فهرست مطالب

زیست شناسی جانوری - سال پانزدهم شماره 1 (پاییز 1401)

مجله زیست شناسی جانوری
سال پانزدهم شماره 1 (پاییز 1401)

  • تاریخ انتشار: 1401/08/14
  • تعداد عناوین: 20
|
  • الوند الوانی، عبدالحسین شیروی، علی قنبری*، غلامحسن واعظی، سیروس جلیلی صفحات 1-8

    ایسکمی/خونرسانی مجدد به دلایل زیادی رخ می دهد که مهمترین آنها بستن عروق کلیه در حین پیوند کلیه است. التهاب یکی از مهمترین مکانیسم هایی است که در خلال ایسکمی/خونرسانی مجدد کلیه رخ می دهد. ماده آکاستین یک فلاونویید طبیعی با خواص درمانی فراوان است. در این مطالعه اثر آکاستین بر التهاب ناشی از ایسکمی/خونرسانی مجدد کلیه در موش سوری بررسی شد. 84 سر موش نر نژاد  balb/c به طور تصادفی به 12 گروه هفت تایی تقسیم شدند. گروه های شامل کنترل، شم، ایسکمی، کنترل آکاستین، شم آکاستین و ایسکمی/آکاستین بودند. ایسکمی با بستن شریان کلیوی چپ به مدت 60 دقیقه انجام گرفت گروه های آکاستین، این ماده را در دوزهای 10، 25 و 50 میلی گرم بر کیلوگرم به صورت داخل صفاقی دریافت کردند. از نمونه هابی بافت کلیه برای سنجش ستوکایین ها شامل فاکتور نکروز کننده آلف، اینترلوکین یک بتا و تول لایک رسپتور 4 و همچنین میلوپروکسیداز استفاده شد. میزان یون های اصلی از سرم تهیه شده از خون قلبی موش ها ارزیابی شدند. مقادیر سیتوکایین های التهابی در گروه ایسکمی/خونرسانی مجدد افزایش معنی داری یافته بود (01/0 > p)، در حالیکه در گروه هایی دریافت کننده آکاستین، این متغیرها تغییر معنی داری نشان نداد. مقدار میلوپروکسیداز در گروهای ایسکمی/خونرسانی مجدد افزایش معنی داری یافته بود (01/0 > p). در حالیکه در گروه هایی دریافت کننده آکاستین، این متغیرها تغییر معنی داری نشان نداد. در میان یونها فقط یون منیزیوم در گروه ایسکم/خونرسانی کاهش یافته بود (01/0 > p). همچنین در مورد میزان یون ها در گروه های آکاستین و کنترل، تفاوت معنی داری دیده نشد. ایسکمی/خونرسانی مجدد در مدت 60 دقیقه موجب راه اندازی آبشار التهاب می شود و همچنین با صدمه به بافت کلیه، عملکرد این ارگان را مختل می کند. آکاستین بواسطه خاصیت ضدالتهابی خود موجب می شود که این صدمات به حالت نرمال نزدیک گردد.

    کلیدواژگان: ایسکمی، خونرسانی مجدد، آکاستین، التهاب، کلیه
  • مرضیه نیاکان*، بیژن اکبرپور، آمنه خوشوقتی صفحات 9-21
    زنیان به دلیل داشتن ترکیباتی از قبیل تیمول، پاراسمین، آلفاپنین، دی پنتن، گاماترپنین، بتاپنین، سابینن، میرسن و کارواکرول به طور وسیعی در درمان بیماری های مختلف مورد توجه قرار دارد. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر عصاره آبی این گیاه بر شاخص های کلیوی در موش صحرایی نر نژاد ویستار می باشد. به منظور انجام این تحقیق 72 سر موش نر نژاد ویستار به 6 گروه ،شامل کنترل، شاهد و گروه های تجربی (1تا 4) تقسیم شدند. بر روی گروه کنترل هیچ تیماری صورت نگرفت. گروه شاهد روزانه  2/0 میلی لیتر آب مقطر و گروه های تجربی 1 تا 4 روزانه  به ترتیب 200، 400 ، 600 و 800 میلی گرم بر کیلوگرم عصاره آبی زنیان به صورت داخل صفاقی دریافت کردند. بعد از گذشت 16 و 32 روز از شروع آزمایش در دو مرحله از حیوانات خونگیری به عمل آمد و پس از جداسازی سرم، بررسی شاخص های کلیوی و میزان سدیم و پتاسیم سرم انجام گرفت. اندازه گیری ازت اوره،اوره و کراتینین به روش بیوشیمیایی با استفاده از کیت های شرکت پارس آزمون و به وسیله اتوآنالانیزر و اندازه گیری سدیم و پتاسیم به روش فلیم فتومتر انجام شد. داده ها با نرم افزار  SPSSو توسط آنالیز واریانس یک طرفه و تست توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت (05/ 0 > p). مصرف عصاره آبی زنیان صرف نظر از دوز در کوتاه مدت و طولانی مدت سبب افزایش فعالیت کلیه ها می شود. تجویز عصاره در کوتاه مدت باعث کاهش غلظت سرمی سدیم در گروه های تجربی 1 و 3 (200 و 600 میلی گرم بر کیلوگرم) نسبت به گروه کنترل شد در حالی که  در دراز مدت، غلظت سرمی سدیم در هر چهار گروه تجربی نسبت به گروه کنترل افزایش نشان داد. عصاره در کوتاه مدت و دراز مدت باعث کاهش غلظت سرمی پتاسیم در هر 4 گروه تجربی نسبت به گروه کنترل گردید. این تحقیق نشان می دهد که مصرف عصاره آبی زنیان سبب افزایش فعالیت کلیه می شود، گرچه جزییات تاثیر این عصاره در کوتاه مدت و دراز مدت مقداری متفاوت است.
    کلیدواژگان: زنیان، شاخص کلیوی، سدیم، پتاسیم، موش صحرایی
  • فرحناز امیرشقاقی*، زهرا ایزانلو، ملیحه نعیمی کیا صفحات 23-36

    آلزایمر یک بیماری پیشرونده اختلال عصبی است که منجر از دست دادن سلول های عصبی و اختلال در حافظه و یادگیری می شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر یک دوره تمرین هوازی قبل و بعد از القای آلزایمر بر حافظه و یادگیری رت های آلزایمری شده با آمیلویید بتا بود. 60 سر رت نر بالغ ویستار هشت هفته ای با میانگین وزنی 20/17±195 گرم در مرحله قبل از القای آلزایمر از انستیتو پاستور ایران تهیه شد. بعد از دو هفته، رت ها به شکل تصادفی به دو گروه مساوی کنترل (30 سر) و تمرین (30 سر)  تقسیم شدند. پس از چهار هفته تمرین، رت های هر کدام از گروه ها به سه زیرگروه: 1- تزریق آمیلوییدبتا 2- تزریق دارونما 3- بدون تزریق تقسیم شدند. رت های گروه های آلزایمری از طریق تزریق Aβ1-42 به داخل هیپوکمپ آلزایمری شدند. پروتکل تمرین هوازی پنج روز در هفته به مدت چهار هفته در قبل و بعد از القای آلزایمر بود. 24 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی در دوره پس از القای آلزایمر، حافظه و یادگیری رت ها با استفاده از آزمون ماز آبی موریس مورد ارزیابی قرار گرفت. داده ها با آزمون آنوا یک طرفه و دوطرفه تحلیل شدند. معنی داری بین متغیرها در سطح 05/0p £ مورد توجه قرار گرفت. نتایج در بررسی یادگیری و حافظه در گروه های مختلف نشان داد، گروه های تمرینی نتیجه بهتری نسبت به گروه های استراحتی هم در رت های آلزایمری و هم سالم پس از یک دوره تمرین قبل و بعد از القای آلزایمر را نشان داد (05/0  ≤p). مطالعات زیادی نشان داده اند، فعالیت بدنی و تمرینات ورزشی ممکن است عملکرد شناختی را بهبود و شروع AD و دیگر بیماری های مرتبط با زوال عقل را به تاخیر بیندازد. این نتایج با چندین مطالعه که نشان دادند فعالیت بدنی سطوح عوامل مرتبط با AD را کاهش می دهد، حمایت می شود.

    کلیدواژگان: تمرین هوازی، زوال عقل، آمیلوئید بتا
  • علی صلبی، وحید رضایی پور*، روح الله عبدالله پور، شهاب الدین قره ویسی صفحات 37-49

    این آزمایش به منظور بررسی عملکرد رشد، متابولیت های خونی، سیستم ایمنی و کیفیت گوشت ران در جوجه های گوشتی تغذیه شده با مکمل لیزوفسفولیپیدها (LPL) در جیره های بر پایه روغن های سویا، بذر کتان و دانه کنجد انجام شد. آزمایش در قالب یک طرح کاملا تصادفی با آرایش فاکتوریل 2 در 3 شامل دو سطح صفر و 1/0 درصد لیزوفسفولیپید (لیپیدول، ساخت کشور کره جنوبی) و سه منبع مختلف روغن سویا، بذر کتان و دانه کنجد انجام شد. تعداد300 قطعه جوجه گوشتی یکروزه نر از سویه راس 308 به طور تصادفی به شش تیمار هر کدام با 5 تکرار و 10 فطعه جوجه در هر تکرار اختصاص داده شد. نتایج این آزمایش نشان داد که استفاده از روغن کنجد در مقایسه با روغن سویا سبب بهبود افزایش وزن و ضریب تبدیل شد (05/0>p). جوجه های دریافت کننده لیزوفسفولیپید دارای افزایش وزن و ضریب تبدیل بهتر و غلظت سرمی بیشتری از تری گلیسرید و  LDL و وزن کمتر بورس فابریسیوس نسبت به گروه بدون مکمل لیزوفسفولیپید بودند (05/0>p). استفاده از روغن کنجد در مقایسه با روغن های سویا و کتان سبب کاهش مقدار مالون آلدهید و افزایش ظرفیت نگهداری آب در گوشت ران جوجه های گوشتی شد (05/0>p). از طرفی میزان از دست دادن آب در گوشت قبل از پخت در جیره های دارای لیزوفسفولیپید کمتر از گروه فاقد مکمل لیزوفسفولیپید بود (05/0 >p). بر اساس نتایج این آزمایش می توان گفت که استفاده از روغن کنجد در جیره جوجه های گوشتی می تواند سبب بهبود عملکرد رشد و کیفیت گوشت شود. علاوه بر این، استفاده از مکمل لیزوفسفولیپید نیز سبب افزایش عملکرد رشد و تغییر متابولیت های خونی در جوجه گوشتی گردید.

