فهرست مطالب
- پیاپی 24 (بهار و تابستان 1399)
- تاریخ انتشار: 1399/09/05
- تعداد عناوین: 12
-
-
صفحات 13-36هدف
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تبیین پدیده تابآوری معلمان در مدارس بهمنظور ایجاد یک چهارچوب مفهومی مناسب و توسعه مبانی نظری و عملی آن انجام شده است چرا که تابآوری یک مفهوم پیچیده چندبعدی است که عوامل موثر بر آن و ابعاد سازنده آن درهمتنیدگی قابلتوجهی با یکدیگر دارند و جهت ایجاد اثری مثبت، ضروری است تابآوری به صورت یک سازه یکپارچه مورد توجه قرار گیرد.
مواد و روشها:
این پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی انجام شده است. شناسایی ابعاد پدیده تابآوری نیازمند رویکردی عمیق و موشکافانه در جستجو بوده که برای این منظور رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی میتواند به خدمت گرفته شود. مشارکتکنندگان پژوهش شامل معلمان نمونه و با تجربه مدارس بودند که از میان آنها 20 نفر بهعنوان اطلاعرسان از راه نمونهگیری هدفمند نوعی انتخاب شدند تا جایی که تحلیلها به اشباع نظری رسیدند. برای جمعآوری اطلاعات از مصاحبههای نیمه ساختاریافته استفاده شده است که به این شیوه، تابآوری و ابعاد آن از میان نظرات و دیدگاهها و تجارب زیسته معلمان، شناسایی گردید. روش تحلیل دادهها، تحلیل محتوای استقرایی با استفاده از کدگذاری در سه سطح باز، محوری و انتخابی بوده است. بدینترتیب که ابتدا کدهای باز انتخاب شدهاند، سپس کدهای باز با معانی مشترک، در کنار هم سازماندهی شده و کدهای محوری را تشکیل داده و در نهایت براساس کدگذاری انتخابی حول مفهوم تابآوری، تجمیع شدهاند.
بحث و نتیجهگیری:
نتایج و یافتهها نشان دادند که تابآوری یک مفهوم چندبعدی و شامل ابعاد شناختی، عاطفی، اجتماعی، رفتاری و فیزیکی/ جسمانی میباشد. تابآوری معلمان نه فقط یک مفهوم علمی-فنی، بلکه نوعی بودن توام با آرامش و فرهیختگی اندیشه و رفتار است که از دو جهت برای معلمان بهعنوان الگوی فکری و رفتاری دانشآموزان مورد توجه است؛ از یکسو تابآوری، شناخت و اندیشه و رفتار معلم را در موقعیتهای مختلف بهویژه آنها که توام با خستگی و اضطرار خاطر است، نشان میدهد و این خود رفتاری متین و آرام و تاثیرگذار در شخصیت وی پدید میآورد که در چنین فضای یادگیری، دانشآموزان به درجات بالاتری به اهداف آموزشی و پرورشی مدرسه و کلاس درس نایل میشوند. از جانب دیگر، دانشآموزان و معلمان در تعامل با یکدیگر، ظرفیتهای روحی و اخلاقی تاثیرگذاری که تابآوری نشاندهنده آنهاست را در مدرسه درک کرده و الگوی اندیشه و رفتار خود قرار خواهند داد. تفاوت است بین معلمانی که شتابزده و گرفتار هیجانات دست به تصمیمی میزنند با معلمانی که عالمانه و توام با آرامش و تسلط بر شرایط، عملکرد خود را حفظ کرده و بحرانها و اضطرارها را مدیریت میکنند. دانشآموزان و معلمان دیگر، در چنین فضایی است که شخصیتی پخته پیدا کرده در مواجه با رخدادهای فردی و حرفهای خود، به شکل موثری عمل میکنند. در پایان در مورد یافتهها با توجه به زمینه و فرهنگ حاکم بر معلمان و مدارس کشور بحث شده است و راهکارهایی برای پژوهشگران علاقهمند مطرح شده است از جمله این پیشنهادها میتوان به شناخت و تقویت تابآوری معلمان از طریق برگزاری دورهها، سمینارها، دورههای ضمن خدمت و کلاسهای آموزشی یاد کرد. از طرف دیگر، تشویق معلمان به خودسازی که خواهد توانست ابعاد عاطفی و روانی معلمان را تقویت کرده و بهبود بخشد.
کلیدواژگان: چابکی سازمانی، شرایط علی، پدیده محوری، راهبردها، متغیرهای زمینه ای، پیامدها -
صفحات 37-56هدف
پدیده قومیت و چندفرهنگی از دیرباز یکی از مسایل اصلی جامعه ایرانی بوده است. هدف پژوهش حاضر، تحلیل و بررسی انواع رویکردها نسبت به قومیت در ایران و اثرات اجرای آن در نظام آموزشی ایران است.
موارد و روشها:
رویکرد حاکم بر پژوهش حاضر از نوع پژوهش کیفی بوده و روش توصیفی – تحلیلی در آن به کار گرفته شده است و دادههای آن به روش اسنادی و مصاحبه گردآوری و تحلیل شدهاند. بنابراین درابتدا و بهعنوان بحث ورودی، برخی از مهمترین دیدگاهها و پارادایمهای جامعهشناختی مربوط به قومیت بررسی میشوند، سپس هرکدام از رویکردهای امنیتی و فرهنگی در حوزه قومیت، تعریف و تحلیل میشوند. همچنین در این پژوهش و در راستای پاسخگویی به سوال پژوهشی، مواضع افراد نسبت به پدیده قومیت در یک پیوستار نشان داده شده است. در فاز بعدی پژوهش، ویژگیها، آثار و نتایج اجرای هرکدام از رویکردها از دیدگاه مصاحبهشوندگان بررسی و تحلیل شده است. شرکتکنندگان در این پژوهش، دانشجویان مقطع دکتری دانشگاه شهید بهشتی تهران بوده است که با روش نمونهگیری هدفمند، از بین آنها، افرادی که از قومیتها، مذاهب و مناطق مختلف ایران بوده و در رشتههای مختلف علوم انسانی در مقطع دکتری مشغول به تحصیل بودند، نمونههای مورد نظر انتخاب شدند.
بحث و نتیجهگیری:
براساس نتایج این پژوهش، نتیجه حاکمیت رویکرد فرهنگی، توجه به فرهنگها، آزادی، برابری، احترام به حقوق افراد، شنیده شدن صدای همگان است. براین اساس، ثمره رویکرد امنیتی نسبت به قومیت در جامعه، سلطه، دیکتاتوری، خفقان و تک صدایی است و این منجر به شکلگیری مقاومت در بین اقوام و فرهنگهای محلی میشود که در حوزهی تعلیم و تربیت این مقاومت، به شکل ظهور برنامههای درسی زیرزمینی نمایان میشود. همچنین براساس این پژوهش، با حاکمیت رویکرد تلفیقی امنیتی – فرهنگی، افکار و اندیشههای محافظه کارانه در جامعه حاکم میشود.
کلیدواژگان: قومیت، رویکرد امنیتی، رویکرد فرهنگی، برنامه درسی -
صفحات 57-94هدف
موفقیت نظام آموزشی در تربیت دانشآموزان، بهطور معنیداری تحت تاثیر دسترسی معلمان و مشارکت آنها در فعالیتهای توسعهی حرفهای با کیفیت است. از جمله برنامههای توانمندسازی و توسعه حرفهای معلمان، برگزاری برنامههای آموزشی بدوخدمت یا آشناسازی معلمان است. از آنجا که معلم مهمترین شخص در فرایند اجرای برنامه درسی قلمداد میشود، آموزش و توسعه حرفهای اثربخش وی که نقطهی اتکای هر تغییر و تحولی دانسته میشود، اهمیت فراوانی دارد؛ زیرا معلم اثربخش با اتکا به دانش و مهارت مورد نیاز حرفهی معلمی و داشتن شایستگیهای حرفهای همواره به دنبال فراهم کردن موقعیتهایی برای ایجاد یادگیری در بین دانشآموزان است. هدف اصلی مقاله حاضر بررسی درک و تجربه زیسته نومعلمان از فرآیند آشناسازی بدو استخدام است.
