فهرست مطالب
ماهنامه معرفت
سال سی و یکم شماره 3 (پیاپی 294، خرداد 1401)
- جامعه شناسی
- تاریخ انتشار: 1401/04/01
- تعداد عناوین: 9
-
-
صفحات 5-9
این بحث، ازجمله مجموعه جدید مباحث درس اخلاق استاد برای طلاب علوم دینی پیرامون برخی ارزشهای اخلاقی است. در اسلام، کاری ارزش اخلاقی دارد که دارای حسن فعلی و فاعلی باشد. در اصطلاحات فلسفی، کمالات دو قسم هستند: کمال اول که ذاتیات شیء را تشکیل میدهد و کمال ثانیه که شامل عرضیات است. صفت اخلاقی، آنگاه «خوب» شمرده میشود که کمال ثانی برای انسان باشد. افعال انسان نیز زمانی نیکو است که کمال ثانی برای انسان باشد. منظور از «ارزش اخلاقی»، چیزی است که با نیت فاعل ارتباط دارد و کمالی برای آن فاعل ایجاد میکند. از سوی دیگر، هدف از آفرینش انسان، رسیدن به کمال و قرب الهی است. این مسیر طولانی، با انجام افعال اختیاری و با افعالی که موجب کمال و سعادت انسان است و انسان را به مرتبهای که فقط به خدای متعال دل ببندد و خدایی شود، ممکن است. عبادت و بندگی خدا، تنها راه رسیدن به کمال و قرب الهی است.
کلیدواژگان: کمال، هدف آفرینش، کمال انسان، قرب الهی، عبادت -
صفحات 11-21
مسیله مقاله حاضر این است که آیا میتوان برای تعامل میان آحاد جامعه و حکومت از میان گزارههای نهجالبلاغه قواعد روشنی استخراج کرد؟ قواعدی که با کاربست و رعایت آنها، بتوان از خطر ابتلا به وضعیت جوامعی که با نادیدهگرفتن قواعد تعاملی مطلوب، موجبات ذلت و خواری و بلکه سقوط خود را فراهم کردند، جلوگیری کرده و باعث عزت و سربلندی و ارایه الگویی برای جوامع امروزی شویم؟ در پاسخ به این مسیله، برای گردآوری دادهها، از شیوه کتابخانهای و بررسی اسنادی و برای تجزیه و تحلیل دادهها، از روش توصیفی و تحلیل محتوایی گزارههای مستخرج، استفاده کردیم. نتایج این تحقیق در دو بخش قواعد ارتباطی حاکمیت با مردم، و قواعد ارتباطی مردم با حاکمیت ارایه شده که در بخش اول قواعدی همانند مسیولیتپذیری، انتقادپذیری، رعایت اعتدال و انصاف در مواجهه با مردم، پرهیز از امتیازخواهی و... در بخش دوم قواعدی چون وفاداری نسبت به حکومت، خیرخواهی نسبت به حکومت در آشکار و نهان، اجابت خواستههای حکومت، و اطاعت از فرمانهای حکومت اسلامی مطرح شده است.
کلیدواژگان: قاعده، تعامل، حاکمیت، جامعه اسلامی، نهج البلاغه -
صفحات 23-34
یکی از مولفههای سبک زندگی در هر نظام اجتماعی، ارزشها هستند. ارزش اجتماعی عبارت است از واقعیات و امور مطلوبی که مورد درخواست اکثریت جامعه هستند. این ارزشها به مرور زمان دچار تحول میگردند. تحول ارزشها یکی از مسایل مورد توجه در نهجالبلاغه است. در این نوشتار عوامل تحول ارزشها در نهجالبلاغه، با هدف فرهنگسازی برای پایبندی به ارزشهای اسلامی، با روش تبیینی مورد بررسی قرار گرفته است. از ویژگیهای نظام اجتماعی، پویایی است که بالتبع شامل نظام ارزشی جامعه نیز میشود. تحول نظام ارزشی جامعه گاه تحت تاثیر عواملی است که ریشه در درون انسان دارد. برای مثال نوع اعتقاد فرد به خداوند و معاد ارزشهای خاصی را در وی ایجاد میکند. گاهی نیز ارزشها تحت تاثیر عوامل بیرونی تحول یافته و متناسب با عمل و رفتار انسان تغییر مییابند. مثلا میزان عمل به دستورات الهی در نوع نظام ارزشی موثر است. همچنین عملکرد خانواده و میزان الگوپذیری انسان از آن نظام ارزشی، فرد را تحت تاثیر قرار میدهد. تاثیرات محیط نیز یکی از عوامل بیرونی در تحول ارزشها مطرح هستند.