    کلیدواژگان: جوجه گوشتی، لیزوفسفولیپید، روغن، کیفیت گوشت
  • قادر نجفی*، جعفر پیش جنگ آقاجری صفحات 51-62
    هدف این مطالعه بررسی میزان باروری و تعیین سطح پلاسمایی هورمون های تخمدانی در میش های نژاد ماکویی تحت تاثیر قرار گرفته با سیدر و گنادوتروپین سرم مادیان آبستن بود. برای مطالعه ی میزان باروری، تعداد 80 راس میش سالم به طور تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند. میش های گروه اول، دوم و سوم با تعداد مساوی 20 راس، در زمان سیدربرداری تک دوز هورمون PMSG (به ترتیب 300، 400 و500 واحد بین المللی) و میش های گروه چهارم با عنوان شاهد (20 راس) یک میلی لیتر نرمال سالین را به صورت عضلانی دریافت کردند. برای مطالعه ی هورمون های تخمدانی به طور تصادفی از نمونه های خونی ده میش در هر گروه استفاده شد. جهت تعیین سطح استرادیول و پروژسترون در گروه های آزمایشی، نمونه های خونی در روزهای قرارگیری و برداشت سیدر، روزفحلی پس از تزریق PMSG و سی امین روز آبستنی، از ورید گردنی تهیه گردید. برای پاسخ های فحلی تفاوت معنی داری مشاهده نگردید (05/0 p). نرخ آبستنی مابین گروه های آزمایشی و شاهد معنی دار بود (05/0 > p). سطح پلاسمایی استرادیول در روز سیدرگذاری و روز فحلی مابین گروه های آزمایشی و شاهد معنی دار بود (05/0 > p). سطح پلاسمایی پروژسترون در روز فحلی و روز 30 آبستنی مابین گروه های آزمایشی و شاهد معنی دار بود (05/0 > p). با توجه به میزان باروری و سطح پلاسمایی هورمون های تخمدانی در گروه های آزمایشی، پروتکل سیدرگذاری و تزریق PMSG در میش نژاد ماکویی موثر بوده است.
    کلیدواژگان: استرادیول (E2)، پروژسترون (P4)، میزان باروری، میش نژاد ماکویی، PMSG
  • معصومه ستاری وند*، رضا محمد زاده، احمدرضا غلامیان صفحات 63-72
    مطالعات بسیاری نشان دادند که siRNAها می توانند سبب خاموشی ژن های مرتبط با رشد و تهاجم سلول های سرطانی گردد. در عین حال؛ اثر دقیق siRNAها بر بیان ژن CXCR4 هنوز به طور کامل به اثبات نرسیده است. براین اساس مطالعه حاضر به ارزیابی سطح بیان گیرنده CXCR4 پس از خاموش کردن توسط siRNA در سلول های سرطانی متاستاتیک سینه پرداخته و برسی هایی صورت گرفته  است. طی این تحقیق تجربی-آزمایشگاهی سلول های سرطانی سینه رده MDA-MB-468 توسطsiRNA  اختصاصی ژن snail1 ترانسفکت شدند. جهت سنتز  cDNA ابتدا از محیط کشت سلولی، Total RNA استخراج گردید سطح بیان ژن گیرنده CXCR4 توسط qRT-PCR ارزیابی شد. جهت انجام qRT-PCR از PCR panels مخصوص miRNA استفاده شده جهت کنترل داخلی و کالیبراتور داخل پلیت از Unisp6 RNA استفاده شد.  تکثیر سلول ها به وسیله آزمایش تریپان بلو بررسی شد. داده ها با استفاده از آزمون تی-تست تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد ناک داون ژن snail1 توسطsiRNA سبب کاهش معنادار بیان CXCR4  در سلول های سرطانی سینه رده MDA-MB-468 شد (05/0 p <). طبق نتایج حاصل از این پژوهش، ترانسفکت سلول های سرطان سینه توسط siRNA اختصاصی ژن snail1 می تواند سطح بیان CXCR4 را کاهش داده و در نتیجه سبب کاهش تکثیر و تهاجم سلول های سرطان سینه و به مرور زمان باعث کنترل بیماری گردد.
    کلیدواژگان: snail1، Sirna، CXCR4، سرطان سینه
  • صابر نیازی*، شادمهر میردار صفحات 73-84
    تمرین اینتروال فزآینده با نقص عملکرد ایمنی و آسیب سلولی در بافت ریه همراه است، پرسیاوشان بعنوام مکمل گیاهی در طب سنتی بعنوان یک انتی اکسیدان مورد توجه بوده است. ازین جهت تحقیق حاضر به بررسی تاثیر تمرین اینتروال فزآینده بر سطوح HIF-1α و میزان آپوپتوز برونش و برونشیول بافت ریه پرداخته است. برای این منظور 24 سر رت نر نژاد ویستار سالم (4 هفته ای با میانگین وزنی 9 ± 72 گرم) به دو گروه تجربی (18 سر) و کنترل (6 سر) تقسیم شدند، پس از 6 هفته تمرین اینتروال فزآینده تعداد 6 سر از رت های گروه تجربی به گروه مکمل (6 سر)، ادامه تمرین (6 سر) و مکمل تمرین (6 سر)، انتقال یافته و به مدت سه هفته دیگر در شرایط مورد نظز قرار گرفتند. جهت اندازه گیری میزان HIF-1α و آپوپتوز برونش و برونشیول، در پایان هفته نهم نمونه بافت ریه خارج و مورد سنجش قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از روش آماری آنالیز واریانس یک طرفه در سطح معنی داری (05/0 ≥ p) استفاده شد. یافته ها نشان داد که علی رغم افزایش معنی داری در میزان HIF-1α و آپوپتوز برونش و برونشیول ریه (05/0 ≥ p) متعاقب فعالیت ورزشی فزآینده مکمل گیاهی پرسیاوش در هر دو گروه مکمل به تنهایی و مکمل تمرین با کاهش معنی داری (05/0 ≥ p) در میزان HIF-1α، آپوپتوز برونش و برونشیول بافت ریه همراه بود. بنابراین پرسیاوشان می تواند منجر به کاهش در میزان HIF-1α و آپوپتوز برونش و برونشیول ریه همراه شود.
    کلیدواژگان: فاکتور القایی هایپوکسی 1 آلفا، آپوپتوز، تمرین اینتروال فزآینده، پرسیاوشان، ریه
  • مهدی جعفری، مهرداد ایرانی*، وحید رضایی پور صفحات 85-95
    این مطالعه به منظور بررسی اثرات تغذیه منابع مختلف روی بر تولید تخم مرغ، غلظت هورمون های جنسی و روی سرم خون گله مرغ مادر گوشتی سویه راس 308 انجام شد. تعداد 200 قطعه پرنده در 4 تیمار و 5 تکرار و 10 قطعه پرنده در هر واحد آزمایشی در سن 45 هفتگی در قالب طرح کاملا تصادفی مورد آزمایش قرار گرفتند. گروه های آزمایشی شامل 1-پرندگان تغذیه شده با جیره پایه بدون افزودن مکمل روی، 2-پرندگان تغذیه شده با جیره حاوی 110 میلی گرم در هر کیلوگرم روی سولفاته (Znso4)، 3-پرندگان تغذیه شده با جیره حاوی 110 میلی گرم در هر کیلوگرم روی آلی (Zinc-amino acid) و 4- پرندگان تغذیه شده با جیره حاوی 110 میلی گرم در هر کیلوگرم روی هیدروکسی (Zn5 (OH)2 Cl2 H2O) بودند. در این تحقیق صفات تولید تخم مرغ و همچنین غلظت روی، استروژن و پروژسترون سرم خون پرندگان آزمایشی در هفته های 32 و 45 آزمایش بررسی شد. نتایج تولید تخم مرغ نشان داد که تفاوت معنی داری بین تیمارهای آزمایشی وجود داشت (05/0>p). بیشترین و کمترین سطح تولید به ترتیب در تیمار حاوی مکمل روی آلی و شاهد مشاهده شد. غلظت روی سرم خون در هفته های 32 و 45 آزمایش بین تیمارهای آزمایشی تفاوت معنی داری داشت (05/0>p). بیشترین و کمترین غلظت روی سرم خون به ترتیب در تیمار حاوی روی آلی و شاهد مشاهده شد. تفاوت معنی داری در غلظت روی سرم خون جوجه های گوشتی مشاهده نشد. نتایج غلظت استروژن و پروژسترون سرم خون نشان داد که تفاوت معنی داری بین تیمارهای آزمایشی وجود داشت (05/0>p). بیشترین و کمترین غلظت هورمون های جنسی به ترتیب در تیمار حاوی مکمل روی آلی و تیمار شاهد بود. نتیجه کلی تحقیق نشان داد استفاده از مکمل روی آلی در جیره مرغ مادر گوشتی باعث افزایش معنی دار سطح سرمی روی و نیز هورمون های جنسی شد. همچنین، مکمل روی آلی به طور معنی داری تولید تخم مرغ را در پرندگان مورد مطالعه بهبود بخشید.
    کلیدواژگان: روی آلی و معدنی، هورمون جنسی، تولید تخم مرغ، مرغ مادر
  • ایمان مزجی، ابراهیم شیخ نظری، آسیه عباسی دلوئی، سید جواد ضیاءالحق* صفحات 97-108
    استروییدها علاوه بر اهداف درمانی در پزشکی، متاسفانه مورد سوء مصرف بسیاری قرار گرفته اند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی بر تغییرات ساختاری و بیوشیمیایی بافت قلب رت های نر ویستار دریافت کننده دوزهای درمانی و سوء مصرف استرویید بود. 49 سر رت نر با سن 12 هفته و میانگین وزن 190گرم به 7 گروه گروه کنترل، شم، استرویید دوز درمانی (2 میلی گرم/کیلوگرم)، استرویید دوز سوءمصرف (5 میلی گرم/کیلوگرم)، تمرین هوازی، هوازی + دوز درمانی و هوازی + دوز سوء مصرف، بصورت تصادفی تقسیم بندی شدند. تزریق ها در یک روز یکسان هفته و در ناحیه پشت ران رت ها به وسیله سرنگ انسولین مدرج تزریق استفاده شد. پروتکل هوازی شامل 5 روز در هفته دویدن به مدت هشت هفته بر روی تردمیل جوندگان با سرعت 30 متر بر دقیقه و 60  دقیقه تمرین بود. نمونه ها ابتدا بیهوش و نمونه های خونی و بافتی به آزمایشگاه های مربوطه منتقل شدند. همچنین نتایج توسط نرم افزار SPSS و آزمون آنالیزواریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی بونفرونی و سطح معنی داری 05/0 مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد تفاوت معنی داری میان گروه ها در افزایش وزن نهایی و تروپونین قلبی وجود نداشت (05/0<p). همچنین میزان تستوسترون پلاسمای رت های دریافت کننده استرویید هم در دوز درمانی و هم سوء مصرف بصورت معنی داری نسبت به گروه های تمرین کاهش یافت (05/0> p). از طرفی میزان مسافت دویدن در آزمون عملکرد هوازی جوندگان در گروه های دریافت کننده استرویید و تمرین بطور معنی داری نسبت به سایر گروه ها  بالاتر بود (05/0> p). نتایج این پژوهش نشان داد تمرین هوازی می تواند از کاهش تستوسترون درونزاد جلوگیری کند اما تاثیری در میزان تروپونین قلبی و وزن رت ها ندارد. بعلاوه بنظر می رسد استرویید بولدنون در افزایش عملکرد هوازی رت ها موثر باشد.
    کلیدواژگان: استروئید آنابولیک، بولدنون، تمرین هوازی، تروپونین قلبی، تستوسترون
  • داود فضلی*، غلامحسن واعظی، بهناز برزگرزاده نمرور، یوسف علیپور علیایی صفحات 109-119

