فهرست مطالب
نشریه حدیث پژوهی
پیاپی 26 (پاییز و زمستان 1400)
- تاریخ انتشار: 1400/07/24
- تعداد عناوین: 15
-
-
صفحات 7-32
مداین از جمله مراکز حدیثی ناشناخته یا کمتر شناخته شده شیعی است که تا قرن هفتم هجری نیز پذیرای شیعیان بوده است. شناخت ارتباط مداینیان با امامان معصومk، علاوه بر معرفی زیربناهای فکری حاکم بر جامعه آن مرکز حدیثی، در اعتبارسنجی راویان، شناخت سره یا ناسره بودن روایات آن ها و تحلیل جریان های سده های بعد می تواند راهگشا باشد. برخی محققان حوزه اسلام و تشیع در تالیفاتشان به تشیع در مداین اشاره کرده اند، اما به صورت متمرکز، پژوهش مستقلی در این خصوص صورت نگرفته است. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی، تعامل حوزه حدیثی مداین با امامان شیعه را بررسی کرده و به این نتیجه دست یافته که شیعیان مداین در تمام ادوار حیات معصومینk ارتباطی پویا و سازنده با آن بزرگواران داشته اند.
کلیدواژگان: معصومین، مرکز حدیثی، مدائن -
صفحات 33-48
کاوش در دیدگاه های تفسیری اهل بیتk زمینه را برای تبیین ضرورت و سهم هریک از دانش های مقدماتی در تفسیر قرآن فراهم می کند. از جمله مقدمات لازم برای فهم قرآن، دانش های زبانی(اعم از لغت و نحو و بلاغت) است. این مقاله می کوشد با بازخوانی تفاسیر ماثور در ذیل آیه بسمله در آغاز سوره فاتحه و نیز در سوره نمل، رویکرد تفسیری خاندان پیامبر2 را به مثابه نزدیک ترین ها به خاستگاه وحی از منظر دانش های زبانی، بررسی و تحلیل کند. این مقاله گونه های روایات تفسیری آیه بسمله را بر اساس تفاسیر شیعی البرهان و نور الثقلین با روش کتابخانه ای، شیوه اسنادی در نقل روایات و روش تحلیلی توصیفی در ارزیابی داده ها مورد بررسی قرار داده است. یافته ها حاکی از آن است که درصد قابل توجهی از روایات اهل بیتk به مباحث لغوی و تبیین واژگان، و فقط سهم اندکی از روایات تفسیری به مقوله های دستور زبان و بلاغت اختصاص یافته است.
کلیدواژگان: تفسیر ماثور اهل بیت، البرهان، نور الثقلین، لغت، دستور زبان عربی، بلاغت -
صفحات 49-80
شیخ صدوق(د. 381ق) از محدثان نام آشنای شیعه است؛ او برخی از اخبار و روایات مربوط به امام رضاR را در کتاب گران سنگ عیون اخبار الرضاR گرد آورده است. بخشی از این روایات، گزارش های مربوط به مناظرات امام رضاR است. در این نوشتار، با بررسی سند این روایات و با کمک کتاب های فهرست و رجال تلاش شده منابع مورد استفاده او شناسایی شوند. برخی از این منابع کتاب هایی درباره مجالس مناظره امام مانند کتاب مجالس الرضا مع اهل الادیان اثر حسن(یا حسین) بن محمد نوفلی هاشمی و کتاب الفرق بین الامه و الآل اثر ریان بن صلت قمی بوده است. برخی دیگر نیز درباره امام رضاR تالیف شده و مشتمل بر مناظرات ایشان نیز بوده است. کتاب وفاه الرضای اباصلت هروی را باید از این دست دانست. کتاب های احمد بن علی انصاری، حمدان بن سلیمان نیشابوری، صفوان بن یحیی بیاع سابری، محمد بن یحیی صولی، صالح بن ابی حماد کوفی و علی بن ابراهیم قمی از دیگر منابع شیخ صدوق در نقل مناظرات رضوی است. سند تعدادی از مناظرات روایت شده با شیوه اعتبارسنجی متاخران ضعیف شمرده می شود، اما از نگاه علمای متقدم معتبر تلقی می شود.
کلیدواژگان: مناظرات امام رضا، شیخ صدوق، منبع شناسی، عیون اخبار الرضا -
صفحات 81-112
ابن قولویه محدث و فقیه متقدم شیعی، از خاندانی محدث بود. وی تاثیرگذارترین استاد شیخ مفید بود و محدثان و بزرگان نامداری چون شیخ صدوق و ابن غضایری نزدش شاگردی کرده اند. حیات علمی وی در مکتب حدیث قم آغاز شد و پس از فعالیت در چند بوم حدیث مهم شیعه، در بغداد وفات یافت. نقش وی در انتقال حدیث و کتب راویان میان این بوم ها و سرزمین های اسلامی، در سده چهارم موثر و کارآمد بود. او در خراسان، ماوراءالنهر و مناطق مختلف عراق و مصر به تعلیم و تعلم حدیث پرداخت. مطالعه اسامی کتاب ها و برخی اعتقادات ابن قولویه نشان می دهد او از اساتید و اعتقادات شیعیان خراسان مانند عیاشی و برخی باورهای اسماعیلیه، بیش از سایر بلاد تاثیر گرفته است. محصول این سفرها فقط کتاب کامل الزیارات نبود، بلکه بیست کتاب با موضوعات فقهی به او نسبت داده شده است. این پژوهش با اشاره به تجارب و تحلیل دستاوردهای حضور وی در شهرهای مختلف، کوشیده است درباره سبب وانهاده و کنار زده شدن ابن قولویه که اندکی پس از وفات وی رخ داده، کاوش کند. دیدگاه فقهی مشهور ابن قولویه، نظریه عددیه است که به نظر می رسد افزون بر اوضاع علمی، فرهنگی و اجتماعی سده چهارم و پنجم، این رای هم به طور خاص، در باقی نماندن نشان علمی از فقیهی نامدار چون او، سهم عمده ای داشته باشد.
