فهرست مطالب

نشریه مطالعات عرفانی
پیاپی 35 (بهار و تابستان 1401)

  • تاریخ انتشار: 1401/06/29
  • تعداد عناوین: 12
|
  • محبوبه الهی، شهرام پازوکی*، بیژن عبدالکریمی، ناهید عبدی صفحات 5-34

    سیروسلوک عملی و نظری متصوفه، یکی از مهم ترین و بهترین گنجینه های نشانه شناختی فرهنگی، طریقتی و عرفانی در فرهنگ ایرانی ا ست. در این گنجینه فرهنگی، کاربرد و تعبیه نشانه های رمزگونه در سبک پوشش، لباس و ملزومات مرتبط با آن همچون کلاه و سربند اتفاق می افتد. این مقاله چگونگی استفاده متصوفه از هر امر خلاقه ای را جهت بسط، توسعه، دوام و درخشندگی سلوک آنان در فضای اجتماعی بیان می کند و به روش ها و منش طراحی نشانه شناسی تربیتی و مدیریت نظام مند دینی در بهره وری از این عناصر در تحقق منویات عارفانه در پرورش انسانی می پردازد. این نشانه ها برخوردار از بیشترین موارد مادی و بصری از قبیل رنگ، فرم، حالت، طرح، نقش و روش استفاده در مراتب، موقعیت ها، منش ورود و انجام مراحل و مناسک در رابطه مریدی و مرادی میان اهل تصوف هستند. این مقاله در عین حال که شاخصه های مادی را می کاود، تلاش دارد درگیر تنوع گستره تشکیلاتی و فرایندهای تصوف نشود و از حیطه نشانه ها فراتر نرود. در این واکاوی عناصر مهمی همچون شکل، مدل، رنگ و حالت سرپوش ها و کلاه ها که منجر به قواعد، قوانین، مراتب و قاعده مندی می شود، به شیوه تحلیلی توصیفی مورد بررسی قرار گرفته است. مهم ترین دستاورد این مقاله، بیان ظرفیت های لباس و ملزومات مرتبط با آن در مسیر نشانه شناسی و طرح سلوک رفتاری انسان است که می تواند حامل نظامات و مراتب فکری بوده و در تغییر نوع بینش و نگاه انسان امروزی به مقوله لباس تاثیرگذار باشد.

    کلیدواژگان: ترک تاج، دوازده ترک، رموز پوشش، سرپوش صوفیان، کلاه تاج
  • حسین ایمانیان* صفحات 35-66

    در برخورد با پدیده ها و موضوع هایی که در متون کهن پارسی و عربی آمده است، همواره احساس می شود که برخی از پدیده ها، ریشه در سنت و آیینی کهن تر داشته و گذشتگان ما آن ها را بی پرده یا درپرده بازتاب داده اند. برخی از رفتارهای اجتماعی انسان، به ویژه هنرمندان و ادیبان نیز ریشه در سنتی کهن داشته و پیروی از این سنت بوده که آن ها را به انجام یا بازتولیدش وادار کرده است، بدون اینکه دلیلی منطقی در پس آن وجود داشته باشد. یکی از رفتارهایی که میان برخی دانشمندان مسلمان در سده های نخستین و میانه هجری و به ویژه میان صوفیان حوزه جغرافیایی ایران و عراق گسترش داشته، دست شستن از کاغذ و قلم و بلکه شستن و سوزاندن و اندر خاک کردن نوشته های خود بوده است. هرچند آن ها گاه به انگیزه های خود اشاره کرده اند، ولی می توان پنداشت که چنین رفتاری گونه ای خردگریزی دیوانه وار و غرق شدن چشم بسته در یکی از سنت های تصوف و اصل وحدت وجودی و فنای فی الله بوده که مایه از میان رفتن بخشی از تاریخ نگارش اسلامی شده است. در جستار پیش رو، نخست گزارش هایی چند از کتاب شویی و کتاب سوزی صوفیان سده های نخستین و میانه هجری آورده شده، سپس ریشه ها و انگیزه های این رفتار بررسی شده است. گزارش های موجود نشان می دهد که صوفیان به هنگام دگرگونی روحی و گاه محدثان به هنگام گرایش به تصوف، نوشته های خود را شسته یا سوزانده و پنداشته اند که این نوشته ها مانع دیدن حق و رسیدن به اوست. این رفتار یا برگرفته از سنتی غیراسلامی و کهن میان هنرمندان گذشته بوده یا ریشه در آموزه صوفیانی داشته که علم و کتاب را حجاب راه خود در سیروسلوک روحانی پنداشته اند. بنابراین چنین رسم یا رفتاری که بیشتر در سده های سوم و چهارم هجری و به ویژه میان صوفیان مکتب بغداد گسترش داشته، به یک اندازه سرچشمه یافته از سنت های غیراسلامی و سنتی در عرفان اسلامی است.

