فهرست مطالب

نشریه کلام حکمت
پیاپی 3 (بهار و تابستان 1398)

  • تاریخ انتشار: 1398/06/01
  • تعداد عناوین: 5
|
  • سکینه رستگاری مقدم صفحات 1-90

    مسئله چیستی و فلسفه امامت، یکی از مباحث کلیدی جهان اسلام است که از صدر اسلام تا کنون، موافقان و مخالفان بسیاری داشته و چه بسا طرفین، یکدیگر را تکفیر کرده و در پی آن انسان های متعددی کشته شده اند. بنابراین، به دلیل اهمیت مسئله امامت و تاثیر آن در بعد نظری و عملی مسلمانان، ضروری است از سوی اندیشمندان فرق اسلامی، در ابعاد مختلف این مسیله، تامل جدی صورت گیرد. در این پژوهش، دیدگاه ابن تیمیه در باب مسئله امامت بررسی شده و با اعتقاد شیعه مقایسه شده است. این پژوهش، بر دیدگاه آیت الله جوادی آملی نیز تکیه داشته و مسایلی مانند تعاریف شیعه و سنی از امامت، شرایط و ویژگی های امام، تعیین امام و فضایل ایمه اطهار (ع) بررسی شده است.

    کلیدواژگان: حقیقت امامت، ابن تیمیه، متکلمان شیعه، متکلمان اهل سنت، آیت الله جوادی آملی
  • سیده سمیه صدیقی صفحات 27-42

    امامت، یکی از مهم ترین مسایل اختلافی میان شیعه و اهل سنت است. اهل سنت نگرش و برداشتی متفاوت از شیعه، در باب امام و امور مربوط به آن دارد. آنها امامت را امری سیاسی و اجتماعی می دانند. بنابراین، واژه خلیفه به جای امام از سوی آنها استفاده می شود. سلفیه و ماتریدیه، دو گروه از اهل سنت هستند که جایگاه مهمی در دنیای امروز دارند. ماتریدیه، بزرگ ترین فرقه اهل سنت و سلفیه در عین کمی پیرو نسبت به ماتریدیه، جنجال برانگیزترین فرقه در دنیای امروز است. با بررسی دیدگاه دو گروه روشن شد که هر دو گروه، ویژگی هایی مانند اسلام، مرد بودن، آشکار بودن و قرشی بودن را برای امام کافی دانسته و ویژگی هایی مانند عدالت، علم جامع و عصمت را برای وی لازم نمی دانند. اگرچه برخی در جزییات این صفات اختلافاتی دارند، اما در اصل شرطیت یا عدم شرطیت آنها، توافق دارند. اهمیت این پژوهش از آن جهت است که این نوشتار با این موضوع، هم برای جامعه شیعه و هم اهل سنت مورد استفاده خواهد بود؛ برای شیعه، به جهت مقایسه این دو مذهب اهل سنت از نظر شباهت و تفاوت هایی که در نگرش آنها به ویژگی های امام وجود دارد و برای اهل سنت نیز از آن جهت که نوعی آگاهی بخشی نسبت به مبانی اعتقادی شان است، مفید خواهد بود.

    کلیدواژگان: امام، اهل سنت، سلفیه، ماتریدیه
  • فاطمه قمی، طاهره آل بویه* صفحات 43-55

    بحث حقیقت و کیفیت در امر دعا، یکی از مسایل مهم در فهم و تبیین دعاست. در این مقاله سعی شده تا حقیقت دعا تبیین شده و کیفیت دعا از دو حوزه نظری و عملی بررسی شود. مقاله حاضر در حد امکان، به حقیقت و کیفیت دعا با رویکردی قرآنی، و نیز با تاکید بر آرای فیلسوفان مسلمان مانند ملاصدرا، ابن عربی، امام خمینی (ره)، شهید مطهری و جوادی آملی بهره برده است.قرآن کریم و فلاسفه اسلامی، حقیقت دعا را قطع نظر داعی از ماسوی و توجه تام و قلبی به مدعو  می دانند. برای ایجاد این حالت برای داعی در زمینه کیفیت دعا، شایسته است اموری مانند ایمان به خدا، طهارت باطنی، اهمیت دادن به زمان و مکان دعا در نظر گرفته شود تا دعای او، حقیقت و کیفیت مطلوب الهی داشته باشد.

