  • تعداد عناوین: 8
|
  • شهرام یوسفی فر*، محمد کشاورز، محمد مهدی مرادی خلج صفحات 1-20

    ایل شاهسون از بزرگ ترین اتحادیه های ایلی ایران است که بخش وسیعی از مراتع قشلاقی خود در دشت مغان را در خلال جنگ های ایران و روس از دست داد و دامنه تردد آنان به مراتع دشت مغان(قشلاق) و دامنه های کوه سبلان(ییلاق)محدود شد. سرانجام عده ای از شاهسون ها در دوره رضا شاه به اجبار در دشت مغان اسکان یافتند. این پژوهش داده بنیاد بر اساس روش جمع آوری اطلاعات از کتابخانه ها و مراکز آرشیوی و با روش توصیفی- تحلیلی، بر آن است چگونگی اسکان طوایف شاهسون در دشت مغان، ارشق، مراتع ییلاقی سبلان و نواحی مجاور مناطق ذکر شده را تبیین کند. نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر آن است که طرح واگذاری اراضی دولتی آذربایجان و اخذ تعهد از اشخاص، اقدام جهت ایجاد کانال های آبیاری، ایجاد پست های امنیه جهت جلوگیری از تمرد عشایر، استقرار مامورین اسکان در نواحی اسکان داده شده، سوزاندن ابزار آلات کوچ نشینی، تاسیس مدارس فلاحتی، حذف مالیات علف چر و وضع قوانین دامداری از عوامل اصلی اسکان شاهسون ها در دشت مغان و نواحی مجاور بود.

    کلیدواژگان: ایل شاهسون، دشت مغان، اوراق واگذاری، ماموران اسکان، اسکان اجباری
  • مریم شیپری* صفحات 21-34

    کشور ایران از دیرباز با همسایگان شرقی خود، افغانستان و پاکستان، روابط تجاری و ترانزیتی داشته است. این روابط در طول تاریخ تحت تاثیر عوامل مختلف تغییر کرده است. یکی از دوره هایی که ایران کوشید روابط تجاری و ترانزیتی خود را با افغانستان و پاکستان توسعه دهد، دهه های چهل و پنجاه شمسی بود. اسناد نشان می دهد که حکومت وقت ایران پس از کسب آرامش نسبی سیاسی و اقتصادی در این برهه زمانی، بنا به دلایل مختلفی، به دنبال رهیافت های جدیدی برای ایجاد بازارهای خارجی و بهبود وضعیت مسیرهای ترانزیت کشور به سمت مرزهای شرقی بوده است. بدین منظور برنامه هایی را طراحی کرد که از جمله آن توسعه مسیرها و راه های تجاری و همچنین عقد قراردادهای مالی با کشورهای افغانستان و پاکستان بود. این پژوهش درصدد است از طریق روش تاریخی و با تحلیل اسناد و مدارک روابط خارجی و تجاری ایران در این دو دهه به این سوال پاسخ دهد که توسعه تجارت و بهبود مسیرهای ترانزیتی با کشورهای پاکستان و افغانستان در دهه های چهل و پنجاه شمسی چگونه صورت گرفت؟ بررسی ها نشان می دهد قراردادهای تجاری ایران با همسایگان شرقی ابتدا بر مسئله نفت متمرکز بود، اما چون این کشورها در سایر کالاها با ایران بازار مشترک داشتند، در مراحل بعد ایران موضوع ترانزیت کالا را مورد توجه قرار داد. بازگشایی و ایجاد راه های نوین تجاری که به نوعی بازگشت به موقعیت تاریخی گذشته ایران بود، از جمله برنامه های حکومت وقت در این خصوص بود. هرچند در نهایت تغییر نظام های سیاسی منطقه مانع به ثمر رسیدن تلاش های ایران شد.

