فهرست مطالب

مجله مطالعات اجتماعی ایران
سال سیزدهم شماره 2 (پیاپی 46، تابستان 1398)

  • جامعه شناسی مصایب جمعی و مدیریت بحران
  • تاریخ انتشار: 1399/04/31
  • تعداد عناوین: 6
|
  • فاضل الیاسی سرزلی * صفحات 5-28

    زلزله پدیده و بحرانی طبیعی است که علاوه بر تهدیدهای جانی و مالی در مناطق مسکونی، همواره آسیب های اجتماعی و روانی ای در پی دارد که بی توجهی به آن در درازمدت مشکلات و بحران های زلزله زدگان را عمیق تر و تهدیدآمیزتر می کند. توجه به پیامدهای اجتماعی و روانی، به مثابه ضرورت راهبردی و مدیریتی، موضوعی حیاتی در جهت ممانعت از آسیب هایی است که غفلت از آنها صدمه جبران ناپذیری در نواحی زلزله زده و حتی در خارج از این مناطق به بار خواهد آورد. آسیب هایی چون شوک، ترس شدید، خشم، درماندگی، کرختی، خاطرات آزاردهنده، کاهش تمرکز، فاجعه سازی درد و... از جمله مواردی اند که بعد از رویدادهای فاجعه آمیز و به ویژه زلزله، محیط فردی و اجتماعی بازماندگان را تهدید می کند. در این پژوهش، با بررسی وضعیت اجتماعی -روانی بعد از زلزله سرپل ذهاب در پاییز 1396، این آسیب ها مطالعه شده است. مطابق یافته های پژوهش، که از طریق مصاحبه های عمیق و با روش کیفی به دست آمده است، استرس و ترس شدید (فوبیا)، شب هراسی، سقف هراسی، خشونت (به منزله آسیب روانی) و بی اعتمادی، رنج اجتماعی زنان، رایگان خواهی و مظلوم نمایی، و سرقت (به منزله آسیب اجتماعی)، که ناشی از موقعیت پسازلزله هستند، به شدت رشد کرده است.

    کلیدواژگان: زلزله، سرپل ذهاب، آسیب های اجتماعی-روانی، ضربه روحی، بحران
  • کرم حبیب پور گتابی*، بهزاد کاری جعفری صفحات 29-54

    به دلیل ماهیت پیچیده بحران ها و خطر سوانح، دولت ها در کشورهای توسعه یافته و توسعه نیافته نمی توانند به تنهایی و به شکل موثر بحران ها را مدیریت کنند و حضور مردم و اجتماع در این عرصه، به ویژه در قالب سازمان های مردم نهاد، ضروری است. مطالعه حاضر، با اتخاذ «رویکرد مدیریت اجتماع محور خطر سوانح» و استفاده از ترکیب دو روش شناسی کمی (پیمایش در میان مدیران دوازده سازمان مردم نهاد) و کیفی (تحلیل محتوای کیفی و مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با 45 نفر از مسیولان و کارشناسان مدیریت بحران در شهر تهران به ویژه در نهادهای اجرایی و مراکز مطالعاتی و دانشگاهی)، با طرح هم گرا، به بررسی و تحلیل نقش سمن ها در مدیریت بحران شهر تهران پرداخته است. یافته ها نشان داد که در مجموع سمن های مدیریت بحران در شهر تهران عملکرد ضعیفی در این عرصه دارند. این سمن ها جایگاهی در سیاست گذاری بحران ندارند و تا حد زیادی به موسساتی با ماهیت خیریه ای و آموزشی تقلیل یافته اند. دلایل این ناکامی را می توان با استناد به مقولاتی چون فقدان نیروهای متخصص، نیت انتفاع گرایانه مدیران و اعضای این سازمان ها، فقدان چشم انداز و برنامه کلان و راهبردی مشخص در زمینه مدیریت بحران، تعدد سازمان های متولی غیرتخصصی در حوزه بحران، وابستگی به دولت، بی اعتمادی دولت به آنها، فقدان شبکه منسجم و در نتیجه جزیره ای عمل کردن، و نهادینه نشدن مفهوم بحران و سانحه توضیح داد. در مجموع، دلالت یافته ها بر این است که سمن های مدیریت بحران، به معنای واقعی، در مدیریت بحران موثر نیستند.

