فهرست مطالب

امنیت بین الملل - پیاپی 5 (اردیبهشت 1398)

مجله امنیت بین الملل
پیاپی 5 (اردیبهشت 1398)

  • ویژه ی سیاست خارجی روسیه در غرب آسیا
  • تاریخ انتشار: 1398/02/17
  • تعداد عناوین: 9
|
  • عابد اکبری صفحه 4
  • مهدی هدایتی شهیدانی صفحه 14

    روسیه ضمن تاکید بر ساختار چندقطبی نظام بین الملل، به دنبال بازیافت قدرت و عظمت تاریخی و ترفیع جایگاه خود در سلسله مراتب قدرت بین المللی است. در قلب درگیری های اوکراین و سوریه به خوبی مسئله چانه زنی روسیه با غرب را می توان مدنظر قرار داد: روسیه به شدت از نظم فعلی بین المللی ناراضی است؛ اما به وسیله معامله بزرگ (پیمان امنیتی بین المللی، پایان دادن به سلطه آمریکا و ناتو در اروپا، و پذیرش حوزه نفوذ قدرت های منطقه ای در منطقه مورد نفوذ) می تواند مشکلات دوجانبه را با چانه زنی و به وسیله توافقنامه پایدار حل وفصل کند. طرح روسیه برای به تعادل کشیدن اوراسیا ازطریق یکپارچگی و قاطعیت قابل توجه درمورد بحران اوکراین، غربی ها را وادار کرده است که پس از جنگ سرد دوباره پای میز مذاکره بنشینند. درگیری در سوریه و فرصت به دست آمده برای حفظ دولت قانونی سوریه و تثبیت حضور خود در خاورمیانه به عنوان عامل ضروری برای افزایش چانه زنی درمورد آینده نظام جهانی و تجدیدنظر نظم بین الملل فعلی، قدرت روس ها در سیاست بین الملل را بهتر منعکس کرده است. اگرچه سیاست های ترامپ ممکن است کرملین و کاخ سفید را به سمت تعامل بیشتر درمورد مسایل حاد سیاست جهانی سوق دهد، اندک نشانه ای مبنی بر همگرایی موقت در روابط دو طرف مشاهده می شود. هیچ یک از مشکلات بنیادین بین روس ها و آمریکایی ها به سرعت قابل حل نخواهد بود. درعین حال، برای ترامپ مشکل است که روسیه را متقاعد کند که ایالات متحده با هرگونه امتیازاتی که ممکن است به روسیه درمورد آینده نظم جهانی ارایه دهد پایبند بماند. دیدگاه های سیاست خارجی، تاریخچه معاملات تجاری و سبک رهبری شخصیتی، ترامپ را یک شریک مذاکره غیرقابل پیش بینی نشان می دهد.

  • علیرضا ثمودی پیله رود صفحه 28

    اتحادیه اروپا با فاصله مهم ترین شریک تجاری روسیه است، به نحوی که 1/38 درصد واردات و 1/44 درصد صادرات این کشور را تشکیل می دهد. روسیه امنیت را عنصر محوری سیاست بین الملل، و قدرت را همچنان سکه رایج روابط بین الملل می داند. از نظر مسکو، امنیت و حاکمیت مفاهیمی مرتبط به هم هستند. از نظر روسیه، بحران سال 2014 پیامد عوامل مخرب میان روسیه و غرب بوده است. گسترش ناتو، کم اهمیت شدن سازمان امنیت و همکاری اروپا، اقدامات ناتو در دهه نود درقبال یوگسلاوی، موضوع کوزوو، بی تفاوتی غرب در مقابل نگرانی های امنیتی روسیه (ازجمله انقلاب های رنگی) از عوامل موثر در بدبینی روسیه به غرب بوده است. در این بافتار متغیر جهانی، روابط روسیه با اتحادیه اروپا، از نظر مسکو چندان مهم تلقی نمی شود و وزن و اهمیت نسبی اروپا کاهش می یابد. فهم روسیه از مناسبات قدرت براساس الگوی قرن نوزدهم کنسرت اروپایی به عنوان الگویی برای شرایط کنونی، برای اتحادیه اروپا قابل قبول نیست. برخی از کنشگران در درون اتحادیه اروپا، میان رویکردهای بروکسل و روسیه به نظام بین الملل، نوعی تفاوت بنیادین می بینند که به زودی قابل حل وفصل نیست. در شرایط کنونی، بحران اوکراین همچنان مانع مهمی در بهبود روابط مسکو _ بروکسل است که نمی توان به پیشرفت حل وفصل آن در آینده نزدیک امیدوار بود. هم اکنون نه تنها شراکت راهبردی موردنظر در دهه نود، بلکه رابطه کارآمد میان دو طرف نیز به خطر افتاده است. هم مسکو و هم بروکسل یکدیگر را تهدید و مانعی برای شکل گیری نظم امنیتی اروپایی تلقی می کنند. چهار سناریوی پیش روی مسکو و بروکسل عبارت اند از: 1. سناریوی همکاری عملگرایانه، 2. سناریوی خانه مشترک، 3. سناریوی همکاری ازبین رفته، و 4. سناریوی صلح سرد.

