فهرست مطالب

نشریه مطالعات بنیادین تمدن نوین اسلامی
سال دوم شماره 2 (پیاپی 4، پاییز و زمستان 1398)

  • تاریخ انتشار: 1399/01/29
  • تعداد عناوین: 9
|
  • محمدحسین متولی امامی* صفحات 1-26

    عقل در روایات و آیات اسلامی مخلوق خداوند معرفی شده و حجت درون انسان است. عقل وسیله رسیدن انسان به عبودیت و مهم ترین بخش وجود آدمی در جهان خلقت است. عقل در فقه اسلامی، هرچند به عنوان منبع حکم شرعی معرفی می شود، اما هیچ گزارش دقیقی از جایگاه آن در فقه اسلامی در دست نیست. در عرصه تمدن سازی نوین اسلامی، عقل نقشی بس مهم تر از فقه فردی پیدا می کند و در این مرحله، بی توجهی به این ابزار اساسی فهم شریعت و عدم توجه به منزلت آن در هندسه تمدن سازی اسلامی، یا آدمی را به ورطه اخباری گری سوق می دهد و یا از سوی دیگر حجیت دستگاه فقاهت تمدن ساز، تمام نخواهد بود. این نوشتار در پی آن است که اجمالا جایگاه عقل فقهی را در عرصه تمدن سازی نوین اسلامی روشن نماید. به نظر می رسد برای ورود فقه به عرصه تمدن سازی نوین اسلامی، باید عقل، علاوه بر شیونی که در فقه رایج دارد، حداقل به پنج شکل دیگر ایفای نقش کند: تحلیل اجتماعی احکام، درک مصالح تحسینی، مجال عدم تعبد در شیون حکومت، درک نظام وار شریعت و کشف نقطه ثقل تصرف.

    کلیدواژگان: عقل فقهی، عقل متعبد، عقل سکولار، فقه تمدن ساز، تمدن نوین اسلامی، مصالح تحسینی و حاجی، نظام سازی فقهی
  • محمدرضا خاکی قراملکی * صفحات 27-58

    ازجمله رویکردهای قابل توجه در مخالفت با تمدن سازی و اسلامی سازی علوم، نگاهی است که با اتکا بر فلسفه پدیدار شناختی و رویکرد انتولوژیکی، تلاش می کند الزامات تمدنی مدرنیته را امر اجتناب ناپذیر و حوالت تاریخی دانسته و هرگونه تلاش در اسلامی سازی و بومی کردن علوم جهت مهندسی تمدن اسلامی را محکوم به شکست بداند و در حقیقت این رویکرد بر این باور است که اساسا دغدغه و تلاش برای تمدن سازی و اسلامی سازی علوم، ریشه در جریان بومی گرایی وهویتگرایی غرب ستیز دارد، ازاین روی دلایل مخالفت خود را با این مسئله به موانع درونی و بیرونی بازمی گرداند. به همین روی مانعیت درونی در امکان و امتناع تمدن سازی و تولید علم دینی را به حاکمیت دستگاه تیولوژیکی یعنی الهیات در جامعه اسلامی برمی گرداند. به این معنا که هر دستگاه معرفتی بشر که واسطه در فهم بشر از متن و حقیقت دین باشد، به دلیل ماهیت بشری اش، منجر به اعوجاج در فهم دینی و درنتیجه ایدیولوژیک شدن دین می گردد، درحالی که حقیقت دین به دلیل ویژگی همچون قدسی بودن، مطلق بودن، فرا تاریخی، عینی نبودن، امری است که مانع از مقایسه آن با علم و درنتیجه مانع طرح تمدن اسلامی بر محور تولید علوم دینی می گردد.
    چراکه مواجه ما با دین امری وجودی وانکشافی است. مانعیت بیرونی در امتناع، به حوالت تاریخی، اقتضایات ذاتی مدرنیته، یعنی علم مدرن و تکنولوژی برمی گرداند، که چنین حوالتی اجازه نمی دهد انسان باقدرت و اختیار خود در برابر آن مقابله کند. با توجه به دو دال اساسی نظریه فوق در امتناع مهندسی تمدن اسلامی و تولید علم دینی، باید گفت اساسا، بدون تفقه جامع در دین و ترسیم هندسه معرفت دینی و تبیین جایگاه الهیات مطلوب، نمی توان مواجهه صحیح و مطلوب با متن دین و جریان دینداری در مقیاس تمدنی و اجماعی داشت، درواقع رابطه وجودی با دین، یک رابطه درونی و فردی است و موجب انزوای دین در متن حیات اجتماعی گشته و به سکولاریسم منجر می گردد. از سوی دیگر چنین خوانشی از الزامات مدرنیته با اصل تکلیف و اختیار انسان در جهت تکامل اجتماعی و تمدن سازی سازگاری ندارد، ازاین رو با فرض امکان پذیری توسعه و تکامل قدرت و اختیار برمحورحق، مسئولیت و تکلیف اجتماعی و تمدنی جامعه دینی، این اقتضاء و حوالت تاریخی الزام آور و جبرانگارانه را بایستی بشکند و درنتیجه طرح تمدن سازی اسلامی و علم دینی، مطلوب و امکان پذیر می گردد.

