فهرست مطالب
نشریه عیار پژوهش در علوم انسانی
سال دهم شماره 2 (پیاپی 20، پاییز و زمستان 1398)
- تاریخ انتشار: 1400/08/17
- تعداد عناوین: 6
-
صفحه 5
مقاله حاضر با رویکردی مسیلهمحورانه و با توصیف و تحلیل روششناسی خردورزی بهدنبال خردورزیای درست، اصولی و براساس یک اصطلاح، اسلامی است. روشن است که بدون بحث درباره روش شناخت در خردورزی، ابزار خردورزی و مبانی خردورزی نمیتوان از روششناسی خردورزی سخن به میان آورد؛ زیرا شناخت روش زمانی معنای دارد که اولا راه شناخت معلوم باشد؛ ثانیا ابزار شناخت نیز مشخص باشد؛ ثالثا با توجه به اینکه ممکن نیست روش بدون داشتن پیشفرض و مبانی به کار گرفته شود، باید در روششناسی از مبانی خردورزی نیز بحث نمود. پژوهش حاضر نشان میدهد که خردورزی در انواع روشهای تحقیق وجود دارد؛ هم در روش تعقلی، هم در روش تجربی و هم در روش نقلی و تاریخی. ابزار خردورزی منطق است که در سه قسمت مفاهیم و تعاریف، گزارهها و قضایا، قیاس و استدلال هویداست. مبانی خردورزی در مبنای معرفتشناختی (امکان شناخت، و عدم انحصار شناخت در محسوسات)، هستیشناختی (ریالیسم، و انقسام موجود به مادی و مجرد) و انسانشناختی (دوبعدی بودن، اختیار، کرامت و خلافت الهی انسان) قابل بحث است.
کلیدواژگان: روش، روش شناسی، خردورزی، ابزار خردورزی، مبانی خردورزی -
صفحه 21
یکی از عارفان و مفسران غرب اسلامی در سده ششم هجری، ابنبرجان اندلسی است. تفسیر مختصر او، «ایضاحالحکمه باحکامالعبره» نام دارد. هدف این پژوهش بررسی روش تفسیری ابنبرجان در این تفسیر است. روش این پژوهش، اسنادی، توصیفی تحلیلی و بر مبنای مباحث روششناسی تفسیر قرآن است. یافتهها حاکی از این است که ایضاحالحکمه یک تفسیر ترتیبی گزینشی است که میتواند بهعنوان یک تفسیر عرفانی و واعظانه بهشمار آید. هدف ابنبرجان موعظه مخاطب و هدایت او به شهود عالم غیب بهواسطه عبرت است. منظور ابنبرجان از عبرت، فرایند رسیدن به عالم غیب از طریق تامل بر اعماق آیات قرآن و پدیدههای طبیعت و همچنین معارف و آگاهیهای نهفته در این آیات است. ابنبرجان به قرینههای فهم آیات، خواه قراین پیوسته و ناپیوسته لفظی، ازجمله آیات قرآن و احادیث، و خواه قراین غیرلفظی توجه دارد؛ اما شاید بتوان گفت که بیشتر از روش قرآن به قرآن استفاده میکند؛ اگرچه به احادیث نیز توجه دارد. افزون بر این، او در توضیح معنای آیات، از کتابهای عهدین و اشعار نیز بهره برده است.
کلیدواژگان: ابن برجان، ایضاح الحکمه، تفسیر عرفانی، تفسیر واعظانه، روش تفسیر، عبرت -
صفحه 37
قرآن کریم کتاب هدایت و دربردارنده تمام دستورالعملهای موردنیاز انسان برای دستیابی به سعادت فردی و اجتماعی است. استفاده از روش و ابزار صحیح، شرط لازم رسیدن به فهم درست و جامع از این دستورالعملهاست. بهرهگیری از قراین موجود در کلام، اعم از پیوسته و ناپیوسته، ازجمله روشهای عام تفسیر در روش تفسیری قرآن به قرآن است. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی درصدد است تا نقش بهرهگیری از قراین را در تفسیر قرآن به قرآن آیات اخلاق اجتماعی از نگاه مفسر بزرگ جهان اسلام، علامه طباطبایی استخراج و تبیین کند. نتایج تحقیق نشان میدهد که علامه طباطبایی در کنار بهرهگیری از سیاق بهعنوان تنها قرینه پیوسته لفظی در روش تفسیری قرآن به قرآن، از قراین پیوسته غیرلفظی و ناپیوسته کلام نیز در تفسیر آیات اخلاق اجتماعی بهره برده است.
