فهرست مطالب

مجله دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان
سال بیستم شماره 7 (پیاپی 150، مهر 1400)

  • تاریخ انتشار: 1400/07/27
  • تعداد عناوین: 9
|
  • محسن رضائیان* صفحات 731-732

    تا کنون درباره سه راز مهم دنیای پژوهش یعنی خلاقیت و نوآوری [1]، کار بدون وقفه [2] و انتخاب یک یا دو موضوع اصلی مورد علاقه [3] صحبت کرده ایم. یکی از جنبه های بسیار مهم دیگر دنیای پژوهش، شفافیت و صداقت در انجام آن است [4]. ضروری است که شما در انجام هر کار پژوهشی و چاپ نتایج حاصل از آن، شفافیت و صداقت را سرلوحه کار خویش قرار دهید. از همین رو، توصیه شده است که کلیه موضوعات پژوهشی که به ذهن خلاقتان می رسد را ابتدا بر اساس مطالعه تمامی متون موجود، در بوته آزمایش قرار دهید [5]. آیا قبلا مشابه این کار انجام شده است؟ اگر بلی، محققین به چه نتایجی دست یافته اند؟ آیا تناقض در یافته های موجود وجود دارد؟ آیا سوال مهمی وجود دارد که بدون پاسخ باقی مانده باشد؟ تنها زمانی شما باید اقدام به نگارش یک طرح پژوهشی نمایید که از نوآوری و آن، اطمینان لازم را با بهره گیری از متون موجود کسب کرده باشید. اگر مطالعات شما نشان می دهد که موضوع بکر است، پس بهتر است برای انجام آن، یک طرح پژوهشی دقیق را به رشته تحریر در آورید. این نکته بدان معناست که شما دقیقا نشان می دهید که پیرامون موضوع مورد علاقه ی شما تا به حال، چه دانشی موجود است؟ چه سوال هایی باقی مانده است؟ شما قرار است که چگونه به بخشی از این سوالات پاسخ دهید؟ طرح پژوهشی باید آن قدر دقیق به رشته تحریر در آید که اگر شما به دلایلی نتوانستید موضوع پژوهشی را انجام دهید، فرد دیگری بتواند آن را بدون مراجعه به شما انجام دهد. اکنون که طرح پژوهشی شما آماده شده است، باید آن را به ذی صلاح ترین شورای پژوهشی و کمیته اخلاق تقدیم کنید تا مورد مطالعه قرار گرفته، ایرادات آن رفع شده، بودجه لازم برای اجرای آن تصویب گردیده و تاییدیه کمیته اخلاق را دریافت نماید. هیچ طرح پژوهشی را شروع نکنید، مگر اینکه مصوبه شورای پژوهشی و تاییدیه کمیته اخلاق آن را قبلا دریافت کرده باشید [6]. پس از تصویب طرح و تایید آن توسط کمیته اخلاق، با رعایت همه جوانب کار پژوهشی خود را شروع کنید. فرقی نمی کند که در آزمایشگاه کار می کنید یا در جامعه یا در بیمارستان و یا هر کجای دیگر. ثبت دقیق وقایع روزانه را فراموش نکنید. هر اتفاقی که می افتد، هر گامی که برمی دارید و هر نتیجه ای که می گیرید را همراه با دقت و با ذکر جزییات یادداشت کنید. ضروری است که مراحل انجام مطالعه شما دقیقا مطابق با پروپوزال تان پیش رود. اما اگر هر جا لازم بود که تغییری ایجاد شود، حتما شورای پژوهشی و کمیته اخلاق را در جریان قرار داده و موافقت مجدد آن ها را کسب کنید. وقتی که داده های لازم به دست آمد، دقیقا مطابق با پروپوزال شروع به تجزیه و تحلیل داده ها و نوشتن نتایج کنید. ضروری است که داده های به دست آمده نظیر پرسشنامه ها و یا چک لیست های پر شده را به دقت وارد نرم افزارهای آماری کرده و حداقل برای پنج سال آن ها را در جای امنی نگه داری کنید. نباید هویت افراد تحت مطالعه افشاء گردد و شما نباید به هیچ وجه داده ها را دستکاری یا ابداع کرده تا به نتایج دلخواه تان برسید [7]، بلکه باید با صداقت و شفافیت هر چه تمام تر، آن ها را ثبت کرده، تجزیه و تحلیل نموده و گزارش نمایید. حتی اگر به نتایج مورد نظرتان دست نیافته اید، باید همه چیز را طبق آن چه که به دست آمده گزارش نمایید. به هنگام نگارش نتایج تحقیق چه در قالب یک گزارش کوتاه یا یک مقاله، باید اصول اخلاقی مرتبط با پژوهش را رعایت نموده و از کپی کردن نتایج مطالعات دیگران و حتی مطالعات قبلی خودتان پرهیز نمایید [8]. اگر سردبیر، داوران و ویراستاران سوالاتی از مقاله شما کردند، با صداقت هر چه تمام تر آن ها را پاسخ دهید. یادتان باشد که نتایج مطالعه شما نه تنها مورد استناد سایر دانشمندان قرار خواهد گرفت، بلکه تاثیر مهمی را در سلامت آحاد جامعه بر جای خواهد گذاشت، پس تا جایی که می توانید شفافیت و صداقت را سرلوحه کار خویش قرار دهید.

