فهرست مطالب

فصلنامه مطالعات روانشناسی بالینی
پیاپی 35 (تابستان 1398)

  • تاریخ انتشار: 1398/05/01
  • تعداد عناوین: 9
|
  • حسن شاهی، خدامراد مومنی*، جهانگیر کرمی، عماد اشرفی صفحات 1-39

    این مقاله دارای دو بخش اصلی است. در بخش نخست به معرفی الگوی «پارادایم های زناشویی» ویلوگبی و همکاران، 2015 پرداخته شده است. در این مفهوم پردازی، تمام باورهای فرد زن یا مرد درباره ازدواج و زندگی زناشویی را می توان در 2 حیطه متمایز دسته بندی نمود: «باورهای مربوط به متاهل شدن» و «باورهای مربوط به متاهل ماندن». «باورهای مربوط به متاهل شدن» نمایشگر باورهای فرد درباره «ازدواج» و اهمیت و جایگاه آن در زندگی، و همچنین دیدگاه کلی نسبت به نحوه انجام آن است. این باورها مشتمل بر سه بعد متمایز است: «زمان بندی زناشویی» دیدگاه فرد درباره زمان بندی ایده آل و مورد انتظار برای ازدواج، طول موردانتظار عشقبازی ها، «برجستگی زناشویی» باورهای فرد در زمینه اهمیت نسبی و اهمیت کلی ازدواج و متاهل شدن، و «بافتار زناشویی» باورها و نگرش های فرد درباره بافتاری که ازدواج باید در آن اتفاق افتد. «باورهای مربوط به متاهل ماندن» نمایانگر باورهای فرد درباره ماهیت و شیوه های مدیریت زندگی زناشویی است. این باورها نیز دارای سه بعد متمایز می باشند: «فرآیندهای زناشویی» باورهای مبنی بر اینکه فرآیند ازدواج باید چگونه باشد، شامل باورهایی درباره نقش های جنسیتی نقش های زناشویی، باورهای درباره تلاش برای ساختن زندگی زناشویی کوشش های زناشویی، و سایر فرآیندهای رابطه ای در امر ازدواج، «مرکزیت زناشویی» مشتمل است بر باورهایی درباره اهمیت نقش زناشویی/همسری در رابطه با سایر نقش هایی که یک فرد بزرگسال متاهل ایفا می نماید، و «ماندگاری زناشویی» باورهایی مبنی بر تعهد به ازدواج و پذیرفتنی بودن طلاق. در بخش دوم، به بررسی «پارادایم-های زناشویی» در میان جوانان ایرانی مرد و زن و مقایسه های بین جنسیتی شش بعد آن پرداخته شده است. نمونه پژوهش مشتمل بر 644 دانشجو 323 زن و 321 مرد بود که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای طبقات: جنسیت، دانشگاه ها، مقاطع تحصیلی در پژوهش وارد شدند. برای اندازه گیری پارادایم های زناشویی، از «مقیاس پارادایم های زناشویی» MPS ویلوگبی و هال، 2015 استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان دادند که مردان و زنان دارای الگوهای متفاوتی از پ ارادایم های زناشویی هستند. بدین صورت که مردان به صورت معناداری میانگین بیشتری در مقایسه با زنان در ابعاد »زمان بندی زناشویی«، »نقش های زناشویی« فرآیندهای زناشویی، و »ماندگاری زناشویی« کسب نمودند. از سویی دیگر، مردان و زنان سلسله مراتب متفاوتی از پارادایم های زناشویی را نیز آشکار ساختند؛ بدینصورت که در زنان به ترتیب پارادایم های »مرکزیت زناشویی«، »برجستگی زناشویی«، »کوشش های زناشویی«، »نقش های زناشویی«، »بافتار زناشویی«، و »ماندگاری زناشویی« دارای ارزش و اهمیت بودند، اما در مردان به ترتیب پارادایم های »م رکزیت زناشویی«، »نقش - های زناشویی«، »برجستگی زناشویی«، »کوشش های زناشویی«، »بافتار زناشویی«، و »ماندگاری زناشویی« دارای ارزش و اهمیت بودند. نتایج ارایه شده به خوبی نشانگر آن است که در جوانان ایرانی همچنان ازدواج و تشکیل خانواده داراری ارزش و جایگاه بسیار وی ژه ای است هم برای مردان و هم برای زنان. اما مردان بسیار بیشتر از زنان به ایفای نقش هاس سنتی جنسیتی در زندگی زناشویی و ازدواج گرایش دارند. زنان گرایش بیشتری به ایفای نقش های مشارکتی و آزادمنشانه نشان داده اند. همچنین زنان باور بیشتری مبنی بر کوشش آگاهانه برای ساختن زندگی زناشویی رضایت بخش دارند.

