فهرست مطالب

نشریه پژوهش های تطبیقی زبان و ادبیات ملل
پیاپی 11 (بهار 1397)

  • تاریخ انتشار: 1397/03/15
  • تعداد عناوین: 6
|
  • سعید واعظ، مریم محمدزاده صفحات 9-36

    «نوستالژی» یا «غم غربت» در اصطلاح به حس دلتنگی و حسرت انسان‌ها نسبت به گذشته و چیزهایی اطلاق می‌شود که اینک آن‌ها را از دست‌ داده‌اند. وضعیت سیاسی و اجتماعی و کلا وضع زندگی انسان‌ها در ایجاد حس نوستالژی موثر است. در شعر معاصر، غم غربت و حسرت بر گذشته و دلتنگی ناشی از آن به صورت‌های گوناگون به چشم می‌خورد. یکی از دلایل اصلی بروز و ظهور آن، پیشرفت سریع تمدن و صنعت است. با وجود اینکه پیشرفت بشر در عرصه‌های مختلف زندگی، آرامش و رفاه را برای آنان رقم ‌زده، گاهی خواه ناخواه ارزش‌های انسانی را در خود بلعیده‌است! بنابراین، انسان معاصر برای غلبه بر چنین وضعی به گذشته خویش پناه می‌برد. محمدحسین شهریار و فریدون مشیری، از شاعران معاصری هستند که با توجه به شرایط ویژه حاکم بر زندگی آنان، به گذشته خوش و پرشور خویش پناه برده‌اند. این نوشتار بر آن است که چگونگی نمود نوستالژی فردی و اجتماعی را با روش توصیفی‌ تحلیلی در اشعار این دو شاعر تبیین کند. با تحلیل برخی از اشعار آن‌ها، به این نکته دست‌ یافته‌ایم که در بخش اعظمی از اشعار، حس نوستالژیک و حسرت بر گذشته موج می‌زند. در بخش نوستالژی فردی، با نوستالژی دوری از وطن، دوری از معشوق، حسرت بر دوران کودکی و جوانی از دست ‌رفته، ناکامی‌های شخصی و مسایلی از این قبیل و در بخش نوستالژی اجتماعی، با نارضایتی‌های سیاسی اجتماعی روبه‌رو هستیم.

    کلیدواژگان: نوستالژی، نوستالژی فردی، نوستالژی اجتماعی، شهریار، فریدون مشیری
  • احمدرضا صاعدی، فرزانه حاجی قاسمی صفحات 37-56

    این مقاله سعی دارد با روش توصیفی‌ تحلیلی و بر اساس نقد روان‌شناختی کارل گوستاو یونگ، اهمیت بیماری‌های روانی را به عنوان مهم‌ترین عامل تاثیرگذار در روند جریان سیلان ذهن مطرح کند و در کنار آن، به نقش اسامی شخصیت‌ها بپردازد که تا حدی در شکل‌گیری هویت آنان موثر است. توجه به درون شخصیت‌ها، آشکار ساختن اندیشه و احساسات آنان به همان ترتیبی که در ذهن می‌گذرد، مهم‌ترین ویژگی شیوه جریان سیلان ذهن است. این شیوه با تکیه بر تداعی آزاد، به بیان احساسات می‌پردازد. «شازده احتجاب» و «ما تبقی لکم» به عنوان رمان‌های جدید از این شیوه بهره جسته‌اند. مقایسه بعد روانی شخصیت‌های این دو اثر و میزان آشفتگی روان آنان، برتری قلم گلشیری را در شیوه کاربست تکنیک سیلان ذهن به تصویر می‌کشد، به گونه‌ای که وی توانسته‌است با ظرافتی خاص به روایت حوادث در خلال زمان‌های از هم گسسته بپردازد. بنابراین، به عنوان مهم‌ترین نتیجه حاصل در این پژوهش می‌توان به این نکته اشاره کرد که قهرمانان رمان «شازده احتجاب» در مقایسه با رمان «ما تبقی لکم» از لحاظ روانی پیچیده‌تر هستند.

