فهرست مطالب

مجله سبک شناسی نظم و نثر فارسی (بهار ادب)
پیاپی 48 (اردیبهشت 1399)

  • تاریخ انتشار: 1399/02/10
  • تعداد عناوین: 13
|
  • حسن بساک* صفحات 1-22

    دیباچه نویسی و تحمیدیه نگاری در ادب فارسی، عمری به اندازه عمر نثرنویسی دارد؛ بعبارت دیگر، از زمان پیدایش اولین متون منثور، تحمیدیه نویسی نیز وجود داشته است که از آن جمله میتوان بمقدمه کتابهایی نظیر شاهنامه ابومنصوری، الابنیه عن حقایق الادویه و شرح التعرف اشاره کرد. دیباچه تصویرکاملی را از موضوع، سبک و سبب تالیف کتاب، زندگی و اندیشه و اوضاع اجتماعی زمان مولف... نشان میدهد. دراین پژوهش که به روش توصیفی و تحلیل محتوا به انجام رسید، برجسته ترین متون نثر فارسی سده های 6، 7 و 8 هجری قمری از دیدگاه سبک شناسی با تاکید بر مباحث زبانی و محتوا بررسی شده است. توجه به ساختار و محتوای دیباچه ها ، نشان میدهد که نویسندگان این آثار، چه مولفه هایی را مدنظر داشته و بر حسب محور اصلی اثر، طرز بیان و تفکر و سبک ادبی خویش، چگونه عمل کرده اند. براساس این مقاله دیباچه های آثار سده های ششم، هفتم و هشتم بطورکلی شامل دو بخش است: یکی تحمیدیه ای به زبان عربی شامل حمد خداوند و اوصاف او و نعت پیامبرو اصحاب و خاندان او و دیگر تحمیدیه ای به زبان فارسی شامل نام ادیب، سلطان روزگار و مدح و انگیزه آفرینش اثر، دعا برای طول عمر ممدوح و ماندگاری سلطنت یا وزارت او که در نهایت با معرفی ابواب و فصول کتاب خاتمه مییابد. دیباچه و تحمیدیه، دریچه ورود و آشنایی با متن و محتوای اثر است که بسته به هنر و توانمندی صاحب اثر، میتواند بیانگر اندیشه و طرز تفکرو نیزشناخت سبک لفظی و معنوی و دغدغه های فکری مولف باشد. مهمترین مختصات تحمیدیه ها و دیباچه های فارسی را سجع و دیگر صنایع لفظی، همچنین اطناب در علم معانی و اقتباس از آیه و حدیث، تشکیل میدهد.

    کلیدواژگان: سبک شناسی، متون نثر، سبک عراقی، دیباچه، تحمیدیه، مقدمه نویسی
  • مریم خزائیلی، مهرداد چترایی*، عطا محمد رادمنش صفحات 23-44

    محمدصادق گلپایگانی، متخلص به مدهوش، ادیب، شاعر و خطاط عصر قاجار و ملاباشی حیدرقلی میرزا، فرزند فتحعلی شاه قاجار است. وی از جمله بهترین و مهمترین صاحب‎کمالان سرزمین گلپایگان، دیار علم و ادب بحساب میآید. مدهوش بجز فنون نظم و نثر، در علم عربی نیز شهره بوده است. وی از شاعران دوران بازگشت ادبی محسوب میشود. کلیات وی، مجموعه‎ای از منشآت، غزلیات، مثنویات، قصاید، رباعیات، قطعات و علاوه بر آن نوشته‎هایی تعلیمی و حکمی به نثر است؛ که هنوز آنگونه که بایسته است، شناسانده نشده اند. قصاید موجود در این مجموعه از نوع قصاید مدحی با زبانی ساده و روان و آرایه هایی دلنشین است که شناخت و معرفی آنها نیاز بمطالعه و بررسی ویژگیهای سبکی آن از جنبه های مختلف دارد. انجام پژوهش و مطالعه درباره این ویژگیها در عرصه تحقیقات ادبی از ضرورت ها بحساب می آید. بنابراین در این مقاله ببررسی مختصات سبک‎شناسی قصاید مدهوش گلپایگانی در قلمرو ویژگیهای زبانی، فکری و ادبی پرداخته میشود.

