فهرست مطالب

علوم جغرافیایی - پیاپی 38 (بهار 1401)

نشریه علوم جغرافیایی
پیاپی 38 (بهار 1401)

  • تاریخ انتشار: 1401/03/03
  • تعداد عناوین: 10
|
  • بهروز سعدین*، محمدابراهیم عفیفی صفحات 1-16

    آبخیز بررسی شده یکی از منطقه های مستعد دامپروری در استان فارس است که با بهره گیری بیش ازحد و نامناسب از زمین ، در خطر پیدایش و پیشرفت شکل های مختلف فرسایش آبی می باشد . بنابراین ضروری است که عامل های موثر بر تشدید شرایط فرسایش آبی در آن ها برای مدیریت و مهارکردن آن ها بررسی شود. در این تحقیق رابطه ی عامل های مهم زمین ریختی با تغییر شکل های فرسایش آبی سطحی، شیاری، خندقی و زمین (بدلند) در بخشی از آبخیز مارگون به دست آورده شد. طبقه های مختلف جنس سنگ، شیب، جهت و ارتفاع با هر یک از شکل های فرسایش در منطقه ارتباط داده شد تا ایجاد شدن انواع آن ها و شکل فرسایشی غالب در طبقه های هر یک از عامل ها مشخص گردد . با کمک گرفتن از پژوهش ارزیابی تخریب زمین در منطقه های خشک (LADA) به شکل های فرسایش منطقه برحسب شدت و ضعف آن ها رتبه داده شد ، و برپایه ی ماهیت داده ها و متغیرهای بررسی شده آزمون آماری کروسکال والیس به کار برده شد. نتیجه های به دست آمده بیانگر آن است که بیش ترین فراوانی شکل های پیشرفته ی فرسایش آبی یعنی فرسایش خندقی و بدلند به ترتیب در سازندهای آهک رس و سنگ گچ و نمک (4/8 % و 8 /15 %) ، بلندی های 1000-1200 متر (7/6 % و 3/21 %) ، شیب های 10-20 % (7/8 % و 15 %) ، و جهت دامنه ی جنوبی (7/5 % و 5/9 %) است. نتیجه ی آزمون آماری برای جنس سنگ، شیب و جهت دامنه در تراز 01 /0 و برای ارتفاع در تراز 05/0 معنی دار به دست آمد ، که نشان می دهد شکل های فرسایش آبی در طبقه ی عامل های بررسی شده تفاوت مشخصی دارد. بنابراین می توان این عامل های ژیومورفولوژی را برای ارزیابی کردن شکل های فرسایش آبی و شدت آن در منطقه های مشابه به کار برد.

    کلیدواژگان: شکلھای فرسایش، طرح ارزیابی، LADA، مارگون، ژئومورفولوژی، کروسکال والیس
  • محسن ایلاقی حسینی، نیما جهان بین*، ایرج قاسمی صفحات 17-35