    کلیدواژگان: شازده احتجاب، ماتبقی لکم، جریان سیلان ذهن، شخصیت پردازی، نظریهیونگ
  • طاهره خامنه باقری، نسرین الهی نیا صفحات 57-76

    پژوهش حاضر که در چارچوب زبان‌شناسی مقابله‌ای صورت گرفته‌است، به بررسی موارد تشابه و اختلاف زمان فعل در دستور زبان فارسی و فرانسه می‌پردازد. برخی از آثار ادبی جهان به علت شهرت و اهمیت، از سوی مترجمان گوناگون ترجمه و منتشر می‌شوند و به چاپ‌های متعدد می‌رسند و این موضوع نیاز به ترجمه صحیح این آثار را بسیار حایز اهمیت می‌کند. یکی از مواردی که نقش بسیار مهمی در انتقال مفهوم دارد، نحوه ترجمه فعل از زبان فرانسه است. فعل در زبان فرانسه برحسب وجه، زمان، حالت، شخص، عدد و جنسیت تغییر می‌یابد. بنابراین، ترجمه صحیح آن نقش مهمی در انتقال مفهوم جمله دارد. در این جستار، ابتدا به بررسی همانندی‌ها و تفاوت‌های زمان افعال در دستور زبان فارسی و فرانسه می‌پردازیم. در ادامه، رمان بیگانه اثر آلبر کامو را با سه ترجمه آن از منظر زمان فعل بررسی می‌کنیم. هدف این پژوهش، مقابله زمان‌های افعال در دو زبان و توجه به نقش مهم آن در کنش ترجمه و انتقال مفهوم صحیح متن مبدا است.

    کلیدواژگان: فعل، زمان افعال، تحلیل مقابله ای، زبان فارسی، زبان فرانسه، بیگانه آلبرکامو
  • محمودرضا توکلی محمدی، محسن قربانی حسنارودی صفحات 77-99

    نوستالژی یا غم غربت در واقع، به حس دلتنگی انسان‌ها نسبت به وطن و گذشته و حسرت خوردن بر شرایط پیشین اطلاق می‌شود که در حال حاضر شاعر، حالتی آرمانی به خود گرفته‌است. روان‌شناسان نوستالژی را یک حالت هیجانی انگیزشی پیچیده می‌دانند که گاهی در غمگینی و تمایل بازگشت به وطن و گاهی در درماندگی ناشی از تفکر درباره آن (وطن یا منزل) نمود می‌یابد. اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فقر، مهاجرت و دوری از وطن در ایجاد این حس تاثیر بسزایی دارد. ایلیا ابوماضی شاعر معاصر عرب و منوچهر آتشی، شاعر معاصر ایرانی، در زندگی فردی و اجتماعی خود دردها، رنج‌ها و دغدغه‌های مشترکی دارند که باعث ظهور و بروز جلوه‌های مختلف نوستالژیک در اشعار آن‌ها شده‌است. پژوهش پیش رو با در نظر گرفتن این نکته، درصدد است تا به شیوه توصیفی‌ تحلیلی و به روش کتابخانه‌ای، به بررسی تطبیقی نمودهای نوستالژی در شعر این دو شاعر معاصر بپردازد و ضمن ارایه ابیاتی در هر موضوع از دو شاعر و تطبیق آن‌ها، همانندی‌ها و ناهمانندی‌های دو شاعر را در این زمینه بیان نماید. غربت مکانی، غربت زمانی، غربت اجتماعی، غربت روحی، غربت عاطفی و... از جمله نمودهای نوستالژیک بود که در اشعار دو شاعر مورد مطالعه و تطبیق قرار گرفت و نتایج حاصل از آن در پایان مقاله ارایه شد.

