فهرست مطالب
فصلنامه روان شناسی و دین
سال چهاردهم شماره 4 (پیاپی 56، زمستان 1400)
- تاریخ انتشار: 1401/01/25
- تعداد عناوین: 9
-
-
صفحات 7-24
این پژوهش از نوع پژوهشهای نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون پسآزمون با گروه کنترل است که با هدف بررسی تاثیر آموزش فرزندپروری مبتنی بر آموزههای اسلامی به مادران، بر تعدیل تنش والدگری و معنویت کودکان فزونوزن انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان پسر مقطع دبستان شهر تهران، که از لحاظ وضعیت شاخص توده بدنی چاق و یا دارای اضافهوزن هستند، به همراه مادرانشان میباشند. در مجموع 60 مادر به همراه فرزندانشان، از طریق نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند که در دو گروه آزمایش و کنترل، به تصادف جایگزین شدند. آموزش فرزندپروری مبتنی بر آموزههای اسلامی طی 10 جلسه (هفتگی)، هر جلسه 90 دقیقه برای گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل، هیچ مداخلهای دریافت نکرد. قبل و پس از مداخله، همه مادران به پرسشنامههای سبک فرزندپروری و فرم کوتاه شاخص استرس والدگری و همه کودکان به مقیاس دینداری و معنویت کودک و نوجوان پاسخ دادند. دادهها با روش تحلیل کوواریانس یکمتغیره و چندمتغیره نشان داد که آموزش فرزندپروری موجب ارتقاء نمرات معنویت کودکان گروه آزمایش، در مقایسه با گروه کنترل شده است (05/0>P). نتایج نشان داد که آموزش فرزندپروری مبتنی بر آموزههای اسلامی، به ارتقاء معنویت کودکان دارای اضافهوزن و تعدیل نمرات سبک فرزندپروری و استرس فرزندپروری مادران منتهی میشود. بهنظر میرسد، شاخص تودهبدنی کودکان بهواسطه اصلاح سبک فرزندپروری مادر، کاهش استرس والدگری و بهبود معنویت کودکان، کاهش خواهد یافت.
کلیدواژگان: فرزندپروری مبتنی بر آموزه های اسلامی، سبک های ناکارآمد فرزندپروری، تنش والدگری و کودک فزون وزن -
صفحات 25-40
هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش تلفیقی فرزندپروری مبتنی بر رویکرد پذیرش و تعهد (ACT) و رویکرد متمرکز بر شفقت (CFT) و غنیشده، با آموزههای اسلامی بر عزت نفس عمومی والدگری عزت نفس عمومی کودکان 7-6 سال بود. روش پژوهش، نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری مادران کودکان کلاس اول دبستان 7-6 سال شهر اصقهان، در سال 97-1396 بودند که 30 نفر از آنان بهعنوان نمونه، بهطور تصادفی از نوع خوشهای چندمرحلهای انتخاب شده و در دو گروه کنترل و آزمایش (15 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش، پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت و چکلیست سنجش میزان عزت نفس کودکان پیشدبستانی بود. برای گروه آزمایشی، آموزش در 10 جلسه 120 دقیقهای برگزار شد. دادهها با استفاده آزمون تحلیل کواریانس یک راهه، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش تلفیقی فرزندپروری مبتنی بر رویکرد پذیرش و تعهد (ACT) و رویکرد متمرکز بر شفقت (CFT) و غنیشده، با آموزههای اسلامی، عزت نفس عمومی والد و کودک را افزایش میدهد (05/0p<).