مواد و روشها:
روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت یک تحقیق کیفی مبتنی بر رویکرد تجربه زیسته است. تمامی معلمان و مربیان فنی و حرفهای استخدام شده استان ایلام در سالهای 1394 الی 1397 شامل 51 نفر بهعنوان جامعه هدف انتخاب که با شیوه نمونهگیری هدفمند زنجیرهای 12 مصاحبه تا رسیدن به مرحله اشباع دادهها صورت گرفت. ابزار گردآوری دادهها، مصاحبه نیمهساختار یافته بود که خروجی مصاحبه با روش تحلیل محتوای مضمونی در قالب 6 مقوله اصلی، 22 مقوله فرعی و 89 کد مفاهیم، کدگذاری شد. روایی کدهای مستخرج از مصاحبه از طریق وارسی مشارکتکنندگان پژوهش و نظر خبرگان حوزه منابع انسانی و برای حصول اطمینان از اعتمادپذیری دادههای پژوهش از روش مطالعه مکرر، مقایسه مستمر دادهها، خلاصهسازی و دستهبندی اطلاعات استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها، رویه کدگذاری مبتنی بر تحلیل تماتیک بکار گرفته شد.
بحث و نتیجهگیری:
نتایج نشان داد که معلمان تازه استخدام شده از فرآیند آشناسازی بدو خدمت تجارب خوشایند، تجارب نامطلوب و شناخت و معرفت حقوقی را در روزهای اول استخدام بهعنوان تجربه بیان کردهاند. انتظار معلمان از برنامه توجیهی بدو استخدام شامل دو محور نیازسنجی و هدفگرایی و نتیجهگرایی شغلی است که مقوله نیازسنجی بیشترین اهمیت را از منظر معلمان و مربیان تازه استخدام شده دارد. همچنین مقولههای آشناسازی با فرایندهای درونسازمانی، آموزش در نقش و یادگیری سازمانی، از جمله نیازهای آموزشی معلمان در بدو استخدام عنوان شدهاند. معلمان مهمترین دغدغهی بدو خدمت را شامل دو مضمون حمایت و پشتیبانی عاطفی، و توجیه مقدماتی قلمداد کرده و عواملی مانند فشار روانی و جسمانی، سازماندهی نامناسب و ضعف مدیریت را از جمله مسایل و مشکلات بدو استخدام از دیدگاه معلمان دانستهاند. بهعنوان نتیجه میتوان اذعان نمود که نظام آموزش و پرورش در ابتدای ورود نو معلمان به سازمان آموزش و پرورش، دورههای آموزش بدوخدمت را برگزار کنند تا از بروز شکایتهای ناشی از بیبرنامهگی سازمان جلوگیری شود و نظر تازه استخدام شدهها را نسبت به سازمان خوشایندتر نماید. سازمان آموزش و پرورش پیش از آنکه تصمیم به استخدام نیروی جدید بگیرند، در رابطه با نیروی مورد نیاز و برنامههای قبل از خدمت و ورود به سازمان مانند دورههای آموزشی به صورت عمومی و تخصصی، تیوری و عملی برای هر بخش به صورت جداگانه، تجزیه و تحلیل و برنامهریزی نمایند.
کلیدواژگان: درک و تجربه زیسته، معلمان تازه کار، فرآیند آشناسازی رسمی و غیررسمی، آموزش بدو خدمت -
صفحات 95-138هدف
این پژوهش با هدف، ارایه مدلی جهت نهادینه کردن تسلط شخصی دانشجویان دانشگاهها و مراکز آموزش عالی در ایران انجام پذیرفت. پژوهش از نوع کاربردی و توصیفی، پیمایشی با دو بخش کیفی و کمی (آمیخته) میباشد. در این پژوهش از دو مرحله کیفی و کمی استفاده شد که برای مرحله کیفی ابتدا به بررسی پیشنه، مبانی نظری و ادبیات تحقیق پرداخته و مولفههای اصلی مفهوم تسلط شخصی را برای خبرگان دانشگاههای خارجی و داخلی استخراج نموده و مدل مفهومی اولیه تسلط شخصی دانشجویان بدست آمد. در مرحله کمی با توجه به اجماع نظر خبرگان مبادرت به طراحی و تدوین ابعاد، مولفهها و شاخصهای پرسشنامه محقق ساخته، جهت دانشجویان گردید.
مواد و روشها:
در بخش کیفی نمونه مشارکتکنندگان در مرحله اول، 7 نفر از خبرگان دانشگاههای خارجی هدفمند با تدوین پرسشنامه بازپاسخ و در مرحله دوم، 15 نفر از خبرگان دانشگاههای داخلی دولتی و غیردولتی، هدفمند با معیار سطح علمی دانشیار به بالا و تالیف کتابهای تخصصی مرتبط با تدوین پرسشنامه بسته پاسخ، از طریق آزمون تحلیل روایی محتوایی با شاخصهای سی وی آر و سی وی آی و تکنیک دلفی مورد سنجش کیفی قرار گرفتند. در بخش کمی نمونه آماری 380 نفر دانشجویان دانشکدههای دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات که از طریق فرمول کوکران با سطح اطمینان 95/0درصد به روش نمونهگیری طبقهای نسبی تصادفی با پرسشنامه محقق ساخته مورد سنجش قرار گرفتند، پایایی پرسشنامه با آزمون کرونباخ صورت پذیرفت که مولفههای بخشش84/0، خودشناسی90/0، دوست داشتن خود 89/0، پیش کنشی91/0، تمرین انضباط95/0، حفظ ذهنیت مثبت93/0، باورهای خودتنظیمی فراشناختی75/0و زندگی کردن با اهداف مدون94/0 و در کل 96/0 از پایایی قابل قبول برخوردار بودند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای توصیفی و استنباطی؛ میانگین، تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی تاییدی، t تک نمونهای، تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) با نرمافزارهای SPSS22 و LISREL8.8 استفاده شد.
