فهرست مطالب
پژوهشنامه عرفان
سال سیزدهم شماره 26 (بهار و تابستان 1401)
- تاریخ انتشار: 1401/05/18
- تعداد عناوین: 12
-
-
صفحات 1-22
نظریه استعارههای شناختی یا مفهومی اولینبار توسط لیکاف و جانسون مطرح شد. طبق نظر ایشان، استعاره دیگر تنها عنصری بلاغی و مختص زبان شعر نبود، بلکه زیربنای تفکر انسان، استعاری است. ابتدا استعارههای شناختی در زبان روزمره بررسی شد، اما با توجه به انتزاعی بودن زبان عرفان، آرام جای خود را در مطالعات عرفانی باز کرد. در مثنوی بررسی شناختی مفاهیم انتزاعی جایگاه ویژهای دارد. یکی از این مفاهیم خیال است. این پژوهش به دنبال بررسی شناختی عنصر خیال در مثنوی با رویکرد توصیفی- تحلیلی است. بررسی عنصر خیال در قالب شناختی در مثنوی نشان میدهد که وی به منظور ملموس کردن این مفهوم انتزاعی، قلمروهای مبدا حسی یا عینی را برای آن انتخاب کرده است. از بین استعارههایی که مولانا با محوریت خیال در مثنوی بهکار برده است، «خیال مظروف است» و «خیال حیاتمند است» بیشترین بسامد را دارند و پس از آن «خیال تصویر/ عکس است» و «خیال دام است» در مرتبه بعد قرار میگیرند که منعکسکننده نگاه مولانا به خیال میباشند. نتایج تحقیق نشان میدهند که در مثنوی، به مظروف بودن خیال بیش از ظرف بودن آن توجه شده است.. ازطرف دیگر، در تفکر مولانا، هرچه جز «خداوند واحد حی ودود» خیال است.
کلیدواژگان: استعاره شناختی، عرفان، مولانا، مثنوی، خیال -
صفحات 23-39
قوس صعود و نزول از نظریه های پایه در عرفان اسلامی است. این نظریه به تبیین نظام هستی و ارتباط آن با وجود حضرت حق (خداوند) می پردازد و موجودات عالم را در دو قوس نزول و صعود در نظر می گیرد که از یگانه وجود حقیقی نشیت گرفته و به صورت دایره وار به آن بازمی گردند. مقاله پیش رو درصدد است با بهرهگیری از روش پژوهشی تاریخی و نقلی به وجه اشتراکات و تمایزات تبیین های مختلف این نظریه در کلمات عرفا دست پیدا کند. درنهایت تلاش بر یافتن ریشه های تاریخی و عقیدتی موجد این نظریه در عرفان اسلامی است. ازجمله سه عامل در ایجاد این نظریه تاثیرگذار تشخیص داده می شوند که عبارتاند از: عقبه فلسفی بحث از فرایند خلقت؛ پذیرش نظریه وحدت وجود و گرایش به کمال و سیر و سلوک در عرفان.
کلیدواژگان: قوس صعود و نزول، عرفان اسلامی، تجلی، وحدت وجود، تکامل -
صفحات 41-59
هنر و عرفان از دیرباز با یکدیگر ارتباط داشتهاند. تیاتر یکی از هنرهایی است که از جنبههای گوناگون با عرفان و مناسک عملی تصوف مرتبط است. ریچارد شکنر(1943م) نظریهپرداز معاصر در حوزه اجرا و نمایش، در اثر خود با عنوان: «نظریه اجرا» (Performance Theory) از نوعی فرم اجرایی سخن میگوید که میتواند از جهات گوناگون همچون وجود «Actuals» در بطن اجرا، با «واقعههای» عرفانی که در اثر مکاشفه بر قلب سالک ریخته میشود، ارتباط داشته باشد. او در تحلیل این مفهوم به نظریات میرچا الیاده (1986-1907م) اشاره میکند، که برمبنای آن وقوع «Actuals»، اجراگران را در زمان و مکانی قدسی قرار میدهد. «واقعه عرفانی» در عرفان اسلامی نیز حالتی ذکر شده که برای سالک براثر انجام اعمال بدنی خاصی همچون برخی از ریاضتها، روی میدهد. بنابراین به نظر میرسد در دو مفهوم پیشگفته، ازیکسو با «عمل» و فعالیتهای اجرایی و ازسویدیگر با رویدادی قدسی مواجه هستیم. در این جستار برآنیم تا پس از شرح مختصری از نظریه اجرای شکنر، با بررسی و تبیین آرای صوفیانی که در رابطه «واقعه» عرفانی سخن گفته یا قلم زدهاند، به واکاوی مفهوم «Actual» بپردازیم. لازم به ذکر است این پژوهش به شیوه مطالعات کتابخانهای و با روش مقایسهای انجام شده است.
