فهرست مطالب

پژوهش های رجالی - پیاپی 2 (بهار و تابستان 1398)

مجله پژوهش های رجالی
پیاپی 2 (بهار و تابستان 1398)

  • تاریخ انتشار: 1399/06/25
  • تعداد عناوین: 7
|
  • سید موسی شبیری زنجانی صفحه 5

    «محمد بن حسن بن احمد بن ولید» از میان روایت های «محمد بن احمد بن یحیی»، مواردی را که از طریق برخی مشایخ او نقل شده است، استثنا کرده و آن ها را نامعتبر دانسته است. بررسی دلالت کلام ابن ولید بر تضعیف مستثنیات و توثیق سایر مشایخ «محمد بن احمد بن یحیی» گام نخست مقاله است. گام دوم، اعتبار این توثیق و تضعیف است؛ چه اینکه اگر ابن ولید به اصل عدالت معتقد بوده و یا کلام او مبتنی بر حدس باشد، قابل اعتنا نیست. افزون بر این، دایره شمول کلام ابن ولید نسبت به مشایخ محمد بن احمد بن یحیی و روایاتی که این مشایخ نقل کرده اند، در این سطور مورد بررسی قرار گرفته است. در صورتی که دلالت و اعتبار کلام ابن ولید تایید شود، می تواند به عنوان یکی از توثیقات عام، تعدادی از راویان را که در کتب رجالی توثیق خاصی ندارند، به دایره ثقات وارد و زمینه اطمینان به روایات آنان را فراهم کند.

    کلیدواژگان: توثیق عام، مستثنیات ابن ولید، محمد بن احمد بن یحیی، نوادر الحکمه
  • سید علیرضا حسینی شیرازی *، عباس مفید صفحه 31

    محمدبن یعقوب کلینی یکی از نام آورترین محدثان شیعه و کتاب وی، «کافی» از مهم ترین نگاشته های حدیثی است. راهیابی روایات راویان ضعیف به این کتاب به ویژه در مباحث پیراامامتی بخشی از این دست آموزه ها را مورد تردید یا انکار قرار داده است. بازخوانی دقیق مفهوم «وثاقت» از نگاه دانشمندان رجالی شیعه به روشنی حکایت از آن دارد که کافی و داده های حدیثی آن در مجموع، از دیدگاه نجاشی و دیگر دانشیان رجال معتبر است. این حقیقت با توجه به واژگان توصیفی به کار رفته درباره کلینی به همراه در نظر داشتن شاخص های تاثیرگذار در مفهوم گیری از این واژگان، تاکید بیشتری می یابد. در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی تلاش شده اعتبار و استحکام همه جانبه کتاب کافی به گونه ای روشن ارایه شود.

    کلیدواژگان: کلینی، کافی، توثیق، اعتبار کتاب، آرای رجالی
  • امین حسین پوری صفحه 51

    یکی از استادانی که شیخ صدوق از وی روایات فراوانی را گزارش نموده است دانشوری است به نام «جعفر بن محمد بن مسرور» که از وی هیچ شرح حالی در دست نیست. برخی دانشمندان ادعا کرده اند که وی همان «جعفر بن محمد بن قولویه» محدث معروف شیعه است. این نوشتار به نقد این دیدگاه می پردازد. نگارنده چند دلیل برای رد این ادعا فرادید می نهد که از آن جمله است:درگذشت «ابن مسرور» پیش از «ابن قولویه»، تفاوت آشکار میان مشایخ «ابن مسرور» و «ابن قولویه»، اختلاف طبقه شاگردان ابن قولویه با شاگردان ابن مسرور و قراین پیرامونی آن، ناهمگونی روشن میان اسناد ابن مسرور و ابن قولویه و سرانجام تفاوت های گسترده میان اسناد شیخ صدوق و ابن قولویه.

