فهرست مطالب

فصلنامه نقد ادبی
پیاپی 57 (بهار 1401)

  • تاریخ انتشار: 1401/04/10
  • تعداد عناوین: 6
|
  • فریده آفرین* صفحات 2-38

    هدف از این پژوهش روشن کردن معانی نقد و فرانقد در نقد هنری است. در تحقیق حاضر، فعالیت های منتقدان و درنتیجه کاربردهای نقد و فرانقد را دسته بندی کرده و با تحلیل و جهت دهی مطالب درباره نقد هنری، آن ها را با مسایل محوری فرانقد انطباق داده ایم. با اتخاذ روش توصیفی تحلیلی در مباحث نظری مربوط به فلسفه و زیبایی شناسی، این تعاریف و کارکردهای برای نقد بیان شده است: ارزیابی محاسن یا معایب اثر؛ حکم صادر کردن برمبنای معیارها و ارزش ها همراه با استدلال؛ ارزیابی و قضاوت برمبنای ذوق و سلیقه شخصی؛ به کلام درآوردن نشانه های ملموس و بصری در اثر هنری یا انتقال نشانه های تصویری به نشانه های زبانی؛ کشف معنای واحد و نهایی برای اثر؛ تجزیه کردن چیزی به اجزا و عناصر آن و تحلیل کردن هریک از اجزا در خودش؛ ترکیب روابط متقابل اجزا و عناصر با هدف درک کردن ساختار کلی اثر؛ برقراری رابطه جزء و کل در اثر هنری به منظور جست وجوی معنای اثر؛ انطباق افق فهم و انتظارات خواننده با متن؛ تاکید بر ارزش دریافت، فهمیدن اثر هنری و ورود به فرایند تفسیر؛ ورود به بازی مواجهه اثر با حقیقت؛ تاکید بر عنصر حاشیه ای، پیش پاافتاده، غیرمرکزی و البته موثر برای بازگشایی فرایند تفسیر و دستیابی به معانی چندگانه و بعضا متناقض. فرانقد جنبه ها و کارکردهای متفاوتی دارد که مهم ترین آن ها عبارت است از: تعیین کردن تناقض های اثر هنری؛ مشخص کردن محدودیت های نظام های هنری چون نظام بصری و پیشنهاد فراروی از آن؛ به پرسش کشیدن ارزش های صلب و بیرون کشیدن هنجارها؛ تاملی در کنش نقد، روندها، انگیزش ها و اصول آن، بررسی روش شناسی ها و مطالعه نقصان آن ها.

    کلیدواژگان: نقد، نقد هنری، فرانقد، زیبایی شناسی، منتقد
  • بهروز آقابابایی رودباری*، جلیل مشیدی، حسن حیدری، مهرداد اکبری گندمانی صفحات 39-72

    سیمین بهبهانی، حسین منزوی و محمدعلی بهمنی، سه ضلع مثلث غزل نو، به این توفیق دست یافتند تا تغییراتی اساسی در غزل معاصر ایجاد کنند. در ادبیات معاصر، سمبولیسم یا نمادگرایی از مکاتب مهمی است که به سرعت جای خود را در شعر و نثر فارسی باز کرد. در این پژوهش، نگارندگان حدود چهارصد نماد را در غزل نو از شاعران نام برده استخراج و سپس براساس دسته بندی محمود فتوحی از نماد، آن ها را در سه بخش خردنمادها، کلان نمادها و نمادهای ساختمند تجزیه وتحلیل کردند. نگارندگان در پژوهش خود در پی چند مقوله بوده اند: بررسی آماری و بسامدی نمادها، خاستگاه‏های آن‏ها، مفاهیم آن‏ها، نوآوری‏ها، عوامل پدیدآورنده نمادها، مقایسه و تحلیل نمونه‏ها و داده‏ها. در بررسی نمادهای خرد، با فراوانی 326 مورد، عنصر طبیعت با حدود 73 درصد، مهم‏ترین خاستگاه را دارد. نمادهای انسانی با حدود 14 درصد و دست‏ساخت‏های بشری با حدود 11 درصد در مراحل بعد قرار می‏گیرد. در  غزل این دوره، کلان نمادها کاربرد اندکی دارد؛ اما نمادهای ارگانیک که فرم تازه‏ ای را به لحاظ هنری در ادبیات معاصر شکل داده‏، در غزل سیمین با فراوانی 69 مورد، بسامد چشمگیری دارد که در چرخه زیبایی شناختی غزل او، کاربست این تکنیک ادبی و هنر بلاغی را می‏توان بیانگر نگاه ویژه شاعر به آن و از ویژگی‏های مختص او و فصل ممیز غزلش از دیگران دانست. به منظور آشنایی خوانندگان با فضای فکری و مفهومی این قسم نمادها، چند نمونه از این نمادها تحلیل شده است.

