فهرست مطالب

مطالعات فرهنگی اجتماعی خراسان - سال پانزدهم شماره 1 (پیاپی 57، پاییز 1399)

فصلنامه مطالعات فرهنگی اجتماعی خراسان
سال پانزدهم شماره 1 (پیاپی 57، پاییز 1399)

  • تاریخ انتشار: 1400/01/23
  • تعداد عناوین: 6
|
  • فرزانه بی مکر، رضا میرزایی*، سید مهدی مداحی، احمد حیدری صفحات 7-30

    امروزه شناخت معماری مسکن روستاها حایز اهمیت می باشد، زیرا الگوهای فضایی معماری آنها در تعامل با اقلیم و محیط شکل گرفته و دارای رابطه تنگاتنگی با خصوصیات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ساکنین خود می باشند. این مطالعه در نظر دارد، به بررسی مسکن روستای کنگ واقع در شهر مشهد، به عنوان یک مجموعه آمیخته با طبیعت بپردازد، زیرا تفاوت در خرده اقلیم های این منطقه سبب به وجود آمدن گونه های مختلف مسکن شده است که دارای ساختار ارزشمند معماری در بهینه سازی انرژی نیز می باشند. روش مطالعه این مقاله به صورت کیفی بوده و اطلاعات بر اساس نظریه ای برخاسته از داده ها، مطالعه موردی و اسنادی، مصاحبه و مشاهده به دست آمده است. بدین لحاظ این مقاله عوامل متعددی چون اقلیم، مصالح و فنون ساخت و... را که موجب به وجود آمدن این نوع معماری شده است، مورد بررسی قرار می دهد. نتایج تحقیق نشان می دهد پنج گونه مختلف با توجه به اقلیم سرد منطقه در بافت خانه ها وجود دارد که منتج از تاثیر الگوهای معمارانه سازگار با معیارهای اقلیمی- محیطی می باشند و یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر الگوی مسکن، فضای حیاط است که در پنج الگوی متفاوت ساختاری حیاط سرپوشیده، حیاط مستقل (باز- نیمه باز)، حیاط بام (پلکانی)، حیاط مشترک، بدون حیاط نمایان گردیده است. هم چنین از مشابهت ساختاری خانه ها و نحوه عملکرد عناصر معماری به کار رفته در آنها می توان نتیجه گرفت که اصول ثابت سامانه های حرارتی به کمک بهره گیری از انرژی طبیعی و خورشیدی برای تامین آسایش حرارتی، بسیار موثر بوده اند.

    کلیدواژگان: اقلیم، الگوی سکونت، کنگ (روستا)، سامانه حرارتی، مشهد
  • مجتبی خلیفه*، ستاره غفاری بیجار صفحات 31-56
    تاریخ نگاری ایران در دوره اول حکومت غزنوی (351431ق.) به دلیل پیدایش مورخان بزرگی که سنت تاریخ نویسی و گرایش های آن را دگرگون کردند، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. طی قرون چهارم و پنجم با برآمدن ادیبان و دبیرانی بزرگ در جامه ی تاریخ نویس، تاریخ نگاری ایرانی و اسلامی از دست محدثان بیرون آمد و در قامت دانشی غیروابسته مطرح گردید. در آن هنگام خراسان به عنوان مرکزی علمی فرهنگی بازیگری بی همتا در شکل گیری شیوه جدید تاریخ نگاری بود و بیش تر مورخانی چون ثعالبی، بیهقی و گردیزی از اهالی یا مانند عتبی رشدیافته و علم آموخته آن دیار قلمداد می شدند؛ از این رو در این نوشتار از تاریخ نگاری غزنوی با سرواژه تاریخ نگاری سبک خراسانی یاد شده است. این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی، آثار تاریخ نگارانه عصر غزنوی را بررسی خواهد کرد، کوشیده است ویژگی های تاریخ نگاری مورخان خراسانی که بیش ترین اثربخشی را بر روند تاریخ نگاری این عصر و تاریخ نویسان پس از خود داشته اند، بررسی نماید. طی این بررسی می توان سه ویژگی برجسته را در تاریخ نگاری عصر غزنوی یافت: رشد نگرش فرهنگی و اجتماعی در تاریخ نگاری؛ ظهور تبیین هایی تاریخی که به تاریخ نگاری عقلانی انجامیده و افزایش نگاه نقادانه به منابع تاریخی، اشخاص و عملکردهای سیاسی در روزنه دید مورخان این دوره.
    کلیدواژگان: تاریخ نگاری غزنوی، سبک خراسانی، نگرش فرهنگی- اجتماعی، تبیین تاریخی
  • فاطمه زین الدینی میمند*، افسانه عبدلی صفحات 57-94

