فهرست مطالب
فصلنامه روان شناسی و دین
سال سیزدهم شماره 4 (پیاپی 52، زمستان 1399)
- تاریخ انتشار: 1400/01/11
- تعداد عناوین: 7
-
-
صفحه 7
هدف این پژوهش، بررسی تحلیلی و مقایسهای آموزههای اسلامی و دیدگاه تحولی یکپارچهنگر (تحولی تفاوتهای فردی مبتنی بر ارتباط) درباره نقش و اهمیت هیجان و تعیین میزان انطباق آنها با یکدیگر است. پرسش اصلی پژوهش این است که تفاوت آموزههای اسلامی و الگوی تحولی یکپارچهنگر، در زمینه اهمیت هیجان در تحول چیست؟ به این منظور، با مراجعه به منابع معتبر، با استفاده از تحلیل محتوایی متون مربوط تلاش شده است تا دیدگاههای این دو رویکرد در حوزه هیجان و نقش آن در تحول فردی مشخص شود. پژوهش نشان میدهد که بین دو دیدگاه، در مواردی مشابهت و در برخی موارد تفاوت وجود دارد. مشابهتها در این است که هر دو بر اهمیت هیجان، مدیریت و تنظیم هیجان در روند زندگی، نقش و جایگاه خانواده در تحول هیجانی و قایل شدن کارکردی دووجهی برای هیجان (هم تسریع در رشد و تحول و هم آسیب و کاستی در آن) تاکید مینمایند؛ اما، اولا در نوع نگاه به جایگاه هیجان در تحول، تفاوت دارند؛ یعنی درحالیکه رویکرد یکپارچهنگر بر نگاه تحولی تاکید دارد، دریچه نگاه اسلام به این موضوع، اخلاقی است؛ ثانیا در میزان برتری دادن به هیجان بر دیگر ابعاد آدمی (از جمله بعد شناختی)، از یکدیگر فاصله میگیرند.
کلیدواژگان: هیجان، آموزه های اسلامی، دیدگاه تحولی یکپارچه نگر -
صفحه 23
هدف این پژوهش، بررسی تاثیر باورهای دینی بر تابآوری و عزت نفس همسران افراد معتاد به مواد مخدر است. روش مطالعه نیمهتجربی، از نوع پیشآزمون و پسآزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری، همسران افراد معتاد به مواد مخدر در شهر قم، که به صورت نمونهگیری گلوله برفی، تعداد 40 نفر انتخاب شدند و در دو گروه 20 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای گرآوری دادهها از پرسشنامه تابآوری فرایبرگ و عزت نفس کوپر اسمیت استفاده شد. گروه آزمایش در 10 جلسه تحت آموزش باورهای مذهبی قرار گرفتند. سپس پسآزمون اجرا گردید. تجزیهوتحلیل دادهها، با استفاده از روش تحلیل کواریانس چندمتغیره انجام شد. یافتهها حاکی از این است که باورهای دینی موجب اختلاف بارز در میانگین نمرات گروه آزمایش در مراحل پسآزمون و پیگیری نسبت به مرحله پیشآزمون میگردد و در افزایش تابآوری و عزت نفس شرکتکنندگان موثر بوده است. نتیجه اینکه آموزش باورهای دینی روش مناسبی برای افزایش میزان تابآوری و عزت نفس همسران افراد معتاد به مواد مخدر است.
کلیدواژگان: باورهای دینی، تاب آوری، عزت نفس، اعتیاد -
صفحه 39
افسردگی، یکی از اختلالات شایع روانی بوده و شناسایی عوامل تاثیرگذار بر آن، از اهمیت بالایی برخوردار است. یکی از سازههای روانشناختی مرتبط با افسردگی، هیجان خشم میباشد. معنادهی به رویدادهای آسیبزای زندگی و تجربه خشم، تحت تاثیر تحول روانی معنوی افرادست. این پژوهش، درصدد بررسی نقش خشم و تحول روانی معنوی، در بروز و گسترش افسردگی است. بدینمنظور، 172 نفر از دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس، به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شده و به تکمیل پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه خشم چندبعدی سیگل، و پرسشنامه تحول روانی معنوی جان بزرگی پرداختند. نتایج نشان داد که بین «خشم و تحول روانی معنوی با افسردگی»، و نیز بین «خشم و افسردگی»، همبستگی مثبت معنادار وجود دارد. همبستگی منفی معناداری نیز بین «خشم و تحول روانی معنوی»، و بین «تحول روانی معنوی و افسردگی» وجود دارد. به نظر میرسد، خشم و تحول روانی معنوی در بروز و گسترش افسردگی، نقش موثری داشته، باید این دو عامل، بهعنوان عوامل تاثیرگذار در پیشبینی افسردگی مورد توجه ویژه قرار گیرند.
کلیدواژگان: افسردگی، خشم، تحول روانی معنوی -
صفحه 57
مرگاندیشی در تمام ادیان آسمانی، بخصوص در دین اسلام، یک برنامه تربیتی برای تکامل و سعادت انسانهاست. هدف این پژوهش، بررسی تجربیات زیسته سالمندان از مرگآگاهی و مرگاندیشی و پیامدهای ناشی از آن است که یا رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی تفسیری تدوین یافته است. شرکتکنندگان در این پژوهش20 نفر از سالمندان خانه سالمندان خوبان تبریز بودند که به صورت نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. دادهها با توجه به مصاحبههای عمیق، فردی و نیمهساختاریافته گردآوری شد. پس از پیادهسازی مکتوب مصاحبه، براساس رویکرد هرمنیوتیک و براساس روش دیکلمن و همکاران مصاحبهها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. از تجربیات این افراد 4 مضمون (درونمایه) اصلی هویت مرگ، موانع مرگاندیشی، پیامدهای مرگاندیشی و راههای تقویت مرگاندیشی و 17 مضمون یا درونمایه فرعی به دست آمد. مرگآگاهی و مرگاندیشی در سالمندان، علاوه بر ایجاد نگاهی مثبت و واقعگرایانه نسبت به زندگی، میتواند در کاهش نگرانیهای دوره سالمندی از جمله اضطراب مرگ نقش اساسی ایفا کند.
