فهرست مطالب

Cell Journal - Volume:2 Issue: 2, 2000

Cell Journal (Yakhteh)
Volume:2 Issue: 2, 2000

  • 64 صفحه، بهای روی جلد: 10,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1379/02/18
  • تعداد عناوین: 9
|
  • محمد مردانی، شهناز رضوی، محمدحسین نصراصفهانی، سید اسدالله کلانتر، ایرج اسفندیاری صفحه 61
    هدف
    بررسی ارتباط بین پارامترهای اسپرمی به ویژه مرفولوژی با میزان لقاح و اختلالات کروماتین
    مواد و روش ها
    در 101 زوج نابارور مراجعه کننده به مرکز باروری و ناباروری اصفهان همزمان با انجام لقاح آزمایشگاهی IVF (In Vitro Fertilization) تستهای ارزیابی کیفیت کروماتین)تست اکریدین اورانژ، آنیلین بلو، کرومومایسین A3 و سدیم دودسیل سولفات(و آنالیز سمن انجام گرفت؛ علاوه بر این با استفاده از رنگ آمیزی پاپانیکولا ناهنجاری های مرفولوژیک طبق معیارهای WHO تعیین شد. در هر نمونه 200 اسپرم بررسی و درصد رنگ پذیری در هر روش و ناهنجاری های مرفولوژیک محاسبه شد.
    یافته ها
    بالاترین رابطه معنی دار با مرفولوژی اسپرم به ترتیب مربوط به روش (Chromomycin A3) CMA3 وآنیلین بلو است. روش logistic regression مشخص نمود که از بین پارامترهای بررسی شده اسپرمی به ترتیب مرفولوژی اسپرم و روش CMA3به طور مستقل بر لقاح تاثیر دارد؛ در حالی که از بین تستهای ارزیابی کروماتین، روش CMA3 به عنوان یک فاکتور مستقل بر مرفولوژی اسپرم اثرگذار است. منحنی (ROC: Reciever Operating Curve) نیز موید این نکته است که روش CMA3 در مقایسه با آنیلین بلو از حساسیت و اختصاصی بودن بالاتری برخوردار است.
    نتیجه گیری
    با توجه به اهمیت مرفولوژی در میزان موفقیت لقاح و قدرت تست CMA3 در شناسایی و تمایز مرفولوژی غیر طبیعی اسپرم پیشنهاد می شود که ارزیابی کروماتین به روش CMA3 به عنوان یک تست تکمیلی برای پیشگویی میزان موفقیت در لقاح آزمایشگاهی انجام شود.
    کلیدواژگان: مرفولوژی اسپرم، کروماتین، CMA3، لقاح آزمایشگاهی
  • حسین مزدارانی، فرین عقدایی صفحه 67
    هدف
    بررسی سیتوژنتیکی تخمکهای لقاح نیافته با روش های لقاح آزمایشگاهیIn Vitro Fertilization) (IVF: و تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم (ICSI: Intra Cytoplasmic Sperm Injection) به منظور تعیین فراوانی و انواع ناهنجاری های کروموزومی موثر در عدم لقاح تخمک
    مواد و روش ها
    تعداد 364 تخمک از 101 بیمار نابارور مراجعه کننده به پژوهشکده رویان که 48-46 ساعت پس از مجاورت یا تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم لقاح نیافته بودند، بررسی شد. از این تعداد 91 تخمک در روش IVF و 273 تخمک در روش ICSI لقاح نیافته بود. به منظور تهیه متافاز، قشر شفاف تخمکها با استفاده از محلول اسیدتایرود برداشته شد و سپس تحت تاثیر شوک هیپوتونیک قرار گرفت. تخمکها به طور تدریجی در محلولهای تثبیت کننده شامل متانول، اسید استیک و آب مقطر تثبیت شدند و با روش air-dry تارکووسکی لام تهیه شد. لامها با محلول گیمسای 10 درصد رنگ آمیزی و با میکروسکوپ نوری با بزرگنمایی1000× بررسی شدند.