کلیدواژگان: ابن قولویه، تاریخ حدیث، رجال، تاریخ فقه اثری، تاریخ شیعه امامیه -
صفحات 113-132مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل مجموعه ای گران قدر از احادیث معصومینk درباره احکام و مسایل شرعی به شمار می رود که توسط میرزا حسین نوری مشهور به محدث نوری در جهت تکمیل کتاب وسایل الشیعه شیخ حر عاملی نگارش یافته است. محدث نوری از شماری از مباحث فقه الحدیثی در جهت بررسی صحت و سقم روایات بهره جسته است. از آنجا که یکی از مباحث بسیار مهم فقه الحدیثی، بحث اخبار متعارض است و محدث نوری عنایت ویژه ای به این مسئله داشته، این پژوهش درصدد پاسخ گویی به این مسئله است که ایشان در برخورد با احادیث متعارض چه روش هایی را به کار گرفته است؟ این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی، به این یافته ها رسیده است که از جمله مهم ترین و پرکاربردترین روش های رفع تعارض اخبار از سوی محدث نوری عبارت است از: حمل بر تقیه، اتفاق نظر امامیه، شهرت روایی و شهرت عملی، حمل بر استحباب، حمل بر خاص، حمل بر مقید، حمل بر اضطرار، مطابقت با اصل، مطابقت با نسخه های متعدد و معتبر، اجماع، تحریف و تصحیف.کلیدواژگان: حل تعارض، روایات متعارض، محدث نوری، مستدرک الوسائل
-
صفحات 133-160پدیده اشتراک یکی از موانع مهم شناخت راوی است و رجالیان متاخر با راهکارهای متعددی که با عنوان راه های تمییز مشترکات شناخته می شود، درصدد رفع آن برآمده اند. نام احمد بن محمد یکی از پرتکرارترین عناوین مشترکی است که در اسناد عده من اصحابنا در کافی به کار رفته است. هدف از پژوهش پیش رو، نقد و ارزیابی روش های تمییز رجالیان و ارایه راهکارهای نوین و نظام مند برای فرایند تمییز با محوریت احمد بن محمد است. در این راستا همه احتمالات موجود در احمد بن محمد بدون پسوند در 815 سندی که عده من اصحابنا از او نقل کرده است، شناسایی شده اند، سپس دامنه اشتراک به لحاظ طبقه و شرایط سند کاهش یافته است. آنگاه نقل های هم نامان احمد بن محمد از 83 راوی آمارگیری شده است. در ادامه، راویانی که رابطه استادی با هیچ یک از هم نامان احمد بن محمد نداشته یا دارای رابطه استادی مشترک یا خاص بوده اند، در سه گروه دسته بندی شده اند. تمییز دسته نخست ناممکن شناخته شده اما با بهره گیری از اطلاعات منابع رجالی و اسناد کتب حدیثی و تحلیل داده های آماری، کوشش شده تا قراینی کاربردی برای تمییز دسته دوم ارایه شود و در دسته سوم، اختصاص استاد به شاگرد، تمییزدهنده دانسته شده است.کلیدواژگان: تمییز مشترک، اشتراک راوی، احمد بن محمد، طبقه شناسی، عده من اصحابنا، کتاب کافی
-
صفحات 161-186الگوهای روزآمد مطالعاتی از جمله الگوی «روایت شناسی» گریماس، به دریافت زوایای پنهان وقایع کمک شایانی می کند. یکی از حوادث مهم تاریخ اسلام واقعه دهم محرم 61 هجری است؛ عاشورا حادثه ای نیست که رویداد آن محدود به زمان و یا مکان خاصی باشد. مطابق با احادیث موجود، هسته ابتدایی این حادثه پس از مرگ معاویه در مدینه تشکیل شده و بعد از جریانات گوناگون در روز عاشورا با شهادت امام حسینR و یارانشان خاتمه می یابد. این حادثه مهم تاریخی در کتب گوناگون از جمله مقتل ابی مخنف نقل شده است. پژوهش حاضر با واکاوی متن «وقعه الطف» بر آن است تا با بهره گیری از الگوی «روایت شناسی» گریماس، زوایای مختلف این حادثه را در سه موقعیت مکانی مدینه، مکه و کربلا مورد بررسی توصیفی تحلیلی قرار داده و به این پرسش بپردازد که در واقعه عاشورا چه کنشگرانی حضور دارند و هریک در به وقوع پیوستن این حادثه تا چه میزان نقش داشته اند؟ دستاوردهای حاصل از این پژوهش نشان می دهد که در هر سه موقعیت مکانی، این «روایت» با الگوی گریماس تطبیق کامل دارد. برخی از کنشگران در مقاطع گوناگون ثابت و برخی دیگر متغیر هستند. افزون بر این، به نظر می رسد کنش های رویداده توسط امام حسینR به عنوان کنشگر اصلی، همواره نوعی واکنش است. این مطلب عبارت اخرای کلام امام حسینR است که فرمودند: «إنی لم اخرج اشرا و لا بطرا.»کلیدواژگان: روایت شناسی، وقعه الطف، ابی مخنف، تحلیل کنشی عاشورا
-
صفحات 187-214
