فهرست مطالب

بیهوشی و درد - سال دوازدهم شماره 4 (زمستان 1400)

فصلنامه بیهوشی و درد
سال دوازدهم شماره 4 (زمستان 1400)

  • تاریخ انتشار: 1400/11/06
  • تعداد عناوین: 9
|
  • مهسا مصلحی، امیر لطافت کار*، هادی میری صفحات 1-15
    زمینه و هدف

    هدف از پژوهش حاضر، مقایسه تاثیر هشت هفته تمرینات متمرکز کتف (SFTS) با و بدون بازخورد(SFT)  بر درد، ناتوانی و کینماتیک کتف در افراد مبتلا به سندرم گیرافتادگی شانه (SIS) است.

    مواد و روش ها

    این مطالعه مقطعی بر روی 36 نفر زن فعال با میانگین سن 3/6±37 سال، به صورت تصادفی در سه گروه تمرینات متمرینات متمرکز با بازخورد (12=n) و تمرینات متمرکز بدون بازخورد (12=n) و گروه کنترل (12=n) گماشته شدند. نتایج اولیه، شاخص درد توسط مقیاس بصری درد (VAS)، ارزیابی شد. نتایج ثانویه، عملکرد و کینماتیک کتف به ترتیب توسط پرسشنامه (DASH) و ضبط حرکت سه بعدی (3-D) ارزیابی شد. نتایج قبل و بعد از هشت هفته مداخلات اندازه گیری شد.

    یافته ها

    نتایج آزمون های تعقیبی تفاوت معنی داری بین گروه ها بعد از هشت هفته مداخلات درمانی را نشان داد. برای درد، تفاوت های قابل توجهی بین گروه تمرینات متمرکز بر کتف با بازخورد و بدون بازخورد (04/0=P ; (1/0- تا 4/0-)3/0 =(95%CI) ES، بین گروه تمرینات متمرکز با بازخورد و کنترل (01/0=P ; (9/1 تا 7/0) 3/1 =(95%CI) ESوجود داشت. برای DASH تفاوت های قابل توجهی بین گروه تمرینات متمرکز با بازخورد و بدون بازخورد (03/0=P ; (4/2 تا 1/1)8/1 =(95% ES(CI، گروه تمرینات متمرکز با بازخورد و کنترل (01/0=P ; (4/5 تا 3/3)4/4 =(95%CI) ES، گروه تمرینات متمرکز بدون بازخورد و کنترل (01/0=P ; (4/3 تا 8/1)6/2 =(95%CI) ESبدست آمد. برای چرخش داخلی کتف (صفحات ساژیتال یا اسکپولار)، چرخش کتف به سمت بالا و تیلت کتف، هیچ تفاوتی بین گروه تمرینات متمرکز با و بدون بازخورد وجود نداشت.

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج این مطالعه، برنامه توانبخشی تمرینات متمرکز با بازخورد کلامی باعث کاهش درد، و بهبود عملکرد و کینماتیک کتف در بیماران مبتلا با سندرم گیرافتادگی کتف شد. افزودن بازخورد به تمرین درمانی می تواند از نظر بالینی نتایج را در بیماران مبتلا به سندرم گیرافتادگی شانه را افزایش دهد.

    کلیدواژگان: بازخورد، تمرینات متمرکز بر کتف، سندرم گیرافتادگی شانه
  • علی مظاهری نژاد، هومن انگورانی، آذر معزی، احمد نظری، مسعود محسنی، الهام موسوی* صفحات 16-23
    مقدمه

    استیوآرتریت زانو شایعترین  بیماری مفاصل سینوویال در انسان است که به درد مزمن، ضعف عضلانی،  ناتوانی های شدید عملکردی و کاهش فعالیت های اجتماعی وکیفیت زندگی مبتلایان می انجامد. برای درمان آن روش های متعددی بیان شده است .طب سوزنی یکی از آنها می باشد. تحریک نقاط طب سوزنی با روش های گوناگون انجام میشودو از شایع ترین آنها  استفاده از سوزن می باشد .براساس مطالعات موجود  اثربخشی  سوزن طلا در درمان اوستیوارتریت زانو مورد بررسی قرار نگرفته است . در این پژوهش اثر طب سوزنی با سوزن های طلا ، استیل و پلاسبو در بهبود درد در بیماران مبتلا به استیوآرتریت زانو مقایسه شده است.