    کلیدواژگان: ایران، افغانستان، پاکستان، ترانزیت، راه آهن
  • یعقوب تابش*، فاطمه احمدوند صفحات 35-56

    منطقه سبزوار که در گذشته به بیهق معروف بود، همواره به عنوان مکانی پراهمیت در کناره شاهراه تجاری فرهنگی خراسان مطرح بوده است. تردد از سبزوار افزون بر مقاصد زیارتی و اداری، هدف تجاری هم داشت به طوری که سبزوار در اواخر دوره قاجار به یک شهر محوری درزمینه دادوستد داخلی و خارجی تبدیل شد. این پژوهش درصدد است با به کار بردن روش تحقیق تاریخی مبتنی بر ترتیب زمانی رویدادها و بهره گیری از تحلیل علی و معلولی و روش کتابخانه ای و اسنادی در گردآوری داده ها به این پرسش ها پاسخ دهد که در اواخر عصر قاجار چه دگرگونی هایی در وضع تجاری سبزوار روی داد؟ و چه عواملی در وقوع این دگرگونی ها موثر بودند؟ یافته های این پژوهش نشان می دهد در نیمه اول قاجاریه حکومت به مسئله امنیت و بازسازی زیرساخت های ارتباطی که از مقدمات ضروری تجارت هستند توجهی نداشت، در این زمان شبیخون ترکمن ها و خرابکاری های کارگزاران حکومتی از موانع اصلی توسعه تجارت در سبزوار بودند. چند سال بعد از جلوس ناصرالدین شاه، حکومت مرکزی تا حدودی تدابیر آبادگرانه را سرلوحه کار خود قرارداد و روس ها بعد از انعقاد قرارداد آخال با سرکوب ترکمن ها در آسیای میانه امنیت را به وجود آوردند. این شرایط و اراده روس ها برای بهره برداری تجاری از مناطق شمالی ایران، زمینه های رشد تجارت داخلی و خارجی را در سبزوار فراهم کرد؛ به طوری که هم تولیدات خام بومی و هم تجارت منطقه ای و خارجی افزایش یافت. در این دوره سبزوار رونق تجارت خود را بیشتر از آنکه مدیون حکومت قاجار باشد مدیون اقدامات روسیه در تامین امنیت و توسعه تجارت خود در صفحات شمالی ایران بود.

    کلیدواژگان: سبزوار، وضع تجارت، قاجاریه، روسیه
  • مسعود شهبازی*، ولی دین پرست صفحات 57-70

    دو امپراتوری طرابوزان و امیر نشین قرامان، در منطقه آناتولی، به لحاظ سیاسی و اقتصادی تاثیر بسزایی در مناسبات و سیاست خارجی حکومت های آق قویونلو و عثمانی داشتند. سیاست توسعه طلبی ارضی و دستیابی به شاه راه های تجارتی مناطق آناتولی، تضاد منافع راهبردی دو حکومت آق قویونلو و عثمانی را آشکار ساخت که سرانجام منجر به پدید آمدن مناسبات خصمانه میان دو طرف شد. سوال اصلی این پژوهش این است که امپراتوری طرابوزان و امیر نشین قرامان چه نقشی در روابط آق قویونلوها و عثمانی در دوره حسن بیگ آق قویونلو داشتند؟ یافته های این پژوهش، با رویکردی توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر منابع تاریخ نگاری ایرانی و عثمانی، نشان می دهد حسن بیگ برای پیشبرد مقاصد خود در آناتولی و مقابله با سلطان عثمانی، سیاست اتحاد با امیرنشین های محلی آناتولی را برگزید. اما درگیری آق قویونلوها با دیگر دول همجوار و ضعف قدرت نظامی آن دو حکومت محلی، در نهایت به شکست حسن بیگ و الحاق قلمرو طرابوزان و قرامان به حکومت عثمانی منجر گردید.

    کلیدواژگان: اوزون حسن، آق قویونلو، عثمانی، مناسبات، آناتولی، ترابوزان، قرامان
  • میکائیل وحیدی راد* صفحات 71-90