    کلیدواژگان: دنیای پژوهش
  • افسانه غلامی، اسدالله اسدی*، آرش عبدالملکی، صابر زهری صفحات 733-746
    زمینه و هدف

    سلنیوم یک عنصر کمیاب است و نانوذره آن دارای فعالیت ضد میکروبی بوده و به دلیل سمیت کم و عملکرد بیولوژیکی عالی دارای کاربردهای زیادی در مهندسی بافت می باشد. هدف از این تحقیق تعیین تاثیر نانوذرات سلنیوم در برهم کنش سلول های بنیادی بر داربست سلول زدایی شده عصب سیاتیک موش صحرایی بود.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه آزمایشگاهی تاثیر نانوذرات سلنیوم در برهمکنش سلول های بنیادی بر داربست های سلول زدایی شده عصب سیاتیک موش صحرایی با استفاده از تکنیک سلول زدایی ساندل داربست های سلول زدایی شده تهیه و در محلول بافر نمکی فسفات حاوی آنتی بیوتیک نگه داری شد. ارزیابی بیومکانیکی و بافت شناسی داربست ها به وسیله میکروسکوپ نوری مورد بررسی قرار گرفت. در مرحله بعد کشت سلول های بنیادی چربی بر روی داربست انجام گرفت و میزان زنده مانی سلول ها در حضور نانوذرات سلنیوم از طریق آزمون سمیت شناسی (MTT) [3-(4, 5-dimethylthiazol-2-yl)-2, 5-diphenyltetrazolium bromide] سنجیده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی Tukey انجام شد.

    یافته ها

    آزمون تست کششی نشان داد که بعد از سلول زدایی اجزای ماتریکس خارج سلولی نظیر کلاژن، لامنین و الاستین در داربست حفظ شده است. هم چنین محتوی DNA به طور معناداری در گروه داربست کاهش یافت (*P<0.01). نتایج آزمونMTT ، نشان داد که نانوذرات سلنیوم هیچ گونه سمیتی بر سلول های بنیادی کشت شده بر روی داربست ندارد.

    نتیجه گیری

    قابلیت زیست سازگاری داربست و زنده مانی سلول های بنیادی تحت تیمار با نانوذرات سلنیوم نسبت به گروه کنترل تفاوت قابل ملاحظه ای نداشت. بنابراین می تواند به عنوان یک فاکتور تقویت کننده برای افزایش کارآیی داربست ها به منظور کاربرد در ترمیم ضایعات عصبی مورد ارزیابی قرار گیرد.

    کلیدواژگان: نانوذرات سلنیوم، سلول بنیادی، داربست سلول زدایی شده، ترمیم، مهندسی بافت
  • مینا طاهری فرد، سجاد بشرپور*، نادر حاجلو، محمد نریمانی، جابر علیزاده گورادل صفحات 747-766
    زمینه و هدف

    عود مصرف مواد همراه با پیامدهای جسمی و روانی-اجتماعی منفی به یک نگرانی بهداشت عمومی در سراسر جهان تبدیل شده است. پژوهش حاضر با هدف مدل یابی عود مصرف مواد بر اساس تصمیم گیری پرخطر، سوء گیری توجه و حساسیت به پاداش با نقش میانجی ولع مصرف انجام شد.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه توصیفی، جامعه آماری شامل تمامی مردان وابسته به مواد (مصرف متامفتامین) در حال ترک در سال 1398 بود که به کمپ های ترک اعتیاد شهر اردبیل مراجعه کرده بودند. تعداد 172 نفر از این افراد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسش نامه های پیش بینی عود، حساسیت به پاداش، مقیاس کوتاه ولع مصرف و آزمون خطرپذیری بادکنکی (Balloon analogue risk task; BART) و آزمونDot-Probe  پاسخ دادند. داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

     نتایج نشان داد ضرایب مسیر تصمیم گیری پرخطر به ولع مصرف (21/0=β، 002/0=P) و عود (30/0=β، 001/0=P)، ضرایب مسیر سوء گیری توجه به ولع مصرف (29/0=β، 004/0=P)، ضرایب مسیر حساسیت به پاداش به ولع مصرف (15/0=β، 041/0=P) و عود (21/0=β، 006/0=P) در مدل مورد بررسی، معنادار است. اما ضرایب مسیر سوء گیری توجه به عود معنادار نبود (14/0=β، 113/0=P). هم چنین ولع مصرف، نقش میانجی برای روابط بین تصمیم گیری پرخطر، سوء گیری توجه و حساسیت به پاداش ایفا می کرد.

    نتیجه گیری

     با توجه به نتایج، برای پیش بینی عود مصرف مواد می توان از متغیرهای تصمیم گیری پرخطر، سوء گیری توجه، حساسیت به پاداش و نقش میانجی ولع مصرف استفاده نمود. بنابراین پیشنهاد می شود متخصصان حوزه اعتیاد از نتایج پژوهش حاضر در برنامه های درمانی و مشاوره ای خود استفاده نمایند.