    بیسفنول A یک ماده شیمیایی بالقوه مختل کننده غدد درون ریز است که در صنایع پلاستیک بصورت وسیع مورد استفاده قرار می گیرد و اثرات مخرب آن بر سیستم های مختلف بدن اثبات شده است.. انسان بدلیل اینکه این ماده می تواند از مواد پلیمری آزاد شود و وارد منابع آبی و غذایی گردد، در معرض خطر بیشتری قرار دارد. گیاه خرفه (Oleracea Portulaca L.) با دارا بودن انواع ترکیبات فیتوشیمیایی با خاصیت آنتی اکسیدانی و ضد التهابی می تواند اثرات سمی بیسفنول را تعدیل نموده و بهبود بخشد. در این تحقیق، 49 سر رت نر بالغ نژاد ویستار به صورت تصادفی در هفت گروه 7 تایی به شرح زیر تقسیم شدند: گروه کنترل، شاهد (دریافت کننده500 میکروگرم روغن ذرت/کیلوگرم وزن بدن)، گروه دریافت کننده سم (500 میکروگرم/کیلوگرم وزن بدن بیسفنول A)، کنترل مثبت (100 میلی گرم/کیلوگرم وزن بدن عصاره هیدروالکلی گیاه خرفه)، 3 گروه تیمار دریافت کننده خرفه (500 میکروگرم بیسفنولA + 50، 100، 150 میلی گرم عصاره هیدروالکلی گیاه خرفه/کیلوگرم وزن بدن). تزریق ها به صورت داخل صفاقی و به مدت 14 روز پیاپی انجام گردید. تست اضطراب توسط ماز بعلاوه ای شکل مرتفع در روز آخر انجام گرفت. داده ها در نرم افزار آماری SPSS طی آنالیز واریانس یک طرفه با تست تعقیبی توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. این تحقیق نشان داد در گروه های تیمار شده با خرفه زمان سپری شده در بازوی باز (OAT) و درصد دفعات ورود به بازوی باز (OAE) به عنوان شاخص های اضطراب افزایش معنی داری (05/0 <p) را در مقایسه با گروه کنترل دارد. نتایج حاکی از اثر وابسته به دوز عصاره هیدروالکلی خرفه در کاهش حالت اضطراب است. همچنین داده های تجزیه و تحلیل نشان داد که خرفه می تواند اثرات سمی BPA را بهبود بخشد.

    کلیدواژگان: بیسفنول، خرفه، اضطراب، ماز بعلاوه ای شکل مرتفع
  • میلاد محمدی، الهام مقتدایی خوراسگانی*، موسی جاودانی صفحات 121-131
    شکستگی استخوان یکی ازموارد شایع درحیوانات وحتی انسان می باشد. روش های گوناگونی برای درمان و ترمیم شکستگی ها بکار گرفته شده است. شیوع شکستگی و وقت گیر و زمانبر بودن روش هایی که امروزه استفاده می شود، ما را بر آن داشت که در پی یافتن روشی نوین برای درمان هر چه سریعتر حیوانات برآییم. بدین منظور تعداد 18 سر خرگوش نر نیوزیلندی با وزن 2-5/1 کیلوگرم انتخاب و به مدت شش هفته نگهداری شدند. بعد از بیهوشی در شرایط استریل با برش پوست و کنار زدن عضلات استخوان رادیوس در معرض دید قرار گرفت و قسمتی از استخوان برداشت شد و سپس پوست با نخ موکریل 0-3 بخیه شد. پس از دریافت آنتی بیوتیک، خرگوش ها به 3 گروه شش تایی که شامل تجربی و شاهد بود تقسیم و طی سی روز گروه های تجربی میزان 200 و 400 میلی گرم/کیلوگرم عصاره دانه ی چیا را دریافت کردند و در طی هفته های 2، 4 و 6 مورد بررسی هیستوپاتولوژی قرار گرفتند. نتایج این مطالعه بیانگر آن بود که دوز 400 میلی گرم/کیلوگرم در مقایسه با سایر گروه ها از هفته ی چهارم اثرات ترمیمی بهتری را دارا می باشد و میزان تراکم استخوان بیشتر مشهود بود. طبق نتایج بدست آمده از این تحقیق می توان گفت احتمالا دانه چیا می تواند جایگزینی برای مکمل هایی دارویی شیمیایی به منظور ترمیم نقایص استخوانی باشد.
    کلیدواژگان: استخوان رادیوس، دانه چیا، هیستوپاتولوژی، ترمیم استخوان
  • بهاره صفوی، زینب پیراور*، مینا رمضانی صفحات 133-142
    رشد و تکثیر سلول های فیبروبلاست پوست جهت درمان زخم در بیماران دیابتی به دلیل وجود استرس اکسیداتیو، با تاخیر اتفاق می افتد. در این مطالعه تغییرات مولکولی موثر در رشد و بقای سلول های فیبروبلاست پوستی انسانی در محیط با گلوکز بالا و همچنین تاثیر آنتی اکسیدانی ان استیل سیستیین (NAC) بر بیان ژن های دخیل در استرس اکسیداتیو از جمله  SOD و HO1 بررسی می گردد. سلول های فیبروبلاست پوستی انسانی در محیط با غلظت های مختلف گلوکز شامل 25، 50 و 75 میلی مولار به مدت 72 ساعت کشت داده می شوند. میزان سمیت سلولی توسط تست MTT ارزیابی می گردد. بیان ژن های آنتی اکسیدانی SOD و HO1 توسط روش ریل تایم PCR بررسی می شود. اثر آنتی اکسیدانی 1mM NAC بر سلول های فیبروبلاستی پوستی مطالعه می گردد. سلول های فیبروبلاستی کشت شده در محیط با غلظت های مختلف گلوکز به مدت 72 ساعت با روش MTT، کاهش بقا و تکثیر سلول ها در غلظت های بالای گلوکز به ویژه در غلظت های 50 و 75 میلی مولار نسبت به گروه کنترل داد. این تاثیر در گروه های تیمار شده با NAC تغییر معنی داری نسبت به کنترل نداشت. سطح بیان ژن های SOD وHO1 در محیط های با گلوکز بالا افزایش معنی داری داشته و این تغییر در گروه های NAC تغییرات معنی داری را نشان ندادند. گلوکز بالا تکثیر و بقای سلول های فیبروبلاستی را دچار اختلال کرده و به دلیل ایجاد استرس اکسیداتیو بیان ژن های دخیل در استرس اکسیداتیو مانند SOD وHO1 افزایش می یابد. اثر آنتی اکسیدانی NAC باعث کاهش آسیب ناشی از محیط با گلوکز بالا بر سلول های فیبروبلاست پوستی می گردد.
    کلیدواژگان: استرس اکسیداتیو، کلوگز بالا، سوپراکسید دسموتاز، هم اکسیژناز 1، ان استیل سیستئین
  • امین زاهدی انارکی، رامبد خواجه ای*، امیر رشیدلمیر، آمنه برجسته صفحات 143-153

    بیماری سرخرگ کرونری در حال حاضر یکی از علل ناتوانی و مرگ ومیر در سراسر جهان است. هدف از پژوهش حاضر اثر هشت هفته تمرینات هوازی- مقاومتی بر نروگلین1 و اینترلوکین6 در بیماران بای پس عروق گرونری بود. روش پژوهش حاضر نیمه تجربی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون بود. جامعه آماری کلیه بیماران بای پس عروق کونری شهر مشهد بودند. در مطالعه حاضرنمونه پژوهشی شامل24 مرد میانسال  با دامنه سنی 75/3 ± 73/56 (سال)، قد 03/0 ± 58/1 (متر)، وزن 54/5 ± 11/68 (کیلوگرم)، شاخص توده بدن 47/2 ± 18/27 (کیلوگرم/مترمربع) و سابقه ی بیماری 75/8 ± 20/25 (ماه) پس ازعمل بای پس عروق کرونر تشکیل شده بود. براساس معیارهای ورود به تحقیق، در دو گروه دوازده تایی تجربی و کنترل قرارگرفتند. داده ها با استفاده از آزمون تی مستقل و تی همبسته در سطح معنی داری 05/0≥p  و نرم افزار SPSS نسخه 21 تحلیل شدند. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که هشت هفته تمرینات هوازی-مقاومتی سبب افزایش  نروگلین1 (001/0= p)، و کاهش غیرمعنادار اینترلوکین6 در گروه تمرین ترکیبی نسبت به گروه کنترل شد (061/0= p). همچنین بر اساس نتایج آماری آزمون تی همبسته، افزایش معنی دار نروگلین (001/0=p)، و کاهش غیر معنی دار اینترلوکین6 در گروه تمرین ترکیبی در پس آزمون نسبت به پیش آزمون مشاهده شد. (889/0=p) که این تغییرات در گروه کنترل معنی دار نبود (331/0=p ، 789/0=p). داده های پژوهش حاضر نشان داد تمرینات هوازی- مقاومتی با افزایش فاکتورهای مورد بررسی می تواند به بهبود وضعیت بیماران بای پس عروق کرونری کمک کند.

