فهرست مطالب

اقتصاد فضا و توسعه روستایی - سال یازدهم شماره 1 (پیاپی 39، بهار 1401)

فصلنامه اقتصاد فضا و توسعه روستایی
سال یازدهم شماره 1 (پیاپی 39، بهار 1401)

  • تاریخ انتشار: 1401/04/12
  • تعداد عناوین: 12
|
  • عادل سلیمانی*، محمدرضا رضوانی صفحات 1-24

    بررسی و تحلیل زیست بوم مطالعات جهانی در حوزه تاب آوری اقتصاد روستایی، به دلیل تکثر و پراکندگی زیاد روستاهای کشور، آسیب پذیری سگونتگاه های روستایی در مواجهه با انواع مخاطرات طبیعی و انسانی و پیامدهای مختلف ناشی از آن ها ضرورتی مضاعف دارد، لذا واکاوی انبوه اسناد علمی معتبر و دانش فربه تولید شده جهانی، در این زمینه می تواند راهگشای بسیاری از مطالعات و اقدامات توانمندسازی اقتصادی جوامع محلی در سطح کشور باشد. در این راستا هدف کلی مطالعه حاضر، تحلیل نظامند شبکه دانش و ترسیم نقشه تاب آوری اقتصاد روستایی با بررسی شبکه هم نویسندگی و هم رخدادی واژگان این حوزه است تا منبع ها و روندهای دانش و کمبودهای آن را مشخص گردد. برای انجام این تحقیق درآغاز، داده ها از پایگاه اطلاع رسانی اسکوپوس احصاء شدند. آن گاه، مرحله های داده آمایی انجام و بر پایه ی هدف های تحقیق، داده های نهایی با استفاده از الگوریتم های مبتنی بر تحلیل شبکه ی اجتماعی در نرم افزار VOSviewer  ارزیابی و تحلیل گردید. یافته ها نشان دادند که از میان بیش از 1105 سند علمی و 3493 نویسنده، کشورهای آمریکا، انگلستان و استرالیا، چین و ایتالیا بیشترین انتشارها و نویسندگانی چون سالویا، کورانتا، شاو و کاستیلو بالاترین ارجاع ها را داشته اند. خوشه ی فکری لی جینگ از چین، بیشترین تراکم شبکه را دارا بود. تحلیل هم رخدادی واژگان، چهار خوشه ی پژوهشی در مطالعات تاب آوری اقتصاد روستایی مرتبط با پیوندهای حکمروایی، تغییرات اقلیمی، توسعه پایدار و فقر را آشکار ساخت. یافته های تحلیل شبکه دانش و ترسیم نقشه آن در این مطالعه می تواند دستاوردهای ارزشمندی برای پژوهشگران جغرافیا و برنامه ریزی روستایی داشته باشد و افق های نوین مطالعاتی را به روی آنان بگشاید.

    کلیدواژگان: شبکه اجتماعی، نقشه دانش، اقتصاد روستایی، نقشه هم نویسندگی، نقشه هم رخدادی
  • مهرانگیز رضائی*، حسنعلی فرجی سبکبار، حامد مزینانی، سیامک طهماسبی صفحات 25-44

