فهرست مطالب

مجله رهیافت های سیاسی و بین المللی
سال یازدهم شماره 3 (پیاپی 61، بهار 1399)

  • تاریخ انتشار: 1399/02/16
  • تعداد عناوین: 7
|
  • سید محسن علوی پور*، عباس منوچهری صفحات 13-37

    هر نظریه جامع توسعه، یک منظومه گفتاری (Discursive) و شامل چند نوع گزاره مرتبط و منسجم است. این گزاره‌ها را می‌توان دلالت نامید، و هر نظریه توسعه را شامل چهار دلالت دانست. این دلالت‌ها عبارتند از دلالت بنیادین، دلالت وضعیتی، دلالت تبیینی، و دلالت هنجاری. دلالت بنیادین به این معناست که یک نظریه توسعه یک منظومه گفتاری‐عملی است با ابتناء به مبانی فکری معینی در باب انسان، جامعه، و تاریخ، چالش‌ها و بحرا‌‌ن‌های موجود را تشخیص داده و با تبیین ریشه‌ها و عوامل ایجاد وضعیت موجود، «معیار‌های توسعه یافتگی را صورتبندی و «سیاستگذاری راهبردی» را تمهید می‌کند. در این نوشتار با اجتناب از تفکر متافیزیکی – پوزیتیویستی، علم انسانی فرونتیک بعنوان دلالت بنیادین برای نظریه توسعه فراستمند مطرح می‌شود.

    کلیدواژگان: توسعه، دلالت بنیادین، علم فرونتیک
  • محمدرضا تاجیک، عارف مسعودی* صفحات 39-70

    ایرانیان در طول سده‌ها مقاومت در برابر خودکامگی شیوه‌های گوناگونی را آزموده‌اند، شیوه‌هایی مانند ترور، قیام مسلحانه، انقلاب و انواعی از مقاومت منفی. اما مقارن با آشنایی روشنفکران ایرانی با اندیشه‌های نوآیین درباب اجتماع و سیاست، در دوران جنبش مشروطه درک جدیدی از مسئله و مفهوم مقاومت سرنمونی یافت. بی‌گمان مکان تاریخی ظهور این مفهوم جدید از مقاومت در برابر خودکامگی سده‌ها پیش از نهضت مشروطه‌ی ایران در میان فرقه‌های مسیحی مخالف ولایت مطلقه پاپ و بعد از آن در اعتراض به بی‌رسمی‌های سلطنت‌های مطلقه‌ی اروپایی بود و عموما حاصل تلاش‌های نظری  نویسندگان پروتستان و هوادار سلطنت‌های مشروطه بود. این‌گونه از مقاومت که می‌توان از آن با عنوان مقاومت براساس فرآیند‌های قانونی یاد کرد، برپایه اصلی مندرج در نظام‌نامه ها قرار دارد که برمبنای آن هرگاه فرمانروا یا شهریاری خودکامگی پیشه کرده و قرارداد آغازین را منحل کند، آن گاه مردم نیز با توسل به خشونت، حق مقاومت در برابر او را خواهند داشت. این اصل به‌عنوان قیدی اساسی در نظام‌نامه‌ها و قوانین بنیادین، مبنای آن چیزی است که در اندیشه سیاسی جدید از آن به نظریه‌ی مقاومت یاد کرده‌اند. در جریان تلاش‌های روشنفکران ایرانی برای تاسیس حکومت قانون و تبیین اصول مشروطه‌خواهی و به‌ویژه در دوره‌ی استبداد صغیر به این درک جدید از مفهوم مقاومت در معدود رساله‌های سیاسی و حقوقی توجه شده است. از آن‌جا که تا‌کنون پژوهشی جامع درباره‌ی این وجه از ادبیات مقاومت، به‌ویژه در جریان نهضت مشروطه ایران، انجام نشده است، سعی نوشتار حاضر بر این است به بحث راجع به آن بپردازد.