    کلیدواژگان: تمرینات هوازی، مقاومتی، نروگلین1، اینترلوکین6، بای پس عروق کرونری
  • صابر قراتپه لو، طاهره ناجی*، عبدالرضا محمدنیا صفحات 155-166

    مطالعات نشان می دهند Bax و Bcl2 به عنوان ژن های بسیار مهم در فرآیند آپوپتوز می توانند از بروز سرطان جلوگیری کنند. نقش ژن TGF-β نیز به عنوان یک ژن  مهم در فرآیند متاستاز در سرطان ها به اثبات رسیده است. هدف از این بررسی ارزیابی تغییرات بیانی این سه ژن در سلول های سرطانی شده بافت معده موش توسط دی متیل هیدرازین می باشد. در این مطالعه تعداد 40 سر موش نژاد ویستار نر 53 هفته ای بالغ مورد ارزیابی قرار گرفتند و در چهار گروه 10 تایی تقسیم شدند. گروه شاهد فقط آب و غذا دریافت کردند .گروه دوم کارسینوژن بدون سینامالدهید، گروه سوم فقط سینامالدهید و گروه چهارم کارسینوژن همراه با سینامالدهید را همزمان دریافت کردند. سپس بافت معده  جداسازی شده و بیان سه ژن باReal time PCR  ارزیابی شد. داده ها با نرم افزار SPSS و آزمون آماری one-way ANOVA  مورد بررسی قرار گرفت. بررسی نتایج  نشان داد که بیان ژن های مذکور در دریافت کننده کارسینوژن همراه با سینامالدهید نسبت به گروه شاهد برایBax  افزایش و برای  Bcl2کاهش معناداری داشت اما برای  ژن TGF-β معنادار نبود. نتایج پژوهش نشان داد که سینامالدهید می تواند با تغییراتی که در بیان ژن های Bax، Bcl2 و TGF-β  در بیماری سرطان معده القاء شده توسط دی متیل هیدرازین داشته باشد، پس می توان امید داشت در تحقیقات تکمیلی سینامالدهید به عنوان یک کاندید در درمان طب مکمل مد نظر قرار گیرد.

    کلیدواژگان: بیان ژن، دی متیل هیدرازین، سرطان معده، سینامالدهید
  • روح الله حق شناس گتابی، عباس قنبری نیاکی*، میلاد غنی صفحات 167-178
    مکمل های گیاهی زیادی برای افزایش عملکردهای ورزشی و بهبود سیستم ایمنی ورزشکاران پیشنهاد شده است. هدف این پژوهش مقایسه مکمل گیاهی بارهنگ و آلوپورینول بر گزانتین ، اسید اوریک و برخی از اجزای لکوسیت ها در کشتی گیران پس از یک فعالیت شدید وامانده ساز بود. این پژوهش از نوع نیمه تجربی بود که 12 کشتی گیر در سطح دانشگاهی با میانگین سنی 65/3 ± 7/18 و شاخص توده بدنی 82/3 ± 64/24 کیلوگرم برمتر مربع و واجد شرایط در این تحقیق به صورت هدفمند شرکت کردند؛ که آزمودنی ها پنج روز قبل از هر آزمون، هر روز 300 میلی گرم آلوپورینول یا 5 گرم تخم بارهنگ و دارونما مصرف کردند. نمونه های خونی قبل از فعالیت و بلافاصله بعد از یک فعالیت دایره ای شدید فنون کشتی جمع آوری شد و به آزمایشگاه فرستاده شد. داده های نرمال با استفاده از آزمون تحلیل واریانس برای اندازه های تکراری و با آزمون تعقیبی بانفرونی در سطح معنی داری 05/0 بررسی شد. یافته های این پژوهش نشان داد؛ یک جلسه فعالیت وامانده ساز کشتی بر گزانتین، اسید اوریک، گلبول های سفید، نوتروفیل، لنفوسیت و منوسیت آزمودنی ها تاثیر معنی داری دارد و در بین گروه های مختلف بین سطوح پایه سرمی متغیرها پس از دریافت پنج روز مکمل تفاوت معنی داری مشاهده نشد و در پاسخ به فعالیت ورزشی افزایش گلبول های سفید بعد از مکمل یاری آلوپورینول تفاوت معنی داری با جلسه کنترل (022/0=p) داشت ولی در سایر متغیرها تفاوت معنی داری در پاسخ به فعالیت ورزشی مشاهده نشد. آلوپورینول احتمالا موجب کاهش رادیکال های آزاد و در نهایت موجب دفع کمتر پورین ها می شود، ولی به نظر می رسد که این مکمل باعث افزایش گلبول های سفید و نوتروفیل ها بعد فعالیت های شدید خواهد شد.
    کلیدواژگان: تخم بارهنگ، آلوپورینول، گزانتین، اسید اوریک، تمرینات دایره ای کشتی
  • احسان اصغری جعفری، مریم قبه*، هانیه جعفری، پریچهره یغمایی صفحات 179-190

    یکی از مهمترین علل پدیده فرسوده شدن جمعیت جهان ، افزایش بیش از اندازه بیماری های نورودژنراتیو است که آلزایمر شایعترین آنها است که با تجمع خارج سلولی پلاک های آمیلویید بتا (Aβ) در ناحیه هیپوکامپ مشخص می شود. پروبیوتیک ها موجودات ریززنده و فعال میکروسکوپی هستند که استفاده از این میکروارگانیسم ها به منظور حفظ و بهبود سلامت انسان بسیار مهم است. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر دو سویه پروبیوتیک Bifidobacterium longum و Limosilactobacillus reuteri بر بیان ژن Aβ42 و نیز تعداد پلاک های آمیلوییدی و نوروژنز در مغز رت های آلزایمری بود. برای این منظور، ابتدا دو سویه پروبیوتیک از ماست سنتی جداسازی، خالص سازی و شناسایی شدند و سپس گروه های آزمایشی به این ترتیب دسته بندی شدند: تعداد 30 سر موش نر نژاد ویستار به طور تصادفی به 5 گروه تقسیم شدند. گروه کنترل بدون جراحی و تیمار خاص بودند. سایر گروه ها تحت جراحی قرار گرفته و به آنها بتا آمیلویید تزریق شد. به گروه شم آب (حلال پروبیوتیک) تزریق شد و دو گروه با دوز CFU 109  x 5/2 از دو سویه پروبیوتیک Bifidobacterium longum و Limosilactobacillus reuteri تیمار شدند. در نهایت میزان بیان ژن Aβ42 توسط وسترن بلات و نیز تعداد پلاک های آمیلوییدی و نورون ها در مغز رت های آلزایمری مورد بررسی قرار گرفتند. در موش های آلزایمری مرگ سلولی نورون ها به طور گسترده در هیپوکامپ رخ داد و تعداد پلاک های آمیلوییدی نیز افزایش داشته اند (001/0  <p). همچنین بیان ژن Aβ42 نیز در موش های آلزایمری افزایش داشته است. تیمار موش ها با پروبیوتیک ها تمامی موارد ذکر شده را به طور معناداری بهبود بخشید. دو سویه ی پروبیوتیک Bifidobacterium longum و Limosilactobacillus reuteri احتمالا می تواند به عنوان یک ماده ی طبیعی مناسب در جهت درمان بیماری آلزایمر و کاهش علایم آن مورد استفاده قرارگیرد که این امر نیازمند انجام تحقیقات بیشتر می باشد.

    کلیدواژگان: آمیلوئید بتا، سویه بومی پروبیوتیک، وسترن بلات، پلاک های آمیلوئیدی، نوروژنز
  • مریم ابراهیمی، نرگس ابرشهر، محمدامین عدالت منش* صفحات 191-203

    سندرم تخمدان پلی کیستیک (PCOS) علت اصلی ناباروری ناشی از فقدان تخمک گذاری و نتیجه استرس اکسایشی بافت تخمدان است که با اختلال در عملکرد تخمدان همراه می باشد. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی اثر 4 هفته تجویز گالیک اسید (GA) و تمرین شنا (EX) بر پارامترهای هیستولوژیک تخمدان در مدل PCOS می باشد. تعداد 40 سر موش صحرایی ماده بالغ نژاد ویستار با وزن 10 ± 180 گرم به طور تصادفی در 5 گروه کنترل،PCOS ، GA + PCOS، PCOS + EX و PCOS + GA + EX  قرار گرفتند. برای ایجاد مدل PCOS، لتروزول (1 میلی گرم بر کییلوگرم) به مدت 28 روز گاواژ شد. سپس، تجویز خوراکی اسید گالیک به مدت 4 هفته و تمرینات شنا 3 جلسه در هفته و به مدت 4 هفته انجام شد. در پایان، پس از تشریح تخمدان و رنگ آمیزی با هماتوکسی لین-ایوزین، ارزیابی های بافتی صورت گرفت. نتایج کاهش معنادار قطر جسم زرد، تعداد فولیکول های تک لایه، چند لایه، ثانویه، گراف و جسم زرد در گروه PCOS و نیز افزایش معنی دار تعداد فولیکول های آترتیک و کیستیک را نسبت به گروه کنترل نشان داد. در حالی که تعامل تجویز اسید گالیک و تمرین شنا سبب بهبود شاخص های تخمدان گردید. با این حال، تغییر معنا داری در قطر اووسیت و فولیکول های بدوی و چند لایه در گروه های مطالعه مشاهده نشد. به نظر می رسد گالیک اسید و تمرین شنا در بازگرداندن فولیکولوژنز موش های صحرایی مبتلا به PCOS و بر روند تخمک گذاری موثر واقع شوند.

