فهرست مطالب

آفت کش ها در علوم گیاه پزشکی - سال پنجم شماره 2 (پاییز و زمستان 1397)

نشریه آفت کش ها در علوم گیاه پزشکی
سال پنجم شماره 2 (پاییز و زمستان 1397)

  • تاریخ انتشار: 1399/03/11
  • تعداد عناوین: 7
|
  • محسن باقری، وحیده مهدوی* صفحات 97-106

    گلیفوزیت علف کشی است که به صورت گسترده پس از کاشت برای کنترل علف های هرز یا قبل از برداشت انواع مختلف محصولات کشاورزی در ایران و سراسر جهان مورد استفاده قرار می گیرد. وزن مولکولی پایین، خصلت آمفوتری، قطبیت بالا و عدم حلالیت در حلال های آلی مانع از استفاده از این حلال ها برای استخراج آسان گلیفوزیت از بافت نمونه می شود و از سوی دیگر عدم وجود گروه های کروموفور یا فلوروفور در این ترکیبات امکان بکارگیری سیستم های متداول اندازه گیری به همراه آشکارسازهای رایج از قبیل فلویورسانس و یا فرابنفش را محدود می سازد. این مطالعه یک روش تجزیه ای با حساسیت بالا و مبتنی بر کروماتوگرافی مایع با عملکرد بالا و با آشکارساز عمومی آرایه دیودی را برای تعیین باقیمانده گلیفوزیت در برنج که مبتنی بر مشتق سازی پیش از ستون با استفاده از معرف فنیل ایزوتیوسیانات می باشد، ارایه می دهد. برای استخراج گلیفوزیت، مشتق سازی با فنیل ایزوتیوسیانات انجام و جداسازی مشتق تیوفنیل کرباموییل گلیفوزیت بر روی ستون با فاز معکوس 18C، طول موج آشکارساز nm 254 و سرعت جریان ml/min 1 از فاز متحرک شامل %70 آب (حاوی 1/0 درصد فرمیک اسید) و % 30 استونیتریل (حاوی 1/0 درصد فرمیک اسید) طی یک شویش گرادیانی بهینه سازی شد. بررسی پاسخ های آشکارساز در محدوده  μg/mL 5- 05/0  و ضریب همبستگی 9869/0 خطی بودن مطلوب را برای روش پیشنهادی اثبات نمود مقدار LOQ بدست آمده برابر با  μg/mL 05/0 است که با توجه به مقادیر  MRLهای ملی برای محصولات دیگر در محدوده قابل قبول قرار دارد. روش پیشنهادی فرایند مشتق سازی ساده ای را ارایه می دهد که وابسته به بافت نبوده و برای سایر بافت ها قابل تعمیم و کاربرد می باشد.

    کلیدواژگان: برنج، فنیل ایزوتیوسیانات، کروماتوگرافی مایع با عملکرد بالا (HPLC)، گلیفوزیت، مشتق سازی
  • سید رضا فانی*، حسین عظیمی، فرید بیکی صفحات 107-117

    سفیدک کرکی خیار ناشی از شبه قارچ، Pseudoperonospora cubensis،یکی از مهم ترین بیماری های این محصول در کشت های گلخانه ای است که سالانه خسارت زیادی وارد می کند. در مطالعه حاضر کارایی چهار برند از مخلوط بردو در دو غلظت چهار و پنج در هزار به عنوان قارچ کش هدف و فلوپیکولید + پروپاموکارب هیدروکلراید (اینفینیتو®SC 68.75%) دو در هزار و سیازوفامید (رانمن® SC 400) نیم در هزار به عنوان قارچ کش های استاندارد در کنترل بیماری سفیدک داخلی خیار در استان های تهران و مازندران در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار ارزیابی شد. محلول پاشی کرت های آزمایشی با مشاهده اولین علایم بیماری شروع و با فاصله هفت الی ده روز در استان تهران سه بار و در استان مازندران چهار بار تکرار شد. شاخص شدت بیماری براساس روش توماس و همکاران محاسبه و تجزیه آماری داده ها با نرم افزار SAS و مقایسه میانگین ها با آزمون چند دامنه ای دانکن انجام شد. مقایسه میانگین مرکب درصد شدت بیماری در استان های تهران و مازندران نشان داد که قارچ کش های رانمن نیم در هزار، بردوتکس پنج در هزار و اینفینیتو دو در هزار با کاهش شدت بیماری به میزان 1/79 ، 8/75 و 8/72 درصد نسبت به شاهد آب پاشی، بیشترین کارایی را در کنترل بیماری داشتند. قارچ کش های بردوکسین با دوز پنج درهزار، بردوتکس با دوز چهار درهزار، بردوسیف با دوز چهار و پنج درهزار و بردوفیکس با دوز پنج در هزار به ترتیب با 4/67، 3/65، 1/60، 2/62 و 2/59 درصد کاهش بیماری نسبت به شاهد آب پاشی در رتبه بعدی قرار گرفتند. بنابراین به طور کلی می توان گفت دوزهای چهار و پنج در هزار قارچ کش های بردوتکس و بردوسیف و دوز پنج در هزار قارچ کش های بردوکسین و بردوفیکس برای کنترل بیماری سفیدک داخلی خیار از کارایی قابل قبولی برخوردار هستند.