    کلیدواژگان: نماد، غزل نو، نمادهای خرد، نمادهای ساختمند، سیمین بهبهانی، حسین منزوی، محمدعلی بهمنی
  • مهدی دادخواه تهرانی* صفحات 73-110

    رضا قلی خان هدایت، ملقب به لله باشی، ادیب، شاعر و تذکره نویس سده سیزدهم در دوران حکومت محمدشاه و ناصرالدین شاه قاجار بود. گذشته از کتاب های ریاض العارفین، مجمع الفصحا و اصول الفصول، سه مجلد کتاب روضه الصفای ناصری او در تاریخ قاجار مشهور است. این کتاب درواقع ملحقات روضه الصفا خوانده می شود که به دنبال کتاب روضه الصفای خواندمیر نگاشته شد. رساله ایراد، نوشته میرزا فتحعلی آخوندزاده، گفت و گویی انتقادی است میان رضاقلی خان هدایت و آخوند زاده درباره متن تاریخی روضه الصفای ناصری و بعضی مسایل تاریخ نگارانه آن. عمده انتقادهای آخوندزاده به هدایت متوجه رویکرد و روش تاریخ نگاری اوست. در این گفت و گوی جدلی، به سبب شاعر بودن رضاقلی خان هدایت و استفاده از شعرهای خود در روضه الصفای ناصری، از نوع ادبی پویزی (شعر) سخن به میان می آید. تنش جدلی شکل گرفته میان آخوندزاده و هدایت در رساله ایراد، از حیث در بر گرفتن بعضی گزاره های بنیادین، از مهم ترین تنش های جدلی در تاریخ نقد ادبی و نقد تاریخ نگاری در ایران است. از طرف دیگر رساله ایراد ارتباط شگفت انگیزی با دیگر آثار آخوندزاده دارد که بنا به ضرورت به آن ها پرداخته ایم. مقاله حاضر ضمن تحلیل چگونگی رویارویی ژنریک شعر و تاریخ در ساحتی نظری و عملی، نشان داده امکانات درونی این جدل ژنریک تا چه اندازه در شناخت بنیادهای نقد ادبی و نقد تاریخ نگاری فارسی راهگشا و سودمند است.

    کلیدواژگان: رساله ایراد، جدل ژنریک، تاریخ، پوئزی (شعر)، نقد ادبی
  • مهرداد زارعی* صفحات 111-146