کلیدواژگان: عزت نفس عمومی کودک، عزت نفس عمومی والدگری، شفقت، پذیرش و تعهد، آموزه های اسلامی -
صفحات 41-52
هوش معنوی، بهکارگیری منابع معنوی برای سازگاری و افزایش عملکرد، موجب افزایش بهزیستی روانی میشود. این پژوهش با روش توصیفی و با هدف ساخت مقیاس هوش معنوی برای دانشجویان مسلمان و اعتباریابی آن بود. ابتدا براساس مصاحبه کیفی، با 17 دانشجوی مسلمان با هوش معنوی بالا، مولفهها و گویههای پرسشنامه هوش معنوی، طراحی و توسط 14 کارشناس تایید شد. برای هنجاریابی آن به روش خوشهای، 226 دانشجو از دانشگاههای تهران، قم و مازندران انتخاب شدند و پرسشنامههای اولیه هوش معنوی، سلامت معنوی پولوتزین و الیسون، دلبستگی به خدا روات و کرکپاتریک، بهزیستی روانی ریف، تابآوری کونور و دیویدسون، خودکارآمدی شرر، هدفمندی ماهولیک و کرامباف را تکمیل کردند. در تحلیل دادهها، از روشآلفای کرونباخ، تحلیل عاملی اکتشافی، تاییدی، همبستگی و نرمافزارهای spss24 و lisrel8.8 استفاده شد. نتایج نشان داد که مقیاس هوش معنوی، دارای 15 گویه و 3 مولفه (احساس نزدیکی به خدا، تابآوری معنوی و هدفمندی معنوی) است. تحلیل عاملی تاییدی، روایی سازه مطلوبی (IFI=0/97 و IFC=0/97) را نشان داد. پرسشنامه هوش معنوی، با سلامت معنوی (7/0) و دلبستگی ایمن به خدا (6/0)، بهزیستی روانی (5/0)، تابآوری (5/0) و خودکارآمدی(5/0) و هدف در زندگی(7/0) رابطه معنادار دارد. پایایی پرسشنامه، از طریق ضریب آلفای کرونباخ، 87/0 بهدست آمد. مقیاس هوش معنوی دانشجوی مسلمان، برای ارزیابی هوش معنوی دانشجویان مسلمان، مناسب است و میتواند در آسیبشناسی ابعاد معنوی دانشجویان مسلمان استفاده شود.
کلیدواژگان: هوش معنوی، معنویت، مقیاس هوش معنوی دانشجوی مسلمان، اعتباریابی، ساختار عاملی -
صفحات 53-68
تعارضات زناشویی، کیفیت، معنا و رضایت از زندگی، ازجمله عواملی است که موجب بهبود سلامت زندگی افراد جامعه میشوند و کاهش تعارضات، افزایش کیفیت، رضایت و معنای زندگی موجب پیشگیری از تحمیل آسیبهای جبرانناپذیر به جامعه خواهد شد. این پژوهش با هدف بررسی کارآمدی آموزش گروهی مفهوم توکل به خدا، بر تعارضات زناشویی، کیفیت، معنا و رضایت از زندگی زوجهای مهاجر افغانستانی ساکن شهر مشهد صورت گرفت. روش این پژوهش، از نوع ترکیبی شامل بخش کیفی و بخش کمی بود. در بخش کیفی، بسته آموزشی توکل بر خدا مبتنی بر رویکرد شناختدرمانی به روش تحلیل محتوا و اعتباریابی آن، به روش محاسبه روایی محتوایی انجام شد و روش پژوهش در بخش کمی، از نوع شبهآزمایشی طرح پیشآزمون پسآزمون با گروه کنترل بود. چهارده زوج (28 نفر)، بهصورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. قبل و بعد از اجرای مداخله، پرسشنامههای تعارضات زناشویی، کیفیت، رضایت و معنای زندگی مورد استفاده قرار گرفت. یافتهها حاکی از این است که بسته آموزشی توکل به خدا بر میزان تعارضات زناشویی، کیفیت، رضایت و معنای زندگی اثر دارد (01/0 ≥ P) و آموزش گروهی بسته آموزشی توکل به خدا بر تعارضات زناشویی، کیفیت، معنا و رضایت از زندگی موثر است.