    کلیدواژگان: مدهوش، قاجار، کلیات، قصاید، سبک‎ شناسی
  • محمدقاسم سیاوشی، علیرضا شعبانلو* صفحات 45-66

    نسخه خطی دیوان اشعار «رکن الدین دعویدار قمی»، شاعر گرانقدر سده ششم و اوایل سده هفتم علی رغم اشعار وزین، شخصیت شامخ و حضور پررنگش در یکی از مهمترین ادوار شعر فارسی، آنگونه که شایسته مقام والای اوست، مورد عنایت محققان ادب فارسی قرار نگرفته است. دیوان اشعار این شاعر اندیشمند ایرانی، مجموعه ای از اشعار عربی و فارسی، شامل نه صد و سه بیت عربی و دوهزار و سیصد و هفتاد و چهار بیت فارسی است. این نسخه تنها نسخه باقیمانده از دیوان شاعر است که «صدرالدین محمد بن جعفر بن علی بن محمد علی معمار اصفهانی» آنرا از سال 1039 تا 1041 ه ق نگاشته است. این پژوهش بر آن است با ارایه توضیحاتی چند در باب احوال شاعر و بررسی و معرفی نسخه خطی دیوان وی، ببررسی ساختار، سبک و ویژگیهای زبانی آن بپردازد و آن را از لحاظ زیبایی شناسی مورد بررسی قرار دهد.

    کلیدواژگان: دیوان شعری، رکن الدین دعویدار قمی، نسخه خطی، ساختارسبکی
  • زهیر طیب، سید محمدمنصور طباطبائی* صفحات 67-81

    هرچند فارسی زبانی یگانه و دارای یک دستور زبان است اما شیوه های فارسی گویی در هریک از اقوام و ملل همجوار تفاوت دارد که این گوناگونی گاه در گویش و گاه در سبک ادبی خود را نموده است. ترکان پارسی گو که از دوران سلجوقی بخشی از بار سنگین ادب فارسی را بر گرده ستبر خود به دوش کشیده اند آثار گرانبها و ارزشمندی به زبان فارسی رقم زده اند که همواره از دسترس پژوهشگران ایرانی دور و بررسی آنها بهمین سبب تا دوران ما به تاخیر افتاد. بهمین جهت است که شیوه متن پردازی ترکان فارسی گو، در کمتر پژوهشی دستمایه بررسی قرار گرفته است، حال آنکه بررسی متون تالیف شده در عهد عثمانی در سرزمین روم (آناتولی) حاکی از اختصاصات سبکی و استقلال آنان در شیوه متن پردازی است. این نوشتار ضمن ارایه چارچوب نظری سبک شناسی ادبی و زبانی با بررسی متنی کهن از آن سامان با عنوان شرح مثنوی سروری، کهنترین شرح جامع مثنوی به زبان فارسی شیوه متن پردازی فارسی ترکان را مورد بررسی قرار میدهد و پاسخی اجمالی به این پرسش میدهد که اختصاصات سبکی ترکان پارسیگو کدامند. محدوده این بررسی، نیمه نخست از دفتر اول این شرح را در بر گرفته است.