    کلیدواژگان: عود، تصمیم گیری پرخطر، سوء گیری توجه، حساسیت به پاداش، ولع مصرف
  • سعید نصیری، محمد نوری*، مریم اصل ذاکر صفحات 767-782
    زمینه و هدف

    گرایش به عدم تعهد اخلاقی با رفتارهای منفی زیادی از جمله رفتار جنایی، پرخاشگری و زورگویی، سوءرفتار در محل کار و رفتار غیراخلاقی به طور کلی رابطه دارد. بنابراین سنجش میزان این متغیر برای پژوهش گران از اهمیت به سزایی برخوردار است. لذا هدف از مطالعه حاضر تعیین خصوصیات روان سنجی مقیاس گرایش به عدم تعهد اخلاقی (PMDS) در نمونه ای از دانشجویان ایرانی بود.

    مواد و روش ها

    این مطالعه توصیفی بر روی 156 دانشجوی دانشگاه های تهران در سال تحصیلی 98-1397 انجام شد. مقیاس PMDS به فارسی ترجمه و به انگلیسی بازترجمه شد، و داده های حاصل از اجرای آن از نظر روایی صوری، روایی ساختاری، روایی سازه همگرا، پایایی درونی و پایایی بازآزمایی مورد ارزیابی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی، ضریب همبستگی، و آلفای کرونباخ انجام شد.

    یافته ها

    تطابق نسخه های فارسی و انگلیسی پرسشنامه با تایید متخصصان زبان انگلیسی و روان شناسی، و قابل فهم بودن آن با تایید گروهی 50 نفره از آزمودنی های بدون سوگیری تعیین شد. همبستگی بین نمرات PMDS و پرسشنامه عدم تعهد اخلاقی (MDS) (91/0) و نمرات آزمون و بازآزمون (85/0) معنادار بود (001/0>p)، و شاخص های برازش مدل، ساختار عاملی پرسشنامه را تایید کردند. ضریب آلفای کرونباخ نیز برای گویه های پرسشنامه برابر با 80/0 محاسبه شد.

    نتیجه گیری

     نسخه فارسی مقیاس گرایش به عدم تعهد اخلاقی در جامعه دانشجویان ایرانی از روایی صوری، ساختاری و سازه همگرا، و پایایی درونی و بازآزمایی برخوردار است و می توان از آن جهت سنجش این متغیر در دانشجویان ایرانی استفاده نمود.

    کلیدواژگان: عدم تعهد اخلاقی، رفتارهای منفی، خصوصیات روان سنجی، دانشجویان ایرانی
  • لیلا علی حسین مسلک، قمر کیانی* صفحات 783-800
    زمینه و هدف

    رفتارهای تکانشی و اعتیاد که از جمله عنوان رفتارهای پرخطر محسوب می شوند، دربرگیرنده طیف گسترده ای از رفتارهای رشد نایافته، لذت جویانه و عموما همراه با درجات خطر بالا هستند. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش تنظیم شناختی هیجان بر تکانش گری و گرایش به اعتیاد در فرزندان دارای پدر معتاد شهر زنجان انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه از نوع کارآزمایی آموزشی تصادفی شده همراه با پیش آزمون-پس آزمون بود. از بین نوجوانان شهر زنجان که پدران آن ها به یکی از انواع مواد مخدر اعتیاد داشتند، 24 نفر انتخاب و به صورت تصادفی (قرعه کشی) در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش آموزش تنظیم شناختی هیجان را طی 10 جلسه دریافت کرد. برای جمع آوری داده ها از مقیاس آمادگی به اعتیاد Weed و همکاران و مقیاس تکانش گری Barrett و همکاران استفاده شد. داده ها با استفاد از تحلیل کوواریانس چندمتغیره و تحلیل کوواریانس یک متغیره تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد که آموزش تنظیم شناختی هیجان بر نمره کلی گرایش به اعتیاد و ابعاد گرایش فردی به اعتیاد و گرایش محیطی به اعتیاد تاثیر معنی داری داشته است (001/0>p)، اما بر گرایش اجتماعی به اعتیاد تاثیر معنی داری نداشته است (05/0<p). هم چنین آموزش تنظیم هیجان بر تکانش گری و ابعاد آن شامل بی برنامه گی، تکانش گری حرکتی و تکانش گری شناختی تاثیر معنی داری داشته است (001/0>p).

    نتیجه گیری

    بر اساس یافته های پژوهش حاضر، استفاده از آموزش تنظیم شناختی هیجان به عنوان یک مداخله روان شناختی موثر به منظور بهبود خود کنترلی، تکانش گری و کاهش گرایش به اعتیاد، به نوجوانان پیشنهاد می شود.
    واژ ه های کلیدی: آموزش، تنظیم شناختی هیجان، گرایش به اعتیاد، تکانش گری، فرزندان معتادان

    کلیدواژگان: آموزش، تنظیم شناختی هیجان، گرایش به اعتیاد، تکانش گری، فرزندان معتادان
  • سعید آهار، فرهاد قدیری* صفحات 801-816
    زمینه و هدف