بحث و نتیجهگیری:
نتایج در مرحله کیفی با توجه به پرسشنامه بازپاسخ و بسته پاسخ با 8 بعد و 16 مولفه و 95 شاخص مورد تایید و اجماع نظر خبرگان قرار گرفت و در مرحله کمی نتایج با آمار استباطی آزمون T تک نمونهای جهت بررسی وضع موجود تسلط شخصی دانشجویان، میانگین تفاوت مشاهده شده به ترتیب در مولفههای؛ 1) باورهای خود تنظیمی فراشناختی (43/3)، 2) خودآگاهی (56/3)، 3) بخشش (69/3)، 4) حفظ ذهنیت مثبت (77/3)، 5) زندگی با اهداف مدون (84/3)، 6) پیش کنشی (88/3)، 7) دوست داشتن خود (94/3)، 8) تمرین انضباط (08/4)، و در نهایت تسلط شخصی بهطور کلی (77/3)، از میانگین مورد انتظار در حد متوسط به بالا و مثبت و معنادار بدست آمد. نتایج برای ارایه مدل نهادینه کردن تسلط شخصی در دانشجویان براساس بار عاملی مرتبه دوم به ترتیب به شرح زیر بدست آمد: 1) بعد بخشش (بار عاملی برابر با 42/0)، 2) بعد خوداگاهی (بار عاملی برابر با 37/0)، 3) بعد دوست داشتن خود (بار عاملی برابر با 99/0)، 4) بعد پیش کنشی (بار عاملی برابر با 97/0)، 5) بعد تمرین انضباط(بار عاملی برابر با 82/0)، 6)بعد حفظ ذهنیت مثبت (بار عاملی برابر با 93/0)، 7) بعد باورهای خودتنظیمی فراشناختی (بار عاملی برابر با 81/0)، 8) بعد زندگی کردن با اهداف مدون (بار عاملی برابر با 66/0)، که بعد خودعاشقی بالاترین ضریب استاندارد بار عاملی و بیشترین نقش در تسلط شخصی دانشجویان دانشگاهها و پایینترین ضریب استاندارد بارعاملی و کمترین نقش در تسلط شخصی دانشجویان دانشگاهها را بعد خودآگاهی را بدست آوردند. در کل یافتهها نشان داد که مدل نهادینه کردن تسلط شخصی دانشجویان دانشگاههای ایران شامل ابعاد؛ 1) بخشش، 2) خودشناسی، 3) دوست داشتن خود، 4) پیش کنشی، 5) تمرین انضباط، 6) حفظ ذهنیت مثبت، 7) باورهای خودتنظیمی فراشناختی و 8) زندگی کردن با اهداف مدون میباشد.
کلیدواژگان: مدل نهادینه کردن تسلط شخصی، دانشجویان، دانشگاه و مراکز آموزش عالی -
صفحات 139-168هدف
اغلب بحرانهای تربیتی و مسایل آموزشی در خلا دانشی تعلیم و تربیت ریشه دارد. دانش تعلیم و تربیت بیش از همه محصول فعالیتهای علمی دورههای تحصیلات تکمیلی است. مدیریت آموزشی یکی از علوم تربیتی است که در چند دهه اخیر بهلحاظ کمی رشد بسیار زیادی داشته و اغلب دانشکدههای علوم تربیتی به تاسیس و اجرای دورههای ارشد و دکتری پرداختهاند. ولی پرسش این است که سهم رشته مدیریت آموزشی در پیشرفت دانش تعلیم و تربیت و حل مسایل تربیتی کشور چیست. برای پاسخ به این پرسش در تحقیق حاضر تلاش شده وضعیت موجود برنامهدرسی رشته مدیریت آموزشی در مقطع کارشناسیارشد با رویکرد کیفی و با کمک روش تحقیق موردی، مورد بررسی قرار گیرد.
مواد و روشها:
جامعه تحقیق اعضای هیات علمی و دانشجویان دکتری مدیریت آموزشی هستند که با روش نمونهگیری هدفمند و در دسترس، 11 نفر جهت مصاحبه کیفی و نیمهساختاریافته انتخاب شدند. دادههای حاصل با استفاده از روش تحلیل کیفی نظاممند اشتراوس و کوربین مورد تحلیل قرار گرفت.
بحث و نتیجهگیری:
یافتههای تحقیق بیانگر مسایل و چالشهای متعددی است که از سطح آشکار اشتغال تصادفی و سردرگمی حرفهای دانشآموختگان تا مسایل نظری و غیرملموس همچون جایگاه و قلمرو نامشخص مدیریت آموزشی را شامل میشود. درخصوص بازنگری و اصلاح وضعیت موجود نیز بازنگری همهجانبه و راهبردی در مجموعهای از عوامل متعدد برنامهدرسی ضرورت پیدا میکند. از اینرو، دورههای تحصیلات تکمیلی مدیریت آموزشی بایستی متوجه تربیت دانشجویانی باشند که در درک، تحلیل، نقد و طراحی و بازآفرینی نهادها و سیستمهای آموزشی توانمند باشند.
کلیدواژگان: مدیریت آموزشی، بازنگری و اصلاح دوره های آموزشی، برنامه درسی -
صفحات 169-194هدف
انسان و رفتار او در سازمان همواره از موضوعات بسیار مهم در مباحث رفتار سازمانی بوده است. مدیران سازمانها به خوبی دریافتهاند که مهمترین عامل کسب مزیت رقابتی، منابع انسانی در سازمانها میباشند. پژوهش حاضر با هدف بررسی ادراک از ساختار سازمانی و نقش آن در پیشبینی سکوت سازمانی و فرسودگی شغلی انجام گردیده است.
مواد و روشها:
این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری کلیهی کارکنان دانشگاه بیرجند در سال 1395را شامل شد. نمونه مورد بررسی براساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 196 نفر برآورد که به شیوهی طبقهای نسبتی براساس جنسیت انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. جهت جمعآوری اطلاعات از سه پرسشنامهی ادراک از ساختار سازمانی ترکزاده و محترم (1390)، سکوت سازمانی واکولا و بوراداس (2005) و فرسودگی شغلی مسلش (1981) استفاده شد.
بحث و نتیجهگیری:
نتایج آماری حاصل از پژوهش نشان داد که بعد غالب نوع ساختار سازمانی در دانشگاه بیرجند بازدارنده میباشد. سکوت سازمانی و فرسودگی شغلی کارکنان دانشگاه در سطح پایینتر از متوسط است. همچنین نتایج نشان داد که ساختار سازمانی بازدارنده با سکوت سازمانی و فرسودگی شغلی رابطه مستقیم و معناداری دارد (01/0>P). و با ساختار سازمانی تواناساز رابطهی معکوس معناداری دارند (01/0>P). در ادامه نتایج نشان داد که سکوت سازمانی پیشبینیکنندهی فرسودگی شغلی کارکنان است.
کلیدواژگان: ادراک از ساختار سازمانی، سکوت سازمانی، دانشگاه بیرجند، فرسودگی شغلی، کارکنان -
صفحات 195-224هدف
امروزه نظامهای آموزشی دنیا با برنامه درسی مبتنی بر محتوا با توجه به تغییرات وسیعی که در جوامع بشری روی میدهد، کارایی مطلوبی ندارند. زیرا قادر به توسعه انگیزش، شایستگیها و مهارتهای مرتبط با یادگیری خودراهبر نیستند. زیرا قادر به ایجاد فرصتهایی برای تلفیق دانش و مهارتها و برخوردار نمودن فراگیران از تجربه لازم برای برقراری ارتباط با محیط اطراف خود نمیباشند. پس باید متناسب با تحولات سریع دنیای امروز از برنامه درسی بهره گرفت که زمینه رشد مهمترین نیاز جامعه امروز یعنی یادگیری خودراهبر را مهیا نماید. به همین جهت پژوهش حاضر با هدف تاثیر اجرای برنامه درسی با رویکرد وارونه بر یادگیری خودراهبر فراگیران صورت گرفته است.