    کلیدواژگان: نظریه مقاومت، جنبش مشروطه خواهی، نظام نامه، خودکامگی، روشنفکران نوخاسته، حکومت قانون
  • سید صادق حقیقت* صفحات 71-94

    هرچند از عمر مکتب جماعت گرایی کمتر از نیم قرن می گذرد، اما مباحثات مهمی بالاخص در نقد لیبرالیسم مطرح نموده است. این مکتب در معنای تخصصی خود، دو موج داشته است: جماعت گرایی آکادمیک دهه 1980، و جماعت گرایی پاسخگو در دهه 1990 (در زمان ریگان و تاچر). موج اول به نظریه پردازانی اختصاص داشت که در مقابل فردگرایی، ابعاد اجتماعی انسان را برجسته می کردند. اندیشمندان موج دوم با تاکید بر مباحث جامعه شناسانه معتقدند جامعه نمی تواند صرفا بر یک هنجار واحد بنا شود؛ و به همین دلیل، خیر عمومی تقدم پیدا می کند. نقد مایکل سندل به جان راولز به موج اول، و تاملات فلسفی و جامعه شناسانه امیتای اتزیونی و ویلیام گلستون به موج دوم مربوط می شود. در حالی که موج اول جماعت گرایی نقدهایی آکادمیک، و عمدتا نظری، به لیبرالیسم وارد کرده است، موج دوم با رویکردی جامعه شناسانه، و در عین حال فلسفی، در صدد است مشکلات لیبرالیسم را در عرصه عمل نشان دهد.

    کلیدواژگان: جماعت گرایی، لیبرالیسم، موج اول جماعت گرایی (جماعت گرایی آکادمیک)، موج دوم جماعت گرایی (جماعت گرایی پاسخگو)
  • صفحات 95-114

    نویسنده در این  مقاله روند تحول در روابط ایران و چین، پس از خروج آمریکا از برجام را  بررسی کرده است..  پرسش کلیدی مقاله این  است که  خروج آمریکا از برجام و  تغییر پارادایم مسلط  بر روابط چین و ایالات‌متحده  چه تاثیراتی بر روابط ایران و چین گذاشته است؟  فرضیه موردبررسی  برای پاسخ به این پرسش عبارت از این است که" با خروج آمریکا از برجام و  تغییر پارادایم مسلط بر روابط چین و ایالات‌متحده،  الگوی حاکم بر روابط ایران و چین به مثلث  پیوند  پایدار تغییریافته است." پژوهش حاضر با روش کیفی و با استفاده از  منابع کتابخانه‌ای و با  رویکردی تحلیلی-تاریخی صورت پذیرفته است. بر مبنای یافته‌های مقاله، دوره جدیدی در روابط  ایران و چین آغازشده است. دوره‌ای که  دو بازیگر تجدیدنظرطلب  به‌طور هم‌زمان  تحت‌فشار قدرت مسلط قرارگرفته‌اند. فشارهای توامان ایالات‌متحده ، زمینه را برای تغییر در الگوی حاکم بر رابط ایران و چین  در قالب گذار از مثلث رمانتیک به مثلث  پایدار  فراهم آورده است.

    کلیدواژگان: ایران، چین، آمریکا، مثلث رمانتیک، مثلث پایدار، تغییر سیستمی
  • حسین پوراحمدی میبدی، محمد پدین* صفحات 115-146

    فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در دهه 1990 و استقلال کشورهای قفقاز جنوبی باعث تحولی در منطقه و سیاست های کشورهای همسایه این منطقه شد. یکی از این کشورهایی که توانست استقلال خود را از اتحادیه جماهیر شوروی به دست آورد، آذربایجان بود که به دلیل داشتن منابع انرژی فراوان به خصوص نفت و گاز دارای اهمیت به سزایی در بین کشورهای منطقه قفقاز می باشد. از همین رو ج.ا. ایران نیز با توجه به پیوندهای تاریخی، قومی،فرهنگی، مذهبی و همسایگی که با آذربایجان دارند، تلاش کرد که روابط خود را با این کشور افزایش دهد. با این حال این کشور برای به دست آوردن اهداف و منافع اش در آذربایجان و ایجاد روابط سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و انرژی با مسایل و مشکلاتی روبه رو بوده است که ما در این مقاله در پی بررسی این مشکلات و موانع پیش پای ج.ا.ایران برآمدیم. از این رو سوال اصلی مقاله این است که « عوامل تاثیر گذار بر سیاست خارجی و دست آوردهای ایران در آذربایجان بین سال های 1991 تا 2017 کدام اند و چه تاثیری بر روابط دو کشور گذاشته است؟» به علاوه ما در این مقاله از چارچوب نظری نوواقع گرایی به بررسی سیاست خارجی ایران و عوامل موثر بر آن می پردازیم.

