فهرست مطالب
- سال دهم شماره 2 (پیاپی 21، پاییز و زمستان 1400)
- تاریخ انتشار: 1401/08/17
- تعداد عناوین: 12
-
-
صفحه 5
بهترین و کاملترین تصویر از ابعاد شخصیت وجودی پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) را میتوان از مبانی و آموزههای اصیل عرفانی به دست آورد و آن را در راستای مقصود اصلی روایاتی دانست که بر لزوم معرفت ایشان تاکید مینمایند. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی با اشاره به پارهای از مسایل عرفان نظری درصدد ارایه تصویر یاد شده است. بر پایه این تصویر پیامبر (ص) و امام (ع) نهتنها برای عالم عناصر و طبیعت بهمنزله جان و قلب و نفساند و ازاینرو، با اذن الهی همه رخدادهای آن تحت فرمان ایشان است، بلکه موجودات عوالم برتر نیز از ظهورات وجوداتشان در آن عوالم محسوب میگردند؛ با این توضیح که افتراق میان امامان ازیکسو، و پیامبر اکرم (ص) از سوی دیگر، و نیز میان هر امامی با امام دیگر، در ظاهر و برحسب صورت بوده و این جدایی در عالم طبیعت حاصل گشته است، وگرنه با توجه به باطن و حقیقت، همه آنان در عوالم مافوق با یکدیگر متحدند.
کلیدواژگان: انسان کامل، حضرات خمس، خلافت، ولایت، ختمیت -
صفحه 21
مسیله نفسالامر را از دو بعد معرفتشناسی و هستیشناسی میتوان مورد پژوهش قرار داد. از بعد هستیشناسی نفسالامر اشیا، واقعیتی در مرتبه وجودی بالاتر است. حکیمان و عارفان مسلمان در مصداق این واقعیت اختلافنظر دارند. در این نوشتار دیدگاه عارفان درباره مسیله نفسالامر از حیث هستیشناسی کانون بررسی قرار گرفته و پس از گردآوری دادهها به روش کتابخانهای، مسیله نفسالامر از منظر عارفان به روش توصیفی تحلیلی، تبیین و سپس با ادله قرآنی مستدل شده و این نتیجه به دست آمده که از نگاه عارفان مسلمان نفسالامر اشیا عبارت است از: اعیان ثابته یا همان وجود علمی اشیا پیش از ایجاد؛ البته به شرط تجرید کامل، حتی از همین وجود علمی، و رسیدن به ذواتی غیبی و ازلی که در غیب ذات حق مستجناند و از نظر رتبه چهبسا قبل از اسما قرار بگیرند.
کلیدواژگان: نفس الامر، عرفان، اعیان ثابته، حضرت علمیه، علم ازلی -
صفحه 33
درباره ماهیت خداوند، بین فلاسفه و عرفا یک اتفاقنظر و یک اختلاف وجود دارد: فلاسفه و عرفا هر دو قایلاند که ماهیت خداوند چیزی جز وجود او نیست و خداوند برخلاف ممکنات که دارای دو حیثیت متفاوت وجود و ماهیتاند، ماهیتش با وجودش فرقی ندارد؛ ولی در اینکه وجودی که عین ماهیت خداوند است آیا وجودی است مقید یا لابشرط، بین آنها اختلافنظر هست. فلاسفه وجود خداوند را مقید به خصوصیات واجبالوجودی میدانند، اما عرفا وجود حق را لابشرط از هر قیدی و خصوصیتی قرار میدهند. در این میان میرزامهدی اصفهانی دیدگاهی را مطرح میکند که نه مورد تایید عقل است و نه مورد تصدیق آرای اهلبیت. او میگوید «وجود» عین ذات حق نیست، بلکه مخلوق خداست. هدف این پژوهش این است که با شیوه توصیفی و اقامه برهان عقلی و نقلی روشن کند بین این انظار، نظر عرفا درست و شایسته تصدیق است.