عصر امام صادق (ع) صحنه رویارویی دگراندیشان و تضارب آراء در مسایل مختلف در حوزه جهان اسلام است. ایشان با جریان های فکری متعددی همچون زنادقه، معتزله و اهل رای به مناظره پرداخته است. یکی از مناظرات با معتزله، مناظره آن حضرت با عمرو بن عبید معتزلی درباره موضوع امامت است. این مقاله با مطالعه موردی و با بهره گیری از روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، به منزله رویکرد میان رشته ای به بررسی این مناظره پرداخته است. ضمن آنکه این مناظره در قالب محورهای موضوعی دسته بندی شده و بر اساس بافت موقعیتی، به تحلیل دلالت های سطح کاردبردشناسی و منظورشناسی پیش رفته است. تحلیل مناظره گویای آن است که سبک بیانی مناظره امام(ع)، ایضاحی و از نوع اطناب است. هرچند محور اصلی گفتمان عمرو، طلب بیعت با نفس زکیه است، امام(ع) به جای مخالفت با شخص با فرعی گذاشتن اندیشه محوری گفتمان، مبانی اندیشه عمرو در خصوص حکومت داری را مورد بررسی و انتقاد قرار می دهد و به شکل غیرمستقیم، صلاحیت آن ها را در انتخاب رهبر تخطیه می کند. ایدیولوژی اصلی امام صادق(ع)، تبیین زمامداری اسلامی بر اساس آیات قرآن و سیره نبوی است که ملاک حق بودن گزینش حاکم را تعیین می کند. علم به قوانین اقتصادی برای تحقق عدالت و حسن تدبیر از جمله شروط لازم برای انتخاب رهبر جامعه است که امام(ع) از عمرو پرسیده است.
کلیدواژگان: امام صادق، سنت نبوی، عمرو بن عبید، تحلیل گفتمان، مناظره، نفس زکیه، فرکلاف -
صفحات 215-234یکی از واقعیت های تلخ تاریخی، به ویژه درباره داستان های پیامبران الهی، روایات جعلی و ساختگی فراوانی است که در منابع تاریخی و تفاسیر روایی به چشم می خورد که از آن به اسراییلیات تعبیر می شود. از جمله آن آیات که بیشترین روایات جعلی در تفسیر آن وارد شده، آیه 24 سوره یوسف است. برخی مفسران اهل سنت، خاصه طبری، ذیل این آیه روایاتی را ذکر کرده که با صراحت، همت و عزم قطعی حضرت یوسفR بر انجام فعل ناشایست را متصور می شود. لذا این پژوهش درصدد است تا بیان کند اولا این دیدگاه به هیچ وجه با مقام والای پیامبر معصوم سازگار نیست و حتی با مبانی اعتقادی مسلمانان در حیطه عصمت پیامبران در تناقض است؛ ثانیا مضمون این روایت از لحاظ متن و سند در نزد بزرگان شیعه و اهل سنت مخدوش می باشد؛ زیرا روایاتی مورد قبول است که در تعارض با قرآن، سنت قطعی و دلیل معتبر عقلی نباشد، درحالی که این روایت طبری اینچنین نیست.کلیدواژگان: تفسیر طبری، یوسف، اسرائیلیات
-
صفحات 235-264منابع روایی فریقین مملو از روایاتی است که مسلمانان را از تفسیر به رای، نهی کرده است. تعدادی از این روایات، با استناد به منابع روایی متقدم و متاخر معتبر فریقین ذکر شده است. برخی این گونه روایات در کتب روایی شیعه را منتقل از عامه دانسته اند که به سبب دارا بودن سند مستقل شیعی و نقل آن ها در کتب معتبر شیعه، این ادعا چندان قوتی ندارد. در این پژوهش، پس از بررسی احادیث ذکرشده از جهت وثوق سندی، وثوق صدوری و میزان مطابقت با مضامین قرآن، برمی آید که سند برخی از این احادیث، صحیح، برخی موثق و برخی ضعیف است؛ اما از جهت توثیق صدوری، دو مورد از روایات به واسطه قراین تواتر، علو مضمون، شهرت روایی و عمل اصحاب و...، تقویت شده و معتبر به حساب می آیند. علاوه بر اینکه مضمونشان با آیات قرآن همخوانی دارد. بر این اساس، وقتی در یک مضمون، صدها روایت در کتب روایی فریقین آمده و دست کم سه مورد از آن ها صحیح و معتبر است و مضمون آن روایات با مضامین قرآن همخوانی دارد، سزاوار است که به مضمون آن روایات عمل شود؛ هرچند طبق گفته برخی، این روایات بیشتر مرتبط با احکام عملی باشد.کلیدواژگان: تفسیر به رای، تفسیر، قرآن، پیامبر، روایت، اعتبار
-
صفحات 265-290فهم مضامین آیات قرآن به عنوان مهم ترین منبع معرفتی مسلمانان، نیازمند استفاده از ابزار معتبر و موثق است؛ از آغاز تاکنون، اسباب نزول به عنوان یکی از این ابزار، مطرح است و طریق معرفت، شناخت و دستیابی به اسباب نزول، از مباحث جدی و مهم این حوزه است که صاحب نظران ضمن کتب مربوط بدان پرداخته اند. ابتدا چنین می نماید که دستیابی به اسباب نزول، همان گونه که اغلب پژوهشگران قرآنی بر آن رفته اند، جز از طریق مشاهده، نقل و روایت امکان پذیر نبوده و رای و اجتهاد در آن نقشی ندارد و همین نگاه باعث محدود شدن اسباب نزول در تعدادی روایت و حتی کم اثر یا بی اثر