    کلیدواژگان: علم دینی، تمدن سازی، تئولوژی، پدیدارشناسی، مدرنیته، علم، تکنولوژی، ایدئولوژی، انتولوژی، الهیات، دین
  • محمدحسین علیخانی، حسن شیخ العراقین زاده* صفحات 59-92

    سازمان دهی اطلاعات و ارایه خدمات علمی بر اساس آن، از ابزارهای مهم در نهاد تولید علم جهان است. پندار عمومی این است که سازمان دهی اطلاعات صرفا سرعت و دقت دسترسی به اطلاعات مورد نیاز جامعه را افزایش می دهد. اما بدون توجه به هستی شناسی و غایات خاص، نظام دادن به هیچ چیزی امکان پذیر نیست و درنتیجه استفاده از سازماندهی اطلاعات در انجام تحقیق، باعث جهت داری تولیدات نهاد علم می شود. جامعه ایران برای دست یابی به تمدن اسلامی و برآورده ساختن اهداف انقلاب اسلامی خود نیازمند نظام مندی اطلاعات متناسب با این غایت است تا اطلاعات دینی را محور جریان تولید علم قرار دهد. این نوشتار با استفاده از روش اسنادی به بررسی سیر تحولات سازمان دهی های نوین اطلاعات پرداخته و شاکله استدلالی آنها را بررسی می کند. سپس به کمک استدلال منطقی نیازمندی های تحقق تمدن اسلامی در فضای مفهومی را بررسی کرده و پیشنهاداتی برای ایجاد سازمان دهی اطلاعات متناسب با تحقق تمدن اسلامی ارایه می دهد.

    کلیدواژگان: سازمان دهی اطلاعات، علم دینی، سازمان تولید علم، تمدن اسلامی
  • بهنام سرخیل* صفحات 93-116

    اسلام به منزله نقطه کانونی و دال مرکزی جهت شناسایی و هویت بخشی جوامع و دول اسلامی در ابعاد گوناگون محسوب می شود . بااین همه مولفه هویت دینی در نظام بین الملل معاصر و به ویژه سیاست خارجی دولت های اسلامی نتوانسته نقش و جایگاه اصلی خود را در شکل دهی مناسبات و تعاملات خارجی ایفا نماید و در برخی مواقع تکیه بر هویت موجب بروز اختلافات و حتی بحران ها و تضادهای شدید شده است. به گونه ای که واکاوی وضعیت موجود جهان اسلام، آینده روشنی را در افق راهبرد وحدت اسلامی ترسیم نمی کند.این مقاله درصدد است با رویکردی آینده پژوهانه ضمن بررسی موانع نقش آفرینی و کارکرد اصیل هویت دینی در روند همگرایی جهان اسلام، چالش های پیش روی تحقق تمدن نوین اسلامی در عرصه روابط بین الملل نظیر وجود جریان های انحرافی درونی و یا قدرت های بزرگ خارجی را موردتوجه قرار داده و به این پرسش پاسخ دهد که چه پیشنهادها و راهکارهایی برای تقویت اثربخشی هویت دینی در هندسه تعاملاتی آینده جهان اسلام قابل طراحی خواهد بود.فرضیه اصلی آن است که برای نیل به همگرایی در جهان اسلام ضروری است تا از طریق راهکارهایی همچون اجماع سازی مبتنی بر بازتعریف ادبیات مشترک دینی؛ آگاهی بخشی، اجماع سازی و برجسته سازی اشتراکات؛ موضوع احیاء و بازتعریف هویت مشترک دینی هم در سطوح خرد (مانند نزدیکی نخبگان جهان اسلام) و نیز در سطح سیستمی (بهره گیری از ظرفیت های کنش گران، نهادها و سازمان های فعال در جهان اسلام) در اولویت راهبردی قرار گیرد.

