فهرست مطالب

مجله مطالعات اجتماعی ایران
سال پانزدهم شماره 1 (پیاپی 53، بهار 1400)

  • تاریخ انتشار: 1400/08/29
  • تعداد عناوین: 6
|
  • محمدسعید ذکایی*، محدثه امیری مقدم صفحات 3-35

    تشریح سیر تحولات روش شناسی راهی برای درون کاوی و فهم اثرات متون تاریخی و اجتماعی و سیاسی بر توسعه دانش اجتماعی و سیاست های مربوط به آن است. روش شناسی از زمینه و متن اجتماعی و تاریخی و فرهنگی هر جامعه تاثیر می پذیرد و هم زمان بر آن تاثیرگذار است. مقاله حاضر با اتکا به تحلیل مطالعات و پژوهش های میدانی مربوط به شکل گیری علوم اجتماعی مدرن در ایران، به دنبال ردیابی تحولات گونه کیفی پژوهش اجتماعی به مثابه ژانری در هم تنیده با سنت های ادبی در تاریخ معاصر ایران است. استدلال اصلی بر این است که تحولات روش شناسی متاثر از فرآیند تفکیک اجتماعی و مواجهه با دستاوردهای علوم انسانی غربی و سیاست های علم در دانشگاه و بیرون از آن رقم خورده است. از سوی دیگر پیچیدگی و چند لایه بودن منطق و ماهیت تحولات روش شناختی در علوم انسانی، توجه به ریشه های تاریخی متنوع آن را ضروری می سازد. مقاله با ارزیابی اجمالی از دستاوردها و موقعیت پژوهش کیفی در ایران، اهمیت همسویی آن با نیازها و واقعیات متن اجتماعی جامعه ایرانی را مورد تاکید قرار می دهد.

    کلیدواژگان: پژوهش کیفی، تاریخ روش شناسی، تقابل کمی و کیفی، سیاست علم، بازاندیشی روش شناختی
  • زهرا شهرزاد، سوسن باستانی، ابوعلی ودادهیر صفحات 36-65

    اعتماد بیماران به پزشکان و نظام درمان یکی از موضوعات اساسی در پژوهش های جامعه شناسی پزشکی در دو دهه اخیر است. با گسترش پرشتاب تقاضا برای دریافت خدمات طب مکمل و جایگزین در سطح جهانی، مطالعات پژوهشی فراوانی پیرامون این مسئله صورت گرفته که زمینه ها و علل اعتماد به این طب ها را مورد بررسی قرار داده است. در ایران نیز روند مشابهی در اقبال به اقسام طب های مکمل و جایگزین تجربه می شود که در خور پژوهش های جامعه شناسانه است. پژوهش حاضر با بهره گیری از روش روایت پژوهی و انجام بیست و نه مصاحبه روایی با بیمارانی که تجربه درمان با طب های جایگزین را داشته اند، به این سوال پاسخ می دهد که در روایت تجربه بیماری، اعتماد به نظام درمانی جایگزین چگونه شکل می گیرد و چه سنخ هایی از آن قابل شناسایی است. بدین منظور با بهره گیری از آرای گیدنز، چالش اعتماد به طب مدرن به مثابه نظام کارشناسی و بازسازی اعتماد به نظام درمانی جایگزین مورد بررسی قرار گرفته، و در نهایت، با تحلیل تماتیک یافته های پژوهش، پنج سنخ «اعتماد تدریجی»، «اعتماد نهادی»، «اعتماد مبتنی بر درمانگر»، «اعتماد معرفت شناختی»، و «اعتماد مبتنی بر تجربه زیسته دیگران» از یکدیگر متمایز شده است. همچنین برساخت طب جایگزین به مثابه «طب بی آسیب» و «طب آسان» به عنوان زمینه های موید اعتماد به طب مکمل و جایگزین مورد توجه قرار گرفته است.