    کلیدواژگان: ابن مسرور، ابن قولویه، شیخ صدوق
  • رضا اسکندری صفحه 107

    گاه به دلایلی شناسایی برخی راویان، نیازمند تحقیق و کنکاش بسیار است. یزید کناسی از این دست افراد است که روایات زیادی در کتب حدیثی شیعه ندارد؛ اما روایاتش مورد فتوا، مفصل و دارای آثار در فقه است.
    در این نوشتار ضمن ارزیابی اتحاد نام یزید کناسی با ابوخالد قماط و ابوخالد کابلی و برید بن معاویه، نکات پژوهشی متعددی درباره راه های اثبات اتحاد و تعدد بیان شده است. برای اثبات وثاقت کناسی به هفت دلیل اتحاد مانند وقوع در روایات مورد فتوا، کثرت نقل اجلا از او و قاعده مشاهیر استناد شده است. ضمیمه این دلایل به یکدیگر، وثاقت یزید کناسی را اثبات می کند.

    کلیدواژگان: یزید کناسی، اتحاد راویان، قاعده کثرت نقل اجلا، قاعده مشاهیر، روایات مورد فتوا
  • محمود رفاهی فرد صفحه 127

    با توجه به نقش محوری مکتوبات پیشین در شکل گیری جوامع حدیثی، احراز اصالت نسخه هایی که مورد استفاده مولفان جوامع قرار گرفته، اهمیت به سزایی دارد. موضوعاتی چون انتساب نادرست نسخه، تصحیفات تاثیرگذار در معنا و دس و تحریف در نسخه، احراز اصالت نسخه را با مشکل مواجه می کند. با این حال، بر اساس شواهدی چون دقت محدثان در انتساب نسخه و توجه آن ها به مساله اختلاف نسخ و اهتمام به تحمل احادیث به طرق معتبر، می توان ادعای اطمینان به اصالت نسخه های منابع جوامع حدیثی متقدم را مطرح نمود. در صورت تمامیت این شواهد، اطمینان حاصل، در نوع موارد و در صورتی است که قرینه ای بر خلاف آن نباشد. در صورت عدم تمامیت نیز می توان این شواهد را به عنوان قرینه عامه ای که در کنار قرینه یا قراین دیگر، موجب اطمینان می شود، تلقی کرد.  ضمن بررسی این شواهد، به اموری چون منشا اختلاف متقدمان در مساله انتساب و منشا اختلاف نسخ کتب حدیثی پرداخته می شود.

    کلیدواژگان: جوامع حدیثی متقدم، اصالت نسخ حدیثی، اختلاف نسخ
  • محمدحسین مخبریان صفحه 147

    نقل حدیث در طول تاریخ، دو شکل اصلی داشته است: حفظ در خاطر راویان و نوشتن در دفاتر و کتاب ها. حفظ حدیث در ذهن، مخاطراتی دارد که حدیث مکتوب از آنها ایمن است؛ لذا هرچه دوران حفظ در خاطر کوتاه تر باشد، حدیث دقیق تر نقل خواهد شد. در این نوشتار بعد از نقل و بررسی شواهد تاریخی، روشن می شود که در زمان پیامبر$ هر چند غلبه با حفظ روایت بود، اما کتابت حدیث پایه گذاری و آغاز شد. با روی کار آمدن خلفای سه گانه، نه تنها کتابت حدیث، بلکه نقل شفاهی حدیث هم با موانع سخت حکومتی روبه رو شد و این رویه چنان استحکامی یافت که حتی امیرالمومنین% هم در دوران خلافتشان نتوانستند آن را اصلاح نمایند. معاویه تبعیت خلفای سه گانه را با جعل حدیث ممزوج کرد. بعد از او، هر دو گرایش حفظ و کتابت حدیث در جامعه وجود داشت؛ اما به تدریج میل به کتابت فزونی یافت تا در اوایل قرن دوم هجری، با اقدام عمر بن عبدالعزیز و عالمانی چون زهری حدیث نبوی جمع آوری شد. در گام بعد، از حدود نیمه قرن دوم، مصنفات و جوامع حدیثی اهل سنت بر پایه احادیث جمع آوری شده، تدوین شدند؛ لذا مکتوب شدن حدیث نبوی را می توان امری مستمر دانست که از قرن اول هجری شروع شده است. نوشته پیش رو سیر منطقی وقایع را در بستر تاریخ با حجم قابل اعتمادی از شواهد نشان می دهد، دو نکته ای که در نوشته های مشابه دیده نمی شود.

    کلیدواژگان: حفظ حدیث، کتابت حدیث، منع کتابت حدیث، تصنیف جوامع حدیثی
  • صفحه 185