کلیدواژگان: ماهیت خداوند، وجود خداوند، فلاسفه و عرفا، وجود لابشرط، وجود مقید، ذات حق، خدای تفکیکیان -
صفحه 49
با نگرش فلسفی و کلامی، امکان معرفت صفات و فعل حق، بالتفصیل و معرفت ذات حق، بالاجمال مورد اتفاق است؛ ولی در معرفتشناسی عرفانی، معرفت حق از طریق تجلیات امکانپذیر و ذات حق، صرفا متعلق شناخت خود حق قرار میگیرد و ذات او معلوم احدی حتی برای کملین از اولیا نیز نخواهد بود؛ چراکه ذات بما هو ذات در عرفان، برخلاف «ذات در فلسفه و کلام» به معنای حقیقتی است که ظهور و تجلی ندارد و ورای تجلیات حقی و خلقی است که «اهل الله»، از آن با تعابیری چون «غیب الغیوب»، «کنز مخفی» و «مقام لااسم و لارسم» یاد میکنند. این پژوهش به روش تحلیلی توصیفی ضمن تبیین مفهومی ذات، اکتناه ذات و بیان ویژگیهای این دو تعبیر کلیدی در عرفان، به لوازم دیدگاه اکتناهناپذیری ذات حق پرداخته است و در پایان دو چالش «امکانناپذیری معرفت حق» و نیز «امکان معرفت اجمالی ذات» را بررسی میکند.
کلیدواژگان: ذات، حق، اکتناه ناپذیری، معرفت حق، معرفت اجمالی، معرفت تفصیلی -
صفحه 65
انسان راههای معرفتی متنوعی به سوی شناخت واقع، ازجمله شناخت خود دارد و هریک از راههای معرفتی نیز در جای خود مزیت نسبی دارد. در مقاله «چیستی انسانشناسی» برای اثبات مزیت انسانشناسی نقلی نسبت به انسانشناسیهای عقلی، شهودی و تجربی، اولا، امتیازها و ویژگیهایی برای انسانشناسی نقلی، و ثانیا، بحرانها و مشکلاتی برای سایر انواع انسانشناسی بیان شده است. تقریبا همه امتیازاتی که در مقاله یادشده برای انسانشناسی نقلی ذکر شده و همه مشکلاتی که برای انواع دیگر انسانشناسی، ازجمله انسانشناسی عرفانی بیان شده درخور مناقشهاند. مهمترین اشتباهی که در محور اول مقاله مزبور صورت گرفته، این است که برداشتهای ظنی دانشمندان، دارای جامعیت، اتقان و اعتبار یقینی تلقی شدهاند. مهمترین اشتباهی که در محور دوم مقاله صورت گرفته این است که تفاوت میان علم حضوری با ترجمه و تفسیر آن نادیده گرفته شده است. در نوشتار حاضر، برای دفاع از اهمیت و اعتبار انسانشناسیهای غیرنقلی، بهویژه انسانشناسی عرفانی، بخشهایی از ادعاهای مقاله مزبور را نقل و بررسی کردهایم.
کلیدواژگان: انسان شناسی، عرفان، فلسفه، دین، نقل -
صفحه 83
ظهور هستی امکانی از مبدا هستی، مسیلهای است که نوع دیدگاه درباره آن، تاثیری بسزا در تحقیقات مابعدالطبیعی از جهت نظری در قوس نزول و تقربات سلوکی از جهت عملی در قوس صعود دارد و به دلیل این اهمیت، همواره مرکز توجه محققان با گرایشهای گوناگون بوده است. پژوهش در این مسیله، هم نحوه رابطه خالق و مخلوق و هم نحوه تمایز آنها را آشکار میسازد که این بیانگر ضرورت تحقیق در این مسیله است. مسیله اصلی این نوشتار بررسی نزول هر شیء و ظهور آن از مبدا هستی و لازمه این نزول و ظهور از دیدگاه کتاب الهی است که به روش استنباطی در فرایندی اجتهادی از متن دینی به انجام رسیده است. ازجمله نتایج تحقیق آن است که ظهور هر شیء به نزول از نزد حقتعالی بوده، نزول یا همان آفرینش، مقرون به قدر است و این مقرونیت به نحو لازم است که انفکاک آن امکان ندارد. پس ظهور شیء به وجود صرفا با قدر است و از جمله دستاوردهایش این است که نتیجه استنباطی در مابعدطبیعت اجتهادی، هماهنگ با نتیجه استدلالی در مابعدطبیعت استدلالی است که برایناساس از سویی نقد دیدگاهی که به سلب کلی، مابعدطبیعت اسلامی را جدای از دین الهی بهشمار میآورد، روشن شده و از سویی ظرفیت معرفتی بیپایان کتاب الهی در تحلیل و تثبیت مسایل بنیادی مابعدالطبیعی آشکار میگردد.