دانستن آن در فهم آیات قرآن شده است؛ لکن بررسی کتابخانه ای، توصیفی و تحلیلی مدونات و تالیفات اختصاصی سبب نزول یا متضمن آن، نظیر تفاسیر و به ویژه تفسیر جامع البیان (به عنوان ام التفاسیر و جامع تلاش های تفسیری مسلمانان در دو قرن و نیم نخست) نشان می دهد گرچه نگاه غالب و مشهور، معرفت و شناخت اسباب نزول آیات را منحصر در مشاهده و نقل می داند و در نگاه اول قراینی در خصوص این رویکرد نزد ابن جریر طبری به دست می آید، با دقت بیشتر و عمیق تر، چنین حاصل می شود که علاوه بر مشاهده و نقل، اجتهاد و رای نیز در شکل گیری و دستیابی به اسباب نزول موثر است.کلیدواژگان: اسباب النزول، طبری، جامع البیان، نقل، شان نزول، تفسیر
-
صفحات 291-308تاریخ حدیث با فرازونشیب های بسیار خود، با نقاط ضعف و کاستی هایی نیز روبه رو بوده که از ارزش حدیث کاسته است. حدیث، دومین منبع شناخت دین پس از قرآن و مهم ترین عصای دست فقها و دین شناسان است. به رغم ارزشمندی حدیث و استناد به آن، از این گونه کاستی ها بر کنار نبوده است. یکی از این مشکلات تدلیس است؛ تدلیس پدیده ای است که نیاز به علت و انگیزه های گوناگون دارد و به این پدیده نباید ساده اندیشانه و ساده انگارانه نگاه کرد و گفته شود تدلیس بیش از یک علت ندارد؛ چون انسان موجودی پیچیده است و رفتارهای پیچیده ای دارد؛ حتی یک رفتار ساده او، دارای علل و انگیزه های پیچیده ای می تواند باشد. پدیده تدلیس یکی از رفتارهای مدلسان است که طبعا دارای علل و انگیزه های متفاوتی است؛ در این مقاله به برخوردها و تنگناهای سیاسی که محدثان را مجبور به تدلیس کرده است، پرداخته می شود.کلیدواژگان: تدلیس، مدلس، انگیزه سیاسی، حدیث
-
صفحات 309-338ابن صدیق الغماری از محدثان معاصر اهل سنت و از بزرگان مدرسه حدیثی مغرب و از معتقدان به پالایش حدیث است. وی پس از سال ها پژوهش و تدریس حدیث در الازهر و طنجه، با روش شناسی مبتنی بر عدم تقلید از محدثان بزرگ به علل الحدیث به عنوان یکی از دشوارترین علوم حدیثی وارد شده است. او به شکل کاربردی با استدلال، اجتهاد و پرهیز از تقلید، بسیاری از روایات نبوی معلل را تصحیح کرده اما به واسطه آراء حدیثی و فقهی خاص خود، از طرف سلفیه و وهابیون به مخالفت با سنت متهم شده است. بررسی نویسندگان مقاله نشان می دهد ابن صدیق از منتقدان جدی محدثانی است که در مطالعات حدیثی، صرفا به سند اهتمام داشته اند. او با اجتهاد و بهره گیری از قواعد حدیثی ادراج، توجه به معنای واژگان، نکاره در متن، رکاکت معنوی، ترکیب حدیث، تقطیع، ناسخ و منسوخ، همانندسازی و اضطراب در متن، به تصفیه احادیث نبوی با رویکرد به متن، اقدام کرده است. عمل وی در حفظ و دفاع از سنت نبوی، از دو جنبه تصحیح روایاتی که محدثان متقدم اهل سنت تضعیف کرده اند و یا تضعیف برخی از روایاتی که اکثریت آنان صحیح دانسته اند، قابل توجه است. با توجه به نظرات وی در حدیث و قرابت آن ها با آراء شیعی، بررسی و مطالعه آثار وی ضروری به نظر می رسد. در راستای این هدف، پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی، رویکرد او را در کشف و تصحیح علل متنی با تکیه بر کتاب المداوی لعلل الحدیث، مورد بررسی قرار داده است.کلیدواژگان: احمد بن محمد بن صدیق الغماری، المداوی لعلل الحدیث، علل الحدیث، علل متنی، تصحیح علل، پالایش حدیث
-
صفحات 339-368
تعداد قابل توجهی از روایات مهدویت در منابع شیعی، در خصوص وقایع دوران پیش از قیام حضرت مهدیZ است و برخی از این روایات، در خصوص پرچم ها و شخصیت های دوره پیش از ظهور است که یکی از آن ها خراسانی است و از مشرق، با پرچم های سیاه خروج خواهد کرد. این پژوهش، کیفیت اسناد و محتوای روایات خراسانی در منابع حدیثی شیعه را به شیوه کتابخانه ای بررسی کرده و به این نتیجه رسیده که در این منابع، فقط چهار حدیث در خصوص خراسانی وجود دارد و از میان این روایات، فقط روایت بکر بن محمد ازدی صحیح تلقی می شود که در آن هم، به جزییات قیام خراسانی و مشخصات تفصیلی آن پرداخته نشده است. با قطع نظر از ضعف سندی، جوانب مختلف قیام خراسانی، ویژگی های آن و پرچم های سیاه در سه روایت دیگر، مورد توجه قرار نگرفته و از طریق آن روایات، نمی توان ابهامات مطرح در خصوص خراسانی را با تطبیق بر اشخاص خاص برطرف کرد.
