فصلنامه مطالعات مدیریت بر آموزش انتظامی
سال سیزدهم شماره 1 (پیاپی 49، بهار 1399)

دانشگاه عالی دفاع ملی برای سنجش آستانه تحمل آموزشی دانشجویان خود نیاز به پرسشنامه معتبر و قابل قبول دارد که عوامل تشکیل دهنده آن هم راستا با افزایش تحمل و ارتقای سطح فعالیت دانشجویان در شرایط دشوار باشد؛ یعنی عواملی که بهبود در آن ها بتواند سازمان را به سمت سرآمدی هدایت کند. بدین منظور تلاش شده است تا بر اساس مدل تاب آوری مک کوبین و پاترسن پرسشنامه ای برای سنجش آستانه تحمل پلیس ایران طراحی شود. روش برای این منظور 2550 نفر از دانشجویان دانشگاه عالی دفاع ملی در سراسر کشور به وسیله روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و پرسشنامه را تکمیل نمودند. پایایی پرسشنامه از طریق ضریب آالفای کرانباخ و بازآزمایی و اعتبار سازه از طریق تحلیل عاملی تاییدی مورد بررسی قرار گرفت. به منظور طراحی، تدوین و هنجاریابی چنین پرسشنامه ای، ادبیات مربوط به تاب آوری و آستانه تحمل که به صورت مقاله و کتاب موجود بود، با دقت تمام مرور شد. در نهایت، تعاریف و مفاهیم آستانه تحمل به صورت 30 گویه در قالب پرسشنامه آستانه تحمل آموزشی طراحی گردید. نتایج نتایج نشان داد که 30 سوال پرسشنامه، 4 عامل را مورد اندازه گیری قرار می دهد. این عوامل با توجه به مبانی نظری تحقیق و محتوای سوالات قرار گرفته روی عوامل تحت عناوین: 1- مهارت در روابط بین فردی، 2- آینده-نگری، 3- هیجان مدار - مساله مدار بودن، و 4- ارزیابی موقعیت تمرکز دارد. نام گذاری شدند.

هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه هوش هیجانی معلم با شادکامی و خودکارآمدی دانش آموزان دبستان های دخترانه قزوین می باشد. روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی می باشد . جامعه آماری آن شامل کلیه معلمان پایه ششم ابتدایی و دانش آموزان شان در نیمه اول سال 98 در مدارس ابتدایی ناحیه یک شهر قزوین می باشد. که با روش نمونه گیری خوشه ای و براساس جدول مورگان 28 معلم و 234 دانش آموز به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده از پرسشنامه های هوش هیجانی شرینگ، شادکامی آکسفورد و پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر استفاده شد. در نهایت داده های از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاصل از مطالعه حاضر گویای آن بود که بین هوش هیجانی معلمان و ابعاد آن با خودکارآمدی و شادکامی دانش آموزان همبستگی مثبت معنادار وجود دارد. همچنین خودانگیزی، خودآگاهی، خودکنترلی، هوشیاری اجتماعی و مهارت های اجتماعی معلم قادر به پیش بینی خودکارامدی دانش آموزان می باشد و خودآگاهی و خودکنترلی معلم قادر به پیش بینی شادکامی دانش آموزان است.

پژوهش حاضر، باهدف بررسی وضعیت کیفیت خدمات آموزشی پردیس علوم اجتماعی و رفتاری دانشگاه تهران از دیدگاه دانشجویان تحصیلات تکمیلی براساس مدل هدپرف صورت گرفته است. روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر شیوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی پردیس علوم اجتماعی و رفتاری دانشگاه تهران در سال تحصیلی 97 - 1396 می باشد، که بر اساس آخرین آمار و اطلاعات موجود 4639 نفر اعلام شده است؛ که با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران تعداد 355 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق-ساخته کیفیت خدمات آموزشی که براساس مدل هدپرف ساخته شده، استفاده شده است. جهت تعیین روایی پرسشنامه، از روایی محتوایی و سازه استفاده شد. همچنین پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ «92/0»، ارزیابی شد. یافته ها نشان داد: 1) وضعیت کیفیت خدمات آموزشی و کلیه مولفه های پایین-تر از حد متوسط قرار دارند، به غیراز مولفه جنبه های تحصیلی که در حد متوسط است. 2) وضعیت کیفیت خدمات آموزشی از نظر سن و مقطع تحصیلی تفاوت معناداری ندارد ولی از نظر جنسیت و دانشکده محل تحصیل تفاوت معنادار است. 3) نتایج آزمون رتبه بندی فریدمن نشان داد مولفه های کیفیت خدمات آموزشی از نظر اهمیت با یکدیگر متفاوت هستند و می توان آن ها را اولویت بندی کرد به طوری که به ترتیب جبه های تحصیلی، جنبه های غیرتحصیلی، قابلیت اطمینان و همدلی بیشترین تا کمترین اهمیت را دارند.