    جنگ های ایران و روسیه و آگاهی ایرانیان از مسئله ترقی موجب شد تا نخبگان ایرانی با نگارش رساله و پس از آن ها روزنامه ها هرکدام در صدد ارایه راهکاری برای برون از عقب ماندگی ایران برآیند. در این میان روزنامه اختر به عنوان نخستین روزنامه فارسی زبان خارج از کشور مسئله ژاپن را مثابه یک کشور پیشرفته آسیایی که می تواند مدل مناسبی برای ایرانیان نیز باشد مطرح و در نوشتار خود بیش ازپیش به معرفی این کشور و علل پیشرفت آن پرداخت. توجه به مقوله های چون "توسعه دانش"، "نقش امپراتور"، "زنان" و "ارتباط با غرب" ازجمله مفاهیمی است که این روزنامه در علل ترقی این کشور بر آن ها تاکید دارد؛ بنابراین سوال اصلی پژوهش حاضر این است چه مولفه های اساسی بر اساس نظریات نویسندگان روزنامه اختر موجب پیشرفت ژاپن گردید؟ و شناخت این نویسندگان از این کشور بر چه بنیان هایی استوار بود؟ فرضیه معطوف به این سوال چنین تدوین شده است که نویسندگان روزنامه بر تاکید بر علل عینی توسعه و نادیده گرفتن سابقه تاریخی این کشور در حوزه های آموزشی و اجتماعی صرفا دوره پایانی پیشرفت این کشور را مورد مداقه قرار دادند. برای پاسخ به سوال مطالب روزنامه مورد تحلیل قرار گرفته تا تصویری مستند از دریافت نویسندگان روزنامه اختر و مبانی اندیشگی آنان درباره ریشه های توسعه ژاپن ارایه شود.

    کلیدواژگان: ترقی ژاپن، روزنامه اختر، توسعه معارف، مشارکت زنان، عصر ناصری
  • امین آریان راد، علیرضا ملائی توانی* صفحات 91-108

    شیخ فضل الله نوری در تاریخ نگاری گفتمان مشروطه خواه به عنوان شخصیتی منفی بازنمایی شد که در آغاز به طرفداری از مشروطه پرداخت اما در نهایت اختلافاتش با دو رهبر روحانی دیگر مشروطه خواه، سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی، موجب شد به صف مخالفان مشروطه و طرفداران استبداد بپیوندد و به همکاری با محمدعلی شاه بپردازد، امری که از یک سو باعث دلگرمی شاه در کشتار و سرکوب مشروطه خواهان و از دیگر سو باعث محاکمه و اعدام شیخ شد. اما در دوره جمهوری اسلامی در تقابل با این بازنمایی، بازنمایی های دیگری ارایه گردید. مساله این پژوهش این است که در دوره جمهوری اسلامی چرا و چه بازنمایی های از شخصیت شیخ فضل الله نوری جایگزین بازنمایی یاد شده در تاریخ نگاری گفتمان مشروطه خواه گردید؟ در این راستا از روش تحلیل گفتمان انتقادی، به ویژه رویکرد گفتمانی-تاریخی وداک، استفاده خواهد شد. یافته های این پژوهش نشان خواهد داد در دوره جمهوری اسلامی متاثر از بافت سیاسی-اجتماعی که ویژگی ضد شاهنشاهی، ضد غرب و غربزدگی، ضد امپریالیسم و ضد روشنفکری داشت، شیخ فضل الله نوری به عنوان شخصیتی بزرگ و مثبت بازنمایی گردید که مستقل و طرفدار ولایت فقیه و حکومت اسلامی و طبیعتا مخالفت سلطنت و غربزدگی بود، همانند همه روحانیون به مبارزه بی امان با استعمار و استبداد پرداخت و به اشاره استعمار در این راه به شهادت رسید.

    کلیدواژگان: بازنمایی، تاریخ نگاری، شیخ فضل الله نوری، مشروطه، پهلوی، جمهوری اسلامی
  • محمدحاجی تقی، ابراهیم کیانی مهر* صفحات 109-128