    کلیدواژگان: بحران، مدیریت بحران، مشارکت، سازمان غیردولتی، مردم نهاد، اجتماع محوری
  • حسین دانش مهر*، علیرضا کریمی، عثمان هدایت صفحات 55-79

    هدف پژوهش حاضر، شناسایی، و تغییر ویژگی ها و امکان های مداخله در سیاست های گمرکی برای بازشناسی و برجسته کردن نقش مرزنشینان (اختصاصا کول بران) است. سیاست های گمرکی مستقیما یا غیرمستقیم بر زیست جهانمرزنشینان تاثیر گذاشته و انتخاب و چگونگی اعمال این سیاست ها پدیده کول بری را مهم و مسئله زا کرده است. فرض بنیادین این است که سیاست های گمرکی، مرزنشینان و کول بران را حذف کرده و به حاشیه رانده است؛ بنابراین، از رویکرد پساتوسعه ای بهره جسته ایم که مردم و سازمان های غیردولتی را مبنا قرار می دهد و به توسعه از پایین به بالا می نگرد. روش این پژوهش، مردم نگاری نهادی است و با توجه به اهداف و موضوع ، با دو نوع داده سروکار داریم: تجربیاتی که در کشاکش روابط نهادی شکل گرفته اند، و متون نهادی ای که کلیت حیات اجتماعی را درنوردیده و به مثابه اعمال سیاست هایی عمل می کنند که به تجربه ها شکل می دهند. برآیند تحلیل این دو دسته داده، باید به نتیجه هایی در تغییر وضع موجود بینجامد. به این منظور، از نمونه گیری هدفمند و نمونه گیری نظری جهت مصاحبه با افراد و نیز از متون نهادی مربوط به گمرک (به ویژه گمرک باشماق مریوان) استفاده کرده ایم. یافته ها حاکی از حذف مرزنشینان کول بر (نقش و جایگاه، اجتماع و فرهنگ و اقدامات آنها) در سیاست ها و اقدامات گمرکی است. گمرک، با راهبرد حفظ کول بری و درعین حال حذف کول بران از سیاست هایش، و با سازوکارهایی نظیر اختصاص کارت مرزنشینی، پیله وری و ایجاد بازارچه های مرزی در چنین جهتی عمل می کند. کول بران برای پرکردن خلا ناشی از این حذف، به اقداماتی از جمله تشکیل شورای مرز، تشکیل گروه های غیررسمی و محلی، تاسیس تعاونی مرزنشینان و اعتراضات مدنی دست زده اند که غالبا به دلیل همین حذف، ناکارآمد و بی تاثیر بوده است. ازاین رو، لازم است گمرک به سیاست های بازتوزیع گرایانه، از جمله گنجاندن نقش و جایگاه کول بران در قوانین و سیاست های گمرکی، تشکیل کارگروه های ویژه، سرمایه گذاری مالی و ارایه خدمات رفاهی و آموزشی در مناطق مرزی، روی بیاورد.

    کلیدواژگان: زیست جهان کول بران، سیاست های گمرکی، رویکرد پساتوسعه ای، مردم نگاری نهادی، امکان های مداخله
  • قربانعلی سبکتکین ریزی*، هادی سلیمانی قره گل صفحات 80-103

    مقاله پیش رو مواجهه با زلزله کرمانشاه را به منزله نشانه ای از منازعه ها و پویایی اجتماعی و سیاسی ایران معاصر در برساخت یا بازسازی تصویر دولت-ملت واکاوی می کند. متن نشان می دهد که «رویداد جمعی» مواجهه با زلزله کرمانشاه در قالب «رویدادی نمایشی»، برخلاف رویدادهای مشابه قبلی، نه تنها به تقویت و بازسازی تصویر دولت-ملت نینجامیده است، بلکه در ظرف بی اعتمادی شهروندان به نهادهای عمومی کمک رسان، از طریق مداخله مستقیم آنها در کمک رسانی یا اعتماد به بخشی از نخبگان داوطلب، به عرصه ای برای تضعیف تصویر دولت کارآمد در ایران مبدل شده است. در این مقاله تلاش شده است که مواجهه ایده های مفهومی ادعاشده با واقعیت انضمامی در قالب تحلیل گفتمان انتقادی «مشارکت سلبریتی ها در جمع آوری کمک های مردمی»، «حضور مستقل شهروندان در مناطق زلزله زده» و «طرح دهکده امید» تحلیل شود. نوشتار حاضر ناکامی دولت برای تقویت و بازسازی تصویر دولت ملت در حوادث پس از زلزله کرمانشاه و مشارکت مستقل بخش بزرگی از شهروندان را در امدادرسانی، جزیی از منطق فراگیر «اسطوره زدایی» از دولت و مسئله نفوذ و کارآمدی آن طی سال های اخیر قلمداد می کند.