کلیدواژگان: هنر اجرا، عرفان اسلامی، شکنر، «Actual»، واقعه -
صفحات 61-81
مسیله فعل اختیاری انسان ازیکسو با برخی از صفات الهی مانند: توحید- افعالی- ، علم، اراده، قدرت و ازسویدیگر با بعضی از آموزههای دینی مانند: بهشت، جهنم، تکلیف و... کاملا مرتبط است. در تبیین این مسیله برخی جانب جبر رفتهاند و برخی قایل به تفویض شدهاند. از اهداف پژوهش حاضر آن است که تحلیل فعل اختیاری انسان بهگونهای صورت پذیرد که هماهنگ با صفات الهی و موید آموزههای دینی باشد. ازاینرو در این پژوهش به تحلیل فعل اختیاری انسان براساس وحدت مفهومی، تشکیکی و شخصی وجود پرداخته شده است و سپس میان نتایج این تحلیلها با محتوای نصوص دینی، مقایسهای صورت گرفته است. در ادامه با روش تحلیلی، ابعاد فعل اختیاری انسان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. از یافتههای تحقیق آن است که: هریک از این سه تحلیل، منطبق با برخی از آیات قرآن کریم است و افعال اختیاری انسان اعم از حسنه و سییه دارای دو بعد حقی و خلقی است.
کلیدواژگان: انسان، فعل اختیاری، وحدت مفهومی، وحدت تشکیکی، وحدت شخصی -
صفحات 83-103
سید احمد فردید با تلفیقی که از فلسفه هرمنوتیکی هایدگر و عرفان ابنعربی به دست داده است نماینده یکی از رویکردهای معاصر در مواجهه انتقادی با غرب است. وی با اتکا به کاوشهای اتیمولوژیک و بهرهگیری از آرای عرفای اسلامی بهویژه عرفان نظری ابنعربی، رویکرد اشراقی کربن و خوانشی خاص از فلسفه هایدگر و... به مقولات و مفاهیمی خاص برای صورتبندی مفهومی مواجهه «ما» و «غرب» دست یافته است. برای فردید، غرب و به همانسان شرق، مفاهیم انتولوژیک هستند. غرب و شرق عبارتاند از دوگونه اونتولوژی و دوگونه فهم از وجود فی نفسه که خودشان را در دو سنت و تاریخ گوناگون، دو فرهنگ و تمدن مختلف و در دو گونه نظام اجتماعی متفاوت آشکار میسازند. این نوشتار میکوشد تا به تحلیل مبانی و لوازم این مواجهه و دستاوردهای آن برای اندیشه ایران معاصر بپردازد.
کلیدواژگان: فردید، غرب شناسی، هرمنوتیک، هایدگر، ابن عربی، هانری کربن -
صفحات 103-125
پرستش امری انسانی است که از آغاز خلقت تاکنون روح انسان را بهسمت یک نقطه متمرکز (خدا) سمت و سوق بخشیده است. ادیان مختلف باوجود اختلافات ظاهری در نیتمندی گرایشات دینی و ظهور عملکردیشان در ارایه مناسک عبادی، همه به امر پرستش، گرایش داشتهاند؛ همچنین در مسیر استعلای روح انسانی که همانا مایه رهایی و رستگاری است، پویا بودهاند. یکی از دیدگاههای مهم قابل تحلیل در این زمینه، دیدگاه عرفانی است که تقریبا در ادیان مختلف، پرستش را بهگونه معرفت درونی از طریق رابطه عاطفی انسان با خدا، تبیین مینماید. این مقاله میکوشد تا ابتدا به اثبات گرایش فطری همه ادیان به یکتاپرستی و استعلا، با توجه به منابع مکتوب عرفان اسلامی و استناد به آیات قرآنی و نگرشهای ادیان دیگر بپردازد. سپس مفهوم گرایش عقلانی دینی و امر پرستش را در میان ادیان مختلف و عرفان اسلامی بررسی کرده و گونههای ظهور عملکردی آنها را بیان نماید. درنهایت به بررسی سویههای استدلالی فعل پرستش که اساسا از بعد عاطفی انسان نشیت گرفته است، میپردازد.
