فهرست مطالب

فقه و اجتهاد - پیاپی 13 (بهار و تابستان 1399)

نشریه فقه و اجتهاد
پیاپی 13 (بهار و تابستان 1399)

  • تاریخ انتشار: 1400/10/06
  • تعداد عناوین: 6
|
  • مجتبی گلی زاده * صفحات 11-24

    فهم روشمند قرآن و روایات دغدغه همیشگی فقها بوده است که قراین از کلیدی‎ترین عوامل فهم معناست؛ چراکه در متون و گزاره های دینی، فراوان از آن استفاده شده است. در حقیقت همان طور که دلالت وضعی الفاظ در رسیدن به معنای کلام گوینده موثر است، قراین نیز نقش مهمی در فهم معنای کلام دارند. شیخ انصاری به عنوان یکی از برجسته ترین فقها فراوان به قراین احراز ظهور از آیات و روایات پرداخته است که این نوشتار با هدف ارایه قراین فهم ادله و با روش توصیفی تحلیلی کوشیده، به استخراج، تبویب و تحلیل قراین استظهاری ایشان دست یابد. دلیل نگارش این نوشتار، مشکل تعدد فهم از یک متن است که ناشی از بی توجهی به این قراین است. حاصل این نوشتار آنکه قراین در نگاه شیخ انصاری عبارت اند از: سیاق، مقابله، سوال، تعلیل، تناسب حکم و موضوع و غلبه استعمالی.

    کلیدواژگان: قراین، استظهار، کشف معنا، ظهور
  • محمدجعفر صادق پور*، فرحناز قاسمی سراب صفحات 25-47

    در خصوص دیه ازاله مجموعی پلک ها با وجود اینکه مشهور فقها به ثبوت دیه کامل معتقد شده اند، برخی ثبوت پنج ششم دیه کامل را صایب دانسته اند. اما اختلاف نظر در زمینه دیه ازاله انفرادی پلک ها شدیدتر است؛ زیرا برخی برای هر یک از پلک ها، یک چهارم دیه کامل ثابت دانسته و گروهی به ثبوت دو سوم دیه کامل در پلک های بالا و یک سوم دیه کامل در پلک های پایین فتوا داده و عده ای نیز یک سوم دیه کامل در پلک های بالا و نصف دیه کامل در پلک های پایین را وجیه دانسته اند. در کنار این نظریات، نظریه ثبوت ارش نیز مطرح شده است. خاستگاه این اختلافات، تفاوت برداشت فقها از نصوص شرعی است. ماده 590 قانون مجازات اسلامی نیز با گزینش یکی از دیدگاه های یاد شده، در ازاله مجموعی، دیه کامل را ثابت دانسته و در ازاله انفرادی، با تمایز میان پلک های بالا و پایین، برای هر کدام از پلک های بالا یک ششم دیه کامل و برای هر یک از پلک های پایین یک چهارم دیه کامل تعیین کرده است. برخی پژوهشگران در نقض و ابرام موضع مقنن نظراتی ابراز داشته اند که جملگی دچار ضعف و اشکال هستند. نوشتار حاضر با رویکردی توصیفی - تحلیلی تمامی آرای بیان شده در این زمینه را ارزیابی کرده و در نهایت ضمن نقد مواضع گوناگون فقهی بدین نتیجه نایل آمده که دلیلی قوی که یارای اثبات یکی از دیدگاه های فوق باشد، در دست نیست. در عین حال نگارندگان معتقدند با بهره گیری از روش قرینه گرایی که برایند رجوع به مستندات متعدد ظنی است، برای هر یک از پلک ها، یک چهارم دیه کامل ثابت دانست.

    کلیدواژگان: ازاله مجموعی، ازاله انفرادی، اجفان، پلک ها، دیه، روایت ظریف
  • محمدجواد صفایی * صفحات 49-71

    یکی از راه هایی که شریعت اسلامی برای نفی نسب قرار داده، لعان است که نسبت فرزندی میان پدر و کودک با انجام لعان از بین می رود؛ ولی ممکن است با آزمایش ژنتیک اثبات شود فرزند متعلق به پدر خود است؛ بنابراین مسئله تعارض بین لعان با نتایج آزمایش  DNAو تقدم لعان یا آزمایش ژنتیک بر یکدیگر، از مسایلی است که قابلیت تحلیل و بررسی دارد. این مقاله با روش کشف و استنباط احکام از ادله به بررسی تعارض یادشده پرداخته و به این یافته علمی رسیده است که با توجه به علم آور بودن نتایج آزمایشگاهی، در کنار لعان می تواند طریقی مستقل برای نفی نسب باشد. همچنین از آنجا که لعان منوط به علم لاعن است، نمی توان به سبب نتیجه آزمایش ژنتیک، حق لعن را از او سلب کرد. افزون بر این در صورت تعارض، هرکدام به صورت مستقل مدلول خود را اثبات می کنند و نمی توان به سبب علم ژنتیک، حجیت لعان را سلب کرد.