    در هر پژوهش علمی، روش پژوهش در کسب نتایج دقیق و درستی آن پژوهش اصلی ترین نقش را دارد. به همین دلیل پژوهشگران علوم مختلف می کوشند تا تحقیقات خود را در چارچوب روش های تعریف شده در دانش خود انجام دهند. تاریخ نگار تصویرگرا یا شاعر فرمالیست کتابی است که مولف آن قصد داشته تا در آن، با به کارگیری سه روش نقد تاریخی، نقد جامعه شناختی و نقد فرمالیستی به بررسی اشعار محمدرضا شفیعی کدکنی بپردازد. در مقاله پیش رو، به قصد سنجش دقت رویکردهای این کتاب، ابتدا به بررسی نام آن که نشان دهنده نگاه مولف به اثر مورد پژوهش است، پرداخته شده و سپس کیفیت بهره گیری مولف از رویکردها با استفاده از کتب نظریه و روش تحقیق بررسی شده است. طبق نتایج پژوهش، نویسنده کتاب مورد بحث در به کارگیری هر سه رویکرد اصلی اثر به خطا رفته و از روش هایی که به عنوان رویکرد پژوهش برگزیده، شناخت کامل و درستی نداشته است؛ بنابراین کتاب مذکور از هرگونه روش که به نتایج دقیق و علمی بینجامد، بی بهره است. از دیگر ایرادهای وارد بر کتاب که در این پژوهش به آن پرداخته شده، موضع ستایش گرانه ناقد و وجود منابع دکوراتیو در آن است.

    کلیدواژگان: نقد کتاب، نقد روش تحقیق، تاریخ نگار تصویرگرا یا شاعر فرمالیست، نقد تاریخی، نقد جامعه شناختی، نقد فرمالیستی
  • جواد ستاری*، حسن حیدری، محسن ذوالفقاری، مهرداد اکبری گندمانی صفحات 147-180

    «زشتی» مفهومی فلسفی است که در طول تاریخ، رویکردهای مختلفی به آن اتخاذ شده است. برخی آن را عدم و بعضی منفی، شر بنیادین، بی ارزش و بدشکل می‏پنداشتند؛ عده ای نیز آن را روی دیگر زیبایی و بخشی از هستی که قادر است وجوهی جدید از کل هستی را برملا سازد، می انگاشتند و بر نقش مثبت زشتی در برجسته کردن زیبایی تاکید می کردند. موضوع این مقاله ضرورت پرداختن به مفهوم زشتی در تحقیقات ادبی در قالب الگوی منسجم است. در این پژوهش، دلایل فقدان زشتی شناسی در تحقیقات ادب فارسی واکاوی و سپس فواید و کاربردهای زشتی‏شناسی توضیح داده شده و برای نمونه یک غزل حافظ بررسی شده است. نتیجه تحقیق نشان می‏دهد هرچند تاکنون حضور زیبایی شناسی در عرصه تحقیقات ادبی، غیبت زشتی‏شناسی را به دنبال داشته، درواقع زشتی‏شناسی روی دیگر سکه زیبایی‏شناسی است و بررسی این دو مفهوم جدا از هم نیست. در زشتی‏شناسی غزلیات حافظ، بسیاری از حقایق از دید شارحان و محققان پنهان مانده است؛ برای مثال کاربست زشتی‏شناسی در یک غزل حافظ گویای این است که غزل مورد بررسی برخلاف گفته برخی محققان، انسجام و یکپارچگی دارد. درنتیجه کاربرد نظریه زیبایی‏شناسی زشتی در بازنگری این اثر الزامی است.

    کلیدواژگان: پیوند زشتی و زیبایی، زشتی، ضرورت تحقیق مفهوم زشتی در ادبیات، نقد ادبی و فرهنگی
  • سیده مریم عاملی رضایی* صفحات 181-236