مواد روشها:
طرح تحقیق مورد استفاده در این پژوهش آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه گواه و آزمایش بود. ابزار مورد استفاده برای گردآوری دادهها پرسشنامه سنجش آمادگی برای خودراهبری در یادگیری فیشر، کینگ و تاگو میباشد و جامعه آماری پژوهش، دانشآموزان دختر پایه دهم منطقه 3 آموزش و پرورش تهران بودند که از بین آنها 70 نفر به روش نمونهگیری در دسترس بهعنوان نمونه انتخاب و سپس در دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. گروه آزمایش توسط برنامه درسی وارونه و گروه گواه از طریق برنامه درسی سنتی طی 10جلسه تحت آموزش قرار گرفتند. آمارههای توصیفی راجع به مقیاس کلی آمادگی برای خودراهبری در یادگیری و خرده مقیاسهای سهگانه آن (خودمدیریتی، خودکنترلی و رغبت برای یادگیری) به تفکیک دو گروه کنترل و آزمایش در دو سطح اندازهگیری (پیشآزمون و پسآزمون) ارایه شده تا زمینهای برای ارایه و درک بهتر نتایج تحلیلی باشند. در بخش یافتههای تحلیلی (استنباطی) به کمک آزمون تحلیل کوواریانس تکمتغیره (ANCOVA) به بررسی تاثیر برنامه درسی با رویکرد وارونه بر آمادگی برای خودراهبری در یادگیری و خرده مقیاسهای سهگانه آن پرداخته شده است. قبل از اجرای این آزمون ابتدا از برقرار بودن پیشفرضهای این آزمون (نرمال بودن توزیع دادهها، همگنی واریانسها و برابری شیب رگرسیونی) اطمینان حاصل شد. یافتههای پژوهش حاضر مبین آن است که برنامه درسی وارونه میزان یادگیری خودراهبر فراگیران و مولفههای آن (خودمدیریتی، خودکنترلی و رغبت برای یادگیری) را در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه را افزایش داده است.
بحث و نتیجهگیری:
نتایج حاصل از آزمون تحلیل کوواریانس تکمتغیره نشان داد که تاثیر برنامه درسی وارونه بر یادگیری خودراهبر و خرده مقیاسهای آن دانشآموزان مورد تایید قرار گرفت و با توجه به اینکه میانگین گروه آزمایش در مرحله پسآزمون ارتقاء یافت، میتوان گفت برنامه درسی وارونه باعث افزایش آمادگی بر خودراهبری در یادگیری دانشآموزان شده است. به عبارتی میتوان اذعان داشت که برنامه درسی وارونه میتواند راهی موثر برای تحقق خودراهبری فراگیران را در یادگیری و خرده مقیاسهای آن باشد و تلاش برای دستیابی به مهارت یادگیری خودراهبر باعث افزایش مسوولیتپذیری نسبت به فعالیتهای خود و دیگران، پیشرفت تحصیلی، آمادگی برای حضور در محیط کار، حل مسایل، استقلال، ابتکار عمل، اعتمادبه نفس، بهبود مهارتهای ارتباطی و خودارزیابی میشود. همچنین فراگیران با برخورداری از ویژگی خودمدیریتی در فرایند یادگیری، قادر به تشخیص نیازها، ایجاد اهداف، کنترل زمان و انرژی خود میگردند یادگیرندگان خودراهبر با دستیابی به خودکنترلی مسیول ساخت ذهنی خود میشوند و میتوانند خود اقدام به تجزیه و تحلیل، برنامهریزی، اجرا و ارزیابی فعالیتهای یادگیریشان به شکل مستقل نمایند و همچنین با کسب انگیزه و رغبت به یادگیری بهمنظور نیل به بهترین نتایج یادگیری، از منابع یادگیری موجود و راهبردهای عملی یادگیری برای غلبه بر مشکلاتی که در فرایند یادگیری روی میدهد میتوانند بهترین بهره ببرند.
کلیدواژگان: برنامه درسی وارونه، یادگیری خودراهبر، مولفه های یادگیری خودراهبر، پیامدهای خودراهبر نمودن فراگیران در یادگیری -
صفحات 225-262هدف
بهمنظور بررسی ماهیت حوزه مدیریت آموزشی در ایران، شناخت مرزهای رشتهای، شناخت حیطههای مورد مطالعه توسط محققان، رویکردهای معرفتشناختی مورد استفاده در پژوهشهای اینحوزه، ویژگیهای جمعیتشناختی نویسندگان و نهایتا ارایه یک الگو برای گسترش کیفی شاخصهای علمی حوزه، پژوهش حاضر انجام گرفت.
مواد و وروشها:
پژوهش با رویکرد تفسیری- برساختی و با روش تحلیل محتوای کیفی انجام گرفت. میدان تحقیق، رشته مدیریت آموزشی و مقالات منتشر شده در مجلات تخصصی مرتبط با مدیریت آموزشی در ایران بود. شیوه نمونهگیری هدفمند و ملاکمحور بود. بدین منظور، همه مجلات مرتبط با مدیریت آموزشی از دوگروه عمده علوم تربیتی و مجموعه مدیریت که تا آذرماه سال 1397 در فهرست نشریات علمی- پژوهشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری نمایه شده بودند مورد بررسی قرار گرفتند. از این مجموعه، نهایتا در فاز اول نمونهگیری چهار مجله (مدیریت مدرسه، مدیریت بر آموزش سازمانها، رهیافتی نو در مدیریت آموزشی و مدیریت و برنامهریزی در نظامهای آموزشی) که بیشترین درصد مقالات تخصصی را نسبت بهکل مقالات چاپ شده در حوزه مدیریت آموزشی داشتند، انتخاب شدند. در فاز دوم نمونهگیری، تمامی مقالات تخصصی چاپ شده در مجلات مزبور که تعدادشان به 94 مقاله رسید انتخاب شدند. جهت گردآوری دادههای مطلوب و بررسی محتوی مجلات، از یک چک لیست محققساخته استفاده گردید که اطلاعات مربوط به مقالات از جمله: عنوان اصلی پژوهش، میدان یا جامعه آماری تحقیق، نوع رویکرد معرفتشناسی، روش تحقیق بکار رفته و اطلاعات جمعیتشناختی نویسندگان بهوسیله آن احصا میشد.
بحث و نتیجهگیری:
یافتههای پژوهش نشان داد که در کل چهار حیطه اصلی پژوهشی تحت عناوین ویژگیها و مهارتهای مدیریتی، سبکهای رهبری، ابعاد شناسایی رهبران توانمند و اثربخشی قابل تشخیص است. همچنین، سه حیطه فرعی پژوهشی تحت عناوین، ارزشیابی، نگرشسنجی اعضای جامعه مدرسه و علمسنجی در مدیریت آموزشی مورد توجه پژوهشگران و اساتید دانشگاهی حوزه مدیریت و رهبری آموزشی بوده است. در مجموع، 77 درصد از مقالات تخصصی با رویکرد اثبات گرایانه و کمی، و فقط 13 درصد از پژوهشها با رویکرد طبیعتگرایانه و کیفی یا آمیخته انجامشده بودند. حدود 90 درصد از مقالات از پایاننامههای دانشجویان تحصیلات تکمیلی استخراج شده بودند و حدود 10 درصد بقیه مقالات مستخرج از پژوهشهای مستقل یا طرحهای پژوهشی سفارشی وزارتخانهها یا موسسات پژوهشی بودند. تمامی نویسندگان مقالات یا از اعضای هیات علمی دانشگاه و یا دانشجوی تحت راهنمایی آنها بودند. در وابستگی سازمانی هیچکدام از نویسندگان کارورز شاغل در مدرسه و یا محقق مستقل علاقهمند به حوزه مدیریت آموزشی ذکر نشده بود. گسترش کمی تعداد مجلات تخصصی در دو دهه اخیر نشان از تلاش استادان متخصص این رشته برای ارتقای استقلال و بازنمایی ماهیت ویژه رشته مدیریت آموزشی از مجموعه علوم تربیتی و تلاش برای افزایش پیوند بین نظریه و عمل دارد. یافتههای پژوهش از اشارات کاربردی مفیدی برخوردار است: نخست اینکه، بهنظر میرسد همگام با تحولات جهانی حوزه مدیریت و رهبری آموزشی، در یک دهه گذشته در داخل ایران نیز مجلات تخصصی و محققان مدیریت آموزشی درصدد نشان دادن تواناییهای خود جهت تولید پژوهشهای عملمحور بهویژه در حوزه مدیریت مدرسه بودند. دوم اینکه، حوزه مدیریت و رهبری آموزشی شاهد پیشرفتهای در انجام پژوهشهای تجربی در خصوص رهبری آموزشی به جای مدیریت آموزشی، بازتعریف و گسترش فهم بیشتر از حوزه مدیریت و رهبری آموزشی، استفاده از ابزارهای روششناختی و چارچوبهای مفهومی متنوع در پژوهشهای انجام شده بوده است. نهایتا اینکه، بهرهگیری از فنون فرا تحلیل جهت یکپارچگی یافتهها و مطالعه مبانی دانش رشته مدیریت آموزشی مدنظر نسل جدید محققان بوده است.