    کلیدواژگان: جهان اسلام، هویت دینی، نظام بین الملل، تمدن اسلامی، جریان های انحرافی
  • تقی پارسامهر * صفحات 117-150

    امروزه جامعه ایرانی انواع مخاطرات، تنش ها، حتی بحران های کم سابقه ای را در حوزه های مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، زیست محیطی و...تجربه کرده است. چنین به نظر می رسد که باگذشت زمان، مخاطرات و بحران های تازه تری ظهور می کنند و ثبات و پایداری جوامع را در معرض فروپاشی قرار می دهند. یعنی در جهان آینده گویا هیچ جامعه و تمدنی نمی تواند در برج و بارویی دور از غرش شوک ها و ضربات سهمگین عدم قطعیت ها، آسوده و آرام یابد. شاید بتوان در ارتباط با تمدن اسلامی آینده، چهار حوزه تمدنی  شامل ایران، عربستان سعودی، مصر، و ترکیه را به عنوان پیشران های مهم تمدنی در نظر گرفت. یعنی این چهار حوزه بیش از دیگران، ادعای تمدنی دارند. در این میان، ایران اسلامی، انقلاب اسلامی را به پیروزی رساند، توانسته حکومت و دولت اسلامی تشکیل دهد، و درصدد شکل دهی به امتداد این کلیت اسلامی، یعنی پی ریزی جامعه و اعتلای تمدن اسلامی است. به نظر می رسد که توفیق در امر پی ریزی جامعه و تمدن اسلامی در برقراری نسبت مطلوب تمدن با پایداری جامعه در افق بلندمدت است، چراکه تمدن امری بلندمدت است. تاب آور سازی، رویکردی است انضمامی با توجه به واقعیت شرایط جامعه ایرانی، برای  ریل گذاری جامعه اسلامی ایرانی به سوی ایجاد جامعه پایدار. تاب آوری واسطه ای است برای گذار به  جامعه پایداری، و جامعه پایدار زمینه سازی آینده تمدنی است در قالب ظهور یا تقویت تمدن اسلامی که ظهور آن قبلا رخ داده است. و حالا باید اعتلاء یابد. خط مشی های تاب آورسازی جامعه ایرانی اسلامی را به سمت مراقبت از قابلیت های راهبردی در مواجهه با عدم قطعیت های آینده و بازیابی سریع پس از تاثیرگذاری شوک ها و مخاطرات راهبردی، سوق می دهد. حفظ قابلیت های راهبردی در فرازوفرود عدم قطعیت ها، زمینه را برای پایداری و ظهور تمدن نوین آماده می سازد از این دیدگاه، لوازم تمدنی امری ضروری و حیاتی است، چراکه هیچ تمدنی از هیچ آغاز نمی شود، بلکه تمدن ها به قابلیت های  انباشته شده و تاریخی خود متکی هستند. بر فراز این انباشتگی تاریخی از قابلیت ها و ظرفیتها،امکان رویش های نوین میسر می شود.  مفروض اساسی این تحقیق این است که  تمدن نوین از آسمان انتزاع و خلا  نازل نخواهد شد، بلکه تمدن نوین آینده در فراگردهای تاریخی و اجتماعی جامعه به تکوین و ظهور می رسد. بنابراین با افزایش تاب آوری جامعه ایرانی و غلبه بر عدم قطعیت های آینده، از طریق واکنش و بازیابی مناسب، قابلیت های امکانی را برای پایداری بلندمدت ، و سپس  ظهور تمدن نوین یا اعتلای آن را، مهیا می سازد. در این تحقیق، از روش توصیفی- تحلیلی و مصاحبه با نخبگان استفاده شده است. یافته های این مقاله می تواند مورداستفاده آینده پردازان تمدنی، و خط مشی اندیشان کلان قرار گیرد.