کلیدواژگان: خزائن، شیء، وجود، ظهور، قدر -
صفحه 97
ازآنجاکه آموزه تخلق به اخلاقالله در میان علمای علم اخلاق و نیز عارفان مسلمان از جایگاه ویژهای برخوردار است، ضروری است تا در گامی پیشینی به تبیین و ارایه تصویری درست از اخلاقالله پرداخت. برای این منظور، با تکیه بر مفهوم اخلاق و نگاه گزارهمحور و با استناد به آیات و احادیث و برخی آموزههای عرفانی به شیوه استنادی، اصطیادی و استنباطی و با رویکرد نقلی، عقلی و عرفانی، به معرفی اخلاقالله پرداخته و با بررسی موضوع و محمول گزارههای اخلاقی ناظر به خدا، نظریه ارزش اخلاقی و اصل اخلاقی روشن گردد. با مدنظر قرار دادن آموزه «کمال جلا و استجلا» و همچنین قانون «میل اصل به فرع» که خود برآمده از آموزه مبنایی وحدت شخصیه وجود عرفانی است، به تبیینی از نظریه ارزش اخلاقی در اخلاقالله تحت عنوان کمالمحوری که به وزان فضیلتمحوری در اخلاق ناظر به انسان است نایل شد. همچنین، با مبنا ساختن جامعیت و شمول اسم «الله» نسبت به دیگر اسمهای خداوند و رفتار ارتباطی اعتدالبخش از سوی اسم اعظم نسبت به اسمهای جزیی زیرمجموعه خود از رهگذر ویژگی دو اسم «الحکم العدل»، به ارایه نظریه ارزش اخلاقی دیگری تحت عنوان حقمحوری و نیز معرفی اصل اخلاقی برآمده ازایندو اسم پرداخته شد. نتیجهای را که میتوان در سایه این معرفی بهمثابه گوشهای از حقیقت اخلاقالله گرفت، میتوان در انعکاس این خلق در متخلقان، چه در بعد اجتماعی و چه در ساحت فردی، جستوجو کرد؛ بهطوریکه مهمترین رسالت انسان کامل، رفع اختصام از مظاهر اسمای وجودی و تادیه حقوق آنان در نهاییترین مرحله از قوس نزول خواهد بود.
کلیدواژگان: اخلاق الله، عرفان اسلامی، معیار ارزش اخلاقی، اصل اخلاقی، الاسم الحکم العدل، اسماء الله -
صفحه 115
ابنعربی عبارات بهظاهر مختلفی در تفسیر نفس رحمانی و تعیین قلمرو آن دارد که ممکن است سبب برداشت نادرست یا حتی انتساب تناقضگویی به وی شود. در بعضی عبارات، نفس رحمانی را به تعین اول، در برخی دیگر به تعین ثانی و در مواضع متعددی، خاص تعینات خلقی اطلاق کرده است. او در عبارات خود، علاوه بر این سه اطلاق، جامعیت نفس رحمانی را مطرح میکند. از کنار هم گذاشتن این موارد و براساس مویدات دیگر در کلام او، میتوان اثبات کرد که از نظر وی، نفس رحمانی حقیقتی گستردهای است که از تعین اول آغاز میشود و تا عالم ماده ادامه دارد و شامل فیض اقدس و مقدس است. ابنعربی در برخی عبارات خود، به این مطلب تصریح کرده است که حقیقت نفس رحمانی چیزی جز شمول بر تمام تعینات حقی و خلقی نیست؛ به همین دلیل است که نفس رحمانی را هم واجب و هم ممکن، هم حادث و هم قدیم معرفی کرده است. ازآنجاکه انسان کامل در قوس صعود، با نفس رحمانی اتحاد مییابد و مظهر تام همه اسما و صفات میگردد، به انسان هم، نفس رحمانی اطلاق کرده است.
