فهرست مطالب

سراج منیر - سال نهم شماره 36 (زمستان 1398)

نشریه سراج منیر
سال نهم شماره 36 (زمستان 1398)

  • تاریخ انتشار: 1399/12/20
  • تعداد عناوین: 11
|
  • سرمقاله
  • گفت و گو
  • مقالات
  • رضا گشتیل صفحه 17

    همواره دشمنان اسلام برای رسیدن به اهداف شان، درصدد از بین بردن پیوند و علاقه مردم به عترت پیامبر اکرم6 بوده اند و در راه جدایی مردم از اهل بیت پیامبر6، تمام توان خود را به کار گرفته اند. این جماعت در لباس های مختلف، سیاست خود را در میان توده مردم ارایه می کردند؛ گاهی در لباس نواصب، گاهی در لباس عثمانیه، گاهی در لباس غلات و گاهی نیز در لباس خوارج خود را نشان می دادند. شاید بزرگ ترین دشمنان اهل بیت: را بتوان در نواصب و عثمانیه خلاصه کرد که هر دو، در نفی فکری و فیزیکی اهل بیت: شمشیر را از رو بسته بودند؛ در این مقاله خواهیم گفت که این عترت ستیزی که در صدر اسلام بوده، کماکان نیز وجود دارد. وهابیت که فرقه ای نام آشنا برای تمام مردم است، دنباله رو دشمنان اهل بیت: یعنی عثمانیه و نواصب است؛ یعنی همان طور که تمام قرآن و سنت نبوی در اهل بیت: متبلور است، تمام عترت گریزی و گاهی اهل بیت ستیزی نیز در این فرقه نمود دارد؛ در واقع وهابیت احیاگر و پیرو راه دشمنان اهل بیت پیامبر6 است که بقاء خود را در محو نام و آثار و قبور اهل بیت: می بیند. آنها با دوری و تحذیر دیگران از این حبل الهی، مسبب ایجاد انحراف و خشونت و به تبع آن، بدنامی اسلام در جهان امروز نیز شده اند.

    کلیدواژگان: نواصب، عثمانی، وهابیت، شاخصه، اهل بیت
  • مرتضی حکیمی صفحه 39

    محمد بن عبدالوهاب موسس وهابیت، در کتاب التوحید، حدیثی از رسول خدا6 می‌آورد که خطاب به حضرت زهرا3، دختر بزرگوار خود می‌فرمایند: در دنیا از مال من هرچه می‌خواهی درخواست کن؛ ولی من نمی‌توانم تو را از خداوند بی‌نیاز کنم.
    ابن عبدالوهاب از این حدیث چنین برداشت می‌کند که درخواست امور غیرمقدور از پیامبران، گویا به این منزله است که شخص، خود را از خدا بی‌نیاز دیده و پیامبر6 را در جای خدا قرار داده است؛ زیرا درخواست‌هایی که باید از خدا داشته باشد، از او می‌طلبد. برای بررسی ادعای وی و استنباطی که از این حدیث داشته، نظرات دانشمندان بزرگی از فریقین در ذیل روایت فوق، مورد مطالعه قرار گرفت و آنچه به دست آمد این بود که حدیث درصدد تحریم استغاثه نیست و صرفا این را می‌رساند که سرنوشت هر انسانی در گرو اعمال خویش است و نمی‌توان از شرافت خانوادگی و بزرگواری پدر، عاقبت به خیر شدن و ورود به بهشت را توقع داشت؛ بنابراین هر انسانی برای جلب رضوان خدا، نیاز به اعمال نیک دارد؛ لذا استنباط محمد بن عبدالوهاب، مبنی بر حرمت درخواست از غیر خدا با استناد به روایت مذکور، ناصحیح است.

    کلیدواژگان: ابن عبدالوهاب، استغاثه، شفاعت، لا اغنی عنک من الله شیئا
  • شاکر سعدونی صفحه 55

    یکی از مواردی که وهابیان آن را از علل تکفیر می خوانند، سب صحابه است؛ دلیل ایشان بر این اعتقاد، فتوای بزرگان سلف، اجماع مسلمانان، آیات و روایاتی است که صحابه را دارای مقام و منزلت رفیعی دانسته و از سب صحابه بر حذر می دارد؛ اما در این مقاله به شیوه ی توصیفی _ تحلیلی اثبات می گردد که اولا، در میان خود وهابی ها، در مورد حکم سب کنندگان صحابه، اجماعی وجود ندارد؛ ثانیا، نوع فتاوا در مذاهب اربعه نیز بر خلاف ادعای وهابیت، نهایتا حکم به تادیب و تعزیر سب کننده می باشد؛ ثالثا، محتوای آیات و روایت نهایتا حرمت این عمل را می رساند و رابعا، سیره و روش صحابه، برخلاف این ادعا می باشد.