    روش اجرا

    مواد و روش ها. در یک کارآزمایی تصادفی کنترل شده ، 45 بیمار با استیوآرتریت درجه دو یا سه زانو مطابق معیارهای کلگرن لارنس وارد مطالعه شدند. نمره شدت در ابتدا مورد ارزیابی قرار گرفت. بیماران به طور تصادفی در سه گروه طب سوزنی با سوزن طلا ، فولاد یا دارونما به مدت 10 جلسه در مدت 4 هفته تقسیم شدند. شرکت کنندگان به مدت 12 هفته پس از پایان جلسات درمانی پیگیری شدند. مطالعه به تایید کمیته اخلاق معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی ایران باکد.1398.193 IR.IUMS.FMD.REC رسیده و با کد  IRCT20140907019073N3 در سامانه کارآزماییهای بالینی ثبت شده است.

    یافته ها

    در مقایسه بین سه گروه به طور معنی داری نتایج اسکور درد در دو گروه طب سوزنی طلا و طب سوزنی با سوزن استیل نسبت به گروه سوزن نما کمتر بوده است . ولی بین دو گروه سوزن طلا و سوزن استیل تفاوت معنادار نبوده است. این اختلاف بین گروه ها در ارزیابی 4 و 12 هفته پس از پایان دوره درمان نیز همچنان باقی بود.

    نتیجه گیری

    طب سوزنی روش درمانی ایمن و موثر در کاهش درد در بیماران مبتلا به اوستیوارتریت زانو بوده ولی تفاوتی بین دو نوع سوزن استیل و طلا وجود  ندارد.

    کلیدواژگان: استئوآرتریت زانو، طب سوزنی، سوزن طلا، درد
  • تکتم صفری گیو، پیمان ساسان نژاد، محمد دوستکانی، علی اکبرپور صحبت آبادی*، کامران آزاد بخت صفحات 24-33
    زمینه و هدف

    درد قدام زانو دردی است که در جلو و مرکز زانو اتفاق می افتد و دارای شیوع بالایی میباشد که بررسی تاثیر درمانی روش های مختلف بر درد این بیماری امری ضروری است. هدف این مطالعه، اثر استفاده از تردمیل بر میزان درد بیماران مبتلا به سندرم درد قدام زانو را بررسی می کند.

    روش بررسی

     این مطالعه بر روی 136 بیمار مبتلا به سندرم درد قدام زانو (68 بیمار در گروه تردمیل و 68 بیمار در گروه کنترل)  انجام گرفت. پس از ثبت اطلاعات دموگرافیک و نکات بالینی، بیماران به صورت تصادفی در دو گروه قرار گرفتند و درد پس از مداخله  در دو گروه ثبت شد. آزمون آماری کای اسکویر، من ویتنی و t مستقل جهت مقایسه داده ها استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج مطالعه ما نشان داد که میانگین نمره درد قبل از مداخله و در هفته اول بین بیماران مبتلا به سندرم درد پاتلوفمورال در دو گروه تردمیل و گروه کنترل تفاوت آماری معناداری نداشت، اما در هفته چهارم و هشتم در بیماران گروه تردمیل به صورت معناداری کمتر از گروه کنترل بود و این اختلاف در افراد با سن کمتر از 25 سال و دارای BMI بیشتر از 25، همچنان معنادار باقی ماند.

    نتیجه گیری

    با توجه به شیوع سندرم درد پاتلوفمورال به خصوص در جوانان، باید درمان تکمیلی تردمیل در کنار درمان استاندارد برای بیماران صورت گیرد تا شاهد بهبود درد بیماران در کوتاه مدت شویم و به دنبال آن کیفیت زندگی بیماران افزایش یابد.

    کلیدواژگان: درد قدام زانو، تردمیل، درد
  • مریم تفنگ چی، زهره رئیسی*، امیر قمرانی، حسن رضایی صفحات 34-43
    زمینه و هدف

    تحمل پریشانی یک پدیده روانشناختی مهم است که به فرآیندهای خودتنظیمی، ارزیابی شناختی، وضعیت روانی یا جسمانی وابسته است. افراد مبتلا به سردردهای تنشی به احتمال زیادی از سطوح پایین تحمل پریشانی برخوردارند. بنابراین، سنجش این متغیر به عنوان اولین گام جهت درمان ضرورت دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس تحمل پریشانی (DTS) در زنان دارای سردردهای تنشی در اصفهان انجام گرفت.