    کلیدواژگان: زمان بندی زناشویی، برجستگی زناشویی، بافتار زناشویی، فرآیندهای زناشویی، مرکزیت زناشویی، ماندگاری زناشویی
  • امین غلامی، نورعلی فرخی*، احمد برجعلی صفحات 41-69

    برای اینکه بتوانیم یک نظام آموزشی اثربخش داشته باشیم می بایست به مسایل روانی دانشجویان توجه داشته باشیم. استرس و تنش یکی از عوامل موثر بر بهداشت روانی و مخل عملکرد تحصیلی دانشجویان می باشد، که به منظور ایجاد یک آموزش کارآمد می بایست به منابع آن و روش های مقابله با آن توجه شود. هدف پژوهش حاضر، تدوین مدل ساختاری راهبردهای مقابله ای بر اساس سبک های دلبستگی با واسطه گری سبک های فرزندپروری، تجارب آسیب رسان کودکی و طرحواره های ناسازگار اولیه در دانشجویان بوده است. نمونه آماری این پژوهش 300 نفر از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی بوده اند که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل فرم کوتاه پرسشنامه راهبردهای مقابله ای اندلر و پارکر 1990، سبک های دلبستگی بزرگسالان هازن و شیور (AAI)، شیوه های فرزندپروری والدینی ادراک شده (EMBU-S)، طرح واره ها ناسازگار اولیه و آسیب های دوران کودکی بوگلاس بریمنر 24 بوده اند. برای ارزیابی مدل پیشنهادی ازروش مدل معادلات ساختاری و نرم افزار Amos استفاده شده است. نتایج بررسی نشان داده که شاخص های برازش مدل مفهومی تحقیق بپس از اصلاحات جزیی در سطح قابل قبولی بوده اند و مدل ارزیابی شده با داده ها برازش خوبی داشته است. و طبق ضرایب رگرسیونی بدست آمده متغیرهای سبک های فرزند پروری، طرح واره های ناسازگار اولیه و آسیب های دوران کودکی نقش میانجی را بین سبک دلبستگی و سبک های مقابله ای داشته اند.

    کلیدواژگان: مدل یابی معادلات ساختاری، راهبردهای مقابله ای، سبک های دلبستگی، سبک های فرزندپروری، آسیب های دوران کودکی، طرح واره های ناسازگار اولیه
  • بهزاد سلمانی*، جعفر حسنی، حمیدرضا حسن آبادی، شهرام محمدخانی، افشین احمدوند صفحات 71-95
    هدف

    هدف از پژوهش حاضر، مقایسه ی کارآمدی رفتار درمانی شناختی با یا بدون تکنیک های فراشناختی و زولپیدم 10 میلی گرم بر شناخت و فراشناخت های ناکارآمد در افراد مبتلا به اختلال بی خوابی مزمن بود.

    روش شناسی:

     طرح پژوهش حاضر شامل طرح تک موردی با خطوط پایه ی چندگانه می باشد. پس از مصاحبه ی تشخیصی، شش بیمار مبتلا به اختلال بی خوابی مزمن که دارای ملاک های ورود به پژوهش بودند به طور تصادفی به سه گروه شامل رفتار درمانی شناختی، رفتار درمانی شناختی با تکنیک های فراشناختی و درمان دارویی تقسیم شدند. تمامی بیماران 6 مرتبه با استفاده از نسخه ی 10 ماده ای پرسش نامه باورها و نگرش های ناکارآمد درباره ی خواب و پرسش نامه ی فراشناخت ها، مورد سنجش قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده از تفسیر فراز و فرود متغیرها در نمودار، اندازه ی اثر و بهبودی تشخیصی استفاده شد. 