    کلیدواژگان: اسید گالیک، تمرین شنا، سندرم تخمدان پلی کیستیک، موش صحرایی
  • حمیدرضا علیپور، پریچهره یغمایی*، شهین احمدیان، مریم قبه، آزاده ابراهیم حبیبی صفحات 205-220
    بیماری آلزایمر یک اختلال تخریبی نورونی است که باعث مرگ نورون و از دست دادن حافظه می شود و موجب تولید رادیکال های آزاد و فاکتورهای التهابی بروز می کند. مطالعات نشان می دهد بورنیل استات  به عنوان یک مونوترپن دارای اثرات آنتی اکسیدانی و ضد التهابی می باشد. بنابراین در این مطالعه اثرات بورنیل استات با دوزهای20 و 50 میلی گرم/کیلوگرم در موش آلزایمری شده نر نژاد ویستار مورد بررسی قرار گرفت . برای ایجاد مدل آلزایمری از تزریق دو طرفه  Aβ1-42 درون هیپوکامپ رت های نر استفاده شد. در این مطالعه آنزیم های بیوشیمیایی SOD و MDA، تست رفتاری شاتل باکس، بررسی های هیستولوژیکی و رنگ آمیزی هماتوکسیلین و ایوزین و تیوفیلاوین S جهت بررسی نوروژنز و پلاک های آمیلوییدی و اثرات استرس بی حرکتی کوتاه مدت بر موش های آلزایمری و همچنین اثرات ترکیب ذکر شده در محیط in vitro نیز مورد بررسی قرار گرفت. فاکتورهای بیوشیمیایی، تصاویر بافت شناسی و آزمون رفتاری گروه آلزایمری در مقایسه با گروه های کنترل به طور معناداری متفاوت بود . به طوریکه شاخص های یادگیری و حافظه در گروه آلزایمری شده در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنا داری نشان داد. همچنین دریافت ترکیب بورنیل استات باعث افزایش معنادار نوروژنز و کاهش معنادار تراکم پلاک ها و همچنین تغییرات شاخص های بیوشیمیایی و آزمون رفتاری شد. علاوه بر این، دریافت ترکیب بورنیل استات  توام با استرس بی حرکتی  باعث افزایش سرعت یاد گیری و بهبود حافظه نسبت به گروه آلزایمری شد. قابل ذکر است که ترکیب فوق در محیط in vitro باعث کاهش فیبریل های آمیلوییدی شد. با توجه به نتایج به دست آمده در این مطالعه و گزارش های قبلی مبنی بر اثرات ضد التهابی و آنتی اکسیدان بورنیل استات به نظر می رسد این ترکیب می توانند اختلالات و عارضه های ایجاد شده در حافظه را بهبود ببخشند.
    کلیدواژگان: پلاک های آمیلوئید، بورنیل استات، Aβ42، حافظه، استرس بی حرکتی
  • محدثه ولی زاده، مسعود سلیمانی، شیوا ایرانی، محمدرضا نورانی، محمود تولایی صفحات 221-231

    سولفور موستارد یا گاز خردل (SM) یک عامل تاول زا است و دارای اثرات مخربی بر روی ریه، چشم ها و پوست می باشد. microRNA ها مولکول هایRNA ی غیرکدکننده ای هستند که بسیاری از مسیرهای مهم سلولی را تنظیم می نمایند. ارتباط مشخص تغییرات بیانی microRNAها در طیف وسیعی از بیماری ها و رهگیری آنها در اندام های مختلف بدن از جمله در پوست آنها را به بیومارکر مناسبی تبدیل نموده است. هدف این مطالعه بررسی تغییرات بیان ژن miR-21  در جانبازان شیمیایی آلوده با SM می باشد. در این مطالعه نمونه های بیوپسی پوست شامل 10 فرد جانباز در معرض SM با عوارض متوسط، 10 فرد جانباز در معرض SM با عوارض شدید و 10 نمونه کنترل جمع آوری و سپس RNA تام استخراج شد. سنتزcDNA   صورت گرفت.  بررسی بیان ژن miR-21 با استفاده از روشReal-time PCR  انجام شد. از ژن5s rRNA  به عنوان کنترل داخلی استفاده شد. از نرم افزار GraphPad Prism نسخه6.07  جهت تجزیه و تحلیل آماری داده ها استفاده شد. منحنی Roc جهت بررسی ارزش بیومارکری ژن miR-21 استفاده شد. افزایش بیان ژن miR-21 در نمونه های جانبازان در معرض SM نسبت به نمونه نرمال مشاهده شد. بیان ژن miR-21 در نمونه های پوست جانبازان در معرض SM با عوارض متوسط و جانبازان در معرض SM با عوارض شدید در مقایسه با نمونه های پوست کنترل اختلاف معنادار از نظر آماری وجود داشت (0001/0˂ p). بیان ژن miR-21 در نمونه های پوست جانبازان در معرض SM با عوارض شدید و جانبازان در معرض SM با عوارض متوسط در سن با نمونه کنترل ارتباط معناداری مشاهده نشد (8049/0 =p  ، 3802/0 = p). در این مطالعه ما نشان دادیم که بیان نسبی miR-21 می تواند نشانگر زیستی بالقوه ای در تشخیص جانبازان در معرض SM از افراد سالم باشد اما نیاز به مطالعه بیشتری دارد.

    کلیدواژگان: بیان ژن، miR-21، پوست، سولفور موستارد، بیومارکر
  • مهشید الهی، ویدا حجتی، محمود هاشمی تبار*، مهسا افروغ، حسین محمدپور کارگر صفحات 233-243

    واریکوسل و چاقی از علل شایع در ناباروری مردان است که می تواند تاثیر منفی بر اسپرماتوژنز بگذارد. هدف از این مطالعه بررسی پارامترهای اسپرمی و همبستگی بین میزان آسیب DNA در بیماران مبتلا به چاقی و بیماران مبتلا به واریکوسل در مقایسه با افراد نرمال بود. به طور کلی 210 نمونه که به ترتیب شامل 95 نمونه مایع سیمن مربوط به مردان نابارور چاق،50 نمونه سیمن مردان نابارور مبتلا به واریکوسل و 65 مرد نرمال با محدوده سنی 27 الی 50 سال که شرایط ورود به مطالعه را داشتند، بودند. از سایر نمونه ها جداسازی و بر اساس پارامترهای سازمان بهداشت جهانی آنالیز مایع سیمن مورد بررسی قرار گرفت و سپس ارزیابی میزان شکنندگی DNA اسپرم برای نمونه های مذکور صورت پذیرفت که در نهایت درصد تست DNA Fragmentation Index  (DFI) در شرایط یکسان برای نمونه ها تعیین گردید. مردان نابارور چاق در مقایسه با افراد نرمال کاهش معنی دار در تعداد اسپرم، تحرک اسپرم، مورفولوژی اسپرم و افزایش معنی دار در آسیب DNA نشان دادند (001/0 > p). همچنین همبستگی منفی معنی دار بین DFI با پارامترهای اسپرم در مردان نابارور چاق مشاهده گردید بدین صورت که با افزایش میزان DFI سایر پارامترها کاهش را نشان دادند. در افراد نابارور چاق DFI با پارامترهای اسپرم از جمله تعداد (171/0- =r)، حرکت (467/0-= r) و مورفولوژی اسپرم (314/0- =r) همبستگی منفی داشت. در افراد نابارور مبتلا به واریکوسل در مقایسه با افراد نرمال کاهش معنی دار در تعداد اسپرم، تحرک اسپرم، مورفولوژی اسپرم و افزایش معنی دار در آسیب   DNAمشاهده گردید. همچنین همبستگی منفی معنی دار بین پارامترها و DFI مشاهده شد. بدین صورت که با افزایش میزان DFI سایر پارامترها کاهش یافتند. در بیماران واریکوسل DFI با پارامترهای اسپرم از جمله تعداد (466/0-= r)، حرکت (413/0-= r) و مورفولوژی (484/0- =r) همبستگی منفی وجود داشت. نتایج نشان داد که واریکوسل و چاقی علاوه بر کاهش کیفیت پارامترهای اسپرمی بر سلامت DNA اسپرم تاثیر منفی دارد. همچنین همبستگی منفی معنی داری بین میزان قطعه قطعه شدن DNA  با پارامترهای اسپرمی مشاهده شد که نشان می دهد این موارد می توانند  بر روند اسپرماتوژنز اثرات سو بگذارند.