    مواد و روش ها

    مطالعه حاضر از نوع مقطعی و اعتبارسنجی بود که در بین زنان مبتلا به سردردهای تنشی در سال 1398 در شهر اصفهان انجام گرفت. نمونه پژوهش شامل 110 نفر بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. به منظور بررسی ویژگی های روانسنجی DTS از میزان آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی، روایی همگرا و تحلیل عامل تاییدی استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی کلی DTS به ترتیب 96/0 و 90/0 بود. روایی همگرای DTS 590/0 به دست آمد که نشان می دهد مقیاس از روایی همگرای مطلوبی برخودار است. همچنین نتایج تحلیل عاملی تاییدی از تک عاملی بودن DTS حمایت کرد.

    نتیجه گیری

    یافته ها به طور کلی نشان داد که DTS از روایی و پایایی قابل قبولی برخوردار است و می تواند به عنوان ابزار بالینی و پژوهشی در میان زنان دارای سردردهای تنشی مورد استفاده قرار گیرد.

    کلیدواژگان: مقیاس تحمل پریشانی، سردردهای تنشی، زنان، روایی، پایایی
  • فرزین باقری شیخانگفشه*، مریم سعیدی، وحید صوابی نیری، مهدیه دلداری علمداری، گلناز قدرت، علی فتحی آشتیانی صفحات 44-59
    زمینه و مقدمه

    همه گیری کرونا ویروس 2019 باعث بروز اختلالات روانشناختی در بسیاری از مردم جهان به خصوص گروه های آسیب پذیر مانند افراد مبتلاء به بیماری های مزمن شد. در این راستا، پژوهش مروری حاضر با هدف بررسی اضطراب، افسردگی و استرس بیماران مبتلاء به آرتریت روماتویید و میگرن طی همه گیری کووید-19 انجام گرفت.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه مروری نظام مند واژگان کلیدی COVID-19، Arthritis, Migraine Depression, Stress, Anxiety, Mental Health,،Pandemic   در عنوان و چکیده مقالات منتشر شده در پایگاه های Google Scholar PubMed, PsycINFO, Scopus, و ScienceDirect در بازه زمانی 2020 (از ماه فوریه) تا 2021 (تا ماه جولای) مورد جستجو قرار گرفتند. در جستجوی الکترونیک 408 مقاله انگلیسی بازیابی شد. خلاصه مقالات منتشر شده بررسی شد و در چند مرحله موارد تکراری و غیر مرتبط از مطالعه حذف گردید و در نهایت 22 مقاله نهایی برای بررسی جامع و استخراج داده ها انتخاب شدند. از چک لیست PRISMA برای بررسی و کنترل کیفیت مقالات استفاده شد.

    یافته ها

    بررسی های صورت گرفته نشان حاکی از شیوع بالای افسردگی، اضطراب، استرس، کیفیت خواب پایین، عود بیماری و ترس در افراد مبتلاء به آرتریت روماتویید و میگرن طی همه گیری کووید-19 داشت. عواملی مانند جنسیت زن، سن، نشخوار فکری، وضعیت تاهل، میزان درآمد، تحصیلات و شدت بیماری با سلامت روانشناختی بیماران ارتباط معناداری داشت. به طوریکه نتایج مطالعات مشخص کرد دریافت حمایت اجتماعی، داشتن فعالیت بدنی، شغل و سبک زندگی مناسب منجر به ارتقاء کیفیت زندگی و سلامت روانی بیماران مبتلاء به آرتریت روماتویید و میگرن طی همه گیری کووید-19 شد.

    نتیجه گیری

    با در نظر گرفتن این نکته که کروناویروس 2019 همچنان در حال جهش است و سلامت روانی-اجتماعی بیماران آسیب زیادی دیده است. لازم است تدابیری مانند مراقب از راه دور، در جهت ارتقاء سلامت روانی بیماران اتخاذ گردد تا بتوان از عود بیماری و مشکلات پیش رو جلوگیری کرد.

    کلیدواژگان: کووید-19، اضطراب، افسردگی، استرس، آرتریت روماتوئید، میگرن
  • احمد قاضی، مهزاد یوسفیان*، حامد زندیان، الهام حبیب زاده صفحات 60-71
    زمینه و هدف

    مدیریت صحیح زایمان و انتخاب روش بیهوشی مناسب جهت انجام بی دردی وحفظ سلامت مادر و جنین طی عمل سزارین مساله ای بسیار مهم است. این مطالعه با هدف مقایسه اثر بی حسی نخاعی با بوپیواکایین و روپیواکایین بر پارامترهای همودینامیک خانمهای باردار تحت عمل سزارین انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه کارآزمایی بالینی دو سوکور تصادفی بر روی 76 خانم باردار ترم در سنین 18 تا 40 سال با کلاس فیزیکی 1 و2 کاندید عمل سزارین انجام شد. بیماران در دو گروه 38 نفری تقسیم شدند. بی حسی نخاعی در گروه اول با 5/12 میلی گرم بوپیواکایین و در گروه دوم با 5/17 میلی گرم روپیواکایین انجام شد. پارامترهای همودینامیک، متغیرهای دموگرافیک و سایر متغیرهای مورد نیاز حین عمل ثبت و در چک لیستی وارد و داده ها با تستهای آماری تی تست، مجذور کای، آنووای تکراری در نرم افزار SPSS 19 آنالیز شدند.