    فعالیت های اقتصادی و صنایع اغلب در مناطق خاصی تمرکز می یابند. صنایع مرتبط با فعالیت های کشاورزی به خصوص صنایع دامی نیز از چنین الگویی پیروی می کنند. شناسایی الگوهای فضایی گاوداری های صنعتی و نیروهایی که موجب استقرار آنها در مناطق خاص می شود از اهمیت زیادی برخوردار است زیرا می تواند نقش مهمی در طراحی برنامه های آمایشی با هدف توزیع بهینه صنایع دامی متناسب با توانمندی های مناطق داشته باشد. این پژوهش با هدف مدل سازی توزیع فضایی گاوداری های صنعتی و تعیین کننده های اصلی آن در سطح استان های ایران انجام شده است. داده های پژوهش مربوط به تعداد گاوداری های فعال به تفکیک استان ها و مستخرج از نتایج آمارگیری، از گاوداری های صنعتی کشور در سال های 1392، 1395و 1398 می باشد. از رگرسیون وزنی جغرافیایی پواسن(GWPR) برای مدل سازی روابط بین توزیع فضایی گاوداری های صنعتی و تعیین کننده ها استفاده شد. نتایج نشان می دهد که توزیع فضایی و زمانی گاوداری های صنعتی در دوره های مورد بررسی تغییرپذیری فضایی و زمانی کمی دارند. به طورکلی، گاوداری های صنعتی فعال عمدتا در مناطق مرکزی، جنوب(استان فارس) و شمال شرق تمرکز یافته اند، این الگو در طی دوره های مورد بررسی تقریبا ثابت بوده است اما در سال 1398 تاحدودی مناطق شمال غربی نیز بدان افزوده شده است. نتایج مدل نشان می دهد که 84 درصد از انحراف تبیین شده مربوط به متغیرهای مورد بررسی(درصد تولید جو، درصد تولید علوفه، میانگین ارتقاع، تولید ناخالص داخلی، متوسط دما، متوسط بارش، تراکم شبکه راه و درصد جمعیت) است. نتایج ضرایب محلی مدل GWPR نشان داد که مقادیر آن در سراسر فضا یکسان نیست و باتوجه به شرایط محلی تغییر می کند. همچنین مدل GWPR عملکرد بهتری در مقایسه با مدل GPR دارد.

    کلیدواژگان: مدل سازی فضایی، جغرافیای اقتصادی، اقتصاد دامی، گاوداری صنعتی، اقتصاد روستایی
  • حسین کریم زاده، سیما سعدی* صفحات 45-65

    بسیاری از صاحب نظران توسعه روستایی بر این باورند که شناخت توانمندی ها و مهارت های زنان، به خصوص زنان روستایی و هدایت استعدادهای خلاق آنان می تواند در بهره برداری از ظرفیت های این قشر عظیم اجتماعی موثر واقع شد. به همین خاطر هدف از پژوهش حاضر مقایسه زمینه های توسعه کارآفرینی زنان روستایی با مناطق شهری در شهرستان مریوان است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از حیث روش گردآوری اطلاعات توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری این پژوهش را زنان بین 15 تا 65 سال در شهر مریوان و روستاهای آن تشکیل می دهند. در شهر مریوان با توجه به جامعه آماری65081 (زنان بین 15 تا 65 سال) 189 نمونه با توجه به فرمول کوکران انتخاب شده اند. همچنین از کل 93 روستای شهرستان مریوان 9 روستا با توجه به فاصله از شهر مریوان انتخاب شدند. برای تحلیل آماری پژوهش از آزمون های تی تک نمونه و ANOVA و در نرم افزار SPSS 22  و برای تحلیل فضایی پژوهش از نرم افزار ARCGIS استفاده شده است. با توجه به یافته های پژوهش شهر مریوان به نسبت نقاط روستایی مورد مطالعه وضعیت مطلوب تری در زمینه های توسعه کارآفرینی زنان دارد. با توجه به اینکه مناطق روستایی مورد مطالعه وضعیت نامناسبی در این زمینه داشته اند، این مناطق به تفکیک فاصله از شهر مورد سنجش قرار داده شد. با توجه به نقشه های GIS روستاهای نزدیک شهر مریوان بویژه روستاهای بیله و تازه آباد در وضعیت مطلوب تری نسب به سایر نقاط روستایی قرار دارند. دلیل این امر را می توان نزدیکی این روستاها به شهر مریوان و قرار گرفتن در پدیده خزش شهری دانست.

    کلیدواژگان: کارآفرینی، زنان روستایی، زنان شهری، شهرستان مریوان
  • مریم علینقی پور، عیسی پوررمضان*، نصرالله مولایی هشجین صفحات 67-86