    کلیدواژگان: زلزله کرمانشاه، دولت ملت، اسطوره زدایی، انبوه خلق، سلبریتی
  • غلامرضا صدیق اورعی*، احمدرضا اصغرپور ماسوله صفحات 104-122

    در مقاله حاضر، با استفاده از داده هایی که از روستاهای زلزله زده بم بعد از وقوع زلزله سال 1382 جمع آوری شده است، یکی از مهم ترین انگاره های جامعه شناختی در زمینه فجایع طبیعی بررسی شده است. زلزله یا هر فاجعه طبیعی دیگر به بخش یا لایه ای از جامعه آسیب می زند که لایه ریخت شناختی (مورفولوژی) نامیده می شود و طی آن احتمال دارد که جامعه بخشی از اعضای خود را از دست بدهد. این لایه شامل امکانات و ویژگی های فیزیکی جامعه است. میزان آسیب دیدگی اعضای جامعه، تابعی از شدت حادثه و نیز استحکام فیزیکی و آمادگی دفاعی آن است. ازدست دادن برخی از اعضا برای جامعه دو پیامد مهم دارد: اول، آسیب دیدن شبکه های روابط اجتماعی، و دوم، فعال شدن اعضای شبکه های اجتماعی برای جبران آسیب دیدگی. بعد از وقوع حادثه و آسیب دیدگی بخشی از جامعه، لایه های دیگر فعال می شوند و تلاش می کنند آسیب را حتی الامکان کاهش دهند و به سوی بهبودی بروند. ویژگی مهم شبکه های اجتماعی آن است که عموما به گره های خاصی متکی نیستند و ازبین رفتن گره های معدود به گسست در شبکه نمی انجامد، بلکه دیگر اعضای شبکه را به نزدیکی ترغیب می کند. البته، این ادعا را دو عامل مهم محدود می کنند: اول، تعداد اعضای آسیب دیده، و دوم، میزان فشار معیشتی بر بازماندگان. هر دو عامل اگر افزایش یابند ممکن است انسجام اجتماعی را مختل کنند، نظم اجتماعی را بر هم بریزند و اشخاص را به سوی فردگرایی سوق دهند. تحلیل های انجام شده با استفاده از داده های کمی دست اول نشان می دهد که در روستاهای زلزله زده بم، شبکه های اجتماعی به یاری تقریبا تمام افراد آسیب دیده رفته اند و گرچه خود بازماندگان هم آسیب دیده بودند، کمک رسانی متوقف نشده و این خود عامل مهمی در هضم سریع تر پیامدهای ناگوار زلزله بوده است.

    کلیدواژگان: بم، زلزله، جامعه شناسی کمک رسانی، روستا
  • مجتبی ترکارانی*، الهام مرادی نژاد صفحات 123-147
    هدف پژوهش حاضر، مطالعه تغییر ابعاد سرمایه اجتماعی در مراحل سه گانه (قبل، حین و پس از) سیلاب فروردین 1398 در استان لرستان است. در این پژوهش، از روش کیفی و مقایسه ای جهت شناخت و مقایسه ابعاد مختلف سرمایه اجتماعی در مراحل مختلف سیل استفاده شده است. جهت گردآوری اطلاعات، با مدیران، کارشناسان، امدادگران، افراد سیل زده، و نیز گروه متمرکز مصاحبه شده است. یافته ها نشان داد ابعاد سرمایه اجتماعی در مراحل سه گانه بحران تغییر کرده است؛ به این شکل که در بعد آگاهی، جامعه از ادراک تقدیرگرایانه بلایای طبیعی، به درک انسان ساخت و دولت ساخت بودن بلایای طبیعی رسیده است. در بعد اعتماد، جامعه از کم اعتمادی بین دولت و ملت، به بی اعتنایی و بدبینی تغییر نگرش داده، و در بعد مشارکت، از مشارکت سنتی و بی سازمان، به انفعال مردم محلی و وابستگی بیشتر مردم به دولت رسیده است.
    کلیدواژگان: سرمایه اجتماعی، سیلاب، آگاهی، اعتماد، مشارکت، لرستان
|
  • Fazel Eliasi Sarzali Pages 5-28

    The earthquake as a natural phenomenon and disaster, beside physical and financial threats, bring about social and psychological harms which in long-term may cause deep consequences. Considering social and psychological consequences as a strategic and managerial plan is essential in preventing the future harms and damages. Traumas such as shock, severe fear, anger, helplessness, numbness, annoying memories, loss of concentration, are among those that threaten survivors after catastrophic events, especially earthquakes. The study tries to investigate the social and psychological status of people after Sar Pole Zahab earthquake in autumn 2016. Based on research findings through in-depth interviews with qualitative method, stress and severe phobia, claustrophobia, nyctophobia, violence (as psychological traumas) and mistrust, women's social suffering, Begging and robbery (as social Injuries) has increased dramatically.