    شیوع اختلال طیف اوتیسم رو به افزایش می باشد که توجه بیش تر به توان بخشی و ارتقاء سطح مهارتی افراد مبتلا را ضروری می سازد. تحقیق حاضر با هدف تعیین تاثیر تمرینات تصویرسازی حرکتی بر مهارت های حرکتی درشت و ظریف کودکان با اختلال طیف اوتیسم انجام شد.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه کارآزمایی بالینی، 30 کودک اوتیسم پسر 8 تا 11 ساله از سه مرکز تخصصی اوتیسم شهر تهران در سال 1398 به صورت هدفمند انتخاب و داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند. آزمودنی ها پس از جلسه پیش آزمون، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) تقسیم بندی شدند. گروه آزمایش، تمرینات تصویرسازی حرکتی را در 5 جلسه یک ساعته به مدت 5 هفته دریافت کرد. در این مدت، گروه کنترل به کارهای روزمره و برنامه های آموزشی معمول خود مشغول بود. از آزمون استاندارد ارزیابی حرکتی کودکان نسخه دوم در دو مرحله پیش و پس آزمون استفاده گردید. داده ها با استفاده از آنالیز کواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

     نتایج نشان داد روند تغییر دو گروه از پیش آزمون به پس آزمون متفاوت بوده است، به شکلی که آزمودنی های گروه آزمایش در تمام خرده آزمون های چالاکی دستی (001/0>p)، هدف گیری-دریافت (001/0>p)، تعادل (001/0>p) و نمره کلی (001/0>p)، پس از انجام تمرینات رشد معنی داری داشتند، اما تغییری در گروه کنترل مشاهده نشد (05/0<p).

    نتیجه گیری

    براساس یافته های تحقیق، به نظر می رسد درمان گران و متخصصان این حوزه ضمن توجه به ارتقاء سطح مهارت های اجتماعی و تعاملات این کودکان، برنامه ریزی دقیق و مناسبی برای افزایش تبحر حرکتی داشته باشند که تمرینات تصویرسازی حرکتی به عنوان راه کاری در دسترس، مقرون به صرفه و تاثیرگذار، توصیه می شود.
    واژه های کلیدی: تصویرسازی حرکتی، اوتیسم، رشد حرکتی، چالاکی دستی، تعادل، هدف گیری-دریافت

    کلیدواژگان: تصویرسازی حرکتی، اوتیسم، رشد حرکتی، چالاکی دستی، تعادل، هدف گیری-دریافت
  • علی غفاریان بهرمان، علیرضا طاهری فرد، محسن رضائیان* صفحات 817-834
    زمینه و هدف

    اگرچه شیر مادر یک غذای کامل برای رشد و نمو نوزاد تازه متولد شده می باشد، اما می تواند به عنوان یک مسیر مهم جهت مواجهه نوزاد با فلز سمی سرب نیز باشد. لذا هدف از مطالعه مروری حاضر،بررسی وضعیت آلودگی سرب در شیر مادران ایرانی و هم چنین شناسایی عوامل موثر بر آن بود.

    مواد و روش ها

     در بررسی سیستماتیک حاضر، پایگاه داده های شامل Scopus،PubMed , Science Direct، Google Scholar، Scientific Information Database (SID)، IranMedex و Magiran به صورت کامل برای یافتن مقالات مربوطه تا پایان سال 1399 مورد بررسی قرار گرفت. پس از تکمیل جستجو، ارزیابی مقالات با توجه به چک لیست صورت گرفت.

    یافته ها

     در مجموع 10 مطالعه با توجه به معیارهای ورود و خروج وارد مطالعه شدند. بیش ترین میانگین غلظت سرب شیر مربوط به مادران مقیم استان همدان و تهران بود، در حالی که کم ترین میزان غلظت سرب مربوط به استان سنندج بود. از مجموع عوامل مورد بررسی شده در این مطالعات، فاکتورهایی چون سن مادر، فرزند اول بودن، شاغل بودن و استفاده از رژ لب نشان دادند که می توانند تاثیر معنی داری بر روی غلظت سرب در شیر مادر بگذارند.

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد افزایش مراقبت های بهداشتی جهت کاهش مواجهه مادران باردار و شیرده با سرب به طور جدی باید توسط سیاست گذاران سلامت پیگیری شود. هم چنین نیاز به انجام مطالعات گسترده تر جهت روشن تر شدن وضعیت مواجهه با سرب از طریق شیر مادر برای نوزادان دیگر مناطق کشور یک امر لازم و ضروری به نظر می رسد.

    کلیدواژگان: سرب، فلزات سمی، شیر مادر، ایران
  • روح الله احمدیان، معصومه کرامتی*، سید عقیل نسیمی صفحات 835-844
    زمینه و هدف

    عزت‌نفس عامل مهمی در سازگاری اجتماعی و عاطفی است. هدف این پژوهش تعیین رابطه بین سیستم فعال‌ساز رفتاری و برون‌گرایی با عزت‌نفس در دانش‌جویان می‌باشد.