    مفهوم زیست پذیری پیچیده و شامل جنبه های مختلف زندگی است که در مکان های مختلف تعاریف نسبتا مشابه ای دارد. به طور کلی می توان گفت تمامی مولفه هایی که زمینه ساز ایجاد سکونتگاهی با کیفیت هستند میزان زیست پذیری و سطح رضایت ساکنان روستایی را افزایش می دهند. این مولفه ها در ابعاد مختلف محیطی- اکولوژیکی، اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، نهادی- مدیریتی و کالبدی ظاهر می شوند. از میان این ابعاد، علی رغم این واقعیت که بعد اقتصادی تنها عامل موثر بر زیست پذیری نیست به طرز قابل توجهی در درک این مفهوم برای ساکنان موثر است. به همین دلیل در پژوهش حاضر به شناسایی و تحلیل زیست پذیری اقتصادی در سکونتگاه های روستایی پیرامون کلانشهر رشت (37 روستا) با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی پرداخته شده است. پس از مطالعات اسنادی، به کمک روستاییان و مدیران روستایی چهار شاخص اقتصادی شامل اشتغال و درآمد، هزینه های خانوار، ارزش زمین و مسکن و گردشگری در محدوده مورد مطالعه شناسایی و به کمک شاخص ها نمرات زیست پذیری محاسبه شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد روستای پیرکلاچای بالاترین و روستای ورازگاه پایین ترین نمره زیست پذیری اقتصادی و شاخص ارزش زمین و مسکن  (00/9) موثرترین و شاخص گردشگری (2/1) کم اثرترین شاخص ها بر زیست پذیری اقتصادی هستند. همچنین از آزمون T تک نمونه برای اثبات معناداری و قابلیت تعمیم نتایج پژوهش و تحلیل رگرسیون جهت نشان دادن تاثیر بعد اقتصادی بر زیست پذیری استفاده شده که نتایج حاکی از تاثیر اندک بعد اقتصادی بر زیست پذیری در محدوده مورد مطالعه است که البته با فراهم نمودن زمینه ای در جهت افزایش اشتغال و همچنین تمرکز بر جذب گردشگر با توجه به پتانسیل های موجود می توان امید داشت با تقویت زیست پذیری اقتصادی، سطح زیست پذیری روستاهای مورد مطالعه افزایش یابد.

    کلیدواژگان: زیست پذیری، شاخص های اقتصادی، سکونتگاه های روستایی، کلانشهر رشت
  • علی اکبر عنابستانی*، فرخ لقا بهادری امجز، جمیله توکلی نیا صفحات 87-110

    هدف پژوهش حاضر تحلیل فضایی عوامل موثر بر شکل گیری رهیافت رشد هوشمند در سکونتگاه های روستایی شهرستان جیرفت است. این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی و ازنظر هدف کاربردی و جامعه آماری تحقیق حاضر شامل دو گروه می باشد: جامعه آماری گروه اول شامل(12131) خانوار ساکن در تمامی 18 روستای واقع در شهرستان جیرفت است که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 261 خانوار به عنوان خانوارهای نمونه  برآورد و به روش تصادفی مورد پرسشگری قرار گرفتند. گروه دوم شامل30 نفر از کارشناسان، متخصصان و استادان دانشگاهی و مسیولان اجرایی شناسایی شده در حوزه روستایی است. برای تجزیه وتحلیل داده ها، از نرم افزارهای AHP، COCOSO و آزمون T تک نمونه ای در نرم افزار SPSS استفاده گردیده است. یافته های تحقیق موید آن است که از میان شاخص های رشد هوشمند روستایی، شاخص حمل ونقل و ارتباطات و بهبود بافت کالبدی به ترتیب با میانگین های 542/106 و 425/99 به عنوان مهم ترین شاخص های رشد هوشمند روستایی در روستاهای موردمطالعه بوده اند. نتایج حاصل از مقایسه زوجی عوامل موثر بر شکل گیری رشد هوشمند با استفاده از روشAHP ازنظر کارشناسان نشان داد که مولفه های پایداری اقتصاد محلی، حمل ونقل و ارتباطات، ارتقاء کیفیت مسکن، ارتقاء کیفیت محیطی به ترتیب با وزن های 303/0، 204/0، 132/0 و 126/0 درصد، مهم ترین عوامل اثرگذار بر شکل گیری رشد هوشمند هستند. همچنین مولفه های تراکم و توسعه فشرده، بهبود بافت کالبدی و پایداری اجتماع محلی به ترتیب با وزن های 065/0، 081/0 و 089/0 اهمیت کمتری در شکل گیری رشد هوشمند نسبت به سایر عوامل دارند. درنهایت نتایج حاصل از روش تلفیقی وزن دهیAHP و COCOSO نتایج نشان می دهد به لحاظ برخورداری از شاخص های رشد هوشمند روستاهای  علی آباد، دولت آباد و دوبنه به ترتیب رتبه های اول تا سوم و دارای بیشترین میزان رتبه و روستاهای طرج،  نارجو و سغدر دارای کمترین رتبه به لحاظ برخورداری از شاخص های رشد هوشمند هستند.