    کلیدواژگان: اعتماد، طب مکمل و جایگزین، گیدنز، مخاطره، سلامت
  • عبدالرسول عباسی نصرآباد سفلی، کرامت الله راسخ*، مجیدرضا کریمی صفحات 66-87

    تغییرات ساختار اجتماعی و سیاسی ایلات کهگیلویه و بویراحمد تحت تاثیر دگرگونی های اجتماعی و سیاسی کشور قرار دارد، ضمن آنکه این تغییرات متقابلا بر تحولات اجتماعی و سیاسی در ایران تاثیرگذار بوده است. در این مقاله هدف اصلی بررسی ساختار اجتماعی سیاسی قوم لر استان کهگیلویه و بویراحمد در عصر سلسله پهلوی است. در این پژوهش به طور هم زمان از دو روش تاریخی و جامعه شناسی تاریخی استفاده شده است. سیاست اسکان عشایر (تخته قاپو)، تصویب قانون نظام وظیفه عمومی، خلع سلاح ایلات، اعمال سیاست پوشش متحدالشکل، و اصلاحات ارضی، پنج محور اصلی سیاست عشیره ای دودمان پهلوی بود که سبب شد موقعیت سیاسی و اجتماعی هرم ایلی دستخوش تغییرات بنیادی شود. کدخدایان قبل از این تدابیر و در عصر خان خانی تابعیت محض از خوانین داشتند و ابواب جمعی آنان محسوب می شدند، در حالی که برنامه های دولت سبب شد کدخدایان در دریافت امتیاز از حکومت هم ردیف آنها قرار گیرند، قبایل رییس واحدی نداشته باشند، خوانین هر کدام تدابیر خاص خود را اتخاذ کنند، و عملا ساختار و هرم ایلی سنتی به هم ریخته شود. بدون تردید این اتفاق مهم ناشی از برنامه ها و سیاست دولت بود که با گذشت زمان و به آهستگی ساختار نظام ایلی را تغییر داد و زمینه های لازم برای نظارت و مهار آن را فراهم کرد. پژوهش پیش رو نشان می دهد که ساختار اجتماعی سیاسی ایلات کهگیلویه و بویراحمد در فرآیند این تحولات از الگوی خاصی پیروی کرد، به طوری که توانست تا پایان دهه اول قرن چهاردهم هجری شمسی در برابر فشار دولت مرکزی مقاومت کند .

    کلیدواژگان: ساختار سیاسی، ساختار اجتماعی، کهگیلویه و بویراحمد، حکومت پهلوی، اسکان عشایر
  • زهرا شمس الدینی، سوده مقصودی* صفحات 88-111

    هدف پژوهش حاضر بررسی تقدیرگرایی و عوامل اجتماعی موثر بر آن در بین شهروندان شهر کرمان بود. 385 نفر از زنان و مردان 18 تا 65 سال شهر کرمان با روش خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه آماری تحقیق انتخاب شدند. نتایج نشان داد که بین متغیرهای دین داری، احساس بی قدرتی، احساس بیگانگی اجتماعی، احساس نابرابری اجتماعی، و تقدیرگرایی رابطه مثبت و بین نیاز به موفقیت و تقدیرگرایی رابطه منفی وجود دارد. یافته ها نشان داد که متغیرهای احساس بی قدرتی، دین داری، نیاز به موفقیت، و احساس بیگانگی اجتماعی در تبیین متغیر وابسته موثرند و توانسته اند تا 22/0 از تغییرات واریانس متغیر تقدیرگرایی را پیش بینی کنند. بنابراین باید با ایجاد فرصت های مناسب و برابر زمینه حضور و مشارکت تمام شهروندان را در جامعه فراهم کرد تا احساساتی مانند احساس بیگانگی و بی قدرتی و نابرابری اجتماعی را که باعث گرایش افراد به تقدیرگرایی می شود کاهش داد.

    کلیدواژگان: تقدیرگرایی، دین داری، احساس بی قدرتی، احساس بیگانگی اجتماعی، احساس نابرابری اجتماعی، نیاز به موفقیت، ساخت قدرت خانواده
  • مسعود خنجرخانی صفحات 112-124

    هدف این پژوهش پرداختن به چالش وحدت اجتماعی در ایامی است که فاصله گذاری اجتماعی و به تبع آن جایگزینی آموزش غیر حضوری و آنلاین ضرورت یافته است. روش تحقیق، تحلیلی - استنتاجی از نوع پژوهش های کیفی است. یکی از کارکردهای نظام های آموزشی ایجاد وحدت اجتماعی است. ولو در برخی مواقع و در برخی سیستم ها، یگانگی و همفکری، جای خود را به هم شکلی و همسویی دهد. جدای از نقد و بررسی نیت دولت ها، شکل دهی و ایجاد یکپارچکی، امری حیاتی برای حاکمیت است که امکان آن، با حذف حضور، با چالش مواجه شده است. از بین رفتن جایگاه آموزش رسمی با جلوه هایی همچون صف ایستادن، گوش کردن به معلم و مدیر و ناظم، توصیه های سر صف، مراسم ارزشی و اردوها، و تاثیر پذیری از مبلمان و جو حاکم بر مدرسه و دانشگاه مصادیقی از موارد هستند. حذف این موارد ولو به مدت دو سال، نتایجی متفاوت با آنچه که در اسناد بالادستی مراد است به دست خواهد آمد. کنار رفتن مدرسه در ایام کرونا مصداقی از چالش فوق است. در این مقاله به صورت تحلیلی به این موضوع پرداخته شده است.