کلیدواژگان: امام مهدی، آخرالزمان، خراسانی، پرچم های سیاه -
صفحات 369-390
شیوه طبرسی در نقل اسباب نزول به صورت گزارشی است، اما در مواردی با ارایه ملاک هایی از قبیل ضرورت فقهی، ظاهر آیه و تاریخ به تایید یا رد پرداخته است. در عین حال نمی توان مسامحه وی در نقل برخی روایات و اسباب نزول را نادیده گرفت. وی نقل قول های ضعیفی همچون مدح عبدالله بن سلام، ذکر ماجرای ورقه بن نوفل را آورده است اما کمترین اظهارنظری دراین باره نکرده که قاعدتا باید به ضعف آن ها اشاره می کرد. عبدالله بن سلام از کسانی بود که برای جلب نظر عامه مردم جعل حدیث می کرد و احادیثی هم در وصف او نقل شده که عمدتا ضعیف الاسناد و بی اعتبار است. رد پای این شخص را در بخش های مختلف کتاب مجمع البیان می توان رصد کرد. در این مقاله، پس از بررسی روایات کتاب مجمع البیان، مراجعه به تفاسیر و منابع مرتبط به شیوه کتابخانه ای و تحلیل درون متنی، در نقد روایات مخدوش اسباب نزول در مجمع البیان که آیات را با عبدالله بن سلام مرتبط دانسته، به نکاتی چون نیاوردن برخی شان نزول ها توسط مفسران قبل یا بعد از طبرسی، بیان دیدگاه طبرسی به جای شان نزول، نقل مطالب به پیروی از مفسران عامه درحالی که دانشمندان شیعه بدان اعتنایی نداشته اند؛ عدم تطابق تاریخی اسباب نزول حاوی مدح عبدالله بن سلام با زمان اسلام آوردن وی اشاره شده است. شاید هدف وی از این نوع نقل قول ها آشنایی خواننده و مقایسه آن ها با سایر نظرات است. این روش عالمانه، خواننده را به تفکر و اندیشه فرامی خواند و بسیار ارزشمند است اما عدم نقد و اظهارنظر قطعی شیخ یکی از ضعف های مهم این تفسیر به شمار می آید.
کلیدواژگان: عبدالله بن سلام، مجمع البیان، طبرسی، روایات سبب نزول، نقد محتوایی
-
Pages 7-32
Madayeen is an unknown or under-known Shia Hadith center that accommodated Shia scholars up to the 7th century AH. It is of significance to know about the connection of those scholars and Shia Imams because it helps to identify the underlying thoughts in the society of that Hadith school, assess the credibility of Hadith writers, distinguish right and wrong Hadiths, and analyse what occurred in the subsequent centuries. Some researchers in the field of Islam have pointed to Shiism in Madayeen, but no study has been conducted exclusively on this issue. Using a descriptive-analytical method, the present study seeks to shed light on the interaction of Madayeen school of Hadith with Shia Imams. The results indicate that the Shia residents in Madayeen were in constructive contacts with Imams all throughout the lives of those eminent figures.
Keywords: Shia Imams, Hadith center, Madayeen -
Pages 33-48
Searching the interpretive views of the Ahl e-Bayt provides the ground for explaining the necessity and contribution of each basic knowledge in the interpretation of the Qur'an. Linguistic knowledge (including vocabulary, syntax, and rhetoric) is mong these necessary prerequisites for understanding the Qur'an. The present article tries to examine and analyze the interpretive approach of Prophet's family as the closest to the origin of revelation from the perspective of linguistic knowledge by re-reading the effective interpretations under Bismillah verse at the beginning of Surah Al-Fatihah and also in An-Naml Surah. This article studies the types of interpretive narrations of Bismillah verse based on the Shiite interpretations of Al-Burhan and Noor al-Thaqalin by the library method, and the documentary method in narrating the narrations, and the descriptive analytical method in evaluating the data. Findings show that a significant percentage of Ahl al-Bayt narrations are devoted to lexical issues and explanation of words, and only a small share of interpretive narrations are devoted to the categories of grammar and rhetoric.