    کلیدواژگان: پروپاموکارب هیدروکلراید، سیازوفامید، فلوپیکولید، کنترل شیمیایی
  • الهه گرامی، حسین عظیمی*، محمدرضا اصلاحی صفحات 118-133

    سفیدک پودری از مهم ترین بیماری های خیار است که در اکثر مناطق کشت از اهمیت بالایی برخوردار است. اثر قارچ کش دیفنوکونازول + سیفلوفنامید (سیدلی تاپ® DC 140) در کنترل بیماری سفیدک پودری خیار با عامل Golovinomycescichoracearum در استان های البرز، تهران و خوزستان در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با شش تیمار و چهار تکرار در شرایط گلخانه بررسی شد. تیمارها شامل سیدلی تاپ 8/0، 9/0 و 1 درهزار، تتراکونازول  EC 10%(دومارک®) 4/0 درهزار، بیکربنات پتاسیم SP 85% (کالیبان) 5 درهزار و شاهد بدون محلول پاشی بودند. محلول پاشی کرت های آزمایشی با مشاهده اولین علایم بیماری با استفاده از سمپاش پشتی باطری دار 20 لیتری آغاز و با فاصله 10-5 روز ادامه یافت. ارزیابی کرت های آزمایشی قبل از هر نوبتمحلول پاشی و 14 روز بعد از آخرین محلول پاشی به روش هورسفال و بارات با اختصاص یکی از نمره های 7-1 انجام شد. شدت بیماری برای هر بوته با استفاده از میانه کلاس ها تعیین و سطح زیر منحنی پیشرفت شدت بیماری برای هر کرت محاسبه شد. داده های آزمایشی در نرم افزار SAS تجزیه واریانس و میانگین ها به طریق آزمون چند دامنه ای دانکن (P=5%) مقایسه شدند. مقایسه اثربخشی تیمارها بر اساس مساحت زیر منحنی پیشرفت بیماری در یک دوره 36 روزه نشان داد که غلظت های 8/0، 9/0 و 1 درهزار سیدلی تاپ به ترتیب 9/74، 2/81 و 2/85 درصد سطح زیر منحنی پیشرفت بیماری را نسبت به شاهد بدون محلول پاشی کاهش داده و هر کدام در گروه مجزای آماری قرار گرفتند. در این مقایسه دومارک 4/0 درهزار، 7/82 درصد و کالیبان 5 درهزار با کمترین اثربخشی، 7/59 درصد سطح زیر منحنی پیشرفت بیماری را نسبت به شاهد بدون محلول پاشی کاهش دادند. نتایج این تحقیق نشان داد که غلظت 8/0 درهزار سیدلی تاپ برای فواصل سم پاشی 5 تا 7 روز، غلظت 9/0 درهزار برای فاصله سم پاشی 7 تا 10 روز و غلظت 1 درهزار برای فاصله سم پاشی تا 14 روز قابل توصیه است.

