فهرست مطالب

سوخت و ساز و فعالیت ورزشی - سال نهم شماره 1 (بهار و تابستان 1398)

نشریه سوخت و ساز و فعالیت ورزشی
سال نهم شماره 1 (بهار و تابستان 1398)

  • تاریخ انتشار: 1399/08/15
  • تعداد عناوین: 6
|
  • عباسعلی گائینی*، نسرین رمضانی، لیلا شفیعی نیک صفحات 1-13
    هدف

    گیرنده ایکس آلفا در متابولیسم گلوکز نقش دارد. از طرف دیگر، انتقال گلوکز در کبد توسط انتقال دهنده شماره 2 گلوکز انجام می شود. بنابراین این پژوهش با هدف بررسی تغییرات بیان ژن های گیرنده ایکس آلفا، انتقال دهنده شماره 2 گلوکز کبدی و شاخص مقاومت به انسولین پس از 8 هفته تمرین هوازی در موش های صحرایی نر دیابتی نوع 2 طراحی شد. 

     روش شناسی:

     هجده سر موش صحرایی نر 8 هفته ای (با میانگین و انحراف معیار وزنی 1/13±6/233 گرم) به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. موش ها با استفاده از داروی نیکوتین آمید و استرپتوزوتوسین دیابتی شدند. پنج روز پس از تزریق، تست دیابت با نوار قند خون انجام شد. موش های با سطح گلوکز 126-400میلی گرم/ دسی لیتر به عنوان نمونه انتخاب شدند. موش ها در دو گروه کنترل و تمرین قرار گرفتند. برنامه تمرینی 8 هفته ای شامل دویدن با سرعت 10-25 متر/دقیقه، شیب 5%، به مدت 15-40 دقیقه و 5 جلسه در هفته بود.

     یافته ها:

     القای دیابت باعث افزایش وزن (001/0=p) موش ها شد. وزن عضله نعلی (001/0=p) و مقادیر هموگلوبین گلیکوزیله (000/0=p) در گروه تمرین بطور معنادار بیشتر و مقادیر گلوکز (0001/0=p)، انسولین (002/0=p) و شاخص مقاومت انسولینی (002/0=p) در گروه تمرین بطور معناداری کم تر بود. تفاوت معناداری در بیان ژن های انتقال دهنده گلوکز و گیرنده ایکس آلفا بین دو گروه پس از مداخله تمرینی مشاهده نشد.  

    نتیجه گیری: 

    به نظر می رسد 8 هفته تمرین هوازی با شدت 60-80 درصد VO2max می تواند تغییرات متابولیکی مثبت در موش های دیابتی نوع2 ایجاد کند اما در بیان ژن های انتقال دهنده گلوکز و گیرنده ایکس آلفا کبدی تغییری ایجاد نمی کند.

    کلیدواژگان: دیابت، تمرین هوازی، انسولین، RT-PCR
  • کریم آزالی*، یوسف یاوری، رحمان حسین زاده، افشین رهبر قاضی صفحات 15-25
    هدف

    در این تحقیق تاثیر یک جلسه تمرین قبل و بعد از ناهار بر مقدار گرلین آسیل دار سرم، انرژی دریافتی روزانه و هزینه انرژی فعالیت مقایسه شد.

    روش شناسی:

     30 مرد دارای اضافه وزن (با میانگین و انحراف معیار سن 54/3 ± 20/25 سال، شاخص توده بدنی 64/3 ± 96/27 کیلوگرم بر متر مربع، وزن 80/5 ± 20/83 کیلوگرم) در یک طرح نیمه تجربی به شکل تصادفی به سه گروه ده نفری شامل تمرین قبل از ناهار، تمرین بعد از ناهار و کنترل تقسیم شدند. گروه های تجربی به مدت هشت هفته (سه جلسه در هفته)، تمرین هوازی (25-40 دقیقه با شدت FATmax) را یک ساعت قبل ناهار و یا دو ساعت بعد از ناهار  اجرا کردند. مقدار هزینه انرژی فعالیت، کالری دریافتی روزانه و گرلین آسیل دار ناشتایی سرمی در پاسخ به یک جلسه ورزش در پیش آزمون و پس آزمون، به عنوان داده های تحقیق اندازه گیری شدند.