    کلیدواژگان: لعان، آزمایش DNA، علم ژنتیک، اثبات نسب، نفی نسب
  • علی اصغر هنرمند صفحات 73-98

    وهن دین به معنای سست و ضعیف نمایان شدن دین و از جمله عناوین متعارفی است که بر برخی موضوعات، منطبق شده است و سبب حکم به حرمت می شود. در عین حال با وجود اهمیت فراوان این موضوع، در کتاب های فقهی حکم و ادله آن بررسی نشده است؛ از این رو نوشتار حاضر با روش تحلیلی اجتهادی در راستای تدارک این مهم، به بررسی تفصیلی حکم وهن دین پرداخته و ادله آن را تحلیل و بررسی می کند. در اثبات حرمت این عنوان به قرآن، روایات، عقل و ارتکاز متشرعه و در مقابل در مورد نفی حرمت آن به چند روایت تمسک شده است. پس از بررسی ادله یادشده آشکار شد دلالت آیه، روایات و دلیل عقلی، ناتمام و ارتکاز متشرعه تنها در دو مورد احرازشدنی است: مورد اول، عدم جواز فعلی که خالی از حکم شرعی است و مورد دوم، تشدید حرمت فعل حرام. در نتیجه حکم اولی افعال مورد بحث در غیر از دو مورد یادشده به قوت خود باقی است.

    کلیدواژگان: وهن دین، وهن مذهب، تنفیر از دین، بدنام کردن دین
  • محمدحسین فاضلیان * صفحات 99-113

    حکم یا موضوعی که به واسطه یک دلیل شرعی اثبات می شوند، دارای لوازمی است اعم از اینکه این لوازم شرعی، عقلی یا عادی باشند. وجود این لوازم به شکل گیری این بحث منجر شده‎اند که آیا ادله اعتبار دلیل منجر به اعتبار‎بخشی به لوازم نیز می شود؟ طبق دیدگاه مشهور در ادله اجتهادی، لوازم عقلی و عادی که از آنها به «مثبتات» نام برده می‎شود، حجت است؛ بر خلاف اصول عملیه که لوازم عقلی و عادی آنها حجت نیست. نوشتار پیش رو با توجه به اهمیت بحث و اثربخشی آن در فقه، ادله موجود را بررسی کرده و با روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای به این نتیجه رسیده است که با عنایت به نبود تفاوت موثر در میان اماره و اصل، این فرضیه را پدید آورده که مثبتات اصول‎ عملیه نیز همانند مثبتات امارات معتبر باشند. این مقاله نشان می دهد، نتیجه به دست آمده با وجود مخالفت مشهور فقها، مثبتات اصول عملیه را معتبر می داند.

    کلیدواژگان: حجیت، اصل مثبت، لوازم شرعی، لوازم عقلی، لوازم عادی
  • سید رضا حسنی * صفحات 116-125

    احمد بن محمد بن یحیی العطار از راویان معروفی است که با وجود نداشتن اصل و کتاب، در بسیاری از اسناد واقع در کتب اربعه حدیثی شیعه و همچنین کتاب های شیخ صدوق واقع شده است. او در کتب رجالی اصلی شیعه به صورت خاص توثیق نشده است؛ از این رو برای تصحیح روایات یادشده باید به توثیقات عامی که راجع به او مطرح شده است، تمسک جست. در نوشتار پیش رو با روش تحلیلی اجتهادی و با بهره گیری از مباحث استاد شب زنده دار، نگارنده به بررسی دوازده توثیق عام که راجع به این راوی، پرداخته است و پس از بررسی های لازم توسط ایشان، پنج وجه را برای اثبات وثاقت ایشان قبول شده است که عبارت اند از: ترضی شیخ صدوق، نیاز نداشتن به توثیق خاص به دلیل اشتهار، توثیق شهید ثانی، اعتماد اصحاب به طریق مشتمل بر او، وجود راوی در طریق برخی از راویان که علامه آن طریق را صحیح دانسته است.