    این تحقیق برای ارایه چارچوبی مفهومی از بازتعریف مفهوم محله در بافت های تازه توسعه یافته شهر کرمان، از روش نظریه زمینه ای استفاده نموده است. این تحقیق به لحاظ هدف در زمره تحقیقات توسعه ای قرار داشته و از نوع کیفی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل ساکنین محله هوشنگ مرادی کرمانی، متخصصین دانشگاهی در رشته شهرسازی و جامعه شناسی و مدیران شهری، شهر کرمان می باشد. روش جمع آوری اطلاعات مطالعه اسنادی برای مبانی نظری و مصاحبه نیمه ساختار یافته برای استخراج نظرات است. در این مطالعه اشباع نظری برای مردم بعد از 19 مصاحبه، برای متخصصین بعد از 22 مصاحبه و برای مدیران شهری بعد از 12 مصاحبه حاصل شد. یافته های این تحقیق نشان داد که بازتعریف مفهوم محله در بافت های تازه توسعه یافته در قالب مدل مفهومی قابل بررسی است. در این مدل مفهومی بازتعریف مفهوم محله با تبعیت از شرایط علی نظیر دسترسی به خدمات، تحرک اقتصادی، تحرک اجتماعی و احساس تعلق فردی به مکان شروع می شود، و با شرایط پیامدهای حاصل از  استراتژی های ادغام شده در محله هوشنگ مرادی نظیر  معنای محله تابع تغییر ارزش ها، معنای محله تابع مفاهیم نو، محله با محوریت مطالبه گری و مدیریت خواست و نیاز ساکنین محدوده در زمینه توسعه محله به پایان می رسد. در این مدل مفهومی با در کنار هم قرار دادن و ادغام شروط علی، زمینه ای، مداخله ای، استراتژی و پیامدی می توان به تعریفی تازه از محله دست یافت ، که در انتها این مقاله مدل مفهومی این بازتعریف از مفهوم محله در بافت های جدید شهری متناسب با نظر مردم، متخصصین و مدیران شهری ارایه شده است.

    کلیدواژگان: بافت جدید شهری، بازتعریف مفهوم محله، هوشنگ مرادی
  • احمد منگلی میدوک، محمدابراهیم عفیفی*، علی وخشوری صفحات 36-58

    در این پژوهش ابتدا از طریق مطالعه مبانی نظری پژوهش اقدام به شناسایی معیارها و زیرمعیارهای که در جهت پایداری زیست محیطی موثر است شد. پس از پایان مراحل دلفی ، معیارهای منابع و خدمات محیط ، سلامت محیط و انرژی به عنوان مهمترین معیارهای ارزیابی پایداری زیست محیطی در شهر بابک انتخاب گردیدند ،که در معیار مربوط به منابع و خدمات محیط ؛ زیر معیار  رضایت از کیفیت آب آشامیدنی (678 / 0) ، و در معیار مربوط به نتایج حاصل از پیاده سازی مدل تخصیص خطی نشان داد که  بخش شمالی شهر در رتبه اول، بخش جنوبی در رتبه دوم، بخش غربی در رتبه سوم و بخش مرکزی در رتبه چهارم قرار گرفته است. برای ریز پهنه بندی خطر سیلاب از عوامل (ارتفاع از سطح دریا ، کاربری ارای ، انحنای طولی شیب ، انحنای عرضی شیب ، شیب ، جهت شیب ، زمین شناسی ، فاصله از جاده و شدت تابش خورشید) استفاده شده است و سپس با استفاده از روش ماشین بردار پشتیبان (svm) به پیش بینی مناطق دارای خطر سیلاب پرداخته شد که با توجه به نتایج تحقیق ، نواحی جنوبی شهر بابک دارای پتانسیل سیل خیزی بیشتری می باشد که عامل کاربری اراضی بیشترین تاثیر را در وقوع سیل منطقه مطالعاتی داشته است و همچنین بیشتر سیلاب ها در جاهایی که دامنه ها به محل اتصال آبراهه ها نزدیک می گردد اتفاق می افتد . شاید دلیل این امر حرکت آبهای زیر سطحی از طرف آبراهه ها به سمت دامنه های اطراف و ایجاد یک جبهه رطوبتی و کاهش مقاومت خاک در این ناحیه باشد که وقوع سیل با عمق کمتر را فراهم آورده است.