    یافته ها
    به طور کلی 39 درصد از تخمکهای بررسی شده هاپلویید و 61 درصد آنیوپلویید بودند. انواع دیگری از ناهنجاری های کروموزومی مانند ناهنجاری های ساختاری (5.2 درصد)، پلی پلوییدی (2.81 درصد) و تراکم پیش رس کروموزومهای اسپرم (PCC: Premature Chromosome Condensation) (24.3 درصد)، چسبندگی کروموزومهای تخمک (5.8 درصد) و عدم تراکم کروماتین تخمکها (6.6 درصد) نیز مشاهده شد. تفاوت معنی داری بین فراوانی انواع ناهنجاری های کروموزومی در تخمکهای لقاح نیافته در روش های IVF و ICSI مشاهده نشد. تنها فراوانی PCC کروموزومهای اسپرم در روش ICSI با تفاوت آماری معنی دار بیش از روش IVF (P<0.01) بود.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان می دهد که بروز ناهنجاری های کروموزومی از دلایل عمده عدم لقاح تخمکها در هر یک از روش های IVF و ICSI است. رخداد ناهنجاری های کروموزومی به عوامل متعددی همچون جدا نشدن کروموزومها در هنگام تقسیم آنافازی که عامل اصلی ایجاد آنیوپلوییدی است، عوامل شیمیایی و فیزیکی، هورمونی و زمینه ژنتیکی فرد بستگی دارد. از این رو فراوانی رخداد هر یک از این ناهنجاری ها در جوامع مختلف متفاوت است. نتایج نشان می دهد که آنیوپلوییدی عامل اصلی عدم لقاح آزمایشگاهی است.
    کلیدواژگان: تخمک انسان، لقاح آزمایشگاهی، ناهنجاریهای کروموزومی
  • محسن سقا، محمدحسین نصراصفهانی، مجتبی رضازاده صفحه 77
    هدف
    بررسی تاثیر غلظتهای مختلف گلوتاتیون بر میزان نامتراکم شدن کروماتین اسپرم انسان
    مواد و روش ها
    پس از تهیه و آنالیز نمونه مایع منی، رسوب اسپرمی دوبار با محیط کشت Ham’s F-10 شستشو و پس از آن محلول اسپرمی به دو گروه غیر شستشو و شستشو تقسیم شدند که در هر یک از این گروه ها 100 میکرولیتر از محلول اسپرمی در معرض 100 میکرولیتر از غلظتهای مختلف گلوتاتیون 1، 5، 10، 15، 20، 40 و 80 میلی مولار قرار گرفت که هر یک از این غلظتها طی زمانهای 15، 30، 60، 90، 120 دقیقه بر اسپرم تاثیر داده شدند. در گروه کنترل به جای گلوتاتیون از محیط کشت Ham’s F-10 استفاده شد. در نهایت با استفاده از روش سدیم دودسیل سولفات میزان نامتراکم شدن کروماتین اسپرمها مطالعه شد.
    یافته ها
    گروه غیر شستشو: در این گروه غلظتهای 1 تا 10 میلی مولار گلوتاتیون تاثیر چندانی بر کروماتین اسپرم نداشتند و غلظتهای 15 و 20 میلی مولار تاثیر بهتری را بر کروماتین اسپرم نشان دادند. گلوتاتیون بهترین تاثیرش را در این گروه در غلظتهای 40 و 80 میلی مولار نشان داد.
    گروه شستشو: در این گروه غلظتهای 1 تا 5 میلی مولار گلوتاتیون تاثیر ضعیفی را بر میزان نامتراکم شدن هسته اسپرم نشان دادند؛ در حالی که در غلظت 20 میلی مولار اختلاف معنی داری با گروه کنترل مشاهده شد (P<0.05). در غلظتهای 40 و 80 میلی مولار نیز بهترین تاثیر گلوتاتیون بر کروماتین اسپرمها دیده شد.
    نتیجه گیری
    گلوتاتیون قادر است در محیط آزمایشگاهی سبب القای نامتراکم شدن اسپرمها شود که این تاثیر گلوتاتیون وابسته به غلظت بوده و در غلظتهای 40 و 80 میلی مولار، این عدم تراکم بیشتر است. همچنین گلوتاتیون قادر است با عبور از غشای پلاسمایی نامتراکم شدن کروماتین اسپرمها را سبب شود و چنانچه بر اسپرمهایی که از کروماتین بسیار پایداری برخوردار هستند تاثیر داده شود ممکن است درصد لقاح را افزایش دهد.