    یافته ها:

    افزودن تکنیک های فراشناختی به رفتار درمانی شناختی، می تواند کارآمدی آن را درمورد درمان اختلال بی خوابی مزمن افزایش دهد. اندازه ی اثر مداخله ها نشان می دهد که رفتار درمانی شناختی با تکنیک های فراشناختی دارای بیش ترین اثر بر فراشناخت های ناکارآمد بود. هر دو درمان روان شناختی توانستند باورها و نگرش های ناکارآمد درباره ی خواب را کاهش دهند. درمان دارویی به خصوص در مراحل پیگیری 1 و 3 ماهه نتوانست کارآمدی بالایی داشته باشد.

    نتیجه گیری:

     افزودن تکنیک های فراشناختی به استاندارد طلایی حوزه ی درمان اختلال بی خوابی، منجر به افزایش کارآمدی درمان شد. این نتایج حتی سه ماه پس از پایان درمان، تداوم داشت.

    کلیدواژگان: اختلال بی خوابی مزمن، رفتار درمانی شناختی، تکنیک های فراشناختی، باورها و نگرش های ناکارآمد درباره ی خواب، فراشناخت های ناکارآمد، زولپیدم 10 میلی گرم، تک موردی
  • فیروزه غضنفری، مجتبی ندری* صفحات 97-130

    هدف از پژوهش حاضر تدوین مدل سبب شناسی اختلال اضطراب اجتماعی نوجوانان بر اساس مولفه های حساسیت اضطرابی، تنظیم هیجانی منفی و سبک دلبستگی نا ایمن اجتنابی و دوسوگرا با نقش میانجی راهبرد مقابله ای هیجان مدار بود. طرح پژوهشی، همبستگی و به شیوه معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دوره ی متوسطه مدارس سطح شهرستان خرم آباد در سال تحصیلی 97-1396 بود که تعداد 1200 نفر از آن ها به صورت نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب گردیدند. پس از تکمیل پرسش نامه ی اختلال اضطراب اجتماعی و غربال گری آن، تعداد 266 نفر (136 پسر و 130 دختر)، مستعد این اختلال تشخیص داده شدند. سپس داده های به دست آمده وارد مدل مفروضه معادلات ساختاری گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از نرم افزار آموس24 استفاده شد تا به وسیله مقایسه ماتریس واریانس-کورایانس مشاهده شده (مدل پیش فرض) با ماتریس واریانس-کواریانس بازتولید شده، توانایی مدل را در پیش بینی متغیر ملاک و نیز برازش خود برآورد کند. نتایج تحلیل مدل نشان داد متغیرهای پیش بین تنظیم هیجانی منفی (سرکوب) و سبک دلبستگی ناایمن دوسوگرا به صورت مستقیم و غیرمستقیم با میانجی گری راهبرد مقابله هیجان مدار بر اختلال اضطراب اجتماعی در نوجوانان دارای تاثیر معنادار بودند. همچنین راهبرد مقابله هیجان مدار دارای تاثیر مستقیم بر اختلال اضطراب اجتماعی بود. متغیر حساسیت اضطرابی دارای تاثیر مستقیم معنادار بوده ولی تاثیر غیرمستقیم آن معنادار نبود. همچنین تاثیر مستقیم و غیرمستقیم سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی بر اختلال اضطراب اجتماعی معنادار نبود.

    کلیدواژگان: اضطراب اجتماعی، حساسیت اضطرابی، سبک دلبستگی ناایمن، تنظیم هیجانی منفی، راهبرد مقابله هیجان مدار
  • ریحانه شیخان، عزت الله قدم پور*، رضا آقابررگی صفحات 131-145