    کلیدواژگان: رشد هوشمند، پایداری اقتصاد محلی، سکونتگاه های روستایی، شهرستان جیرفت
  • ابراهیم صادقی، محمد حسن زاده نفوتی*، علی اکبر جمالی، اصغر صالحی صفحات 111-130

    چالش های مناطق روستایی از جمله فقر، بیکاری و مهاجرت موجب شده توجه به توسعه روستایی نه یک گزینه بلکه یک ضرورت انکار ناپذیر باشد. اجرای طرح های آبخیزداری علاوه بر حفظ منابع آب، خاک و گیاه، برای مناطق روستایی فرصت های شغلی ایجاد می کند. موفقیت چنین طرح هایی تا حدود زیادی به مشارکت روستاییان در اجرا، حفظ و نگهداری آنها بستگی دارد. شناسایی موانع مشارکت روستاییان به مدیران محلی کمک می کند با ایجاد زمینه های لازم و حذف موانعی همچون موانع فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی، مشارکت حداکثری مردم را ایجاد نمایند. تحقیق حاضر با هدف شناخت این موانع در حوضه قلعه شاهرخ چادگان صورت گرفت. این تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و جامعه آماری آن را سرپرستان خانوار (700N=) تشکیل می دهد. بر اساس فرمول کوکران تعداد 250 سرپرست خانوار به روش تصادفی انتخاب و مورد پرسش قرار گرفتند. روایی پرسشنامه توسط کارشناسان مورد تایید قرار گرفت و پایایی آن نیز بر اساس مقدار آلفای کرونباخ در حد مناسب تشخیص داده شد. نتایج تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS نشان داد که در مجموع میزان مشارکت پاسخگویان در این طرح ها در سطح پایین قرار دارد. بر اساس نتایج، مهم ترین موانع مشارکت روستاییان منطقه در طرح های آبخیزداری، «پایین بودن سطح آگاهی روستاییان از طرح ها»، «اعتقاد به بی تاثیر بودن اجرای پروژه ها در اشتغال زایی» و «عدم اعتقاد روستاییان به مفید بودن طرح های آبخیزداری» بودند. نتایج همبستگی چندگانه و تحلیل مسیر نیز نشان داد که عوامل فرهنگی از موانع اصلی مشارکت روستاییان در طرح های آبخیزداری است.

    کلیدواژگان: پروژه روستایی، اشتغال زایی، مشارکت، طرح های آبخیزداری، حوضه قلعه شاهرخ
  • اصغر احمدی، جعفر یعقوبی*، بهمن خسروی پور صفحات 131-146