کلیدواژگان: رهبری آموزشی، مدیریت مدرسه، مدیران مدارس، ماهیت رشته ای، علوم تربیتی -
صفحات 263-282هدف
در عصر حاضر، دانشگاهها بهمثابه سازمانهایی تلقی میشوند که دارای پیچیدگیهای فراوان هستند. در این راستا، مساله اعطای استقلال به دانشگاهها به این پیچیدگی دامن میزند. با توجه به اهمیت این مساله، پژوهش حاضر به تبیین معیارهای مطلوب استقلال دانشگاهی و آثار آن برای آموزش عالی پرداخته است.
مواد و روشها:
پژوهش حاضر کیفی بوده و از روش نمونهگیری هدفمند و از نوع مطلوب برای انتخاب شرکتکنندگان در نمونه تحقیق استفاده شد. در این راستا، با مصاحبه نیمه ساختاریافته با 13 نفر از خبرگان و سیاستگذاران حوزه آموزش عالی، اشباع نظری در دادهها حاصل گردید. در تجزیه و تحلیل دادهها، از روش تحلیل محتوای کیفی بهمنظور کدگذاری و مقولهبندی بهرهگرفته شده است.
بحث و نتیجهگیری:
نتایج پژوهش نشان داد که معیارهای مطلوب استقلال دانشگاهی دربرگیرنده استقلال ساختاری، استقلال محتوایی، استقلال مالی، جامعیت پاسخگویی و استقلال در تصمیمگیری میشود. همچنین چابک شدن دانشگاهها، پیشتازی در عرصه علم و فناوری، دانشگاه محوری، پاسخگویی دقیقتر به ذینفعان بیرونی و اثرات منفی ناشی از آماده نبودن بستر لازم برای اعطای استقلال دانشگاهی بهعنوان اثرات استقلال دانشگاهی برای حوزه آموزش عالی مورد توجه قرار گرفته است. در مجموع میتوان گفت که تمرکززدایی و اعطای اختیارات به دانشگاهها در زمینه امور مربوط به خود، از اولویتهای اساسی آموزش عالی در نیل به آرمانهای متصور برای آن در افق چشمانداز 1404 است و متولیان و دستاندرکاران آموزش عالی لازم است با اتخاذ تدابیر و راه کارهایی به حل مسایل در زمینه اعطای استقلال به دانشگاهها و مساعد نمودن بستر و شرایط لازم برای آن کمک نمایند.
کلیدواژگان: استقلال دانشگاهی، آموزش عالی، دانشگاه، ملاحظات حقوقی -
صفحات 283-314هدف
معرفی ظرفیت بالای نظریه میدان برای توسعه الگوهای مفهومی و تحلیلی در عرصه آموزش عالی بوده است. در این راستا تلاش گردیده با بهرهگیری از چهارچوب روششناختی پیر بوردیو، یک پژوهش دو سطحی انجام شود. این دو سطح عبارت بودهاند از: الف- توسعه یک الگوی تشخیصی (مفهومی- تحلیلی) برای شناسایی منش (عادت واره) اعضای هیات علمی در قبال تفاوتهای یادگیری دانشجویان (پژوهش سطح اول). ب- اجرای الگو (پژوهش سطح دوم).
مواد و روشها:
روش پژوهش در سطح اول، نظریهپردازی در چهارچوب نظریه میدان و در سطح دوم از نوع پیمایشی بوده است. جامعه آماری پژوهش در سطح دوم تحقیق، شامل اعضای هیات علمی دانشگاههای علم و صنعت ایران، علم و فناوری مازندران و صنعتی اراک، مجموعا 480 نفر بوده است. اعتبارسنجی الگو از طریق مصاحبه با خبرگان به صورت حضوری (نیمه ساختاریافته) و پیمایش نظر اعضای جامعه آماری در مورد سوالات پژوهش از طریق پرسشنامه صورت پذیرفته است. پاسخهای دریافتی با مقیاس افتراق معنایی، مورد تحلیل قرار گرفتهاند.
یافتهها:
طبق مدل حاصل از پژوهش، منش هر عضو هیات علمی در قبال تفاوتهای یادگیری با سنجش نگرش وی در دو بعد؛ "اعتقاد به تفاوت در نیازهای آموزشی" و "تمایل نسبی به حمایت از طیف میانی، ممتاز یا ضعیف"، قابل مدلسازی است. بر این اساس، میتوان اعضای هیات علمی را به سه گروه "یکساننگر"، "ممتازگرا" و "ضعیفگرا" طبقهبندی نمود.
بحث و نتیجهگیری:
موفقیت در توسعه و کاربرد یک مدل مفهومی-تحلیلی تحت پارادایم نظریه میدان در این پژوهش نشان داد که چهارچوب روش شناختی بوردیو در عرصه نهادهای آموزش عالی (دانشگاهها) همچون دیگر عرصههای اجتماعی از ظرفیت بالایی برای مدلسازیهای رفتاری- اجتماعی برخوردار است. پیام این مقاله به نظریهپردازان و دانشجویان دکتری حوزه علوم تربیتی این است که میتوان به جای استفاده از روششناختی سازمان و رفتار سازمانی، با بهرهگیری از روششناختی نظریه میدان، در عرصه آموزش عالی به شیوه نوینی از الگوپردازی برای تحلیل رفتارها و وقایع اجتماعی پرداخت. همچنین به لحاظ اجرایی میتوان بکارگیری مدل پیشنهادی این مقاله در شناخت منش اعضای هیات علمی در قبال تفاوتهای یادگیری را به پژوهشگران کاربردی و دانشجویان کارشناسی ارشد توصیه نمود.
کلیدواژگان: هیات علمی، نظریه میدان، یادگیری تمایزیافته -
صفحات 315-348هدف
هدف از انجام این پژوهش شناسایی و رتبهبندی عوامل موثر بر انتخاب دانشگاه مقطع کارشناسی ارشد توسط دانشجویان میباشد.
روشابتدا ادبیات مربوط به موضوع مورد بررسی قرار گرفت و 30 معیار کلی با شاخصهای مربوطه استخراج شد. سپس، مصاحبههایی با 15 دانشجو صورت گرفت تا عوامل موثر بر انتخاب دانشگاه مقطع کارشناسی ارشد از دیدگاه آنها نیز شناسایی شود و سپس با استفاده از پیشینه پژوهش و نظرات دانشجویان، معیارهای مورد نظر دانشجویان در انتخاب دانشگاه مقطع کارشناسی ارشد با 34 شاخص جمعبندی شد. در مرحله بعد، برای اعتبارسنجی این عوامل و شاخصهای بهدستآمده، پرسشنامهای در اختیار 40 دانشجو قرار گرفت. این دادهها با آزمون تی تحلیل شدند تا شاخصهای مورد تایید مشخص شوند. شاخصهای تایید شده (16 شاخص)، دوباره طبقهبندی شدند و در قالب پرسشنامه با بکارگیری عبارات زبانی بین 20 دانشجوی دیگر توزیع شد. در نهایت با استفاده از دادههای این پرسشنامه و بکارگیری رویکرد تاپسیس فازی رتبهبندی شاخصهای تاثیرگذار انجام شد. در مرحله آخر، رتبهبندی معیارها در قالب چارچوب ارایهشده در مراحل قبلی صورت پذیرفت.