    کلیدواژگان: شوک های آینده، واکنش و بازیابی، خط مشی های انطباقی، تاب آوری جامعه، پایدارسازی بلندمدت، تکوین تمدنی
  • سید محمدهادی پیشوایی * صفحات 151-178

    نظام سیاسی و قوانین اداره جامعه یکی از مهم ترین بخش های هر تمدن می باشد. در تمدن نوین اسلامی هم فقه سیاسی به عنوان بخش شریعت شناسی سیاست در اسلام به همراه فلسفه، عرفان و کلام و علوم تجربی سیاسی جوامع اسلامی ارکان شکل دهنده به این بخش از تمدن می باشند. در تمدن اسلامی فقه سیاسی اهل سنت به خاطر نوعی نگاه پسینی به مشروعیت و سایه نشینی قدرت و آزاد گذاشتن عقل تدبیری، عملا نقش خود را در طراحی نظام قدرت کم رنگ کرده، و در مقابل عامل مهمی در استقرار، ثبات و اداره نظام خلافت و حکومت های وابسته به آن بوده است. اما مسئله مهم در بحث تمدن نوین اسلامی، بحث طراحی نظام سیاسی مطلوب آن بوده، که متاسفانه هنوز در فضای سنتی اهل سنت، اراده جدی برای طراحی چنین ساختاری وجود ندارد. اما در مقابل، جریان نوسلفی با تغییر رویکرد فقه سیاسی اهل سنت از حالت پسینی بودن، به پیشینی بودن و تاکید بر بازطراحی نظام خلافت به نوعی نظام فقه سیاسی اهل سنت را وارد این عرصه کرده اند. زیرا به اعتقاد آنان فقه سیاسی گذشته اهل سنت، به خاطر مشکلاتی فاقد توانایی لازم برای حل چنین مسئله ای بوده و نیازمند اصلاح می باشد.  اما متاسفانه اصلاحات آنان به جای حل مشکل، عملا سبب مضاعف شدن مشکلات فقه سیاسی اهل سنت شده است. علی الخصوص اصلاحات! عجیب گروه های تکفیری، نقش تخریبی بسیار خطرناکی برای جوامع اسلامی ایجاد کرده است. ازاین رو شناخت ظرفیت های تمدنی فقه سیاسی اهل سنت از سویی و از آن مهم تر شناخت اصلاحات نوسلفی در این نظام فقهی، تاثیر بسیاری بر نحوه تعامل با اهل سنت در طراحی تمدن نوین اسلامی خواهد داشت.

    کلیدواژگان: نوسلفیه، تمدن نوین اسلامی، فقه سیاسی، ظرفیت تمدنی، تکفیر
  • زهرا داورپناه * صفحات 179-204

    انقلاب اسلامی در موضوع زن، به مثابه رویکردی تمدنی ظاهر شد و توانست با پاسخ به چالش های برآمده از سنت و مدرنیته در این زمینه، الگویی خاص خود را پیشنهاد دهد. این الگو از سویی در مطالعات نظری حوزه زنان و از سویی در تجربه زیسته زنان بسیاری در ایران و سایر نقاط جهان، کلیشه ها و پیش فرض های غالب را به چالش کشید. بااین حال به نظر می رسد امروزه اوصاف وحدت آفرین، معناگرا و توحیدی آن به حد کافی موردتوجه نیست و این غفلت گاه در گفتمان های منتسب به انقلاب اسلامی نیز مشاهده می شود. نوشتار حاضر به آسیب شناسی این گفتمان ها در رابطه با سه ویژگی گسست حیات، دیگرآیینی و ظاهرگرایی و اثرات منفی آن ها بر وجه تمدنی انقلاب اسلامی می پردازد.