کلیدواژگان: روش شناسی، قرائن، اخلاق اجتماعی، قرآن کریم، تفسیر المیزان، علامه طباطبائی -
صفحه 53
مفهوم «واسازی» یکی از مفاهیم اساسی فلسفه علم و معرفتشناسی معاصر و رویکردی نوین در عرصه روشهای کیفی است که کاربستهای فراوانی در علوم گوناگون دارد و میتوان آن را بهعنوان روشی کیفی برای بررسی پدیدهها و مفاهیم مختلف به کار گرفت. معمولا واسازی را نقد ساختارشکنانه یا شالودهشکنانه متون فلسفی بهحساب میآورند و در ترجمههای فارسی این اصطلاح، «دریدا» نیز دیده میشود. اینگونه دریافت، با اینکه بخشی از حقیقت را بیان میکند، اما از بیان بخش مهمتر حقیقت غافل است. واسازی، ضمن بهکارگیری انتقاد بنیادین در خوانش متنها و بررسی پدیدههای گوناگون، روابط ناعادلانه و سلسلهمراتبی میان مفاهیم و پدیدهها را نشان میدهد و زمینهای برای ارتباط دوسویه و عادلانهتر را فراهم میکند. با توجه به رویکرد علوم انسانی اجتماعی به روشهای کیفی پژوهش و نیز جایگاه ویژه روش کیفی واسازی، در این مقاله، ابتدا تعریف و سپس پیشینه روش واسازی، اهداف واسازی و تبیین جایگاه آن در میان سایر روشهای تحقیق، و نقد روش واسازی بیان و در ادامه، این ادعا مطرح میشود که واسازی تنها دارای وجه منفی نیست و وجه ایجابی قدرتمندی نیز در آن وجود دارد. در نهایت به این نتیجه خواهیم رسید که عمل واسازی، نظریهای مربوط به متون و بیارتباط با واقعیت بیرونی نیست، بلکه رویکردی استراتژیک به پژوهش دارد. دانش واسازانه رویکرد عملی ما به پژوهش و استراتژی پژوهشهای کیفی را تغییر میدهد.
کلیدواژگان: دریدا، واسازی، پژوهش کیفی، انتقاد -
صفحه 67
نشانهشناسی، یک روش پژوهش کیفی است که به بررسی انواع نشانهها، تعبیر آنها و قواعد حاکم بر نشانهها میپردازد و ابزاری پژوهشی برای فهم حقیقت پنهان در پس علایم، رموز و نشانهها و نمادهاست. اهمیت این تحلیل به گونهای است که برخی نشانهشناسان ادعا میکنند میتوان همه چیز را تحلیل معناشناسانه کرد؛ معناشناسی از نظر آنان ملکه علوم تفسیری محسوب میشود؛ یعنی شاهکلیدی است که با کمک آن، معنی همه امور ریزودرشت دنیا برای ما روشن میشود. نشانهشناسی کمک میکند تا افراد دنیای اطراف خود را بهواسطه نشانهها، درک و نظامهای نشانهای رمزگذاری شوند و افراد از طریق این نشانهها، با جهان پیرامون خود رابطه برقرار کنند. در این پژوهش، با هدف ترکیب نتایج پژوهشهای انجامشده در زمینه روششناسی تحلیل نشانهشناختی، با استفاده از روش فراتحلیل انجام شده است. این پژوهش با فرایند مشخص، ابتدا تاریخچه پیدایش اصول، تکنیک و نظریههای این روش و در ادامه، با مقایسه این مباحث با سایر مقالات موردنظر در این زمینه از طریق رویکرد فراتحلیل، سعی در ارایه فرایندی بهروزشده از روششناسی تحلیل نشانهشناختی دارد.
کلیدواژگان: نشانه شناختی، فراتحلیل، روش پژوهش کیفی -
صفحه 85
مفهومشناسی اصطلاحات دینی یکی از مسایل بنیادینی است که کامیابی بسیاری از پژوهشهای مرتبط، در گرو درستی و اعتبار آنهاست. یکی از واژگانی که بهرغم بیان معانی و تعاریف گوناگون همچنان از فقدان یک مفهومشناسی جامع و دقیق رنج میبرد، واژه سیره است. این اصطلاح که حضور پررنگی در سیرهپژوهی معاصر دارد، از جهات متعددی همچون رابطه با سنت، اشتمال بر قول و اشتراط تکرار، مورد سوال و ابهام قرار گرفته است. ازاینرو، پژوهش حاضر با تکیه بر مطالعات شیعی و از طریق ساماندهی یافتههای پیشین و رفع ابهامات باقیمانده، پاسخی درخور درباره چیستی و ماهیت این اصطلاح دینی ارایه کرده است. نتیجه حاصل از تحقیق نشان میدهد که سه مولفه فعل، روش و استمرار، جزء عناصر اصلی سیره هستند و در شکلگیری مفهوم سیره و تمییز آن از مفاهیم همسو تاثیر بسزایی دارند.
کلیدواژگان: رفتار شناسی، سیره اهل بیت علیهم السلام، اندیشه شیعی