    کلیدواژگان: جالیز، دیفنوکونازول، سفیدک پودری، سیدلی تاپ، سیفلوفنامید، کنترل شیمیایی
  • کریم سعیدی*، هادی کریمی پور فرد صفحات 132-142

    کرم قوزه خوار گلرنگ، Helicoverpa armigera Hub، از مهم ترین آفات گلرنگ، Carthamus tinctorius L، در ایران است که لاروهای آن با تغذیه از برگ و قوزه گلرنگ هر ساله سبب خسارت اقتصادی به این محصول می شود. به منظور مقایسه کارایی حشره کش های رایج با حشره کش های جدید برای کنترل کرم قوزه خوار گلرنگ، آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 7 تیمار و 3 تکرار در شهرستان های آباده، زرقان و سپیدان استان فارس در سال 1397 اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل 6 حشره کش ایندوکساکاربEC 15%)، Bt) شرکت فن آوری زیستی مهر آسیا (EC 3.6%)، پروفنفوس (EC 40%)، تیودیکارب (DF 80%)، کلرفلوآزورون (EC 5%)، لوفنورون (EC 5%) و یک تیمار شاهد بدون سمپاشی بودند. عملیات سمپاشی زمانی انجام شد که اکثر تخم ها تفریخ و لاروهای جوان شروع به تغذیه کرده بودند. نمونه برداری ها یک روز قبل و 3، 7 و 14 روز بعد از اعمال تیمارها با شمارش تعداد لارو زنده آفت انجام شد. نمونه برداری از 10 بوته چهار خط میانی هر کرت به طور تصادفی انجام، و تعداد لاروهای زنده روی این بوته ها شمارش شدند. درصد تاثیر حشره کش ها با استفاده از فرمول هندرسون - تیلتون محاسبه و تجزیه واریانس داده ها، با استفاده از نرم افزارSAS 9.1 انجام شد. میانگین درصد تاثیر آفت کش های مورد بررسی در شهرستان های آباده، زرقان و سپیدان نشان داد که پروفنفوس، به ترتیب با میانگین درصد کارایی 87/87، 52/72، 97/57 و تیودیکارب با میانگین کارایی 16/86، 33/75 و 63/55 درصد در رده نخست قرار داشت. ترکیب (Bt(23/82، 93/59، 70/33 درصد ایندوکساکارب (20/73، 10/51، 90/38 درصد)، کلرفلوآزورون (50/73، 26/43، 60/32 درصد) و لوفنورون (40/66، 10/33، 66/29 درصد) به ترتیب در گروه های بعدی قرار گرفتند. بنابراین حشره کش های پروفنفوس و تیودیکارب بیشترین تاثیر را روی کرم قوزه خوار گلرنگ داشتند و در نتیجه هر دو آن ها برای کنترل قوزه خوار گلرنگ توصیه می شود.

    کلیدواژگان: حشره کش شیمیایی، کرم قوزه خوار گلرنگ، گلرنگ، فرآورده ی بیولوژیک
  • المیرا ابوترابی*، علیرضا حمیدی صفحات 143-154

    در میان عوامل کاهش دهنده محصول خیار، نماتدها به ویژه نماتد مولد گره ریشه، Meloidogyne javanica، نقش موثری داشته و خیار میزبان مناسبی محسوب می شود. به منظور بررسی نقش سم ایمیسیافوس (نماکیک® SL30%) در کنترل نماتد ریشه گرهی، چهار غلظت 1، 5/2، 5 و 10 لیتر در هکتار از فرم تجاری مایع، در زمان کاشت نشاء و سم نماتدکش فنامیفوس تجاری (نماکور® گرانول %10)، به میزان 150 کیلوگرم در هکتار پشته به عنوان تیمار مقایسه (یک هفته قبل از کاشت) روی خیار گلخانه رقم سلطان آزمایش گردید. نتایج نشان داد که نماتدکش نماکیک مایع قادر است جمعیت نماتد ریشه گرهی را به طور موثری کاهش دهد به طوری که در مقایسه با تیمار آلوده بدون سم، غلظت های 10 و 5/2 لیتر در هکتار پشته از فرم تجاری سم، به ترتیب موجب کاهش 75 و 45 درصد جمعیت نماتد و فاکتور تولیدمثل گردید و در غلظت یک لیتر در هکتار پشته، جعیت نماتد را کاهش نداد. سم نماکور در مقایسه با تیمار شاهد اثر کنترل کنندگی مطلوبی تا 49 درصد روی جمعیت نماتد داشت و در مقایسه با سه دز سم نماکیک اختلاف معنی داری مشاهده نشد. سم نماکیک به میزان 5/2 لیتر از فرم تجاری در هکتار پشته، می تواند جهت کنترل نماتد M. javanica روی خیار گلخانه ای پیشنهاد گردد.