کلیدواژگان: ارزش، تحول ارزشی، تحول اجتماعی، جامعه، فرهنگ، نهج البلاغه -
صفحات 35-44
تفرقه و ستیزهجویی یکی از مفاهیم اساسی است که در نهجالبلاغه با هنرمندانهترین تعابیر تجلی یافته است. امیرمومنان علی (ع) در مواقع و حوادث متعددی به جهت حفظ مصالح عالیه اسلام، مردم را به همدلی و دوری از تفرقه دعوت کرده، تا مسلمانان نسبت به عوامل تفرقهانگیزی که همگرایی امت اسلامی را تهدید میکند، بصیرت و شناخت پیدا کنند و در جهت غلبه بر این آفتها تلاش خود را بهکار گیرند. برایناساس نوشتار حاضر سعی بر آن دارد با روش توصیفی تحلیلی به استخراج واژگان حوزه معنایی تفرقه در نهجالبلاغه بهمنظور تبیین مفهوم تفرقه بپردازد. یافتههای پژوهش بیانگر آن است که امیرمومنان (ع) برای بیان مفهوم تفرقه از واژههایی همچون «الإفتراق، الإنتشار، الإنقطاع، المنافره، الشقاق و...» بهکار برده و از آنها برای بیان مصادیقی همچون گسست اجتماعی، عقیدتی و عاطفی استعمال کرده است. همچنین ایشان مولفههای «جهل، فتنه، نفاق، ظلم و...» را در شکلگیری تفرقه در میان افراد و جامعه موثر میداند.
کلیدواژگان: تفرقه، اختلاف، حوزه معنایی، امیرمومنان علی(ع)، نهج البلاغه -
صفحات 45-58
ازجمله مباحث محوری در جامعهشناسی دین، بحث از منشا دین است. جامعهشناسان غالبا بدون توجه به دواعی ادیان در تبیین منشا خود، زمینههای اجتماعی تاریخی را در تکوین، استقرار، استمرار و تغییر دین دخیل میدانند. این نوشتار سعی دارد با رویکردی قرآنی در این خصوص اتخاذ موضع کرده و به سوال از چیستی منشا دین پاسخ گوید. در پرتو این موضع قرآنی روشن خواهد شد که نظریههای جامعهشناسان اگر در خصوص ادیان و نحلههای بشرساخته صادق باشد، درباره ادیان الهی قرین حقیقت نیست. رویکرد نوشتار در استنباط دیدگاه قرآن، رویکرد استنطاقی است که از طریق تامل و واکاوی مضامین آیات مربوط و بررسی متون تفسیری انجام پذیرفته است. تفکیک میان «منشا دین»، «منشا دینداری» و «خاستگاه اجتماعی دین» افقی برای شناسایی خلطهای صورتگرفته، بر خواننده میگشاید. دیدگاه قرآن، متضمن سه مولفه «الهی بودن منشا دین»، «فطری بودن منشا دینداری» و «اجتماعی بودن خاستگاه دین» است. درحالیکه در دیدگاه غالب جامعهشناسان، بدون توجه به نقش علی خداوند در ارسال و انزال دین و گرایش فطری و سرشتی عمیق انسان به مطالبه و پذیرش آن، ظهور دین عمدتا به زمینهها، ضرورتها و اقتضایات حیات جمعی مستند شده است.
کلیدواژگان: منشا دین، منشا دینداری، خاستگاه اجتماعی دین، رویکرد استنطاقی، فطرت، تبیین جامعه شناختی دین -
صفحات 59-69
یکی از مهمترین مسایلی که امروزه لازم است مورد توجه قرار گیرد، شیوه زندگی افراد است. دینداری از عوامل شکلدهنده شیوه زندگی افراد است. برایناساس مقاله کوشیده به اوقات فراغت و بایستههای آن در زندگی یک مسلمان شیعه در عصر غیبت معصوم(ره) براساس موازین اسلامی بپردازد. با تعریفی از اوقات فراغت و جایگاه آن در زندگی امروزه و تکیه بر آیات و روایات اسلامی، جایگاه آن از منظر دین اسلام مورد بررسی قرار گرفته است. مسایلی مانند تفریح، گردشگری، بازی، نوع وسایل بازی و جایگاه هریک از آنها در پرورش یک مسلمان و آمادگی بیشتر وی برای پذیرش حکومت الهی، از مهمترین موارد سبک زندگی اسلامی است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به اهمیت نقش اوقات فراغت در زندگی شخص مسلمان، پرداخته و ابزار بودن آنها در راستای تقرب الهی، و توجه خاصی که اسلام به تفریح و سرگرمی دارد را از مهمترین دستاوردهای این نوشتار میداند.
کلیدواژگان: سبک زندگی اسلامی، اوقات فراغت، تفریح، گردشگری، صله رحم -
تحلیل زمینه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی موثر بر نفوذ فرهنگی؛ با تاکید بر اندیشه های رهبر معظم انقلابصفحات 71-83
نفوذ، جریانی نرم و آرام است که نظام سلطه در قالب جنگ نرم برای رسیدن به اهداف خود از آن بهره میگیرد و در میان ابعاد نفوذ، نفوذ فرهنگی یکی از پیچیدهترین راهبردهای مقابله نظام سلطه است. هشدارهای رهبر معظم انقلاب در مورد نفوذ فرهنگی، نگارندگان را بر آن داشته به چرایی و چگونگی اثرگذاری این امر توجه کنند. ازاینرو، این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی بهدنبال پاسخ به این سوال است که زمینههای نفوذ فرهنگی از منظر مقام معظم رهبری کداماند؟ یافتههای پژوهش پس از تحلیل فرمایشات رهبر معظم انقلاب نشان میدهد که نفوذ فرهنگی با شیوههای متفاوت به دنبال تغییر باورهای اسلامی است و برای تاثیرگذاری نیازمند به زمینههای مختلف است که در زمینههای سیاسی میتوان به ضعف دولتها و رخنه عناصر غربگرا در ارکانهای مدیریتی، در زمینه فرهنگی، به نفوذ عناصر غربگرا در دانشگاها و بیتوجهی به نهاد آموزش و پرورش و در زمینه اقتصادی، به فقر اقتصادی و وابستگی اقتصادی به غرب اشاره کرد.
