فهرست مطالب

پژوهش در هنر و علوم انسانی - پیاپی 27 (امرداد 1399)

نشریه پژوهش در هنر و علوم انسانی
پیاپی 27 (امرداد 1399)

  • تاریخ انتشار: 1399/05/20
  • تعداد عناوین: 6
|
  • محمد افروغ صفحه 1

    یکی از مهمترین قطب‎های بافندگی در ایران، استان مرکزی و به‎طورخاص منطقه سلطان‎آباد قدیم یا اراک امروزی است. مکتب قالی‎بافی اراک، منظومه‎ای وسیع است که هر منطقه از آن دارای روستاهای کثیری است و در بافندگی و تولید قالی‎های متنوع از منظر فن‎شناختی(شیوه بافت) و زیباشناختی(طرح و نقش، رنگ‎بندی و ابعاد)، قصه‎ای مجزا دارد. از منظر پژوهش و در بعد معرفی، قالی‎بافی اراک با داشتن پیشینه‎ای غنی در تولید و صادرات قالی، مورد غفلت واقع شده‎است. در این مقاله سعی بر آن است تا ضمن معرفی مکتب قالی‎بافی اراک، سه کانون بافندگی از این مکتب یعنی ساروق(کانون قالی‎های افسانه‎ای و صحاب برند جهانی)، مشک‎آباد و محل معرفی و نمونه‎های برجسته‎ای از طرح‎ها و نقشه‎های این مناطق که رواج و معروفیت بیش‎تری دارد، معرفی، بررسی و تحلیل شود. یافته‎های این پژوهش نشان می‎دهد، مهم‎ترین و برجسته‎ترین طرح‎ها و نقشه‎های قالی ساروق، طرح لچک و ترنج است که در انواع بی‎شماری از شکل‎ها و رنگ‎بندی‎های گونه‎گون طراحی، تولید و صادر شده‎است. هم‎چنین طرح‎های رایج در منطقه مشک‎آباد شامل طرح قدیمی و اصیل گل‎حنا و نیز طرح‎های ترمذ و بازوبندی است و از طرح‎های برجسته محل(قالی‎های محلی و درشت‎بافت)، به طرح و نقش‎های افشان و ترنج لوزی اشاره کرد. مهم‎ترین یافته این‎که، مکان و منطقه‎ای به‎نام "محل" وجود ندارد و این نام درواقع به قالی‎های محلی و درشت‎بافتی گفته می‎شود که غالبا تا پیش از استقرار شرکت‎های داخلی و خارجی، جهت تولید قالی‎های نفیس و صادراتی و بعد از آن بافته می‎شد، گفته می‎شود. این تحقیق از نوع بنیادین و روش تحقیق از نوع توصیفی - تحلیلی است. شیوه گردآوری داده‎ها غالبا میدانی و در بخشی محدود، کتابخانه‎ای است. 

    کلیدواژگان: اراک، سلطان‎آباد، قالی، طرح و نقش، رنگ
  • افسانه قانی *، مهسا کاظمی نافچی صفحه 17

    عزاداری یا سوگواری به مراسم آیینی گفته می شود که به یادبود فرد درگذشته و به منظور صبر به بازماندگان برگزار می گردد. مراسم سوگواری در شهر نافچ نیز با وجوه شباهت‎ها و تفاوت‎هایی با سایر مناطق و با تکیه بر باورهایی برگزار می شود؛ که مقاله حاضر به روش توصیفی درصدد پاسخ به این مسئله است که چه اعتقاداتی در پس مراسم عزاداری منطقه نافچ وجود دارد؟ لذا طبق تحقیقات میدانی و مصاحبه با مطلعین کلیدی مراحل برپایی این رسم به ترتیب معرفی و طبقه بندی شد. یافته جدید نشان داد که اعتقادات مذهبی و باورهای اجداد و نیاکان در برپایی مجالس ترحیم در ارجحیت بوده وهدف از برپایی این مراسم علاوه بر اینکه باعث شادی روح فرد متوفی می شود، نوعی هراس و بیم در دل انسان ایجاد می کند که زندگی آن تحت تاثیر آن بیم قرارگرفته و سبب می شود که فرد تصمیم به ایجاد تغییراتی مثبت در زندگی خود گیرد. در فرجام این نتیجه حاصل شد که اهالی این منطقه براین باورند که برپایی هر یک از این مجالس از طرفی هم به دلیل تخلیه ناراحتی و غم و اندوه است و از طرفی دیگر خاک سپاری و بزرگداشت فرد متوفی به نشانه علاقه و احترام به آن فرد و به نوعی فرآیند اجتماعی بوده و باعث همدردی افراد دیگر با شخص سوگوار می شود.