    کلیدواژگان: لقاح، گلوتاتیون، نامتراکم شدن کروماتین اسپرم
  • محمد مهدی اصلانی، ناصر بادامی صفحه 85
    هدف
    تعیین نقش سیکلوهگزاماید در افزایش حساسیت سلولهای Vero نسبت به سیتوتوکسین اشرشیاکلی های وروتوکسیژنیک
    مواد و روش ها
    سیکلوهگزاماید در غلظتهای متفاوت از 0.5 میکروگرم در میلی لیتر تا 16 میکروگرم در میلی لیتر در زمانهای مختلف، شامل روز قبل، همزمان، یک یا دو روز بعد از افزودن، مایع رویی سویه های استاندارد و همین طور قبل از افزودن نمونه های مدفوع (وروتوکسین مثبت به سلولهای Vero) افزوده شد.
    یافته ها
    افزودن سیکلوهگزاماید به سلولهای Vero باعث افزایش حساسیت سلولهای Vero به میزان 4 تا 8 برابر نسبت به وروتوکسین خواهد شد. این اثر کاملا اختصاصی است و سیکلوهگزاماید در غلظت مورد اشاره به تنهایی سیتوتوکسیسیتی بر سلول Vero ندارد.
    نتیجه گیری
    در سنجش وروتوکسین در نمونه های مدفوع، افزودن سیکلوهگزاماید در غلظت 4 تا 8 میکروگرم در میلی لیتر باعث افزایش حساسیت سلولهای Vero به وروتوکسین بدون اثر بر اختصاصی بودن سنجش می شود.
    کلیدواژگان: وروتوکسین، اشرشیاکلی های تولید کننده وروتوکسین، سیکلوهگزاماید
  • علیقلی سبحانی، احمدرضا راجی، بیژن رادمهر صفحه 91
    هدف
    استفاده از ژلاتین ماتریکس استخوانی (BMG: Bone Matrix Gelatin) برای هدایت استخوانسازی در ترمیم استخوان درشت نی (Tibia) در خرگوش نیوزلندی سفید
    مواد و روش ها
    در این پژوهش برای ارزیابی استخوانسازی تازه در استخوانهای بلند (Tibia) از BMG استفاده شده است. برای این منظور 6 سر خرگوش نر بالغ با 24 هفته سن، وزن تقریبی 3.71 کیلوگرم از نژاد نیوزلندی سفید انتخاب و از استخوانهای بلند آنها به روش M.Urist، ژلاتین ماتریکس استخوانی BMG تهیه شد. سپس 12 سر خرگوش از همان نژاد انتخاب و طی عمل جراحی سطح داخلی درشت نی پای راست آنها حدود 2.5 سانتی متر پایین تر از کندیل داخلی با استفاده از مته دندانپزشکی به قطر 3.5 میلی متر سوراخ شد. در 6 سر از حیوانها در محل سوراخ دو میلی گرم از ذرات BMG کار گذاشته شد (نمونه های آزمایشی). در 6 مورد باقی مانده (نمونه های شاهد) از این ذرات استفاده نشد. برای ارزیابی میزان ترمیم، حیوانها در روزهای 40 و 60 با دوز بالای کلروفرم کشته شدند و از نمونه های به دست آمده لام بافت شناسی تهیه شد. لامها با میکروسکوپ نوری مطالعه شدند. همچنین برای ارزیابی بافت استخوانی متراکم تشکیل شده در گروه آزمایشی با نمونه های طبیعی لامهای مشابه از دو نمونه با استفاده از میکروسکوپ نوری و عدسی مدرج مطالعه شد و با روش آماری Mann-Witney non parametric evaluation تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    بررسی های بافتی نشان داد که در نمونه های آزمایشی بافت استخوانی متراکم طبیعی تشکیل یافته اما در گروه شاهد چنین بافتی مشاهده نشد. مقایسه بافت استخوانی تازه تشکیل یافته در نمونه های آزمایشی با استخوانهای طبیعی با استفاده از میکروسکوپ نوری و تجزیه و تحلیل آماری نشان دهنده جوان بودن این استخوان در نمونه های آزمایشی بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به قدرت هدایت استخوانسازی BMG در استخوانهای بلند، این ماده می تواند کاربرد بالینی داشته باشد.