    کلیدواژگان: خیار، کنترل، گلخانه، نماتدکش، نماتد ریشه گرهی، نماکیک
  • الهه گرامی، حسین عظیمی* صفحات 155-165

    به منظور بررسی کارایی قارچ کش مفنوکسام + آزوکسی استروبین (یونیفورم® SE 44.6%) در کنترل بیماری گیاهچه میری خیار، آزمایش هایی در استان های تهران، البرز و سمنان در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با هفت تیمار و چهار تکرار در شرایط گلخانه اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل غلظت های 75/0، 1، 25/1 و 5/1 در هزار از قارچ کش یونیفورم به عنوان قارچ کش هدف، غلظت دو در هزار قارچ کش متالاکسیل + مانکوزب (رزالاکسیل® WP 72%) به عنوان قارچ کش مرجع همراه با شاهدهای سالم و آلوده بودند. کشت گیاهچه ها در سینی های کشت انجام و تیمار کرت های آزمایشی در دو نوبت پس از کاشت و پس از دو برگی به طریق استفاده در خاک همراه آب انجام شد. ارزیابی کرت های آزمایشی بعد از مرحله چهار برگی با شمارش تعداد گیاهچه های سالم و آلوده و محاسبه درصد وقوع بیماری انجام شد. تجزیه واریانس داده ها در برنامه SAS انجام و مقایسه میانگین ها به روش آزمون چند دامنه ای دانکن انجام گرفت. هرچند تجزیه واریانس مرکب سه مکان اجرا، اثر متقابل تیمار × مکان را در سطح 1% معنی دار نشان داد ولی گروه بندی آماری تیمارها در تجزیه مرکب و تجزیه جداگانه مکان های آزمایش تفاوت قابل توجهی نداشتند لذا از میانگین مرکب در تجزیه و تحلیل نتایج استفاده شد. مقایسه میانگین مرکب تیمارها نشان داد غلظت های 75/0، 1، 25/1 و 5/1 در هزار قارچ کش یونیفورم به ترتیب وقوع بیماری را نسبت به شاهد آلوده 9/69، 8/76، 4/76 و 87 درصد کاهش داده و به ترتیب در گرو ه های آماری b، c، c و d قرار گرفتند. هم چنین مقایسه میانگین مرکب مکان تیمارها نشان داد قارچ کش رزالاکسیل به عنوان قارچ کش مرجع توانست 86 درصد وقوع بیماری را نسبت به شاهد آلوده کاهش دهد. بر اساس این نتایج غلظت 5/1 درهزار قارچ کش یونیفورم برای استفاده در مدیریت بیماری های گیاهچه میری و بوته میری کدوییان قابل توصیه است.

    کلیدواژگان: آزوکسی استروبین، بوته میری، مانکوزب، متالاکسیل، مفنوکسام
  • فاطمه شفقی*، محمدتقی توحیدی، صدیقه اشتری، روشنک قربانی صفحات 166-174

