فهرست مطالب

علوم اجتماعی - سال بیست و هشتم شماره 1 (پیاپی 92، بهار 1400)

فصلنامه علوم اجتماعی
سال بیست و هشتم شماره 1 (پیاپی 92، بهار 1400)

  • تاریخ انتشار: 1400/12/04
  • تعداد عناوین: 7
|
  • علی فتوتیان*، مهدی صدفی، عبدالحسین کلانتری صفحات 1-29

    دانش نوپای جامعه شناسی شناختی از بینارشته ای های علوم شناختی است. بیشتر پژوهش ها در این حوزه شناختی معطوف به ارتباط آن با روان شناسی شناختی و علوم مغز و اعصاب است. ازاین رو جایگاه جامعه شناسی شناختی ذیل رویکردهای اساسی علوم شناختی تعریف می شود. مقاله حاضر به دنبال بازگشت به بنیادهای نظری و فلسفی جامعه شناسی است تا نقش جامعه و فرهنگ را پررنگ کند. توجه مارتین هایدگر به فراروی از ساحت ذهن انسان و درگیری وجودی او با عالم این زمینه را فراهم کرد که با توسعه نقش بودن-در-جهان دازاین انسانی از سوبژکتیویته انسانی عبور کند و به نقش انسان در ارتباط با دیگر انسان ها در جهان توجه شود. در این زمینه سعی شد به برخی پژوهش های جامعه شناسی شناختی که در راستای اندیشه هایدگر و نقد نظریات مرسوم روان شناسی و علوم اعصاب و روان بود (مانند نظریه-نظریه (TT)، نظریه شبیه سازی (ST) و نظریه تعاملی (IT) که دربردارنده دو رویکرد بیناذهنیت اولیه و ثانویه هست)، پرداخته شود. هرچند زمانه هایدگر این فرصت را فراهم نکرد که به طور مستقیم با علوم شناختی درگیر شود، اما شاگرد او هربرت دریفوس و دیگر شاگردان و طرفداران او با پرورش ایده هایدگر به نقش سازگاری مهارت ورزانه انسان در ارتباط با جهان پرداختند. هدف این مقاله توسعه جامعه شناسی شناختی با تکیه بر هویت اجتماعی انسان در درگیری با دیگر موجودات درون اجتماع و فرهنگ است تا به غنای بخش جامعه شناسی در برابر دیگر بینارشته های علوم شناختی در بستر جامعه شناسی شناختی تاکید کند.

    کلیدواژگان: جامعه شناسی شناختی، هایدگر، درفیوس، دازاین، جامعه شناسی عصبی شناختی
  • ابوتراب طالبی، مرتضی رستمی قزلدرق* صفحات 31-66

    پژوهش پیش رو به نگرش شهروندان ایرانی به مجازات مرگ می پردازد و به این پرسش که چه چیز تعیین کننده ی نگرش افراد به این مجازات است. از میان پاسخ‍هایی که از سوی نظریه پردازان اجتماعی به این پرسش داده شده است ما رویکردی را برگزیده‍ایم که قایل به ارتباط عواطف اخلاقی و نگرش به مجازات مرگ است. نتایج پیمایش حاکی از این است که قریب 19 درصد از پاسخگویان رویکرد کاملا الغاءگرایانه به مجازات مرگ دارند و 2 درصد طرفدار بهره‍گیری بیشینه از این مجازات و 79 درصد به درجات مختلف مایل به محدودسازی این مجازات‍اند. از مهم‍ترین جلوه‍های خواست محدودسازی، قلت جرایمی است که پاسخگویان سزاوار مجازات مرگ می‍دانند و همچنین تغییر رویکرد به شماری از جرایمی که کماکان در قانون، سزاوار مرگ پنداشته شده‍اند. از دیگر جلوه‍های محدودسازی مجازات اعدام، مقیدسازی فرم‍های آن است. به نظر می‍رسد با جامعه‍ای روبرو هستیم که تاب چندانی در برابر بهره‍گیری گسترده از اعدام ندارد، جامعه‍ای که اکثریت اعضای آن نه از مجازات مرگ دفاع می‍کند و نه در مقام نفی مطلق آن هستند. این نتایج همچنین حاکی از وجود ارتباط معکوس و معنادار میان متغیر حمایت از مجازات مرگ و میزان برخورداری از عواطف همدلی قومی فرهنگی، همدلی شناختی و شفقت است.