    دریافت تشخیص سرطان سینه و درمان آن رویدادی استرس زا می باشد و بر جنبه های گوناگون سلامت روان اثر می گذارد از آن-جمله تصویر بدنی و کیفیت زندگی را می توان مطرح کرد. از این رو هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش خودشفقتی بر تصویر بدنی و کیفیت زندگی در زنان مبتلا به سرطان سینه بدون متاستاز تحت شیمی درمانی بود. طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه بود. به صورت دردسترس با مراجعه به مطب پزشکان آنکولوژیست و بیمارستان آیت الله خوانساری در شهر اراک در سال 1397، 20 زن (با توجه به ملاک های ورود) انتخاب شده و به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. شرکت کنندگان به عنوان پیش آزمون به پرسشنامه های تصویر بدنی در بیماران مبتلا به سرطان سینه و کیفیت زندگی پاسخ دادند. گروه آزمایش به طور گروهی خودشفقتی را طی 8 جلسه 60 دقیقه ایی آموزش دیدند. در آخر، شرکت کنندگان هر دو گروه به عنوان پس آزمون به پرسشنامه های مذکور پاسخ دادند. نتایج نشان داد آموزش خودشفقتی با تاکید بر سه مولفه مهربانی با خود، اشتراکات انسانی و ذهن آگاهی بر بهبود تصویر بدنی اثر مثبت و معنادار داشته است همچنین بر اساس یافته ها، کیفیت زندگی زنان به ویژه در حیطه های جسمانی و روانی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه بعد آموزش افزایش مثبت و معناداری داشت. بر اساس یافته های حاصل، می توان نتیجه گرفت تدوین برنامه های آموزشی و درمانی مبتنی بر خودشفقتی می تواند به سلامت روان و کیفیت زندگی مبتلایان به سرطان کمک نماید.

    کلیدواژگان: خودشفقتی، تصویر بدنی، کیفیت زندگی، سرطان سینه، شیمی درمانی
  • سمیه عزیزی، کاظم رسول زاده طباطبایی*، مسعود جان بزرگی صفحات 147-172

    افسردگی، یکی از شایع ترین اختلالات روانی بوده و انتخاب شیوه های درمانی مناسب آن از اهمیت بالایی برخوردار است. با توجه به نقش معنویت در افسردگی و روش های درمان آن، این پژوهش سعی دارد نقش سطح تحول روانی-معنوی افراد را در اثربخشی درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد مورد مقایسه قرار دهد. بدین منظور از بین دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس تعداد 8 نفر مبتلا به افسردگی اساسی به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و بر اساس پرسشنامه سطح تحول روانی-معنوی (جان بزرگی، 1391) به دو گروه 4 نفری با سطح تحول روانی-معنوی بالا و سطح تحول روانی-معنوی پایین تقسیم شده، و سپس افراد هر سطح تحول روانی-معنوی، بطور تصادفی در دو گروه 2 نفری آزمایشی (درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، و درمان شناختی-رفتاری) قرار گرفتند. نمرات افسردگی مراجعان قبل، حین و بعد از درمان، و همچنین پیگیری، با استفاده از درصد بهبودی و اندازه اثر مقایسه شد. نتایج بدست آمده نشان داد هر دو درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی رفتاری بر کاهش افسردگی موثر بوده ولی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش افسردگی افراد با سطح تحول روانی-معنوی پایین، اثرگذاری بیشتری دارد و درمان شناختی-رفتاری در کاهش افسردگی افراد با سطح تحول روانی-معنوی بالا اثربخشی بیشتری دارد. بنابراین بنظر می رسد توجه به سطح تحول روانی-معنوی مراجعان در انتخاب رویکرد درمانی از اهمیت فراوانی برخوردار است.

    کلیدواژگان: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، درمان شناختی رفتاری، افسردگی، معنویت، سطح تحول روانی-معنوی
  • الهام سادات ناجی*، سعید حسن زاده، محسن شکوهی یکتا، الهه حجازی موغاری، جواد اژه ای صفحات 173-194

    هدف و نوآوری: 

    حافظه فعال نقش تعیین کننده ای در عملکرد تحصیلی دانش آموزان با ناتوانی در خواندن دارد. با این وجود پژوهش های آموزشی انجام شده یافته های متفاوتی را از جهت سودمندی برنامه های موجود گزارش کرده اند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزشی حافظه فعال ویژه ی دانش آموزان نارساخوان انجام شده است. این برنامه هر دو بعد شنیداری و دیداری حافظه فعال را مد نظر داشته است. 