    یافته ها: 

    یک جلسه تمرین قبل و یا بعد از ناهار، گرلین آسیل دار سرم (001/0 ≤p)، هزینه انرژی یک جلسه فعالیت (001/0 ≤p) و کل کالری دریافتی روزانه (003/0 ≤p) (افزایش جبرانی در دریافت غذا که دستیابی به کاهش وزن مورد انتظار از تمرین را کمتر می کند) را افزایش می دهد. بااینحال، انجام تمرین قبل از ناهار، افزایش بیشتری در  گرلین آسیل دار سرم (001/0 ≤p) و هزینه انرژی یک جلسه فعالیت (001/0 ≤p) ایجاد می کند.

    نتیجه گیری: 

    اگر هدف فقط کاهش اشتها باشد، به نظر می رسد که باید تمرین بعد از صرف غذا انجام شود و اگر هدف افزایش هزینه انرژی هر جلسه تمرین باشد، بهتر است تمرین قبل از صرف غذا انجام شود.

    کلیدواژگان: چاقی، انرژی دریافتی، هزینه انرژی، ورزش، وعده غذا
  • بهمن میرزایی*، امیر برجسته، فرهاد رحمانی نیا صفحات 27-37
    هدف

    هدف از این مطالعه بررسی اثر فعالیت هوازی با و بدون محدودیت جریان خون (BFR) بر لاکتات، کورتیزول پلاسما و محتوای پروتئین PGC-1α عضله بود.

    روش شناسی: 

    پنج مرد سالم تمرین نکرده (با میانگین و خطای معیار سن: 02/1±4/33 سال؛ توده بدن: 69/4±64/79 کیلوگرم؛ قد: 02/9±4/173 سانتی متر؛ چربی بدن: 22/2±97/18 درصد) در دو وهله جداگانه مورد مطالعه قرار گرفتند: (1) فعالیت هوازی به همراه BFR شامل راه رفتن بر روی تردمیل با شدت 40% از توان هوازی بیشینه (VO2max) و (2) راه رفتن در شرایط مشابه بدون BFR (به عنوان کنترل). نمونه های بیوپسی عضلانی قبل و 3 ساعت پس از هر وهله فعالیت از عضله پهن جانبی برای تعیین بیان پروتئین PGC-1α گرفته شد، نمونه های خونی نیز قبل از فعالیت، بلافاصله بعد از فعالیت و 2 ساعت بعد فعالیت جهت بررسی تغییرات لاکتات و کورتیزول خون از سیاهرگ بازویی گرفته شد.  

    یافته ها:

     نتایج نشان داد که محتوای پروتئین PGC-1α سه ساعت پس از یک وهله فعالیت هوازی با BFR به طور معنی داری در مقایسه با گروه کنترل افزایش می یابد (05/0>P). لاکتات خون و کورتیزول در هیچ یک از نقطه های زمانی در گروه با و بدون محدودیت جریان خون افزایش معنی دار نشان ندادند.

    نتیجه گیری:

     نتایج نشان داد که در فعالیت هوازی با BFR، تحریک متابولیکی مکانیسمی برای تنظیم شبکه سیگنالی سلول جهت تحریک بایوژنز میتوکندری نیست. همچنین، بایوژنز میتوکندری یکی از مکانیسم های احتمالی افزایش در توان هوازی به همراه تمرین با محدودیت جریان خون است.

    کلیدواژگان: لاکتات خون، تمرین کاتسو، بایوپسی عضله، بایوژنز میتوکندری، انسداد عروق، فعالیت ورزشی زیربیشنه
  • ارد مهاجر ایروانی، احمد عبدی*، آسیه عباسی دلویی صفحات 39-53
    هدف

    در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 میزان اینکرتین ها کاهش می یابد. اینکرتین ها نقش مهمی در هموستاز گلوکز بازی می کنند. هدف از این پژوهش بررسی اثر تمرین هوازی همراه با مصرف خیار تلخ بر  اینکرتین سرمی در مردان دیابتی نوع 2 می باشد. 

