فهرست مطالب

علوم گیاهان زراعی ایران - سال پنجاه و دوم شماره 2 (تابستان 1400)

مجله علوم گیاهان زراعی ایران
سال پنجاه و دوم شماره 2 (تابستان 1400)

  • تاریخ انتشار: 1400/08/26
  • تعداد عناوین: 18
|
  • معصومه کوهگرد، هوشنگ علیزاده*، پژمان آزادی، علیرضا عباسی، مهران عنایتی شریعت پناهی صفحات 1-13

    به منظور بهینه نمودن شرایط کشت بافت گیاه گوجه فرنگی (Solanum lycopersicum)، تاثیر13 ترکیب هورمونی مختلف و دو ریزنمونه کوتیلدون و هیپوکوتیل بر روی میزان باززایی سه رقم نیوتون، این فینیتی و دافینس، مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل و بر پایه طرح کاملا تصادفی با سه تکرار انجام شد. بیشترین میزان ساقه زایی (9/11 ساقه در هر ریزنمونه) در مورد رقم دافینس بر روی محیط کشت پایه MS حاوی هورمون های 1/0=NAA و 68/0=TDZ میلی گرم در لیتر و ریزنمونه کوتیلدون، به دست آمد. پاسخ های دفاعی گیاه در مقابل عوامل محیطی، یکی از عوامل بازدارنده باززایی ریزنمونه ها در کشت بافت گیاهی است. سیگنال دهی یون کلسیم یکی از وقایع اولیه و البته مهم ترین واقعه در ایجاد پاسخ دفاعی گیاه در مقابل عوامل محیطی از جمله پاتوژن هاست، از این رو تاثیر ترکیب دارویی وراپامیل (Verapamil) به عنوان بلوکه کننده کانال های کلسیمی بر روی پاسخ دفاعی گیاه، در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور تلقیح ریزنمونه ها با Agrobacterium tumefaciens  سویه LBA4404 و بر اساس شرایط بهینه شده کشت بافت، انجام شد. تاثیر وراپامیل در چهار غلظت 0، 50، 100 و 200 میلی گرم در لیتر در محیط هم کشتی، مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که استفاده از وراپامیل در مقایسه با نمونه شاهد، موجب کاهش پاسخ دفاعی گیاه می شود. همچنین استفاده از غلظت 50 میلی گرم در لیتر وراپامیل موجب افزایش میزان باززایی شد.

    کلیدواژگان: Agrobacterium tumefaciens، کشت بافت، گوجه فرنگی، وراپامیل
  • علی حیدرزاده، سید علی محمد مدرس ثانوی*، علی مختصی بیدگلی صفحات 15-27

    به منظور ارزیابی تاثیر رژیم های آبیاری و کودی مختلف بر صفات کمی و کیفی زرین گیاه، آزمایشی در سال زراعی 97-1396 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه تربیت مدرس، به صورت اسپلیت پلات و در قالب بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. عامل تنش کم آبی با چهار سطح (آبیاری مطلوب، ملایم، متوسط و شدید، به ترتیب آبیاری بعد از تخلیه 20، 40، 60 و 80 درصد آب قابل استفاده) در کرت های اصلی و عامل سیستم های کودی با پنج سطح (کود شیمیایی اوره، کود زیستی نیتروکسین، ورمی کمپوست، آزوکمپوست و عدم کاربرد کود) در کرت های فرعی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بیشترین وزن تر برگ با 1797 کیلوگرم در هکتار و زیست توده کل با 2957 کیلوگرم در هکتار در شرایط تنش کم آبی ملایم و با کاربرد کود شیمیایی اوره و  همچنین بیشترین درصد ماده خشک قابل هضم در تیمار آزوکمپوست در شرایط تنش کم آبی متوسط با 8/57 درصد تولید شد. بیشترین درصد پروتئین خام در شرایط تنش کم آبی شدید با 72/19 درصد به دست آمد و تنش کم آبی متوسط با 04/18 درصد در رتبه دوم قرار گرفت. بیشترین درصد قندهای محلول در آب و الیاف نامحلول در شوینده خنثی، به ترتیب در شرایط تنش کم آبی متوسط و عدم استفاده از کود متوسط (06/22 درصد) و  در شرایط تنش کم آبی شدید با کاربرد کود اوره به دست آمد. با توجه به این که علاوه بر انتخاب علوفه ای با کیفیت بالا، باید به تولید اندام هوایی مناسب نیز توجه شود، تیمار تنش ملایم با کاربرد کود شیمییایی با 32 درصد تولید بیشتر نسبت به شاهد، توصیه می شود.

    کلیدواژگان: اوره، آزوکمپوست، پروتئین خام، رژیم آبیاری، علوفه-دارو، ورمی کمپوست
  • سعیدرضا یعقوبی*، محسن دهقانی، علی مختصی بیدگلی، کمال سادات اسیلان صفحات 29-40

    به منظور ارزیابی تاثیر نیتروژن و قطع آبیاری در مراحل ابتدایی رشد ذرت بر کارایی نیکوسولفورون و توفوردی+ ام سی پی آ در کنترل علف های هرز، آزمایشی به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی به صورت با سه تکرار، در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس انجام شد. عامل اول شامل کاربرد علف کش های نیکوسولفورون، توفوردی+ ام سی پی آ، وجین کامل و عدم وجین علف های هرز، عامل دوم شامل آبیاری مطلوب و قطع آبیاری از مرحله چهار برگی تا هشت برگی ذرت و عامل سوم شامل مصرف 350 کیلوگرم نیتروژن در هکتار (عرف منطقه) و عدم مصرف آن بود. آبیاری مطلوب همراه با مصرف کود نیتروژن، باعث افزایش معنی دار کارایی نیکوسولفورون و توفوردی+ ام سی پی آ و کاهش وزن خشک کل علف های هرز از 1370 گرم در متر مربع در شاهد بدون وجین، به ترتیب به 361 و 341 گرم در مترمربع شد. در شرایط قطع آبیاری، کاربرد علف کش ها همراه یا بدون مصرف کود نیتروژن، باعث کاهش معنی دار وزن خشک علف های هرز به میزان یک سوم شد. با مصرف نیتروژن، عملکرد دانه به ویژه همراه با کاربرد نیکوسولفورون به 7391 کیلوگرم در هکتار افزایش یافت. در شرایط قطع آبیاری و عدم مصرف نیتروژن، کاربرد توفوردی+ ام سی پی آ، عملکرد دانه بالاتری (8148 کیلوگرم در هکتار) نسبت به کاربرد نیکوسولفورون (3701 کیلوگرم در هکتار) در پی داشت. طبق نتایج آزمایش، کاربرد علف کش نیکوسولفورون همراه با کود نیتروژن در شرایط توقف دوره ای آبیاری در اوایل دوره رشد ذرت، کنترل مناسب علف های هرز کشیده برگ و پهن برگ و عملکرد مطلوب دانه (7337 کیلوگرم در هکتار) را باعث می شود.

    کلیدواژگان: اجزای عملکرد، تغذیه گیاهی، تنش خشکی، علف کش، مدیریت علف هرز
  • فرزانه فاضلی، غلام علی اکبری*، غلام عباس اکبری، علی نادری عارفی، فاطمه بناکاشانی صفحات 41-49

    به منظور بررسی امکان تولید گیاه کینوا در منطقه گرمسار، آزمایشی به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار، در سال زراعی 98-1397در ایستگاه تحقیقات کشاورزی شهرستان گرمسار انجام شد. در این آزمایش، فاکتور اول، تاریخ کاشت در سه سطح 15 اسفند، یک و 15 فروردین و فاکتور دوم، سه ژنوتیپ کینوا (Q26، Q29 وTiticaca) بود. نتایج تجزیه واریانس نشان داد اثر تاریخ کاشت برای کلیه صفات مورد بررسی، بجز شاخص برداشت معنی دار بود. همچنین، ژنوتیپ‏ها از نظر کلیه صفات مورد بررسی بجز طول خوشه با هم اختلاف معنی‏دار داشتند. رقم Titicaca در تاریخ کاشت 15 اسفند، بالاترین عملکرد را داشت (2276 کیلوگرم در هکتار). با تاخیر در کاشت بهاره، میزان عملکرد و اجزای عملکرد دانه کاهش یافت. تاریخ کشت 15 فروردین، باعث کاهش قابل توجه کلیه صفات مورد بررسی به‏ویژه عملکرد (کاهش حدود 50 درصد) نسبت به دو تاریخ کاشت دیگر شد. نتایج همبستگی ساده فنوتیپی بین صفات مورد مطالعه نشان داد که عملکرد دانه در هکتار، بیشترین همبستگی را با عملکرد در بوته (877/0) و سپس به ترتیب با شاخص سطح برگ (832/0)، وزن خوشه (815/0) و تعداد شاخه در بوته (745/0) داشت.