    کلیدواژگان: ایران، آذربایجان، انرژی، روابط، واقع گرایی تدافعی
  • محمدرضا دهشیری، مجتبی حسینی فهرجی* صفحات 147-174

    یکی از مهم‌ترین چالش‌ها و مباحث مهم بین‌المللی در منطقه غرب آسیا، بحران یمن و بی‌ثباتی و ناآرامی‌های ناشی از آن در منطقه است که آثار و پیامدهای قابل‌توجهی در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی دربرداشته است. این تحولات شگرف که هرروز ابعاد گسترده‌تری می‌یابد دریکی از استراتژیک ترین نقاط جهان در حال رخداد است. حضور مستقیم و غیرمستقیم برخی از کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در قالب اعزام مستقیم نیروی نظامی به یمن و یا ارایه کمک‌های مستشاری و تسلیحاتی و یا مبادرت به جنگ‌های نیابتی، بر تطویل و پیچیدگی بحران در این کشور افزوده و پیامدهایی را برای آینده راهبرد منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان یکی از فعال‌ترین بازیگران منطقه غرب آسیا دربرداشته است. سوال اصلی آن است که بحران یمن و سناریوهای احتمالی آتی در این کشور چه تاثیری بر راهبرد منطقه‌ای ایران در غرب آسیا و خلیج‌فارس خواهد داشت. این پژوهش فرضیه آزما نبوده و درصدد است تا به روش توصیفی- تحلیلی و با رویکردی آینده‌پژوه بر اساس "سناریونویسی" و گردآوری داده بنیاد در چارچوب نظری سازه انگارانه، تحولات بحران یمن را مورد مداقه قرار داده و کنش‌های آتی گروه‌های مختلف موردحمایت عربستان سعودی و امارات متحده عربی در یمن و سناریوهای آتی پیش رو در بحران یمن را بررسی کرده و تاثیرات آن‌ها بر راهبرد منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران را مورد واکاوی قرار دهد.

    کلیدواژگان: بحران یمن، جمهوری اسلامی ایران، راهبرد منطقه ای، غرب آسیا، عربستان سعودی، جنبش انصارالله
  • عنایت الله یزدانی، بهار اخوان* صفحات 175-204

    چین فرصت‌های اقتصادی وسیاسی خود را با رویکردی چند بعدی در منطقه خاورمیانه به عنوان یکی از کانون‌های قدرت و ثروت پیگیری می‌کند. یکی از حوزه‌هایی که پکن در سیاست خاورمیانه‎ای خود در دستور کار قرار داده است، حضور موثر به عنوان میانجی‌گر در حل منازعات منطقه خاورمیانه است. حضور موثر چین در بحران‌های خاورمیانه موازنه  جدیدی از قدرت را در مقابل مداخلات کشورهای غربی در مناسبات منطقه‌ای شکل داده است و فرصت‌هایی را برای کشورهای منطقه از جمله ایران ایجاد کرده است. این پژوهش قصد دارد رفتار میانجی‌گری چین را بر اساس نظریه "احتمال‌پذیری" جاکوب برکوویچ مورد تحلیل قرار دهد و این پرسش را مطرح می‌کند که احتمال موفقیت میانجی‌گری چین در حل منازعات خاورمیانه بویژه بحران سوریه چه میزان بوده است و چه اهدافی را پیگیری می‌کند؟ در جهت پاسخ به این پرسش، شاخص‌های میانجی‌گری چین بر اساس متغیر "استراتژی دستوری" نظریه برکوویچ مورد بررسی قرار گرفت. یافته‌ها نشان داد که باتوجه به شاخص های چین بر اساس استراتژی دستوری و شاخص کلیدی" اعتماد"، این کشور می‌تواند به عنوان یک میانجی‌گر موفق و فعال در حل منازعات خاورمیانه ایفای نقش کند. پکن دارای شاخص‌های بی‌بدیلی در حل منازعات خاورمیانه از جمله بحران سوریه بوده است که در این راستا این مقاله سعی دارد نحوه میانجی‌گری  این کشور در بحران سوریه را مورد واکاری قرار دهد. در این پژوهش از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است.

    کلیدواژگان: میانجی گری، نظریه برکوویچ، چین، بحران سوریه، استراتژی دستوری
|
  • Seyedmohsen Alavipour*, Abbas Manoochehri Pages 13-37

    As a discursive framework, each development theory necessarily includes some interrelated characteristics whose implication would lead to a general theoretical system. The fundamental, the situational, the explanatory, and the normative are the four characteristics which together shape the implicational aspect of any development theory. Focusing on the fundamental implication, the present study attempts to show how a development theory might help in figuring out the developing criteria besides the strategic policy-making process via an intellectual understanding of the interrelation between the human-kind, the society, and history. In such doing, as a discursive-actual system, development theory would identify the present challenges in the society, and explain the roots of such critical situation. Here, we attempt to explain that in the fundamental aspect, such theory should avoid the metaphysical-positivistic approach, and apply a phronetic one in order to introduce a normative system of progress.