    کلیدواژگان: ژلاتین ماتریکس استخوان، ترمیم استخوان تیبیا، خرگوش
  • حسن صابری، حسین مزدارانی صفحه 97
    هدف
    بررسی اثر کلاستوژنیک امواج فراصوتی درمانی پیوسته به تنهایی و یا همراه با داروی شیمی درمانی پروکاربازین هیدروکلراید (PCZ: Procarbazine hydrochloride) بر روی اریتروسیتهای مغز استخوان نوزادان موش صحرایی.
    مواد و روش ها
    نوزادان پنج روزه موش صحرایی تحت تابش امواج فراصوتی پیوسته با توانهای 0.5، 1 و 2 وات بر سانتی متر مربع قرار گرفتند و با دزهای 20، 40 و 80 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن PCZ تیمار شدند. در زمانهای مختلف 24، 48 و 72 ساعت پس از تابش امواج فراصوتی یا تیمار با دارو به تنهایی یا به طور توام از مغز استخوان نوزادان موش صحرایی نمونه گیری به عمل آمد. پس از تهیه سوسپانسیون سلولی و تهیه لام، سلولها در رنگ مای گرانولد و گیمسا رنگ آمیزی شد. فراوانی میکرونوکلئی در سلولهای پلی کروماتیک اریتروسیت (PCE: Polychromatic Erythrocyte) شمارش و نسبت سلولهای PCE به مجموع اریتروسیتها +PCE) نورموکروماتیک اریتروسیت ((NCE: Normochromatic Erythrocyte) برای ارزیابی توکسیسیته دارو و امواج فراصوتی محاسبه شد.
    یافته ها
    نتایج نشان می دهد که امواج فراصوتی پیوسته در محدوده توانهای مورد استفاده در این پژوهش به تنهایی اثر کلاستوژنیک و سیتوتوکسیک بر روی سلولهای اریتروسیتی مغز استخوان ندارد. لیکن هنگامی که با توان بالا 2W/cm2 به همراه داروی پروکاربازین هیدروکلراید (80 mg/kg)مورد استفاده قرار می گیرد، بدون ایجاد سمیت سلولی موجب افزایش اثر کلاستوژنیک دارو می شود.
    نتیجه گیری
    اثر ایجاد شده با تیمار توام امواج فراصوتی و PCZ در سلولهای مغز و استخوان موش صحرایی نزدیک بر اثر هم افزایی است که مکانیزم ایجاد آن به درستی مشخص نیست. تصور می شود امواج فراصوتی بر غشای خارجی سلول تاثیر گذاشته و موجب افزایش نفوذپذیری آن و تحریک مولکولها برای ایجاد رادیکالهای آزاد می شود.
    کلیدواژگان: امواج فراصوتی درمانی، پروکاربازین هیدروکلراید، میکرونوکلئی، مغز استخوان، نوزاد موش صحرایی
  • محمد قاسم گلمحمدی، مجتبی رضازاده، احمد حسینی، محمد بیات صفحه 105
    هدف
    بررسی اثرهای تابش روزانه لیزر کم توان هلیوم نئون بر جمعیت سلولی زخم باز با ضخامت کامل پوست موش صحرایی به روش های شمارش سلولی و بیومکانیکی
    مواد و روش ها
    90 سر موش صحرایی نر به طور تصادفی در گروه های شاهد و تجربی یک و دو قرار گرفتند. با رعایت شرایط استریل و تحت بیهوشی عمومی یک زخم مدور و با ضخامت کامل پوست در پشت هر موش صحرایی ایجاد شد. روز جراحی روز صفر محسوب شد. از روز یک به طور روزانه، به همه موشهای صحرایی، نصف مقدار مواد بیهوشی تزریق و به موشهای صحرایی گروه تجربی، لیزر کم توان هلیوم نئون با انرژی دانسیته mJ/cm2 5 و به گروه دوم همان نوع لیزر با انرژی دانسیته mJ/cm2 20 تابیده شد. در روزهای 4، 7 و 15 بعد از انجام تیمار روزانه، موشهای صحرایی به وسیله اتر کشته شدند و دو نمونه از بستر زخم و پوست سالم مجاور هر موش صحرایی برداشته شد. نمونه های مربوط به مطالعات بافت شناختی ثابت شدند و مراحل کار عملی بافت شناختی عمومی بر روی آنها به عمل آمد و برشهایی به ضخامت 5 میکرون از آنها تهیه و با روش رنگ آمیزی هماتوکسیلین، آئوزین و محلول الکلی تولوئیدین بلو یک درصد رنگ شدند. جمعیت سلولی بستر زخم که در برگیرنده سلولهای فیبروبلاست، ماکروفاژ، نوتروفیل، ماست سل و اندوتلیوم عروق بود و تعداد مقاطع عروق شمارش شدند. بر روی نمونه دوم مطالعه بیومکانیکی از نوع تنسیومتری انجام و قدرت کشش نمونه ها محاسبه شد. روش آماری مورد استفاده کروسکال والیس بود و P<0.05 معنی دار تلقی شد.