    مهاجرت جوانان روستایی تحصیل کرده به شهر در کنار افزایش میانگین سنی نیروی انسانی شاغل در بخش کشاورزی مشکلاتی هستند که آینده نیروی انسانی شاغل به کشاورزی در روستاها را با چالش مواجه می کنند. مطالعه حاضر به دنبال بررسی عوامل اثرگذار بر انگیزه مهاجرتی جوانان روستایی دارای تحصیلات دانشگاهی کشاورزی بود. تحقیق کاربردی حاضر با استفاده از روش تحقیق توصیفی- همبستگی انجام گردید و جمع آوری اطلاعات در این تحقیق با استفاده از پرسشنامه انجام گرفت. روایی پرسشنامه با استفاده از نظرات اعضای هییت علمی مرتبط تایید شد. برای تعیین پایایی ابزار تحقیق از پیش آزمون و محاسبه ضریب کرونباخ آلفا (72/0 تا 86/0) استفاده شد. جامعه آماری تحقیق را جامعه دانشجویان روستایی شاغل به تحصیل در رشته های کشاورزی دانشگاه زنجان در سال تحصیلی 96-97 تشکیل دادند (210= N) که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان 132 نفر ب از آنها با روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی با انتساب متناسب انتخاب شدند. نتایج رگرسیون لجستیک نشان داد که هفت متغیر تعداد اعضای خانواده ساکن در شهر، میزان تمایل به زندگی در روستا، میزان رضایت از زندگی، میزان مشارکت در کشاورزی، میزان زمین آبی تحت مالکیت خانواده، امکانات رفاهی و اقتصادی شهر و دشواری ایجاد اشتغال در روستا از مهم ترین دلایل در تمایل به مهاجرت دانشجویان شاغل به تحصیل در رشته های کشاورزی بودند که 3/59 تا 1/72 درصد از تغییرات متغیر تمایل به مهاجرت را تبیین کردند. با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی راهکارهای تقویت اقتصاد روستایی از طریق افزایش تمایل جوانان روستایی برای زندگی و اشتغال در روستا پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی در دو عامل تسهیل بازار فروش محصولات و اشتغال در روستا  و توسعه سرمایه گذاری دولتی و خصوصی در روستا و کشاورزی خلاصه شدند.

    کلیدواژگان: جوانان روستایی، مهاجرت، کشاورزی، آموزش عالی. اقتصاد روستایی
  • آسیه قربانی*، میلاد جودی دمیرچی، ناصر مطیعی صفحات 147-161

    نخستین قدم در هر برنامه ریزی محیطی، شناخت محیط و امکانات نهفته در آن است. با این وجود با ارزیابی دقیق محیط در زمینه پتانسیل ها، ظرفیت ها و نیز شناخت کمبودها و تنگناهای آن، می توان یک برنامه ریزی دقیق در جهت بهره برداری بهینه از این امکانات و رفع مشکلات در جهت توسعه اقتصادی روستایی انجام داد. پژوهش مورد نظر از نوع کاربردی، غیر آزمایشی، کتابخانه ای و اسنادی و پارادایم آن کمی است. و در سطح شهرستان مطالعه می شود. در این تحقیق متغیر وابسته، توسعه اقتصادی روستایی و متغیرهای مستقل؛ توسعه منابع انسانی، دسترسی به عوامل زیرساختی و توان اکولوژیکی می باشد. ابزار اندازه گیری متغیرها شاخص ترکیبی می باشد که از مجموع شاخص هایی که به روش تقسیم بر میانگین رفع اختلاف مقیاس شده و به روش تحلیل مولفه های اصلی وزن دار شده اند، محاسبه شد. ارزیابی توان اکولوژیکی با روش چندعاملی دکتر مخدوم و به کمک نرم افزارهای ArcGIS 10.4.1، ENVI 5.1 انجام گرفت. و در نهایت اثر متغیرها بر هم، به کمک روش رگرسیون چندگانه در نرم افزار SHAZAM بررسی شد. نتایج نشان داد که شهرستان های چادگان و خوروبیابانک به ترتیب بیشترین و کمترین توان محیطی را دارند و شهرستان های اصفهان و سمیرم به ترتیب بیشترین و کمترین میزان توسعه اقتصادی روستایی را دارند و طبق یافته های به دست آمده، میزان تاثیر توان محیطی بر توسعه اقتصادی روستایی استان اصفهان برابر با 23/0 در سطح معنی داری 1/0 درصد بدست آمد.

    کلیدواژگان: توان محیطی، توسعه، اقتصاد روستایی، مناطق روستایی، استان اصفهان
  • علی یوسفی طالقانی، نصرالله مولایی هشجین*، پرویز رضایی صفحات 163-182