    یافته ها

    ازنظرسن،کلاس ASA وعلت سزارین، بیماران دوگروه اختلاف آماری معنی داری نداشتند. SBP و زمان رسیدن به سطح بی حسی مناسب در بیماران بوپیواکایین و زمان کاهش سطح بی حسی، میزان بروز تهوع، استفراغ، افت فشارخون و استفاده از افدرین در بیماران گروه روپیواکایین بصورت معنی داری پایین بودند. میزان رضایت جراح از کیفیت بی حسی درگروه بوپیواکایین بیشتربود. از نظر HR،MAP ، میزان بروز برادیکاردی و لرز، بین بیماران دوگروه اختلاف معنی داری وجود نداشت.

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه حاضر نشان داد که روپیواکایین داخل نخاعی باعث پایداری فشارخون در خانم های باردار تحت جراحی سزارین شده و زمان ریکاوری کوتاهتری نسبت به بوپیواکایین داخل نخاعی دارد.

    کلیدواژگان: بوپیواکایین، روپیواکایین، بی حسی داخل نخاعی، سزارین
  • منوچهر شیرازی*، ویولت علی پور، ویدا علی پور صفحات 72-86
    زمینه و هدف

    با توجه به روند رو به افزایش درد مزمن و ضرورت توجه به ابعاد روانی درد مزمن, شناسایی راهبردهای کاربردی توانمندسازی روانشناختی در فرآیند مدیریت این نوع درد،  از اهمیت فراوانی برخوردار است,  بدین جهت این مطالعه با هدف تببین راهبردهای توانمند سازی روانشناختی در مدیریت درد مزمن ازدیدگاه اعضای گروه درمانی و بیماران انجام گردید.

    مواد و روش ها

    در این  پژوهش کیفی که از رویکرد گراندد تیوری استفاده شده است، روش اصلی گردآوری داده ها مصاحبه های نیمه ساختار یافته و مشاهده شرکت کنندگان بود. شرکت کنندگان شامل 15 نفر از اعضای گروه درمانی که ماهیت کار آنها ارتباط بیشتری با ابعاد روانشناختی مدیریت درد مزمن داشت، و 6 بیمار مبتلا به درد مزمن  بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و نظری در مطالعه شرکت نمودند. نمونه گیری تا زمان اشباع داده ها ادامه یافت. تحلیل داده ها همزمان با جمع آوری اطلاعات با استفاده از روش کوربین و اشتراوس انجام گردید. اعتبار داده ها  بر اساس معیار های لینکلن وگابا تایید شد.

    یافته ها

    درونمایه " مواجه با درد " به عنوان راهبرد اصلی در توانمند سازی روانشناختی مشخص گردید که  از دو زیر طبقه  تجربه ی درد و تاب آوری تشکیل شده بود. در همین رابطه زیر طبقه تجربه ی درد از زیر طبقات راهکارهای مقابله ای و گشودگی در مقابل درد حاصل شده بود. دو زیر طبقه تحمل ابهام و خودکارآمدی نیز، زیر طبقه تاب آوری را  ایجاد نمودند. تعاملات بین تجربه ی درد و تاب آوری  می تواند منجر به مواجه با درد گردد.

    نتیجه گیری

    شناسایی و استفاده از راهبردهای مناسب و کاربردی ازجمله مواجه با درد جهت توانمندسازی روانشناختی در بیماران مبتلا به درد مزمن می تواند در مدیریت این نوع درد مفید واقع شده، همچنین چالش های کادر درمانی، مددجو وخانواده برای مدیریت درد مزمن را کاهش دهد.

    کلیدواژگان: توانمند سازی روانشناختی، مدیریت درد مزمن، گراندد تئوری
  • سجاد بشرپور، سارا تقی زاده هیر*، قاسم فتاح زاده اردلانی صفحات 87-97
    زمینه و هدف

    میگرن به عنوان یکی از شایع ترین انواع سردرد با شیوع بالا تاثیرات قابل توجهی بر شرایط زندگی فرد مبتلا می گذارد .پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی حساسیت اضطرابی، ناگویی هیجانی و کیفیت خواب در بیماران مبتلا به میگرن و افراد عادی انجام گرفت.