    کلیدواژگان: شاخص برداشت، عملکرد دانه، کینوا، کشت بهاره
  • رباب محمودی، علی احمدی*، علیرضا عباسی، ولی الله محمدی صفحات 51-66

    تنش خشکی به ویژه بعد از گلدهی، یکی از عوامل اصلی کاهش عملکرد گندم در ایران و جهان است و شناسایی صفات فیزیولوژیک مرتبط با تحمل تنش خشکی آخر فصل در غربال ارقام متحمل بسیار موثر است. هدف از این پژوهش بررسی تنوع در توان ذخیره سازی و ارتباط آن با انتقال مجدد در گندم بود. 22 رقم زراعی گندم در قالب یک طرح  کرت های خردشده با سه تکرار کشت شدند به طوری که آبیاری در دو سطح آبیاری متداول و تنش خشکی (40درصد ظرفیت زراعی) به عنوان عامل اصلی و رقم به عنوان عامل فرعی در نظرگرفته شد. مقدار ذخیره سازی و انتقال مجدد به روش وزنی و روش سنجش محتوای کربوهیدرات های محلول به تفکیک میانگره تعیین شد. تنوع زیادی بین ارقام از نظر صفات فوق مشاهده شد. بیشترین ذخیره سازی در روش وزنی مربوط به میانگره های زیرین بود و پدانکل و پنالتیمیت به ترتیب در رتبه های بعدی قرار داشتند. اما  بیشترین مقادیر کربوهیدرات های محلول در پنالیتیمت بود و میانگره های زیرین و پدانکل در رتبه های بعدی قرار گرفتند. رتبه بندی ارقام از لحاظ ذخیره سازی نیز در دو روش فوق متفاوت از یکدیگر بود. تنش خشکی سبب کاهش وزن میانگره ها، محتوای کربوهیدرات های محلول و عملکرد دانه و افزایش کارایی انتقال مجدد گردید. از بین صفات مرتبط با ذخیره سازی، وزن مخصوص ساقه بالاترین همبستگی را با انتقال مجدد نشان داد. همبستگی انتقال مجدد، وزن مخصوص ساقه و محتوای کربوهیدرات های محلول با عملکرد دانه نیز مثبت و معنی دار بود.

    کلیدواژگان: ذخیره سازی مواد فتوسنتزی، انتقال مجدد کربن، ذخایر ساقه، تنش خشکی
  • محبوبه یوسفیان، افشین سلطانی، سلمان دستان*، حسین عجم نوروزی صفحات 67-82
    تخمین خلاء عملکرد برنج برای دانستن امکان رسیدن به عملکرد بالاتر و برنامه ریزی های مناسب، ضرورت دارد؛ از این رو، این پژوهش با هدف شناسایی عوامل محدود کننده تولید ارقام بومی برنج انجام شد. تمامی عملیات مدیریتی انجام شده از مرحله تهیه بستر بذر تا برداشت، در 100 مزرعه ارقام محلی برنج به صورت پیمایشی و از طریق مطالعات میدانی در منطقه ساری، طی سال های 1394 و 1395 ثبت شد. نتایج نشان داد که در مدل تحلیل مقایسه کارکرد (CPA)، عملکرد واقعی مزرعه و پتانسیل عملکرد محاسبه شده با مدل، به ترتیب 4491 و 5703 کیلوگرم در هکتار و میزان خلاء عملکرد، 1212 کیلوگرم در هکتار بود. میزان خلاء عملکرد مربوط به متغیر تعداد دفعات مصرف سرک، 324 کیلوگرم در هکتار و معادل 27 درصد از کل خلاء عملکرد برآورد شد. همچنین میزان خلاء عملکرد مربوط به آخرین سال از کاشت بقولات، 218 کیلوگرم در هکتار معادل 18 درصد از کل تغییر عملکرد بود. از 10 متغیر وارد شده در مدل CPA، سهم متغیرهای مصرف کود سرک، تعداد دفعات مصرف سرک و محلول پاشی، 444 کیلوگرم در هکتار، معادل 37 درصد از کل خلاء عملکرد بود که مقدار قابل توجهی داشت و با تغذیه مناسب و رعایت تناوب زراعی صحیح در اراضی شالیزاری می توان به پتانسیل عملکرد رسید. طبق یافته های تابع خط مرزی (BLF)، میانگین عملکرد بر اساس حد بهینه 12 متغیر مورد بررسی، 5369 کیلوگرم در هکتار با خلاء عملکرد 881 کیلوگرم در هکتار بود. میانگین عملکرد نسبی و خلا عملکرد نسبی برای 12 متغیر مورد بررسی، به ترتیب 64/83 و 35/16 درصد به دست آمد. بر اساس یافته ها می توان بیان کرد که دقت مدل تولید در هر دو روش مناسب بود و می تواند برای برآورد میزان خلاء عملکرد و تعیین سهم هر یک از عوامل محدود کننده عملکرد به کار گرفته شود.
    کلیدواژگان: پتانسیل عملکرد، خلاء نسبی، عملکرد نسبی، عملکرد واقعی، مدیریت زراعی
  • ابوالفضل باغبانی آرانی، ظهراب اداوی* صفحات 83-95

    به منظور بررسی اثر ورمی کمپوست، کود شیمیایی نیتروژن و تلفیق آن ها بر رشد، عملکرد زیستی و اسانس و ترکیبات آن در دو توده ورامین و اصفهانی گیاه دارویی شوید، آزمایشی به صورت فاکتوریل و در قالب بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه مرکز تحقیقات گیاهان دارویی استان اصفهان در سال 1395 اجرا شد. فاکتور اول، تیمارهای کودی شامل شاهد (بدون کود)، 100% تامین نیتروژن از منبع اوره، ورمی کمپوست 3/33 به همراه اوره 6/66%، ورمی کمپوست 6/66 به همراه اوره 3/33%، 100% ورمی کمپوست و شاهد بدون کود و فاکتور دوم، تیمار توده شامل توده ورامین و اصفهانی شوید بودند. نتایج نشان داد که برهمکنش کود نیتروژن و توده بر تمامی صفات مورد مطالعه معنی دار شد، به گونه ای که در هر دو توده، کود نیتروژن سبب بهبود ارتفاع، عملکرد زیستی و اسانس، محتوای ترکیبات اسانس (دکاروون و عملکرد آن، آلفافلاندرن، لینالول، به جز پی-سیمن و لیمونن در توده اصفهان) شد. با توجه به این که در گیاهان دارویی، کمیت (عملکرد زیستی) و کیفیت (اسانس و دکارون، مهم ترین ماده موثره شوید و بیشترین میزان اجزای اسانس آن در این آزمایش) نقش مهم و اقتصادی دارد، سطح کودی 6/66 ورمی کمپوست به همراه 3/33% اوره در توده ورامین، بهترین تیمار در این آزمایش بود؛ ضمن این که در راستای سلامتی انسان و کشاورزی پایدار، می توان 33% از مصرف کودهای شیمیایی و آلودگی های ناشی از آن کاست، ولی در مورد محتوای سایر ترکیبات اسانس (آلفافلاندرن، لینالول و پی سیمن)، تیمار کودی 100% ورمی کمپوست در توده اصفهانی برتر بود.

    کلیدواژگان: آلفافلاندرن، د- کارون، ترکیبات اسانس، عملکرد اسانس، کود آلی
  • محمد ضابط*، فهیمه برازنده، علیرضا صمدزاده صفحات 97-108

    شناخت و درک صحیح نوع کنترل ژنتیکی صفات، قابلیت ترکیب‏پذیری و ساختار ژنتیکی، ارتباط مستقیمی با موفقیت برنامه‏های به‏نژادی دارد. در این راستا، آزمایشی به صورت دای آلل یک طرفه هفت در هفت در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. صفات ارتفاع بوته، ارتفاع تا اولین کپسول، تعداد روز تا 50 و 90 درصد گلدهی، تعداد کپسول در بوته، تعداد دانه در کپسول، تعداد روز تا رسیدن فیزیولوژیک، تعداد شاخه فرعی، تعداد و طول برگ، وزن هزار دانه، وزن، طول و عرض کپسول، میزان کلروفیل a، b وکل، عملکرد بیولوژیک واقتصادی، شاخص برداشت، درصد روغن و درصد پروتئین اندازه گیری شد. تجزیه واریانس، بیانگر تفاوت معنی‏دار بین ژنوتیپ ها بود. تجزیه دای‏آلل نشان داد که واریانس افزایشی برای کلیه صفات و واریانس غیرافزایشی در تمامی صفات، بجز ارتفاع تا اولین کپسول میوه‏دهنده معنی‏دار بود. رقم اولتان، و ژنوتیپ اردستان، به ترتیب بهترین و بدترین ژنوتیپ ها از حیث ترکیب‏پذیری عمومی ‏بودند. در اکثر صفات، دورگ سبزوار×TS-3 و سبزوار×فارس به عنوان بهترین دورگ عمل کردند. وراثت‏پذیری عمومی بین حداقل 90/0 برای عملکرد بیولوژیک تا حداکثر96/0 برای تعداد شاخه فرعی و وراثت‏پذیری خصوصی، بین حداقل 36/0 برای تعداد شاخه فرعی تا حداکثر 95/0 برای شاخص برداشت متغیر بود. تجزیه واریانس به روش هیمن، نتایج حاصل از تجزیه گریفینگ را تایید نمود.