    کلیدواژگان: سب کنندگان، صحابه پیامبر6، وهابیت، سلف
  • رحیم صبور صفحه 73

    یکی از آدابی که در زیارت قبور انبیا و اولیای الهی انجام می شود، دور زدن در اطراف قبور است. حال سوال این است، آیا همان‌گونه که زیارت قبور مشروع است، طواف و دور زدن، گرد قبور نیز مشروع است؟ ابن تیمیه از کسانی است که زیارت و طواف را مشروع نمی داند. سخن در مشروعیت و ماهیت این گونه طواف ها است. در این پژوهش به شیوه توصیفی _ تحلیلی، به بررسی این مسئله می پردازیم. در این تحقیق روشن می شود که اولا، طواف و دور زدن در کنار قبور، طواف مربوط به بیت الله نیست؛ زیرا طواف بیت الله با توجه به دستور خداوند و شرایط خاص آن عبادت است؛ اما طواف دور قبور نه شرایط خاص را دارد و نه عبادت است؛ بلکه طواف به معنای لغوی است و صرفا به جهت تبرک انجام می گیرد. اگر در روایات، طواف مورد نهی قرار گرفته، نه به معنای لغوی آن، بلکه به معنای مصطلح شرعی آن است. اگر نهی در روایات، مطلق قلمداد گردد که به هرگونه طواف متوجه باشد، در این صورت، نهی، تحریمی نبوده و تنزیهی و کراهتی می باشد.

    کلیدواژگان: طواف قبور، ابن تیمیه و طواف قبور، بدعت، روایات شیعه و طواف قبور، زیارت، تبرک
  • ابراهیم کاظمی صفحه 89

    برهان حفظ شریعت یکی از دلایل عصمت ایمه معصومین: است؛ زیرا حفظ شریعت و اجرای صحیح آن در پرتو وجود امام معصوم امکان پذیر است؛ همان طور که در زمان رسول اکرم6وظیفه آن حضرت بود؛ البته این به معنای آن نیست که امام، پیامبر است؛ بلکه رسالت پیامبر اکرم6 بر عهده امام است؛ پس حفظ شریعت متوقف بر عصمت است و از وظایف مهم امام معصوم شمرده می شود. علامه نیز همانند برخی از بزرگان، برهان حفظ شریعت را در کتاب منهاج الکرامه تبیین نموده است. در این مقاله به کلام علامه و سپس به اشکالات ابن تیمیه و نقد آنها پرداخته خواهد شد. ابن تیمیه اشکالاتی را بیان کرده که ثابت کند، امامت نمی تواند حافظ شریعت باشد. او درصدد بیان جایگزینی برای امامت است و در تمام اشکالات، امامت را تضعیف و رد کرده و جایگزینی را برای آن اثبات می کند. در این مقاله با روش توصیفی _ تحلیلی، اثبات می گردد که اشکالات ابن تیمیه به این برهان وارد نیست.

    کلیدواژگان: امامت، حفظ شریعت، علامه حلی، عصمت، ابن تیمیه
  • میثم اورنگی صفحه 109

    حدیث «اثناعشر خلیفه» از جلمه روایات مورد قبول فریقین می باشد که به بحث مهم امامت و خلافت پرداخته است. حدیث بشارت، در مقام بیان تعداد خلفای راستین و حقیقی بعد از پیامبر6 است. نظرات مختلفی در مورد مصادیق این حدیث، از سوی علما مطرح شده است. شیعه بر این باور است که مصادیق راستین حدیث بشارت، امام علی ع و یازده نفر از نسل اوست که در تمامی زمان ها حضور دارند و زمین هیچ گاه از وجود خلیفه حقیقی پیامبر6 خالی نیست؛ در مقابل، ابن تیمیه به شدت با این باور شیعه به مخالفت پرداخته و مصادیقی غیر از اهل بیت پیامبر6 را به عنوان خلیفه معرفی کرده است. در این مقاله، با بررسی سندی و دلالی و با روش توصیفی تحلیلی، به این نتیجه رسیدیم که دیدگاه ابن تیمیه در خصوص حدیث بشارت، با اشکالات فراوانی روبرو می باشد و باور حق در تفسیر حدیث، قول شیعه است.