    نقد کهن الگویی از رویکردهایی است که در چند دهه اخیر در نگارش مقالات علمی گسترش چشمگیری یافته است. این نقد در مطالعات ادبی کاربرد بسیار دارد و به نوعی با ادبیات درهم تنیده است. در این مقاله که برگرفته از طرحی پژوهشی است، با نگاهی جریان شناسانه به نقد کهن الگویی در ایران به شکل جریانی مطرح در نقد ادبی به بازشناسی و تحلیل آن در مقالات دانشگاهی مرتبط با ژانر حماسی پرداخته و گفتمان حاکم بر این نقد، مولفه های تکرارشونده و سیر تطور این مولفه ها در مقالات تحلیل شده است. جامعه آماری شامل پیشینه ای از مقالات و کتاب هایی درحوزه شاهنامه پژوهی است که از ابتدای قرن به تحریر درآمده و نیز مقالات علمی پژوهشی ای که از دهه هفتاد به بعد، با رویکرد نقد کهن الگویی، متون مربوط به ژانر حماسه را واکاوی کرده اند. در این پژوهش، افراد شاخص و اثرگذار در معرفی رویکرد نقد کهن الگویی، گفتمان های حاکم بر آن و سیر تطور تاریخی و موضوعی رویکرد مذکور در ژانر حماسه با روش توصیفی تحلیلی بررسی شده است. از حدود دهه چهل شمسی، مطالعات میان رشته ای با رویکرد نقد کهن الگویی مورد توجه قرار گرفت. در دهه شصت و هفتاد، غالب نویسندگان، به ویژه نویسندگانی که امروز در این عرصه شناخته شده اند، راهی تازه در مطالعات نقد کهن الگویی گشودند. از مشخصات بارز مقالات این دوره، غلبه تحلیل های محتوایی، خوانش های تطبیقی و کشف معناست. در دهه هشتاد و نود، حجم انبوهی از مقالات دانشگاهی تولید شد که گرچه در ساختار نظام مندتر است، آسیب های فراوانی نیز در نگارش و تحلیل های آن ها وجود دارد که به تفصیل در متن مقاله به آن پرداخته شده است.

    کلیدواژگان: جریان شناسی، نقد کهن الگویی، ژانر حماسه، مقالات علمی پژوهشی
|
  • Farideh Afarin* Pages 2-38

    The aim of the current study is to clarify different definitions of criticism and metacriticism in art critique. The method of data gathering is descriptive-analytic. The researcher has analyzed different definitions of art criticism from various domains and by adopting a descriptive-analytic approach, the following definitions and functions of criticism became clear: evaluating the advantages or disadvantages of the artwork, evaluating the piece by deduction and induction, or even on the basis of personal taste, translating visual signs to linguistic ones, unveiling the ultimate meaning of a work, decomposing the piece to its elements and analyzing the elements, making a part-whole relationship in search of meaning, regarding the viewers’ expectations, emphasizing on the value of reception, understanding the work of art and interpreting the multiple meanings of the piece. Metacriticism has also different definitions including, explaining the limitations of artistic systems such as visual systems, clarifying the norms, studying criticism, and analyzing methodologies and their pitfalls.

    Keywords: criticism, art critique, aesthetics, metacriticism, critic
  • Sepide Aghababaei Roodbari*, Jalil Moshayedi, Hassan Haidary, Mehrdad Akbari Gandomani Pages 39-72

    Simin Behbahani, Hossein Manzavi, and Mohammad Ali Bahmani, together forming the new Persian Ghazal (short lyric poem) triangle, made significant changes in contemporary Persian Ghazal. Iranian poetry and prose quickly incorporated symbolism into their poetry and prose as one of the essential schools of modern literature. In this study, the researchers have analyzed about 400 symbols in the new Ghazal of the mentioned poets, according to Mahmoud Fotouhi's division of symbols into three categories: micro-, macro-, and structural symbols. They include the analysis of statistics and frequency of symbols, the origins, the concepts, the factors of creation, and the analysis of samples. Among the 326 micro-symbols studied, nature with 73% is the most important source, with a frequency of 326 applications. There are about 14% human symbols and about 11% human-made structures. The Ghazals of the period make little use of macrosymbols. Nevertheless, the organic symbols that have developed into a new art form in contemporary literature appear frequently in Ghazals of Simin, appearing 69 times, making her work distinguishably different from others.