  • عابد اکبری صفحه 42

    کشورهای اروپای غربی متشکل از فرانسه، آلمان، و بریتانیا کوشیده اند نقش سیاسی پررنگی را در غرب آسیا با هدف حفظ امنیت اروپای شرقی، ممانعت از انتقال بحران های غرب آسیا و شمال آفریقا به اروپا، و همچنین بهبود وجهه سیاسی و دیپلماتیک اتحادیه اروپا ایفا نمایند. ایفای نقش فعال در غرب آسیا با اولویت های متفاوتی در روند بازسازی سوریه ازسوی بازیگران اروپایی پیگیری می شود. حضور روسیه در سوریه و دستاوردهای کرملین در این کشور، بروکسل را در مسیر نقش آفرینی در سوریه، با محدودیت مواجه می سازد. درک اروپای غربی از حضور روسیه در سوریه، در آغاز متاثر از دغدغه رفع تهدیدات و بحران های غرب آسیا بوده است که در این تصویر، روسیه در نقش کارگزاری صادق و ضامن امنیت اروپا بی آنکه مسیولیتی به او سپرده شود ارزیابی می شود. در ثبات آتی سوریه، بروکسل قایل به نقش برجسته روسیه نیست؛ لذا کاهش وابستگی دمشق به مسکو و تدوین راهبرد جدید ناتو را دنبال می کند.

  • زهره خانمحمدی صفحه 50

    معادلات در منطقه جنوب آسیا در قالب اهمیت عوامل جغرافیایی و ژیوپلیتیک برای امنیت ملی قابل تحلیل و بررسی است. منطقه جنوب آسیا به ویژه بخش غربی آن به لحاظ حضور بازیگرانی چون: هند، پاکستان و افغانستان اهمیت ویژه ای دارد، به طوری که معادلات منطقه در پرتو کنشگری آنها و هم پیمانان و شرکای بین المللی رقم می خورد. صف بندی موجود در منطقه، ایالات متحده، چین و روسیه را بازیگران نقش آفرینی نشان می دهد که قادر به ایجاد نظم، میانجی گری یا حتی برهم زدن ترتیبات موجود هستند. کشورهای هند، پاکستان و افغانستان واقع در جنوب آسیا به عنوان منطقه حایل با خارج نزدیک روسیه در هندسه سیاست خارجی این کشور جایگاه ویژه ای دارند و تحولات آنها ازسوی رهبران کرملین با جدیت تمام دنبال می شود. موضوعاتی چون: تروریسم و افراط گرایی، قاچاق مواد مخدر و ایجاد تنش و ناآرامی در کشورهای فوق، نگرانی های عمده مسکو را در رابطه با آنها شکل می دهد. در سال های اخیر، رویکرد مسکو در مقابل معادلات این منطقه به سوی ایجاد همکاری و تعامل میان مسکو و طالبان ازیک سو و مدیریت تنش های هند و پاکستان ازسوی دیگر بوده است. سیاست روسیه در منطقه جنوب آسیا مبنی بر برقراری توازن میان بازیگران در سه سطح اهداف داخلی، منطقه ای و بین المللی قابلیت تحلیل دارد: سطح داخلی: ممانعت از تسری ناآرامی به منطقه خارج نزدیک؛ سطح منطقه ای: ارتقاء نقش امنیتی خود در سازمان همکاری شانگهای با به عضویت درآوردن هند و پاکستان و مدیریت تنش میان آنها؛ و سطح بین المللی: احیا و تثبیت جایگاه خود در مقام قدرت بزرگ در معادلات بین المللی در خلا حضور ایالات متحده.