کلیدواژگان: پرستش، عرفان اسلامی، ادیان، حیث التفاتی، سویه های استدلال عاطفی -
صفحات 127-159
کشفالمحجوب از قدیمیترین و مهمترین متون نثرعرفانی است؛ به همین دلیل از زوایای مختلف موردتوجه محققان ادبی بهویژه عرفانپژوهان بوده است. در این مقاله، بارویکردی نو و براساس نظریه کنشگفتاری جان راجرز سرل و طبقهبندی پنجگانه او از کنشهای گفتاری و نمونهبرداری سیستماتیک، پارهگفتارهای کشفالمحجوب، تحلیل شده است. از دیدگاه سرل هر شخص هنگام سخن گفتن فعلی را انجام میدهد و مخاطب با توجه به بافت آن را درک میکند. و مقصود از فعل (کنش) گفتاری به معنای خاص آن کاری است که گوینده ضمن سخن انجام میدهد. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی کنشهای گفتاری در متن کشفالمحجوب را واکاوی میکند. نتایج بهدست آمده نشان میدهد کنشهای گفتاری اظهاری بیشترین بسامد را دارد.
کلیدواژگان: کشف المحجوب، گفتمان عرفانی، کنش های گفتاری، نظریه سرل -
صفحات 161-186
امام خمینی بهطور مکرر از واژه «هیچ» استفاده کرده و آن را صفت خود و «ما سوی الله» دانسته و فهم و باورآن را برای انسانهایی که طالب کمال و لقای معبود مطلقاند ضروری شمردهاند. هیچ را میتوان از منظر وجودشناسی ازآنجهت که فاقد هرگونه تعینی است و از «هویت غیبی» و«مجهول مطلق» حکایت میکند، بالاترین مرتبه از مراتب هستی و عالیترین جلوه ذات الهی یعنی «وجود بشرط لا» و مقام «احدیت» دانست و از جنبه معرفتشناسی نیز عالیترین مرتبه ازمراتب شهود و مشاهده انسان و از مصادیق «یدرک و لا یوصف» برشمرد. ازسوییدیگر میتواند نقطه پیوند دو ساحت وجود و معرفت انسان جویای حقیقت باشد. ازاینرو نیل به این مقام مستلزم آن است که سالک در سیر انفسی و انبساط وجودی به بالاترین مرتبه وجود خود یعنی مراتب «سر» و «خفی» رسیده و با فنای وجهه خلقی، وجهه حقیاش ظهور یابد و به لحاظ معرفتی نیز به والاترین مراتب معرفت؛ یعنی توحید شهودی راه یافته باشد. هدف پژوهش حاضر این است که با استناد به آموزهها و مبانی عرفانی امام خمینی به شیوه توصیفی- تحلیلی و با ابزار کتابخانهای مراد ایشان را از واژه «هیچ» بیان کرده و چگونگی نیل به آن را بررسی کند.
کلیدواژگان: هیچ، توحید، فنا، بقا، نیستی، الهیات سلبی، امام خمینی -
صفحات 187-212
یکی از ویژگی های تصوف خراسانی که آن را از گونه های دیگر تصوف متمایز می کند، پیوندی است که با زندگی اجتماعی و مسایل پیرامون آن دارد. ازجمله موضوعات قابل تامل و بررسی در تصوف خراسانی مسیله سیاست است. تصوف خراسانی با وجود پذیرش نظریه سیاسی حاکم که به واقع همان نظام خلافت سنی بود، چندان از شیوه عملی سیاستورزان رضایت نداشتند. بدینمنظور ازطرفی در جهت نفی و اصلاح سیستم موجود کوشیدند، و ازطرفدیگر، به پیریزی ارزشهای جایگزین دست یازیدند. عمده فعالیت سیاسی صوفیان در سه قالب فعل(عمل)؛ اندیشه؛ و زبان، قابل بررسی هستند و عنوان « زبان سیاسی» عنوانی جامع برای آنها است. طبق بررسیهای صورت گرفته بیشترین هنجارگریزی و رفتارهای سیاسی صوفیه در حوزه اندیشه و سپس رفتارهای عملی صورت گرفته است. واضح است که بررسی و تحلیل متون صوفیه از منظر جامعهشناسی و نظریههای سیاسی میتواند جوانبی از این متون را آشکار کند که پیش از این در پردههای قدسی خود را پنهان ساخته بودند.