Keywords: exegetical interpretation, Al-Burhan, Noor al-thaqalin, vocabulary, Arabic grammar, Rhetoric -
Pages 49-80
Identify of Resours and Evaluating of Imam Reza's Debates in Sheikh Sadouq's Works:Abu Jafar Muhammad ibn Ali ibn Hussein known as Sheikh Saduq is one of the well-known Shiite Mohaddithes. He is one of the four Shi'a Hadith-jurisprudential books, " Man La Yahzoroh Al-Faqiyh".He has mentioned some of Hadiths about Imam Reza (PBUH) in his book; Oyun Akhbar Al Reza.Some of these (Hadith)reports are related to the debate's of Imam Reza (PBUH). He has used many sources to write this part of his book.Some of these sources have been books on Imam's debates such as; "Majles al-Reza Maa al-Ahl al-Adiyan" by Hassan (or Hussein) bin Mohammad Nofali Hashemi and the book "Al-Farq beyn Al omaat and Al al" by Ryan bin Salat Qomi.Others have been compiled about Imam Reza (PBUH) and included his debates.The book "Vafat al-Reza" by Aba Salat Heravi should be considered.The books of Ahmad ibn Ali Ansari, Hamdan ibn Suleiman Neyshabouri, Safwan ibn Yahya Bai Saberi, Mohammad ibn Yahya Soli, Saleh ibn Abi Hamad Kufi and Ali ibn Ibrahim Qomi are other sources of Sheikh to quote Razavi's debates.The documents(sanad) of some of these debates are weakened by the later evaluatig methods, but given the credibility of the source, it was considered valid by Sheikh Saduq.
Keywords: Imam Reza's Debates (PBUH), Identify of resours, Sheikh Sadouq, Ouon akhbar Al-Reza -
Pages 81-112
Ibn Qūliwayh, a traditionist and the first Shiite jurist was from a traditionist family. He is the most influential teacher of Shaikh Mofid, and famous narrators and great scholors such as Shaikh Saduq and Ghaḍā’irī learned from him. His scientific life began in the school of hadith in Qom, and he died after working in several areas of important Shiite hadith in Baghdad. His role in transmitting hadith and narrators' books between these Islamic lands was effective and efficient in the fourth century. He taught Hadith in Khorasan, Transoxiana, various parts of Iraq and Egypt. Studying the names of the books as well as some of Ibn Qūliwayh's beliefs shows that he was more influenced by the teachers and beliefs of the Shiites of Khorasan, such as ‘Ayyashi and some Ismaili beliefs, than other countries. The product of these travels was not only Kamil al-Zyiarat, but also twenty books on jurisprudential topics. Referring to the products and analysis of the achievements of his presence in different areas, this study tried to investigate the reason why he was not accepted after his death. Ibn Qūliwayh's well-known jurisprudential view is the theory of numbers, which, in addition to the scientific, cultural and social conditions of the fourth and fifth centuries, seems to have played a major role in omitting any scientific mark from a famous jurist like him.
Keywords: Ibn Qūliwayh, history of hadith, rijal, history of narrative jurisprudence, history of Imami Shiit -
Pages 113-132Mustadrak al-Wasa'il is a valuable collection of hadiths of the imams which is about the rules and issues of Fiqh, written by Mirza Hossein Nouri, known as Mohaddes Nouri, in order to complete the book Wasa'il al-Shi'ah by Sheikh Hur Ameli. The special viewpoint of Mohaddes Nouri to the jurisprudence of hadith led him to use a collection of methods and principles while refining the narrative texts and thereby causing to refine and purify the narrations or understand the Hadiths. Since one of the most importana topics in hadith jurisprudence is the discussion of conflicting hadiths, This dissertation critiquesand reviewsone of the most important sub-branches of hadith jurisprudencecalled conflicting hadiths and analyzes the solutions considered by Mohaddes Nouri to resolve the contradictory hadiths. The results of this article show that the most important methods of resolving the conflict of hadiths are: Carry on taqiya, Imami Consensus, Narrative reputation and practical reputation, Carrying on istihab, Shipping on special, Carried on a bound, Carry on emergency, Comply with the principle, Compatible with multiple and valid versions, Consensus, Distortion and Tasihif and ....Keywords: Conflict Resolution, Contradictory hadiths, Mohaddith Nouri, Mustadrak al-Wasa'il
-
Pages 133-160The phenomenon of sharing is one of the most important obstacles to knowing the narrator, and later rijals have tried to eliminate it with various solutions, which are known as ways of distinguishing commonalities. The name of Ahmad ibn Muhammad is one of the most frequently used common titles used in the documents of some of my companions in Kafi. The purpose of the present study is to critique and evaluate the methods of distinguishing rijals and to present new and systematic solutions for the process of distinction centered on Ahmad ibn Muhammad. In this regard, all the possibilities in Ahmad ibn Muhammad without suffix have been identified in the 815 documents quoted by some of my companions, then the scope of commonality has decreased in terms of class and conditions of the document. Then the quotations of the namesakes of Ahmad ibn Muhammad were taken from 83 narrators. Next, the narrators who did not have a masterful relationship with any of Ahmad ibn Muhammad's namesakes or had a common or special masterful relationship are divided into three groups. It is considered impossible to distinguish the first category, but by using the information of rijali sources and documents of hadith books and analyzing statistical data, an attempt has been made to provide practical evidence for distinguishing the second category.Keywords: Joint Distinguish, Joint name, Ahmad Ibn Mohammad, Recognition of Time Period, A Group of Our Professors
-