کلیدواژگان: نفس رحمانی، ابن عربی، صادر اول، حقیقت محمدیه، وجود منبسط -
صفحه 131
عرفان اجتماعی در منظومه فکری استاد شهید مطهری بهمثابه دانشی است که اصول و مسایل عرفان اسلامی را در مبانی، مقولات و غایات علوم اجتماعی متناظر به ساحات بینشی، گرایشی و کنشی عارفان اصیل متجلی میسازد. بدین جهت، بیان و تبیین عرفان اجتماعی از اهمیت، ضرورت و حساسیت خاصی در نظام اندیشه فردی و زیست اجتماعی و بهویژه تمدنی فرد و جامعه اسلامی برخوردار است که استاد شهید با نگاه فیلسوفانه، فلسفه مضافی و معرفتشناسی درجه دوم، به این امر اهتمام ورزیده و در این مسیر به نقد ایجابی عرفان موجود با رویکرد بازشناسی و بازسازی مفاهیم، مبانی و مقامات عرفانی و نقد سلبی عرفان و تصوف تاریخی با منطق قرآنی، سنت و سیره معصومان پرداختهاند. مسیله اصلی مقاله حاضر این است که آیا عرفان اجتماعی در منظومه فکری استاد شهید مطهری قابل بیان و تبیین است؟ پاسخ مسیله را میتوان با روش توصیفی تحلیلی در اندیشه و آثار استاد اصطیاد کرد که برونداد آن عبارت است از: 1. ارایه قرایت درست و دقیق از آموزهها، گزارهها و معارف عرفانی با سویه اجتماعی؛ 2. تبیین مفهومی و تعیین مصداقی عرفان اجتماعی در شعاع اندیشه و زیست عارفان مسلمان؛ 3. بیان نمونههایی از توصیف و توصیههای معطوف به عرفان اجتماعی در آثار گفتاری و نوشتاری استاد شهید؛ 4. ارایه نمونه بازشناسی و بازسازی مفاهیم و مقامات عرفانی، مثل توبه و توکل، تا ظرفیت عرفان اصیل و دانایی و توانایی عارفان مسلمان و شیعی در تکوین و تکامل تمدن نوین اسلامی روشن شود.
کلیدواژگان: عرفان، عرفان اجتماعی، توحید، انسان کامل، توبه، توکل، استاد شهید مطهری -
صفحه 145
در طول تاریخ یکی از دغدغههای مهم انسانها، بهویژه انسانهای بزرگ همچون انبیا و اولیای الهی رفع فساد و اختلاف در جوامع بشری بوده است. انسان موجودی است که هویت اجتماعی دارد و گرایش به زندگی اجتماعی، ریشه در طبیعت و فطرت او دارد. از سوی دیگر، شکی نیست که تزاحم و تضاد منافع و در نتیجه اختلاف و فساد از لوازم زندگی اجتماعی اوست؛ ازاینرو، انسانها برای جلوگیری از این اختلاف و فساد به تشکیل حکومت روی آوردهاند؛ حکومتی که بتواند عدالت را در جامعه ایجاد کند و مانع ایجاد فساد و اختلاف در جامعه شود. اما چه نوع حکومتی میتواند چنین هدفی را محقق کند؟ در این مقاله ثابت خواهیم کرد که براساس دیدگاه ابنعربی، تنها حکومتی که میتواند چنین هدفی را تحقق بخشد، حکومتی است که در راس آن انسان کامل و خلیفهالله یا هر انسان جامعالشرایط و خودساخته عاری از حب مقام باشد و هدفش برپایی دین خدا و اجرای فرامین و احکام خدا باشد و تنها راه ریشهکنی فساد و اختلاف در جامعه، اطاعت از چنین امام و حاکمی است. بنابراین در این نوشتار ابتدا به بحث خلیفهالله و ملاک خلافت او و ارتباط تنازع اسماء متقابل الهی با لزوم حکومت او و مظهریت او برای اسم «الحکم العدل» و همچنین زعامت اجتماعی او از دیدگاه ابنعربی خواهیم پرداخت، سپس عامل اصلی و مهم برپایی عدالت و رفع اختلاف و فساد از جامعه را از منظر ابنعربی بیان خواهیم کرد و در نهایت به ساختار بهتر و درستتر انتخاب امام و دیگر مدیران کلان جامعه اسلامی در صورت نبود و غیبت خلیفهالله و امام معصوم اشاره خواهیم کرد.