    وجود سرمایه اجتماعی، حافظ سلامتی است. افرادی که در شبکه ای از حمایت، اعتماد عمومی، اطلاعات و هنجارها زندگی می کنند، منابعی در اختیار دارند که بر سلامت آن ها اثر می گذارد. هدف این مطالعه نقش سرمایه اجتماعی در پیش بینی سلامت اجتماعی است که از دیدگاه فوکویاما (سرمایه اجتماعی) و دیدگاه کییز (سلامت اجتماعی) به عنوان مبنای نظری استفاده شده است. رویکرد این پژوهش کمی محور و از نوع پیمایش (توصیفی- همبستگی) است. جامعه آماری و حجم نمونه، کلیه کارکنان ادارات پست خراسان جنوبی هستند که به صورت تمام شماری، برای حجم نمونه انتخاب شده اند. ابزار جمع آوری یافته ها پرسش نامه های استانداردشده سرمایه اجتماعی ناهاپیت و گوشال (1998) و سلامت اجتماعی کییز (1998) است. ضریب آلفای کرونباخ، به ترتیب برای سرمایه اجتماعی و سلامت اجتماعی برابر با 952/0 و 646/0 به دست آمده است. تحلیل ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS ویراست 22 و نرم افزار آموس (AMOS) ویراست 24 انجام شده اند. یافته های آمار توصیفی حاکی از آن است که از نظر پاسخگویان، میانگین متغیرهای سلامت اجتماعی (2/54%) و سرمایه اجتماعی (8/50%) متوسط به دست آمده است. بر اساس فرضیه ها بین سرمایه اجتماعی و ابعاد آن (ساختاری، شناختی و ارتباطی)، جهت تحقق و تقویت سلامت اجتماعی، رابطه مثبت و معنی داری وجود داشته است (01/0>p). بر اساس نتایج بتای مدل رگرسیونی مولفه های ارزش ها، همکاری، روابط، شبکه ها، اعتماد و تعهد، به ترتیب به بهترین وجه، متغیر ملاک را تبیین کرده اند و مقدار ضریب همبستگی (R) سرمایه اجتماعی 447/0 به دست آمده که نشان از مولفه های متغیر رابطه همبستگی نه چندان قوی با سلامت اجتماعی بوده است. در نهایت نزدیک به 20% از کل تغییرات میزان سلامت اجتماعی، متاثر از نقش پیش بینی کننده سرمایه اجتماعی و مولفه های سازمانی آن بوده است.

    کلیدواژگان: سرمایه اجتماعی، سلامت اجتماعی، اداره کل پست خراسان جنوبی
  • محمود فال سلیمان*، مفید شاطری، نرگس خسروی صفحات 95-118

    امروزه، موضوع حکمروایی روستایی یکی از مباحث مورد توجه محققان و سیاست گذاران توسعه می باشد. کاربرد این مفهوم در حوزه مطالعات و اقدامات در مناطق روستایی، همراه با تاکید بر ویژگی ها و اصولی چون ایجاد پیوند و همکاری میان بخش های گوناگون موثر بر توسعه پایدار، همکاری میان قلمروها و محدوده های مدیریتی و سیاسی، افزایش توجه به مشارکت پایدار روستاییان، ترسیم اهداف و چشم اندازهای مشارکتی، توجه به مزیت های محلی و رقابتی، ظرفیت سازی و ارتقای توانمندی روستاییان و... بوده است. نقش حکمروایی در سطح روستاها به دلایلی از جمله عدم مشارکت ساکنان در اجرای امور، سیاست های بخشی نگر و از بالا به پایین، تکثرگرایی مدیریت ها، موازی کاری ارگان ها و... بسیار کم رنگ می باشد. این بررسی، یک تحقیق اسنادی و پیمایشی، با ماهیت، توصیفی تحلیلی و هدف کاربردی است که در پی بررسی تطبیقی بین حکمروایی مطلوب در نواحی روستایی استان خراسان جنوبی کشور ایران می باشد. فرآیند نمونه گیری متمرکز بر جامعه ی آماری شامل همه ی سرپرستان خانوارهای ساکن روستاهای دارای دهیاری بوده که بر اساس فرمول "کوکران" شامل 41 روستا و 206 سرپرست خانوار گردید؛ همچنین برای بررسی وضعیت حکمروایی مطلوب و توسعه پایدار روستایی در دهستان های شهرستان بیرجند، از آزمون t یک نمونه ای و در مرحله رتبه بندی دهستان ها، از روش تصمیم گیری چندشاخصه ی "تاپسیس" و "تحلیل خوشه ای" استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که منطقه مورد مطالعه، از لحاظ حکمروایی مطلوب و توسعه پایدار روستایی در وضعیت مطلوبی قرار نداشته؛ از این نظر دهستان های شهرستان بیرجند سطح متفاوتی نسبت به هم دارند.