    کلیدواژگان: ناباروری، تحرک اسپرم، تعداد اسپرم، مورفولوژی اسپرم، DFI، چاقی، واریکوسل
|
  • Alvand Alwani, AbdulHossein Shiravi, Ali Ghanbari *, Gholamhassan Vaezi, Siros Jalili Pages 1-8

    Ischemia/reperfusion occurs for a number of reasons; the most important of all is the closure of the renal arteries during renal transplantation. Inflammation is one of the most important mechanisms that occurs during ischemia / renal perfusion. Acacetin is a natural flavonoid with many healing properties. This study has investigated the effect of Acacetin ischemia / renal reperfusion inflammation on mice. 84 male balb/ c mice were randomly divided into 12 groups (each group consisted of 7 heads). Groups included control, sham, ischemia, casting control, casting sham, and ischemia/reperfusion. Ischemia was performed by closing the left renal artery for 60 minutes. Acacetin groups received this substance in 10, 25, and 50 doses mg/kg intraperitoneally. Kidney tissue hobby samples were used to measure cytokines including alpha necrosis factor, interleukin 1 beta, and toll like receptor 4 as well as myeloperoxidase. The levels of serum ions prepared from the cardiac blood of rats were evaluated. The levels of inflammatory cytokines in the ischemia/reperfusion group were significantly increased (p <001). While these variables did not show significant changes in the groups receiving Acacetin. Myeloperoxidase levels were significantly increased in ischemia/reperfusion groups (p <001). While these variables did not show significant changes in the groups receiving Acacetin,

    Keywords: ischemia, reperfusion, Acacetin, Inflammation, kidney
  • Marzieh Niakan *, Bijan Akbarpour, Ameneh Khoshvaghti Pages 9-21
    Due to the compounds such as thymol, para-fat, Lfapnyn, D Pntn, Gamatrpnyn, Btapnyn, limonene, myrcene and carvacrol, Ajowan is widely used in the treatment of various diseases. This study aims at evaluating the effect of aqueous extract of Carum copticum on renal indices in male wistar rats. In this study 72 rats were divided into 6 groups, including control, sham and experimental groups (1 to 4). The control group didn’t receive any treatment while the sham received 0.2 ml distilled water daily and 1 to 4 experimental groups received 200, 400, 600 and 800 mg/ kg/day of aqueous extract of C. copticum intraperitoneally, respectively. After lapse of 16 and 32 days, serum samples were collected. Renal indices were measured by Autoanalayzer (with Pars Azmoon kits) and sodium and potassium were measured by flame photometer. Data was analyzed by ANOVA statistical tests and Tukey test (p <0.05). Regardless of the dosage of the extract, it increased the renal function in short-term and long-term. Compared to the control group, while serum concentrations of sodium in exp. groups 1 and 3 (200 and 400 mg/ kg/day) was decreased in the short term, it was increased in the all experimental groups in long term. Administration of extract in both short and long terms increased serum concentrations of potassium in all experimental groups compared to the control group. This study suggests that increased consumption of aqueous extract of C. copticum increases renal function, although its effects are somewhat different in the short term and the long term.
    Keywords: Ajowan, Renal indices, sodium, Potassium, Rat
  • Farahnaz Amir Shaghaghi *, Zahra Izanloo, Malihe Naeimikia Pages 23-36

    Alzheimer's disease is a progressive neurological disorder that leads to loss of nerve cells and impaired memory and learning. This study aims at investigating the effect of an aerobic exercise course before and after Alzheimer's disease induction on memory and learning of amyloid beta-infected Alzheimer's disease rats. Sixty Wistar rats with a mean weight of 195±17.20 g were obtained from the Pasteur Institute of Iran in the pre-Alzheimer's disease induction stage. After two weeks, the rats were randomly divided into two equal groups of control (30 heads) and experiment (30 heads). After four weeks of training, the rats in each group were divided into three subgroups: 1. Amyloid beta injection 2. Placebo injection 3. No injection. The rats in the Alzheimer's disease groups got Alzheimer's disease by injecting Aβ1-42 into the hippocampus. The aerobic exercise protocol was five days a week for four weeks. 24 hours after the last training session, rats' memory and learning were assessed by using the Morris water maze test. Data was analyzed by one-way and two-way ANOVA. Significance between variables was considered at the level of P ≤ 0.05.The results of studying the learning and memory in different groups revealed that exercise groups showed better results than other groups in both Alzheimer's disease rats and healthy rats after a training period before and after Alzheimer's disease induction (P ≤ 0.05). Many studies have shown that physical activity and exercise may improve cognitive function and delay the onset of AD and other diseases associated with dementia. These results are supported by several studies that have shown that physical activity reduces the levels of AD-related factors.
    .

    Keywords: Aerobic exercise, Dementia, Amyloid beta
  • Ali Solbi, Vahid Rezaeipour *, Rohullah Abdullahpour, Shahabodin Gharahveysi Pages 37-49

    This experiment was conducted to survey of growth performance, blood metabolites, immunity, and thigh meat quality of broiler chickens fed with lysophospholipids (LPL) supplement in diets with soybean, flaxseed and sesame oils. This experiment was done in a CRD with a 23 factorial arrangement of treatments including two levels (0 or 0.05%) lysophospholipid (Lipidol) and three different sources of oil including soybean, flaxseed and sesame oils. A total of three hundred of male Ross broiler chickens were randomly allocated into 6 treatments with 5 replicates of 10 birds per each.  This experiment was conducted to investigate the growth performance, blood metabolites, immune system, and thigh meat quality of broilers fed by lysophospholipids (LPL) supplementation in diets with soybean, flaxseed and sesame oils. This experiment was done in a CRD with a 2Í3 factorial arrangement of treatments including two levels of (0 or 0.05%) lysophospholipids (Lipidol) and three different sources of oil including soybean, flaxseed and sesame oils. A total of three hundred of male Ross broilers were randomly allocated into 6 treatments with 5 replicates of 10 birds per each. The results of this experiment showed that the use of sesame oil compared to soybean oil improved body weight gain and feed conversion ratio of broilers (p < 0.05). Broilers which received dietary LPL had a greater weight gain and feed conversion ratio, lower relative weight of bursa and greater triglycerides and LDL compared with those without LPL supplementation (p < 0.05). Use of sesame oil compared to soybean and flaxseed oil diets decreased malonaldehyde and increased water holding capacity of the thigh meat in broilers (p < 0.05). Besides, drip loss factor was lower in broilers which received LPL supplementation (p < 0.05). Based on the results of this experiment, it can be concluded that the use of sesame oil in the broiler diets could improve growth performance and meat quality. In addition, the use of LPL supplementation resulted in an increase of growth performance and alteration in blood metabolites of broiler chickens.

    Keywords: Broiler, lysophospholipids, Oil, meat quality
  • Ghader Najafi *, Jafar Pish Jang Aghajeri Pages 51-62
    The objective of this study is to investigate fertility rate and determine plasma levels of ovarian hormones in the Makuii breed ewe treated by CIDR and PMSG. This investigation conducted in 80 fat-tailed Makuii breed ewes during the breeding season. All animals were divided randomly into four groups then a single intramuscular (IM) injection of PMSG (group 1, 300 IU; group 2, 400 IU; group 3, 500 IU, group 4) was made apart from 1 ml normal saline solution which was used as control group at the time of CIDR removal. Blood samples collected from the jugular vein at the days of CIDR insert removal, Estrus after PMSG treatment and the day 30 of pregnancy for the determination of plasma E2 and P4 concentrations. Estrus responses were similar in all groups. Pregnancy rates were 85%, 90%, 95% and 64.7% in groups 1, 2, 3 and the control group, respectively. Pregnancy rates were higher in groups 1, 2 and 3 than in control group (P<0.05). There were significant differences (P<0.05) between the treatment groups and the control group regarding the plasma E2 levels at days of CIDR insert and estrus. Differences between the treated and the control animals in the Plasma P4 levels at day estrus and the day 30 of pregnancy were significant (P<0.05). The result of current research showed that an injection of PMSG after CIDR removal can be more effective on the fertility response of Makuii breed ewes during breeding season.
    Keywords: Estradiol-17β (E2), Fertility rate, Makuii breed ewe, PMSG, Progesterone (P4)
  • Masoumeh Sattarivand *, Reza Mohammadzadeh, Ahmadreza Gholamian Pages 63-72
    Many studies have shown that siRNAs can silent the genes involved in growth and invasion of cancer cells. However, the exact effect of siRNAs is not entirely clear on the expression of CXCR4 gene in breast cancer cells. Therefore, the present study evaluated the expression of CXCR4 gene after silencing the siRNA in metastatic breast cancer cells. In this experimental-laboratory study, MDA-MB-468 breast cancer cells were transfected by the specific siRNA of the snail1 gene. The expression levels of CXCR4 gene were evaluated by qRT-PCR. Cell proliferation was assessed by trypan blue test. Data was analyzed using t-test. Snail1 knockdown by siRNA significantly reduced the expression level of CXCR4 in MDA-MB-468 breast cancer cells (P<0.05). The results of this study showed that the transfection of breast cancer cells by the specific siRNA of snail1 gene can reduce the expression level of CXCR4 and thus reduce the proliferation and invasion of breast cancer cells.
    Keywords: snail1, CXCR4, breast cancer
  • Saber Niazi *, Shadmehr Mirdar Pages 73-84
    High intensity interval training is associated with impaired immune function and cellular damage in lung tissue. Adiantum capillus-veneris has been considered as an herbal supplementation in traditional medicine as an antioxidant. Therefore, the present study investigated the effect of high-intensity interval training on HIF-1α levels and the rate of bronchial and bronchiole apoptosis in lung tissue. For this purpose, 24 healthy Wistar male rats (4 weeks with a mean weight of 72 ± 9 g) were divided into experimental (n = 18) and control (n = 6) groups. After 6 weeks of high-intensity interval training, 6 rats in the experimental group were transferred to the supplement group (n = 6), continued training (n = 6) and exercise supplement (n = 6), and were monitored for another three weeks. At the end of the ninth week, lung tissue samples were taken and assayed to measure HIF-1α levels and bronchial and bronchiole apoptosis. One-way analysis of variance at the significant level (p ≥ 0.05) was used to analyze the data. The results showed that despite a significant increase in HIF-1α and bronchial apoptosis and pulmonary bronchioles (p ≥ 0.05) following increased exercise activity of Adiantum capillus-veneris, herbal supplementation in both supplemental group alone and exercise supplementation was significantly decreased. (p ≥ 0.05) associated with HIF-1α, bronchial apoptosis and bronchial lung tissue. Therefore, Adiantum Capillus-Veneris can lead to a decrease in HIF-1α levels and associated bronchial apoptosis and pulmonary bronchioles.
    Keywords: High-intensity interval training, Apoptosis, Adiantum capillus-veneris, Lung tissue
  • Mehdi Jafari, Mehrdad Irani *, Vahid Rezaeipour Pages 85-95
    This study was conducted to evaluate the effect of different dietary zinc sources on the egg production, sex hormone concentration and blood zinc serum of broiler breeders of Ross strain 308. Two hundred birds in 4 treatments and 5 replications and 10 birds in each experimental unit at the age of 45 weeks were tested in a completely randomized design. Experimental groups included: 1-Birds fed the basal diet without any addition of zinc, 2- Birds fed diet supplemented by 110 mg Zn (sulfate)/kg of diet, 3- Birds fed diet supplemented by 110 mg Zn (organic)/kg of diet and 4-Birds fed diet supplemented with 110 mg Zn (hydroxide)/kg of diet. In this study, egg production traits as well as zinc serum, estrogen and progesterone concentrations of experimental birds were measured at 32 and 45 weeks of the experiment. The results of egg production showed that there was a significant difference between experimental treatments (p <0.05). The highest and lowest number of eggs produced were in treatment containing organic zinc and control treatment, respectively. Zinc serum concentrations at 32 and 45 weeks of the experiment were significantly different between experimental treatments (p <0.05). The highest and lowest zinc serum concentrations were in treatment containing organic zinc and control treatment, respectively. No significant difference was observed in serum concentrations in the blood of broiler breeders. The results of serum estrogen and progesterone concentrations showed that there was a significant difference between experimental treatments (p <0.05). The highest and lowest concentrations of sex hormones were in the treatment containing organic zinc and the control treatment, respectively. The overall results of the study showed that the use of organic zinc supplementation in broiler breeders’ diet significantly increased zinc serum levels as well as sex hormones. Also, organic zinc supplementation significantly improved egg production among the studied birds.
    Keywords: Organic, mineral zinc, Sex hormone, egg production, Broiler breeder
  • Iman Mazji, Ebrahim SHEKH-NAZARI, Asieh Abbasi-Daloii, Sayyed-Javad Ziaolhagh * Pages 97-108
    In addition to their therapeutic purposes, steroids have been abused a lot and have had many side effects. Therefore, this study aims at investigating the effect of eight weeks of aerobic exercise on structural and biochemical changes in the heart tissue of male Wistar rats receiving therapeutic dosages and abuse of Boldenone steroid. Therefore, 49 male rats with 12 weeks of age and 190 g mean weight were divided into 7 groups: control group, sham, therapeutic dosage (2 mg / kg), abuse dosage (5 mg / kg), aerobic exercise, aerobic exercise + therapeutic dosage and aerobic exercise + abuse dosage. Injections were given in the same day of the week on the back of rats with a graduated insulin syringe and placebo was used. The aerobic protocol included running five days a week for eight weeks on a rodent treadmill at a speed of 30 meters per minute and 60 minutes training. The samples were first anesthetized and blood and tissue samples were transferred to the relevant laboratories. The results were also analyzed by SPSS software and one-way analysis of variance and Bonferroni post hoc test with a significance level of 0.05. The results showed that there was no significant difference between the groups in final weight gain and cardiac troponin (p <0.05). Also, plasma testosterone levels in steroid-receiving rats decreased significantly in both therapeutic and abusive dosages compared to the exercise groups (p <0.05). On the other hand, the amount of running distance in rodent aerobic function test in steroid and exercise groups was significantly higher than other groups (p <0.05). Generally, data showed that aerobic exercise can prevent the reduction of endogenous testosterone but it has no effect on cardiac troponin levels and rat weight. In addition, Boldenone steroid appears to be effective on increasing the aerobic function of rats.
    Keywords: Anabolic Steroids, Boldenone, Aerobic exercise, Cardiac Troponin, Testosterone
  • Davoud Fazli *, Gholamhassan Vaezi, Behnaz Barzegarzadeh Namarvar, Yousef Alipour Olyaei Pages 109-119