    یافته ها
    در روز هفتم، فزونی تعداد فیبروبلاستهای هر دو گروه تجربی نسبت به گروه شاهد از نظر آماری معنی دار بود.
    نتیجه گیری
    تابش روزانه لیزر کم توان هلیوم نئون با انرژی دانسیته های mJ/cm2 5 و mJ/cm2 20 بر زخم بازپوستی با ضخامت کامل موشهای صحرایی، موجب تسریع معنی دار فاز تکثیر روند التیام زخم از دیدگاه شمارش سلولی شد.
    کلیدواژگان: لیزر، التیام زخم، موش صحرایی، شمارش سلولی، تنسیومتری
  • فرناز نیکبخت، ژیلا بهزادی صفحه 111
    هدف
    بررسی تغییرات ایجاد شده در برخی پارامترهای بافتی (تجمع اجسام مخروطی، قطر طولی سلول و اجسام میله ای هسته) در نورونهای هسته رافه ماگنوس در غیاب آورانهای تحریکی آن از ناحیه شکمی جانبی ماده خاکستری قنات مغزی (Ventro Lateral part of Periaqueductal Gray) VL PAG به تنهایی یا همراه با درد القا شده توسط فرمالین
    مواد و روش ها
    در این تحقیق از موشهای صحرایی نر در 4 گروه استفاده شد: 1- گروه شاهد (n=4)، 2- گروه تزریق فرمالین در پنجه پای راست حیوان (n=4)، 3- گروه تخریب شیمیایی ناحیه راست PAG با دوزهای 0.2 و 0.5 میکرولیتر نوروتوکسین بدون آزمون فرمالین (n=6)، 4- گروه تخریب شیمیایی ناحیه راست PAG با دوز 0.2 میکرولیتر با آزمون فرمالین (n=4) برای بررسی بافت شناسی پس از گذشت یک هفته از تزریق فرمالین یا تخریب PAG حیوانات پرفیوز شده و بلوکهایی به ضخامت 5-3 میلی متر از ناحیه ساقه مغز آنها که حاوی هسته رافه ماگنوس بود تهیه شد. بلوکها رنگ آمیزی تیونین شده و مقاطع پارافینی 8-5 میکرومتری مطالعه میکروسکوپی شدند.
    یافته ها
    نتایج نشان می دهند سه مورفولوژی نورونی دوکی شکل، مثلثی و چند قطبی در هسته رافه ماگنوس وجود دارند. همچنین به دنبال تخریب ناحیه VL PAG یا القای درد توسط فرمالین، در برخی پارامترهای سیتولوژیک سلول (قطر طولی سلول و اجسام مخروطی سیتوپلاسمی) تغییرات معنی داری ایجاد شده است.
    نتیجه گیری
    در مجموع چنین نتیجه گرفته شد که مسیر VL PAG به هسته رافه ماگنوس در سیستم کنترل درد تونیک دخالت دارد و نورونهای هسته رافه ماگنوس می توانند با تغییر ساختار سلولی خود نسبت به محرک دردزا از خود عکس العمل نشان دهند.
    کلیدواژگان: هسته رافه ماگنوس، ماده خاکستری قنات مغزی، درد مزمن، تغییرات سیتولوژیک، تخریب شیمیایی
  • چکیده انگلیسی مقالات
    صفحه 117