    کلیدواژگان: حکمروایی مطلوب، توسعه پایدار روستایی، شهرستان بیرجند
  • حسین قدرتی*، شفیعه قدرتی، مهرداد زیدی صفحات 119-154
    حقوق شهروندی، مجموعه ای از قواعد حاکم بر روابط اشخاص و گروه ها در جامعه شهری و اخلاق اجتماعی، میزان احترام و پای بندی این اصول در ارتباط آن ها با یکدیگر است. هدف این پژوهش بررسی جامعه شناختی مسایل فرهنگ عمومی (با تاکید بر حوزه شهروندی و اخلاق اجتماعی شهروندان شهر سبزوار) است؛ مسایلی که جامعه شناسانی چون پارسونز، اینگلهارت به عنوان بزرگ ترین کارشناسان این دانش تاکید زیادی بر شناخت و اولویت بندی آ ن ها برای پیشگیری و حل معضلات داشته اند. بدین منظور سه نمونه (مجموعا 280 نفر) شامل 70 نفر از مسوولان و افراد تاثیرگذار فرهنگی به روش مصاحبه نیمه باز، 200 نفر از مردم اجتماع به روش تصادفی ساده و 10نفر از کارشناسان فرهنگی با روش ANP مورد مطالعه قرار گرفتند. پس روش تحقیق این پژوهش تلفیقی از روش های ANP کیفی و روش کمی پرسش نامه ای نیمه ساختار یافته بوده و داده ها به روش تحلیل محتوا مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که از نظر مسوولان و اثرگذاران فرهنگی، بیکاری با 01/41%، فرهنگ نامناسب رانندگی با 99/36% و اعتیاد با 51/31% مهم ترین تهدیدهای فرهنگی حوزه عمومی (شهروندی و اخلاق اجتماعی) در شهر سبزوار هستند. از نظر مردم، کم توجهی به حقوق عمومی توسط موتورسواران با 01/53% و اعتیاد با 08/27% مهم ترین آسیب ها محسوب می شوند. نقطه مشترک نظرات این دو دسته اعتیاد است که در حال حاضر یکی از سه معضل مهم و جدی مردم سبزوار می باشد. در نهایت با مقایسه دوبه دویی معضلات در قالب مدل ANP به ترتیب بیکاری با 31/0، اعتیاد 8/27، ضعف فرهنگ کار جمعی و گروهی 11/0 سه معضل مهم از نظر آن دو گروه محسوب می گردد. مهم ترین عامل موثر بر بیکاری به عنوان اولویت اول نیز، نبود برنامه های مناسب فرهنگی با ضریب تاثیر 089/0% است. پیشنهاد مردم و مسوولان فرهنگی نیز با توجه به اولویت های نخست معضلات اجتماعی به ترتیب، جذب صحیح سرمایه جهت کاهش بیکاری، برنامه ریزی های فرهنگی و نظارت بر اجرای صحیح آن ها، تقویت روحیه همکاری و نیز معرفی الگوهای موفق اجتماعی و اقتصادی در شهر سبزوار است. یافته های تحقیق با نظریات پارسونز به عنوان نظریه اصلی و مورداستفاده در این پژوهش مطابقت دارد.
    کلیدواژگان: فرهنگ عمومی، مسائل فرهنگی، سبزوار، حقوق شهروندی
  • کلثوم قربانی جویباری*، زینب صالحی صفحات 155-178

    گویش عربی شهرستان درمیان (رایج در روستاهای سراب، خلف، دره چرم، محمدیه (چشمه شاه سابق) و رود رباط) در استان خراسان جنوبی قرن هاست که مانند جزیره ای میان گویش های فارسی این شهرستان به بقای خود ادامه داده و با این حال به دلیل مجاورت با گویش های فارسی، بسیاری از ویژگی های این زبان را نیز پذیرفته است. از تاثیرهای مهمی که گویش های عربی این منطقه از زبان فارسی پذیرفته ، ورود فعل مرکب به نظام فعلی عربی است. در مقاله حاضر که به روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته، داده های میدانی از طریق مصاحبه با حدود 30 گویشور جمع آوری شده؛ سپس ساختار فعل مرکب در گویش عربی درمیان مورد واکاوی قرار گرفته است. آن گاه پس از بررسی داده ها اثبات شده که در گویش عربی درمیان فعل هایی هستند که ساختاری کاملا یک سان با فعل های مرکب فارسی دارند؛ یعنی مانند زبان فارسی از یک فعلیار (با مقوله واژگانی اسم یا صفت) و یک همکرد (با مقوله واژگانی فعل) ساخته شده اند. فعلیارها در افعال مرکب عربی یا فارسی هستند یا ترجمه عربی اسم ها و صفت های فارسی. همکردهای افعال مرکب عربی همگی همان ترجمه همکردهای فارسی (مانند کردن، زدن، آوردن، آمدن، کشیدن و غیره) به گویش عربی درمیان هستند. افعال مرکبی که در گویش عربی درمیان با همکرد ساخته می شوند، به دو دسته تقسیم می گردند: فعل های مرکبی که ساخت بسیط آن ها هم استعمال می شود و فعل های مرکبی که تنها به صورت مرکب کاربرد دارند. اما تمام افعال مرکبی که در فارسی با همکرد به کار می روند، با ساختار فارسی خود در گویش عربی کاربرد ندارند؛ بلکه برخی موارد در گویش عربی درمیان، فعلی بسیط در مقابل فعل مرکب فارسی به کار می رود.

    کلیدواژگان: فعل مرکب، درمیان، خراسان جنوبی، گویش، عربی، فارسی