    کلیدواژگان: نگرش به مجازات مرگ، عواطف اخلاقی، همدلی، شفقت
  • امیر مقدور مشهود، شجاع احمدوند* صفحات 67-99

    یکی از مسایل اساسی امروز تاثیر رویارویی سنت و مدرنیسم بر روی نهادهای بنیادین اجتماعی و سیاسی است. «آزادی» نهادی است که دستیابی به آن همواره دستخوش تنازع این دو قرار گرفته است. به نظر می رسد عدم توفیق نیل به آن یا به دلیل عدم توجه به یکی از این دو (سنت یا مدرنیسم) و تکیه صرفا بر سمت مقابل بوده یا راه حل در تعاملات انتزاعی و با فاصله از عرصه ی زندگی انضمامی یا تجربه زیسته مردم تجویز شده است. در این مقاله از رویکردی بنام «فهم استراتژیک» که مبتنی بر تجربه زیسته ی مردم ایران است برای نگریستن به این مفهوم استفاده می شود. با رجوع به تاریخ و تجربه ی زیسته، مبادی آزادی انسان در ایران زمین چیست و مبانی اعتباری آن کدام است؟ این مقاله به دنبال پاسخ این سوال بوده و هدف آن تبیین شیوه ای از آزادی با توجه به تجربه زیسته ایرانیان است. از روش تاریخی استفاده می شود و استعاره های مفهومی ابزار ترسیم مشاهدات و تبیین ایده ها می باشد. یافته ها نشان می دهد دستیابی به این هدف بیش از هر چیز به برآمدن انسانی باز می گردد که تحولی اساسی در نگرش اخلاقی و شیوه ی رفتاری خود ایجاد کرده است. این مقاله ترسیمی اولیه از یک سوژه ی آزاد به نام «رادمنش» در ایران زمین را ارایه می دهد.

    کلیدواژگان: آزادی، عدالت توزیعی، رادمنش، عدالت نسبی، افق فهم مشترک
  • علی اصغر سعدآبادی*، ندا آرامی پور، سید محمد محمودی صفحات 101-134

    با توجه به کاهش سطح درآمد افراد و افزایش فقر، بسیاری از مردم برای تامین برخی از نیازهای اولیه خود با مشکل مواجه شده‍اند و کمک‍های افراد یا سازمان‍های خیریه نتوانسته به خوبی این مشکل را برطرف نماید. استفاده از نوآوری اجتماعی در این راستا می‍تواند موثر واقع شود زیرا راهکاری مبتکرانه برای حل مشکلات اجتماعی است که نسبت به راهکار های قبلی اثربخش تر است و برای کل جامعه ارزش ایجاد می کند. هدف پژوهش حاضر، ارایه راهکاری برای تحول در کمک‍های خیریه‍ای با استفاده از نوآوری اجتماعی و پاسخ به این سوال است که راهکارهای تحول خدمت‍رسانی خیریه‍ها با استفاده از نوآوری اجتماعی چیست. به این‍منظور پس از بررسی ادبیات تحقیق، برای جمع آوری داده‍ها و ارایه راهکار از روش اقدام پژوهی و رویکرد تفکر سیستمی استفاده گردید. در این راستا با استفاده از روش نمونه‍گیری گلوله‍برفی، ذینفعان انتخاب و با آن ها مصاحبه شده و جلسات متعددی با آن ها برگزار شد. سپس راهکار منتخب، توسعه داده شد و در نهایت پیشنهادها در دو بخش راهکار فوری و راه‍حل‍های بنیادی ارایه گردید. در بخش راهکار فوری، دیوار مهربانی مطرح گردید و در بخش راه‍حل‍های بنیادی، اشتغال، تامین مالی جمعی و تخصیص وام‍های کوچک جزء نقاط اهرمی محسوب شدند.

    کلیدواژگان: تامین مالی جمعی، تفکر سیستمی، دیوار مهربانی، مرکز نوآوری اجتماعی سلام
  • مرضیه ابراهیمی*، محبوبه گودرزی صفحات 135-165

    مطالعه حاضر تحقیقی کیفی و پدیدارشناسانه است که با هدف مطالعه زمینه های ارتکاب جرم در زندگی زنانی انجام پذیرفته که مرتکب جرم شده و سابقه حضور در زندان را داشته اند. بر این اساس در این تحقیق با 18 زن که سابقه محکومیت و حبس دارند مصاحبه های عمیق کیفی انجام شده است. تجزیه وتحلیل مصاحبه های انجام شده نشان داد که زنان مصاحبه شونده در طول زندگی خود با عوامل گوناگونی چون: عدم انسجام و ازهم گسیختگی خانواده، زندگی در خانواده مجرم و بزهکار، همکاری و همراهی با همسران مجرم، خانواده نابسامان، سابقه خشونت و سوء رفتار، تبعیض و طرد در خانواده، همسرآزاری، نداشتن شغل و درآمد، فقدان تخصص و تحصیلات، زندگی در مناطق جرم خیز، اعتیاد و مصرف مواد مخدر، معاشرت با افراد ناباب و عوامل دیگری ازاین دست مواجه بوده اند که سبب فراهم کردن زمینه های لازم جهت ارتکاب جرم توسط زنان موردبررسی شده است.