    روش شناسی: 

    در این مطالعه، 36 مرد مبتلا به دیابت نوع 2 (سن 15/5 ± 08/53 سال، وزن 53/6 ± 08/78 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 22/1 ± 22/26 کیلوگرم بر متر مربع) انتخاب و به طور تصادفی به چهار گروه (کنترل-آب، کنترل-خیار تلخ، کنترل-تمرین و تمرین+خیار تلخ) تقسیم شدند. گروه های تمرین به مدت هشت هفته، هر هفته سه جلسه (دویدن با شدت 40 تا 70  درصد ضربان قلب ذخیره و مدت 15 تا 45 دقیقه) در برنامه تمرینی هوازی فزاینده شرکت کردند. گروه های کنترل-خیار تلخ و تمرین+ خیار تلخ ، 2000 میلی گرم پودر خشک میوه خیار تلخ (در کپسول های 500 میلی گرم) را به مدت هشت هفته (دوبار در روز قبل از صبحانه و شام) مصرف نمودند. دو روز قبل و بعد از اجرای پروتکل، در حالت ناشتا نمونه گیری از خون  انجام شد.

    یافته ها:

     نتایج نشان داد که میزان GLP-1 و GIP در همه گروه های تجربی نسبت به گروه کنترل افزایش معنی داری داشت (05/0 ≤p)، همچنین میزان GLP-1 گروه تمرین-خیار تلخ نسبت به گروه خیار تلخ و GIP گروه تمرین-خیار تلخ نسبت به گروه خیار تلخ و تمرین افزایش معنی داری داشت (05/0 ≤p). از دیگر نتایج، افزایش معنی دار در میزان  GLP-1و GIP همه گروه های تجربی نسبت به پیش آزمون بود (05/0 ≤p).

    نتیجه گیری:

     در مجموع می توان گفت تمرین و خیار تلخ و ترکیب این دو، باعث بهبود عوامل موثر بر کنترل گلیسیمیک در مردان مبتلا به دیابت نوع 2 می شود.

    کلیدواژگان: فعالیت ورزشی، مکمل گیاهی، GLP-1 و GIP
  • علی سمیعیان، پیام سعیدی*، حمید محبی، حسین غفوری صفحات 55-70
    هدف

    تورین یک مکمل آنتی اکسیدانی است. بنابراین هدف از انجام پژوهش حاضر اثر مکمل یاری کوتاه مدت دو دوز مختلف مکمل تورین بر پاسخ برخی شاخص های آنتی اکسیدانی بزاقی مردان جوان پس از یک فعالیت هوازی وامانده ساز می باشد.

    روش کار

    هشت مرد سالم غیر ورزشکار (با میانگین و انحراف معیار سن 7/1 ± 6/21 سال و حداکثر اکسیژن مصرفی 62/2 ± 62/46 میلی لیتر/کیلوگرم / دقیقه) به صورت تصادفی در دو دسته (6 گرم در مقابل 3 گرم)  طی دو دوره 7 روزه مکمل تورین را بصورت طرح متقاطع، تصادفی و دو سوکور مصرف نمودند. نمونه گیری بزاقی در سه مرحله قبل و بعد از دوره مصرف مکمل و همچنین بلافاصله پس از جلسه فعالیت هوازی وامانده ساز صورت گرفت. آزمودنی ها در فعالیت هوازی وامانده ساز روی چرخ کارسنج با سرعت  60 دور در دقیقه و شدت 20 وات رکاب زدن را آغاز کردند و در هر دقیقه 20 وات به شدت کار افزوده شد تا جایی که آزمودنی به واماندگی رسیدند.

    یافته ها

    نتایج پژوهش حاضر نشان داد، میزان فعالیت آنزیم SOD، پس از مکمل یاری و پس از فعالیت در مقایسه با پیش از مکمل یاری در هر دو دوز، افزایش معنی داری داشت (05/0<p). میزان فعالیت آنزیم POX و DPPH، اگرچه با مکمل یاری و فعالیت افزایش نشان داد اما بین دو دوز مکمل یاری تفاوت معنی داری مشاهده نشد.