    کلیدواژگان: سبک شناسی، ترکان پارسی گو، سروری، مثنوی، آناتولی، ترکیه، عثمانی
  • شیرین صمصامی، مه دخت پورخالقی چترودی*، محمد مهدی فراحی صفحات 83-102

    نظریه پردازان علم مدیریت بر این باورند که مدیریت علمی از سال 1900 میلادی با پیدا شدن نظریه های جدید آغاز شد. این در حالی است که آثار ادبی جهان و از جمله ادبیات فارسی ایران زمین، سرشار از ایده های مدیریتی است که بسیار پیشتر از این نظریات مطرح شده اند . در این جستار با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی یکی از زیرشاخه های علم مدیریت (گزینش) در حوزه مدیریت منابع انسانی، در شاهنامه فردوسی پرداخته و به این نتیجه رسیده ایم که فردوسی، مدیری لایق و شایسته بوده و دیدگاه های مدیریتی برجسته و ممتازی ارایه کرده است که میتواند الگوی مناسبی برای مدیریت جامعه امروز باشد معیارهای گزینش در شاهنامه برای همه یکسان است و گزینش با مشورت، آزمون، برنامه ریزی و هدفمندی انجام میشود.گاه تغییر در مراحل گزینش به اقتضای شرایط دیده میشود. فرد باید دارای ویژگی های نژادگی، پیشینه خوب اخلاقی، فکری و رفتاری، هنر، تخصص، سن مناسب شغل و ظاهر آراسته و بدون عیب باشد. افراد نادان، فرومایه، ستمکار و ناسپاس از نگاه مدیران شاهنامه مردودند. گزینش وابستگان و خویشاوندان نیز جز در موارد نادر و با رعایت اصول و دارابودن تمام شرایط لازم، جایز نیست. در گزینشهای شاهنامه جنسیت و ملیت افراد جزو معیارهای اصلی نیست و در مواردی افرادی شایسته از سرزمینهای دیگر برای پیشبرد اهداف حکومتی دعوت میشوند.

    کلیدواژگان: مدیریت، گزینش، شاهنامه، فردوسی
  • خدیجه خسروی، جلال خالقی مطلق*، علی ایمانی صفحات 103-118

    رسالت این پژوهش بررسی مفاهیم وصفی در «میان فزود» (معترضه) های شاهنامه فردوسی و تعیین تاثیر و میزان کاربرد عناصر بلاغی (تشبیه، استعاره، اغراق و...) در آن است.اما «میان فزود» را میتوان با تساهل و تسامح همان «جمله معترضه» دانست با این تفاوت که «میان فزود» جامعیت و شمول بیشتری دارد. در این مقاله تلاش بر آن بوده است که گزیده ای از «میان فزود »های با مفهوم وصف که از تنوع ساختاری برخوردارند، مورد بررسی قرار گیرد.این «میان فزود»ها بیشتر به وصف امور محسوس و ملموس؛ همچون: طلوع و غروب خورشید، صحنه های نبرد، اشخاص و اشیاء، اماکن و غیر آن پرداخته است که رنگ و لحن حماسی در آنها کاملا مشهود است. نمونه های ارایه شده در مقاله حاضر بیشتر به خاطر محتوای آنها بر مضامین و مفاهیم گوناگون وصفی بوده است و اما از جهت ساختار، قالب پربسامد، آن دسته از «میان فزود»هاست که در یک مصراع گنجانیده شده است.از دیدگاه بلاغی، فردوسی کمترین استفاده را از استعاره و بیشترین بهره را از اغراق و مبالغه برده است.میان فزودهای وصفی شاهنامه، مجالی بوده است برای شاعر که هنر شاعری خود را به نمایش بگذارد که این خود دلیلی بر تخیل وسیع او است.