    کلیدواژگان: زندان، جرم، زنان مجرم، انحراف اجتماعی، تجربه زیسته زنان
  • رقیه ولایتی، داود ابراهیم پور*، محمدباقر علیزاده اقدم، محمد عباس زاده صفحات 167-198
    پژوهش باهدف «بررسی گرایش دانشجویان به دروغ گویی» می باشد. روش پژوهش، پیمایش و جامعه آماری، دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی تبریز در سال 1398 با حجم نمونه 375 نفر به روش طبقه ای به دست آمد. شیوه گردآوری با استفاده از پرسشنامه می باشد. برای محاسبه ی ضریب قابلیت اعتماد ابزار اندازه گیری از روش آلفای کرونباخ و برای اطمینان از اعتبار صوری و محتوایی پرسشنامه از قضاوت اساتید در زمینه ی موضوع استفاده شده است. مبانی پژوهش «نظریه برگر و لاکمن، هابرماس، بوردیو، ساترلند و..» می باشد. برای تحلیل داده ها از spss18 و Amos استفاده شده است. بر اساس نتایج پژوهش بین «هراس اجتماعی، ساختار قدرت در خانواده، بیگانگی اجتماعی، فقر فرهنگی، محرومیت نسبی» رابطه مستقیم و بین «سرمایه اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، کنش ارتباطی» رابطه معکوس با گرایش به دروغ گویی به دست آمد. بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیری، عوامل «اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی» به میزان 37 درصد گرایش به دروغ گویی را تبیین می کنند و 63 درصد از واریانس توسط متغیرهای خارج از پژوهش قابل تبیین است.
    کلیدواژگان: دروغ گویی، هراس اجتماعی، بیگانگی اجتماعی، دانشگاه آزاد اسلامی تبریز
  • معصومه باقری*، مرضیه شهریاری، پروین گنجی صفحات 199-231

    روسپیگری تلخ ترین حقیقت اجتماعی جامعه کنونی است که بین افراد خاکستری جامعه که باوجود ناخالصی و آلودگی هنوز فطرت پاکشان را از دست نداده اند، در حال گسترش است. این تحقیق باهدف بررسی تجربه زیسته زنان در گرایش به روسپیگری در شهر خرم آباد و شیوه نمونه گیری هدفمند از طریق روش گلوله برفی با 12 نفر از زنان روسپی انجام شده است. با توجه به اینکه تجربیات زنان در مورد ماهیت روابط آنان پس از ازدواج مورد کنکاش قرار می‍گیرد، رویکرد این تحقیق پدیدار شناختی است. جهت گردآوری داده ها از تکنیک مصاحبه‍ی عمیق و برای تحلیل داده های حاصل از مصاحبه های پدیدارشناسی از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. مضمون های اصلی شامل؛ ادراک معانی گرایش به روابط غیراخلاقی (روسپیگری) و ابعاد معنایی آن می‍باشد. همچنین عدم تمایل شرکای جنسی به استفاده از وسایل پیشگیری، پایبند نبودن به توافق در شیوه انجام و پرداخت هزینه، نداشتن امنیت جانی و تهدید روحی به عنوان مهم ترین رفتارهای پرخطر و محافظت نشده تجربه شده زنان روسپی بود. اکثر زنان روسپی قربانی کارکردهای نادرست خانواده پدری و همسری، محیط و جامعه ناسالم خود شدند؛ بنابراین آموزش مهارت جهت خودکفایی زنان، اطلاع رسانی توسط رسانه و نهادهای اطلاع رسان و ایجاد نمودن قانون های حمایتی برای زنان خیابانی ضروری است.