    روش شناسی: 

    این پژوهش از نوع طرح های نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری و گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دوره ابتدایی با نارساخوانی مراجعه کننده به مراکز اختلالات یادگیری شهر تهران بود و نمونه شامل 30 نفر از آنان که به روش در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش 24جلسه آموزش حافظه فعال را دریافت کرد و گروه گواه هیچ برنامه آموزشی را دریافت نکرد. آزمون حافظه فعال برای کودکان (پیکرینگ و گثرکول، 2001؛ ترجمه ارجمندنیا، 1396) پیش از اجرای برنامه آموزشی، پس از آن، و همچنین دو ماه پس از پایان مداخله از هر دو گروه گرفته شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری با اندازه گیری مکرر، تحلیل شدند. 

    یافته ها و نتیجه گیری:

    یافته ها نشان دهنده تفاوت معنادار بین نمرات گروه آزمایش و گواه در پس آزمون و همچنین پایداری این تفاوت ها در آزمون پی گیری بودند و از این رو می توان سودمندی برنامه آموزشی حافظه فعال ویژه کودکان نارساخوان را در رشد توانایی حافظه فعال شنیداری و دیداری آنها، تایید کرد. اندازه اثرهای به دست آمده نیز نشان دهنده تاثیر مطلوب برنامه آموزشی بر ابعاد حافظه فعال بود.

    کلیدواژگان: برنامه آموزشی حافظه فعال، حافظه فعال شنیداری، حافظه فعال دیداری، نارساخوانی، ناتوانی خواندن
  • لیلا باستان مهر، آناهیتا خدابخشی کولایی، محمدرضا فلسفی نژاد* صفحات 195-221

    مرگ های زود هنگام در اثر بیماری های پیشرفته باعث از بین رفتن انسانهای زیادی می شود . تنها نقطه امید افرادی که از بیماریهای پیشرفته جسمی رنج می برند دریافت عضو جدید و بازگرداندن احتمال زندگی است. از این رو پژوهش حاضر با هدف مطالعه روانشناختی عمیق پدیده اهدای عضو توسط داوطلبان در سال 1396 انجام شد. روش تحقیق بر اساس ماهیت داده ها کیفی از نوع پدیدار شناسی توصیفی ، بر اساس هدف از نوع کاربردی و بر اساس نحوه گرد آوری اطلاعات توصیفی از نوع مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته بود. شرکت کنندگان را کلیه داوطلبان اهدای عضو ثبت نام کننده در کانون اهدای عضو ایرانیان تشکیل می داد که از بین آنها 14 نفر به صورت هدفمند و بر اساس قاعده اشباع انتخاب شدند. تحلیل مصاحبه ها با روش هفت مرحله ای کلایزی انجام شد. نتایج حاصل از بررسی یافته ها نشان داد که پدیدارهای آگاهی داوطلبان اهدای عضو را می توان در سه طبقه مضامین اصلی 1-آگاهی شامل اطلاعات درباره اهدای عضو و بینش نسبت به پدیده مرگ ، 2-باورهای بنیادین شامل باورهای عقلانی، باورهای انسان دوستانه، باورهای مذهبی، باورهای اخلاقی، باورهای هستی شناسانه، باور به توانمندی خود و برقراری عدالت در امکان زیستن ،3-عوامل اثر گذار بر باورهای بنیادین شامل باورهای خانواده، تعاملات خانواده، سختی ها و اثرات جامعه دسته بندی کرد.

    کلیدواژگان: اهدای، عضو، داوطلب، پدیدارشناسی، مطالعه کیفی
  • ناهید حسین آباد، محمود نجفی*، علی محمد رضایی صفحات 223-239
    هدف

    هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه تحول مثبت نوجوانی بر بهزیستی روانشناختی بود.

    روش

    روش پژوهش، طرح آزمایشی به شیوه پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش کلیه دانش آموزان دختر مشغول به تحصیل در پایه نهم دبیرستان های دوره اول متوسطه دولتی شهر اراک در سال تحصیلی 97-1396 بود که از میان آن ها 60 نفر به صورت نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند و در گروه آزمایش (30 نفر) و گروه کنترل (30 نفر) به صورت تصادفی قرار گرفتند. در نهایت با توجه به معیارهای ورود و خروج از گروه آزمایش 7 نفر و از گروه کنترل 5 نفر کنار گذاشته شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (نسخه 18 سوالی) بود. گروه آزمایش طی 24 جلسه یک ساعته در برنامه آموزشی تحول مثبت نوجوانی شرکت نمودند. سپس پس آزمون و پس از گذشت 2 ماه پیگیری در مورد هر دو گروه انجام شد. برای بررسی نتایج از تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد.