Pages 161-186New analytical models such as Greimas narratology can offer valuable help to grasp the hidden aspects of events. A defining event in the history of Islam occurred on the tenth of Muharram 61 (AH); Ashura, an event that is timeless and placeless. According to the existing hadiths, this event is set in motion after the death of Muawiyah in Medina and in the wake of several different incidents, ends with the martyrdom of Imam Husayn (AS) and his companions. This key historical event has been chronicled in various books like Maqtal al-Husayn by Abu Mikhnaf. Analyzing the text of ' Vagha'at al-Taf' based on Greimas's narrative model, this research aims to conduct a descriptive-analytical investigation into this event from different angles in three locations of Medina, Mecca, and Karbala. It then discusses what actants play roles in the event of Ashura and to what extent each one has been effective in this occurrence. The findings show that this narrative fully corresponds to Greimas's model in each of the three locations. While some actants remain constant at various times, others are variable. In addition, the actions taken by Imam Husayn as the main actant are a kind of reaction. These are the last words said by Imam Husayn (AS): "Indeed, I have not risen up to do mischief, neither as an adventurer nor to cause corruption and tyranny."Keywords: Narratology, Vagha'at al-Taf, Abu Mikhnaf, actantial analysis of Ashura
-
Pages 187-214
During the lifetime of Imam Ja'far Sadiq (a.s), theological debates and discussions were carried out quite often on various Islamic topics. Imam confronted with different thoughts of his era e.g. Zanadiqa and Mu'tazila. One of his debates was with Amr Ibn Ubayd Mo'tazili on the topic of imāmah. Thus, the present inquiry seeks to review the debate in the light of Norman Fairclough's interdisciplinary approach to critical discourse analysis. Classifying the debate's subjects based on the conditional context, I analyzed the points that imply aims and functions. The CDA findings reveal that Imam Sadiq's discourse is to clarify and Itnāb. In this debate, the main aim of Amr Ibn Ubayd is to bay'ah to Al-Nafs al-Zakiyyah (the oath of allegiance to the Pure Soul). Imam Sadiq (a.s) did not judge his view individually, but he criticized the origins of Amr Ibn Ubayd's thoughts on governing an Islamic society and indirectly showed they are not qualified to be employed in assigning a leader or caliph. Imam's main ideology is that Islamic governing rules are based on the Quranic verses and prophet's sunna. And these two principles are the prominent scales for choosing someone to be granted the caliphate. During the argument, Imam asked questions about the main features of a caliph by which he would abide, including the knowledge of economics, to practice justice, and effective management
Keywords: Imam Sadiq (AS), Prophetic tradition, Amruben Obaid, Discourse Analysis, Debate, Zakia's Nafs, Falklaf -
Pages 215-234One of the bitter facts of history, notably about the stories of Holy Prophets, are those many false and fabricated stories which in historical sources and narrative interpretations are dubbed as 'Israiliyyat' (Israelis). One of those verses which attracted the highest number of false narrations is verse number 24 of Josef. Some of Sunni interpreters, specifically Tabari, under this verse footnoted some narrations that evidently imply Josef's intention and determination in committing this offensive deed. Therefore, the present research study aims to encapsulate first that such a view is not in accordance with the divine and innocent status of the holy prophet and even contradicts the basic beliefs of the Muslims regarding the infallibility of the prophets; secondly, the content of this narration in terms of text and documentation for both Shia and Sunni distinguished figures is distorted. Since those narrations are credited and correct that are not in contrast to Holy Quran and certain and authentic rational reasoning. Tabari's narrations do not possess such qualities.Keywords: Tabari's Interpretation, Josef (p. b. u .h), Israiliyyat
-
Pages 235-264The narative sources of Fariqain is full of narations that forbid muslims from arbitrary interpretation. Some of these narations are mentioned by refrence with recent and preceding narative sources. Some of these narations in Shia narative books knew from popular that this claim can't be valid. In this research after the study of recited traditions from confidence document and nemesis documentary and comformity with Quranic themes show that the Some of documents of these traditions are correct, some are valid and some are weak. But from nemesis confidence two of these narations are strenghened and valid by repeat evidence, high theme and narative fame and action of companions and...in addition, their themes is accorded with Quranic verses. Hence, when in one theme there is a hundred nararions in narative books of Fariqain and is correct and valid. three cases of them and accord it's theme of narations with Quranic themes, it is nesessary to act theme of those narations. although according to some of these narations, related to the practical rules.Keywords: orbitrary interpreration, Interpretation, Quran, Prophet, naration, validity
-
Pages 265-290requires the use of valid and reliable tools; From the beginning until now, the Occasions of Revelation (Asbab Al-nuzul) has been considered as one of these toolsThe way of knowledge, cognition and access to the Occasions of Revelation (Asbab Al-nuzul) of Quranic verses is one of the serious and important issues in this field that experts have dealt with in the relevant books.At first it seems that the attainment of the Occasions of Revelation (Asbab Al-nuzul), as most Qur'anic scholars have gone to it, is not possible except through observation and narration, and opinion and ijtihad have no role in it; And this view has limited the Occasions of Revelation in a number of narrations and even considered it ineffective or ineffective in understanding the verses of the Qur'an; but, the study of specific writings and writings that cause the Occasions of Revelation, such as commentaries and especially Tafsir Jāmiʿ al-Bayān, (as the Reference of interpretations and comprehensive interpretive efforts of Muslims in the first two and a half centuries) and the analysis of their content shows that although the prevailing and well-known view considers the knowledge of the Occasions of Revelation (Asbab Al-nuzul) of verses to be limited to observation and narration and This approach is achieved by Ibn Jarir al Tabari, but with more and deeper accuracy, it is achieved that in addition to observation and narration, ijtihad and opinion are also effective in forming and achieving the Occasions of Revelation (Asbab Al-nuzul).Keywords: The Occasions of Revelation, Asbab Al nuzul, ibn Jarir al Tabari, Interpretation of Quran, narrative