    Keywords: Earthquake, Sar-Pole-Zahab, Psycho-social Harm, Crisis
  • Karam Habibpour Gatabi *, Behzad Kari Jafari Pages 29-54

    Given the complex nature of crisis management, the effective management of the crisis is possible just by cooperation of people, government and non-governmental organizations.  The present study adopts a "community-based risk management approach" and uses a combination of both quantitative (a survey among 12 managers of non-governmental organizations) and qualitative methodologies (45 semi-structured interviews with crisis management officials and experts), in examining the role of NGOs in crisis management in Tehran. The findings show that, NGOs of crisis management in Tehran have poor performance and do not have any place in crisis policies, and to a large extent have been reduced to institutions of charity and training. The reasons for this failure can be explained by various categories such as the lack of specialized staff, the utilitarian intention of managers and members, the lack of vision and specific macro and strategic plan for crisis management, interruption of non-specialist organizations in the area of ​​crisis, state dependence, state distrust to them, the lack of a coherent network and the failure to institutionalize the concept of crisis and disaster. In brief, NGOs, are not effective agents for crisis management and have little effect on the crisis management structure in Tehran.

    Keywords: Crisis, crisis management, Participation, Non-governmental Organization
  • Hossein Daneshmehr *, Alireza Karimi, Osman Hedayat Pages 55-79

    The present study seeks to identify the conditions and possibilities for intervention in changing customs policies to recognize and highlight the role of the Porters (Koolbars) in Boarder areas.  Customs policies have affected the life-world of the inhabitants of borderline areas. The basic assumption is that the customs policies have marginalized the inhabitants of borderline areas and Porters (Koolbars). The method used in this research is institutional ethnography. In this regard, we have used purposeful and theoretical sampling for selecting the two kind of data based on individuals and customs documents.
    The findings suggest that the borderline Koolbars' (porters) role, position, community, culture and actions should be taken into account in customs policies and practices. Although the formal policies sought to eliminate illegal transformation of goods by Koolbars, they acted in many ways, including the formation of a border council, unofficial and local groups, border guards and civil protests to maintain their way of breadwinning. Therefore, inclusion of their role in customs laws and regulations, the formation of special committees, financial investment, and the provision of welfare services for them could be more beneficial and sustainable.

    Keywords: Life-World, Koolbars, Customs Policies, Institutional Ethnography, Intervention Policies
  • Ghorbanali Saboktakin *, Hadi Soleymani Gharegol Pages 80-103

    This article seeks to analyze the Kermanshah earthquake as a sign of contemporary Iranian social and political dynamics in shaping or reconstructing the nation-state image. The study shows that the "collective event" of coping with Kermanshah earthquake in the form of a "dramatic event", does not reinforce and rebuild the nation-state image. In addition, distrust of citizens in public donor agencies, and their direct intervention in helping and trusting to the volunteer elites, undermined the image of government efficiency in Iran.
    The study enjoyed Critical Discourse Analysis to analyze “participation of celebrities in fundraising”, “independent participation of citizens in earthquake zones” and the “Village of Hope Project”. The results indicate the failure of government to reinforce the nation-state image in the aftermath of the Kermanshah earthquake. The independent participation of a significant number of citizens implies the falling myth of pervasive government and challenge the influence and effectiveness of government in recent years.

    Keywords: Kermanshah Earthquake, Nation-State, Crisis, Government
  • Gholamreza Seddigh Ouraei *, Ahmadreza Asgharpour Masouleh Pages 104-122

    This paper aims to use a dataset gathered after the earthquake in Bam city in 2003 to study one of the most important sociological ideas in the area of disasters. Earthquakes or any other natural disaster take lives of individuals and destroy the morphologic layer of the society including any facilities and physical instruments of the society. The level of damage is dependent on the intensity of the disaster, physical robustness and preparedness of the society. Losing a number of society members have two outcomes: damage to the networks of social relationships and activating the remained part of the social networks for compensation of losses. The damage to the functionality of networks depends on the number of lost members and the subsistence situation of individuals. The quantitative analysis of data shows that the local social networks have helped almost all people and although the survivors were injured, but the process of help was not stopped and this was so significant in return of people to normal life.

    Keywords: Bam, Earthquake, Rural area, Sociology of Disasters
  • Mojtaba Tarkarani *, Elham Moradi Nejhad Pages 123-147
    Despite the increasing prevalence of natural disasters and their effects on different social subsystems, scientific study of these events has been neglected. This study investigates the change of social capital dimensions in the three stages (before, during and after) April 2019 (Farvardin 1398) water flood in Lorestan province. In the present study, Putnam’s theory is used as an analytical framework. The research was conducted by qualitative approach using various techniques of in-depth interview, focus group discussion and field observation. The results show that the dimensions of social capital (awareness, trust and participation) have evolved in different stages of crisis (before, during and after the flood). In the consciousness dimension, society has come to accept the deteriorating effect of human and government in natural disasters, despite their fatalistic perception. On the other hand, the trust of the society has changed from the mistrust gap between the state and the nation to the mistrust between the people and the use of trust-based procedures. In social participation with the entry of external forces and disruption of social arrangements, society has faced people's dependence to the government and a sense of passivity in social participation.
    Keywords: Social Capital, flood, crisis management, Disaster