    کلیدواژگان: وحدت اجتماعی، آموزش همگرایی، فاصله گذاری اجتماعی
  • اصغر مولائی صفحات 125-151

    حقوق بشر از الزامات حیات بشری در هر جامعه ای است که در منشور حقوق بشر سازمان ملل متحد و منشور حقوق بشر اسلامی و نیز حقوق شهروندی اغلب کشورها و نهادها بر مواد آن تاکید شده است. افراد بی خانمان از جمله گروه های آسیب دیده اجتماعی اند. ساماندهی این افراد اعم از متکدیان، معتادان، بی خانمان ها، و کارتن خواب ها در شهر تهران با احداث گرمخانه هایی انجام می شود که علاوه بر کم توجهی به برخی مواد حقوقی، مسایل دیگری نیز بویژه برای سایر شهروندان و محله های مجاور گرمخانه ها ایجاد شده است. هدف این پژوهش تبیین ابعاد، شاخص ها، مسایل، و راهبردهای تحقق حقوق شهروندی افراد بی خانمان است که در ارتباط با گرمخانه های شهر تهران بویژه گرمخانه خاوران انجام می شود. پژوهش حاضر با رویکرد کمی و کیفی، با روش تحقیق پیمایشی و تحلیلی و پژوهش میان رشته ای و با استفاده از شیوه های مطالعه اسنادی و کتابخانه ای و پژوهش های موردی و توزیع پرسشنامه انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که مهم ترین شاخص های حقوق بی خانمان ها عبارتند از: حق حیثیت و حقوق یکسان، زندگی و آزادی و امنیت، تساوی حقوق با دیگران، تشکیل خانواده، تامین اجتماعی، حق برگزیدن آزادانه کار، استراحت و استفاده از ایام فراغت، سطح زندگانی، سلامت و رفاه او و خانواده اش، تعلیم و تربیت، شرکت در اجتماع، رشد آزاد و کامل شخصیت. ساماندهی افراد آسیب دیده اجتماعی یکی از وظایف نهادهای اجتماعی و مدیریت شهری می باشد. احداث گرمخانه ها با ساماندهی افراد بی خانمان و تامین بخشی از حقوق بشر و حقوق شهروندی آنها (از قبیل ایجاد سرپناه، تامین آب و غذا، ایمنی، امنیت و بهداشت) از مرگ و میر آنها در هوای سرد و در اثر بی خانمانی، جلوگیری می کند. اما برخی گرمخانه ها از جمله گرمخانه خاوران مشکلات و آسیب های جانبی برای سایر شهروندان بویژه ساکنان محله های پیرامون گرمخانه ایجاد می کند. زباله گردی، خرده سرقت، مصرف مواد مخدر، و حضور نامرتب در فضاهای همگانی از جمله فعالیت های بی خانمان ها و معتادان مددجوی گرمخانه ای است که موجب سلب اسایش و آرامش سایر شهروندان می شود.

    کلیدواژگان: حقوق شهروندی، حقوق بشر، گرمخانه، بی خانمانی، گرمخانه خاوران
|
  • MohammdSaeed Zokaei *, Mohadese Amiri Moqaddam Pages 3-35

    Qualitative research is increasingly gaining more legitimacy and acceptance in contemporary Iranian social sciences. Clarifying the trajectories of methodology is a way to understand the impacts of historical, social and political contexts on the development of social knowledge. The current paper aims to trace the developments of qualitative social inquiry as a genre tied with literal traditions in contemporary history. The proposed argument is that the methodological shifts in Iran have been affected by the process of social differentiation, encounter with western social science achievements and science policies both inside and outside of university. On the other hand, the complexity and multi layered nature of qualitative research require a serious attention to its historical roots. The paper ends with a brief evaluation of opportunities and constraints of qualitative research in Iran and a picture of its future prospects.

