فهرست مطالب

راهبرد فرهنگ - پیاپی 48 (زمستان 1398)

فصلنامه راهبرد فرهنگ
پیاپی 48 (زمستان 1398)

  • تاریخ انتشار: 1399/03/25
  • تعداد عناوین: 7
|
  • ابراهیم اخلاصی*، یاسر رستگار صفحات 7-46

    هدف پژوهش اکتشافی، توصیفی و تفسیری حاضر تبیین چرایی و پیامدهای پیدایش عادت واره های متعارض با الزامات نهادی علم در میان پژوهش گران علوم انسانی از منظر مشارکت کنندگان در تحقیق است. بدین منظور، 35 نفر عضو هییت علمی و دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه علامه طباطبایی، در قالب نمونه گیری هدفمند انتخاب و فرایند نمونه گیری از آنها تا رسیدن به مرحله اشباع ادامه یافته است. داده ها به کمک مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته و گپ وگفت های دوستانه، جمع آوری و سپس، تحلیل شده اند. به موجب واکاوی مضمونی داده ها، عدم انباشت تجربه پژوهشی و ضعف اشتراک دانش در اجتماع علمی، ابهام در استانداردهای پژوهشی، هزینه هراسی، مضیقه های انگیزشی و روانی، دوگانه مطالعه و اقتصاد و تاملات بازاندیشانه معرفت شناختی، مضامین شش گانه ای هستند که عادت واره های متعارض با الزامات نهادی علم را در پژوهش های علوم انسانی تبیین می کنند. تصمیم سازی مستقل از پژوهش و تکانه های مدیریتی شدید، سیاست گذاری پر هزینه، فروکاست سرمایه اجتماعی و احساس استغنای برنامه ریزی از یافته های پژوهشی علوم انسانی مضامینی هستند که پیامدهای حاصل از وجود عادت واره های متعارض با الزامات نهادی علم را بازنمایی می کنند. برداشت تفسیری تر از نوع روابط میان مضامین برساخت شده نشان می دهد ناروایی های مرتبط با اخلاق پژوهش ذیل مقوله مرکزی فقدان اجتماع علمی قابل فهم است؛ بر همین مبنا، تکوین اخلاق علمی موکول به تحقق اجتماع علمی نقش آفرین خواهد بود که در پی آن اخلاق پژوهشی از سطح ترجیحات شناخت انگارانه فردی خارج و تبدیل به امری نهادی، با سویه های جامعه شناختی می گردد. ارتقاء مذکور متضمن پاسداشت بازاندیشی های معرفت شناختی حول معنای علم و اخلاق پژوهش، تامل پیرامون نسبت میان علم و جامعه، و بازآفرینی های ساختاری برآمده از موارد فوق، در مقام سیاست گذاری و برنامه ریزی خواهد بود.

    کلیدواژگان: جامعه دانایی محور، دانشگاه، پژوهش، علوم انسانی، اخلاق علمی، توسعه اجتماعی
  • علی چاپرک، امین قانعی راد، محمد مهدی ذوالفقارزاده* صفحات 47-68

    در مراحل رشد و تثبیت هر حوزه علمی، توجه به مبانی فلسفی آن و به ویژه مبانی معرفت شناختی، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. آینده پژوهی هم اکنون در این مرحله قرار دارد. با وجود کار های خوبی که در حوزه معرفت شناسی آینده پژوهی صورت گرفته، اما این تلاش ها با سه مشکل روبرو هستند؛ اول، اکثر این تلاش ها به صورت مجزا و مستقل از هم صورت گرفته اند و فاقد مبانی مشترک اند، دوم، اکثر این نوشته ها با مفروض گرفتن نظریات و پارادایم هایی در حوزه فلسفه و معرفت شناسی، سعی در به کار بستن آنها در حوزه آینده پژوهی دارند و کمتر به طور مستقیم با سوالات معرفت شناختی مرتبط با این حوزه به مثابه سوالاتی اصیل درگیر شده اند. و سوم، اکثر نوشته ها در حوزه معرفت شناسی آینده پژوهی، در چارچوب رویکرد تحلیلی و فلسفی به مسئله معرفت شناسی محصور شده اند و به پیشرفت های اخیر حوزه معرفت شناسی به ویژه چرخش اجتماعی کمتر توجه دارند. از این رو، هدف ما در این مقاله، استفاده از نظریه های اخیر معرفت شناسی اجتماعی در حوزه مطالعات علم و فناوری، به ویژه چرخش اجتماعی است تا در نتیجه، نخست، یک صورت بندی کلی از چارچوب معرفت شناسی آینده پژوهی ارایه دهیم و سپس، براساس چارچوب فوق، پاسخ هایی اولیه برای پرسش های معرفت شناختی آینده پژوهی پیشنهاد کنیم.