    مواد و روش‌ها

    در این پژوهش توصیفی، جامعه آماری شامل دانشجویان خراسان‌شمالی در سال 1395 بود که از بین 1400 نفر 320 نفر بر مبنای جدول Krejcie&Morgan به‌صورت در دسترس انتخاب و به پرسش‌نامه عزت‌نفس Coopersmith Self-esteem Inventory، پرسش‌نامه شخصیتی Gray- Wilson و پرسش‌نامه شخصیتی Eysenck پاسخ دادند، داده‌ها با آزمون همبستگی Pearson و رگرسیون خطی چندگانه تحلیل شدند.

    یافته‌ ها

     نتایج نشان داد بین سیستم فعال‌ساز‌ رفتاری و برون‌گرایی با عزت ‌نفس رابطه وجود دارد (001/0<p). هم‌چنین سیستم فعال‌ساز رفتاری و برون‌گرایی فقط 44 درصد از تغییرات عزت‌نفس دانشجویان را به خود اختصاص می‌دهند.

    نتیجه‌ گیری

     با توجه به نتایج پیشنهاد می‌شود از طریق مدخلاتی نظیر آگاهی‌بخشی، آموزش و ارزیابی روان‌شناختی میزان برون‌گرایی و فعال‌ساز ‌رفتاری توسط مراکز مشاوره، دانشجویان مستعد شناسایی و اقدامات پیش‌گیرانه به‌عمل آورند.

    کلیدواژگان: سیستم فعال سازی رفتاری، برون گرایی، عزت نفس، شخصیت، دانشجویان، خراسان شمالی
  • عبدالرضا بابائی، سامره دهقانی سلطانی، زهرا تقی پور شول، احمد شبانی زاده، محمدمحسن تقوی* صفحات 845-848