    کلیدواژگان: احمد بن محمد بن یحیی، شیخ اجازه، اکثار روایت اجلا، توثیقات عامه، ترضی و ترحم
|
  • Mojtaba Golizadeh* Pages 11-24

    Methodical understanding of the Qur'an and hadiths has been the constant concern of the jurists, and due to their frequent usage in religious texts and propositions, evidences play the most important role in such understanding, as the basic meanings of the words do. Al-Shaykh al-Ansari as one of the greatest jurists, has frequently utilized such evidences in the text of the Qur'an and hadiths. With a descriptive-analytic method, this article tries to discover, categorize and analyze these evidences. The results show that in al-Shaykh al-Ansari's viewpoint these evidences are: evidences of Siyaq, unity of Siyaq, Muqabalah, 'Asīl, Question, Reasoning, congruence between the issue and the ruling, and the predominance in usage.

    Keywords: Evidences, Discovering the Meaning, Apparent Meaning
  • Farahnaz Ghasemi Sarab Pages 25-47

    The majority of jurists issued the Blood money (diyah) of totally removal of all eyelids as a complete diyah, but some issued five sixth of it. If just one eyelid is removed, one fourth, two third for upper eyelid and one third for the lower one, one third for upper eyelid and half for the lower one is mentioned. The origin of this disagreement is different understandings of the religious texts. Article 590 of the Islamic Penal Code is issued a complete diyah for total removal of eyelids, one sixth for each upper ones, and one fourth for each lower ones.  The present research with descriptive-analytical approach, evaluated different views regarding this issue and concluded that none of them is provable. But applying evidentialist approach, which is the culmination of numerous probable evidences, the diyah of each eyelid can be calculated as one fourth of a complete diyah.

    Keywords: Total Removal, Partial Removal, 'Ījfān, Eyelids, blood money
  • Muhammad Javad Safaee * Pages 49-71

    According to Islamic Shariah, Li`ān is a way of disproving biological paternity between two persons, but it can be in contrast with a DNA paternity test. This article tries to analyze this problem according to Shia jurisprudence. The results show that for the results of library investigations makes certainty, DNA test can be considered another independent way of disproving biological paternity. Also, because the one who makes Li`ān is doing so while he/she is certain, his/her right should not be neglected. Therefore, if these two way conflict each other, DNA cannot challenge the authority of Li`ān.

    Keywords: Li`ān, DNA Test, Genetic Science, Proving Biological Paternity, Disproving Biological Paternity
  • Aliasghar Honarmand * Pages 73-98

    Wahn of religion means that the religion [of Islam] to be presented as baseless and weak. The issues which result in wahn is considered forbidden. Despite its great importace, the arguments for this rule is not discussed in jurisprudential works. The present article makes a thorough study on this subject and discusses its arguments. The results show that the verse, hadiths and the intellectual argument referred to as reasons for unlawfulness of issues implying wahn, are refutable. The only reason is 'Irtikāz al-Mutasharri`ah which can be applied in two cases: the issues with no religious ruling, and multiplying the unlawfulness of unlawfull acts.

    Keywords: Wahn of religion, Wahn of Mazhab, Arousing Hatred of the religion
  • Mohammad Hosein Fazelian* Pages 99-113

    The issue or the ruling which is proved by another religious evidence, has its religious, logical, or natural concomitants. The questions is whether these concomitants are valid too? The common viewpoint is that the logical and natural concomitants of 'Ijtihādī evidences are valid, but not of practical principles. The present study investigates the arguments regarding this issue with descriptive-analytical method, using library sources. In contrary to the viewpoint of the majority of scholars, the author believes that the logical and natural concomitants (Muthbitāt) of practical principles are also valid.

    Keywords: Validity, Muthbitāt, Religious Concomitants, Logical Concomitants, Natural Concomitants
  • Seyyed Reza Hasani* Pages 116-125

    ʾAḥmad ibn Muḥammad ibn yaḥyā al-ʿAṭṭār is one of the famous narrators which having no ʿAșl or book, is mentioned in the ʾIsnad of many hadiths in the four famous shia hadith collections, as well as al-Shaykh al-Șadōq's works. He is not explicitly mentioned in Rijāl of Shia as a reliable narrator, making it necessary to refer to the general tawthīqāt. This article with analytical-'Ijtihādī method and consulting the viewpoint of Ayatullah Shabzendehdar, studies twelve general tawthīqs concerning this narrator. The author believes that five of them are acceptable, namely: Tarazzī of al-Shaykh al-Șadōq, being famous, tawthīq of al-Shahid al-Thānī, the reliance of 'așḥāb on narrations including his name, and being in the list of narrators of some hadiths approved as authentic by al-ʿAllāmah al- Ḥillī.

    Keywords: ʾAḥmad ibn Muḥammad ibn yaḥyā, the Shaykh of ʾIjāzah, Frequent narrated by Great Narrators ('Ikthār al-'Ajillā'), the general tawthīqāt, Tarazzī, Taraḥḥum