    کلیدواژگان: پایداری زیست محیطی، ارزیابی، فن تصمیم گیری تخصیصخطی، شھر بابک
  • علیرضا بیدخوری، محسن برهانی نیا*، علی خوشاب صفحات 59-84

    این مطالعه مولفه های گردشگری در شهر هوشمند و تاثیر آنها بر وضعیت فعلی و آینده شهر مشهد را مشخص کرده است. در ابتدا، لیستی از همه متخصصان این زمینه تهیه شد و میزان مشارکت آنها برای حضور در مصاحبه با تماس های برقرار شده مشخص شد. سرانجام 15 نفر آمادگی خود را اعلام کردند. کلیه مصاحبه ها در نرم افزار Maxqda با استفاده از روش های منبع باز، تحلیل محوری و انتخابی با 26 شاخص در قالب 4 جزء اصلی ضبط و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. پس از تعیین مولفه ها و زیر مولفه ها، خروجی نهایی در قالب یک پرسشنامه محقق ساخته تنظیم شد و در دور دوم بین اعضای مرحله قبل توزیع شد. پس از جمع آوری پرسشنامه ها و وارد نمودن آنها در نرم افزارSpss، اولین سوال از طریق آزمون ضریب توافق توماس کوهن به دست آمد. با توجه به ضریب بدست آمده شرط توافق ایجاد و تایید شد. پس از آن، وضعیت فعلی شهر از دیدگاه 26 شاخص به دست آمده با استفاده از آزمون مجذور کای اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که وضعیت فعلی شهرمشهد از دیدگاه گردشگری هوشمند مطلوب نیست. همبستگی پیرسون همچنین نشان داد که هر 4 مولفه اصلی، تاثیر مستقیم و معناداری بر جاذبه های گردشگری دارند. بنابراین، مولفه هایی مانند دسترسی، پایداری، دیجیتالی شدن و خلاقیت و میراث فرهنگی بیشترین تاثیر را بر وضعیت گردشگری هوشمند شهر مشهد در مقصد دارند. در نهایت، از طریق رگرسیون خطی، روند متغیرهای مستقل (هوشمندی) بر جاذبه گردشگری پیش بینی شد و نتایج نشان داد که سطح قابل توجهی از شاخص های دیجیتالی شدن، دسترسی، خلاقیت در میراث و پایداری بیشترین تاثیر را بر گردشگری آینده این شهر دارا می باشند.

    کلیدواژگان: مولفه موثر، گردشگری، هوشمندسازی، شهر مشهد
  • سید رضا حسین زاده *، مسعود مینایی، حمید نژاد سلیمانی، مهوش نداف سنگانی صفحات 85-105

    با توجه به توانایی های شبکه های عصبی مصنوعی، کاربرد آ ن ها در رشته های مختلف مهندسی و علوم زمین گسترش قابل ملاحضه ای داشته است. در این پژوهش برای پهنه بندی زمین لغزش در حوضه آبریز بار نیشابور از مدل شبکه عصبی پرسپترون چند لایه از نوع پیش خور پس انتشار (BP) استفاده شد. هدف نهایی از این پژوهش ارایه نقشه خطر زمین لغزش جهت ارزیابی وقوع آن با استفاده از روش شبکه عصبی مصنوعی می باشد. جهت ارزیابی شبکه عصبی ایجاد شده، داده های 32 زمین لغزش اتفاق افتاده به سیستم ارایه گردید. این پایگاه داده شامل اطلاعات مربوط به شیب، جهت شیب، لیتولوژی، مدل ارتفاع رقومی (DEM)، نقشه هم باران، فاصله از گسل و کاربری اراضی می باشد. این داده ها جهت تغذیه به شبکه عصبی ایجاد شده، بر اساس بزرگترین مقدار موجود هر داده در بانک اطلاعاتی بین صفر و یک نرمالیزه گردید. سپس داده های نرمالیزه شده به یک شبکه عصبی پرسپترون سه لایه تغذیه شونده به جلو(Feed forward) با الگوریتم پس انتشار خطا (Back error propagation) تغذیه گردید. داده های فوق ابتدا در شبکه آموزش دیده و سپس مورد آزمایش قرار گرفتند. ساختار نهایی شبکه دارای 7 نرون در لایه ورودی، 20 نرون در لایه میانی و یک نرون در لایه خروجی می باشد. در این بین 80 درصد اطلاعات برای آموزش و 20 درصد باقیمانده برای آزمایش در نظر گرفته شد. دقت شبکه در مرحله آزمایش 25/91 درصد برآورد گردید. خروجی به دست آمده از شبکه عصبی با اختلاف 2/0 به پنج پهنه تقسیم بندی شد. بر اساس این پهنه بندی 50/8، 52/11، 92/17، 45/39، 61/22 درصد از مساحت منطقه به ترتیب در کلاس های خطر پایدار، کم خطر، متوسط، زیاد و خیلی زیاد قرار گرفته است. نتایج حاصل نشان داد که ساختار زمین شناسی تشکیل یافته از مارن های خاکستری با میان لایه های آهکی(سازند دلیچای) و همچنین فعالیت های تکتونکی گسل های منطقه باعث شده که حوضه آبخیز بار از قابلیت بالایی در رخداد زمین لغزش برخوردار شود.