    کلیدواژگان: تجزیه گریفینگ، تجزیه هیمن، وراثت پذیری
  • مجتبی حسینیان، علی احمدی*، بابک متشرع زاده، جعفر نباتی صفحات 109-120

    به منظور بررسی اثرات کاربرد تلفیقی کودهای شیمیایی به همراه باکتری های محرک رشد گیاه بر پاسخ های ذرت، آزمایشی در سال 1396 در مزرعه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران واقع در کرج، در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی و در چهار تکرار اجرا شد. تیمارهای تغذیه ای شامل بدون استفاده از کود، کاربرد باکتری های محرک رشد، کاربرد کودهای شیمیایی و کاربرد کودهای شیمیایی به همراه باکتری های محرک رشد در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که بیشترین مقدار وزن خشک کل (9/3 کیلوگرم در مترمربع)، سرعت رشد محصول (8/79 گرم در مترمربع در روز)، سرعت جذب خالص (3/15 گرم در مترمربع در روز) و عملکرد دانه (29/18 تن در هکتار)، در تیمار کاربرد کودهای شیمیایی به همراه باکتری های محرک رشد مشاهده شد و بالاترین شاخص سطح برگ (3/5)، دوام سطح برگ (2/205) و وزن ویژه برگ (5/78 گرم در مترمربع) در تیمار کاربرد باکتری های محرک رشد به دست آمد. همچنین کمترین مقدار در تمام صفات، در تیمار شاهد مشاهده شد. نتایج نشان داد که حضور باکتری های محرک رشد گیاه در برنامه غذایی ذرت، باعث افزایش رشد و شاخص های رشدی گیاه شد و بیشترین مقادیر رشدی و عملکرد نهایی، از کاربرد تلفیقی کودهای شیمیایی به همراه باکتری های محرک رشد گیاه به دست آمد.

    کلیدواژگان: ذرت، رشد گیاه، شاخص های رشد، عملکرد دانه، کود شیمیایی
  • بهنام طهماسب پور، سودابه جهانبخش گده کهریز*، علیرضا تاری نژاد، حمید محمدی، علی عبادی صفحات 121-132
    به منظور شناسایی همبستگی و روابط بین صفات مختلف در گندم نان، 30 ژنوتیپ به عنوان فاکتور فرعی تحت آزمایش  یک ساله اسپلیت پلات در قالب طرح کاملا تصادفی در گلخانه و طرح بلوک های کامل تصادفی در مزرعه با سه تکرار در شرایط آبیاری طبیعی و تنش رطوبتی شروع گلدهی بررسی شدند. نتایج حاصل از تجزیه همبستگی کانونیک (Canonical correlation analysis) نشان داد که در هر دو سطح طبیعی و تنش رطوبتی، بین جفت متغیرهای کانونیکی حاصل از صفات فنولوژیکی با اجزای عملکرد همبستگی معنی داری وجود داشت. در شرایط طبیعی در گلخانه، برای افزایش تراکم سنبله (از تقسیم تعداد سنبلچه در سنبله بر طول سنبله بدست آمده است) و طول سنبله، صفت تعداد روز از زمان کاشت تا 50% گلدهی می تواند به عنوان معیارگزینشی مناسب در نظر گرفته شود. بر اساس نتایج حاصل از تجزیه همبستگی کانونیک در شرایط تنش در گلخانه، برای افزایش طول سنبله، صفات تعداد روز از زمان کاشت تا سنبله دهی، تعداد روز از زمان کاشت تا رسیدگی و تعداد روز از زمان کاشت تا 50% گلدهی، از عوامل مهم و تاثیرگذار بودند. در شرایط آبیاری مطلوب در مزرعه، صفت تعداد روز از زمان کاشت تا رسیدگی، از عوامل تاثیرگذار بر وزن دانه در سنبله بود. نتایج حاصل از تجزیه همبستگی کانونیک تحت شرایط تنش در مزرعه نشان داد که برای افزایش وزن هزار دانه، صفت تعداد روز از زمان کاشت تا رسیدگی می تواند به عنوان معیار گزینشی مناسب در نظر گرفته شود.
    کلیدواژگان: اجزای عملکرد، تجزیه همبستگی متعارف، تعداد روز تا 50% گلدهی، تنش خشکی، گندم
  • احمد زارع*، سید امیر موسوی صفحات 133-144
    به منظور ارزیابی اثر تیمارهای مختلف بر شکست خواب بذر گیاه بادآورد، دو آزمایش جداگانه در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان در سال 1396 با سه تکرار انجام گرفت. آزمایش اول شامل نه تیمارهای فیزیکی، مکانیکی و شیمیایی (شاهد، خراش دهی سطحی، خراش دهی سخت، سرمادهی مرطوب به مدت یک و دو هفته دردمای چهار درجه سلسیوس، خیساندن با آب داغ به مدت دو ساعت بدون خراش دهی، خیساندن با آب مقطر در دمای 25 درجه به مدت دو ساعت با خراش دهی، تیمار اسید سولفوریک غلیظ به مدت شش و 12 دقیقه) در قالب طرح کاملا تصادفی بود. آزمایش دوم به صورت فاکتوریل و شامل تیمارهای هورمونی (جیبرلیک اسید در غلظت های صفر، 200، 400، 600، 800، 1000 پی پی ام و مدت زمان پرایمینگ در دو زمان 12 و 24 ساعت) در قالب طرح کاملا تصادفی بود. بیشترین درصد جوانه زنی (40 درصد) در شرایط قرارگیری بذرها در اسید سولفوریک غلیظ به مدت 12دقیقه بود. نتایج آزمایش دوم نشان داد که کاربرد جیبرلیک اسید برای 12 ساعت در تمامی غلظت ها، منجر به 100 درصد جوانه زنی شد. بیشترین درصد جوانه زنی در مدت 24 ساعت (47 درصد)، در غلظت 200 و 400 پی پی ام مشاهده شد. با افزایش غلظت جیبرلیک اسید، زمان رسیدن به 50 درصد جوانه زنی (T50) در تیمار 12 ساعت به صورت خطی کاهش یافت و از 31 ساعت در 200 پی پی ام، به 19 ساعت در 1000 پی پی ام رسید. در تیمار 24 ساعت پرایمینگ، T50 از تابع گوسین تبعیت نمود و بیشترین زمان لازم برای دست یابی به T50 در 600 پی پی ام (92 ساعت) به دست آمد. نتایج نشان داد که در تیمار 12 ساعت پرایمینگ، بیشترین شاخص ویگور، به غلظت 400 پی پی ام پس از 12 دقیقه تیمار اسید سولفوریک تعلق داشت. غوطه ورکردن بذرها به مدت 12 دقیقه در اسید سولفوریک و پرایمینگ جیبرلیک اسید با 400 پی پی ام به مدت زمان 12 ساعت جهت شکست خواب و افزایش شاخص ویگور بادآورد توصیه می شود.
    کلیدواژگان: اسید سولفوریک، جیبرلیک اسید، درصد جوانه زنی، سرمادهی، شاخص ویگور.
  • آرام گورویی*، امیر آینه بند، افراسیات راهنما صفحات 145-156