    کلیدواژگان: باورها و اعتقادات، مردم نگاری، آداب و رسوم، سوگواری و عزاداری، نافچ
  • محمدرضا عزیزی*، پویا سرایی، حسین یزدی صفحه 27

    حکمت اشراق سهروردی با دربرداشتن مفاهیم ایرانی-اسلامی، می‎تواند مبنایی برای بررسی مباحث حکمی در هنر‎های سنتی باشد. شان وجودشناختی و حیث معرفتی زیبایی به مثابه یک مفهوم و امر زیبا به عنوان وجه تحققی آن، زمینه‎های تاملات زیباشناختی در این باب را فراهم آورده است. به‎رغم گسست‎های تاریخی و نفوذ فرهنگ‎های بیگانه، تحولات نگارگری و موسیقی سنتی ایران از پیوستگی و تداوم نسبی برخوردار بوده است و وجوه اشتراکات صوری و مضمونی فراوانی در آثار دوره‎های مختلف مشاهده می‎شود. هدف از انجام این تحقیق، پاسخ به این پرسش بود که مولفه‎های زیبایی‎شناسی حکمت اشراق چیستند و چگونه در آلبوم موسیقی دستان نمود پیدا کرده‎اند؟ روش انجام این تحقیق از منظر هدف، کاربردی-نظری و از منظر شیوه انجام، توصیفی-تحلیلی با رویکرد تطبیقی بود. اطلاعات نیز به شیوه کتابخانه ای به دست آمد. نتایج نشان می‎دهد مفاهیم حکمت اشراق که به‎عنوان محتوا در موسیقی ایرانی نمود یافته و آلبوم موسیقی دستان در جایگاه صورت، مظهر مفاهیم حکمت اشراق است. به‎طوری‎که این مفاهیم، دلیل بر چرایی شکل‎گیری ساختار و مصادیق در خلق آثار موسیقی سنتی هستند و به عبارتی زبان گویای این مفاهیم می‎گردند.

    کلیدواژگان: زیبایی‎شناسی، حکمت اشراق، سهروردی، موسیقی سنتی، آلبوم دستان
  • مهدی عامری، مجتبی دهدار، محمد امیریان صفحه 41

    معنادرمانی به عنوان یک روش مشاوره توانبخشی گروهی به افراد کمک می کند، درک جدیدتر و عمیق تری نسبت به زندگی و شرایط آن به دست آورند و ترغیب شوند امیدوارتر به زندگی ادامه دهند و به راحتی در مقابل اتفاقات زندگی تسلیم نشوند. هنگامی که انسان احساس می کند وجود و هستی اش به یک منبع لایزال پیوند خورده و خود را متکی به چارچوب ها و تکیه گاه های گسترده ای مانند مذهب و فلسفه ای که برای زندگی کردن انتخاب کرده است، می بیند معنی زندگی را درمی یابد و آن را احساس می کند. معنادرمانی از روش های درمانی موثر است که در قالب کار گروهی امکانپذیر است. این شیوه درمانی از نظر فلسفی قرابت بسیاری با آموزه های دینی دارد و میتوان آموزه های دینی را در آن گنجاند. این روش درمانی معتقد است آنچه در هستی انسان اهمیت دارد، سرنوشتی نیست که انتظارش را میکشد بلکه شیوه ای است که انسان سرنوشت را میپذیرد. انسان میتواند هرچیز ارزشمندی را از دست بدهد، مگر بنیادیترین آزادی بشری یعنی آزادی انتخاب، شیوه برخورد یا شیوه واکنش نسبت به سرنوشت و آزادی برگزیدن راه خویش را. در این مقاله روش معنادرمانی و معنادرمانی با رویکردی دینی تبین شده و در پایان مراحل و شیوه اجرای آن بررسی و نقد و ارزیابی روش مطرح شده است.