    لوبیا دارای ارزش غذایی زیادی بوده و از مهم ترین منابع سرشار از پروتئین می باشد. شته ها، از آفات مهم این محصول هستند. کارآیی حشره کش اسفیت (لانسر®DF 97%) برای کنترل شته سیاه باقلا در سه استان کرمانشاه، مرکزی و لرستان ارزیابی شد. برای این منظور، حشره کش مذکور با دو غلظت 1 و 75/0 کیلوگرم در هکتار (5/2 و 8/1 گرم در لیتر) با حشره کش های ایمیداکلوپراید (کنفیدور SC 35% ®250) میلی لیتر در هکتار (6/0 میلی لیتر در لیتر)، پی متروزین (چس ® WG 50%  5/0) کیلوگرم در هکتار (25/1 گرم در لیتر)، پریمیکارب (پریمور® WP50% 5/0) کیلوگرم در هکتار (25/1 گرم در لیتر) و شاهد (آب پاشی) در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار مورد آزمایش قرار گرفت. محلول پاشی در هر منطقه با توجه به زمان ظهور آفت انجام و نمونه برداری از جمعیت شته ها، یک روز قبل و سه، هفت و 14 روز پس از محلول پاشی صورت گرفت. جهت تعیین تراکم شته و مقایسه ی تیمارها از روش نمونه برداری از برگ استفاده شد. در روز سوم پس از محلول پاشی در استان کرمانشاه تیمارهای ایمیداکلوپرید و اسفیت در غلظت های 1 و 75/0 کیلوگرم در هکتار به ترتیب، بالاترین تاثیر را داشتند. در همین زمان در استان مرکزی تیمار اسفیت یک کیلوگرم در هکتار اختلاف معنی داری را با سایر تیمارها، نشان داد. در استان لرستان در روز سوم پس از محلول پاشی هرچند اختلاف معنی داری بین تیمارها مشاهده نشد اما تیمار اسفیت یک کیلوگرم در هکتار بیشترین میزان کارایی را نشان داد. براساس نتایج به دست آمده حشره کش اسفیت با غلظت 75/0 کیلوگرم در هکتار، برای کنترل شته لوبیا از کارآیی خوبی برخوردار است.

    کلیدواژگان: اسفیت، شته، کنترل، لوبیا، مزرعه
|
  • Mohsen Bagheri, Vahideh Mahdavi * Pages 97-106

    Glyphosate is a post-emergence herbicide utilized broadly after planting and before harvesting to control weeds of different types of crops in Iran and globally. Low molecular weight, amphoteric character, high polarity, and insolubility in organic solvents preclude the use of these solvents for easy extraction of glyphosate from the sample matrix and, on the other hand, the absence of chromophore or fluorophore groups in these compounds limits the ability to use conventional measurement systems with common detectors such as fluorescence or ultraviolet. This study presents a highly sensitive pre-column derivatization by phenyl isothiocyanate and HPLC method coupled with universal diode array detector for determination of glyphosate residue in rice. After extraction of glyphosate and derivatization with phenyl isothiocyanate, separation of derivatized thiophenyl carbamoyl glyphosate was optimized on reversed phase stationary phase C18 by applying a gradient elution of a mobile phase containing 70% water (0.1% Formic Acid) and 30% ACN in 254 nm and flow rate of 1 ml/min. Investigating the detector response whitch is in the range of 0.05-5 μg/mL and correlation coefficient whitch is  equal to 0.9869 proved as an ideal linearity for the proposed method.  The LOQ was determined as 0.05 µg/ml which is in the range of MRLs for various crops.  The proposed method provides a simple derivation process that is not matrix-dependent and is applicable to other matrices, too.

    Keywords: Derivatization, Glyphosate, High performance liquid chromatography, Phenyl isothiocyanate, rice
  • Reza Fani *, Hossein Azimi, Farid Beiki Pages 107-117

    Downy mildew disease caused by fungal-like Pseudoperonospora cubensis is one of the most destructive disease of cucumber cultivated in greenhouses. In the present study efficacy of four commercial brands of Bordeaux mixture in two doses of 4 and 5 ml/L as target fungicides and propamocarb hydrochloride + fluopicolide (Infinito® 68.75 SC) at the rate of 2ml/L and Cyazofamid (Ranman® SC 400) at the rate of 0.5 ml/L as standard fungicides in controlling of cucumber downy mildew disease were assessed. Experiments were carried out in Tehran and Mazandaran provinces in a Randomized Complete Block Design (RCBD) with 4 replications. Foliar applications of fungicides started once after the early symptoms appearance and followed up at 7-10 days intervals and were repeated for three times in Tehran and four times in Mazandaran provinces. The disease severity was assessed based on a scale described by Thomas et al. Data were analyzed using SAS software and the means were compared using Duncan's multiple range test. Comparison of the complex average percentage of disease severity in the provinces of Tehran and Mazandaran shows that Ranman fungicide (0.5 ml/L), Bordotex (5 ml/L) and Infinito (2 ml/L) show decrease in disease severity by 79.1, 75.8 and 72.8% respectively and were effective in controlling the disease compared with water spray treatment. Meanwhile the results reveal that Bordoxin (5 ml/L), Bordotex (4ml/L), Bordosafe (4 and 5 ml/L) and Bordofix (5 ml/L) showed  67.4, 65.3, 60.1, 62.2 and 59.2% efficacy in comparison with water spray control respectively and were ranked after the other three brands. Therefore it is concluded that doses of 4 and 5 ml/L of Bordotex and Bordosafe and the dose of 5 ml/L of Bordoxin and Bordofix are appropriate rates to controlcucumber downy mildew disease.