     یافته ها:

     یافته های پژوهش نشان داد برنامه تحول مثبت نوجوانی باعث افزایش مولفه های بهزیستی روانشناختی (پذیرش خود، تسلط بر محیط، رابطه مثبت با دیگران، زندگی هدفمند، رشد شخصی و خودمختاری) در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل می شود. یافته ها پس از 2 ماه نیز پایدار بودند.

    نتیجه گیری

    برنامه تحول مثبت نوجوانی می تواند برنامه عملی مناسبی برای افزایش مولفه های بهزیستی روانشناختی نوجوانان باشد و منتج به بهداشت روانی مثبت آنان گردد.

    کلیدواژگان: برنامه تحول مثبت نوجوانی، روانشناسی مثبت، بهزیستی روانشناختی، مولفه های بهزیستی روانشناختی، نوجوانان
|
  • Hassan Shahi, Khodamorad Momeni *, Jahangir Karami, Emad Ashrafi Pages 1-39

    This article has two main parts. The first section introduces the model of "Marital Paradigms" (Willoughby et al., 2015). In this conceptualization, all the beliefs of a person (woman or man) about marriage and marital life can be categorized in two distinct areas: "Beliefs about Getting Married" and "Beliefs about Being Married". "Beliefs about Getting Married" represent one's beliefs about "marriage" and its importance in life, as well as a general view of how it is done. These beliefs consist of three distinct dimensions: "Marital Timing" (one's view of the ideal and expected timing for marriage, the expected length of love), "Marital Salience" (individual beliefs about the relative importance and global importance of marriage and getting married), "Marital Context" (beliefs and attitudes about the context in which marriage should occur). "Beliefs about Being Married" represent one's beliefs about the nature and methods of managing marital life. These beliefs also have three distinct dimensions: "Marital Processes" (beliefs about how the marriage process should take place, including beliefs about gender roles (Marital Roles), beliefs about attempting to make marital life (Marital Efforts), and other marriage-related processes), "Marital Centrality" (it is based on beliefs about the importance of marital/spouse's role in relation to other roles played by an adult married person), and "Marital Permanence" (beliefs about the commitment to marry and the admissibility of divorce). In the second section, the study of "Marital Paradigms" among Iranian youths (male and female) and gender-related comparisons of six dimensions are discussed. The research sample consisted of 644 students (323 females and 321 males) who entered the study using stratified sampling (stratums: gender, universities, academic grades). To measure Marital Paradigms, "Marital Paradigms Scale" (MPS) (Willoughby and Hall, 2015) was used. The results of the study showed that men and women have different patterns of Marital Paradigms. Meanwhile

    Keywords: Marital Timing, Marital Salience, Marital Context, Marital Processes, Marital Centrality, Marital Permanence
  • Behzad Salmani *, Jafar Hasani, Hamidreza Hassanabadi, Shahram Mohammad Khani, Afshin Ahmadvand Pages 71-95
    Introduction

    Aim of the study was to comparing efficacy of cognitive behavioral therapy with or without and Zolpidem 10 mg. on dysfunctional cognitions & metacognitions in people with chronic insomnia disorder.

    Method

    The multiple baselines single case design was used for the research. After taking diagnostic interview, six patients with chronic insomnia who met inclusive criteria randomly assigned to three group included cognitive behavioral therapy, cognitive behavioral therapy with metacognitive techniques & pharmacotherapy. All of patients assessed six times by 10-item dysfunctional beliefs & attitudes about sleep & metacognition questionnaires. Data were analyzing using interpretation of changes of variables in the graph, effect size and diagnostic recovery.

    Results

    Adding metacognitive techniques to cognitive behavioral therapy could increases its efficacy. Effect sized of all interventions was proved that cognitive behavioral therapy with metacognitive techniques has the most effect size on dysfunctional metacognitions. Both of psychological therapies decrease dysfunctional beliefs & attitudes about sleep. Pharmacotherapy in particular 1 & 3 month follow-up hadn't high efficacy.