    کلیدواژگان: وصف، میان فزود، شاهنامه، استعاره، اغراق، حماسه
  • داریوش ذوالفقاری* صفحات 119-138

    «بی نشان» تخلص زنی است که از او نسخه خطی دیوان شعری در دست است؛ این نسخه با شماره 1102 در کتابخانه ملی پاریس نگهداری میشود و تصویری صحافی شده از آن برای پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تهیه شده و با شماره 190 در آنجا موجود است. اشعار دیوان بی نشان بالغ بر1587 بیت شامل 216 غزل و 15 رباعی و یک قطعه است. «بی نشان» که به احتمال بسیار زیاد در قرن نهم ه.ق میزیسته از شاعران بزرگ پیش از خود مانند عطار نیشابوری، مولوی، سعدی و حافظ تاثیر پذیرفته و غزلهای او از نظر ساختاری ، بیشتر متاثر از شعر حافظ است. «بی نشان» زبانی بسیار ساده و بی تکلف دارد و از کلمات کهن به ندرت استفاده کرده است. شعر او در وزنهای پرکاربرد و معروف سروده شده است. شاعر، قافیه سنج نیست و از قافیه ها و ردیفهای بسیار ساده استفاده کرده است. خوش آوایی درونی شعر او بیشتر به دلیل جناسهای آن است و تشبیه و استعاره در شعرش بیشتر از صور خیال دیگر به کار رفته است. افکار مذهبی مانند توحید، نبوت، امامت و معاد به صراحت در شعر «بی نشان» مطرح شده و عشق او به پیامبر اسلام نمود ویژه ای دارد. گمان نزدیک به یقین ما این است که «بی نشان» به دلیل داشتن افکار عرفانی از شهرت گریزان بوده و نمیخواسته از او نام و نشانی بماند. در این پژوهش سبک شعری شاعر در سه سطح زبانی، ادبی و فکری بررسی شده است.

    کلیدواژگان: بی نشان، شعر فارسی، سبک عراقی، زنان شاعر، سبک شناسی
  • هما هوشیار، رضا صادقی شهپر* صفحات 139-156

    یکی از کلیدها و راه های گشودن پیچیدگیها و درک یا رفع ابهام داستانهای مدرن، درک شیوه روایتگری و شگردهای روایی داستان است. انتخاب و آفرینش شیوه روایتگری، در میان مفاهیم و مضامین کهنه یا تکرار شده روایت؛ دنیای تازه ای بر روی نویسنده میگشاید. بیژن نجدی و ابوتراب خسروی از داستان نویسان مدرنیست معاصر هستند که تکنیکهای خاصی در داستان نویسی دارند و همین شگردهای خاص، داستانهایشان را از آثار دیگر داستان نویسان معاصر متمایز میکند. در مقاله حاضر، مجموعه داستانهای « یوزپلنگانی که با من دویده اند» و «دوباره از همان خیابانها» اثر بیژن نجدی، و «دیوان سومنات» و « هاویه » اثر ابوتراب خسروی، از منظر تکنیکهای روایی مدرن مورد بررسی قرار گرفته اند.نتایج تحقیق نشان میدهد که نجدی و خسروی، در این مجموعه داستانها از شگردهای روایی مدرن مانند سیلان روایت، تکثر راوی، چرخش در زاویه دید و... استفاده کرده اند.

    کلیدواژگان: بیژن نجدی، ابوتراب خسروی، داستان کوتاه، شگردهای روایی
  • صدرا قائدعلی، حمید طبسی *، ابوالقاسم رادفر صفحات 157-176