    کلیدواژگان: فمینیسم، انقلاب اسلامی، وحدت حیات، خداآیینی، معناگرایی
  • حبیب الله بابایی * صفحات 205-222

    «امید» و «یاس» هرچند مقولاتی مرتبط با روان فرد فرد جامعه است، لیکن در یک نگاه کلان هریک از این دو در فراز و فرود تمدن ها ازجمله تمدن اسلامی نقش بسزایی داشته است. ریشه های یاس و امید تمدنی همواره در تاریخ متغیر بوده، گاه متاثر از عقاید دینی (موعودگرایی) و گاه برخاسته از تحولات اجتماعی و سیاسی (مثلا حملات صلیبی ها و یا حملات مغولان) بوده است. آنچه در این مقاله مورد تاکید و تمرکز خواهد بود، نخست مروری نظری و الهیاتی (در نگرش اسلامی، مسیحی و یهودی) بر نسبت میان «امید»، «ایمان» و «تمدن» است. سپس در گامی دیگر با مروری اجمالی بر گذشته ها و دوره های هفتگانه تمدن اسلامی، نمونه ها و مثال هایی از امیدها و ناامیدی ها و آثار کلان و بزرگ اجتماعی هر یک در اوج و حضیض تمدنی مورداشاره قرار می گیرد تا فرایند تاریخی حرکت از یاس به امید، از جاهلیت عربی به جامعه مدینه النبی در نقطه های عطف تمدن اسلامی را ترسیم و تصویر کند.

    کلیدواژگان: یاس، امید، ایمان، آرمان، تمدن
  • محمدناصر سقای بی ریا * صفحات 223-247

    در این مقاله سنن اجتماعی تمدن ساز انبیاء عظام و در مقابل آن ها سنن اجتماعی طاغوتیان از دیدگاه قرآن کریم مورد مطالعه قرار می گیرد. قرآن کریم به سنن اجتماعی انبیاء عظام به عنوان سنن جاری نقش آفرین در گذشته، حال و آینده امت واحده می نگرد . این سنت ها را به شکل عام می توان سنن اجتماعی تمدن ساز و به لحاظ آرمآن های معطوف به آینده سنن اجتماعی تمدن نوین اسلامی نامید. این مقاله از روش توصیف و تحلیل آیات قرآن کریم با روش تفسیری و اجتهادی و در صورت نیاز از نهج البلاغه و دیگر روایات و احیانا از نظریه ها و دیدگاه های اندیشمندان مسلمان بهره می گیرد. سیوال این است که از دیدگاه قرآن کریم سنت های اجتماعی تمدن ساز انبیاء عظام که در ادامه به تشکیل تمدن نوین اسلامی می انجامد و در برابر آن ها سنت های اجتماعی طاغوتی آنچه بوده است؟ این بررسی نشان می دهد که سنن اجتماعی تمدن ساز انبیاء عظام شامل: 1. اکرام انسان ها در برابر خوار شماردن، 2. هدایتگری در برابر گمراه کردن، 3. عدالت گستری در برابر دعوت به ستم ، 4. دعوت به فضیلت و آبادگری در برابر فساد و تبهکاری می شود. از دیدگاه قرآن، سنت های تمدن ساز انبیاء در نهایت بر سنت های طاغوتیان غلبه خواهد کرد و به تشکیل حکومت عدل الهی در سراسر جهان و تشکیل تمدن نوین اسلامی خواهد انجامید.

    کلیدواژگان: قرآن کریم، سنن اجتماعی، تمدن سازی، تمدن نوین اسلامی، انبیاء، طاغوتیان