نتیجهگیری:
نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که معیار اشتهار دانشگاه با شاخصهای دولتی بودن، مکان دانشگاه، قدمت جذب دانشجو و تعداد فارغالتحصیلان جذبشده به بازار کار نسبت به کل فارغالتحصیلان دانشگاه، مهمترین عامل در انتخاب دانشگاه مقطع کارشناسی ارشد از نظر دانشجویان میباشد.
کلیدواژگان: انتخاب دانشگاه، تاپسیس فازی، تصمیم گیری چندمعیاره، رتبه بندی، کارشناسی ارشد -
صفحات 349-378هدف
افزایش تقاضای اجتماعی ورود به دانشگاه و ناتوانی در تامین منابع مالی برای توسعهی آموزش عالی، بسیاری از دولتها را به جلب مشارکت بخش خصوصی، ترغیب کرده است. در ایران نیز آموزش عالی خصوصی از سال 1337 مورد توجه قرار گرفته و فعالیت این بخش همراه با نوسان زیاد، تاکنون ادامه یافته است. این مراکز در مسیر فعالیت خود با چالشهای مختلفی روبرو بوده که فعالیت آن را با دشواری روبرو ساخته است. در این مقاله از دیدگاه صاحبنظران به بررسی مهمترین چالشهای پیش روی این بخش در آموزش عالی ایران پرداخته شده است.
مواد و روشها:
جامعه آماری در این تحقیق مرکب از 75 تن از خبرگان و شامل طیف متنوعی از مسیولین اجرایی و صاحبنظران آموزش عالی است. برای گردآوری دادهها از شیوه پیمایش و ابزار پرسشنامه استفاده شده است. برای تعیین روایی پرسشنامه از روش اعتبار صوری و برای سنجش پایایی نیز از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. برای تحلیل دادهها ابتدا با استفاده از برخی مشخصههای مرکزی و پراکندگی، به توصیف یافتهها پرداخته و سپس با استفاده از آزمون Tتک نمونهای به مقایسه میانگین به دست آمده با سطح مورد انتظار اقدام گردید.
بحث و نتیجهگیری:
برخی از چالشها ناشی از تصمیمات و اقدامات وزارت علوم است که از جمله میتوان به افزایش ظرفیت پذیرش دانشجو در دانشگاههای پیامنور، آزاد و علمی کاربردی، گسترش شعب دانشگاههای دولتی، صدور بیرویه مجوز برای تاسیس موسسات غیردولتی جدید، مشخص نبودن سیاستها و تعدد مراجع تصمیمگیر در وزارت علوم، استفاده نکردن از بخش خصوصی در سیاستگذاری، برنامهریزی و تدوین مقررات و تعمیم بعضی از کاستیها به تمام بخش خصوصی آموزش عالی، اشاره کرد. ساختار اداری و سازمانی موجود نیز موجب بروز چالشهایی از قبیل محدودیت موسسات غیردولتی در استفاده از تریبونهای رسمی، ناهماهنگی بین دولتها نسبت به تصمیمات یکدیگر، فقدان یک نهاد غیردولتی متمرکز برای ساماندهی، نظارت و ارزیابی موسسات خصوصی، عدم همکاری سازمانهای دولتی، وجود موسسات شبهدولتی در فهرست موسسات غیردولتی و وجود موسسات گوناگون با نام و عنوان مشابه موسسات آموزش عالی غیردولتی، شده است. از جمله چالشهای قانونی میتوان به فقدان مقررات خاص بخش خصوصی، نبود یک نظام رتبهبندی مناسب، فقدان ضوابط یکسان برای توسعه، ضعف در برخورد قانونی با موسسات بیکیفیت و وجود مخالفت با خصوصیسازی آموزش عالی به دلیل مغایرت با اصل 30 قانون اساسی اشاره کرد. شرایط اجتماعی و فرهنگی موجود نیز باعث چالشهایی از قبیل کاسته شدن از تعداد داوطلبان ورود به این مراکز به دلیل کاهش رشد جمعیت، اعتبار ضعیف موسسات آموزش عالی خصوصی در جامعه، تصور موجود درباره پایین بودن کیفیت دانشآموختگان این مراکز، تمایل نداشتن سازمانها در جذب فارغالتحصیلان موسسات خصوصی، کمبود فرصتهای شغلی برای دانشآموختگان این مراکز، تلقی نادرست از مفهوم غیردولتی، محدودیت طبقات کمدرآمد در راهیابی به آموزش عالی خصوصی و اطلاعرسانی نادرست رسانههای جمعی درباره موسسات غیردولتی را به وجود آورده است. از جمله چالشهای مالی میتوان به تمایل نداشتن بخش خصوصی به سرمایهگذاری در آموزش عالی، ناکافی بودن حمایتهای مالی دولت و عدم تمایل افراد به کمکرسانی به این موسسات اشاره کرد. از چالشهای آموزشی نیز میتوان به عملی نبودن استاندارد تعیین شده برای نسبت اعضای هیات علمی به دانشجو، جذب استادان مجرب در دانشگاههای معتبر دولتی و موانع موجود بر سر راه توسعه این موسسات اشاره کرد.
کلیدواژگان: آموزش عالی، بخش خصوصی، چالش ها، خصوصی سازی، غیردولتی
-
Pages 13-36
This study aimed to identify and explain the resilience of teachers in schools in order to make an appropriate conceptual framework practical and theoretical foundations development.This research the qualitative approach and using the phenomenological method has been conducted. The participants were consisted of experienced teachers and Special schools, of which through 20 were selected as informational typical purposive sampling. The gathering of data from experts and elites continued to saturate the findings As far as the analysis of the theoretical saturation. Data were collected using semi-structured interviews. Data analysis method, inductive content analysis using coded in three levels of open, axial and choice. The results and findings showed that resilience is a multidimensional concept and involves cognitive, emotional, social, physical, behavioral and physical. In the end the findings with regard to the context and culture of teachers and schools has been discussed and solutions have been proposed for researchers interested.
Keywords: lived experience of teachers, qualitative approach, resilience, schools -
Pages 37-56Objective
The phenomenon of ethnicity and multiculturalism has long been one of the main issues of Iranian society. The purpose of this research is to analyze different approaches to ethnicity in Iran and its effects on the Iranian educational system.