    کلیدواژگان: معرفت شناسی، آینده پژوهی، چرخش اجتماعی، معرفت شناسی اجتماعی
  • ایمان عرفان منش*، سهیلا صادقی فسایی صفحات 69-100

    نویسندگان تلاش کرده اند با استفاده از بینش نظری و تحلیلی «گیدنزی کاستلزی» درباره تغییرات عصر جدید و اقتضایات جامعه اطلاعاتی و اتخاذ مطالعه ای اکتشافی، مسایل اجتماعی نوظهور در روابط نظارتی میان والدین و فرزندان را از نگاه کنشگران درگیر با موضوع شناسایی کنند. تکنیک پژوهش مصاحبه های نیمه ساختاریافته بوده است. در این راستا، با 120 نوجوان و 20 نفر از مادران و پدران در شهر تهران براساس نمونه گیری هدفمند و تیپیک مصاحبه شده است. تحلیل توصیفی تفسیری براساس فرآیند کدگذاری، الگویابی و سنخ یابی انجام شده است. محور های کلی برخی از مهم ترین دستاورد ها و نتایج مقاله عبارت اند از: 1. سنخ شناسی محدودیت ها و قواعد نظارتی؛ 2. سنخ شناسی نوجوانان براساس مواجهه با نظارت ها؛ 3. مسایل مربوط به حریم شخصی و قدرت مهار نوجوانان؛ 4. شکل گیری مسایل و استراتژی های جدید در خرید فناوری ها و 5. ملاحظات و چالش های جدید والدین. در مجموع، به نظر می رسد که نوعی اخلاق خانواده بنیان در زمینه مواجهه با فناوری ها در حال شکل گرفتن است؛ به طوری که به رغم پاره ای از مسایل و چالش ها، ایدیولوژی والد فرزندی سبب احیا و تداوم برخی حریم های اخلاقی و روابط نظارتی می شود. در این باره، پنج سنخ از خانواده شناسایی و معرفی شده اند.

    کلیدواژگان: مسئله اجتماعی، فناوری های ارتباطی و اطلاعاتی، نظارت، والدین، فرزندان نوجوان
  • آرش حسن پور*، وحید قاسمی، احسان آقابابایی، محمد رضایی، علی ربانی صفحات 101-145

    پس از انقلاب اسلامی، یکی از حوزه هایی که در ساحت فرهنگی دچار تحول جدی شد، نهاد سینما بود. سینما از آغاز انقلاب چونان ابزاری فرهنگی مورد توجه شایان بوده تا از آن به عنوان وسیله ای برای ترویج دین استفاده گردد. در این پژوهش با مطالعه 44 نمونه از آثار سینمای دینی پس از انقلاب با روش تحلیل گفتمان و نشانه شناسی گفتمانی تلاش شده است تا به این سوالات پاسخ داده شود که گفتمان های سینمای دینی پس از انقلاب کدام اند و چه صورت بندی و زمینه مندی گفتمانی دارند. نتایج این مطالعه نشان می دهد پس از انقلاب اسلامی متون سینمایی در گفتمان های پنج گانه ی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، شهرگریزی و روستاگرایی، فردیت خواهی، تساهل و تکثرگرایی و بازگشت جای می گیرند. این گفتمان ها به ترتیب سوژه مطلوب خود با عنوان سوژه قدسی انقلابی، مکان معنا، فردیت خواه، تساهل گرا و مومن مصلح مکلف را آفریده اند. نتایج این مطالعه همچنین موید آن است که ستیز های معنایی گفتمان دینداری تساهل و تکثرگرا و گفتمان فردیت خواهی با گفتمان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و گفتمان بازگشت، محسوس و هویدا است. همچنین بین گفتمان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، شهرگریزی و روستاگرایی و بازگشت همپوشانی هایی از حیث دال های مشترک موجود است.