    سردبیر محترم ابوعلی حسین بن عبدالله بن سینا معروف به ابوعلی سینا (Ibn Sina) یکی از بزرگ ترین دانشمندان و متفکران ایران و جهان اسلام است که در پیشرفت علم پزشکی در جهان سهم به سزایی داشته است (370 تا 428 قمری / 980 تا 1037میلادی) [1]. او در ایران به شیخ الرییس و در لاتین به اوسینا (Avicenna) معروف است. ابوعلی سینا اصلاحاتی در مباحث کالبدشناسی جالینوس انجام داد که از دیدگاه مورخین، این اصلاحات بر اساس تشریح، مشاهدات، تجربیات و نوآوری های شخصی اوست [2]. پزشک)به زبان آلمانیDer Medicus ، به زبان انگلیسی (The Physician نام یک فیلم در ژانر درام - تاریخی و محصول (سال 2013) کشور آلمان است. حوادث این فیلم مربوط به قرون وسطی و زوال علوم تجربی، به ویژه علم پزشکی در اروپا و توجه مردم به خرافه های مطرح شده توسط سودجویان و با نام کلیسا می باشد. در همان زمان در سرزمین های اسلامی به ویژه ایران دوران طلایی شکوفایی علم بود. در این فیلم فردی به نام راب کول که اهل انگلستان است در شهر خود با دوره گردی آشنا می شود که برخی فنون پزشکی و از جمله درمان مشکلات چشمی بیماران را انجام می دهد و به راب می گوید همه این موارد را از پزشکی حاذق به نام ابن سینا آموخته است. راب کول که در کودکی مادرش را به خاطر بیماری از دست داده بود، برای دست یابی به رویایش و آموختن علم طب، با مشقت بسیار و با عبور از بیابان های صعب العبور بالاخره خود را به ایران می رساند و به شاگردی ابن سینا در اصفهان می رود. علاوه بر تحریفات تاریخی فراوان این فیلم از جمله آن که سلجوقیان هم عصر ابن سینا معرفی شده اند (در حالی که آن ها حدود 100 سال بعد، روی کار آمدند) و نیز این موضوع که ابن سینا در انتهای فیلم با خوردن کاسه زهر خودکشی می کند (در صورتی که وی به گواه تاریخ از بیماری قولنج رنج می برده و در اثر آن فوت کرده است)، در بخشی از آن و در طی یک عمل جراحی ابن سینا به عنوان وردست راب کول وسایل جراحی را آماده می کند و کارگردان فیلم او را در حد دست یار یک کارآموز پزشکی پایین می آورد. هم چنین در بخش دیگری از فیلم، این جوان اطلاعاتی از قلب و اعضای درونی بدن را که طی تشریح مخفیانه یک جسد و دور از نظر مامورین حکومتی به دست آورده است به صورت شبانه و در خفا در اختیار ابن سینا قرار می دهد. در ادامه، داستان به نحوی پیش می رود که گویا ابن سینا به هیچ عنوان تشریح عملی انجام نداده است و از ساختارهای درونی بدن جز اطلاعات نظری چیزی نمی داند [3]. این در حالی است که ابن سینا عمل تشریح را در سنین جوانی انجام داده و به اعضای بدن انسان شناخت کامل داشت، به گونه ای که حتی بیماری های پیچیده ای چون آب مروارید را درمان می کرد [4]. ابوعلی سینا در مبحث ماهیچه ها نظرات جالینوس را پذیرفته است، ولی جالینوس ماهیچه ها را در میمون بررسی کرده است. به عنوان مثال در بررسی ماهیچه جناغی چنبری پستانی (Sternocleidomastoid Muscle)، بر خلاف نظر جالینوس ابوعلی سینا این عضله را شامل دو بخش جناغی و چنبری می دانست و نه این که دو ماهیچه جدا باشند و مبدا عضله را دقیق توضیح می دهد. تفسیر او از مفهوم سر ماهیچه و بیان تفاوت های جزیی نشان از تشریح دقیق ماهیچه ها در انسان توسط ابن سینا دارد [5]. ابوعلی سینا در تشریح و توصیف قلب می نویسد:«قلب را دو زایده گوش مانند است که بر دو دهانه ورودی که خون از آن به قلب می آید، قرار دارند. این زواید پوشیده از چربی اند و به هنگام انقباض قلبی چین می خورند و در زمان انبساط سفت می شوند و بخشی از آنچه را که وارد قلب می شود در خود محصور می کنند. اگر ماده رطوبتی در میان قلب و نیام آن جمع شود و میزان آن زیاد باشد، بر قلب فشار می آورد و از گسترش باز می ماند» که این مطلب اشاره به پریکاردیت حاد قلبی دارد. او در ارتباط با شریان های قلب نیز چنین توصیف می کند که «برخی از آن ها در درازای قلب قرار دارند، در حالی که برخی به صورت مورب و عرضی تر طی مسیر می کنند و در قلب فرو می روند، هم چنین بیان می دارد ممکن است در رگ های قلب، راه بندان های زیان آوری رخ دهد و کنش های قلب به کاستی گراید» [6]. در ارتباط با شریان ها می نویسد:«تمام شریان ها به استثناء یکی از آن ها دارای دو لایه نازکند. لایه ای که به مثابه آستر دیواره شریان است، سخت تر از لایه رویی است» [7]، و در ادامه پس از آن که شاخه های منشعب از قلب را توصیف می کند و به شریان های سباتی (Carotid Artery) درونی و بیرونی می رسد، در ارتباط با شریان سباتی درونی این گونه شرح می دهد: «سپس در استخوان حجری فرو می رود و به شبکه ای می رسد که از آن تنیده شده است، به طوری که رگ های ریز با هم به صورت طبقه طبقه و چین هایی تار و پود آن شبکه را می سازند. این بخش از شریان سپس به سوی مغز بالا می رود و جفتی از آن به وجود می آید که غشاء را سوراخ می کند و در حجم مغز متفرق می گردد و به بطن های مغز و پوست نازک بطن های مغز وارد می شود و در آنجا دهانه انشعاباتش به دهانه انشعابات رگ های پایین رو وریدی می رسد. از آن جا که روح موجود در شریان لطافت و جنبشی دارد که می تواند مغز را گرمی بخشد و نیازمندی آن را برآورده کند، برای پذیرش آن، شبکه ای در زیر مغز گسترده شده که خون شریانی و روان که در شریان است در شبکه توزیع گردد و بعد از پخته شدن با مغز هم مزاج شود و آنگاه از راه شبکه که در بین استخوان و غشاء سفت قرار دارد، به طور تدریجی به مغز انتقال یابد» [7]. که در این مطلب اشاراتی به عبور شریان سباتی درونی از درون سینوس غاری، و هم چنین اشاراتی به لایه نرم شامه درون بطن و تشکیل حلقه شریانی مغز یا حلقه ویلیس دارد و سبک نوشتاری و توصیفی او به نحوی است که جز با مشاهده و تشریح این جزییات قابل بیان نیستند. هم چنین ورید باب را این چنین توصیف می کند: «ورید باب در دو انتهای خود انشعاباتی دارد. انتهایی که در گودی کبد فرورفته است به پنج قسمت تقسیم می شود. انشعاباتی از آن به کناره های محدب کبد می رسد و انشعابی نیز به کیسه صفرا می رود. در طرف دیگر به هشت شاخه تقسیم می شود که دو انشعاب آن کوچک و شش شاخه دیگر بزرگ ترند. یکی از شاخه های کوچک به دوازدهه می رود و از آن انشعاباتی جدا می شود که در لوزالمعده پراکنده می شود » [8] و به همین ترتیب و با ذکر جزییات تمامی شاخه ها را توصیف می کند که بی شک این نوع توصیف دقیق همراه با ذکر تعداد و مسیر شاخه ها خود گواهی بر تشریح عملی و مشاهده عینی این جزییات توسط نویسنده کتاب می باشد. به عنوان آخرین مثال در ارتباط با مجرای سینه ای (Thoracic duct) می نویسد: این رگ در جانداران و به ویژه انسان از ورید اجوف به سوی طرف چپ قلب می رود و پس از آن به سمت مهره پنجم سینه گرایش پیدا می کند و بر مهره تکیه می کند و در دنده های هشت گانه زیرین و در ماهیچه ها و سایر اعضای پیوسته با آنها متفرق می گردد [9].

    کلیدواژگان: دستگاه
|
  • M. Rezaeian* Pages 731-732
  • A. Gholami, A. Asadi*, A. Abdolmaleki, S. Zahri Pages 733-746
    Background and Objectives

    Selenium is a trace element and its nanoparticle has antimicrobial activity and due to their low toxicity and excellent biological performance, it has many biological applications in tissue engineering. The aim of this study was to investigate the effect of selenium nanoparticles on stem cell interaction on rat decellularized sciatic nerve scaffolds.