    کلیدواژگان: زمین لغزش، حساسیت، شبکه عصبی پرسپترون چند لایه، حوضه آبخیز بار نیشابور
  • اسماعیل برزگر، عبدالرسول قنبری*، مرضیه موغعلی صفحات 106-129

    شهر به مثابه حق اجتماعی است و نقش فضای شهری در تولید آهنگ روزمره زندگی و باز تولید روابط اجتماعی، رویکردی به حقوق شهروندی را پدید می آورد که در آن ساکنان شهر می بایست نقش آفرینان و ذینفعان اصلی در تولید فضای شهری باشند. در این میان کاربست این پژوهش میتواند بسیاری از چالشهای شهر کنونی را برای اقشار آسیب پذیر جامعه مشهود سازد و میزان انحراف شهر کنونی از آرمان نهایی شهر را  برای آنان مشخص کند. در همین راستا این پژوهش با هدف کاربست نظریه حق به شهر در ارزیابی زیست پذیری فضاهای شهری برای گروه های آسیب پذیر (جامعه معلولین) در  شهرستان مهر استان فارس انجام گرفته است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش توصیفی - تحلیلی می باشد. روش پیمایشی در مطالعه حاضر مبتنی بر مصاحبه با افراد خبره در حوزه معلولین خواهد بود. برای اندازه گیری داده ها از پرسش نامه به دو صورت خبره برایMental Model و  عمومی (جامعه معلولین) برای تحلیل عامل تاییدی با استفاده از Smart Pls و Spss استفاده شده است، یافته ها نشان می دهد که در فضاهای شهرستان مهر نیز همانند بسیاری از شهرهای کشور مشکلاتی وجود دارد که مانع از حضور و عبور معلولین این فضاها می شود. در اولین مرحله بعد کنترل و مالکیت فضا را به عنوان بستر اصلی توانمند سازی اقشار معلول تحت تاثیر قرار داده است. مدیریت ‏و کنترل این سنخ از فضا، متاخر از اثبات مالکیت و به تبع آن، شناخت نوع مالکیت آن است. در مرتبه بعدی، بعد ف شراکت در تصمیم گیری شهری بوده که بیشترین اثرپذیری با درجه زیاد  را پذیرفته است چرا که فراد دارای معلولیت غالبا از طیف گسترده حقوق مدنی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بهره نمی برند و برای سال ها حقوق این افراد نادیده انگاشته شده است. مشارکت برابر آنها؛ به معنی ایجاد شغل، آموزش، بهداشت، اطلاعات و سایر خدمات به همان گونه که برای دیگران است و برابر آنان می باشد. لذا می بایست پیش زمینه های اجتماعی موجود باشد تا افراد دارای معلولیت را قادر سازد به واسطه فرصتهای برابر برای زندگی و فعالیتهای خود در اجتماع، مستقل از موسسات خیریه و نهادهایی از این دست به سر برند. در مرتبه بعدی مولفه سهم فیزیکی و تولید فضا قرار  اشته است که در زمینه تجهیزات شهری نیز مشکلات مهم ترین تجهیزات مورد استفاده شامل ایستگاه اتوبوس، تلفن عمومی، سطل زباله و صندوق پست، آب خوری و درنهایت علایم شهری و نورپردازی شناسایی و درنهایت ضوابط و توصیه های طراحی مناسب این تجهیزات بیان می شود و در طراحی و مناسب سازی تجهیزات به اصول برابری در استفاده، انعطاف پذیری و استفاده ساده که از اصول طراحی همه شمول است، چالشهای مورد اشاره بوده است.