    Conclusion

    Adding metacognition techniques to gold standard in treatment of insomnia increases the treatment. The results continue even three month after discontinuing.

    Keywords: chronic insomnia disorder_Cognitive behavioral therapy_metacognitive techniques_dysfunctional beliefs & attitudes about sleep_dysfunctional metacognitions_Zolpidem 10 mg_Single Case
  • Firoozeh Ghazanfari, Mojtaba Nadri * Pages 97-130

    The purpose of this study was to develop a model of the anxiety social anxiety model of adolescents based on anxiety sensitivity, negative emotional regulation and anxiety and ambivalent attachment style with mediating role of emotional coping strategy. Research project, correlation and structural equation method. The study population included all students in the academic year2017 period of secondary schools in the city KhormAbad that 1200 of them were selected by multistage random sampling. After completing a social anxiety and screening questionnaire, 266 (136 males and 130 females) were susceptible to this disorder. Then the obtained data entered the structural equation assumption model. In order to analyze the data obtained from Amos 24 software, it was used to compare the observed variance -curanese matrix (default model) with the reproduction variance-covariance matrix, to evaluate the model's ability to predict the criterion variable, and Also, it's fitting itself. . The results of the model analysis indicated that the predictive variables of negative emotional regulation (repression) and ambivalent insecure attachment style were directly and indirectly mediated by an emotional coping strategy on social anxiety disorder in adolescents. Also, the emotional coping strategies had a direct impact on social anxiety disorder. The anxiety sensitivity variable had a direct direct effect, but its indirect effect was not significant. Also, direct and indirect impact of unsafe attachment style on social anxiety disorder was not significant.

    Keywords: Social anxiety, Anxiety sensitivity, insecure attachment style, negative emotional regulation, emotional coping strategy
  • Reyhane Sheykhan, Ezatollah Ghadampour *, Reza Aghabozorgi Pages 131-145

    Getting a diagnosis of breast cancer and treating, it is a stressful event that affects many aspects of mental health, including body image and quality of life. Therefore, the purpose of this study was to investigate the effect of self compassion training on body image and quality of life in women with breast cancer without metastasis under chemotherapy. The research design was a semi-experimental, pret-post test with control group. Twenty-nine women (according to entry criteria) were selected by referring to the office of ancolologists and Ayatollah Khansari Hospital in Arak in 1397. They were randomly divided into two groups of experimental and control. The participants responded to body image questionnaires in patients with breast cancer and quality of life as a pretest.The experimental group was trained based on self compassion package, eight sessions of 60 minutes. Finally, the participants of both groups responded to the questionnaires as a post-test.The results showed that self-compassion training, with emphasis on the three components of kindness with itself, human sharing and mind-consciousness, had a positive and significant effect on improving the body image. Also, based on the findings, the quality of life of women, especially in the physical and mental areas, in the experimental group, had a positive and significant increase compared to the control group. Based on the findings, it can be concluded that the development of educational and therapeutic programs based on self compassion can help to improve the mental health and quality of life in cancer patients.

    Keywords: self compassion, body image, Quality of life, Breast Cancer, chemotherapy
  • Somayeh Azizi, Kazem Rasool Zade Tabatabaie *, Masoud Janbozorgi Pages 147-172

    Depression is one of the most common psychiatric disorders so choosing an appropriate therapy is very important. Regarding to the role of spirituality in depression and its therapeutic methods, this research attempts to compare the role of the level of Psycho-spiritual development of individuals in the effectiveness of cognitive-behavioral therapy and acceptance and commitment therapy. For this purpose, among the students of Tarbiat Modares University, 8 subjects with basic depression were selected using available sampling method, and then based on their scores in Psycho-Spiritual Scale (Janbozorgi, 1391), they were divided into two groups of 4 with high Psycho-spiritual development and 4 with low Psycho-spiritual development. Then subjects of each level of Psycho-spiritual development were randomly assigned to two experimental groups (acceptance and commitment therapy, and cognitive-behavioral therapy). Depression scores of patients before, during and after treatment, as well as follow up, were compared with the percentage of recovery and the effect size. The results showed that both treatments, acceptance and commitment and cognitive-behavioral therapy, were effective on decreasing depression, but acceptance and commitment therapy was more effective in decreasing the depression of individuals with low Psycho-spiritual development, and cognitive-behavioral therapy was more effective in Reducing people's depression with higher levels of Psycho-spiritual development. Therefore, it seems that paying attention to the level of Psycho-spiritual development of clients in choosing a therapeutic approach is of great importance.