کلیدواژگان: نظام سلطه، نفوذ، نفوذ فرهنگی، قدرت نرم -
صفحات 85-94
اجتماعیشدن جنسیتی فرایندی است که در خلال آن، نقشها، انتظارات و الگوهای رفتاری که در یک فرهنگ معین برای هریک از دو جنس معین شده، آموخته میشوند. این فرایند، بازنمود تفاوتهای جنسیتی است که بین دو جنس وجود دارد. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی به بررسی و تحلیل چگونگی شکلگیری این فرایند و عوامل موثر بر آن پرداخته و پس از تبیین رویکردهای مختلفی که در این زمینه وجود دارد، دیدگاه اسلام در این زمینه را تبیین کرده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که هریک از نظریاتی که در این زمینه وجود دارد، بخشی از این فرایند را از چشمانداز خاص خود بررسی میکنند و هریک بهتنهایی از قدرت تبیینکنندگی اندکی برخوردار هستند و گاهی نیز سوگیریهای فمینیستی بهمنظور برساخت جلوه دادن تفاوتها و نسبت دادن آنها به عوامل تربیتی، فرهنگی و اجتماعی بهچشم میخورد که گویای جانبدارانه بودن این مطالعات است. از دیدگاه اسلام، وجود تفاوتهای تکوینی بین زن و مردان، انکار نمیشود و این تفاوتها بخشی از طرح حکیمانه و هدفمند خداوند برای ایجاد تعادل در خانه و اجتماع است و هیچیک از دو جنس بهدلیل تفاوتهای جنسیشان، برتر از دیگری محسوب نمیشود.
کلیدواژگان: اجتماعی شدن جنسیتی، رشد شناختی، یادگیری اجتماعی، طرحواره جنسیتی، نظریه های روان کاوانه -
صفحات 95-102
رزمنامه بزمنامه فردوسی یکی از برجستهترین شاهکارهای ادبی جهان است که پر از نام و سرگذشت پهلوانان، شاهان، نامیرایان، زنان و حتی ضدقهرمانان است؛ و بهنظر میرسد که در این میان برخلاف دیدگاه شارحان شاهنامه، پهلوانان این اثر ارزشمند، چندان هم پهلوان نبودهاند و گاه حتی بویی از مرام پهلوانی نبردهاند و چنان در خور و خواب و خشم و شهوت غرق شدهاند که بههیچ عنوان شایسته نام پهلوان نیستند. پیوند تهمینه و رستم، نزاع گیو و طوس بر سر تصاحب دختری گریخته از خانه، حیله در کار کردن رستم و کشتن ناجوانمردانه سهراب و... نمونههای بارزی هستند که با منش پهلوانی فرسنگها فاصله دارند و هیچ بعید نیست که اخلاق پهلوانی بزرگترین گمشده عصر فردوسی بوده باشد؛ بهویژه آنکه فردوسی از نظر زمانی، فاصله کوتاهی با علیبن ابیطالب (ع)، آن سرلوحه حقیقی پهلوانان عالم داشته است؛ و بسیار عجیب بهنظر میرسد که این نکته «اظهر منالشمس» تا به امروز از نگاه تیزبین شارحان شاهنامه و بزرگان عرصه ادب فارسی دور مانده است. نگارندگان این مقاله چنین میپندارند که عنوان «پهلوان»ی که فردوسی در قرن چهارم به برخی از شخصیتهای شاهکار خویش داده است، مشابه همان عنوان «زاهد»ی است که حافظ در قرن هشتم، دینفروشان دنیاپرست را با آن به باد تمسخر گرفته است. این مقاله به شیوه مطالعات کتابخانهای تدوین شده و فارغ از ذکر ویژگیهای سبکی و زبانی شاهنامه، بر آن است تا با رویکرد شالودهشکنی، تنها گوشههایی از خصایص پهلوانان شاهنامه را بیان کرده و به اثبات این نکته بپردازد که فردوسی به ریشخند برخی از شخصیتهای شاهکار ادبی خود را «پهلوان» نامیده است؛ همانگونه که حافظ از سر درد، ریاکاران عصرخویش را زاهد و محتسب خوانده است.
کلیدواژگان: شاهنامه، شالوده شکنی، سیرت پهلوانی، رستم، علی بن ابی طالب (ع)