کلیدواژگان: اجتماع، نزاع، اسماء الله، خلیفه الله، امام، دوران غیبت، ابن عربی -
صفحه 161
یکی از مهمترین مباحث مربوط به عوالم پس از مرگ چگونگی دریافت جزای اعمال در آخرت است. دیدگاه متفکران اسلامی در این باب بر دو گونه است: برخی معتقدند که جزای اعمال در آخرت، نظیر کیفر و پاداشهای دنیوی از سنخ اعتبار و قرارداد بوده، مخالفان نظریه تجسم اعمال بهشمار میآیند. ایشان در تایید دیدگاه خود به دلایلی ازجمله آیات قرآن و عرضی بودن اعمال استناد کردهاند. در مقابل مدافعان نظریه تجسم اعمال معتقدند که رابطه عمل و جزای آن در آخرت، تکوینی، از سنخ اینهمانی و تجسم باطن و ملکوت اعمال میباشد. مولوی نیز در آثار خود در مقام اثبات تکوینی بودن عمل و جزای آن در قالب تجسم ملکوتی برآمده و در این راستا به اقامه دلیل پرداخته است. وی با استناد به ادله نقلی دال بر تخلفناپذیر بودن وعده الهی در باب اعطای جزای اعمال و بر پایه اصل عقلی جوهری بودن ملکوت عمل در صقع نفس انسان و عدم امکان اضمحلال آن، به تبیین مبانی و نتایج نظریه تجسم اعمال پرداخته است.
کلیدواژگان: تجسم اعمال، جزای عمل، ملکوت جاودانه، مولوی، غزلیات شمس -
صفحه 179
انسان و مسایل مربوط به آن همواره معرکه آرای متفکران بوده است. تعریف انسان یکی از مسایلی است که اندیشمندان مختلف به فراخور اندیشه و فهم خود، بدان پرداختهاند. این نوشتار به روش تحلیلی توصیفی کنکاشی است درباره تعریف انسان در ساختار انسانشناسی عرفانی از نگاه دو اندیشمند بزرگ و تاثیرگذار جهان اسلام و مسیحیت؛ یعنی ابنعربی و آگوستین. تعریف این دو اندیشمند از انسان، بسیار ویژه و متفاوت است. ابنعربی تعریف افلاطون از انسان را نادرست میداند. تعریف او از انسان بر پایه اندیشه «خدا» و «شناخت حقتعالی» استوار است. آگوستین چند تعریف از انسان ارایه میکند که در یکی از آنها با تعریف افلاطون هماهنگ است؛ اما تعریف دیگر او نیز ناظر به اندیشه خداست که در اینجا به گونهای با ابنعربی هماهنگ است. بااینحال تعریف این دو از انسان، در ساختار انسانشناختی عرفانی خاص خود، تفاوتهای بنیادینی با یکدیگر دارند.
کلیدواژگان: انسان، تعریف، انواع انسان، انسان کامل، انسان حیوان، انسان خدا، انسان پارسا، انسان هبوط یافته، خدا