    کلیدواژگان: زیست پذیری، شهر دوستدار معلولین، توانمندسازی، شهرستان مهر
  • آتوسا خجسته، حسین عساکره* صفحات 150-171

    گرمایش زمین، الگوی گردش عمومی و الگوی زمانی- مکانی بارش را تغییر داده است. کاربرد روش های آماری در تشریح تغییرات، ابزاری مفید به شمار می آیند. از آن جا که بارش به عنوان یک عنصر اقلیمی؛ رفتاری غیرخطی داشته، از توزیع نرمال تبعیت نمی کند. در نتیجه بهره گیری از مدل سازی برای شناخت رفتار عمومی بارش امری بسیار کارآمد است. روش های مختلفی برای مدل سازی تغییرات بارش وجود دارد که از آن جمله می توان به الگوسازی خطی(کمینه قدر مطلق انحرافات، روش کمترین مربعات خطا و...) و غیر خطی(الگوی چند جمله ای، شبکه عصبی مصنوعی) اشاره نمود. برای انجام پژوهش حاضر از داده های بارش ایستگاه  فرودگاهی مشهد طی دوره آماری 57 ساله(1960-2016) برای شناسایی رفتار دراز مدت بارش این ایستگاه بهره گرفته شده است. به منظور بررسی رفتار عمومی بارش مشهد تلاش شد با استفاده از نرم افزار مینی تب(MINITAB)به برازش الگوی مناسب از خانواده چند جمله ای و الگوسازی ARIMA پرداخته شود. نتیجه الگوسازی خانوده چند جمله ای حاکی ازیک روند درجه دو یا سهمی گونه در بارش مشهد است. از سوی دیگر در خانواده الگوی ARIMA، الگوی (4،1،1) ARIMA که از میان بقیه الگوها به نسبت بهتر بود به عنوان الگوی مناسب تعیین شد. همچنین با انجام تبدیل باکس- کاکس مجددا به ارزیابی بارش های تبدیل یافته، مدل های کاندید و پیش بینی آن ها پرداخته شد و نهایتا مدل گزینش شده برای بارش مشهد الگوی (0،1،1) ARIMA بوده است. لازم به ذکر است که براساس نتایج حاصل از مدل سازی و خروجی های پیش بینی مدل می توان استنباط نمود که ARIMA خطی برای برازش بر بارش مشهد الگوی مناسبی نیست. از سوی دیگر با توجه به عدم برازنده بودن این الگو برای بارش مشهد مدل های گزینش شده نیز با روند موجود در مشاهدات همخوانی ندارند و یا به عبارت دیگر مرتبه تفاضل گیری مدل ها برابر یک است که حاکی از روند خطی و نه سهمی در مشاهدات است.

    کلیدواژگان: مدل سازی بارش، ARIMA، الگوسازی چند جمله ای، روند درجه دو، مشهد
  • آتوسا خجسته، حسین عساکره * صفحات 152-173