    نتیجه گیری

    با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت که احتمالا مصرف کوتاه مدت مکمل تورین با افزایش ظرفیت آنتی اکسیدانی، تاثیرات منفی حاصل از افزایش رادیکال‎های آزاد در نتیجه انجام فعالیت های ورزشی هوازی شدید را کاهش می دهد.

    کلیدواژگان: تورین، فعالیت هوازی، استرس اکسایشی، پاسخ آنتی اکسیدان
  • لطفعلی بلبلی*، نگار اشرفی، علی خازنی، اسدالله اسدی صفحات 71-83
    هدف

    تغییرات نامطلوبی که در ترکیب بدن و لیپوپروتیین ها پس از یایسگی رخ می دهد ناشی از سطح استروژن است. هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر 12 هفته تمرین مقاومتی با باند های کشی بر میزان بیانmir-217 و نیم رخ لپیدی زنان سالمند چاق یایسه بود.

    روش شناسی:

     در این کارآزمایی بالینی تصادفی شده (RCT) یک سو کور، 24 زن سالمند چاق (سن 68/3±13/64 سال، میزان چربی56/2±2/44  درصد، شاخص توده بدنی 65/3±1/32 کیلوگرم بر متر مربع) به دو گروه کنترل (10 نفر) و تمرین (14 نفر) تقیسم شدند. گروه تمرین به مدت 12 هفته و سه جلسه در هفته تمرینات مقاومتی با باند های کشی را برای همه ی گروه های عضلانی اصلی انجام دادند. 48 ساعت پیش و پس از 12 هفته مداخله، آزمایش دگزا و نمونه گیری از خون انجام شد.

    یافته ها

    نتایج مقایسه های بین گروهی نشان دهنده ی کاهش معنی دار در بیان mir-217 و سطوح LDL و افزایش معنادار در HDL در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل بود (05/0 ≤p)؛ در حالی که تفاوت معنادار در وزن بدن، شاخص توده بدنی، درصد چربی، کلسترول تام و CRP مشاهده نشد (05/0≥p).

    نتیجه گیری:

     به نظر می رسد 12 هفته تمرین مقاومتی با کش الاستیک سبب تعدیل و کاهش بیان mir-217 سرم خون زنان سالمند چاق می شود که این تغییرات با کاهش سطوح LDL و افزایش سطوح HDL همراه بود.اگرچه نتایج شاخص توده بدنی، درصد چربی، کلسترول تام و CRP تغییرات معناداری را نشان ندادند که احتمالا می تواند ناشی از نوع و شدت تمرینات انجام شده باشد که نیاز به بررسی های بیشتر در این زمینه دارد.

    کلیدواژگان: چاقی، تمرین مقاومتی، سالمند، mir-217
|
  • AA. Gaeini *, N. Ramezani, L .Shafiei Neek Pages 1-13
    Background

    The liver xα receptor (LXRα) participates in glucose metabolism. On the other hand, glucose transfer in liver by glucose transporter 2 (GLUT2). Therefore, this study was designed to examine the changes of LXRα, GLUT2 genes expression in liver and insulin resistance after 8 weeks of aerobic training in type 2 diabetic rats.

    Method

    Eighteen male 8-weeks-old Wistar rats were selected as research sample. Diabetes was induced by nicotinamide and streptozotocin. Five days after diabetes induction, fasting blood glucose was measured using blood glucose strips. Rats with fasting blood glucose between 126-400 mg were selected as diabetic. Rats were divided into two groups: control and training. The training program was running with the speed of 10–25 m/min for 15-40 min/day, 5% slope, 5 days a week for 8 weeks.

    Results

    Diabetes induction resulted in significant increase in body weight (p=0.001). Training group had higher muscle weight (p=0.001) and HbA1c (p=0.001) but lower glucose (p=0. 001), insulin (p=0.002) and insulin resistance index (p=0.002). LXRα and GLUT2 gene expressions were not different significantly.