کلیدواژگان: مرگ اندیشی، سالمندان، پدیدارشناسی تفسیری -
صفحه 73
هدف این پژوهش، بررسی نقش خودکنترلی با رویکرد اسلامی، در کنترل خودارضایی دختران بود. ابتدا پروتکل کنترل خودارضایی، براساس خودکنترلی با رویکرد اسلامی تدوین و امکانسنجی آن مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری، شامل کلیه دختران مجرد 16 تا 20 سال دبیرستانهای روزانه، شبانه و بزرگسالان بودند که بیش از 3 بار در هفته، حداقل از یکسال گذشته خودارضایی داشتند. برای نمونهگیری، از نمونه در دسترس و هدفمند استفاده شد (2 نفر، 18 و 16 ساله). هر دو آزمودنی، در ابتدا و انتهای دوره درمان، پرسشنامههای اضطراب بک (BAI) و پرسشنامه افسردگی بک (BDI-II) را تکمیل کردند. همچنین، 6 جلسه مشاوره فردی «پروتکل کنترل خودارضایی با تاکید بر رویکرد اسلامی» دریافت کردند و به مدت 4 هفته، پیگیری درمان انجام شد. نتایج نشان داد استفاده از پروتکل کنترل خودارضایی با تاکید بر رویکرد اسلامی، در هر دو آزمودنی باعث کاهش رفتار خودارضایی شد. همچنین مقایسه نتایج پرسشنامههای اضطراب و افسردگی در مراجعان نشاندهنده کاهش افسردگی آنها بود. در نتیجه، استفاده از «پروتکل کنترل خودارضایی با تاکید بر رویکرد اسلامی»، منجر به حذف این رفتار در نوجوانان میشود.
کلیدواژگان: خودارضایی، خودکنترلی، رویکرد اسلامی -
صفحه 93
این پژوهش، از نوع علی مقایسهای است که با هدف مقایسه اجتنابشناختی دانشجویان افسرده غیربالینی، با توجه به وضعیت دلبستگی آنها به خدا انجام شد. جامعه آماری،کلیه دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد بیرجند بود که نمونه اولیه شامل 360 نفر براساس جدول کرجسی مورگان، به روش نمونهگیری چندمرحلهای تصادفی انتخاب و سپس، (108 نفر) افراد افسرده غیربالینی شناسایی و در مرحله بعد، 70 نفر افسرده، با توجه به میانگین سبکهای دلبستگی به خدا، در سبکهای مختلف دلبستگی ایمن، اجتنابی و دوسوگرا قرار گرفتند. ابزارهای مورداستفاده عبارت بودند از: پرسشنامه افسردگی بک، اجتنابشناختی سکستون و دوگاس و پرسشنامه سبک دلبستگی به خدا روات و کرکپاتریک. نتایج نشان داد افراد افسرده دارای سبک ایمن به خدا، نسبت به افراد دارای سبکهای اجتنابی و دوسوگرا، در تمامی مولفههای اجتنابشناختی بهطور معناداری نمرات پایینتری به دست آورند. بنابراین، با داشتن سبک دلبستگی ایمن به خدا میتوان، زمینه کاهش راهبردهای اجتنابشناختی را فراهم ساخت که حاکی از اهمیت نقش دلبستگی به خدا در ارتباط با رابطه مفهومی اجتنابشناختی و افسردگی میباشد.
کلیدواژگان: اجتناب شناختی، افسردگی، دلبستگی به خدا -
صفحه 107
این پژوهش، با هدف بررسی نقش سبک زندگی اسلامی و ویژگیهای جمعیتشناختی در پیشبینی نگرش به فرزندآوری به روش توصیفی و از نوع همبستگی انجام شد. بدین منظور 360 نفر از جامعه دانشجویان و طلاب متاهل شهر قم در سال تحصیلی 13971396، به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب و به پرسشنامههای سبک زندگی اسلامی (ILST) و نگرش به فرزندآوری پاسخ دادند. در تحلیل دادهها از آزمون همبستگی و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافتهها نشان داد که بین تحصیلات و طبقه اجتماعی، با نگرش منفی به فرزندآوری ارتباط مثبت و بین شغل و میزان درآمد با نگرش منفی به فرزندآوری ارتباط منفی وجود دارد. از بین همه متغیرهای جمعیتشناختی، تنها بین طبقه اجتماعی اقتصادی با نگرش مثبت به فرزندآوری ارتباط منفی به دست آمد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه گام به گام نشان داد که مولفههای روشنفکری منفی، دنیاخواهی، نوع دوستی، گنهکاری و طبقه اجتماعی اقتصادی، به خوبی میتوانند نگرش مثبت و منفی به فرزندآوری را پیشبینی نمایند. این یافتهها، نقش مهم و زمینهای سبک زندگی اسلامی را در پیشبینی نگرش به فرزندآوری نشان میدهد.
کلیدواژگان: فرزندآوری، نگرش به فرزند آوری، سبک زندگی اسلامی، جمعیت شناختی