    کلیدواژگان: حقیقت دعا، کیفیت دعا، قرآن، فلاسفه اسلامی
  • حنیف فطریانی، فاطمه شریف فخر* صفحات 57-69

    این مقاله، ارتباط عقل نظری در مرتبه عقل مستفاد با عقل عملی در مقام فنا را با رویکرد فلسفی و عرفانی و با استفاده از آثار ملاصدرا و شارحان او بررسی می کند. از دیدگاه ملاصدرا، کمال نهایی در عقل نظری، اتحاد نفس با عقل فعال در مرتبه عقل مستفاد است که در این مرتبه، جوهر نفس بر اثر حرکت جوهری، تبدیل به جوهر عقلی شده و قدرت مشاهده عالم عقول را دارد. ملاصدرا غایت کمال عقل عملی را رسیدن به مقام فنای فی الله می داند که سالک، هیچ چیز غیر از ذات خدا را نمی بیند. نفس به اعتبار عقل عملی، قبل از رسیدن به مقام فنا، دارای مرتبه روح است که در این مرتبه، سالک بعد از طی مرتبه قلب، به عالم جبروت وارد شده و موجودات عقلانی آن عالم را می بیند. بنابراین، نفس به مرتبه ای می رسد که به اعتبار عقل نظری، عقل مستفاد می گوید و به اعتبار عقل عملی، مقام روح را تعبیر می کند. روشن است که مقام فنای فی الله بالاتر از مقام عقل مستفاد است. کمال عقل نظری در مرتبه عقل مستفاد و کمال عقل عملی در مقام فنای فی الله از سنخ علم و معرفت است و هر دوی آنها، از نوع علم خصوری است. تقاوت آن دو در این است که درک حضوری نفس در مقام فنای فی الله شدیدتر از درک نفس در مرتبه عقل مستفاد است. اتصاف به صفات و اخلاق الهی، در واقع مرحله پس از فناست، اما بخاطر تلازم میان فنا و بقا، می توان آن را کمال نهایی برای عقل نظری و عملی در نظر گرفت.

    کلیدواژگان: عقل نظری، عقل عملی، عقل مستفاد، مشاهده نزدیک، مشاهده دور، فنای فی الله
  • سمیه توسلی صفحات 71-90

    مسئله نجات و رستگاری، حکایت گر بزرگ ترین آرمان حیاط بشری است. اهمیت این مسئله سبب شده که ادیان و مکاتب فکری مختلف، هر یک نگاهی متفاوت و دیدگاهی خاص در این خصوص ارایه دهند. در این مقاله با نگاهی توصیفی-تحلیلی، مسئله نجات، از منظر سه مکتب فکری حکمت متعالیه در اسلام، ودانته در هندو و ماهایانه در بودا، بررسی می شود. نجات از منظر حکمت متعالیه، امری وجودی و تشکیکی است که به واسطه حرکت جوهری انسان آغاز شده و مساوق با ادراک است. بالاترین درجه آن یعنی تعقل، عبارت است از اتحاد نفس با حقایق وجودی. نجات از منظر مکتب ودانته، معرفت انسان به اتحاد نفس خویش با برهمن است؛ زیرا فنای محض در وجود مطلق است که مقصد و مقصود اصلی نجات و موکشه در این مکتب است. نجات از منظر مکتب ماهایانه، نایل شده به نیروانه است که از طریق فرونشاندن عطش تمایلات و خارج شدن از چرخه سمساره و رنج، و به واسطه طریق هشت گانه بودا تحقق می یابد.

    کلیدواژگان: نجات، حکمت متعالیه، ودانته، ماهایانه، موکشه، نیروانا