    این آزمایش در طی دو فصل تابستان و زمستان سال زراعی 98 -1397 در مزرعه‏ تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز اجرا شد. آزمایش به صورت طرح کرت‏های یک‏بار خردشده و در قالب پایه بلوک‏های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. فاکتور اصلی، نوع سیستم کشاورزی در سه سطح شامل کشاورزی رایج (فشرده)‏‏، کشاورزی ارگانیک و کشاورزی پایدار (تلفیقی از کشاورزی فشرده و ارگانیک) و فاکتور فرعی، نوع گیاه زراعی پیش‏کاشت در توالی با گندم شامل کاشت گیاهان زراعی ماش، ذرت، کنجد و آیش (نکاشت) بود. عملکرد کمی (عملکرد و اجزای عملکرد) و کیفی (پروتئین دانه)‏، بررسی شاخص‏های انتقال مواد فتوسنتزی در گندم و کربن آلی خاک، پس از یک کشت مضاعف اندازه‏گیری شدند. نتایج نشان داد که بیشترین (04/545 گرم در مترمربع) و کمترین (28/409 گرم در مترمربع) عملکرد دانه گندم به‏ترتیب در الگوی کشت فشرده و ارگانیک به‏دست‏آمد. در مقابل و با تغییر نوع سیستم از فشرده به ارگانیک، میزان پروتئین دانه به‏طور معنی‏داری افزایش یافت (از 3/8 به 6/9 درصد). در بین کشت های مضاعف‏ مورد بررسی، کشت مضاعف ماش- گندم، بیشترین (47/535 گرم در مترمربع) عملکرد را دارا بود. از سوی دیگر، بیشترین میزان انتقال مجدد و جاری مواد فتوسنتزی، به‏ترتیب به الگوی کشاورزی ارگانیک و کشت مضاعف ماش- گندم و الگوی کشاورزی فشرده و کشت مضاعف ماش- گندم تعلق داشت. وضعیت کربن آلی خاک نشان داد که بیشترین میزان کربن آلی خاک (18/33 میلی‏گرم در گرم) در الگوی کشاورزی ارگانیک و کشت مضاعف ذرت- گندم به‏دست آمد. بهبود میزان کربن آلی خاک در الگوی کشاورزی پایدار و ارگانیک، به‏علت استفاده از مواد آلی (کمپوست و ورمی‏کمپوست) و مدیریت بقایای گیاهی بود. در مجموع و از دیدگاه اکولوژی گیاهان زراعی، روش کشاورزی پایدار با توالی ماش- گندم، سیستم زراعی مطلوب‏تری خواهد بود.

    کلیدواژگان: انتقال مجدد، کشاورزی ارگانیک، کربن آلی خاک، عملکرد دانه گندم
  • فریده گشسبی، مصطفی حیدری*، سید کاظم صباغ، حسن مکاریان صفحات 157-172

    به منظور بررسی اثر تنش کم آبی و کودهای زیستی و غیرزیستی بر گیاه دارویی آویشن زراعی، آزمایشات مزرعه ای  در فروردین تا تیرماه سال 1396 انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل تنش کم آبی در سه سطح هفتW1= (شاهد)، 12W2= و 17W3= روز دور آبیاری به عنوان عامل اصلی و کودهای زیستی و غیر زیستی در پنج سطح تیمار شاهد (بدون مصرف کود)B1=، قارچ اندومایکوریزا از جنس Glomus B2=، باکتری های آزوسپپریلومB3=، سودوموناسB4= و کود شیمیایی NPK B5= به عنوان عامل فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که برهمکنش تیمار تنش کم آبی و کودهای زیستی و غیر زیستی بر عملکرد سرشاخه های گلدار، میزان کلروفیل a،b  و کل، درصد عناصر نیتروژن و فسفر و میزان آنتوسیانین در سطح احتمال یک درصد معنی دار بود. بیشترین میزان کلروفیل a، b و درصد عنصر نیتروژن برگ گیاه در دور آبیاری شاهد (هفت روز آبیاری، W1) و تیمار کودی آزوسپیریلوم (به ترتیب 85/4 میلی گرم برکیلوگرم وزن تر برگ، 83/1 میلی گرم برکیلوگرم وزن تر برگ و 61/1 درصد)، بیشترین میزان کلروفیل کل و درصد عنصر فسفر برگ گیاه در دور آبیاری شاهد (هفت روز آبیاری، W1) و تیمار کودی سودوموناس (به ترتیب 58/6 میلی گرم برکیلوگرم وزن تر برگ و 94/3 درصد)، بیشترین عملکرد سرشاخه های گلدار در دور آبیاری شاهد (هفت روز آبیاری، W1) و تیمار کودی NPK (2/30 کیلوگرم برهکتار)، بیشترین میزان آنتوسیانین در دور آبیاری شدید (17 روز آبیاری، W3) و تیمار کودی شاهد (B1) (157/0 میلی گرم برکیلوگرم وزن تر برگ) مشاهده شد. اثر تنش کم آبی و کود های زیستی و غیر زیستی به تنهایی بر میزان کاروتنویید و فلاونویید در سطح احتمال یک درصد معنی دار شد، اما تنها تاثیر معنی دار فاکتور کود دهی بر درصد عنصر پتاسیم در سطح احتمال یک درصد مشاهده شد. بیشترین میزان کاروتنویید و فلاونویید در تیمار تنش کم آبی شدید (17 روز آبیاری، W3) (به ترتیب 37/0 میلی گرم برکیلوگرم وزن تر برگ و 67/1 درصد) مشاهده شد. بیشترین میزان کاروتنویید و فلاونویید در تیمار کودی سودوموناس (B3) (به ترتیب 37/0 میلی گرم برکیلوگرم وزن تر برگ و 85/1 درصد) و بیشترین درصد عنصر پتاسیم برگ گیاه در تیمار کودی مایکوریزا (B2) (22/17 درصد) مشاهده شد. به طورکلی می توان بیان کرد که در شرایط تنش کم آبی، استفاده از کودهای زیستی به ویژه آزوسپیریلوم و سودوموناس تاحدی می تواند از بروز اثرات سوء در این گیاه بکاهد.

    کلیدواژگان: آزوسپیریلوم، سودوموناس عملکرد کمی، کلروفیل، مایکوریزا.
  • ترانه ثمرزاده وژده فر، فرزاد پاک نژاد*، امیرحسین شیرانی راد، مصطفی اویسی، سعید وزان صفحات 173-184

    کلزا به دلیل دارا بودن ژنوتیپ‎های بهاره و پاییزه و سازگاری با شرایط آب و هوایی به عنوان نقطه امیدی برای تامین روغن خوراکی کشور به شمار می‎آید. به‎منظور بررسی تاثیر فصل کاشت و تاریخ کشت بر عملکرد کمی و کیفی ژنوتیپ‎های کلزا، دو آزمایش جداگانه در فصل‎های پاییز و زمستان به‎صورت کرت‎های خرد شده و در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در طول دو سال (1394-1393 و 1395-1394) در مزرعه تحقیقاتی موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج انجام شد. در این مطالعه تاریخ‎های کشت پاییز شامل 15 مهر، 25 مهر و10 آبان و تاریخ‎های کشت زمستان شامل 20 بهمن، 30 بهمن و10 اسفند، به عنوان عامل اصلی و ژنوتیپ‎های کلزا شامل RGS003، Dalgan، Zabol10، Hyola401 و Hyola4815 به‎عنوان عامل فرعی درنظر گرفته شدند. عملکرد دانه و روغن ژنوتیپ‎های کلزا در فصل کشت پاییز معادل 4330 و 1840 کیلوگرم در هکتار بودند در حالی که با کشت در فصل زمستان مقدار این صفات با کاهش 3/43 و 6/46 درصدی مواجه شدند. در فصل پاییز بیشترین عملکرد دانه و روغن با میانگین 5033 و 2202 کیلوگرم در هکتار متعلق به تاریخ کشت 15 مهر و در فصل زمستان با میانگین 2996 و 1248 کیلوگرم در هکتار مربوط به تاریخ 20 بهمن بود. به‎طورکلی ژنوتیپ Dalgan به‎دلیل صفات زراعی مناسب مانند تعداد خورجین در بوته، تعداد دانه در خورجین، طول خورجین، وزن هزار دانه و همچنین عملکرد دانه و روغن بالا برای کشت در نواحی معتدل با اقلیم‎های خشک و نیمه خشک مانند کرج پیشنهاد می‎گردد.

    کلیدواژگان: تعداد خورجین در بوته، تعداد دانه در خورجین، روغن، عملکرد دانه، وزن دانه
  • معصومه زینی، وحید سرابی*، علیرضا باقری صفحات 185-200

    به منظور برآورد دوره بحرانی کنترل علف های هرز، آزمایشی در قطعه زمینی در شهرستان نقده در سال 1397 به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار به اجرا درآمد. تیمارهای آزمایش شامل تیمارهای آلوده به علف های هرز (آلودگی به مدت 2/144، 9/345، 574، 2/848، 6/1147، 3/1451 و 1993 درجه-روز رشد بعد از نشاء بوته های بالنگوی شیرازی) و تیمارهای عاری از علف های هرز (عاری بودن به مدت 2/144، 9/345، 574، 2/848، 6/1147، 3/1451 و 1993 درجه-روز رشد بعد از نشاء) بودند. در هر بلوک نیز یک تیمار شاهد آلوده به علف های هرز و یک تیمار شاهد عاری از علف های هرز در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد که با افزایش طول دوره تداخل علف های هرز بر تراکم و وزن خشک آنها افزوده شده و با افزایش طول دوره عاری از علف-های هرز از تراکم و وزن خشک علف های هرز کاسته شد. با تداوم دوره های تداخل علف های هرز تا انتهای فصل رشد از ارتفاع، تعداد میوه های چهار فندقه تشکیل یافته، تعداد میوه های فندقه رسیده، وزن هزاردانه، عملکرد بیولوژیکی، عملکرد دانه و عملکرد نسبی بالنگوی شیرازی کاسته شده و با تداوم دوره های عاری از علف های هرز بر مقادیر این صفات اندازه گیری شده افزوده شد. نتایج حاصل از منحنی های لجستیک و گامپرتز نیز نشان داد که با در نظر گرفتن کاهش 10 درصدی از عملکرد نسبی، زمان شروع دوره بحرانی کنترل علف های هرز در زراعت این محصول 11 روز پس از نشاء بوته های بالنگوی شیرازی بوده و زمان خاتمه این دوره نیز 108 روز پس از نشاء بوته های بالنگوی شیرازی می باشد.