    کلیدواژگان: حدیث اثناعشر، ابن تیمیه، امامت، خلافت، دوازده خلیفه، خلفا
  • گزارش ها
|
  • Reza Gashteel Page 17

    Throughout the history the enemies of Islam have tried to break the relation between the people and the holy prophet's descendant. They do their best to achieve to this goal, disguising in different costumes such as Navaseb, othmani, Gholat and Kharijites. Maybe the most notorious enemies of the holy prophet's descendant were the Navaseb, othmani, trying to fight the Ahlobeit both physically and ideologically. In this essay it will be discussed that this kind of animosity was also available in the beginning of Islam as well. The Wahhabi is a familiar sect for all, continuing the way of Navaseb, othmani. It means that they do their best to weaken the role of the holy prophet's descendant, causing disgrace for Islam in all over the world.

    Keywords: Navaseb, Othmani, the Wahhabi, Criteria, Ahlobeit
  • Murteza Hakimi Page 39

    Muhammad Ibn Abd al-Wahhab, the founder of Wahhabism, in his famous book named "monotheism" mentions a hadith from the Holy prophet Muhammad (PBH) which says to his daughter, Fatima (PBH): " in this world ask me anything that you wish but, in the afterworld, I cannot do anything for you in the judgement day." Muhammad Ibn Abd al-Wahhab concludes that if someone asks something beyond the power of humans from the prophets, this means that he put the prophets in the place of God and asks his requests from the prophets rather than God. In order to consider the Muhammad Ibn Abd al-Wahhab's claim and his understanding from this Hadith, we considered the views of Shai and Sunni great scholars. The results are that the hadith does not mean to forbid the intercession, but to say that the destiny of everybody determines by his own actions and the position of the father has no effect in entering the paradise. We must do good deeds to satisfy the God. So, Muhammad Ibn Abd al-Wahhab 's inference from this Hadith on banning the intercession is wrong.

    Keywords: Ibn Abd al-Wahhab, Intercession, Mediation
  • Shaker Sadooni Page 55

    One of the Wahhabi excuses for Takfir is cursing on the Holy prophet's companions, believing that it is according to high rank companions, Muslim consensus, Quranic verses and Hadith that warns us from insulting to the companions. The method in this research is descriptive-analytic and the results are as the following: 1- there is no consensus among the Wahhabi themselves what is the verdict for the curser to the companions. 2- the Fatwas in the main four Islamic denominations show that there is no serious punishment for the curser to the companions. 3- the Quranic verses and Hadiths indicates that this act is Haram. 4- the conducts of the companion show that we cannot oust a Muslim from the Islamic circle just for cursing the companions.

    Keywords: The curser, the prophet's companions, Wahhabism, Salaf
  • Rahim Saboor Page 73

    One of the rituals in visiting the graves of saints is Circumambulation. The question is that weather the Circumambulation around the graves is legal from the Islamic point of view or not? Ibn Taymiyyah is one of those scholars that thinks this act is Haram, but if we have a closer look, we will see that this act is legal. The method in this research is descriptive – analytic and the results are as the following: 1- Circumambulation around the graves is not limited to God's House because Circumambulation around the graves is not worshipping unlike the God's House. Besides, Circumambulation around graves, opposite the God's House needs no special conditions and will not considered worshipping. If there are some narrations, forbidding this act, it refers to the Circumambulation in technical term not the literal meaning. These kinds of banning are not compulsory.

    Keywords: Circumambulation, ibn Taymiyyah, UnorthodoxyBlessing, Shia Narrations
  • Ebrahim Kazemi Page 89

    One of the proofs for the infallibility of the Shia Imams is "preserving the Sharia testament" because Shia argue that the Sharia and acting according to that needs an infallible Imam. Just as the Holy prophet's period. After the Holy prophet (PBH) the infallible Imam will protect from Sharia. The "polymath Helli" just like other great Shia scholars argue with the proof, "preserving the Sharia testament" for infallibility of Shia Imams, writing the book "Menhaj al-Karamah" to explain this issue. Ibn Taymiyyah criticizes this proof, trying to provide an alternative for infallible Imam after the Holy prophet. In this essay by a descriptive – analytic method, it is tried to disproof the Ibn Taymiyyah criticisms in this case.

    Keywords: Imam, Preserving the Sharia, The polymath Helli, Infallibility, Ibn Taymiyyah
  • Meisam Orangi Page 109

    The "twelve califs" Hadith is one of narrations that both Shia and Sunni accept it. This Hadith is about the Imam and califs. This Hadith indicates the number and identity of the successors of the Holy prophet (PBH). There are different views about the intended meanings of this Hadith. The Shia scholars maintain that the real calif and successor after the Holy prophet is Imam Ali and his descendants, believing that there must be an imam in all periods. On the other hand, Ibn Taymiyyah disagree with this idea, introducing some other guys for successorship of the Holy prophet. In this essay by a descriptive – analytic method, it is proved that the Ibn Taymiyyah view is wrong and the Shia point of view is right.

    Keywords: The Twelver hadith, Ibn Taymiyyah, Imam Successorship