    سبک طنز پردازی صایب، حاصل محیط اجتماعی حاکم بر عصر صفوی است. وی شاعر و منتقد باورمندی است که طنز را به عنوان سلاحی کارآمد در جهت اعتراض و انتقاد از ناهنجاریهای جامعه خود به کار برده است. طنزهای صایب از منظر سبک شناسی بیشتر، نتیجه محتوا و بلاغت اشعار اوست. انتقادهای صایب از نظر محتوا درون گرا میباشد و ذهن وی با آفاق و سطح پدیده ها ارتباط برقرا میکند تا بتواند مفاهیم عمیق ذهنی و انفسی را به تصویر بکشد. وی منتقد و اصلاحگری است که با طنز خود در پی تحقیر و بی ارزش جلوه دادن مقام و منزلت افرادی است که در تیررس نیشخند او قرار گرفته اند. در واقع او علاوه بر طعنه نسبت به ویژگیهای درونی افراد، به تحقیر و بی ارزش نشان دادن ظواهر بیرونی نظیر: وسایل و پوشاک زاهدان نیز میپردازد. زبان انتقادی او عفیف و متعالی است. مهمترین شگردهای طنزآفرینی او شامل؛ پارادوکس، ارسال مثل، تناقض، تمثیل، ایهام، حسن تعلیل، تلمیح، استعاره و کنایه میباشد. روش پژوهش ، توصیفی - تحلیلی میباشد. در این مقاله به دنبال پاسخ به این سوال هستیم که سبک طنز پردازی صایب از جهت فکری و سطح ادبی به چه میزان در مبارزه شاعر با نابسامانیهای اجتماعی تاثیر داشته است؟

    کلیدواژگان: صائب، سبک هندی، انتقاد، طنز، جامعه شناسی ادبیات
  • زینب رحمانیان، پروانه عادل زاده*، کامران پاشایی فخری صفحات 177-192

    منیرو روانی پور و شهرنوش پارسی پور، از جمله نویسندگان شهیر معاصرند که به فرهنگ، آداب و رسوم و باورهای مردمان سرزمین خود در آثارشان پرداخته اند. از این رو آثارشان این قابلیت را دارد که از بعد مطالعات مردم شناسی مورد بررسی قرار گیرند. در این مقاله سعی شده است تا مردم شناسی در حالت کلی و مردم شناسی دینی به عنوان شاخه فرعی آن تعریف شده، سپس با تطبیق شاخصهای این مقوله در آثار این دو نویسنده به گستره اثرگذاری آداب و باورهای دینی انسانها در این آثار پرداخته شود. این تحقیق با رویکردی تحلیلی- توصیفی به بررسی نظریه های محققان در مورد مردم شناسی دینی در داستانهای این دو نویسنده پرداخته است. یافته های این پژوهش گویای تطابق شاخصهای مردم شناسی دینی در آثار این نویسندگان است که بطورکلی در جادو و جادوگری، تابو و اسطوره خلاصه میشود. نتیجه نهایی نشانگر این است که بیشترین شاخص مردم شناسی دینی استفاده شده در جامعه آماری این پژوهش شاخصه تابو و فروعات آن است.

    کلیدواژگان: ادبیات داستانی، منیرو روانی پور، شهرنوش پارسی پور، مردم شناسی دینی
  • محمد خشکاب، علی عشقی سردهی*، ابوالقاسم امیراحمدی صفحات 193-212

    یکی از خواص بارز اسطوره و حماسه راهیابی آنها به انواع ادبی است. در این میان تاثیر شاهنامه این اثر سترگ اسطوره ای حماسی بر فرهنگ و ادب ایران زمین بر کسی پوشیده نیست. در این مقاله قصد داریم هر یک از کارکردهای اشارات شاهنامه ای چون مدح، مفاخره، داستان پردازی، تبیین مسایل حکمی و تعلیمی، مضامین عاشقانه و تغزل گونه، اندیشه های خیامی و مضامین عرفانی را در ساقی نامه ها با تکیه بر چهل ساقی نامه مندرج در سه تذکره "میخانه" ،"پیمانه" و "ساقینامه سرایان آذربایجان" نشان دهیم. پس از بررسی کلی این ساقینامه ها بصورت ویژه سراغ ساقینامه سروده آذربیگدلی رفته و با تکیه بر آن، تاثیر پذیری از زبان حماسی شاهنامه را بیشتر می کاویم.