    کلیدواژگان: گفتمان، سینمای دینی، گفتمان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، گفتمان شهرگریزی و روستاگرایی، گفتمان فردیت محور، گفتمان تساهل و تکثرگرایی و گفتمان بازگشت
  • علی زاده محمدی* صفحات 147-168

    روان شناسی وحدت مدار با اتکا به نگرش وحدت انسان و جهان و ساختار، با برداشتی متمایز از فلسفه وجودی و پدیدارشناسی، نظام منسجمی از مفاهیم روان شناسی ارایه می کند که او را از دیگر مکاتب روان شناسی به ویژه روان شناسی انسان گرا و رفتاری و تحلیلی فروید متمایز می سازد. هدف مقاله حاضر، تدوین رویکرد روان شناسی بومی مبتنی بر جهان بینی وحدت است که شالوده نظام فکری، دینی و فرهنگی شرق را در تقابل با رویکرد های روان شناسی مبتنی بر فلسفه پدیدارشناسی شکل می دهد. این مقاله با طرح ماهیت وحدانی انسان بر اصالت های فطری روان شناختی مبتنی بر وحدت و معناداری و غایت مداری ذاتی انسان تاکید دارد و بدین ترتیب در تبیین مولفه های روان شناختی، مفروضات ساختاری ای ایجاد می کند که آن را از مکاتب روان شناسی پدیدارشناختی و انسان گرا کاملا متمایز می سازد. از آنجا که در این رویکرد آغاز و جهت و غایت وحدانی برای ماهیت انسان توصیف می شود این نظریه می تواند ایده معنایی غایت گرایانه را در روان شناسی توسعه دهد.

    کلیدواژگان: روان شناسی وحدت مدار، رویکرد بومی، نگرش وحدانی، معناگرایی
  • نگین حجتی*، مرجان سادات نعمتی مهر صفحات 169-194
    افزایش جمعیت و تمایل مردم به سکونت در شهرها، منجر به ظهور گونه های متنوعی از شهرنشینی در سال های اخیر شده است. ساکنان شهرها، امروزه نه به دلیل تناسبات فرهنگی و اجتماعی، بلکه با هدف استفاده از تسهیلات و خدمات شهری دور یکدیگر جمع شده اند. همین دلیل سبب قرارگیری گروه های مختلف فرهنگی و اجتماعی در کنار همدیگر، صرفا به جهت برخورداری از خدمات و فارغ از تناسبات فرهنگی گردیده و فرهنگ شهروندان را تحت الشعاع قرار داده است. به منظور توقف این روند، یکی از اهداف اصلی برنامه ریزی شهری و برنامه ریزی فرهنگی، تمرکز بر ارتقای فرهنگی شهر ها و دستیابی به پایداری فرهنگی، تنوع فرهنگی و هویت و شخصیت فرهنگی شناخته می شود. هدف این مقاله، ارایه و اولویت بندی شاخص های برنامه ریزی فرهنگی در شهر های ایران در راستای رسیدن به پایداری با تاکید بر بعد فرهنگی در ساختار مفهوم پایداری است. این مقاله که در گروه مقالات توصیفی تحلیلی است، با استفاده از روش مطالعه اسنادی و تحلیل محتوا، شاخص های برنامه ریزی فرهنگی را استخراج و اولویت بندی کرده است. در گام بعدی پس از استخراج شاخص ها و به منظور اولویت بندی آنها، وزن دهی به شاخص ها به روش «وزن دهی نوسانی» توسط گروه متخصصان صورت گرفته است. نتایج حاصله نشان می دهد که شاخص های «درصد هزینه های اقلام فرهنگی در مجموع هزینه های خانوار»، «درصد درآمد های خانوار از مشاغل فرهنگی»، «میزان استفاده از سمبل ها و نماد ها در شهر» و « تعداد شخصیت های فرهیخته و شناخته شده در شهر» از مهم ترین شاخص های تحقق برنامه ریزی فرهنگی در شهر های ایران به شمار می روند که همین امر خود نشانگر آن است که تا چه میزان، طراحی شهری بر برنامه ریزی فرهنگی شهر ها موثر است و پرداختن به امر برنامه ریزی فرهنگی، صرفا امری برنامه ریزانه نبوده و حوزه طراحی شهری را نیز در بر می گیرد.
    کلیدواژگان: پایداری، برنامه ریزی فرهنگی، برنامه ریزی شهری، طراحی شهری، شهرهای ایران
  • بهنام طالبی طادی*، حسین علی سعدی، محمدحسین بیاتی صفحات 195-223