    هویت ایرانی مفهومی سیال، چند وجهی ، پیچیده و برساخته شده طی دوران بس طولانی تاریخ ایران است که ریشه در مفاهیم و منابعی چون دین، تاریخ، سرزمین، زبان،آداب ،رسوم، جشن ها و اندیشه ایران شهری دارد. این محتوای اصیل با حمله اعراب و از هم گسیختگی یکپارچگی ساختار سیاسی کشور، دچار تغییراتی گردید و به رغم فترت و محاقی کوتاه مدت در اشکال جدیدی بازتولید و برساخته گردید. تهاجم مغولان و انقراض خلافت عباسی، به طور ناخواسته سبب احیای هویت سیاسی ایران با برخی ملحقاتش تحت لوای حاکمیتی مغولان گردید و فرصتی ذیقیمت در اختیار متفکران ایرانی همانند وصاف شیرازی گذاشت تا برخی از مصادیق و معیارهای هویت ایرانی همچون اندیشه شاهی آرمانی، عدالت، ایرانیت را مجددا طرح، بازتولید و سامان دهند. بنابراین پژوهش حاضر به روش تاریخی و با رویکرد توصیفی- تحلیلی در صدد است مصادیق هویت ایرانی را از تاریخ وصاف استخراج نموده و آنها را مورد تحلیل و بررسی قرار دهد. در این راستا سوال نقش مولف اثر در احیای هویت ایرانی با توجه به وضعیت شغلی و زمانه وی در اثرش چگونه انعکاس یافته است؟ با طرح فرضیه: وصاف با آگاهی از مولفه های هویت ایرانی و رابطه نزدیک با بنام ترین وزرای ایلخانان و همچنین با استفاده از موقیعیت اسلام پذیری ایلخانان مغول از غازان خان به بعد تلاش نمود تا همچون مورخان پیش از خود چون خواجه رشیدالدین فضل الله و جوینی مولفه های هویت ایرانی را در اثر خود احیا نماید؛ مورد تحلیل و ارزیابی قرار می گیرد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که وصاف در اثر خود مفاهیم و مصادیق هویت ایرانی را مطرح نموده تا در راستای حفظ، انتقال و استحکام آن در جامعه ایرانی تاثیری بسزا داشته باشد.

    کلیدواژگان: هویت ایرانی، مغولان، وصاف الحضره، تاریخ وصاف، ایران شهر، تجزیه الامصار و تزجیه الاعصار
  • فاطمه کواشی، احمد خاتمی*، فرهاد طهماسبی صفحات 129-146

    «خود» و «دیگری» دو مفهوم برساخته اجتماعی اند و پیشینیه فرهنگی و تاریخی ملل مختلف و ایدیولوژی های حاکم بر جوامع در تغییر ماهیت این دو مفهوم، تعریف آن ها همچنین، نوع ارتباط شان با هم تاثیرگذار است. مواجهه ایران با تمدن غرب در عصر قاجار، به عنوان مهم ترین پدیده فرهنگی تاریخ ایران پس از مواجهه آن با اسلام، «خود» ایرانی را دربرابر «دیگری» اروپایی قرار داد و تاثیر فراگیر این رویارویی موجد تحولاتی گسترده در شاکله فرهنگ و اجتماع ایرانیان گردید و هویت جامعه ایرانی را دستخوش تحولاتی بی سابقه کرد. عبدالرحیم طالبوف یکی از پیشگامان تجددخواهی در ایران عصر مشروطه بود که با آثارش زمینه بازنگری به «خود» و «غیر» را فراهم آورد. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی و با تمرکز بر آثار مکتوب طالبوف به دو پرسش پاسخ می دهد: 1. «خود» و «دیگری» در آینه مکتوبات طالبوف چگونه انعکاس یافته اند؟ و 2. نقش طالبوف در توسعه فرهنگی اجتماعی جامعه آشوب زده ایران روزگار خویش چه بوده است؟ فرضیه پژوهش نیز به شرح زیر است: تجربه زیسته در سپهر فرهنگی جامعه ای «غیرخودی»، جسارت «خود» را در پذیرا شدن «غیر» تقویت می کند. همچنین، حفظ هویت متضمن بقای فرهنگ و باورهای اجتماعی است. نتایج این بررسی نشان می دهد طالبوف، با به تصویر کشیدن «خود جامعه ایرانی» و نمایاندن تفوق «دیگری غرب» در آثارش، به رغم تلاش برای ایجاد تزلزل در ارکان گفتمان سنتی دوران قاجار و قدرت یافتن گفتمان غرب گرایی، به دلیل تاکید بر حفظ هویت ایرانی نقش تحول آفرینی در عرصه های فرهنگی و اجتماعی ایران دارد.