  • Zahra Shahrzad, Susan Bastani, AbuAli Vedad Hir Pages 36-65

    Patients' trust in physicians and the treatment system has been a major issue in medical sociological research for the past two decades. With the rapid expansion of the demand for complementary and alternative medicine (CAM) services worldwide, many research have been conducted on this issue and examined the grounds and reasons for trust in non-conventional medicine. In Iran, a similar trend is experienced towards different types of complementary and alternative medicine, which is worthy of sociological research. In this regard, the present study used the narrative method and conducted twenty-nine interviews with patients who had experience in treatment with CAM to spot what types of trust in CAM can be identified. For this purpose, using Giddens's views, the challenge of trusting modern medicine as an expert system and rebuilding trust in an alternative health care system has been examined. "Institutional", "therapist-based trust", "epistemological trust" and "trust based on the lived experience of others" are distinguished from each other. The construction of alternative medicine as "harmless medicine" and "easy medicine" has also been considered as grounds for trusting in non-modern medicine.

    Keywords: Trust, patients, Complementary, Alternative Medicine, Narrative Study
  • Abdolrasoul Abbasi Nasr Abad Sofla, Keramatollah Rasekh *, Majid Reza Karimi Pages 66-87

    The Change in the Social and Political Structure of Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad tribes during Pahlavi dynasty are affected by social and political changes of country, while these changes have mutually affected social and political development in Iran. In this article, the main purpose is to study the socio-political structure of the Lor tribes of Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad province in the era of the Pahlavi dynasty. In the study both historical and sociological methods have been used simultaneously. The policy of tribes’ settlement (Takht-e Qapoo), the enactment of the military service law, the disarmament of the tribes, and the implementation of the uniform cover policy, as well as land reform, are the four main pillars of the tribal policy of the Pahlavi dynasty, which led to fundamental political, social and structural changes of the power pyramid of the tribes. Prior to these changes, the Kadkhodas were completely subordinate to Khans, while government programs led to weakening of Khans power. This disrupted the traditional tribal structure and power pyramid of tribes. The changes in structure of the tribal system, led to increase of government’s monitoring and control. The political and social structure of the tribes of Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad enabled them to withstand the pressure of the central government until the end of the third decade of the 20th century.

    Keywords: Political Structure, Social Structure, Kohgiluyeh & Boyer-Ahmad, Pahlavi Dynasty, Tribe
  • Zahra Shams Aldinni, Sudeh Maghsudi * Pages 88-111

    This study aimed to investigate fatalism and social factors affecting on it among Kerman's citizens. 385 men and women 18-65 were selected using multistage cluster sampling method. The data were gathered using questionnaire and data analysis was carried out using T-test, ANOVA, Pearson correlation coefficient, Regression correlation coefficient and Path Analysis Tests. The results showed a positive correlation between independent variables (rate of religiosity, feeling of powerlessness, feeling of social alienation, feeling of social inequality and power structure) and fatalism. A negative correlation between the need for success and fatalism was documented. Regression analysis showed that the variables of feeling of powerlessness, religiosity, need for success and feeling of social alienation were effective in explaining the dependent variable and were able to predict 22 percent of the variance of the variable of fatalism. The study concludes that providing equal opportunities for all citizens to participate in society could reduce feelings of alienation, powerlessness, and social inequality that lead to decrease the level of fatalism.

    Keywords: Fatalism, religiosity, powerlessness, social alienation, social inequality, need to succeed
  • Asghar Molaei Pages 125-151

    Human rights are one of the requirements of life in any society, which is emphasized in the Universal Declaration of Human Rights of UN and the Cairo Declaration on Human Rights. Homeless people are among the socially disadvantaged groups which realization of their citizenship rights is important. Organizing these people, including beggars, addicts, homeless people and street people has been carried out by providing warm shelters in Tehran. This study aimed to explain the dimensions, indicators, issues and strategies for the realization of citizenship rights of the homeless people in Tehran focusing on Khavaran shelter. The research has been conducted using quantitative and qualitative approach. The results show that the most important indicators of the rights of the homeless are the right of dignity, liberty, family formation, social security, the right to freely choose work, health, and well-being, education, participation in society, and free and full development of personality. Providing warm shelters address some of their human and citizenship rights, although the residents of neighbors in which these shelters are placed face some problems and undesirable conditions which deprives them of comfort and well-being.

    Keywords: citizenship rights, human rights, warm shelters, Homelessness, Khavaran shelter