    کلیدواژگان: معنادرمانی، معنادرمانی دینی، توانبخشی گروهی
  • امید روستا صفحه 49

    محمد مسعود، معروف به م. دهاتی، از نویسندگان دوره پهلوی اول است. وی با داشتن زبانی تند و آتشین، مایه رسوایی حکومت پهلوی می ‎شد و همواره با احساسات میهن ‎پرستانه و قدرت بیان خود، مفاهیم و مضامین والای انسانی را در آثار خود به نمایش می ‎گذاشت. نثر داستانی وی، نمونه ارزشمندی از ادبیات پایداری است به طوری که وی چنان درد و رنج مردم مظلوم را درک می ‎کرد که همیشه نگران سرنوشت این کشور و مردم آن بود. قلب وی برای درک آینده ‎ای روشن برای این سرزمین می ‎تپید. وقتی ظلم و ستم دستگاه حکومتی را بر مردم بیچاره مشاهده می ‎کرد، استبداد خارجی برایش سهل می ‎شد. بنابراین، تنها تسکین ‎دهنده قلب وی، کوشش فراوان در رسوایی سران دولتی است. در این راه دست به توصیفات فراوان در جهت نقد اوضاع می ‎زند. چشمان بیدار وی چنان سرمه ‎کشیده است که اغلب رذالت ‎کاری ‎های حاکم بر جامعه را بر سر دار نموداری قرار می ‎دهد و همگان را به مبارزه و پایداری در برابر ظلم و ستم فرا می ‎خواند. این پژوهش بر اساس روش کتابخانه ‎ای و سندکاوی، در جهت بیان جلوه ‎های پایداری در آثار محمد مسعود است و نشان داده است که داشتن روحیه جسارت و آزادگی، احساس حب وطن، داشتن امید به آینده، دعوت به برپایی انقلاب، بیزاری از دستگاه دولتی، نقد اوضاع ایران، ترسیم چهره بیدادگری و... از مهم ‎ترین جلوه ‎های پایداری در نثر داستانی محمد مسعود است.

    کلیدواژگان: محمد مسعود، نثر داستانی، ادبیات پایداری، دوره پهلوی، اوضاع ایران
  • شمیم شهلا صفحه 57

    آب به عنوان نماد زایش و زایندگی و نماد تطهیر، جایگاه والایی را در ذهن انسان از گذشته های دور به خود اختصاص داده است و به لحاظ حیاتی بودنش مقدس شمرده می شود. به گونه ای که از یکسو  نماد حیات و از دیگر سود نماد پالایش است. انسان زمانی پدیده ای را مقدس می شمارد که در زندگی او نقش و حضوری کارآمد داشته باشد و به همین دلیل است که باورها و اعتقادات بر پایه جهان بینی و نیازهای زیستی مردمان پدید می آید و در هر فرهنگ، در هر سرزمینی این باورها وسیله ای می شوند برای پاک کردن و سالم نگه داشتن فضای زندگی. آب به عنوان یکی از مهم ترین عناصر طبیعی موثر در زندگی انسان، روزگاران دراز از این رهگذر نگهداری شده، پاک مانده و تقدس پیداکرده است. واژه ی آب که در فرهنگ عمید به معنای رونق، درخشندگی و آبرو آمده است، اولین آفریده از آفریدگان هفت گانه است که اورمزد خلق کرده و آفرینش آن پس از آسمان در مدت پنجاه روز انجام گرفته است. علاوه نقش آب در زندگی روزمره، این عنصر در بروز حادثه ی کربلا و واقعه ی عاشورا نقش مهمی را ایفا کرده است. در آثار هنری اعم از فیلم، تیاتر، داستان، نقاشی، موسیقی و...از اهمیت حضور آب در کربلا یادشده است. تعزیه به عنوان یک نمایش دینی که در یک دوره ی زمانی مشخص در اکثر نقاط ایران اجرا می شود، اثری هنری است که هرساله حادثه ی کربلا و نقش آب در این واقعه در قالب یک نمایش مذهبی تکرار و یادآوری می شود. در دوره های زندیه، صفویه و قاجار سفرنامه نویسان غربی با حضور در ایران و با دیدن اجرای تعزیه به نقش آب در این واقعه ، اشاره کرده اند. همان طور که جامعه شناسان نقش آب در کربلا را مورد بررسی قرار داده اند. این پژوهش بر نقش و اهمیت عنصر آب در حادثه کربلا استوار است و به دنبال بیان نظرات و دیدگاه های متفاوت راجع به این عنصر در واقعه عاشورا است.

    کلیدواژگان: آب، محرم، عاشورا، سقایی، تعزیه، کربلا