  • حسین عسگریان صفحه 59

    در دوران پس از بهار عربی، مسیر برای ورود گسترده روسیه به خاورمیانه باز شده و این کشور دیگر حاضر به ایفای نقش حداقلی در منطقه نیست. روس ها خود را قدرت بزرگ تعریف کرده و بر این باورند که ظرفیت و توان سیاسی برای اعمال نفوذ فراتر از مناطق همسایگی خود را دارند. به طور کلی می توان گفت از سال 2012، روسیه سه دسته بندی از اهداف خود را برای این منطقه تعریف کرده است: 1. اهداف اقتصادی شامل: مقابله و جبران فشار تحریم ها بر اقتصاد خود، حفظ منابع درآمدی و حفاظت از منافع کمپانی های انرژی و سهم آنها در بازارهای مختلف، 2. اهداف سیاسی شامل: تلاش برای مقابله با انزوای کامل بین المللی، ایجاد اهرم های فشار موثر بر رفتار آمریکا و اتحادیه اروپا، ارتقاء مفهوم روسی نظم جهانی معقول و شکل دادن به افکار عمومی در روسیه، و 3. اهداف امنیتی شامل کاهش تهدیدات علیه روسیه و فضای به جامانده از شوروی سابق ناشی از تحولات در خاورمیانه. از مهم ترین دلایل اثرگذار بر تغییر سیاست خاورمیانه ای روسیه می توانیم به نگاه این کشور به خاورمیانه در متن گسترده تر رقابت ژیوپلیتیکی جهانی با آمریکا و متحدان غربی این کشور، نتایج حاصل از بهار عربی، شخصیت پوتین، تجربه ناکام نزدیکی به غرب در دهه 1990 و تلاش پوتین برای تحکیم جایگاه داخلی اشاره کنیم. درمجموع، دلایل روسیه برای برقراری رابطه ای جذاب با ایران عبارت اند از: متحد قوی در برابر مخالفت با آمریکا، شریک اقتصادی در برابر تحریم های غرب، و شریک در برابر مقابله با افراط گرایی سنی و تجزیه طلبی. اختلافات محتمل پیش روی روابط روسیه و ایران در دوران سوریه پساداعش بر سر جایگاه اسد در قدرت و سهم دو کشور در بازسازی سوریه می تواند بر تصمیم روسیه برای تغییر تدریجی توازن اثرگذار باشد. دراین بین، روس ها می دانند که با توجه به روابط پرتنش ایران با کشورهای منطقه و سیاست فشار حداکثری دولت ترامپ، ایران چاره ای جز سکوت در برابر سیاست های روسیه ندارد. براین اساس، به نظر می رسد روسیه و عربستان در تلاش مضاعف برای آن هستند که به تدریج طرح یکپارچه ای را برای نزدیکی بیشتر بدون تنش زایی (عربستان برای آمریکا، و روسیه برای ایران) طراحی کنند.

  • بهروز نامداری صفحه 72

    معادله انرژی در روابط مسکو ریاض در پس پرده توافقات ذیل قرار دارد: از جانب روسیه: نیاز بخش انرژی این کشور به سرمایه جهت توسعه؛ تلاش در نگهداشت بازارهای کنونی و گسترش آن با استفاده از روش های نوین تجاری مانند: تهاتر و سوآپ نفت خام با عربستان؛ متنوع کردن محصولات انرژی خود ازجمله در بخش پتروشیمی؛ تلاش برای در انزوا قرار دادن رقبای صنعت انرژی آن کشور به خصوص در حوزه گاز، با استفاده از قدرت اقتصادی و نفوذ مذهبی عربستان در بازارهای طبیعی ایران مانند: عراق و پاکستان؛ فرار از تحریم های آمریکا و کنترل قیمت جهانی. از جانب عربستان: یافتن متحدان جدید جهانی؛ برهم زدن ساختار اتحادها و ایتلاف های منطقه ای و جهانی؛ تحریک آمریکا به اجابت خواسته های ریاض؛ کمک به روسیه برای تسخیر بازارهای طبیعی انرژی ایران و قطع کردن بازوهای مالی و اقتصادی تهران. دلالت بر ایران: تسری روابط نزدیک روسیه و عربستان در حوزه انرژی به سایر بخش ها چون تسلیحات؛ نزدیکی ریاض به مسکو و فشار هرچه بیشتر بر آمریکا جهت تامین خواسته های عربستان و در نتیجه تحت فشار قرار گرفتن ایران از سوی واشینگتن در راستای تامین منافع ریاض؛ همکاری عربستان و روسیه علاوه بر حوزه امنیت و ژیوپلیتیک، صادرات انرژی ایران را تحت فشار قرار می دهد.