    کلیدواژگان: نوستالژی، ایلیا ابوماضی، منوچهر آتشی، غربت روحی، دوری از وطن
  • علی اسودی صفحات 101-118

    «قید حالت» یا «حال» در زبان عربی می‌تواند به اشکال مختلفی بیان شود. در این میان، برخی ساختارهای جدید و معاصر نیز برای بیان مفهوم قید حالت به‌کار رفته‌اند و فراگیران زبان عربی در قالب آموزشی دانشگاه به چرایی تفاوت این ساختارها پی نمی‌برند و گاهی در جایگاه‌های نامرتبط از ساختاری معین استفاده می‌کنند. در این بررسی، تفاوت میان ساختارهای مختلف مفهوم قید حالت در زبان عربی، علاوه بر ساختارهای متعارف آموزش مبحث حال ارایه می‌شود تا در مقام کاربرد کلامی، نوشتاری و خوانش متن، به عنوان الگویی کارآمد در عرصه‌های مذکور به‌کار آید. در این پژوهش مشخص شد که هییت اسمی یا همان حال، اولین ساختار مستعمل معمول و متعارف بیان حالت در زبان عربی است و مرحله نخست سیر تکاملی آن می‌باشد. همچنین، به نظر می‌رسد مرحله دوم سیر تکاملی مفهوم بیان حالت، استفاده از ترکیب مفعول مطلق موصوف می‌باشد (طالعت الخبر مطالعه دقیقه). افزون بر این، در مرحله سوم این سیر تحول، برای پرهیز از تکرار، خود مفعول مطلق حذف، و صفت آن برای مفهوم بیان حالات استفاده شده‌است. (طالعت الخبر سریعا). در مرحله چهارم نیز برخی صفات مفعول مطلق نتوانسته بیان‌کننده مفهوم حالت باشد و در این صورت، از ترکیب «ب + مصدر» استفاده شده‌است (فتحت الباب بهدوء). در مرحله پنجم، برخی مصادر به همراه «ب»، شایستگی ترکیب هیات فعلی را نداشتند و ترکیبی نوپیدا جایگزین آن شده‌است (بشکل، بصفه، بصوره، + صفت: غفلنا عن هذا الامر بشکل غیر مسبوق). این بررسی به روش کتابخانه‌ای و با رویکرد توصیفی‌ تطبیقی تنظیم شده‌است.

    کلیدواژگان: قید حالت، کاربردشناسی، زبان عربی، حال
  • حسین گلی، شهاب الدین کریمی صفحات 119-140

    مدح به عنوان یکی از ابزارهای شعری مهم برای ستایش ممدوح به شمار می‌آید و شاعر از طریق آن با بیان ویژگی‌ها و صفات خاص یک شخص یا یک قوم، به تمجید و نکوداشت آنان می‌پردازد. از آنجا که مدح علوی یکی از انواع مدایح است و رویکرد آن، شناخت فضیلت‌های اهل بیت، به‌ویژه مولای متقیان امام علی(ع) بوده‌است، آیا می‌توان مدح علوی را زمینه‌ساز شکوفایی مدح در زبان فارسی و عربی دانست؟ مدح علوی در چه صورت مقبولیت بیشتری می‌یابد؟ دو شاعر مدیحه‌سرای اهل بیت، ناصرخسرو و دیک‌الجن حمصی از کدام دسته شاعران برای استحکام شعر مدحی به شمار می‌آیند؟ به نظر می‌رسد که انعکاس مسایل مختلف در باب مدح علوی در دو ادبیات فارسی و عربی نزد ناقدان بسیار مورد توجه قرار گرفته‌است. از این رو، لازم است که که درون‌مایه‌های اشعار مدحی دو شاعر ارزیابی شود تا جایگاه هر یک برای خواننده روشن گردد. لذا پژوهشگران برآنند که ضمن واکاوی درون‌مایه‌های مدح علوی در شعر دو شاعر، به بررسی چگونگی هدف و غایت آن دو در مدح علوی بپردازند و به نتایج پذیرفتنی در برآیند پژوهش برسند.

    کلیدواژگان: مدح علوی، ناصرخسرو، دیک الجن حمصی، ادب فارسی، ادب عربی