    کلیدواژگان: ساقینامه، آذر بیگدلی، میخانه، پیمانه، زبان حماسی، شاهنامه فردوسی
  • پروانه گندمکاری، محمدرضا قاری* صفحات 213-232

    ده‎نامه، گونه ای از ادبیات غنایی است که بیشتر در قرن هشتم سروده شده و در حالات عاشق و معشوق میباشد، بدین شکل که بیشتر آنها حاوی ده نسخه نامه به ترتیب یک در میان ، از زبان عاشق و معشوق به یکدیگر است.ده نامه ها از یک طرح و ساختار مشترک پیروی میکنند ، ساختاری نظیر داشتن مقدمه (تحمیدیه، نعت، سبب نظم کتاب)، بدنه اصلی (تبادل نامه های ده گانه بین عاشق و معشوق)، و نهایتا خاتمه الکتاب (تعداد ابیات، سال سرودن، نام اثر) . قالب اصلی ده نامه ها مثنوی است اما گاه در لابه لای نامه ها هم غزلی، چاشنی مثنوی میشود. هم سوییها و اشتراکات موجود، و همچنین افتراقات و ویژگیهای منحصر بفردی که از لحاظ معنایی و محتوایی بین ده نامه ها وجود دارد، باعث شد برخی پژوهشگران، آثاری را که تنها دارای موضوع نامه نگاری بین عاشق و معشوق هستند را ده نامه بنامند؛برعکس برخی ادبا تنها آثاری را ده نامه دانسته اند که دارای ساختار کامل ده نامه ها باشد. در این پژوهش،ابتدا ضمن معرفی ده نامه و بیان ویژگیهای صوری و محتوایی آنها ، سعی شده تا تعریف دقیقی از آن ارایه شود و با توجه به این ویژگیها، منظومه عشاق نامه عبید زاکانی با یکی از ده نامه های مهم قرن هشتم (دوره رواج ده نامه سرایی) مقایسه و بررسی شده است تا بدان طریق میزان تشابه عشاق نامه با روح العاشقین بعنوان یکی از ده نامه های قرن هشتم و امکان نامیدن این اثر به عنوان «ده‎نامه» اثبات شود.

    کلیدواژگان: ده نامه، عشاق نامه، روح العاشقین، عاشق و معشوق
  • سعید سروش زاده، فاطمه توکلی رستمی*، حسین یزدانی صفحات 233-254

    شعر و شاعری در میان قوم کلهر از اهمیتی ویژه برخوردار است. این ویژگی به دلیل قرار گرفتن در بستر طبیعت، کوه، دشت، جنگل، رودخانه و استفاده از این مواهب الهی است. از آنجا که پژوهنده خود از گویشوران این قوم است و با درونمایه و مضامین این اشعار آشناست، بر آن است تا نشان دهد که چگونه سروده های قومی در بر قراری ارتباطات اجتماعی، تداوم فرهنگ و پاسداری از میراث فرهنگی و انتقال آن به نسلهای بعد، نقشی بسزا دارد. از این رو به کارکردهای اشعار کلهری در زندگی مردم و نقش آن در کار و فعالیتهای روزانه پرداخته شده است. هدف اصلی در این پژوهش طبقه بندی گونه های شعر کلهری است که با توجه به مضامین و کارکرد های اجتماعی به هفت طبقه تقسیم شده است. اشعار نیایش. اشعار خواب و نوازش. اشعار کار. اشعار سوگ. اشعار سرگرمی. اشعار سرور. اشعار تغزلی. در این پژوهش شیوه کار به سبک کتابخانه ای و در پاره ای موارد تحقیقات میدانی است و به روش تحلیلی توصیفی اشعار کلهری طبقه بندی و تحلیل شده اند. نتایج مطالعات انجام شده نشان میدهد که ضرب المثلها و واگویه ها در گونه اشعار کلهری قرار نمیگیرند. مضامین هوره در گذر زمان تحول یافته است. باور های دینی و آیینی مخصوصا در اشعار کار جایگاهی ویژه دارد.

    کلیدواژگان: ادبیات عامه، شعر کلهری، ادبیات شفاهی، کرد، قوم کلهر