    کلیدواژگان: میرزا عبدالرحیم طالبوف، خود، دیگری، هویت، توسعه فرهنگی اجتماعی ایران
|
  • Shahram Yousefifar*, Mohammad keshavarz, MohammadMehdi Moradi Khalaj Pages 1-20

    Shahsevan tribe, as one of the greatest tribal unions in the history of Iran, lost a vast proportion of its winter quarters (qeshlaq) during the wars between Iran and Russia, their movement being restricted to Moqan plain (for winter quarters, qeshlaq) and Sabalan hillsides (for summer quarters, yeylaq). Finally, a portion of Shahsevans were forced to settle in Moqan plain in Reza Shah Era. This article, by gathering data to do with Shahsevan tribe from historical references and archives and by using historical method and descriptive-analytic approach, studies the ways and manners of shahsevans' settlement in Moqan plain, arshaq, winter quarters of Sabalan and Areas adjacent to mentioned areas. The results show that giving governmental lands to people and taking guarantee (assurance) from them as well as construction of gendarmerie stations for preventing nomads from rebellion and disobedience, Action to create irrigation channels, besides establishment of settling officers in settled regions, establishment of agricultural schools, burning wandering instruments, Pasture tax elimination and regulating new agricultural laws, were the most important causes of Shahsevans settlement in Moqn plain and its neighbor regions.

    Keywords: Shahsevan Tribe, Moqan Plain, Transformation Documents, Accommodation Agents, Compulsory Accommodation
  • maryam sheipari* Pages 21-34
    Purpose

    Trade relations between countries are linked to various intra-regional and global political factors. Because the events of the world are influenced by the smallest and most distant decisions made around the world. This is also true of the economic relations of neighboring countries such as Iran, Pakistan and Afghanistan in the 1340s, 1350s / 1960s and 1970s. In an era when bipolar world conflict had a profound effect on these areas. Documents show that the Iranian government, after gaining relative political-economic peace at this time, was seeking new approaches to foreign markets and the country's transit routes to the eastern borders. Trade and trade with Europe was not very innovative for Iran and did not help the country's nascent industries. Therefore, plans were made to expand Iran's trade to Pakistan and Afghanistan in the east of the country.

    Methodology

    This study raises the question of what was the Iranian government's plan to redirect the country's trade and transit eastward? Historically he has studied and analyzed the documents of foreign and commercial relations of Iran during these two decades.

    Findings

    Preliminary studies indicate that trade deals with eastern neighbors were primarily focused on the oil issue, but since these countries had a common market with other commodities with Iran. In the later stages, Iran's focus on the transit of goods increased. The reopening and creation of new trade routes that somehow returned to Iran's historic past as a route for east and west trade convoys....

    Keywords: Iran, Afghanistan, Pakistan, Transit, Railroad
  • yaqub tabesh* Pages 35-56

    Sabzevar region has always been a significant place along commercial and cultural highway of Khorasan. Traveling in Sabzevar, in addition to pilgrimage and office purposes, also had a commercial purpose, so that Sabzevar became a major city in the area of domestic and foreign trade in the late Qajar period. The present study seeks to answer the question by using the method of historical research based on the timing of events and the use of causal analysis Why in the late Qajar era, Sabzevar is commercially important? The findings of this research show that the central government's measures and its power have affected the commercial standing of Sabzevar as a non-self-governing city. In the first half of Qajar, the government's look was obedient, so it did not pay close attention to the issue of security and reconstruction of communication infrastructure, which was a necessary precondition for commerce, at the time, the Turkmen's assassination and sabotage of government agents were major barriers to trade in Sabzevar. A few years after Nasser-al-Din Shah's presidency, the central government was somewhat more ambitious and the Russians created security by cracking the Turkmens in Central Asia. The conditions and will of the Russians for the commercial exploitation of the northern regions of Iran provided Preliminaries for the growth of domestic and foreign trade in Sabzevar.