    مواد و روش ها

    پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به میگرن می باشد که در سال 1399 به کلینیک نورولوژی شهر اردبیل مراجعه کرده اند. به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 65 نفر بیمار مبتلا به میگرن و 65 نفر از افراد عادی انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس تجدیدنظر شده حساسیت اضطرابی فلوید، گارفیلد و مارکز، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو بگبی، پارکر و تیلور و فرم کوتاه کیفیت خواب سن پیترزبورگ جمع آوری شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج پژوهش نشان داد بین افراد مبتلا به میگرن با افراد عادی در حساسیت اضطرابی، ناگویی هیجانی و کیفیت خواب تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0P<).
     

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج حاصل از پژوهش حاضر می توان گفت افراد مبتلا به میگرن حساسیت اضطرابی و ناگویی هیجانی بالاتری نسبت به افراد عادی دارند. همچنین افراد مبتلا به میگرن نسبت به افراد عادی کیفیت خواب پایین تری دارند. این یافته ها لزوم توجه اساسی به ویژگی های روان شناختی دخیل در سردرد های میگرنی توسط پزشکان و روان درمانگران را در سطوح مختلف پیشگیری و درمان را آشکار می سازد.

    کلیدواژگان: حساسیت اضطرابی، ناگویی هیجانی، کیفیت خواب، میگرن
  • سعیدرضا انتظاری *، سید حمیدرضا فیض، محمودرضا ال بویه، پوپک رحیم زاده، سارا زمانی صفحات 98-111

    تعیین اینکه کدام روش کنترل درد،درد بعد از جراحی را بهتر کنترل میکند هنوز بطور گسترده مورد مطالعه قرار نگرفته است.هدف اینمطالعه مقایسه نقش روش اپیدورال مداوم و بلوک پاراورتبرال مداوم در پی بی دردی بعد از جراحی ارتروپلاستی زانو میباشد.این مطالعهاز نوع کارازمایی بالینی است.در این مطالعه بیماران تحت جراحی ارتروپلاستی زانو که به بیمارستان رسول مراجعه کردند در سال98،بطور تصادفی در یکی از دو گروه اپیدورال مداوم و یا بلوک پاراورتبرال مداوم قرار گرفتند.پارامترهای درد استاتیک و داینامیک،تحرکو قدرت عضلانی در طول ریکاوری و طی ویزیت های بیمار در 0،4،8،16،24 ساعت بعد از خروج از ریکاوری،اولین زمان درخواستمسکن توسط بیمار،عوارض ناشی از مپریدین و عوارض ناشی از بی حسی بیمار در دو گروه اندازه گیری و ثبت شد.بین میزان درداستاتیک،درد داینامیک،تحرک و قدرت عضلانی بیماران در دو گروه مطالعه در 0،4،8 ساعت بعد از ریکاوری تفاوت معناداری وجودندارد(p>0/05)میزان درد استاتیک و درد داینامیک بیماران در 16 و‌24 ساعت بعد از ریکاوری در گروه پاراورتبرال به طور معناداری کمتراز گروه اپیدورال است(p<0/05).میزان تحرک و قدرت عضلانی بیماران در 16 و 24ساعت بعد از ریکاوری در گروه پاراورتبرال به طورمعناداری بیشتر از گروه اپیدورال است(p<0/05)اولین زمان درخواست مسکن توسط بیمار در گروه پاراورتبرال بطور معناداری بیشتر ازگروه اپیدورال است(p<0/05)عوارض ناشی از مپریدین و عوارض ناشی از بی حسی بیمار در گروه پاراورتبرال بطور معناداری کمتر ازگروه اپیدورال است.)p<0/05) با این تفاسیر بهره گیری از بلوک پاراورتبرال مداوم در مقایسه با اپیدورال مداوم بر کاهش درد پس ازجراحی ارتروپلاستی زانو موثر است.

    کلیدواژگان: بلوک پاراورتبرال مداوم، بلوک اپیدورال مداوم، جراحی ارتروپلاستی زانو
|
  • Mahsa Moslehi, Amir Letafatkar*, Hadi Miri Pages 1-15
    Background and Aim

    This study aimed to evaluate the effects of scapular-focused treatment with (SFTF) and without (SFT) feedback on pain, function, and scapular kinematics in patients with Shoulder Impingement Syndrome (SIS).