    نظام سازی به معنای شناسایی و طراحی الگو های کلان و تنظیم کننده متغیر های دخیل در یک شبکه ارتباطی است. ماهیت این موضوع، به گونه ای است که یک دانش خاص را نمی توان متولی پرداختن به آن قرار داد، بلکه باید آن را موضوعی فرارشته ای دانست که دانش های مختلف در یک آمیزش بین رشته ای می توانند آن را محقق کنند. آیت الله سیدمحمدباقر صدر از جمله اندیشمندانی است که موضوع نظام سازی و کشف نظام واره های جامعه انسانی را مطرح نموده و از دریچه دانش فقه به این مقوله پرداخته است. لذا در این نوشتار مبادی انسان شناسانه موثر در مولفه های فقهی نظام ساز با تاکید بر آراء آیت الله سیدمحمدباقر صدر مورد بررسی قرار می گیرد تا تاثیر دانش هایی همچون کلام و فلسفه در تحلیل های نهایی دانش فقه پیرامون موضوعاتی همچون جایگاه مردم در حکومت و نسبت آنها با ولی امر آشکار شود. نوآوری این نوشتار از این جهت است که با توجه به قرایت نوین شهید صدر نسبت به «انسان شناسی» دینی، می توان قرایتی از ابتناء نظام سازی فقهی بر مبادی انسان شناسانه و مقوله اعتباریات شریعت ارایه نمود. این فرآیند مجموعه معارف فلسفی، کلامی و فقهی را در خط سیر واحدی قرار می دهد که رویکرد انسان شناسانه مرتکز از آن اثرات مستقلی در تکون منطق نظری نظام سازی فقهی خواهد داشت.

    کلیدواژگان: نظام سازی، فقه، انسان شناسی، اعتباریات، صدر
|
  • Arash Hasanpour *, Vahid Qasemi, Ehsan Aghababaei, Mohammad Rezaei, Ali Rabbani Pages 101-145

    In this study, with the study of the forty four sample of the works of religious cinema after the revolution with the method of discourse analysis and discursive semantics, it has been tried to answer the following questions: what are the discourses of religious cinema after the revolution and what they have in discourse formulation and context. The results of this study show that, after the Islamic Revolution, cinematic texts have been found in five discourses of the Islamic Revolution, Sacred Defense, escaping urbanization and favoring life in villages, individuality, tolerance, pluralism and return. These discourses have, in turn, arranged their ideal and normal object as the sacredly revolutionary subject, the place of meaning, individualist, tolerant, and responsible truthful believer. The results of this study also confirm that semantic conflicts of tolerant religious discourse and the discourse of individualism with the discourse of the Islamic Revolution as well as the Sacred Defense and the discourse of return are tangible. Moreover, there are some overlaps regarding common denominators between the discourses of the Islamic Revolution and the Sacred Defense, urbanization and favoring life in village as well as the return. In the discourse of religious cinema, we do not see plurality of subjects and they have a limited space for functionality. Subjects' functionality is also continually attacked by structural forces.

  • Ali Zadeh Mohammadi * Pages 147-168
  • Negin Hojjati *, Marjan Nemati Mehr Pages 169-194
    The increase in population and their desire to settle in the cities has led to the emergence of various types of urbanization in recent years. Citizenary are gathered together not for cultural and social proportions, but for the purpose of utilizing urban amenities and services. This led to the diversion of different cultural and social groups alongside each other, solely for the purpose of enjoying services, without regard to cultural proportions, and overturning the culture of the citizenry. In order to stop this process, one of the main goals of urban planning and cultural planning should be to focus on promoting the culture of cities. The purpose of this article is to present and prioritize the cultural planning indicators in the cities of Iran in order to achieve sustainability. This article is in the descriptive-analytic article group and has used document analysis and content analysis method to extract cultural planning indicators. After that weighing the indicators was done by "swinging weight gain" by the group of experts. The results show that the indicators "Percentage of cost of cultural items in total household costs", "Percentage of household income from cultural activities", "Use of symbols and symbols in the city" and "Number Famous and well-known personalities in the city "are among the most important indicators of cultural planning realization in Iranian cities, which shows how far urban design on urban cultural planning It is effective, and paying attention to cultural planning is not merely programmatic, it also covers urban design.
    Keywords: Sustainability, Cultural planning, Urban planning, Urban Design, Iranian cities
  • Behnam Talebi Tadi *, Hosseinali SaADi, Mohammad Hossein Bayati Pages 195-223