    Keywords: Chemical control, Cyazofamid, Fluopicolide, Propamocarb hydrochloride
  • Elaheh Gerami, Hossein Azimi *, Mohammad Reza Eslahi Pages 118-133

    Efficacy of difenoconazole+cyflufenamid (Cidely-Top® DC 14%) in control of cucumber powdery mildew, caused by Golovinomyces cichoracearum was evaluated using RCBD with 6 treatments and 4 replications in Alborz, Tehran and Khuzestan provinces. Treatments included 0.8, 0.9 and 1 ml L-1 of Cidely-Top®, tetraconazol (Domark® EC 10%) 0.4 ml L-1, bicarbonate potassium (Kaliban® SL 85%) 5 g L-1 along with no spraying control. Foliar sprayings started once early symptoms appeared and followed up at 5-10 days intervals. The data noted before each spraying and 14 days after the last spraying as the DSI by using Horsfall and Barrat scale from 1-7. Mid-point was using for each plant. AUDPC was calculated for each plot, too. Data were analyzed by SAS software and means were compared using DMRT (P=5%). Comparison of the efficacy of treatments based on the AUDPC which displays cumulative percentage of disease during a 36 days period revealed that Cidely-Top®  0.8, 0.9 and 1 ml L-1 have reduced the AUDPC by 74.9%, 81.2%, and 85.2% respectively in comparison with the control. Meanwhile, the Domark® at the rate of 0.4 ml L-1 resulted in the efficacy of 82.7% and Kaliban® also showed the least amount of efficacy (59.8%) compared with the control. Based on the results obtained from this research, the fungicide Cidely-Top® may be recommended to be used at 0.8 ml L-1 for 5 to 7 days intervals, at 0.9 ml L-1 for 7 to 10 days intervals and at 1 ml L-1 for up to 14-days intervals.

    Keywords: Chemical control, Cidely-Top, Cucurbit, cyflufenamid, difenoconazole, Powdery mildew
  • Karim Saeidi *, Hadi Karimipour Fard Pages 132-142

    Safflower pod borer, Helicoverpa armigera (Hubner), is one of the most important pests of safflower (Carthamus tinctorius L.) which causes economic losses. To compare the efficiency of some customary insecticides with new insecticides against this pest, current research was undertaken in a randomized complete block design with 7 treatments and in 3 replications in Abadeh, Zarghan and Sepidan cities of Fars province in 2018. Treatments included six insecticides namely indoxacarb (EC15%), Bt (EC 3.6%), profenofos (EC 40%), thiodicarb (DF 80%), chlorfluazuron (EC 5%), lufenuron (EC 5%) and a check without spraying. Insecticide application was carried out when most of the pest eggs were hatched and young larvae started feeding on the crop. Sampling was carried out one day before and 3, 7 and 14 days after spraying by counting the number of live larvae on crop. Sampling was carried out by taking 10 plants from the middle line of each plot, and the live larvae on the samples were counted. Mean comparison of percent efficacy of the tested pesticides in cities of Abadeh, Zarghan and Sepidan indicated that profenofos with 87.87%, 72.52% and 57.97% and thiodicarb with 86.16%, 75.33% and 55.63% ranked first in the group. Bt (82.23%, 59.93%, and 33.70%), indoxacarb (73.20%, 51.10%, and 38.90%), chlorfluazuron (73.50%, 43.26%, and 32.60%) and lufenuron (66.40%, 33.10%, 29.66%) were ranked in the next groups respectively. Profenofos and thiodicarb showed the highest efficacy against the larvae and therefore both of them could be recommended for the chemical control of safflower pod borer in safflower fields.