    کلیدواژگان: تداخل، وزن خشک علف های هرز، محصولات دانه روغنی، دوره بحرانی، عملکرد و اجزای آن
  • ام لیلا عباسپور شاهمرس، فرزاد رسولی*، فرهاد بهتاش، احمد آقایی صفحات 201-213

    به‌منظور بررسی اثرات آهن و سیلیسیم روی عملکرد و برخی خصوصیات فیژیولوژیکی نخود فرنگی (Pisum sativum L.) رقم wando، آزمایشی به‌صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار صورت انجام گرفت. تیمارهای آزمایش شامل سه سطح آهن (05/0، 1/0 و3/0 گرم بر لیتر) از منبع کلات آهن و سه سطح سیلیسیم (صفر، 14 و 28 میلی گرم بر لیتر) از منبع متاسیلیکات سیدم بودند. در این آزمایش، صفاتی همچون وزن تر و خشک دانه، تعداد دانه در غلاف، غلظت عناصر ریزمغذی همچون آهن، مس، روی و منگنز در برگ و دانه و همچنین غلظت سیلیسیم در برگ و دانه اندازه گیری شدند نتایج نشان داد که برهمکنش آهن و سیلیسیم در صفاتی همچون وزن تر و خشک دانه، غلظت آهن در برگ و دانه، منگنز در برگ، روی در برگ و دانه و سیلیسیم در برگ در سطح احتمال یک درصد معنی دار بود و در صفات تعداد دانه در غلاف، غلظت مس در برگ و دانه و غلظت منگنز و سلیسیم در دانه اثرات ساده آهن و سیلیسیم معنی دار شد. نتایج مقایسات میانگین نشان داد که مصرف آهن و سیلیسیم به‌طور هم‌زمان، موجب افزایش معنی دار وزن تر و خشک دانه و غلظت سیلیسیم در برگ شد و از طرف دیگر، کاهش معنی دار غلظت منگنز در برگ، و روی در برگ و دانه را در پی داشت. همچنینی افزایش غلظت آهن و سیلیسیم به‌صورت جداگانه، منجر به کاهش معنی دار مقدار مس در برگ و دانه و منگنز در دانه شد؛ البته با افزایش مقدار سیلیسیم در برگ، مقدار سیلیسیم دانه نیز افزایش یافت افزایش غلظت آهن به دلیل خصوصیات آنتاگونیستی و کاربرد سیلیسیم با جلوگیری از جذب فلزات سنگین همچون آهن، منگنز، مس و روی، باعث کاهش آن‌ها در برگ و دانه نخودفرنگی شد. بر اساس این نتایج می توان گفت که سیلیسیم، اثرات منفی ناشی از سمیت آهن در سطوح بالا در نخودفرنگی را کاهش می‌دهد و می توان غلظت 1/0 گرم کلات آهن بر لیتر و 28 میلی‌گرم سیلیسیم بر لیتر را به عنوان بهترین سطح تیماری آهن و سیلیسیم معرفی کرد.

    کلیدواژگان: اسید منو سیلیسیلیک، بقولات، تنش اکسیداتیو، ریزمغذی، هیدروپونیک
  • حسین دشتی*، اسما افتخاری، روح الله صابری، علی اکبر محمدی، مژگان قلی زاده وزوانی، محمدرضا بی همتا صفحات 215-228

    در برنامه‌های اصلاحی انتخاب والدین براساس قدرت ترکیب‌پذیری عمومی و خصوصی جهت دست‌یابی به نتایج مطلوب از اهمیت زیادی برخوردار است. به منظور بررسی خصوصیات ژنتیکی، قابلیت ترکیب‌پذیری عمومی، خصوصی و نحوه عمل ژن‌های مقاوم به بیماری پاخوره در گندم نان شش ژنوتیپ با شماره‌های (729، 1622، 2109، 1528، 1546، 1526) به صورت دای‌آلل یک‌طرفه تلاقی داده شدند. بذور حاصل از تلاقی (F1) و والدین در گلخانه کشت گردیدند. صفات میزان مقاومت به بیماری پاخوره، وزن خشک ساقه، وزن خشک ریشه، تعداد پنجه و عناصر Mn، Zn، K و Fe اندازه‌گیری شدند. نتایج تجزیه بروش گریفینگ نشان داد که ترکیب‌پذیری عمومی و خصوصی برای کلیه صفات به جزتعداد پنجه و K معنی‌دار بود. بهترین ترکیب‌شونده عمومی از لحاظ مقاومت به پاخوره والد 1622 و 729 شناخته شد. بهترین هیبریدها از لحاظ مقاومت به پاخوره هیبریدهای 1546×2109 و 1528×1546 و 1526×1622 بودند که بیشترین ترکیب‌پذیری خصوصی را داشتند. بررسی پارامترهای ژنتیکی هیمن برای صفات نمره بیماری و شدت بیماری ، ضمن تایید نتایج تجزیه گریفینگ نشان داد که عمل غالبیت و فوق غالبیت ژن‌ها درکنترل ژنتیکی این صفات ازبیشترین اهمیت برخوردارند. در نهایت با توجه به وراثت‌پذیری خصوصی و نسبت ژنتیکی پایین در صفت مقاومت به بیماری پاخوره می‌توان گفت به‎نژادی این صفات در نسل‌های اولیه پاسخ مناسبی نمی‌دهد و گزینش پس از رسیدن به خلوص می‌تواند موثر باشد و می‌توان از روش‌های بالک، بالک تک بذر و دابل هاپلوییدی در به‌نژادی گندم استفاده کرد.

    کلیدواژگان: پاخوره، تجزیه گریفینگ، تجزیه هیمن، ترکیب پذیری عمومی، ترکیب پذیری خصوصی
  • رضا رئیسی، فریبا ابوئی مهریزی، کاظم پوستینی * صفحات 229-240

    به‌منظور بررسی اثرات تنش شوری بر خصوصیات فیزیولوژیک ارقام گندم، آزمایشی به‌صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در گلخانه پژوهشی گروه زراعت پردیس کشاورزی دانشگاه تهران در سال 1395 به اجرا در آمد. تیمارهای آزمایش شامل دو تیمار شوری شاهد (2/1 دسی زیمنس بر متر) و کلرید سدیم (16 دسی زیمنس بر متر) و هفت ژنوتیپ گندم شامل ارقام روشن، اینیاء-66، مهدوی، خزر-1، کرج-2، قدس و شعله بود. طبق نتایج آزمایش، تنش شوری، کاهش محتوای نسبی آب، عملکرد، اجزای عملکرد و نسبت پتاسیم به سدیم را در تمام ژنوتیپ ها به همراه داشت، درحالی‌که غلظت سدیم و انتقال مجدد کربوهیدرات های محلول در آب تحت شرایط تنش افزایش یافت. بالاترین میزان محتوای نسبی آب و انتقال مجدد کربوهیدرات ها و همچنین تعداد دانه در شرایط شوری، در ارقام متحمل روشن و اینیاء-66 مشاهده شد. همچنین، رقم متحمل روشن، بالاترین غلظت پتاسیم و نسبت پتاسیم به سدیم تمامی اندام های هوایی را به خود اختصاص داد، درحالی‌که رقم قدس و شعله، به‌عنوان ارقام حساس، بیشترین وزن دانه و همچنین بالاترین تجمع غلظت سدیم را در تمام اندام های هوایی خود داشتند. نتایج آزمایش نشان داد که توان رقم در انتقال مجدد کربوهیدرات های محلول، یکی از صفات تعیین کننده تحمل به تنش شوری است و این صفت می تواند برای ارزیابی تحمل ارقام مختلف گندم به تنش شوری در پژوهش های آتی مورد استفاده قرار گیرد.

