فهرست مطالب

فصلنامه تاریخ روابط خارجی
پیاپی 85 (زمستان 1399)

  • تاریخ انتشار: 1400/07/25
  • تعداد عناوین: 6
|
  • میلاد جعفری گاوزن*، حمیدرضا پاشازانوس صفحات 3-24
    آب های آزاد، شریان های تجاری حکومت ها برای تامین نیازهای خود از سایر سرزمین های دوردست هستند. جایگاه خلیج فارس در جوار مراکز تمدنی دوران باستان سبب شد تا نظارت بر این آبراهه استراتژیک از جمله اولویت های حکومت های دوران باستان در غرب آسیا شود. سلوکیان با ایجاد پایگاه های دریایی در کرانه های شمالی و جزایر خلیج فارس سعی در ایجاد زیرساخت های نظامی برای پشتیبانی و کنترل شریان های تجاری منطقه خلیج فارس کردند. ساختن بندرگاه ها توسط سلوکیان جهت از دور خارج کردن دولت شهرهایی همانند گرها، الدور و ملیحیا و نیز محروم کردن امپراطوری بطالسه از تجارت مستقیم با شرق بود. با گذشت زمان و تسلط اشکانیان بر مناطق شمالی خلیج فارس، مسیرهای تجاری منتهی به خلیج فارس تا شرق دور امتداد یافت. در دوره اشکانی حجم تجارت خلیج فارس افزایش پیدا کرد و با اعطای خودمختاری نسبی به مناطق جنوبی فلات ایران و بازسازی بندرگاه های پیشین و تخریب بندرگاه های جنوبی خلیج فارس، مسیرهای تجارتی در خلیج فارس به کرانه شمالی آن انتقال داده شد. تا پیش از این، به صورت مستقل، جایگاه اقتصادی بندرگاه های هلنیستی کرانه شمالی خلیج فارس بررسی نشده است. این پژوهش بر آن است با استفاده از منابع مکتوب و داده های باستان شناسی به تبیین جایگاه بنادر کرانه شمالی حاشیه خلیج فارس در کنترل تجارت دریایی خلیج فارس از عصر سلوکی تا عصر ساسانی بپردازد.
    کلیدواژگان: خلیج فارس، سلوکیان، بندرگاه هلنیستی، تجارت دریایی
  • ابراهیم خسروی برده، علی اکبر سلیمانی نژاد* صفحات 25-56
    ابدالی ها در دوره صفویه از ملتان و قندهار به سوی هرات مهاجرت کردند. همزمان با شورش و عصیان غلزایی ها در قندهار، آنان نیز در سال 1129 ق. شورش کرده و با فتح هرات، حاکم صفوی را از این شهر اخراج کردند. مسئله پژوهش حاضر بررسی روابط ابدالی ها و نادر شاه افشار با نگاهی توصیفی به وقایع اواخر دوره صفویه و توجهی تحلیلی به چگونگی و عوامل موثر بر روابط شاهان درانی با جانشینان نادر شاه در خراسان است. نتایج تحقیق نشان می دهد که ابدالی ها با ضعف صفویان سر از اطاعت پیچیدند و زمانی که در برابر نادر کاری از پیش نبردند، تن به پذیرش تابعیت (سال 1144 ق.) دادند. با جلب توجه نادر به قدرت نظامی ابدالی ها، آنان به سپاه شاه افشاری وارد شدند و با کسب مقاماتی چون فرماندهی سپاه به قدرت زیادی رسیدند. بعد از قتل نادر در سال 1160 ق. یکی از همین فرماندهان ابدالی در قندهار، حکومتی مستقل تشکیل داد. او از یک سو با سلسله گورکانیان هند و از سوی دیگر با جانشینان نادر شاه مناسبات سیاسی برقرار نمود. احمد شاه ابدالی و جانشینان او به دلایل گوناگون از حضور جانشینان نادر شاه افشار در خراسان به عنوان یک دیوار دفاعی میان خود و سایر سران قدرت طلب چون محمدحسن خان قاجار و کریم خان زند استفاده کردند. با اسارت و قتل نادر میرزا که توانسته بود با حمایت شاهان درانی طی سال های 1218 - 1213 ق. حکومتی جدید روی کار آورد، این دیوار حایل سقوط کرد و قاجارها برای اعاده بر سرزمین هایی که ابدالی ها تسخیر کرده بودند، وارد رقابت با درانیان شدند.