کلیدواژگان: تعارضات زناشویی، کیفیت زندگی، معنای زندگی، رضایت از زندگی، توکل بر خدا، شناخت درمانی -
صفحات 69-82
هدف این پژوهش تاثیر آموزش هوش معنوی بر بهزیستی روانشناختی و خودمهارگری دانشآموزان دختر، پایه یازدهم شهر همدان است. در این پژوهش، طرح تحقیق نیمهتجربی از نوع پیشآزمون - پسآزمون و پیگیری، با گروه کنترل است. جامعه آماری350 نفر بوده است و نمونه اولیه این پژوهش را 200 نفر از دانشآموزان دختر شهر همدان تشکیل داد که به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. در نهایت، تعداد دانشآموزان بهصورت تصادفی برای هریک از گروههای گروه گواه و گروه آزمایشی،20 نفر تعیین شد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف، پرسشنامه خودمهارگری تانجی و برنامه درمانی، آموزشی هوش معنوی بود. نتایج نشان داد که آموزش هوش معنوی بر بهزیستی روانشناختی دانشآموزان موثر است. همچنین آموزش هوش معنوی بر خودمهارگری دانشآموزان موثر است (05/0>P). با توجه به این پژوهش، میتوان گفت: هوش معنوی دربرگیرنده مجموعهای از تواناییها و ظرفیتهاست که میتوان از منابع معنوی در جهت افزایش بهزیستی روانشناختی و خودمهارگری، برای رشد بهینه دانشآموزان از آن استفاده کرد.
کلیدواژگان: هوش معنوی، بهزیستی روان شناختی، خودمهارگری -
صفحات 83-96
این پژوهش با هدف تحلیل تربیت جنسی اسلامی ادراکشده والدین انجام شد. این مطالعه، با رویکرد تحقیق کیفی و با روش تحلیل مضمون (تماتیک) انجام شد؛ از طریق مصاحبهای نیمه ساختاریافته و با نمونهگیری هدفمند، جمعآوری دادهها، توسط هشت والد انجام شد و با اشباع اطلاعات، به همین مقدار اکتفا شد. تجزیه و تحلیل دادهها، بهطور مستمر همزمان با جمعآوری دادهها و بهصورت مقایسهای انجام گردید. طی فرایند تحلیل دادهها و پس از مشخص شدن کدها، چهار مضمون فراگیر (ماهیت، نیاز، آموزش و پرورش) و سیزده مضمون سازماندهنده مشخص شدند. این مضمونها، بیانگر تربیت جنسی اسلامی از دیدگاه والدین مسلمان شهر قم میباشد. طبق نتایج این پژوهش، والدین تربیت جنسی را با آموزش جنسی متفاوت دانسته و ضرورت تربیت جنسی را غیرقابل انکار دانسته، معتقدند که تربیت جنسی از سالهای اولیه کودکی شروع میشود، افزون بر اینکه، آموزش مسایل خاص جنسی را برای کودکان مضر و ضد آموزش دانسته، بر پیشگیری از انحرافات جنسی از سنین پایین تاکید میکنند.
کلیدواژگان: تربیت جنسی، آموزش، تربیت جنسی اسلامی، منابع اسلامی، مطالعه کیفی -
صفحات 97-114
این پژوهش، با هدف مدلیابی ارتباط علی دلبستگی ایمن، اجتنابی و اضطرابی به خدا، با اضطراب وجودی، بهواسطه نقش میانجی خداآگاهی انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی است که از روش تحلیل مسیر، برای تجزیه و تحلیل دادههای بهدستآمده از اجرای همزمان سه مقیاس دلبستگی به خدا، خداآگاهی و اضطراب وجودی، بر روی 300 نفر از طلاب حوزه علمیه قم استفاده گردید. یافتهها حاکی از وجود رابطه معنادار و دوبهدو بین سبکهای دلبستگی ایمن، اجتنابی و اضطرابی به خدا، خداآگاهی و اضطراب وجودی بود. برای سنجش نقش میانجی خداآگاهی، در ارتباط میان سبکهای گوناگون دلبستگی به خدا و اضطراب وجودی، مطابق رویکرد بارون و کنی عمل شد. نتایج پژوهش نشان داد که اثر غیرمستقیم هریک از دلبستگیهای ایمن، اضطرابی و اجتنابی به خدا در اضطراب وجودی، از طریق میانجیگری خداآگاهی معنادار است. بنابراین، تاثیر دلبستگی به خدا در کاهش اضطراب وجودی از طریق میانجیگری فرآیند خداآگاهی، تبیینپذیر است.