    کلیدواژگان: انتقال مجدد کربوهیدرات ها، محتوای نسبی آب (RWC)، عملکرد، وضعیت یونی، نمک
|
  • Masoomeh Koohgard, Houshang Alizadeh *, Pejman Azadi, Alireza Abbasi, Mehran Enayati Shariatpanahi Pages 1-13

    To optimize tomato (Solanum Lycopersicum) plant tissue culture condition, the effect of 13 different hormonal combinations and two explants of cotyledon and hypocotyl on the regeneration rate of three Newton, Infinity and Defines cultivars were investigated. Experiments were conducted in a factorial based on a completely randomized design with three replications. The highest shoot number (11.9 shoots per explant) was obtained for Defines cultivar on MS medium containing the hormones of TDZ=0.68, NAA=0.1milligrams per liter and cotyledon explant. Plant defense responses against environmental factors are one of the inhibitor factors of explants regeneration in plant tissue culture. Calcium ion signaling is one of the primary events and, of course, the most important event in plant defense response against pathogens, Therefore, the effect of verapamil as a calcium channel blocker was investigated on the plant defense response. For this purpose, inoculation was performed using Agrobacterium tumefaciens strain LBA4404 and based on optimized tissue culture condition. The effect of verapamil in four concentrations of 0, 50, 100 and 200 milligrams per liter was investigated in a co-culture medium. Results showed that the use of verapamil in comparison with the control sample reduced the plant defense response. Also, the use of 50 milligrams per liter of verapamil increased the amount of regeneration.

    Keywords: Agrobacterium tumefaciens, Tissue culture, Tomato (Solanum lycopersicum), Verapamil
  • Ali Heidarzadeh, Seyed Ali Mohamad Modares Sanavi *, Ali Mokhtassi-Bidgoli Pages 15-27

    To investigate the effects of fertilizer regimes on quantitative and qualitative traits of Dracocephalum kotschyi Boiss, a field experiment at three replications with the Split Plate arrangement in a completely randomized block design was conducted in the Research Field of Tarbiat Modares University during the 2017-18 growing season.Water deficit stress (irrigation after discharging 20 (optimal irrigation), 40 (mild water deficit stress), 60 (moderate water deficit stress) and 80% (severe water deficit stress) of water used (available water)) in the main plot and fertilizer regime (urea, nitroxin, vermicompost, azocompost and no fertilizer) in the subplot were studied. The results showed that the highest leaf fresh weight (1797 kg ha-1) and total biomass (2957 kg ha-1) were obtained by application of urea in mild water deficit stress condition and the highest dry matter digestibility percentage was observed in azocompost treatment in moderate water deficit stress condition (57.8%). The highest crude protein was produced in severe water deficit stress condition (19.72%) and moderate water deficit stress (18.4%), respectively.. The highest percentage of water soluble carbohydrate and neutral detergent fiber were obtained from no fertilizer in moderate water deficit stress (22.06%) and application of urea in severe water deficit stress conditions, respectively. Mild water deficit stress application to produce high biomass is recommended for Dracocephalum kotschyi Boiss. According to the results, application of urea in mild water deficit stress was selected as the best treatment to produce forage 32% more than control.

    Keywords: Azocompost, crude protein, Forage – drug, Irrigation regime, Urea, vermicompost
  • Saeed Reza Yaghoobi *, Mohsen Dehghani, Ali Mokhtassi-Bidgoli, Kamal Sadat Asilan Pages 29-40

    To evaluate the effect of nitrogen and water withholding in vegetative growth stage of corn on efficacy of nicosulfuron and 2,4-D+ MCPA an experiment was conducted as a factorial arrangement in a randomized complete block design with three replications at Tarbiat Modares University in 2017. The first factor contained four treatments including application of nicosulfuron, 2,4-D+ MCPA, weed free and weed infested as control. The second factor consisted of normal irrigation and water withholding from 4 to 8 leaf stage. Third factor contained either urea application or no fertilizer application. Normal irrigation and nitrogen fertilizer application significantly increased nicosulfuron and 2,4-D+ MCPA efficacy in weed control and total weed dry weight decreased to 341 and 361 g.m-2 respectively compared 1370 g.m-2 as weed infested. Nicosulfuron and 2,4-D+ MCPA reduced weed total dry weight significantly under irrigation withholding. Grain yield increased with application of nitrogen and nicosulfuron. Grain yield was higher with application of 2,4-D+ MCPA than nicosulfuron without nitrogen application under irrigation withholding. Application of nicosulfuron with nitrogen application provided satisfactory weed control and increased grain yield.

    Keywords: Crop nutrition, Drought stress, herbicide, weed management, Yield component
  • Farzane Fazeli, Gholamali Akbari *, Gholam Abbas Akbari, Ali Naderi Arefi, Fatemeh Benakashani Pages 41-49

    In order to investigate the possibility of quinoa producing in Garmsar, Iran, a factorial experiment conducted in randomized complete block design with three replications in 2018-2019 growing season at Garmsar Agricultural Research Station. The factors were planting date at three levels (March 6th, April 1st and April 6th) and the three genotypes of quinoa (Q26, Q29 and Titicaca). Results showed that the effect of planting date was significant for all studied traits except the harvest index. Also, all studied traits were significantly different in all genotypes. Titicaca planted on March 6th had the highest yield (2276 kg.ha-1).The grain yield and yield components decreased with the delaying the planting date. Compared to early plantings, Latest date, April 6th, led to reduction of all traits, especially grain yield (about 50%). The results of simple phenotypic correlation between the studied traits showed that grain yield per hectare had the highest correlation with plant yield (0.877) and then with leaf area index (0.832), panicle weight (0.815) and number of branches per plant (0.745) that was significant at the 1% probability level.

    Keywords: harvest index, planting date, Quinoa, Seed yield, Spring Planting
  • Robab Mahmoudi, Ali Ahmadi *, Ali Reza Abbasi, Valiollah Mohammadi Pages 51-66

    Water Water deficit especially after heading is one of the most effective factors of wheat yield loss in Iran and across the world and identifying the physiological traits related to plant resilience is of great importance in screening for tolerant varieties. The objective of this study was to evaluate the variation in stem reserves accumulation capacity and its relationship with remobilization in some wheat cultivars. 22 wheat cultivars were cultivated in a split plot design with three replications, full irrigation and 40% of field capacity being main plots. The amount of accumulation and remobilization was estimated by measuring internodes weight and stem soluble carbohydrates content (WSC). Significant genotypic variation among cultivars was observed under both normal and drought conditions. Maximum accumulation was found in lower internodes followed by peduncle and penultimate using dry weight measurement method. In WSC measurement method, however, maximum accumulation was observed in penultimate followed by lower internodes and peduncle. Cultivars ranking based on accumulation was also different in two methods. Drought stress caused decline in internodes weight, WSC and yield and remobilization efficiency. The specific stem weight had the highest correlation with remobilization. Significant correlation was found between grain yield and remobilization, specific stem weight and WSC.

    Keywords: Photo assimilate storage, Carbohydrate remobilization, stem reserves, water stress
  • Mahboubeh Yousefian, Afshin Soltani, Salman Dastan *, Hossein Ajamnoroozi Pages 67-82
    Identifying the constraining factors of production and yield gap is very important. Therefore; this research was performed to identify the production constraining factors of local rice cultivars. All management practices from nursery preparation to harvesting stages for 100 paddy fields of local rice cultivars were recorded through field studies, in Sari, from 2015-2016. In the CPA, the actual and calculated potential yield were 4495 and 5703 kg/ha, respectively and the gap was 1221 kg/ha. The yield gap caused by number of top-dressing variables was 324 kg/ha, equal to 27% of the total yield gap. The yield gap related to previous year of legumes cultivation was 218 kg ha-1, equal to 18% of the total yield variation. Among the 10 variables entered in the CPA model, the effects of top-dress fertilizer application and its application frequency and foliar application were remarkable, which could compensate a significant part of the yield gap (444 kg/ha, 37% of total) in the farmers’ fields by managing these variables. According to boundary line analysis (BLA) finding, actual yield mean on the basis of optimal limit related to 12 variables under study was 5369 kg/ha, with 881 kg/ha yield gap . Mean relative yield and relative yield gap for 12 variables (transplanting date, seedling age, number of seedlings per hill, planting density, nitrogen and phosphorous per hectare, nitrogen before transplanting, harvesting date, lodging problem, pest problem, diseases problem and weeds problem) were 83.64 and 16.35 kg/ha, respectively. Based on the finding, it can be stated that the model precision is appropriate and can be applied for both estimation of the quantity of yield gap and determining the portion of each restricting yield variables.
    Keywords: Actual yield, crop management, potential yield, Relative gap, Relative yield
  • Abolfazl Baghbani-Arani, Zohrab Adavi * Pages 83-95

    To investigate the effect of vermicompost, N fertilizer and their integration on growth, biological and essential yields oil and its components in two populations (Varamin and Isfahan), an experiment was conducted in a randomized complete block design with three replications in the field of Isfahan Medicinal Plants Research Center in 2016. Fertilizer treatments including 100% urea, vermicompost 33.3 and urea 66.6%, vermicompost 66.6 and urea 33.3%, 100% vermicompost and control treatment (without fertilizer) as the first factor and Varamin and Isfahan populations as the second factor were selected. The results showed that the interaction effects of nitrogen fertilizer and populations on all studied traits were significant. In both populations, nitrogen fertilizer improved height, biological and essential oil yields, content of essential oil compounds (d-Carvone and its yield, α-phellandrene and linalool; except p-Cymene and Limonene in Isfahan population). Since in medicinal plants, the quantity (biological yield) and quality (essential oil and d-Carvone; the most important ingredient and the highest amount of essential oil in this experiment), 66.6% vermicompost + 33.3% urea in Varamin population, was the best treatment in the experiment. In addition an in the direction of human health and sustainable agriculture, it is possible to reduce 33% of chemical fertilizers application and pollution; however, in terms of other essential oil contents (α-phellandrene, Linalool and p-Cymene), 100% vermicompost fertilizer treatment was superior in Isfahan population.