    Keywords: Acceptance, Commitment therapy, cognitive-behavioral therapy, Depression, Spirituality, Psycho-spiritual development
  • Elham Sadat Naji *, Saeid Hassanzadeh, Mohsen Shokoohi Yekta, Elaheh Hejazi Moghari, Javad Ejei Pages 173-194

    Working memory has a important role in the academic performance of the students with reading disability. However educational researchers have reported different results in the effectiveness of existing programs. Therefore, the purpose of the present study was to investigate the effectiveness of working memory educational program on enhancing working memory performance of dyslexic students. This education considered both auditory and visual dimension. This study was Quasi-experimental design with pre-test, post-test, and fallow-up. The statistical population was all the primary school students with dyslexia who went to learning disorders centers in Tehran, 30 of them were selected by convenience sampling and were assigned by random in experimental and control groups. The experimental group experienced the working memory educational program in 24 sessions, 25 to 30minutes. Working Memory Test Battery for Children (Gathercole & Pickering, 2001) was taken before and after education and also two months after finishing the program it was taken for both experimental and control group. Multi-variable variance analysis with repeated measures were used for data analyzing. Results showed significant differences between experimental and control group in post-test and also stability of these differences in follow-up test. In conclusion effectiveness of working memory educational program for dyslexic children is determined in enhancing their ability of auditory and visual working memory.

    Keywords: working memory educational program, auditory working memory, visual working memory, dyslexia, reading disability
  • Leila Bastanmeher, Annahita Khodabakhshi Koolaee, MohammadReza Falsafinejad * Pages 195-221

    The incurable diseases lead to premature death. The last hope is organ transplantation and the most important source is the organ donated after brain death.The purpose of this study was to explore the deep psychological phenomenological approach of the organ donation volunteers by 2017. This research was a descriptive phenomenology study conducted with semi-structured in depth interviews. Participants of the study were organ donor volunteers of the Iranian Organ Donation Center in Tehran city. 14 participants were selected by targeting sampling for interview. The analysis method was based on Colaizzi’s Seven-Step Analysis. The result of the study showed three main themes: first ; Khowledg including information about organ donation and insight about death. Second, Core beliefs on organ donation including rationalism, altruism, religion beliefs, moral beliefs, ontological beliefs, agency and justice in living right. And third, Factors that influence core beliefs including family beliefs, family relations, difficulties and society influences.

    Keywords: Phenomenological, organ, donation, volunteers, Qualitative research
  • Nahid Hosseinabad, Mahmood Najafi *, Alimohammad Rezaee Pages 223-239
    Aim

    the aim of research was study of positive youth development program effect on psychological wellbeing factors (Self-acceptance, Personal growth, Purpose in life, Environmental mastery, Autonomy, Positive relations with others).

    Materials and method

    method of research was experimental design of pre-test, post-test and follow-up with control group. Research society was girl students in ninth grade in governmental high schools of Arak city in 2017- 2018 academic year that 60 students were selected through random multi stage sampling were random in all stages and set in experimental group (30 student) and control group (30 student) in random method. Finally expelled 7 students from experimental group and 5 students from control group as for research inclusion and exclusion criteria. Research instrument was Ryff Scales of Psychological Well-Being (18 questions version). Experimental group participated in positive youth development program in 24 one- hour sessions. Then was performed post- test and after 2 months follow- up for both group. Multivariate analysis of covariance was used for data analysis.

    Results

    Findings of research indicated positive youth program increase psychological wellbeing factors (Self-acceptance, Personal growth, Purpose in life, Environmental mastery, Autonomy, Positive relations with others). These findings were stable after 2 months.

    Conclusion

    positive youth development program can appropriate practical plan for enhance of psychological wellbeing factors and concluded to their positive mental health. Keywords: positive youth development program, positive psychology, psychological wellbeing, psychological wellbeing factors, adolescents.

    Keywords: positive youth development program, positive psychology, Psychological Wellbeing, psychological wellbeing factors, adolescents