    Materials and Methods

    36 males and females with SIS (age of 37 ± 6.3 years) were randomly assigned into SFTF (n=12), SFT (n=12) and control (n=12) groups. The primary outcome was pain, assessed by Visual Analog Scale (VAS). The secondary outcomes were function and scapular kinematics, assessed by DASH Questionnaire and a 3-D motion capture, respectively. All outcomes were measured at the baseline and after the 8-week interventions.

    Results

    A post-hoc analysis performed to show significant differences between groups after the 8-week interventions. For pain, there were significant differences between SFTF vs. SFT (ES (95%CI) = -0.3(-0.4 to -0.1); P= 0.04), SFTF vs. control (ES (95%CI) = 1.3(0.7 to 1.9); P= 0.01). For DASH, also, there were significant differences between SFTF vs. SFT (ES (95%CI) = 1.8(1.1 to 2.4); P= 0.03), SFTF vs. control (ES (95%CI) = 4.4(3.3 to 5.4); P= 0.01), and SFT vs. control (ES (95%CI) = 2.6(1.8 to 3.4); P= 0.01). For scapular internal rotation (the sagittal or scapular planes), scapular upward rotation, and the scapular tilt, however, there weren’t differences between SFTF vs. SFT.

    Conclusions

    Based on the study results, a rehabilitation program integrated with verbal feedbacks is effective to relieve pain, and improve function and scapular kinematics in patients with SIS. Adding feedback to an exercise therapy could clinically enhance outcomes in patients with SIS.

    Keywords: Feedback, Scapular-focused Treatment, Shoulder Impingement Syndrome
  • Ali Mazaherinezhad, • Hooman Angoorani, Azar Moezy, Ahmad Nazari, Masood Mohseni, Elham Mousavi* Pages 16-23
    Background

    Knee osteoarthritis (OA) is a serious health issue and economic burden worldwide. Several treatment modalities have been proposed, each with its own limitations. Systematic reviews advocate the use of acupuncture for knee OA. Regarding the anti-inflammatory effects of gold, it was assumed that acupuncture with gold needles may have added value compared with the conventional stainless steel needles.

    Methods

    In a randomized controlled trial, 45 patients with knee OA grade two or three according to the Kellgren Lawrence criteria were enrolled. Pain severity score was evaluated at baseline. Patients were randomly allocated into three groups of acupuncture with gold, steel, or placebo needles for ten sessions over a period of 4 weeks. Participants were followed for 12 weeks after the end of treatment sessions.
    Results. The pain score was lower in the acupuncture groups than in the placebo group, but the difference between gold and steel acupuncture groups was not statistically significant.

    Conclusions

    Acupuncture with conventional needling is an effective and well-tolerated method for the management of knee OA.

    Keywords: Knee Osteoarthritis, Acupuncture, Pain, gold
  • Taktom Safari Giv, Peyman Sasannejad, Mohammad Doustkani, Ali Akbarpour Sohbatabadi*, Kamran Azadbakht Pages 24-33
    Aims and background

    Anterior knee pain is pain that occurs in the front and center of the knee and has a high prevalence, which is necessary to study the therapeutic effect of different methods on the pain of this disease. the aim of this study was to investigate the effect of treadmill use on pain in patients with anterior knee pain syndrome.

    Material and Methods

    This study was performed on 136 patients with anterior knee pain syndrome (68 patients in the treadmill group and 68 patients in the control group). After recording demographic information and clinical notes, patients were randomly assigned to two groups and pain was recorded after intervention in both groups. The statistical test of Kai Square, Mann-Whitney and independent t was used to compare the data.

    Results

    The results of our study showed that the difference between mean pain score before the intervention and in the first week was not statistically significant among patients with patellofemoral pain syndrome in both treadmill and control groups, but in the fourth and eighth week in patients with treadmill group it was less significance than the control group, and this difference remained significant in people under the age of 25 with a BMI greater than 25.

    Conclusion

    Due to the prevalence of patellofemoral pain syndrome, especially in young people, additional treadmill treatment should be done along with standard treatment for patients to improve the patients’ pain in short term and increase the quality of life of them.

    Keywords: Anterior knee pain, treadmill, pain
  • Maryam Tofangchi, Amir Ghamarani, Hasan Rezaei Pages 34-43
    Aims and background

    Distress tolerance is an important psychological phenomenon which affects self-regulation processes including cognitive appraisal of emotional or physical states. Given that individuals with tension-type headaches are most likely to have low levels of distress tolerance, the evaluation of this variable is, therefore, very essential as the initial step of treatment in this population. The present research aimed at evaluating the psychometric properties of the Persian version of Distress Tolerance Scale (DTS) in women suffering from tension-type headaches in Isfahan.