    کلیدواژگان: دوره صفویه، شاهان افشاری، درانیان، مناسبات سیاسی
  • علی رسولی*، زینب معصومی صفحات 57-78
    ارتباطات دریایی ایران با جنوب و شرق آسیا در طول سده نهم قمری/ پانزدهم میلادی عمدتا از طریق جزیره هرمز و تحت نظارت خاندان محلی معروف به شاهان هرمز یا ملوک هرمز صورت می گرفت. در همان حال که در نیمه نخست این سده، دولت تیموری در خراسان از راه زمینی معروف به راه ابریشم، روابط پرباری با چین شمالی برقرار کرده بود، در جنوب ایران نیز شاهان هرمز که خراجگزار دولت تیموری بودند، از راه دریایی مناسباتی گسترده با چین و هند داشتند. بدین ترتیب شکوفایی تمدنی ایران در این دوره به همان اندازه که مدیون سیاست های دولت تیموری مخصوصا شاهرخ است، مدیون سیاست های خردمندانه شاهان هرمز در توسعه تجارت ایران در دریاهای آسیا نیز هست. در نتیجه این ارتباطات، هرمز در طول سده نهم قمری/ پانزدهم میلادی به کانون اصلی تجارت در منطقه خلیج فارس و یکی از دو کانون بزرگ بازرگانی حوزه غربی اقیانوس هند (در کنار عدن) و فراتر از آن به یک بندر جهانی تبدیل شد. این دوره، خلیج فارس به واسطه هرمز شاهد تجارت پررونقی با حوزه اقیانوس هند، جنوب و شرق آسیا، شرق آفریقا، شبه جزیره عربستان، خاک اصلی ایران، اروپا و حوزه مدیترانه بود.
    کلیدواژگان: ایران، جنوب و شرق آسیا، جایگاه هرمز، مناسبات، سده پانزدهم میلادی
  • مجتبی سلطانی احمدی*، مصطفی گوهری فخرآباد، محمدحسن پورقنبر صفحات 79-102
    یکی از برنامه های پر سر و صدای شاه در دهه 40 شمسی، سیاست مستقل ملی بود که بر اساس آن قرار بود ایران با ایجاد موازنه مثبت میان بلوک شرق و غرب، استقلال خود را در سیاست خارجی حفظ کند. الگوبرداری از سیاست مستقل ژنرال دوگل در فرانسه و مارشال تیتو در یوگسلاوی و ترس شاه از به خطر افتادن حکومتش توسط کشورهای عربی و شوروی، مهم ترین انگیزه های او از این کار بود. در این راستا اقداماتی جهت تنش زدایی با شرق، به ویژه شوروی و چین صورت گرفت. با این حال، این سیاست نتوانست نتایج مورد نظر را به همراه آورد. در پژوهش حاضر تلاش شده تا به این سوال پاسخ داده شود که چرا سیاست مستقل ملی، علی رغم خواست شاه و هزینه ها و تبلیغات فراوانی که برای آن صرف شد، راه به جایی نبرد؟ یافته ها حاکی از آن است که رژیم شاه در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به غرب وابستگی کامل داشت و از این رو، اتخاذ سیاست مستقل ملی برای حکومت پهلوی امکان پذیر نبود. مقاله، ابعاد مختلف این وابستگی ها و اقدامات شاه برای اعمال این سیاست را بررسی خواهد کرد.