    کلیدواژگان: ازدواج نادرست، گرایش به روسپیگری، پدیدارشناسی، رفتارهای جنسی پرخطر، زنان
|
  • Ali Fotovatian *, Mahdi Sadafi, Abdolhosein Kalantari Pages 1-29

    Emerging knowledge of cognitive sociology is an interdisciplinary field of cognitive science. Most research in this field of cognition is related to its relationship with cognitive psychology and neuroscience. Hence, the position of cognitive sociology is defined under the basic approaches of cognitive sciences. The present article seeks to return to the theoretical and philosophical foundations of sociology to highlight the role of society and culture. Martin Heidegger's attention to transcending the realm of the human mind and his existential conflict with the universe provided the basis for the development of human role-in-world Dasein to transcend human subjectivity and to consider the role of man in relation to other human beings in the world. Although Heidegger's time did not provide an opportunity to engage directly with the cognitive sciences, his student Herbert Dreyfuss nurtured Heidegger's idea of ​​the role of human skillful adaptation to the world. The purpose of this article is to develop cognitive sociology not in relation to cognitive psychology and neuroscience and artificial intelligence but to rely on human social identity in conflict with other beings within society and culture to emphasize the richness of sociology versus cognitive sciences in cognitive sociology.

    Keywords: Cognitive Sciences. Cognitive Sociology, Culture, Society, Heidegger, Dreyfus
  • Aboutorab Talebi, Morteza Rostami Ghezeldaragh * Pages 31-66
  • Amir Maghdoor Mashhood, Shojae Ahmadvand * Pages 67-99
  • Ali Asghar Sadabadi *, Neda Aramipour, Seyed Mohammad Mahmoudi Pages 101-134
  • Marzieh Ebrahimi *, Mahboubeh Goodarzi Pages 135-165

    The present study is a qualitative and phenomenological research. Accordingly, in the present study, in-depth qualitative interviews were conducted with 18 women who had a history of conviction and imprisonment. Samples are purposefully selected. All interviewees are selected from those who have served at least 3 and at most 5 years in prison. The analysis of the interviews showed that the women interviewed during their lives with various factors such as: incoherence and disintegration of the family, living in the family of the offender and criminal, cooperation with the spouses of the offender, disordered family, lack of jobs and income Lack of expertise and education, living in crime-prone areas, addiction and drug use, associating with bad people and other such factors have been faced that have provided the necessary grounds for women to commit crimes. In addition, studies have shown that abuse, drug use, family turmoil, parenting practices, childhood violence and abuse, etc. in the family can be effective in creating the context for crime in women.

    Keywords: Prison, Crime, women offenders, Delinquency, social deviance, women's lived experience
  • Rogaye Velayati, Davood Ebrahimpoor *, Mohammadbagher Alizadeh Aghdam, Mohamad Abaszadeh Pages 167-198
    The aim of this study was to "investigate students' tendency to lie". Research method, survey and statistical population, students of Islamic Azad University of Tabriz in 1398 with a sample size of 375 people were obtained by stratified method. The method of collection is using a questionnaire. Cronbach's alpha method was used to calculate the reliability coefficient of the measuring instrument and to judge the face and content validity of the questionnaire, professors' judgments on the subject were used.. The basis of the research is "Burger and Luckman's theory, Habermas, Bourdieu, Sutherland, etc." Spss18 and Amos were used to analyze the data. According to the results of the study, there was a direct relationship between "social fear, power structure in the family, social alienation, cultural poverty, relative deprivation" and an inverse relationship between "social, economic, cultural, communication action" and the tendency to lie. According to the results of multivariate regression analysis, "social, cultural and economic" factors explain 37% of the tendency to lie and 63% of the variance can be explained by variables outside the study
    Keywords: tendency to lie, social fear, power structure in the family, Social alienation, Islamic Azad University of Tabriz
  • Masoomeh Bagheri *, Marziyeh Shahriyari, Parvin Ganji Pages 199-231
    Introduction & Objective

    Social deviations, especially in women, threaten the health and security of society. For its survival and stability, the society must take appropriate measures to prevent the deviations of delinquent women and measures to rehabilitate them. This is possible only through accurate identification of the underlying factors and aggravating the tendency to deviance. The purpose of this study is the life scenario of street women on their perception of the tendency to prostitution and risky behavior experienced in Khorramabad.

    Method

    Among the qualitative research methods, the phenomenological method has been used to examine the experience of prostitution. Twelve people were selected by purposive sampling and snowball sampling strategy. In-depth interviews were used to collect data. Content analysis method has been used to analyze the data obtained from phenomenological interviews.

    Findings

    It includes two main themes of perceiving the meanings of the tendency towards immoral relationships (prostitution) and its semantic dimensions. The meaning of semantic perception of the tendency to immoral relationships to the four sub-themes of the way of liberation, the last resort, the negative burden of prostitution, the sense of revenge on the spou

    Keywords: Life scenario, tendency to prostitution, Phenomenology, high-risk behaviors, women