کلیدواژگان: تصوف خراسانی، سیاست، زبان، سده های میانه -
صفحات 213-224
مولوی یکی از حلقههای مهم پیوند بین جریان «عرفان ایرانی- اسلامی» با موسیقی بوده است؛ حلقهای که بیش از هرچیز در سنتهای سماع تجلی یافته است. پژوهش حاضر ویژگیهای موسیقی عرفانی را برشمرده و رابطه بین مولانا و موسیقی را تبیین کرده است. جهت بررسی امکان تجلی مفاهیم عرفانی در یک اثر موسیقایی «پویم سمفونیک مولوی» ساخته هوشنگ کامکار که برای هشتصدمین سالگرد تولد مولانا ساخته شده بود، بهعنوان مطالعه موردی انتخاب گردید. این پژوهش به شیوه کتابخانه ای و بررسی نتنوشت(پارتیتور) این اثر انجام شد و ضمن تحلیل مختصر آن از جنبه موسیقی، بازتاب مفاهیم عرفانی در پویم سمفونیک مولانا مورد بررسی قرار گرفت. این پژوهش امکان تجلی مفاهیم و مولفههای اشعار عرفانی در یک اثر موسیقی را اثبات کرد و بیشترین تاثیرپذیری این اثر از مفاهیم و مولفه های سماع مولویان در بهرهگیری از ویژگیهای ریتمیک حاصل از اشعار مولانا را ارزیابی نمود
کلیدواژگان: موسیقی عرفانی، عرفان ایرانی - اسلامی، سماع، هوشنگ کامکار، پوئم سمفونیک مولوی -
صفحات 235-255
صدرالمتالهین، بنیانگذار حکمت متعالیه، روشی برای بیان دیدگاههای خود برگزیده است که پس از او موجب ظهور اختلاف نظر در تفسیر برخی مسایل حکمت متعالیه شده است. او پیرامون یک مسیله، در مواضع گوناگون، متفاوت سخن گفته است. این عملکرد فهم نظر نهایی ملاصدرا و دیدگاه خاص حکمت متعالیه درخصوص مسیله مزبور را دشوار کرده است. پژوهش حاضر که به روش کتابخانهای و توصیفی – تحلیلی نگاشته شده، میکوشد (با التفات به اموری همچون وحدت مبانی حکمت متعالیه و عرفان نظری، عظمت و منزلت والای عارف و عرفان نزد ملاصدرا، استفاده از آرای عرفا به عنوان موید و نیز دفاع و ابهامزدایی از باورهای عرفانی) نشان دهد. در مواردی که ملاصدرا به نظر خاص خود صراحتا اشاره نکرده و بهطورکلی دیدگاه ویژه وی روشن نیست، نظر نهایی ملاصدرا را باید نظر عرفانپژوهان دانست.
کلیدواژگان: ملاصدرا، روش شناسی، عرفا، شواهد عرفانی -
صفحات 257-289
برهانالدین محقق ترمذی یکی از بزرگان طریقه مولویه است که در اوان جوانی به خدمت بهاءولد بلخی درآمد و در نزد او مراتب سلوک عرفانی را طی نمود؛ وی در تربیت مولانا نقش بسزایی داشت و توانست خداوندگار جوان را به وادی طریقت هدایت کند و او را در سلک عشاق عرصه ولایت قرار دهد. از سید سردان مجموعهای به نام «معارف» و چند تفسیر کوتاه از آیات قرآن کریم مانده است که از علم دینی عمیق و بینش عرفانی بالای او حکایت میکنند. جستار حاضر که مبتنیبر مطالعات کتابخانهای است و با روش توصیفی – تحلیلی انجام میشود، بهرهگیری محقق ترمذی را از آیات قرآن و احادیث در تبیین مفاهیم عرفانی بررسی میکند و برای تحلیل بیشتر از دیدگاههای اهل عرفان نیز بهره میگیرد. نتیجه پژوهش آشکار میکند که محقق ترمذی از آیات قرآن و احادیث بیشتر در تبیین دو مبحث محوری تصوف یعنی «سلوک عرفانی» و «انسان کامل» استفاده کرده است.
کلیدواژگان: برهان محقق ترمذی، آیات قرآن، احادیث، مفاهیم عرفانی