کلیدواژگان: دلبستگی به خدا، خداآگاهی، اضطراب وجودی، مدل یابی، تحلیل مسیر، نقش میانجی -
صفحات 115-132
امروزه رویکرد مثبت به بهداشت روان گسترش یافته و بر مفهوم بهباشی روانشناختی، با مولفههای مثبتی مانند عزت نفس، روابط اجتماعی مناسب و رضایتمندی تاکید شده است. بهباشی روانشناختی، تحت تاثیر متغیرهای بسیاری قرار میگیرد که این متغیرها، با توجه به محیطی که فرد در آن قرار دارد و ویژگیهای فردی، متنوع میباشند. هدف این پژوهش، بررسی نقش تعدیلکننده عوامل شخصیتی در رابطه جهتگیری مذهبی و بهباشی روانشناختی است. جامعه آماری پژوهش را دانشجویان و طلاب شهر قم تشکیل دادند که با نمونهگیری در دسترس، 384 دانشجو و طلبه بهعنوان گروه نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامههای عوامل شخصیتی گلدبرگ و مقیاس تجدیدنظرشده جهتگیری مذهبی هیل و مقیاس بهباشی روانشناختی ریف پاسخ دادند. یافتههای پژوهش نشان داد که بین جهتگیری مذهبی و بهباشی روانشناختی، رابطه معناداری وجود دارد. همچنین، تنها عامل شخصیتی وظیفهشناسی، نقش تعدیلکننده در این همبستگی دارد. بنابراین، تقویت باورهای مذهبی در افرادی که وظیفهشناسی بالایی دارند، میتواند بهباشی روانشناختی را به میزان زیادی افزایش دهد، همچنین، توصیه میشود افراد با جهتگیری مذهبی بالا، و دارای وظیفهشناسی پایین، وظیفهشناسی آنان تقویت شود تا با اثربخشی تعاملی با جهتگیری مذهبی، موجب افزایش بهباشی روانشناختی آنان شود.
کلیدواژگان: بهباشی روان شناختی، جهت گیری مذهبی، عوامل شخصیتی، دانشجویان، طلاب -
صفحات 133-149
بخشش، فرآیند گذشتن از خطای دیگران است که با انگیزه آرامش درونی، یا بهبود روابط با فرد خاطی، یا با هدف انجام رفتاری ارزشی صورت میگیرد. بخشش دارای پیامدهایی مانند رهایی از احساس منفی نسبت به فرد خطاکار، غلبه بر رنجش، پرهیز از عصبانیت، دوری، جدایی و انتقام نسبت به فرد خطاکار است. هدف این پژوهش، تعیین رابطه ذهنآگاهی و نگرش مذهبی، به واسطهگری انعطافپذیری شناختی با بخشش بود. بدینمنظور، نمونهای متشکل از 203 دانشجوی مشغول به تحصیل دانشگاه علم و صنعت ایران، در سال تحصیلی 97-96، به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب و علاوه بر متغیرهای دموگرافیک، به مقیاس بخشش هارتلند (HFS) و پرسشنامههای ذهنآگاهی فرایبورگ و همکاران- فرم کوتاه (FMI-SF)، نگرش مذهبی گلریز و براهنی و انعطافپذیری شناختی دنیس و وندروال (CFI) پاسخ دادند. تحلیل دادهها، با استفاده از همبستگی پیرسون و مدلیابی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج مدلیابی معادلات ساختاری نشان داد که نگرش مذهبی و ذهنآگاهی، قادرند بهواسطه انعطافپذیری شناختی، تغییرات بخشش را پیشبینی کنند. همچنین، بین نگرش مذهبی و ذهنآگاهی با بخشش، رابطه مثبت وجود دارد. بنابراین، انعطافپذیری شناختی بین نگرش مذهبی و ذهنآگاهی با بخشش نقش میانجی را ایفا میکند.
کلیدواژگان: بخشش، ذهن آگاهی، نگرش مذهبی، انعطاف پذیری شناختی