  • بهنام شیخی* صفحات 103-124
    جمهوری اسلامی پاکستان پس از استقلال هند از بریتانیا، در سال 1326 ش./ 1947م. از هندوستان رسما جدا شد. هند از تجزیه قلمرو خود به شدت ناراضی بود، لذا دشمنی و رقابت دو کشور هند و پاکستان از آغاز شروع شد و همواره تدوام یافته است. پاکستان در آغاز از دو پاره ارضی شرقی و غربی تشکیل بافته بود، اما با فشار هند، بخش شرقی با عنوان بنگلادش در 1351 ش./  1972 م. به عنوان کشوری ثالث مستقل گردید. همچنین پاکستان، علاوه بر هند از ناحیه افغانستان درگیری های مرزی و با اتحاد شوروی نیز مناقشات ایدیولوژیک داشته است.ایران، نخستین دولتی بود که استقلال پاکستان را مورد شناسایی قرار داد و پهلوی دوم جزو اولین کسانی بود که پس از استقلال آن کشور، در سال 1328 ش. از پاکستان دیدن کرد. به نظر می رسد خطری که ایران از ناحیه شوروی و دولت های رادیکال عرب حس می کرد، سبب درک مشترک دو کشور ایران و پاکستان نسبت به تهدیدهای منطقه می گردید. دیپلماسی صلح که از جانب دو کشور (به ویژه ایران) دنبال می شد، به همراه درک مشترک در حوزه دیپلماسی منطقه ای از جمله علل شکل گیری روابط و مولفه های فرامنطقه ای نیز در زمره علل محرک گسترش مناسبات دو کشور بوده است. دست آخر آنکه، گسترش مناسبات سیاسی دو کشور، آن ها را در شمار متحدین بزرگ منطقه ای قرار داده بود. بنابراین، روابط ایران و پاکستان در سال های 1357- 1326 ش. از یکسری پدیده های مستقل تاثیر می پذیرفت که فهم آن ها، پاسخ چرایی همگرایی سیاسی دو کشور ایران و پاکستان در آن سال ها خواهد بود. مقاله حاضر، این پدیده ها که طیفی از مولفه های تاثیرگذار فراملی بر تحکیم مناسبات سیاسی دو کشور را شامل می شد و نیز میزان تاثیر آن ها بر روابط سیاسی ایران و پاکستان را به عنوان یک مبین تاریخی شناسایی و مورد بررسی قرار داده است.
    کلیدواژگان: ایران، پاکستان، پهلوی دوم، همگرایی سیاسی
  • جواد مرشدلو* صفحات 125-144
    پیشینه ارتباطات تجاری ایران با شمال قفقاز را تا دوره باستان می توان ردیابی کرد. این مناسبات در دوره میانه، تحت تاثیر یورش های مکرر اقوام غز و مغول به جنوب قفقاز و پیامدهای آن، از جمله جابه جایی های جمعیتی دچار وقفه شد. ظهور صفویان که خاستگاه قدرت سیاسی آنها نسبت معینی با قفقاز داشت، نویدبخش دوره جدیدی از مناسبات سیاسی با شمال قفقاز بود. در پژوهش هایی که در این زمینه انجام شده، مناسبات ایران و شمال قفقاز، اغلب از زاویه سیاسی و فرهنگی بررسی شده و مقوله تجارت به رغم اهمیت آن مغفول مانده است. دلیل این غفلت را بیش از هر چیز می توان در مشکل دسترسی به منابع جستجو کرد. در منابع فارسی که توجهی به روابط ایران و شمال قفقاز داشته اند، موضوعات نظامی و سیاسی در کانون توجه قرار داشته است. اما در برخی گزارش های سفرنامه ای بر جای مانده از دوره صفویه، اشاره هایی نیز به مناسبات تجاری ایران و شمال قفقاز دیده می‎شود. این منابع سفرنامه ای، آثاری است که جهانگردان اروپایی، روس یا ترک باقی گذاشته اند و از لابه لای این اشاره ها می توان به درک و شناختی از کیفیت تجارت، راه های تجاری و اقلام تجاری رایج دست یافت. در پژوهش حاضر تلاش می شود تا با تمرکز بر مقوله تجارت و کیفیت آن، این جلوه از مناسبات ایران و شمال قفقاز در دوره صفوی بررسی شود. تمرکز اصلی این پژوهش بر شماخی، مرکز ایالت شیروان و بازار آن در دوره متاخر صفوی است که کانون اصلی تجارت جهانی ایران در شمال این کشور بود.
    کلیدواژگان: ایران، قفقاز، صفویان، مناسبات تجاری