Materials and MethodsThis paper follows a qualitative research method which utilizes a descriptive-analytical method. The data have been collected and analyzed in a documentary way and interviews. Thus, at the beginning, some of the most important sociological paradigms and perceptions related to ethnicity are examined, Then, each of the cultural and security approaches in the field of ethnicity was defined and analyzed. In the research, in order to answer the research question, the views of individuals towards the phenomenon of ethnicity were shown in a continuum. In the next phase of the research, the characteristics, effects and outcomes of each approach were examined and analyzed from the perspective of the interviewees. Participants in this research were Ph.D. students of Shahid Beheshti University of Tehran. They were selected through a purposeful sampling method, among them were people from different ethnicities, religions, and other regions of Iran and studying in different fields of human sciences at Ph.D. degree. Discussion and
ConclusionAccording to the results of this research, the outcome of the rule of the cultural approach are as follows: attention to cultures, freedom, equality, respect for the rights of individuals, hearing the voice of all. Accordingly, the result of the security approach to ethnicity in society is domination, dictatorship, repression, and monologue, and this leads to the formation of resistance among subcultures, which in the field of education, this resistance appears as the emergence of the underground curriculum. Also, based on this study, with the rule of the integrated security-cultural approach, conservative thoughts prevail in society
Keywords: Curriculum, Security Approach, Cultural Approach, Ethnicity -
Pages 57-94
The main aim of the present paper is to examine the understanding and experience of the lives of novice teachers in the process of Introduction to recruitment. The research method is applied in terms of its purpose and in terms of the nature of a qualitative research based on the phenomenological approach. All teachers and trainers employed from 2015 to 2018 have been selected as the target of the population. The sampling method was a snowball in that, 12 interviews implement to reach the data saturation stage. The output of the interview categorized in 6 main themes, 22 categories and 89 coded concepts. The results showed that teachers had a good experience from the Introduction to recruitment, expressing unpleasant experiences and legal knowledge at the first days of employment as an experience. Teachers' expectations of the program have been weakened, including the recruitment of two requirements and performance management that is most relevant to the needs of the most recent trainee teachers and trainers. There are also, the categories of introduction with in-organization processes, role-based learning and organizational learning, including the training needs of teachers at the time of recruitment. Teachers regard the most important duty-side concerns as two themes of emotional support and justifying the initial considerations, and factors such as tension and anxiety, inappropriate organization and management weakness, including issues and problems of recruitment from the viewpoint of teachers.
Keywords: Life experienced, novice teachers, familiarization process, in-service training -
Pages 95-138Objective
This Research Aimed to Provide A Model For Institutionalizing The Personal Mastery of University Students And That of Higher Education Institutions in Iran. The Study Was Applied And Descriptive, Survey With Both Qualitative And Quantitative Parts (Mixed Method). For The Qualitative Phase of The First Study, The Theoretical Foundations, Literature of Research And The Main Components of Personal Mastery Concept Were Extracted For The Experts of Foreign And Domestic Universities to Assess. According to The Consensus of Their Opinions, A Model Was Then Designed to Develop the Dimensions, Components, And Indicators of A Researcher-Made Questionnaire.
Materials and MethodsIn The Qualitative Section, The Sample of The First Stage Was of 7 Experts From Foreign Universities Targeted With The Codification of A ReResponse Questionnaire And, in The Second Stage, Was 15 Ones of Domestic And Non-Governmental Universities. Criteria For Entering Was The Scientific Level of Associate Professor-Up, And Compilation of Specialized Books Related to The Subject Under Study. Codification of The Questionnaire Was Determined Through Content Validity Analysis With CVR And CVI Indices, And The Delphi Technique Was Employed. Statistical Sample in Quantitative Part Included 380 Students of Islamic Azad University, at Science & Research Campus, Which Were Chosen Based on Cochran Formula. Sampling Method Was Relative Random Stratified. Analyzing Data Were Applied in Addition to Descriptive Statistics (Center Orientation Indicators), Inferential Tests, Exploratory Factor Analysis, Confirmatory Factor Analysis, One-Sample T-Test, Structural Equation Modeling (SEM). The Software Used Was Spss 22 And Lisrel 8.8.
Result and DiscussionResults in The Qualitative Phase Brought About 8 Dimensions, 16 Components And 95 Indicators Confirmed Through The Consensus of Experts Opinion. In The Quantitative Phase of The Results, Findings Through Sample T-Test Showed The Current Status of Students Personal Mastery. The Average Difference Observed in The Components Indicated of Forgiveness (0.42), Self Awareness (0.37), Loving Yourself (0.99), Be Proactive (0.97), Practicing Discipline(0.82), Maintenance of A Positive Mindset(0.93), Meta Cognition SelfRegulation Believes (0.81), Living With Documented Purposes (0.66), Among Which Dimension Loving Yourself Received The Highest StAndard Coefficient of The Bar Factor And Played the Most Role in The Personal Mastery of University Students. The Lowest StAndard And Lowest Role in Personal Mastery of University Students Went For Self-Awareness. In The Whole, Findings Showed That The Model of Institutionalization of Personal Mastery of Iranian University Students Was Including Following Dimensions: Forgiveness, Self- Awareness, Loving Yourself, Be Proactive, Practicing Discipline, Maintenance of A Positive Mindset, Meta Cognition Selfregulation Believes And Living With Documented Purposes.
Keywords: Students, University, Higher Education Institutions, Model ofInstitutionalization of Personal Mastery -
Pages 139-168
Most of educational crises and issues are rooted in knowledge weaknesses of education. The knowledge of education is the outcome of graduate courses. Educational administration is a branch of educational science that has been so quantitative development in recent years. However, what is the contribution of educational administration to development of knowledge and solving educational problems. To answer this question, the method of case study had been used to investigate current status of graduate course of educational administration. Population is the PhD students and faculty members of educational administration major which sample of them were selected through purposeful sampling and participated in qualitative and semi-structured interviews. Research findings reveal that issues and challenges include apparent level elements such as accidental occupation and professional confusion as well as theoretical and intangible issues such as uncertain scope and places of educational administration. Comprehensive and strategic review of a multiple factors is required to refine existing situation of master course of educational administration. Thus, graduate courses should focus on educating students who are capable of understanding, analyzing, criticizing, designing, and recreating educational institutions and systems.
Keywords: Educational Administration, Course review, modification, Curriculum, graduate courses of education -
Pages 169-194
Man and his behaviors in the organization have always been one of the most important issues in organizational behavior. Organization managers have well perceived that the most important factor in gaining competitive advantage is human resources in organizations. The present study seeks to investigate the perception of organizational structure and its role in predicting organizational silence and job burnout. This research is a descriptive and correlational one. The statistical population of the study were all the staff of the University of Birjand during the academic year of 2017. A sample of 196 people was selected based on the Morgan table and examined by relative class method. Three questionnaires were used to collect information, perceiving the organizational structure of Turkzadeh and Mohtaram (2011), Organizational Silence of Vakula and Boradas (2005), and Maslach Burnout Questionnaire (1981). The results of the research indicated that the dominant dimension of the organizational structure at the University of Birjand is deterrent. Organizational silence and burnout of university staff are lower than average. The results also showed that the organizational structure has a direct and significant relationship with organizational silence and job burnout (P<0.01). And has an inverse relationship with the empowering organizational structure. (P<0.01). The results showed that organizational silence is a predictor of occupational burnout.
Keywords: Perceived organizational structure, organizational silence, job burnout, staff, Birjand University -
Pages 195-224
Objective :
Today's educational systems in the world with a content-based curriculum do not perform well with the wide-ranging changes that occur in human societies. Because they are unable to develop the motivation, competencies, and skills associated with self-directed learning. Because they are not able to create opportunities to integrate knowledge and skills and provide learners with the experience needed to interact with their surroundings. So, in line with the fast-paced developments of today's world, a curriculum should be used to provide the basis for the growth of today's most important need for self-directed learning. Therefore, this study aimed to investigate the effect of the upside down approach curriculum on learners' selfdirected learning.
Materials and methodsThe research design used in this study was pre-test and post-test with two groups of control and experiment. Data were collected using Fisher, King and Tago selfdirected learning readiness questionnaire. The statistical population of the study consisted of 10th-grade female students in Tehran District 3, of which 70 were selected through convenience sampling. The sample was selected and then divided into experimental and control groups. The experimental group received ten sessions of training through the upside down curriculum and the control group through the traditional curriculum. Descriptive statistics on overall self-directed learning readiness scale and its three subscales (self-management, selfcontrol, and willingness to learn) were presented in two control and experimental groups at two measurement levels (pre-test and post-test) to provide a better understanding. The results are analyzed. In the section of analytical findings, one-way analysis of covariance (ANOVA) examines the effect of curriculum with upside down approach on self-directed learning readiness and its three subscales (self-management, self-control and willingness to learn) Before running this test, the assumptions of the test (normality of data distribution, homogeneity of variances, and regression slope equality) were assured. The findings of the present study indicate that the reversed curriculum increased learners' self-directed learning and its components (self-management, self-control, and willingness to learn) in the experimental group compared to the control group.