    Keywords: α-phellandrene, d-Carvone, essential oil components, Essential oil yield, Organic fertilizer
  • Mohammad Zabet *, Fahimeh Barazandeh, Alireza Samadzadeh Pages 97-108

    Recognition and understanding the genetic control of traits, combining ability and genetic structure are directly related to the success of breeding programs. For this purpose, a 7 × 7 one-way diallel design was conducted in a randomized complete block design with three replications. The measured traits were included plant height, height to the first capsule, number of days to 50% and 90% of flowering, number of capsules per plant, number of seeds per capsule, number of days to physiological ripening, number of branches, leaves number and length, 1000-seeds weight, capsule weight, length and width, chlorophyll a, b and total chlorophyll, biological andeconomic yields, harvest index, oil and protein percentage. Analysis of variance showed that there was a significant difference between genotypes and diallel analysis showed that the additive variance of all traits and dominant variance of all traits except height to the first fruit-bearing capsule were significant. The oltan cultivar was the best and Ardestan genotype was the worst genotype in terms of general combining ability. Sabzevar×TS-3 and Sirjan×Fars were the best hybrids in most traits. The general heritability was between 0.90 to 0.96 for biologic yield and number of branches, respectively and narrow heritability was between 0.36 to 0.91 for the number of branches and harvest index, respectively. The analysis of variance by Hayman method confirmed the results of Griffing analysis.

    Keywords: Griffing analysis, Hayman analysis, heritability
  • Mojtaba Hosseinian, Ali Ahmadi *, Babak Motesharezadeh, Jafar Nabati Pages 109-120

    To investigate the response of corn to combined application of chemical fertilizers with rhizobacteria plant growth promoting, an experiment was conducted in 2017 at Research farm of Agricultural and Natural Resources Campus of Tehran University, Karaj, Iran, in a randomized complete block design with four replications. Four nutritional treatments including T1 (Control treatment without applying fertilizer), T2 (Just PGPRs), T3 (Use chemical fertilizers based on soil test) and T4 (T3 + PGPRs) were considered. According to the results, the highest total dry weight (3.9 kg/m2), crop growth rate (79.8 g.m-2.day-1), net assimilation rate (15.3 g.m-2.day-1) and grain yield (18.2 ton.ha-1) were observed in T4 treatment and T2 treatment produced the highest  leaf area index (5.3), leaf area duration (205.2) and specific leaf weight (78.5 g.m-2) . Also, the lowest value of all traits was observed in in T1 (control) treatment. The results showed that the presence of rhizobacteria plant growth promotioninduction in the corn nutrition program increased the growth and growth indices of the plant. Combined application of chemical fertilizers with rhizobacteria plant growth promoting resulted in the highest growth and final grain yield of corn.

    Keywords: Corn, Fertilizer, Growth analysis, growth indices, Grain yield
  • Behnam Tahmasebpour, Soodabeh Jahanbakhsh Godehkahriz *, Alireza Tarinejad, Hamid Mohammadi, Ali Ebadi Pages 121-132
    In order to identify the correlations and relationships between different traits in the bread wheat, 30 genotypes were investigated as sub-factors under the split plot experiment in the completely randomized design in greenhouse and the randomized complete block design in the field with three replications under the normal irrigation and post-anthesis water stress conditions. The results of the canonical correlation analysis showed that at both normal and moisture stress levels, there was a significant correlation between the pair of canonical variables obtained from the phenological traits and the yield components. Under the normal conditions in the greenhouse, to increase the spike density and length, the number of days to 50% flowering can be considered as a suitable selection criterion. According to the results of canonical correlation analysis, under the stressed conditions in greenhouse, to increase the spike length, the number of days to the heading, maturity and 50% of flowering were among the important and effective factors. Under the optimum irrigation conditions in the field, the number of days to maturity was considered as one of the factors influencing the seed weight per spike. The results of canonical correlation analysis under the field stress conditions showed that to increase the 1000-seed weight, the number of days to maturity can be considered an appropriate selection criterion.
    Keywords: canonical correlation analysis, Drought stress, Yield components, Number of days to 50% flowering, Wheat
  • Ahmad Zare *, Seyed Amir Moosavi Pages 133-144
    To evaluate the effects of different treatments on seed dormancy breaking of Notobasis, two separate experiments were conducted at Agricultural Sciences and Natural Resources University of Khuzestan, in 2017 with three replications. The first experiment included nine physical, mechanical and chemical treatments (control, surface scarification, intense scarification, one and two weeks of chilling at 4°C, soaking into hot water for two hours without scarification , soaking in 25°C distilled water for two hours with scarification  and acid treatment for six and 12 minutes) based on completely randomized designs (CRD). The Second experiment was hormone priming arranged as a factorial experiment based on completely randomized design with gibberellin concentrations (0, 200, 400, 600, 800 and 1000 ppm) and priming duration (12 and 24 hour) as the treatments. The highest seed germination (40%) obtained from 12 minutes of acid treatment. Results showed that seed germination reached to 100% after priming seeds with GA3 concentrations for 12 hours. However, increase the priming durations to 24 hours, significantly declined seed germination to 47% in 200 and 400 ppm of GA3 concentrations. The Increase of GA3 concentrations in 12 hours led to a linear reduction of T50 from 31 hours in 200 ppm to 19 hours in 1000 ppm). In 24 hours of priming treatment, T50 followed a Gaussian function and the highest T50 (92 hours) was obtained from 600 ppm. It is recommended to immerse the seeds for 12 minutes in sulfuric acid and prime with 400 ppm GA3 acid for 12 hours to break dormancy and increase the vigor index.
    Keywords: chilling, Germination percentage, gibberrelin, Sulfuric acid, vigor index
  • Aram Gorooei *, Amir Aynehband, Afrasyab Rahnama Pages 145-156

    This study was conducted during summer and winter of 2018- 2019 in the agricultural research field of Shahid Chamran University. Experimental design was split- plot based on RCBD with three replications. The main plot was the type of agricultural system in three levels including conventional (Conv), organic (Org) and sustainable (Sust) (integrated between Conv and Org) and sup- plot was the type of pre- cultivated crop in sequence with wheat including cultivation of mung bean (M- W), corn (C- W), sesame (S- W) and fallow (F- W). Yield quantity (yield and its component) and quality (grain protein), an estimate of photosynthesis matter transfer index of wheat and soil organic carbon (SOC) after one double-cropping were measured. The result showed that the highest (545.04 g/m2) and the lowest (409.28 g/m2) seed yields were obtained in Conv and Org respectively. In contract, with the changing type of system from Conv to Org, grain protein was increased significantly (from 8.3 to 9.6 %). In addition, the highest (535.47 g/m2) yield of wheat was obtained from M- W double cropping. On the other hands the highest remobilization and current photosynthesis matter were obtained in the organic agricultural system with M- W and conventional with M- W double cropping. The situation of SOC showed that the highest (33.18 mg/g) SOC was obtained in the organic agricultural system with C- W double cropping. The reason for improving SOC in the organic and sustainable agricultural system was application of organic matter (compost and vermicompost) and crop residue management. Totally, from the crop ecology point of view, sustainable agricultural method with a sequence of M- W was the most desirable system.