-
Pages 291-308The history of narration has had several ups and also faced certain weaknesses and deficiencies resulting in narration devaluation. Narration is the second source to learn aboat religion after Koran and considered as the most important practical tool for the jurisprudents and theologians. Notwithstanding the value of narration and documenting on the same, it has not been left intact of such deficiencies. Subreption is one of these problems, which is a phenomenon requiring varios motifs and cause and such phenomenon shall not be considered with simplicity and then say that subreption has not more than one cause, as mankind is a complex being and has complex behaviors, even his/her simple behavior may have complex causes and motifs and subreption phenomenon is one of spoken behaviors which naturally has various causes and motifs and in this article, political bottlenecks and conflicts forcing the narrators to focus on subreptionKeywords: subreption, Mdlsan, political motivation, Hadith
-
Pages 309-338ibn Siddiq al-Ghomari is one of the contemporary Sunni narrators and head of the Hadith School of Morocco Who accepts the refinement of the hadith. After researching and teaching hadith at university of al-Azhar and city Tangier, He has methodologically entered the causes of hadith based on not imitate from prominent narrators as one of the most difficult fields of hadith science. With reasoning, ijtihad and denial of imitation, he practically corrected many prophet’s hadiths but with his own special juridical and hadiths opinions he was accused by Wahhabis and Salafis. A review by the authors of the article shows that Ibn Siddiq was one of the strictest reviewers of narrators, who only paid attention to the chain of narrators, with ijtihad and using theories like insertion, meaning of words, hatred in context, obscenity in meaning, combination, trimming, abrogating and abrogated, simulation and disorder, he redefined hadiths textually. His efforts in preserving and defending of Sunnat is considerable from two aspect; one, correcting the weakened narratives by elder narrators, the other one, weakening the narratives which accepted by them. Considering Ibn Siddiq's special hadith opinions and their closeness to Shiite views, it seems necessary to study by the Shiite scientific community. To reach this aim, this research reviews his approach in discovering and correction of textual causes, based on his book ”Al-Modawi” with analytical descriptive method.Keywords: Ahmad bin Mohammed bin Siddiq Al-Ghomari, Al-Modawi, Hadith causes, Textual causes, Causes correction, Hadith Refining
-
Pages 339-368
A significant number of Mahdism hadiths in Shiite sources are about the events which will occur before the advent of Hazrat Mahdi (AS). Some of these narrations are about the flags and figures in pre-advent period, one of whom is Khorasani. It is said that Khorasani will rise up in the Orient carrying black flags. The data were gathered though library research. The documents of the hadiths about Khorasani from Shiite sources were examined and their contents were analyzed. The analysis showed that there are only four hadiths about Khorasani, among which only that of Bakr Ibn Muhammad Al-Azdi is considered valid; however, this hadith also does not mention any details about Khorasani uprise and its characteristics. Regardless of their weak documents, the other three narrations do not focus on different aspects of Khorasani uprise, its characteristics and the black flags. By using these narrations, the ambiguities about Khorasani cannot be removed by applying them to specific individuals.
Keywords: Imam Mahdi (AS), the end of the Time, Khorasani, Black Flags -
Pages 369-390
Ţabrisī's method of transmitting the occasions of revelation is in the form of a report, but in some cases he has confirmed or rejected it by presenting criteria such as jurisprudential necessity, the appearance of the verse and history. At the same time, his negligence in quoting some traditions and the occasions of revelation cannot be ignored. On the one hand, he presented weak quotations such as the praise of Abdullah ibn Sallām, the mention of the story of Warqat ibn Nawfil, etc.), and on the other hand, he did not make the slightest comment about their weakness. Abdullah Ibn Sallām was one of those who fabricated hadiths to attract the public's attention, and hadiths have been quoted in his description that are mainly weak in authenticity and invalid. The footprints of this person can be observed in different sections of the book Majma' al-Bayān. In this article, we are reviewing the traditions of the book Majma' al-Bayān, and refering to the interpretations and library sources and in-text analysising the critique of the distorted traditions of the occasions of revelation in Majma' al-Bayān, which related the verses to Abdullah Ibn Sallām, to points such as the lack of mention of some revelations by commentators before or after Ţabrisī, expressing the view of Ţabrisī instead of the dignity of revelation, quoting the material following the Sunni commentators. While the Shiite scholars did not pay attention to it and the occasions of revelation containing the praise of Abdullah ibn Salam do not have a historical correspondence with the time of his conversion to Islam. Perhaps Ţabrisī's purpose in quoting this traditions is to acquaint the reader and compare it with other opinions. This method invites the reader to think and is very valuable, but the lack of criticism and definite comment from Ţabrisī is one of the important weaknesses of this interpretation.
Keywords: Abdullah Ibn Sallām, Majma' al-Bayān, Ţabrisī, Occasions of Revelation, Content Criticism