    Bisphenol A is a potentially endocrine-disrupting chemical agent which is widely used in plastic industries and its wrecking effects on various body organs have been proved. Human is more exposed to BPA because it can be released from polymeric materials and enter water and food sources. Purslane is a plant with different kinds of phytochemical compounds and antioxidant and anti-inflammatory effects could modify and improve the toxic effects of BPA. Forty nine rats were randomly divided into 7 groups: control group, experiment group (receiving 500 µg of corn oil / kg BW), toxin-receiving group (500 µg of bisphenol A/kg BW), positive control (100 mg of hydroalcoholic extract of portulaca oleracea/kg BW), 3 treatment groups receiving purslane hydroalcoholic extract (500 μg of bisphenol A + 50, 100, 150 mg of hydroalcoholic extract of purslane hydroalcoholic extract/ kg BW, respectively). All injections are done by i.p rout in 14 consecutive days. Anxiety test is performed by elevated plus maze apparatus in the last day. Data was analyzed in SPSS statistical software by one-way ANOVA with Tukey posttest. The findings of the study indicated a significant increase (p ≤ 0.05) in the amount of Open Arm Time (OAT) and Open Arm Entries (OAE) as anxiety parameters in purslane treated groups compared with control group. The results indicate the dose-dependent effect of hydroalcoholic extract of purslane on the reduction of anxiety state. Also analyzed data showed that purslane can improve BPA toxic effects.

    Keywords: Bisphenol, purslane, anxiety, elevated plus maze
  • Milad Mohammadi, Elham Moghtadaiee *, Moosa Javdani Pages 121-131
    Bone fracture is one of the most common cases in animals and even in humans. Various methods have been used to treat and repair fractures. The prevalence of fractures and the time-consuming methods used today have led us to come up with a new way to treat animals faster. For this purpose, 5 New Zealand male rabbits weighing 0.5-1.5 kg were selected and kept for six weeks. After anesthesia under sterile conditions, the skin was exposed to the radius bones and excised part of the bone. After receiving antibiotics, the rabbits were divided into 5 groups, each containing treatment and control, and received 30 mg / kg and 1 mg / kg of chia seed extract for thirty days and they were examined histopathologically during week 1 and 2, and 3. The pathology of this study showed that the dosage of 1mg / kg had better healing effects compared with the other groups from the fourth week and bone mineral density was more evident. According to the results of this study, chia seeds can be a substitute for chemical pharmaceutical supplementation to repair bone defects.
    Keywords: Radius bone, Chia seeds, Histopathology, Bone fusion
  • Bahareh Safavi, Zeinab Piravar *, Mina Ramezani Pages 133-142
    Wound healing in diabetic patients is delayed, because of oxidative stress. This study aims at investigating the molecular changes in Human Dermal Fibroblasts (HDFs) in a high-glucose state and improving the effect of N-Acetyl-L-Cysteine (NAC) and gene expression of oxidative genes Super-Oxide Dismutase (SOD) and Heme Oxygenase1 (HO1). HDFs were cultured in 5.5, 25, 50, and 75 mM glucose concentrations for 72 hours. Cell proliferation was examined via 3-(4, 5-dimethyl-2-thiazolyl)-2, 5-diphenyl-2-H-tetrazolium bromide (MTT) assays. Oxidative stress markers of SOD and HO1 were quantified with real-time Polymerase Chain Reaction (PCR). The antioxidant effect of NAC on 1 mM was examined to evaluate oxidative markers in the glucose effects on the HDFs. The MTT assay revealed a decline in cell viability in 50 and 75 mM glucose concentrations. mRNA level of SOD and HO1 was upregulated. The antioxidant addition of NAC reduced the inhibitory effect of the high-glucose state on the proliferation of the HDFs. A high-glucose state impairs the in vitro proliferation and migration of HDFs and may, therefore, induce increased oxidative stress and cellular dysfunction. The antioxidant effect of NAC ameliorates the damaging impact of a high-glucose state.
    Keywords: Oxidative stress, High glucose, superoxide dismutase, Heme Oxygenase1, N-acetyl cysteine
  • Amin Zahedi Anaraki, Rambad Khaja-Ei *, Amir Rashidlmir, Ameneh Barjasteh Pages 143-153

    Coronary artery disease is currently one of the leading causes of disability and death worldwide. The present study aims at investigating the effect of eight weeks aerobic-resistance training on neuroglin-1 and interleukin-6 in patients with coronary artery bypass grafting. The research method was quasi-experimental and pre-test-post-test. The statistical population was all patients with coronary artery bypass grafting in Mashhad. Height 1.58 ± 0.03 (m), weight 68.11 ± 5.54 (kg), body mass index 27.18 ± 2.47 (2 kg / m2) and disease history 8.75 ± 25/20 (month) was formed after coronary artery bypass surgery. According to the inclusion criteria, they were divided into experimental (12) and control (12) groups. Data was analyzed using independent t-test and paired t-test at the significance level of P≥0.05 and SPSS software version 21. The results of the present study showed that eight weeks aerobic-resistance training increases neuroglin1 (P = 0.001) and insignificantly decreases interleukin 6 in the combination training group compared with the control group (P = 0.061). Statistical results of t-correlated t-test showed a significant increase in neuroglin1 (P = 0.001) and a non-significant decrease in interleukin 6 in the post-test combination test group compared with the pretest (P = 0.889). These changes were not significant in the control group (P = 0.331, P = 0.789. The data of the present study showed that aerobic-resistance training can improve the condition of patients with coronary artery bypass graft by increasing the studied factors.

    Keywords: Aerobic-Resistance Exercises, Neroglin1, Interleukin 6, Coronary Artery Bypass
  • Saber Gharatapehloo, Tahereh Naji *, Abdolreza Mohammadnia Pages 155-166

    The studies showed Bax and Bcl2, as very important genes in the process of apoptosis that can prevent cancer. The role of TGFβ gene has been also proven as a very important gene in the process of invasion and metastasis in cancers. This study aims at evaluating the expression changes of these three very important genes in cancer cells of rat gastric tissue by Dimethylhydrazine. In this study, forty male Wistar rats and 53 weeks old rats were evaluated and were divided into four ten-groups. The control group received only water and food, the second group received carcinogens without Cinnamaldehyde, the third group received only Cinnamaldehyde and the fourth group received carcinogens with Cinnamaldehyde at the same time. Then, the gastric tissue of rats was isolated and evaluated for the expression of Bax, Bcl2 and TGFβ genes with real-time PCR. The data was analyzed with one-way Anova using SPSS. The results of statistical analysis showed that the expression of in the carcinogen receptor Cinnamaldehyde increased in Bax, decreased in Bcl2 but increased in TGFβ genes compared with the control group, respectively. The results of this study showed that Cinnamaldehyde can be altered by changes in the expression of genes and it is hoped that in further researches, Cinnamaldehyde be considered as a candidate for therapeutic supplements.