    Keywords: Sabzevar, Trade, Qajar
  • Masoud Shahbazi*, vali Dinparast Pages 57-70

    The process of empowerment of the Aqqoyunlu of Uzun Hassan on the eastern borders of the Ottoman rule, new relations in the region of Anatolia. In the meantime, the location of the Trebizond and the Karaman emirate in the Anatolian region between the Aqqoyunlu and Ottoman governments was of great political and economic importance. The policy of territorial expansion and access to commercial highways and ports by the Aqqoyunlu and Ottomans created a new form of enmity and tension. The main question of the research is: what effect did the Trabzon Empire and the Karaman emirate have on the bilateral relations of the Aqqoyunlu and the Ottomans during the Uzun Hassan era? The results of this study show that Uzun Hassan chose the policy of unity and influence in Anatolian governments to advance his goals in Anatolia and challenge the Ottoman sultan. But due to Aqqoyunlu involvement on several fronts and the weaknesses and inefficiencies of the United States against the Ottomans, Uzun Hassan failed in his hostile relations with Sultan Muhammad Fateh. The purpose of this study is to investigate, analyze and evaluate the position of the Trebizond and the Karaman emirate in the relations of Aqqoyunlu and the Ottomans during the period of uzun Hassan, relying on the historical sources of the Aqqoyunlu and Ottoman period.

    Keywords: Uzun, Hassan-Aqqoyunlu, Ottoman, Relationship, Anatolia, Trebizond, Karaman
  • Amin Arian Rad, Alireza Mollaiy Tavani* Pages 91-108

    Sheikh Fazlollah Noori was represented as a negative figure in constitutionalism discourse’s historiography that defended the constitution revolution at the beginning but finally his disagreement with two other constitutionalist clergy leaders, Seyyed Mohammad Tabatabaei and Seyyed Abdollah Behbahani lead him to join anti-constitutionalists and advocates of despotism, and accompany Mohammad Ali Shah; the shift that at the one hand encouraged the Shah to murder and suppress constitutionalists, and at the other hand caused Sheikh to be on trial and execute. But during Islamic Republic reign, another representation had been presented against the representation. The research problem is that in the era of Islamic Republic which and why representations of Sheikh Fazlollah Noori personality did replace the noted representation in historiography of constitutionalism discourse? For this problem, Critical Discourse Analysis Method, specially Wodak’s Discourse Historical Approach, is applied. Findings show that in the period of Islamic Republic, influenced by social-political context which characterized as anti-monarchy, anti-West and Gharbzadegi (Westernized), anti-imperialism and anti-intellectual, Sheikh Fazlollah Noori was represented as a great and positive character who was independent, advocate of Velayat-e Faqih (Guardianship of the Islamic Jurist) and Islamic government, and obviously opposite of monarchy and West-struck-ness, like all clergymen resisted ceaselessly against colonization and despotism, and died a martyr in this way.

    Keywords: Representation, Historiography, Sheikh Fazlollah Noori, Constitution, Pahlavi, Islamic Republic
  • Fatemeh Kavashi, Ahmad Khatami*, Farhad Tahmasbi Pages 129-146

    The “self” and the “other” are socially constructed concepts, and the cultural and historical backgrounds of different nations and the ideologies govern societies, change the nature of these two concepts, their definition, and th relationship type are influential. Iran's confrontation with Western civilization in the Qajar era- the most important cultural phenomenon in Iranian history after its confrontation with Islam, confronted Iranian’s “self” against the European “Other” and the pervasive impact of this confrontation led to widespread changes in the nature of Iranian culture and society, caused the identity of Iranian society unprecedented changes. Talibov, one of the pioneers of modernism in Iran in constitutional era, stablished the basis of revision toward “self” and “other”. Focusing on Talibov's written works, this paper addresses two questions in a descriptive-analytic way: 1- How were “self” and “other” reflected in Talibov's written mirrors, and 2- What was Talibov's role in the social-cultural development in the disturbed society of his era? The research hypothesis is as follow: The lived experience in cultural sphere reinforces the audacity of “self” in accepting the “other”, preserving the identity also guarantees the culture survival and social beliefs. The results show Talibov by emphasis on protecting the Iranian identity, had a transformative role in Iranian cultural and social spheres by depicting "self-Iranian society" and portraying "other-western" superiority in his works, despite trying to shake the traditional Qajar discourse and the dominating power of Western discourse.

    Keywords: MirzaAbdulRahim Talebov, Self, Other, Identity, Socio-cultural Development of Iran