    امروزه بحث ها و نگرانی در مورد تغییرات محیطی و تغییرات کاربری زمین به طور جدی مورد توجه قرار گرفته است. هدف اصلی از انجام این پژوهش شناسایی عوامل اقتصادی و اجتماعی تاثیرگذار بر تغییرات کاربری اراضی روستاهای پیرامون شهر رشت. بر این اساس 37 روستای پیرامون این شهر به عنوان نمونه موردی بررسی شدند. روش پژوهش توصیفی و تحلیلی بود.  برای گردآوری اطلاعات از ابزار  پرسشنامه و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز از آزمون تی و روش تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. نتایج نشان داد در بین عوامل اقتصادی کاهش درآمد بخش کشاورزی در روستاها، با نمره میانگین 93/4 بیشترین تاثیرگذاری را بر تغییرات کاربری اراضی روستاها داشته است. عوامل کاهش سطح زیر کشت، نداشتن بودجه کافی برای خرید ماشین آلات کشاورزی، نبود حمایت مالی در مراحل تولید و نداشتن بودجه کافی برای خرید بذر ، کود و سم نیز در رتبه های بعدی قرار داشتند. در بین عوامل اجتماعی عامل بیکاری با نمره میانگین 98/3 در رتبه اول و بیشترین تاثیرگذاری را داشته است. همچنین عوامل تمایل نداشتن نسل جدید به فعالیت کشاورزی، نگرش کشاورز به لزوم رفاه در زندگی و افزایش جمعیت گردشگران در رتبه های بعدی قرار داشتند. نتایج روش تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که عوامل اقتصادی در مقایسه با عوامل اجتماعی از اهمیت و تاثیرگذاری بیشتری بر مسیله پژوهش دارند. در بین عوامل اقتصادی خشکسالی و کمبود آب کشاورزی مسایل زیادی را برای کشاورزان دامن زده و مانع انجام فعالیت های کشاورزی شده است.

    کلیدواژگان: اقتصاد روستایی، کاربری زمین، برنامه ریزی روستایی، نواحی پیراشهری، رشت
  • اکرم قنبری، عبدالرضا رحمانی فضلی*، فرهاد عزیزپور صفحات 183-208

    مقاله حاضر، با هدف شناسایی عوامل موثر بر بهره مندی از مزیت های جغرافیایی در فرآیند توسعه پایدار در روستاهای شهرستان خرم آباد تهیه شده است. روش تحقیق ترکیبی (کمی-کیفی) است. از مدل کیو برای تحلیل مساله استفاده گردید. جامعه آماری روستاهای شهرستان خرم آباد هستند. مشارکت کنندگان بخش کیفی روستاییان خبره اند که 30 نفر با اشباع نظری انتخاب و با انجام مصاحبه نیمه ساختمند داده ها جمع آوری گردید. در بخش کمی  نیز خبرگان روستایی بوده اند که از 150 روستا  یک نفر انتخاب و در مجموع تعداد 150 نفر انتخاب شد. با توجه به یافته ها نتایج حاصل شد:  نواحی روستایی مورد مطالعه علیرغم برخورداری از مزیت های جغرافیایی متنوع نتوانسته اند از مزیت های جغرافیایی خود در فرآیند توسعه پایدار بهره مند شوند از این روی در مسیر ناپایداری قرار گرفته اند. این ضعف بهره مندی متاثر از عوامل مختلفی است که در این بین نقش عوامل اقتصادی (پایین بودن سطح درآمدی در نواحی روستایی، تورم و توزیع نامتوازن منابع اعتباری، بی ثباتی نظام بازار، ضعف خدمات پشتیبان و همچنین ضعف برخورداری از بنگاه های فرآوری) و مدیریتی-نهادی (ضعف ترتیبات حقوقی-نهادی و نبود نظام برنامه ریزی یکپارچه برای فعالیت های کشاورزی متناسب با بازار داخلی و خارجی) از اهمیت بیشتری برخوردار است.