    Keywords: Chemical insecticide, Safflower pod borer, safflower, Biological product
  • Elmira Abootorabi *, Ali Reza Hamidi Pages 143-154

    Nematodes especially root knot nematode, Meloidogyne javanica, are amongst the factors responsible for reducing the production of cucumber which is a suitable host for this pest. In order to investigate the efficacy of the nematicide Imicyafos (Nemakick 30% SL) four concentrations 1, 2.5, 5 and 10 l/ha of a commercial form of this nematicide  and 150 kg/ha of nemaphos (nemacur 10% G) were applied to the soil at the time of transplanting cucumber seedlings and a week earlier respectively on Sultan variety cucumber. Nemakick was able to reduce the nematode population effectively compared with the control treatment. At the dose of  2.5 and 10 l/ha it reduced the final pest density by 75% and reproduction factor by 45% but it was ineffective at the dose of  1 l/h. Nemacur  at the same  doses  as  Nemakick, decreased the nematode infestation by 49% compared with the  untreated control. Nemakick at 2/5 l/ha commercial form dose could be recommended to be used for controlling M. javanica in greenhouse cucumber production.

    Keywords: control, cucumber, Greenhouse, Nemakick, Nematicide, Root knot nematode
  • Elaheh Gerami, Hossein Azimi * Pages 155-165

    To investigate the efficacy of azoxystrobin+mefenoxam (Uniform 44.6%), in the control cucumber damping-off disease, experiments were carried out with seven treatments and four replicates in a Randomized Complete Block Design (RCBD) in Tehran, Alborz and Semnan provinces. Treatments were included 0.75, 1, 1.25 and 1.5 ml L-1 rates of Uniform, ridomil+mancozeb (Rosalaxil WP 72%) 2 g L-1 along with inoculated and non-inoculated controls. Treatments were performed two times as soil drench system, first after seed sprouting and second after 2nd leaves stage. The results are reported as disease incidence percent when the plants were in 4th leaves stage. ANOVA and mean comparisons with Duncan Multiple Tests were performed using SAS software. However, combined analysis of variance revealed that there was significant difference in treatment×place interaction at 1% probability but due to the similarity in mean statistical grouping of separate and combined analysis, combined ANOVA means grouping was used for the results assessment. Results revealed that Uniform at the rates of 0.75, 1, 1.25 and 1.5 ml L-1 decreased the disease incidence by 69.95%, 76.82%, 76.45% and 87.01% compared with the inoculated control and located in the b, c, c, and d statistical groups respectively. Furthermore, the results revealed that the Rosalaxil 2 g L-1 as a reference fungicide decreased disease incidence up to 86.03% in comparison with the inoculated control. The results of this study reveal that the Uniform application at the rate of 1.5 ml L-1 could be recommended to be used to control damping-off disease of cucurbits.

    Keywords: azoxystrobin, damping-off, mancozeb, mefenoxam, metalaxil
  • Fatemeh Shafaghi *, Mohammad Taghi Tohidi, Sedigheh Ashtari, Roshanak Ghorbani Pages 166-174

    Bean is one of the most important sources of protein. Aphids, are important pests of this crop. For the assessment of of Acephate (Lancer® DF 97%) efficacy on Aphids, in Bean Field, three locations in Kermanshah, Markazi and Lorestan provinces were selected. This study was implemented in a completely randomized complete block design with 5 treatments and 3 replications. Treatments including required insecticides Acephate (Lancers® DF 97% at 1 and 0.75 kg ha-1) (2.5 and 1.8 g/l), Imidacloprid (Confidor® SC 35 %) at 250 ml ha-1, (0.6 ml/l) Pymetrozine (Chess® WG 50%) at 0.5 kg ha-1, (1.25 g/l) Pirimicarb (Pirimor® WP 50%) at 0.5 kg ha-1, (1.25 g/l) and control (WATER). Spraying was performed in each area according to the time of pest emergence. Samples were collected one day before and 3, 7 and 14 days after treatments. Leaf sampling was used to determine aphid density of each plot. The results showed that on the third day after spraying in Kermanshah, Imidacloprid and Acephate treatments at concentrations of 1 and 0.75 kg ha-1 respectively, had the highest effect. At the same time, in the Markazi province, Acephate 1kg ha-1 was significantly different from other treatments. In Lorestan, on the third day, no significant differences were observed between treatments, but the Acephate 1 kg ha-1 was the highest efficiency. Acephate (0.75 kg ha-1) can be recommended for bean aphid's control.

    Keywords: Acephate, aphid, Bean, control, Field