    Conclusion

    It seems that 8 weeks aerobic training with 60-80% of vo2max can induce some positive metabolic changes in diabetic rats but did not induce any significant changes in LXRα and GLUT2 genes expression in liver tissue.

    Keywords: : Diabetes, Aerobic training, Insulin, RT-PCR
  • K. Azali *, Y. Yavari, R. Hosseinzadeh, A. Rahbar Ghazi Pages 15-25
    Aim

    In this study the effects of a single training session of overweight men before and after a meal on serum acetylated ghrelin levels, daily energy intake and the exercise energy expenditure were compared.

    Method

    In this  semi experimental study, 30 overweight men (Mean and SD age of 25.2±3.54 years, BMI 27.96±3.64 kg/m2, weight 83.2±5.8 kg) were randomized into three groups (n = 10) including before lunch training, post lunch training and control. Experimental groups performed eight weeks, three sessions/wk of aerobic training sessions, consisted of 25 to 40 min of treadmill running and/or cycling at maximal fat oxidation intensity, either an hour prior to or two hours after a meal. Exercise energy expenditure, daily caloric intake and fasting serum acylated ghrelin levels in response to a single exercise session were measured as data in both pre and post-test occasions.

    Results

    A single training session either pre or post lunch meal increases serum acylated ghrelin level (P≤ 0/001), exercise energy expenditure (P≤ 0/001) and daily caloric intake (P≤ 0/001); indicating a compensatory energy intake which lowers the expected exercise-induced weight loss.However, pre meal exercise leads to more remarkable increases in exercise energy cost (P≤ 0/001) concomitant with an elevated fasting serum acylated ghrelin levels (P≤ 0/001).

    Conclusion

    If appetite suppression is the only goal for exercise, it seems that exercise training should be performed after meals, and if maximizing each session’s energy cost is the case, it is better to practice before meals.

    Keywords: Obesity, Energy Intake, Energy expenditure, Exercise, Meal
  • B. Mirzaei *, A. Barjaste, F. Rahmani Nia Pages 27-37
    Aim

    This study aimed to examine the effect of aerobic exercise with and without BFR on blood lactate, cortisol and PGC-1α response in human skeletal muscle.

    Method

    On two different occasions, five healthy untrained male subjects (mean±SE; age:  33.4±1.02 years, height: 173.9±4.02 cm, body mass: 79.64±4.69 kg), were required to perform (i) a BFR aerobic exercise at an exercise intensity of 40 % of VO2max; and (ii) similar exercise bouts without BFR (Ctrl). For each condition, baseline and 3 h post-exercise muscle biopsy samples (vastus lateralis) were performed for PGC-1α protein expression analysis. Venous blood samples were also collected at pre-exercise, immediately and 2 h post-exercise to measure changes in blood lactate and serum cortisol.

    Results

    PGC-1α protein content was significantly higher (P < 0.05) at 3-h post-exercise with BFR compared with Ctrl. Blood lactate and serum cortisol did not significantly change from baseline to immediately after exercise and at 2-h post exercise.

    Conclusion

    Metabolic stimuli are not a mechanism to mediate cell signaling network responsible for mitochondrial biogenesis. However, the addition of blood flow restriction during aerobic exercise induces an increase in PGC-1α to regulate mitochondrial biogenesis.

    Keywords: KAATSU, Vascular Occlusion, Submaximal Exercise, Mitochondrial Biogenesis, Muscle Biopsy, Blood lactate
  • O .Mohajer Iravani, A. Abdi *, A. Abbassi Daloii Pages 39-53
    Aim

    In type 2 diabetes patients, the level of incretins is reduced. Incretins play an important role in glucose homeostasis. The aim of this study was to examine the effect of aerobic training along with Momordica charantia L on serum incretin levels in man with type 2 diabetes.