    کلیدواژگان: توسعه پایدار، نواحی روستایی، مزیت جغرافیایی، شهرستان خرم آباد
  • مهدی چراغی* صفحات 209-226

    ناامنی غذایی و فقر غذایی می تواند علاوه بر اثرات منفی  بر سلامت جسمی، تبعات اجتماعی و اقتصادی و روحی و روانی به همراه داشته باشد، ازاین رو شناخت عوامل موثر بر شکل گیری ناامنی غذایی ضروری است. هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت ناامنی غذایی و شناخت مهم ترین عوامل موثر در به کارگیری استراتژی های غذایی و غیرغذایی مقابله با ناامنی غذایی هست. تحقیق حاضر از نظر نوع کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق حاضر خانوارهای ساکن در بخش حلب، شهرستان ایجرود استان زنجان می باشد. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی (پرسش نامه) و روش تجزیه وتحلیل اطلاعات هم به صورت آمار توصیفی و مدل هکمن و برای محاسبه میزان  ناامنی غذایی از روش (مقیاس ناامنی غذایی) استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد، 49.41 درصد خانوارها دارای امنیت غذایی، 31.76 درصد خانوارها دارای ناامنی غذایی بدون گرسنگی، 10.59 درصد خانوارها ناامنی غذایی با گرسنگی متوسط و 8.24 درصد خانوارها دارای ناامنی غذایی با گرسنگی شدید هستند. همچنین نتایج مدل هکمن نشان می دهد، مهم ترین عامل تاثیرگذار در استراتژی غیر غذایی، درصد درآمد به دست آمده از بخش غیرکشاورزی است که دراین بین عوامل درصد درآمد به دست آمده از بخش خدمات با ضریب 246/0، شغل فرعی با مقدار ضریب 328/0 و میزان درآمد با ضریب 289/0  دارای بیشترین تاثیر هست. باتوجه به یافته ها، پیشنهاد تحقیق حاضر جهت کاهش ناامنی غذایی تنوع فعالیت های اقتصادی هست.

    کلیدواژگان: توسعه روستایی، امنیت غذایی، توسعه انسانی، استان زنجان
  • هادی راستی*، فرامرز بریمانی، حمید برقی، سید اسکندر صیدائی صفحات 227-254

    با توجه به نقش تولیدی و صادراتی محصول خرما و وابستگی معیشت بسیاری از خانوارهای روستایی به فعالیت نخلداری در مناطق خرماخیز کشور از جمله در ناحیه مکران، پرداختن به مسایل و شبکه روابط بازار این محصول اهمیت ویژه ای دارد؛ زیرا اقتصاد نخلداری در روستاهای این ناحیه غالبا بر کشاورزی خرده پا و سنتی استوار بوده و به لحاظ کارکردهای توزیعی، مبادله ای و مصرفی با چالش های عدیده ای روبرو است. از این رو هدف پژوهش حاضر کاوش و تحلیل شبکه روابط فضایی بین کنشگران (انسانی و غیرانسانی) به منظور توسعه کارکردی بازار خرما در روستاهای ناحیه مکران است. این پژوهش بر روش آمیخته (راهبرد متوالی- تغییرپذیر) استوار است. جامعه آماری پژوهش شامل 17493 نخلدار و 32 کارشناس کشاورزی است. حجم نمونه به روش هدفمند- احتمالی در مرحله کیفی 111 نخلدار و 16 کارشناس و در مرحله کمی 376 نخلدار و 32 کارشناس تعیین شد. براساس «روش آمیخته متوالی» داده های کیفی به کمک نرم افزار «NVIVO» و داده های کمی به وسیله نرم افزار «SPSS» پردازش و تحلیل شدند. سپس تحلیل و استنتاج نهایی طبق استدلال لاتور (1987) به روش «ترجمه» صورت گرفت. نتایج نشان داد که روابط فضایی چندگانه ای بین کنشگران (انسانی و غیرانسانی) وجود دارد و یا در حال پدیدار شدن است. در این میان دلالان خرما  با ایجاد شبکه ای قوی از روابط فضایی، بازار خرما را به زیان تولیدکنندگان به تسخیر درآورده و به عنوان کلیدی ترین کنشگر، نقش و عاملیت یافته اند. در وجه غالب ضعف و ناکارآمدی کنشگران اصلی (نخلدار و دولت) و هم پیمانی کنشگران سرمایه و سردخانه با دلالان منجر به چنین پیامد زیانباری شده است؛ هر چند این روابط فضایی با مشارکت کنشگران جدید (نخل های غیربومی، سردخانه و...) در حال دگرگونی است.

    کلیدواژگان: روابط فضایی، کنشگران انسانی، بازار خرما، نواحی روستایی، مکران