  • محمود شوری صفحه 85

    عبارت «نه خیلی دور، نه خیلی نزدیک» گویاترین گزاره برای توصیف روابط ایران و روسیه، نه تنها در بیش از ربع قرن گذشته، بلکه حتی برای آینده قابل پیش بینی است. طی این سال ها، نه جمهوری اسلامی ایران با وجود برخی نیازها و ضرورت ها حاضر به قرار دادن نام خود ذیل نام روسیه بوده و نه روسیه با وجود برخی انتظارات و تصورات، هزینه های مضاعفی را برای جمهوری اسلامی ایران در سطح بین المللی متقبل شده است. مسئله آینده همکاری های دو کشور در سوریه و واکنش روسیه به تشدید تحریم های آمریکا علیه ایران از موضوعات تعیین کننده در آینده روابط دو کشور هستند. در حیطه مسایل سیاسی، اگرچه ممکن است برخی تفاوت دیدگاه ها و مواضع درمورد مسایل مطرح شده میان ایران و روسیه وجود داشته باشد اما این اختلاف نظرها درحدی نیست که آینده همکاری های این دو کشور را خدشه دار کند. رهبری روسیه کاملا متوجه ضرورت و اهمیت حفظ و تداوم همکاری های دو کشور در مسئله سوریه هست. در موضوع بازسازی اقتصادی سوریه نیز درحال حاضر، مهم ترین مسئله تامین مالی هزینه های بازسازی است که نه ایران و نه روسیه از توانمندی اقتصادی زیادی برای حضور موثر و انحصاری در این فرایند برخوردار نیستند و به همین دلیل هم رقابت های دو کشور در این زمینه نمی تواند چندان تعیین کننده و موثر باشد. اعمال تحریم های جدید بر ایران، مسیرهای محدود همکاری های اقتصادی میان ایران و روسیه را با دشواری ها و دست اندازهای جدیدی مواجه کرده است.

  • صفحه 95

    ارتقاء سطح همکاری های ایران و روسیه به واسطه تحولات بین المللی، از سطح دیالوگ راهبردی به مشارکت راهبردی، سیاست گذاران در عرصه های کلان را ملزم به ترسیم نقشه راه به صورت جدی و عینی تر کرده است. در سال های اخیر، در روابط کلان میان ایران و روسیه، موضوع عدم توازن همکاری در عرصه های سیاسی _ امنیتی و اقتصادی حایز اهمیت است. مبنای ژیوپلیتیک و ایدیولوژیک در روابط ایران و روسیه مانع از غلبه شاخص های اقتصادی بر روابط شده است؛ زیرا عامل جغرافیا (همسایگی ایران و روسیه) و ژیواستراتژیک (برداشت جنگ سردی دو کشور درخصوص مخالفت هژمونی و یکجانبه گرایی ایالات متحده) اساس ارزیابی روابط طرفین و درنتیجه، حضور کمرنگ ایران در اقتصاد روسیه است. با وجود توسعه همکاری ها در حوزه های صنعتی که نشان از اراده دو کشور در مسیر ارتقاء مراودات اقتصادی دارد، سطح و وزن روابط در این حوزه چندان قابل اتکا نیست، به طوری که تراز تجاری ایران با روسیه همچنان منفی است. ازجمله موانع موجود در مسیر ارتقاء همکاری طرفین می توان به عوامل زیر اشاره کرد: نبود برنامه آمایش سرزمینی بلندمدت؛ تضعیف بخش خصوصی؛ نبود تنوع کالایی؛ نبود بسترها و زیرساخت های لازم؛ فضای رانتیر؛ تحریم؛ عدم رعایت استانداردهای تجاری؛ و فضای بی اعتمادی. فرصت های ارتقاء روابط اقتصادی طرفین به ترتیب ذیل هستند: بررسی سیاست های راهبردی روسیه در حوزه انرژی؛ تعاملات اروپا و روسیه؛ و بهره گیری از جغرافیای وسیع روسیه. با بررسی تاریخ اقتصاد روسیه و جایگاه ایران در آن، سطح همکاری دو کشور و موانع و فرصت ها دراین خصوص، لازم است تجویزهای راهبردی را به منظور اتخاذ سیاست های عملی ارایه داد: تقویت بخش خصوصی؛ تاکید بر نقش ایران در حوزه ترانزیت؛ بهبود بسترهای لازم (زیرساختی و دیپلماتیک)؛ ایجاد تراز تجاری مناسب؛ بهره مندی از ظرفیت های روسیه در حوزه انرژی؛ رفع موانع در حوزه دولت ازسوی ایران و روسیه،همچون: اصلاح نظام های بانکی، گمرکی، بیمه، وانبار؛ و توجه به تجارت های کوچک.

|