Results and discussionThe results of univariate analysis of covariance showed that the effect of a well-designed syllabus on students' self-directed learning was confirmed and considering that the mean of the experimental group was improved in the post-test phase. It can be said that the inverted curriculum increased readiness for self-directed learning. In some ways, it can be acknowledged that an inverted curriculum can be an effective way of realizing learners' selfdirection in learning and its subscales. Trying to gain self-directed learning skills increases responsibility for one's own and others' activities, academic achievement, readiness to be present in the workplace, problem-solving, independence, initiative, self-esteem, improved communication, and self-assessment skills. Learners are also able to identify their needs, create goals, control their time and energy with self-management in the learning process. Self-directed learners are responsible for self-management by achieving self-control and can analyse, plan, implement and evaluate their learning activities independently, and can also make the most of their learning resources and practical learning strategies to overcome the problems that occur in the learning process by motivating them and learning to achieve the best learning outcomes.
Keywords: self-directed learning, Consequences of self-directed learning in learning, selfdirected learning components, upside down curriculum -
Pages 225-262Objective
To study the nature of the field of education administration and in Iran, recognizing the disciplinery boundaries of, dentifing areas of study by researchers, the epistemological approaches, the demographic characteristics of authors and finally providing a model for qualitative expansion of scientific indicators the present study was conducted.
Materials and MethodsThe research was performed with an interpretiveconstructive approach and content quality analysis method of. The research field was the field of educational administration and articles published in specialized journals in Iran. The sampling method was purposeful and criterion-oriented. For this purpose, all journals related to educational management from the two main groups of educational sciences and the collection of management that were indexed in the list of scientific-research journals by the Ministry of Science, Research and Technology until December 2016 were examined. In the first phase of sampleing, four journals (School Aministartion, Organizational Education Administration on organizations, New Approach to Educational Administration and Management and Planning in Educational Systems) were selected, which had the highest percentage of specialized articles compared to all published articles in the field of educational management. In the second phase of sampling, all specialized articles published in these journals (94 articles) were selected. In order to collect the data a researchermade checklist was used, which includes information related to articles such as: research title, field of research, type of epistemological approach, research method and authors' demographic information.
Result and DiscussionThe research findings showed that four main areas of research under the heading of managerial characteristics and skills, leadership styles, identifying effective leaders can be identified. Also, three sub-areas of research under the titles of evaluation, attitude assessment of school community have been considered by researchers in the field of educational administration. In total, 77% of the studies were done with a positivist and quantitative approach, and only 13% of the research was done with a qualitative or mixed approach. About 90% of the articles were extracted from graduate student dissertations, and about 10% of the rest of the articles were from independent researchs or projects in diffrent institutes. All the authors of the articles were either university faculty members or students under their guidance. In the organizational affiliation, none of the school practitioner or independent researchers of educational administration was mentioned. The quantitative expansion of the number of specialized journals in the last two decades shows the efforts of the professors in this field to promote independence and special nature of educational administaration from the educational sciences and efforts to increase the link between theory and practice. The research findings have useful implications: First, it seems that in line with global developments in the field of administaration and leadership, in the past decade in Iran, specialized journals and educational administaration researchers seek to demonstrate their ability to produce practical research. The focus was specifically on school administaration. Second, the field of educational administaration and leadership is witnessing progress in conducting experimental research on educational leadership instead of educational administaration, redefining and expanding further understanding of the field of educational administaration and leadership, using methodological tools and diverse conceptual frameworks in researchs. Finally, the use of meta-analysis techniques to integrate the knowledge base of educational administaration has been considered by the new generation of researchers.
Keywords: Educational Leadership, Educational Sciences, Field Nature, SchoolPrincipals, School Management -
Pages 263-282Objective
In the present era, universities are considered as organizations with a lot of complexities. In this regard, academic independence plays a significant role in creating this complexity. Given the importance of this issue, the present study aims to evaluate the desirable criteria for academic independence and its implications for higher education.
Materials and methodsIn the present qualitative study, a purposeful sampling method was used for data collection. In this regard, theoretical saturation of the data was obtained through semi-structured interviews with 13 experts and policymakers in the field of higher education. Then, a qualitative content analysis was used for coding and categorizing.
Result and DiscussionThe results indicated that the desirable criteria related to academic independence include structural independence, content independence, financial independence, accountability, and decision-making aspects. Further, the agility of universities, advances in science and technology, focusing on the university as the basis, more accountable external stakeholders, and the negative effects of not being prepared for independency have been considered as the effects of academic independence in the area of higher education.
Keywords: academic independence, Higher education, University, Legal Perspective. -
Pages 283-314
this research aims to develop a diagnostic model for identifying the habitus of faculty members about educational spectrums so that the results can be used in policy making and programming at university and faculty levels. The methodology of research in model development was conceptual theorizing by using of Pierre Bourdieu methodological principles in the field theory. In the test and accreditation of model the research method was of surveying kind. Participants were volunteers from: Iran University of Science and Technology, Mazandaran University of Science and Technology and Industrial University of Arak, including totally 68 members. Research questions were asked via Questionnaire. Replies analysis was performed based on semantic differential scale. Findings showed that the habitus of each faculty member about educational spectrums can be determined through his/ her attitude in two dimensions: "belief in difference training needs of students" and "relative willing to support privileged or weak margin". Faculty members can be classified into three groups: "identical-looking", "distinguished oriented" and "poorly oriented". The most effective supportive educational programs are in place that be aligned with collective habitus of faculty members.
Keywords: Academic members, field theory, differentiated learning -
Pages 315-348
The purpose of this research is to identify and rank the effective factors in the selection of a university for graduate level from the viewpoint of students. The literature on university rankings was first examined and 14 general factors were extracted with related indicators. Considering these factors, an interview was conducted with 15 students. Furthermore, a framework of the effective factors was designed implementing previous literature and student views. The data was analyzed by the T-test method to determine the main factor. Confirmed indicators were re-classified and distributed in the form of a questionnaire with Likert scale among 20 other students. Then, using the data of this questionnaire and implementation of the fuzzy TOPSIS approach, the ranking of the effective factors in the selection of a university for a master's degree was obtained. Finally, the status of factors obtained from the previous steps were presented. The results of the research show that in the proposed framework, the University Reputation factor is the most important factor from the students’ point of view. This factor includes 4 indicators: public universities, university location, student recruitment and graduates attracted to the work environment after graduation.
Keywords: Fuzzy TOPSIS, Master’s Degree, MCDM, Students’ Perspective, University Selection -
Pages 349-378
This article analyzes the challenges facing Iran's higher education private sector from the sociology perspective.. The statistical society of this study includes 75 of experts and survey method and questionnaire tool were used to collect data. Quantitative data analysis was performed using SPSS statistical software. The findings suggest that non-governmental non- profit higher education sub system as a system is dramatically affected by environmental conditions and different challenges has caused difficulties for the continue of its activity. Among the aforementioned cases, challenges posed by the decisions and actions of the Ministry of Science had the highest rating and then, challenges caused by social and cultural conditions or lack or shortage of laws and regulations in administrative and organizational, financial and economic and educational areas have the next more important rating respectively.
Keywords: higher education, private sector, non-profit, challenges, participation