    گرمایش زمین، الگوی گردش عمومی و الگوی زمانی- مکانی بارش را تغییر داده است. کاربرد روش‌های آماری در تشریح تغییرات، ابزاری مفید به شمار می‌آیند. از آن جا که بارش به عنوان یک عنصر اقلیمی؛ رفتاری غیرخطی داشته، از توزیع نرمال تبعیت نمی‌کند. در نتیجه بهره‌گیری از مدل‌سازی برای شناخت رفتار عمومی بارش امری بسیار کارآمد است. روش‌های مختلفی برای مدل‌سازی تغییرات بارش وجود دارد که از آن جمله می‌توان به الگوسازی خطی(کمینه قدر مطلق انحرافات، روش کمترین مربعات خطا و...) و غیر خطی(الگوی چند جمله‌ای، شبکه عصبی مصنوعی) اشاره نمود. برای انجام پژوهش حاضر از داده‌های بارش ایستگاه  فرودگاهی مشهد طی دوره آماری 57 ساله(1960-2016) برای شناسایی رفتار دراز مدت بارش این ایستگاه بهره گرفته شده است. به منظور بررسی رفتار عمومی بارش مشهد تلاش شد با استفاده از نرم افزار مینی تب(MINITAB)به برازش الگوی مناسب از خانواده چند جمله‌ای و الگوسازی ARIMA پرداخته شود. نتیجه الگوسازی خانوده چند جمله‌ای حاکی ازیک روند درجه دو یا سهمی گونه در بارش مشهد است. از سوی دیگر در خانواده الگوی ARIMA، الگوی (4،1،1) ARIMA که از میان بقیه الگوها به نسبت بهتر بود به عنوان الگوی مناسب تعیین شد. همچنین با انجام تبدیل باکس- کاکس مجددا به ارزیابی بارش‌های تبدیل یافته، مدل‌های کاندید و پیش بینی آن‌ها پرداخته شد و نهایتا مدل گزینش شده برای بارش مشهد الگوی (0،1،1) ARIMA بوده است. لازم به ذکر است که براساس نتایج حاصل از مدل‌سازی و خروجی‌های پیش‌بینی مدل می‌توان استنباط نمود که ARIMA خطی برای برازش بر بارش مشهد الگوی مناسبی نیست. از سوی دیگر با توجه به عدم برازنده بودن این الگو برای بارش مشهد مدل‌های گزینش شده نیز با روند موجود در مشاهدات همخوانی ندارند و یا به عبارت دیگر مرتبه تفاضل گیری مدل‌ها برابر یک است که حاکی از روند خطی و نه سهمی در مشاهدات است. 

    کلیدواژگان: مدل سازی بارش، ARIMA، الگوسازی چند جمله ای، روند درجه دو، مشهد
  • علی اسماعیل زاده کواکی، کتایون علیزاده *، حمید جعفری صفحات 174-194

    امروزه بسیاری از دست اندرکاران حوزه گردشگری تلاش می کنند تا با تاثیرگذاری مستقیم بر رفتارهای گردشگران بر میزان علاقه و احساسات آن‌ها در  انتخاب مقصد تاثیر بگذارند. به دلیل کمبود زیرساخت ها و خدمات متناسب جهت پاسخگویی به نیازها و احتیاجات گردشگران در سطح شهر مشهد و عدم شناخت کافی از الگوهای رفتاری آنان، مسایل و مشکلاتی برای گردشگران، مدیران و متولیان امور شهری وجود دارد. بنابراین هدف اصلی پژوهش حاضر، تحلیل و تبیین الگوهای رفتار فضایی حاکم بر گردشگری مذهبی مشهد مقدس می باشد که  از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و به‌صورت توامان استفاده شده است. جامعه آماری در این پژوهش گردشگران داخلی بودند که بر اساس آمار اخذ شده، تعداد کل گردشگران ورودی به مشهد در سال 1399 ، 22025167 نفر ثبت شده است که با استفاده از محاسبات فرمول کوکران تعداد 384 نفر به عنوان نمونه آماری بدست آمد، برای انجام تحلیل های فضایی از مدل هایی نظیر تراکم فضایی، سنجش دسترسی فضایی، مدل آماری GI و نرم افزارArcGIS  استفاده شد. بر اساس یافته های تحقیق مشخص شد، پراکنش فضایی مراکز تجاری موردنظر گردشگران داخلی در شهر مشهد بر اساس ضریب G عمومی 0.000553 و مقدارz-score  0.669718 بوده، لذا الگوی پراکنش فضایی مراکز تجاری موردنظر گردشگران داخلی از نوع تصادفی بوده است. این وضعیت برای سایر شاخص های موردسنجش بدین صورت بدست آمده است که؛ مراکز تفریحی و اقامتی از نوع خوشه ای بالا بوده اند و برای مراکز تاریخی، مذهبی، طبیعی، رستوران و درمانی از نوع تصادفی است که نشان‌دهنده توزیع غیریکنواخت در شهر مشهد می باشد. در نهایت نتایج بررسی الگوهای رفتاری گردشگران داخلی نشان می دهد، تنها برای 2 شاخص تجاری و اقامتی به‌صورت پراکنده بوده و در 6 مورد دیگر یعنی؛ تاریخی، مذهبی، تفریحی، طبیعی، رستوران و استفاده از مراکز درمانی و سلامت به‌صورت تجمعی بوده است.