    Keywords: Organic agriculture, remobilization, Sesame, Soil Organic Carbon, wheat grain yield
  • Farideh Goshasbi, Mostafa Heidari *, Seyd Kazem Sbbagh, Hassan Makarian Pages 157-172

    To investigate the effects of water deficit stress and bio and non-bio fertilizers on Thymus Vulgaris, a split plot experiment was conducted based on randomized complete block design with three replications in 2017 in Asgarya agricultural field in Yazd. The treatments included water tension: W1=7 (Control), W2=12 and W3=17 days irrigation intervals as the main factor and bio and non - bio fertilizers at five levels including B1= control (without fertilizer), B2= endo mycorrhiza (Glomus), B3= Azospirillum bacteria, B4= Pseudomonas bacteria and B5= chemical fertilizer (NPK) a sub – factors. Results showed that the highest flowering branches yield, a, b, and total chlorophylls and nitrogen and phosphorus elements were observed in 17 days of irrigation (W3). 12 days of irrigation treatment (W2) showed the highest potassium element rate. The highest a, b and chlorophylls and nitrogen were observed in Azospirillum treatment (B3). The highest total chlorophyll, phosphorus element, carotenoids and flavonoids were observed in Pseudomonas treatment (B4); the highest potassium element rate were obtained in mycorrhiza treatment (B2); the highest flowering branches yield were observed in NPK treatment (B5) and control (B1) treatment resulted in the highest anthocyanin.

    Keywords: Azospirillum, Chlorophyll, Mycorrhiza, Pseudomonas, quantitative yield
  • Taraneh Samarzadeh Vazhdehfar, Farzad Paknejad *, Amir Hossein Shirani Rad, Mostafa Oveisi, Saeed Vazan Pages 173-184

    Rapeseed duo to having genotypes spring and autumn and adaptation to weather conditions as the point hope for provide edible oil of country is the required. Two separate experiments were set up as split-plot in a RCBD design with three replications in two fall and winter seasons during two years (2014-2015 and 2015-2016) at the research field of Seed and Plant Improvement Institute to investigate the effect of sowing season and date on the quantitative and qualitative yields of rapeseed genotypes in Karaj, Iran. In this study, the main plots were sowing dates of 7, 17, and 27 October in fall sowing and sowing dates of 9 and 19 February, and 1 March in winter sowing and sub-plots consisted of genotypes of RGS003, Dalgan, Zabol10, Hyola401, and Hyola4815. Grain and oil yields of rapeseed genotypes were 4330 and 1840 kg ha-1 in fall sowing, respectively, while these traits were decreased by 43.3 and 46.6% when rapeseed genotypes were planted in winter season, respectively. The highest grain and oil yields (5033 and 2202 kg ha-1) belonged to 7 October in fall sowing, while 9 February had the highest grain and oil yields (2996 and 1248 kg ha-1) in winter sowing. In general, the Dalgan genotype is recommended for cultivation due to suitable agronomic traits such as number of silique per plant, number of grain per silique, silique length, 1000-grain weight, as well as high grain and oil yields in cold temperate regions with arid and semi-arid climates such as Karaj, Iran.

    Keywords: Oil, grain per Silique, Grain yield, grain weight, number of silique per plant
  • Masumeh Zeini, Vahid Sarabi *, Alireza Bagheri Pages 185-200

    In order to investigate the effect of weed interference and weer-free periods on Balangu (Lallemantia royleana Benth. in Wall) and to evaluate the critical period for weed control (CPWC) in this oilseed crop, an experiment was conducted as a randomized complete block design with three replications in Naghadeh region in 2018. Experimental treatments consisted of two groups; weed infestation treatments (144.2, 345.9, 574, 848.2, 1147.6 and 1451.3 growing degree day (GDD) after transplanting and plots then remained weed-free the rest of the growing season) and weed-free treatments (144.2, 345.9, 574, 848.2, 1147.6 and 1451.3 GDD after transplanting and remained until harvest time). In addition, weed establishment at 1993 GDD represented the weedy (all season) treatment and weed removal at 1993 GDD represented the weed-free treatment. Results indicated that density and dry biomass of weeds increased as weed removal was delayed. In contrast, density and dry biomass of weeds decreased as weeds establishment was delayed. Height, tetrachenes fruits, ripened achenes, 1000-seed weight, biological yield, seed yield and relative yield of Balangu decreased and increased as the duration of weed-infested and weed-free period increased, respectively. Logistic and Gompertz curves fitted also showed that the beginning and end of the CPWC based on a 10% yield loss of relative yield, was estimated to be from 11 to 108 days after transplanting (97 days weed-free period) in order to prevent a noticeable yield loss.

    Keywords: Critical period, interference, Oilseed crops, Weed biomass, Yield, its components
  • Omme Leila Abbaspuor Shahmaras, Farzad Rasouli *, Farhad Behtash, Ahmad Aghaee Pages 201-213

    To assesse the iron and silicon effects on the yield and physiological characteristics of green pea, Wando cultivar by ASGrow Corporation was used in three levels of iron chelate (0.05, 0.1 and 0.3 gr per l-1) and silicon (0, 14 and 28 mg per l-1), as a factorial experimental in completely randomized design with three replications. In this experiment, characterisics such as fresh and dry weight of grain, the number of grain per pod, concentration of Fe, Cu, Mn, Zn and Si in leaf and grain were measured. Results showed that the interaction of Fe and Si was significant at p<0.01 on grain fresh and dry wigeht, concentratin of leaf and grain Fe, leaf Mn, leaf and grain Zn and leaf Si and the application of Fe and Si was significant separately, on other traits such as number of grain per pod, concentration of leaf and grain Cu, Mn and Si in grain. The Mean squares showed that the application of Fe and Si significantly increased fresh and dry grain weight and Si laef concetration and decreased the concentratin of leaf and grain Fe and Mn as well as grain Mn. The enhancement of Fe and Si application separately decreased the concentration of Mn, Cu and zinc leaf and grains, but the Si concentration of leaf and grain were increased by Si application. The concentration of Fe, Mn, Cu and Zn were decreased in leaf and grain because of antagonistic effects. It can be concluded that Si reduces the harmfull effects of high levels of iron toxicity and the application of 0.1 g/l and 25 mg/l can be recommended as the best treatments.

    Keywords: hydroponic, Legumes, micronutrients, oxidative stress, siliciclastic acid
  • hossein dashti *, Asma Eftekhari, roohollah saberi, ali akbar mohammadi, mozhgan Gholizadeh vazvani, MohammadReza Bihamta Pages 215-228

    To achieving favorable outcomes in breeding programs, parental selection based on General combining ability (GCA) and Specific combining ability (SCA) is important. In order to investigate the genetically characteristics and general combining ability and specific combining ability and disease-resistant genes action against take-all in bread wheat, 6 wheat genotypes (729, 1622, 2109, 1528, 1546, 1526) were crossed in One-way diallelcross. Seeds of crosses (F1s) and parents were planted in the research greenhouse of Vali-e-Asr University of Rafsanjan. the take-all disease tolerance, stem dry weight, root dry weight, tiller number and Mn, Zn, k and Fe concentrations Were measured. Griffing analysis showed that general combining and specific combining ability were significant for all traits except for tiller number and iron element. The best general combiner in viewpoint of take-all resistance were 1622 and 729. The best hybrids in viewpoint of disease resistant were 2109×1546, 546×1528 and 1622×1526 that has the highest specific combining ability. Evaluation of genetic parameters by Hayman method for disease index and disease score confirmed the results of griffing analysis and showed that the dominance and over dominance of gene’s actions have the greatest importance in genetic control of the resistance to take-all disease (T-41 isolation). Finally, due to low specific heritability and low genetic ratio in resistance to take-all disease, it can be said that this trait do not respond well in early generations so selection after purity can be effective and can be done by bulk, single-seed descent and double haploid methods in wheat breeding.

    Keywords: Take all, Griffing Analysis, Hayman Analysis, GCA, SCA
  • Reza Reisi, Fariba Abooei Mehrizi, Kazem Poustini * Pages 229-240

    To study the effect of salinity stress on some physiological traits in wheat cultivars (Triticum aestivum L.), a factorial experiment based on randomized complete block design with three replicates was performed at 2017 in the research greenhouse of Agronomy Department, University of Tehran. Salinity treatments at two levels; control (1.2 dS/m) and sodium chloride treatment (16 dS/m) and seven wheat cultivars, Rowshan, Inia-66, Mahdavi, Khazar-1, Karaj-2, Ghods and Shole were the experimental treatments. According to the results, relative water content, yield and its components and potassium/sodium ratio decreased in all genotypes while Na+ content and remobilization of carbohydrates were increased. Salt resistant varieties, Roshan and Inia-66, had the highest level of relative water content, remobilization of soluble carbohydrates and number of grains per spike. In addition, Roshan cultivar showed the highest potassium concentration and K+/Na+ in the shoots, while Ghods and Sholeh as sensitive cultivars had the highest sodium concentration in the shoots. Findings showed that the ability of a cultivar to remobilize soluble carbohydrates is one of the traits that determine salt stress tolerance, hence, this trait is suitable for evaluating salt tolerance of wheat cultivars in the future investigations.

    Keywords: Carbohydrates remobilization, ion status, relative water content (RWC), salt, yield