    Material & Methods

    The research method was a cross-sectional validation study of 110 women with tension-type headaches in Isfahan in 2019. The research population was selected through purposful sampling method. In order to analyze the psychometric properties of DTS, Cronbach's alpha, composite reliability, convergent validity, and confirmatory factor analysis were used.

    Findings

    The results showed that the overall Cronbach’s alpha and composite reliability values for DTS were 0.96 and 090, respectively. The convergent validity was obtained as 0.590, suggesting a reasonably good convergent validity for DTS. Furthermore, the one-factor structure of DTS was supported by confirmatory factor analysis.

    Conclusions

    The findings revealed acceptable validity and reliability of DTS. Thus, DTS can be used as a research and clinical tool among women with tension-type headaches.

    Keywords: Distress Tolerance Scale (DTS), tension-type headaches, women, validity reliability
  • Farzin Bagheri Sheykhangafshe*, Maryam Saeedi, Vahid Savabi Niri, Mahdieh Deldari Alamdari, Golnaz Ghodrat, Ali Fathi-Ashtiani Pages 44-59
    Aims and background

    The coronavirus 2019 pandemic has caused psychological disorders in many people around the world, especially in vulnerable groups such as people with chronic diseases. In this regard, the present review study was conducted to investigate the anxiety, depression and stress of patients with rheumatoid arthritis and migraine during the COVID-19 pandemic.

    Materials and methods

    In this study, a systematic review of the keywords COVID-19, Arthritis, Migraine Depression, Stress, Anxiety, Mental Health, Pandemic in the titles and abstracts of articles published in Google Scholar, PubMed, Scopus and ScienceDirect databases in the period 2020 (From February) to 2021 (until July) searched. 408 English articles were retrieved in the electronic search. The abstracts of the published articles were reviewed and, in several stages, duplicate and unrelated items were removed from the study, and finally 22 final articles were selected for comprehensive review and data extraction. The PRISMA checklist was used to review and control the quality of articles.

    Findings

    Studies have shown a high prevalence of depression, anxiety, stress, poor sleep quality, recurrence and fear in people with rheumatoid arthritis and migraine during the COVID-19 epidemic. Factors such as female gender, age, rumination, marital status, income, education and disease severity were significantly associated with patientschr('39') psychological health. The results of the studies showed that receiving social support, having physical activity, job and proper lifestyle led to improving the quality of life and mental health of patients with rheumatoid arthritis and migraine during the COVID-19 pandemic.

    Conclusion

    Given that Coronavirus 2019 is still mutating and the psychosocial health of patients has been severely damaged. It is necessary to take measures such as tele-mentalhealth to improve the mental health of patients in order to prevent recurrence of the disease and progressive problems.

    Keywords: COVID-19, Anxiety, Depression, Stress, Rheumatoid Arthritis, Migraine
  • Ahmad Ghazi, Mahzad Yosefian*, Hamed Zandyan, Elham Habibzadeh Pages 60-71
    Background and Objectives

    The correct management of delivery and anesthesia hs important for maternal and fetal health outcome during cesarean section. The aim of this study was to compare the effect os spinal anesthesia with bupivacaine and ropivacaine on the hemodynamic parameters of pregnant women during cesarean section.

    Methods

    This study was a randomized double blinded clinical trial on 76 women aged 18-40 years, ASA 1&2 were admitted for elective cesarean section. Patients allocated into two equal groups (n=38). Spinal anesthesia was applied by 12.5 mg bupivacaine (group R) & 17.5 mg ropivacaine (group B). The hemodynamic parameters, demographic variables and other variables were recorded during the operation. The statistical analysis was applied by ANOVA using SPSS 16.00 software.

    Results

    Two groups were similar regarding Age, ASA,Cause of cesarean section. Mean of systolic blood pressure and Time of reach to adequate anesthesia (T4 level)in Bupivacaine group and Time of decrease of anesthesia level (T10), Rate of nausea&vomiting,  Rate of hypotention and Use of ephedrine in Ropivacaine group were lower significantly (Pvalue<0.05). The rate of surgeonchr('39')s satisfaction was better in Bupivacaine group. Heart rate, MAP, Rate of bradycardia and Chilling were not significantly different among two groups.

    Conclusion

    Intrathecal Ropivacaine provides stable blood pressure inWomen undergoing cesarean section and Recovery time is shorter than Intrathecal Bupivacaine.