    Keywords: symbol, New Ghazal, micro symbols, organic symbols, Simin Behbahani, Mohammadali Bahmani, Hossein Monzavi
  • Mehdi Dadkhah Tehrani* Pages 73-110

    ‘Resāle-ye- Irād” written by Mirza Fathali Akhundzadeh, Iranian intellectual of the Qajar period, essentially involves a fictional and critical dialogue between Reza Qoli Khan Hedayat and Akhundzadeh about the historical text of "Rawdhat al-Safāye-Nāseri" and some of its historiographical issues. Akhundzadeh strongly criticizes Hedayat’s approach and method of historiography. In this controversial dialogue, due to the fact that Reza Qholi Khan Hedayat is a poet, the misuse of his poems in the text, is the main topic of this debate.

    Keywords: Resāle-ye Irād, generic debate, history, poesie (Poetry), literary criticism
  • Mehrdad Zarei* Pages 111-146

    In any scientific research, the research method is the main factor in obtaining accurate and correct results. Therefore, researchers in various fields of science try to conduct their research within the framework of methods defined in their discipline. “The Imagist Historian or Formalist Poet” is a book in which the author intends to study the poems of MohammadReza Shafi'i Kadkani by using three methods of historical, sociological and formalist criticism. The present article, in order to measure the accuracy of the approaches in this book, first examines its name, which represents the author's view of the work under study and then he has examined the quality of the author's use of approaches. After reviewing, it is clear that the author has made a mistake in applying all three main approaches of the book. In the end, such a conclusion is reached that the author does not have comprehensive knowledge of the methods he has chosen as research approach, and the book is devoid of any method that leads to accurate and scientific results.

    Keywords: book criticism, methodological criticism, the Imagist historian or formalist poet, historical criticism, sociological criticism, formalist criticism
  • Javad Sattari*, Hassan Heidari, Mohsen Zolfghary, Mehrdad Akbari Gandomani Pages 147-180

    Ugliness, a philosophical concept, has been scrutinized throughout history from different vantage points. Some consider ugliness merely the lack of aesthetic, rejection of aesthetic, fundamental evil, valueless, and formless. At the same time, some believe that ugliness is the other side of the aesthetic coin, part of our existence that explicates new facets of our being. This study investigated the essential role of ugliness theory in literary studies within a systematic paradigm. The rhetorical and philosophical concept of beauty has been studied, and the reasons for the lack of ugliness studies in the literature have been investigated.  Furthermore, the benefits and applications of studying ugliness theory have been delineated, and it has been applied to one poem of Hafez. Applying ugliness theory to one poem revealed that ghazals (short lyric poem) of Hafez are not inconsistent and incoherent, as has been claimed by some literary critics. The study has demonstrated consistency and coherence in ghazals of Hafez which necessitates using ugliness theory in the revision studies of literary works such as Hafez’s.

    Keywords: ugliness, aesthetic, integration of beauty, literary, cultural critique
  • Seyedeh Maryam Ameli Rezaei* Pages 181-236

    Archetypic criticism is an approach which has had considerable development in writing the scientific papers in recent decades. It is mostly used in literary studies and is interconnected to the literature. Designed by a research plan, this paper studies the archetypic criticism in Iran discussed in literary criticism in the academic papers related to the epic genre, and analyzes the discourse of archetypic criticism, its repetitive elements and also the development of such elements in papers. It starts by reviewing the works of effective individuals on introducing archetypic criticism, its discourse, its historical and thematic developments in epic genre, employing a descriptive- analytical method. Interdisciplinary studies have focused on archetypic approach since the 1960s. In the 1980s and 1990s, many authors especially those who are now well-known in this field, opened a new way in studies of archetypic criticism. The dominance of content analyses, comparative reading and discovering the meaning, are some considerable specifications of papers of this period. During the 2010s many academic papers were published on this matter and the current paper has investigated their structure and method.

    Keywords: Archetypic criticism, epic genre, scientific research papers