    Materials and Methods

    In this laboratory study, the effect of selenium nanoparticles on stem cell interaction on rat decellularized sciatic nerve scaffold, scaffolds were prepared using Sondell decellularizaton method and stored in PBS solution containing antibiotics. Biomechanical and histological evaluations of scaffolds were examined using the light microscope. In the next step, adipose stem cells were seeded on the scaffold and the viability of the cells on the scaffold in the presence of selenium nanoparticles were measured by MTT (3-(4,5-dimethylthiazol-2-yl)-2,5-diphenyl tetrazolium bromide) assay. Data were analyzed by one-way analysis of variance and Tukey's post hoc test.

    Results

    The tensile test showed that after decellularization, extracellular matrix components such as collagen, laminin, and elastin were retained in the scaffold. Also, DNA content was significantly reduced in the scaffold group (p<0.01). The results of MTT test showed that selenium nanoparticles had no toxicity on stem cells cultured on the scaffold.

    Conclusion

    The biocompatibility of scaffolds and the viability of stem cells treated with selenium nanoparticles were not significantly different from the control group. Therefore, it can be evaluated as a reinforcing factor to increase the efficiency of scaffolds for the use in regeneration of the nerve lesions.

    Keywords: Selenium nanoparticles, Stem cell, Decellularized scaffold, Regeneration, Tissue engineering
  • M. Taherifard, S. Basharpoor*, N. Hajloo, M. Narimani, J. L Alizadeh Gorade Pages 747-766
    Background and Objectives

    Relapse of substance use with negative physical and psychosocial consequences has become a public health concern worldwide. The present study aimed to model the relapse of substance use based on risky decision making, attentional bias, and reward sensitivity with the mediating role of craving.

    Materials and Methods

    In this descriptive study, the statistical population included all men with substance use disorder (methamphetamine use) who were quitting in 2019 and had referred to addiction treatment camps in Ardabil. A sample of 172 of these individuals was selected by convenience sampling method and answered the questionnaires of relapse prediction, reward sensitivity, short scale craving, balloon analogue risk task (BART), and Dot-Probe test. Data were analyzed using structural equation modeling.

    Results

    The results showed that the path coefficients of the risky decision making to craving (β=0.21, p=0.002) and relapse (β=0.30, p=0.001), attentional bias to craving (β=0.29, p=0.004), reward sensitivity to craving (β=0.15, p=0.041), and relapse (β=0.21, p=0.006) are significant in the model under review. But the path coefficients of attentional bias to relapse was not significant (β=0.14, p=113). Craving also mediated the relationship between risky decision-making, attentional bias, and reward sensitivity.

    Conclusion

    According to the results, risky decision making, attentional bias, reward sensitivity, and mediating role of craving can be used to predict the relapse of substance use. Therefore, it is suggested that addiction specialists use the results of the present study in their treatment programs and counseling.

    Keywords: Relapse, Risky decision making, Attentional bias, Reward sensitivity, Craving
  • S. Nasiry, M. Noori*, M. Aslzaker Pages 767-782
    Background and Objectives

    Propensity to morally disengage is associated with numerous negative behaviors including criminal activity, aggression and bullying, misconduct at work, and unethical behavior in general. Therefore, measurement of this variable is important for researchers and clinicians. The purpose of this study was to investigate the psychometric properties of the Propensity to Morally Disengage Scale (PMDS) in a sample of Iranian university students.

    Materials and Methods

    This descriptive study was conducted using 156 students from the universities of Tehran in the academic year of 2018-19. PMDS was translated to Persian and then back to English, and the gathered data from its administration were evaluated regarding face validity, structural validity, convergent construct validity, internal consistency, and test-retest reliability. Data analysis was done using confirmatory factor analysis, correlation coefficient, and Cronbach’s alpha.

    Results

    The conformity of Persian and English versions of the scale and its comprehensibility were confirmed via the affirmations of experts in English language and psychology, and a group of 50 unbiased subjects. Correlations between the scores of PMDS and the Moral Disengagement Scale (MDS) (0.91) and test-retest scores (0.85) were significant (p<0.001), and the indicators of the goodness of fit confirmed factor structure of the scale. Cronbach’s alpha for the scale items was estimated to be 0.80.

    Conclusion

    The Persian version of PMDS has face validity, structural validity, construct validity, internal consistency, and test-retest reliability among Iranian university students, and can be used to measure this variable in Iranian university students.

    Keywords: Moral disengagement, Negative behaviors, Psychometric properties, Iranian students
  • L. Alihossien Maslak, G. Kiani* Pages 783-800
    Background and Objectives

    Impulsive and addictive behaviors, which are considered as high-risk behaviors, include a wide range of immature and hedonistic behaviors, and are generally associated with high levels of risk. The aim of this study was to determine the effect of cognitive emotion regulation training on impulsivity and addiction tendency in children of addicts in Zanjan.