    Keywords: Bupivacaine, Ropivacaine, Intrathecal anesthesia, cesarean section
  • Manouchehr Shirazi*, Violet Alipour, Vida Alipour Pages 72-86
    Background and Aim

    With respect to the rising trend of chronic pain and needing for pay attention to the psychological dimensions of chronic pain, identifying practical strategies for psychological empowerment in chronic pain management process is high importance. Hence, the current study aimed to explore the   psychological empowerment strategies in chronic pain management from health care providers and patients’ viewpoint.

    Materials and Methods

    The grounded theory approach was applied in this qualitative study.  Semi-structured interviews and observation of participants as the main methods for data collection was used. 15 members of the health care providers had a greater relationship with the psychotic dimensions of chronic pain management and 6 patient with chronic pain participated with purposive and theoretical sampling methods. Sampling was continued until data saturation and data analysis was performed concurrently with data gathering based on Corbin and Strauss’s proposed method. Data validity was confirmed via Lincoln and Gubba’s approach. 

    Results

     The theme of “facing pain” was identified as the main approach in psychological empowerment, which consisted of two subthemes of pain experience and resilience. In this regard, the subthemes of pain experience were obtained from the subcategories of coping strategies and openness to pain. The two subcategories of ambiguity tolerance and self-efficacy also created the resilience sub theme. Interactions between experiencing pain and resilience can lead to facing pain. 

    Conclusion

    Identyfieng and using of applicable and appropriate strategies such as facing pain for psychological empowerment can be improve chronic pain management and also reduce the challenges of health care providers, client and family in chronic pain management.

    Keywords: Psychological Empowerment, Chronic Pain Management, grounded Theory Study
  • Sajjad Basharpoor, Sara Taghizadeh Hir*, Ghasem Fattah Zadeh Ardalani Pages 87-97
    Aims and Background

    Migraine as one of the most common types of headaches with high prevalence has significant impact on the lives of patients. The current study aimed to compare the anxiety sensitivity, alexithymia and sleep quality in patients with migraine headache and normal people.

    Methods and Materials

    The current study is casual-comparative research. The statistical population of this study was all patients with migraine headache, who were referred to the neurology clinic of Ardabil in 2020. 65 patients with migraine, who were referred to the neurology clinic of Ardabil and 65 people from normal people were selected by convenience sampling method. Data were collected by anxiety sensitivity inventory-revised, Toronto alexithymia scale-20 and Pittsburgh sleep quality index and were analyzed via multivariate analysis of variance analysis.

    Results

    Findings indicated that there is significant difference between the anxiety sensitivity, alexithymia and sleep quality in patients with migraine and normal people (P< 0/05).

    Conclusions

    Based on the results of this study, it can be said that patients with migraine had more anxiety sensitivity and alexithymia and low sleep quality than normal ones. These findings indicate that physicians and psychotherapist should pay essential attention to the special psychological attributes of patients with migraine headache at the time of prevention and treatment.

    Keywords: Anxiety Sensitivity, Alexithymia, sleep quality, Migraine
  • Saeidreza Entezary *, Hamidresa Feyz, Mahmood Alebouyeh, Poupak Rahimzadeh, Sara Zamani Pages 98-111

    Continuous epidural analgesia (CEA) is the most common local anesthesia technique used to control pain after Total knee arthroplasty (TKA). CEA has many side effects. Continuous paravertebral block is an effective method with fewer side effects in controlling TKA pain. The aim of this study was to compare the effect of this two methods on post-TKA pain.TKA patients were randomly divided into two groups (N = 19): A) CEB: Bupivacaine 0.25% was injected epiduraly by pump at 4 ml / hr during 24 hours after surgery. B) Continuous Lumbar Paravertebral Block (CLPB): all interventions were similar to group A, but by paravertebral catheter. Basic Mobility Scale (BMS) and the Visual Analogue Scale (VAS) ( static and dynamic) four times (4, 8, 16 and 24 hours after surgery) were measured and recorded. Use of opioids and their complications were measured.Patients in the CLPB group experienced significantly less dynamic and static pain 4 and 8 hours after TKA than patients in the CEA group (p< 0.05). There was no side effects in patients in the CLPB group but,  patients in the CEA group experienced Nausea and Vomiting. No significant difference was observed for BMS and Muscular Strength in any of the follow-up stages between the two groups (P> 0.05).Continuous paravertebral block has equal efficacy in controlling pain in patients undergoing TKA surgery compared to continuous epidural block. Due to, lack of complications it can be considered as a suitable alternative in TKA patients.

    Keywords: continuous epidural block, continuous paravertebral block, total knee arthroplasty