    Method

    In this study, 36 men with type 2 diabetes (age 53.08±5.15 years, wight 78.08±6.53kg and BMI 26.22±1.2218 kg/square meters) were selected and were randomly divided into four groups (Control-Water, Control-Momordica charantia, Control-Training and Momordica charantia+Training). The training groups participated in a progressive aerobic training for eight weeks, three sessions a week (running with 40% to 70% of the reserved heart rate and for 15 to 45 min). The groups of Control-Momordica charantia and Momordica charantia+Training were provided 2000 mg of Momordica charantia (In 500 mg capsules) for eight weeks (Twice a day before breakfast and dinner). Two days before and after the protocol, blood samples were taken in fasting state.

    Results

    The results showed that the GLP-1 I and GIP Increased significantly in all experimental group compared to the control group. (Respectively p=0.000 and p=0.000), Also a significant increase in GLP-1 in Momordica charantia+Training compared to the Momordica charantia and GLP-1 in Momordica charantia+Training compared to the Momordica charantia and Training. Other results showed a significant increase in GLP-1 and GIP in all experimental groups compared to pre-tes (p≤0.05).

    Conclusion

    It seems that aerobic training and Momordica charantia and combination of both, It improves the factors affecting glycemic control in men with type 2 diabetes.

    Keywords: Exercise, Herbal supplement, GLP-1 I, GIP
  • Ali Samieyan, Payam Saidie *, Hamid Mohebbi, Hossein Ghafouri Pages 55-70
    Aim

    Taurine is an antioxidant supplement. Therefore, the purpose of this study was to investigate the effect of short-term supplementation of two different dosages of taurine supplement on responses of some salivary antioxidant parameters of young men after an exhaustive aerobic activity.

    Methodology

    Eight healthy non-athlete men (mean ± SD age 21.6 ± 1.7 yrs and VO2 max 62.62 ± 62.2 ml / kg / min) were randomly divided into two categories (3 Vs. 6 Gr/d) in two 7-day periods in the complement of taurine as cross-over, randomized and double-blinded. Saliva samples were collected in three occasions: before and after the supplementation period and immediately after exhaustive aerobic exercise. The subjects started the exhausting aerobic activity on ergometer was performed at 60 RMP and 20 watts, with, 20 watts added to the intensity every minute until the subject got exhausted.

    Results

    The results showed that the SOD, after supplementation (in doses of 6 grams more than the dose of 3 g) and after exercise increased significantly compared with the pre-supplementation in both doeses (P<0.05). The activity level of POX and DPPH increased with supplementation and activity, but there was no significant difference between the two doses.

    Conclusion

    According to the research findings, it can be concluded that the short-term consumption of taurine supplementation by increasing antioxidant capacity will reduce the negative effects of free radicals as a result of intense aerobic exercise activities.

    Keywords: Taurine, Aerobic Exercises, Oxidative Stresses, Anti-Oxidant Response
  • Lotfali BOLBOLI *, Negar Ashrafi, Ali Khazani, Asadalah Asadi Pages 71-83
    Aim

    Unfavorable changes occur in the body composition and lipoprotein that are related to the loss of estrogen levels after menopause. The aim of this study was to investigate the effect of 12 weeks elastic band resistance training on mir-217 expression and cardiovascular risk factors in menopausal obese elderly women.

    Method

    In this single blind randomized clinical trial (RCT), 49 elderly women with obesity (age 64.13 ± 3.68 years, fat percentage 45.4 ± 6.56 %, BMI 33. 1 ± 3.71 kg/m2) were divided into two groups: control (n=10) and training (n = 14). The training group performed elastic band resistance training for 12 weeks and three sessions per week for all major muscle groups. Forty eight hours before and after 12 weeks of intervention, a DEXA test was performed.

    Results

    The results of the intergroup comparisons indicated a significant decrease in mir-217 expression and LDL levels and a significant increase in HDL in the training group compared to the control group (P≤0.05), whereas there was no significant difference in body weight, body mass index, fat percentage, total cholesterol and CRP (P≥0.05).

    Conclusion

    It seems that 12 weeks elastic band resistance training have been able to modulate and reduce the serum concentration of mir-217 in obese elderly women, which was associated with a decrease in LDL levels and increase levels of HDL. Although body mass index, fat percentage, total cholesterol and CRP Significant changes were not observed, which requires further investigation in this field.

    Keywords: Obesity, resistance training, Elderly, mir-217