    کلیدواژگان: تحلیل فضایی، رفتار فضایی، جغرافیای رفتاری، مدل آماری GI، گردشگری مذهبی مشهد
  • ناهید گلی، مهدی جهانی ثانی *، ابوالفضل بهنیافر صفحات 195-218

    برای حل مشکلات و ارتقای ابعاد کیفی زندگی انسان ، مفهومی با عنوان " کیفیت زندگی" مطرح شده که در سال های اخیر مورد توجه قرار گرفته است . پایین بودن کیفیت زندگی در نواحی روستایی و درنتیجه، مهاجرت روستاییان به شهرها مسایل و مشکلات متعدد اجتماعی، اقتصادی و محیطی را در نواحی روستایی و در شهرها به دنبال داشته است. تحقیق حاضر بر مبنای هدف از نوع کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی است. برای جمع آوری اطلاعات نیز از روش های اسنادی و میدانی بهره گرفته شده است. در همین راستا پرسشنامه ای در قالب  یک شاخص بر اساس طیف لیکرت تنظیم و به صورت تصادفی بین روستاییان توزیع گردید. جامعه آماری پژوهش 2570 نفر می باشد؛ که با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه برابر با 356 نفر انتخاب شد. تجزیه و تحلیل پرسشنامه با استفاده از روش آمار توصیفی، آزمون تی و رگرسیون چندمتغیره انجام گردیده است بر اساس نتایج به دست آمده از معادلات ساختاری، اثر بعد زیست محیطی کیفیت زندگی بر ماندگاری جمعیت در مدل بررسی شده مشاهده می شود که p-مقدار کمتر از 05/0 بوده و آماره t (2.017) بیشتر از مقدار بحرانی (1.96)است، بنابراین می توان نتیجه گرفت که بعد طبیعی کیفیت زندگی بر ماندگاری جمعیت سکونتگاه های روستایی تاثیر دارد، لذا  بعدزیست محیطی کیفیت زندگی بر ماندگاری جمعیت سکونتگاه های روستایی تاثیر مثبت دارد، به بیان دیگر فرضیه اول با اطمینان 95 درصد تاییدوهمچنین بر اساس نتایج به دست آمده از معادلات ساختاری، اثر بعد اقتصادی کیفیت زندگی بر ماندگاری جمعیت در مدل بررسی شده مشاهده می شود که p-مقدار بیشتر از 05/0 بوده و آماره t (1.072)است، لذا می توان نتیجه گرفت که بعد اقتصادی کیفیت زندگی بر ماندگاری جمعیت سکونتگاه های روستایی تاثیر دارد، به بیان دیگر فرضیه دوم با اطمینان 95 درصد تایید می شود.

    کلیدواژگان: کیفیت روستایی، ماندگاری جمعیت، بعد زیست محیطی، بعد اقتصادی، بخش رضویه