یکی از مشکلات تحصیلی دانشجویان دانشگاه علوم انتظامی امین عدم آشنایی آنان با روش های صحیح مطالعه می باشد. آموزش روش های مطالعه به دانشجویان می تواند در کیفیت یادگیری آنها نقش موثری داشته باشد. کاربرد فنون بهتر، مطالعه را آسانتر، سریع تر و لذت بخش تر می سازد. در نتیجه، علاقه ی دانشجو نسبت به مطالعه افزایش می یابد و سبب می شود تا او به مطالعه بیشتری بپردازد و در زمان کمتر مطالب بیشتری را بخواند.این پژوهش به منظور بررسی تاثیر شیوه های مطالعه (مردر و پرسیدن دو جانبه) برمیزان یادگیری دانشجویان سال اول دانشگاه علوم انتظامی امین انجام گرفته است. آزمودنی های این پژوهش شامل 80 نفر از دانشجویان سال اول دانشگاه علوم انتظامی درسال تحصیلی 1397بودند. که بوسیله روش نمونه گیری تصادفی 3 کلاس انتخاب شد. دو کلاس به عنوان گروه آزمایش و یک کلاس به عنوان گروه گواه انتخاب شدند. ابتدا برای آزمودنی های هر سه گروه پیش آزمونی اجرا شد و سپس آموزش روش های مهارت های مطالعه برروی گروه های آزمایشی در مدت 8 جلسه 45 دقیقه ای در طول ترم اجرا گردید. در پایان ترم پس آزمون اجرا شد در این پژوهش مهارت های مطالعه به عنوان متغیرمستقل ، میزان یادگیری به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شد. برای آزمون فرضیه های پژوهشی از آزمون t همبسته و ANCOVA استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که بین میزان یادگیری دانشجویان آموزش دیده به شیوه مهارت های مطالعه(مردر و پرسیدن دو جانبه) با گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد.

هدف اصلی این مقاله، واکاوری بستر ها و برنامه های لازم برای تدریس با کیفیت اعضای هیات علمی دانشگاه ها است. این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی و کمی انجام شده است؛ به همین منظور در مرحله کیفی، تعداد 12 نفر از خبرگان آموزش دانشگاهی به صورت هدفمند و با راهبرد نمونه گیری نظری انتخاب شده و به صورت نیمه ساختار یافته مورد مصاحبه قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از تکنیک تحلیل موضوعی (تم) استفاده شد. پس از پیاده سازی محتوای مصاحبه ها و تحلیل مقدماتی آن ها، کدها یا مفاهیم اولیه شناسایی و به منظور دستیابی به مقوله های اصلی کدهای مشابه در طبقه هایی خاص قرار گرفتند. در نهایت برای هر یک از طبقات عنوانی که دربرگیرنده کل کدهای آن طبقه باشد، انتخاب گردید. در نتیجه این مطالعه بستر ها و برنامه های لازم برای تدریس با کیفیت اعضای هیات علمی دانشگاه ها مشخص گردید که به اعتقاد خبرگان پژوهش دانشگاهی، بستر و زمینه لازم در تدریس شامل مولفه های؛ رسالت و ماموریت، فرهنگ و زمینه، قوانین و مقررات و ساختار، و برنامه ریزی لازم استاد برای تدریس شامل مولفه های؛ شناخت مخاطب و نیازها و انتظارات، تدوین اهداف، تدوین برنامه/ طرح درس، تدارک محیط آموزشی و تجهیزات و تعیین وظایف استاد از اهمیت برخوردار می باشند. در مرحله کمی چهارچوب به دست آمده در نمونه انتخاب شده از اعضای هیات علمی دانشگاه شاهد مورد بررسی و الگوی استخراج شده مورد تایید قرار گرفت.

در دنیای پرشتاب وسرشار از رقابت امروز، آنچه که برتری شرکت ها و سازمان ها بر یکدیگر را تضمین نموده می کند، برخورداری از منابع انسانی با استعداد است، چرا که دامنه آن از حیث موضوعی قوی بوده و بررسی و ارزشیابی به کارگیری مدیریت استعداد و عملکرد سازمان و آگاهی از توانمندی ها و کاستی ها در به کارگیری مدیریت استعداد، در اجرای عملکرد بهتر، از اهمیت خاصی برخوردار است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی رابطه بین مدیریت استعداد و عملکرد سازمانی است که این هدف اصلی در قالب شش هدف فرعی بررسی شده است. جامعه آماری پژوهش شامل 850 نفر از کارکنان شهرداری منطقه 2 تهران است که با روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 254 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش از آمار توصیفی، آزمون تحلیل همبستگی، آزمون رگرسیون خطی، تحلیل عاملی تاییدی با معادلات ساختاری همراه با خودگردان سازی با نرم افزار AMOS و تحلیل عاملی تاییدی با معادلات ساختاری همراه با خودگردان سازی با الگوریتم حداقل مربعات جزیی توسط نرم افزار SMAR PLS استفاده شد. برای جمع آوری نظرات، از ابزار پرسش نامه استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که دو فرضیه رابطه شناسایی و تفکیک کارکنان مستعد و عملکرد سازمانی و به کارگیری استعداد و عملکرد سازمانی تایید نشدند و بقیه فرضیه ها مورد تایید قرار گرفته اند.

هدف اصلی این پژوهش تبیین رابطه مهارتهای ارتباطی اساتید مرکز علمی کاربردی فاتب با کیفیت تدریس آنان از دیدگاه دانشجویان بود. روش انجام این پژوهش همبستگی و جامعه آماری آن را کلیه دانشجویان کاردانی و کارشناسی سال تحصیلی 97-98 مرکز علمی کاربردی فاتب به تعداد 340 نفر تشکیل داده بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی تعداد 181 نفربا استفاده از جدول مورگان به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های مهارتهای ارتباطی بارتون جی و کیفیت تدریس سراج (2003) استفاده گردید که پایایی آنها به ترتیب 75/0و 83/0 محاسبه شد. روایی  محتوایی پرسشنامه ها توسط اساتید و کارشناسان مورد تایید قرار گرفت. به منظور تحلیل داده های این پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه  استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان داد که بین مهارتهای ارتباطی (کلامی، غیرکلامی، بازخورد و خودافشایی) اساتید و مهارت تدریس آنان از دیدگاه دانشجویان رابطه مثبت معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که تمامی هر چهار مهارت ارتباطی اساتید، دارای توان پیش بینی معنادار برای مولفه مهارت تدریس آنان می باشند.