    Keywords: Development, Fundamental Implication, Phronetic Humanities
  • Mohammad Reza Tajik, Aref Masoudi* Pages 39-70

    Throughout the centuries, Iranians have tested various forms of resistance to dictatorship, such as assassination, armed uprising, revolution, and types of negative resistance. But during the constitutional movement when Iranain intellectuals attained the modern knowlages of society and politics, a new understanding about the problem and concept of resistance emerged. Historically, this new concept of resistance, of centuries before the constitutional movement of Iran, initially emeraged among the Christian sects opposed to the plenitude of divine power of the pope, and later against the European absolute monarchies, and was generally the result of theoretical efforts of the Protestant writers and proponents of constitutional monarchies. Such resistance, which can be called “resistance through legal processes”, is based on a principle depicted in constitutions that points out whenever a ruler or prince tries to dissolve the initial contract, then the people appeal to violence and they will have the right to resist him. This principle, as a significant constraint in the constitutions and fundamental laws, was the basis of what was called Resistance Theory in the modern political thought. In the course of the efforts of Iranian intellectuals to establish the rule of law and to explain the principles of constitutionalism, and especially during the period of “Estebdad e Sagheir”, the new understanding of the concept of resistance has been addressed in a few political and legal treatises. Since there has not been a comprehensive research on this aspect of the literature of resistance, especially during the constitutional movement of Iran, the paper is trying to discuss it.

    Keywords: Theory of resistance, Constitutionalism movement, Constitution, Despotism, New Intellectuals, Government of Law
  • Mojtaba Hosseini Fahraji*, mohammadreza Dehshiri Pages 147-174

    One of the most important challenges and international problems in West Asia region is the crisis in Yemen and the instability and unrest caused by this crisis in the region, which has led to significant regional and international effects and consequences. These dramatic developments, which are becoming far more widespread every day, are taking place in one of the most strategic points of the world. The direct and indirect presence of some regional and trans- regional countries in the form of direct dispatch of military forces to Yemen, or the provision of counseling services and weapons or embarking on proxy wars have increased the complexity and duration of the crisis in this country, and had some consequences for the future of regional strategy of Islamic Republic of Iran as the most active player in West Asia and Persian Gulf. The main question is: what are the effects of the Yemeni crisis and the possible future scenarios in this country on the regional strategy of Iran in West Asia and Persian Gulf. This research is not a hypothesis of the test and it intends to use the descriptive-analytical method and with a futuristic approach based on "scenario" and the grounded theory in a constructivism theoretical frame of reference, to address the developments in the Yemeni crisis and the future actions of the various groups advocated by Saudi Arabia and The United Arab Emirates in Yemen and future scenarios of the Yemeni crisis will examine their impacts on the regional strategy of the Islamic Republic of Iran.

    Keywords: yemem crisis, islamic republic of iran, regional strategy, west asia, saudi arabia, ansar, allah movement
  • enayat yazdani, bahar akhavan* Pages 175-204

    In the days when the emergence of China as a major power has affected the modern world order. China pursues its economic and political opportunities in a multi-dimensional approach in the Middle East as a center of strength and wealth. One of the areas Beijing has placed on its agenda in the Middle East is the effective presence as a mediator in resolving regional disputes. The study intends to analyze China's mediation behavior based on Jacob Berkovich's "probabilistic" theory and poses the question of how likely the success of China mediation is based on this theory. In response to this question, this hypothesis has proven that, based on the conceptual model of Brevkov, it seems that China's mediation in Middle Eastern conflicts, based on China's emerging power, is based on the most successful "mediation" strategy And the most active form of mediation is measurable. Beijing has had an indisputable indicator of the Middle East conflict resolution of the recent Syrian crisis, which has enabled the country to influence the parties to the conflict with great power. Given China's differing approaches to resolving conflicts as a mediator of this global power, with the transformation of polarization, it intends to establish a normative approach and a unique peaceful Middle East value that parallels multilateral partners through stabilization. Emphasizing political solutions and expanding negotiations, instead of using force and military power to resolve conflicts in the region.

    Keywords: Mediation, China, Berkovich theory, Syrian crisis, conflict resolution