    Materials and Methods

    This study was a randomized educational trial with pretest-posttest. Among the teenagers in Zanjan whose fathers were addicted to one of the types of drugs, 24 were selected and randomly (lottery) replaced in the experimental and control groups. The experimental group received cognitive emotion regulation training in 10 sessions. The Weed et al. Addiction Scale and the Barrett et al. Impulsivity Scale were used to collect data. Data were analyzed using multivariate analysis of covariance and univariate analysis of covariance.

    Results

    The results showed that cognitive emotion regulation training had a significant effect on the overall score of addiction tendency and dimensions of individual tendency to addiction, and environmental tendency to addiction (p<0.001), but had no significant effect on social tendency to addiction (p>0.05).  Also, emotion regulation training had a significant effect on impulsivity and its dimensions including unplannedness, motor impulsivity, and cognitive impulsivity (p<0.001).

    Conclusion

    Based on the findings of the present study, the use of cognitive emotion regulation training is suggested as an effective psychological intervention to improve self-control and impulsivity, and reduce the tendency to addiction in adolescents.

    Keywords: Education, Cognitive emotion regulation, Addiction tendency, Impulsivity, Children of addicts
  • S. Ahar, F. Ghadiri* Pages 801-816
    Background and Objectives

    The prevalence of autism spectrum disorder (ASD) is increasing, and it is necessary to do rehabilitation and skills improving. The aim of this study was to determine the effect of motor imagery training (MIT) on gross and fine motor skills in children with ASD.

    Material and Methods

    In this clinical trial, 30 children with autism aged 8 to 11 years were selected from 3 special clinics in Tehran, Iran in 2019 by purposive sampling and participated in the study voluntarily. After pre-test, the subjects were randomly divided into experimental and control groups (15 subjects in either group). The experimental group received motor imagery training in 5 one-hour sessions for 5 weeks. During this time, the control group was busy with their daily activities and routine educational programs. The standard Movement Assessment Battery for Children-2 test was used in both, pre-test and post-test stages. The obtained data were analyzed by multivariate analysis of covariance.

    Results

    The results showed that the progress from pre to post test was different, and subjects in the experimental group had a significant development after training in all subtests of manual agility (p<0.001), aiming-catching (p<0.001), balance (p<0.001), and overall score (p<0.001), but no change was observed in the control group (p>0.05).

    Conclusion

    The results suggest that therapists and specialists in this field, who pay attention to improving the level of social skills and interactions in these children, should be careful and have appropriate planning to increase their motor proficiency. For this purpose, motor imagery training is an affordable, low cost, and effective suggestion.

    Keywords: Motor imagery, Autism, Motor development, Manual dexterity, Balance, Aiming-catching
  • A. Ghaffarian Bahraman, A. R. Taherifard, M. Rezaeian* Pages 817-834
    Background and Objectives

    Although breast milk is a complete food for the newborn development, it can also be an important route for the exposure to lead. Therefore, the aim of this systematic review was to explore the status of lead in Iranian mothers’ milk, and also to identify its affecting factors.

    Materials and Methods

    In the present systematic review, the databases including PubMed, Science Direct, Google Scholar, Scientific Information Database (SID), Iran Medex, and Magiran were searched to find the relevant articles upto 2020. After completing the search, the articles were evaluated according to a pre-prepared checklist.

    Results

    A total of 10 studies were included in our study according to the inclusion and exclusion criteria. The highest mean of lead concentration in milk was related to mothers living in Hamadan and Tehran provinces, while the lowest was related to Kordestan province. Among the factors studied, maternal age, parity, employment, and the use of lipstick were significantly related to concentration of lead in breast milk.

    Conclusion

    It seems that increasing health care to reduce the exposure of pregnant and lactating mothers to lead should be seriously pursued by health policy-makers. It is also necessary to conduct more extensive studies to clarify the situation of infants exposed to lead through breast milk in the other areas of the country.

    Keywords: Lead, Toxic metals, Breast milk, Iran
  • R. Ahmadyan, M. Keramati *, S. A. Nasimi Pages 835-844
    Background and Objectives

    Self-esteem is an important factor in social and emotional adjustment. The aim of this study was to determine the relationship between behavioral activation system and extraversion and self-esteem in students.

    Materials and Methods

    In this descriptive study, the statistical population included North Khorasan students in 2016. Out of 1400 people, 320 people were randomly selected based on Krejcie & Morgan table by convenience sampling and answered the Coopersmith Self-esteem Inventory, Gray-Wilson Personality Questionnaire, and Eysenck Personality Questionnaire. Data were analyzed using Pearson’s correlation and multiple linear regression.

    Results

    The results showed that there is a relationship between behavioral activation system and extraversion and self-esteem (p<0.001). Also, the behavioral activation system and extraversion account for only 44% of students' self-esteem changes.

    Conclusion

    According to the results, it is suggested that students be identified and take preventive measures through interventions such as awareness, education and psychological evaluation of the degree of extraversion, and behavioral activation by counseling centers.

    Keywords: Behavioral activation system, Extraversion, Self-esteem, Personality, Students, North Khorasan
  • A. Babaee, S. Dehghani Soltani, Z. Taghipour Shool, Ahmad Shabanizade, M M. Taghavi* Pages 845-848