    Keywords: Cinnamaldehyde, Dimethylhydrazine, gastric cancer, Gene expression changes
  • Rouhollah Haghshenas Gatabi, Abbas Ghanbari Niaki *, Milad Ghani Pages 167-178
    Many herbal supplements have been proposed to increase athletic performance and improve the immune system of athletes. This study aims at comparing the herbal supplement of Plantago major seeds and allopurinol on xanthine, uric acid and some components of leukocytes in wrestlers after an intense exercise. In this semi-experimental study, 12 college wrestlers participated in this study with mean and standard deviation and age range 18.7 ±3.65 years old and BMI 24.64 ± 3.82 kg/m2. These subjects consumed 300 mg of allopurinol or 5 g of Plantago major seed and placebo every day for five days before each test. Blood samples were collected for measuring before and immediately after a vigorous training and sent to the laboratory. Normal data was analyzed using analysis of variance for repeated measures and Banferroni post hoc test at the significance level of 0.05. The present study showed that one session of exhausted circuit–wrestling on xanthine, uric acid, white blood cells, neutrophils, lymphocytes and monocytes had a significant effect and there was no significant difference between various groups serum baseline levels after receiving five days of supplementation and there was a significant difference in the increase of white blood cells after allopurinol supplementation compared to the control group in response to exercise (P = 0.022), but no significant difference was observed in other variables in response to exercise. Allopurinol probably reduces free radicals and causes less excretion of purines, but it seems that this supplement will increase white blood cells and neutrophils after vigorous activities.
    Keywords: Plantago major seeds, Allopurinol, Xanthine, Uric acid, Wrestling Circuit Training
  • Ehsan Asghari Jafari, Maryam Ghobeh *, Hanieh Jafary, Parichehr Yaghmaee Pages 179-190

    One of the most important causes of global population decline is the overgrowth of neurodegenerative diseases, including Alzheimer's disease characterized by the extracellular accumulation of amyloid beta (Aβ) plaques in the hippocampus. Probiotics are microscopic organisms that are important for maintaining and improving human health. This study aims at assessing the effect of two probiotic strains, including Bifidobacterium longum and Limosilactobacillus reuteri on Aβ42 gene expression, the count of amyloid plaques, and neurogenesis in the brain of Alzheimer's disease rat models. First, two probiotic strains were isolated, purified and identified from traditional yogurt, and the rats were grouped as follows: thirty male Wistar rats were randomly divided into 5 groups. The control group underwent any surgery with no special treatment. The other groups underwent surgery and after being injected by Aβ42, they were divided into the sham group receiving water (probiotics solvent) and the two experimental groups receiving 2.5 x 109 CFU of Bifidobacterium longum and Limosilactobacillus reuteri strains. Finally, Aβ42 gene expression, the count of amyloid plaques, and neurogenesis were assessed in the brain of Alzheimer's disease rat models. In the brain of induced Alzheimer’s disease rats, neuron death occurred and the number of amyloid plaques increased significantly (p<0.001). Also, Aβ42 gene expression was increased in their brains. Meanwhile, treatment with both probiotic strains notably improved all of these symptoms. Therefore, the use of both Bifidobacterium longum and Limosilactobacillus reuteri probiotic strains seem to be effective in the recovery and treatment of Alzheimer's disease which certainly requires more investigations.

    Keywords: Amyloid beta, Native probiotic strain, Western blot, Amyloid Plaques, Neurogenesis
  • Maryam Ebrahimi, Narges Abarshahr, MohammadAmin Edalatmanesh * Pages 191-203

    Polycystic Ovary Syndrome (PCOS) is the leading cause of infertility due to lack of ovulation and the result of oxidative stress of ovarian tissue, which is associated with disability in ovarian functions. This study aims at evaluating the effect of 4 weeks of Gallic Acid (GA) prescription and swimming (EX) training on ovarian tissue parameters in PCOS model. Forty adult Wistar female rats weighing 180 ± 10 g were randomly divided into 5 groups: PCOS, PCOS + GA, PCOS + EX and PCOS + GA + EX. To induce the PCOS model, letrozole (1 mg / kg) was NG tubed for 28 days. Then, GA was prescribed orally for 4 weeks and swimming was performed for 4 weeks and 3 sessions per week. Finally, after dissection of the ovary and staining with hematoxylin-eosin, histological evaluations were performed. The results showed a significant decrease in corpus luteum diameter, number of monolayer, multilayer, secondary and Graafian follicles and corpus luteum in PCOS group and also a significant increase in the number of atretic and cystic follicles compared with control group. While the interaction of GA prescription and swimming improved ovarian parameters. However, no significant change in the diameter of oocytes and primary and multilayered follicles was observed in the groups. GA and swimming appear to be effective on restoring the folliculogenesis of PCOS rat model and the ovulation process.

    Keywords: Gallic acid, Swimming, Polycystic ovary syndrome, Rat
  • Hamid-Reza Alipour, Parichehreh Yaghmaei *, Shahin Ahmadian, Maryam Ghobeh, Azadeh Ebrahim-Habibi Pages 205-220
    Alzheimer's disease is a neurodegenerative disorder that results in neuronal death and memory loss as it progresses. Following the progression of this disease, the production of free radicals and inflammatory factors occurs and it is now increasingly widespread, especially among the elderly. Studies show that Bornyl acetate, as a monoterpene, has antioxidant and anti-inflammatory effects. Therefore, the present study aims at assessing the effects of Bornyl acetate on AD male Wistar rats. Aβ1-42 was injected into the hippocampus of male rats bilaterally to create the Alzheimer's model. The therapeutic as well as the preventive effects of Bornyl acetate at a dosage (50, 20 mg/kg) were also investigated. Moreover, biochemical enzymes, SOD and MDA, shuttle box behavioral test, histological studies and hematoxylin & eosin and thioflavin-S staining were used to evaluate neurogenesis and amyloid plaques and the effects of short-term restraint stress on AD rats as well as the effects of the compound in vitro. Biochemical factors, histological images and behavioral test of the AD group were significantly different from the control groups and AD group showed a significant decline in learning and memory indices compared with the control group. Also, receiving a Bornyl acetate caused a significant increase in neurogenesis and a significant decrease in plaque density as well as significant changes in biochemical indices and behavioral tests. In addition, Bornyl acetate + restraint stress (R) group elevated learning speed and improved memory compared with the AD group. Notably, the above combination reduced amyloid fibrils in vitro. It seems that this compound can improve memory disorders and complications according to the results of the present study and previous reports suggest the anti-inflammatory and antioxidant effects of Bornyl acetate.
    Keywords: bornyl acetate, immobility stress, Aβ42, Memory, Amyloid Plaques
  • Mohadese Valizadeh, Masoud Soleimani, Shiva Irani, MohammadReza Nourani, Mahmood Tavallaei Pages 221-231

    Mustard sulfur (SM) is a blister and has destructive effects on the lungs, eyes, and skin. MicroRNAs are non-coding RNA molecules that regulate many important cellular pathways. The clear association of microRNA expression changes in a wide range of diseases and their interception in various organs of the body, including the skin, has made them a suitable biomarker. This study aims at evaluating the changes in miR-21 gene expression in chemical warfare victims infected with SM. In this study, skin biopsy specimens including 10 veterans exposed to SM with moderate complications, 10 veterans exposed to SM with severe complications, and 10 control samples were collected, and then total RNA was extracted. cDNA synthesis was performed. MiR-21 gene expression was assessed using real-time PCR. 5 s rRNA gene was used as the internal control. Graph Pad Prism software version 6.07 was used for the statistical analysis of data. Roc curve was used to evaluate the biomarker value of the miR-21 gene. Increased expression of the miR-21 gene was observed in samples of SM veterans compared with normal samples. There was a statistically significant difference in the expression of the miR-21 gene in the skin samples of veterans exposed to SM with moderate complications and veterans exposed to SM with severe complications compared with the samples of control skin (P-value 0.0001). The expression of the miR-21 gene in the skin samples of veterans exposed to SM with severe complications and veterans exposed to SM with moderate complications in old age was not significantly related to the control sample (P-value = 0.8049, P-value = 0.3802). This study showed that the relative expression of miR-21 could be a potential biomarker in distinguishing SM veterans from healthy individuals but needs further researches..

    Keywords: Gene expression, miR-21, Skin, Sulfur mustard, biomarker
  • Mahshid Elahi, Vida Hojati, Mahmoud Hashemitabar *, Mahsa Afrough, Hossain Pourkargar Pages 233-243

    Varicocele and obesity are common causes of male infertility that negatively influence spermatogenesis. This study aims at investigating sperm parameters and the correlation between the amount of DNA damage in obese patients and patients with varicocele compared with normal subjects. Generally, there were 210 samples, which respectively included 95 semen samples from obese infertile men, 50 semen samples from infertile men with varicocele, and 65 normal men with an age range from 27 to 50 years who met the conditions to be included in the study. It was separated from other samples and the semen was analyzed based on the parameters of the World Health Organization (WHO). The fragility of sperm DNA was evaluated for the mentioned samples. Compared with normal subjects, obese infertile men showed a significant decrease in sperm count, sperm motility, sperm morphology and a significant increase in DNA damage (p < 0.001). Also, a significant negative correlation was observed between DNA Fragmentation Index (DFI) and sperm parameters in obese infertile men, so that with the increase in DFI, other parameters showed a decrease. In obese infertile subjects, DFI had a negative correlation with sperm parameters including number (r = -0.171), movement (r = -0.467) and sperm morphology (r = -0.314). Infertile people with varicocele compared with normal people, a significant decrease in sperm count, sperm motility, sperm morphology and a significant increase in DNA damage were observed. Also, a significant negative correlation was observed between parameters and DFI. In this way, with the increase in DFI, other parameters decreased. In varicocele patients, DFI had a negative correlation with sperm parameters including number (r = -0.466), movement (r = -0.413) and morphology (r = -0.484). The results showed that varicocele and obesity have a negative effect on the health of sperm DNA in addition to reducing the quality of sperm parameters. Also, a significant negative correlation was observed between the amount of DFI and sperm parameters, which shows that these items may adversely influence the process of spermatogenesis.

    Keywords: Infertility, Sperm motility, Sperm count, Sperm morphology, DFI, Obesity, Varicocele