    کلیدواژگان: تصوف، حدیث، سنت شفاهی، کتاب سوزی، وحدت وجود
  • هما بازغندی، احسان قدرت اللهی* صفحات 67-96

    تنتریسم آیینی رازورزانه است که با به کار گیری فنون و تمرین های ویژه ای در بستری از اعتقادات خاص می کوشد تا در یک فرایند باز اتحاد کیهانی، آیین گزار را از چرخه بازپیدایی آزاد سازد و طریقی برای ایصال وی به مرتبه «جیوان موکتی» فراهم آورد. تنتریسم را نمی توان نظام مستقل دینی به حساب آورد بلکه مجموعه ای از آموزه ها، اعمال و آیین های سلوکی است که علاوه بر هندوییزم در دیگر سنت های دینی هند نیز یافت می شود. نوشته پیش رو با روش توصیفی تحلیلی درصدد تبیین این فرایند سلوکی معرفتی در تنتریسم هندویی است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که لطف خداوند که همان آکندگی و سریان شکتی یا انرژی الهی در سراسر هستی است، بستری را فراهم می کند تا از طریق پوجای تنتریک، که در دو ساحت بیرونی و درونی قابل اجراست، تلاش ها و تمرین های جسمی/ ذهنی آیین گزار برای الغای خودآگاهی بشری در خودآگاهی کیهانی به ثمر نشسته و خود مجازی (جیوا) در خود حقیقی (آتمن) فانی گردد. این فرایند در پوجای بیرونی که در محیط قدسی مندله شکل می گیرد، سالک را از صفات و قدرت های خدا/خدایان احضارشده و عینیت یافته برخوردار نموده و سرانجام به وحدت او با الوهیت می انجامد. اما در ساحتی دیگر، در پوجای درونی، همین رویداد در «سوکسما سریره» تحقق می یابد. در اینجا، «کوندالینی شکتی» با استفاده از فنون و انضباط های جسمانی/روحانی آزاد شده، با حرکت در امتداد نادی سوشومنا، چکره های هفت گانه محاذی محور نخاعی را فتح می کند. فتح هر چکره، تجربه معنوی جدیدی را برای سالک به ارمغان می آورد و او را در مقامات سلوکی به پیش می راند. وصول به چکره هفتم (چکره تاج)، مقام وحدت دو اصل شیوا و شکتی و پایان فرایند سیر و سفری انفسی است که آیین گزار را به مرتبه جیوان موکتی یا زنده آزاد نایل می گرداند.

    کلیدواژگان: تنتریسم، جیوان موکتی، سوکسما سریره، پرانا شکتی، پوجا
  • زهرا ترک لادانی، سید مهدی لطفی*، سید علی اصغر میرباقری فرد صفحات 97-124

    بصره و شام به عنوان دو پایگاه اموی در دو قرن نخست هجری نقش بسزایی در رشد و ترویج اندیشه های زاهدانه و آموزه های صوفیانه در جهان اسلام داشته اند. بنابراین بررسی ابعاد مشی زاهدانه در این دو شهر در بعد فردی و اجتماعی و تبیین اشتراکات و اختلافات این دو شهر در این زمینه، مسیله این پژوهش قرار گرفت. با استمداد از روش مقایسه تطبیقی به دست آمد که با وجود اهتمام زیاد زاهدان این دو شهر به عبادت و ترک دنیا، بصریان رویکرد متعادل تری نسبت به شامیان داشته و زهد آن ها بیشتر در مسیر ارزش های اخلاقی بوده است، درحالی که در سرزمین شام زاهدان در اطاله نماز و کثرت روزه و تلاوت پیوسته قرآن می کوشیدند. در طبقه تابعان زاهدان بصری بیشتر از ترک دنیا و بی توجهی به آن، توجه به کسب حلال و استفاده شایسته از نعمت های دنیوی وجود داشته است و فقط در میان برخی شاگردان حسن بصری گونه هایی از زهد افراطی دیده می شود درحالی که اکثر زاهدان شامی به بهره حداقل از نعمت دنیا و سرانه حکومتی اکتفا می کردند. در بعد اجتماعی نوعی از انفعال، تساهل و انزواطلبی در برخورد با مسایل سیاسی، اجتماعی و برخورد با حاکمان در بصره دیده می شود، درحالی که زاهدان شامی علاوه بر نشر دانش و حدیث و تعالیم دین، تصدی امور، قضاوت و فرماندهی سپاه را نیز بر عهده گرفته و گفتمان اصلاحی، اعتراضی و پویا در نقد انحرافات بنی امیه را به منظور اصلاح و عمل کردن آن ها به سیره پیامبر(ص) و صحابه دنبال کرده اند.

    کلیدواژگان: زهد، تصوف، مشی زاهدانه، بصره، شام
  • هادی جعفری، علی ارشد ریاحی* صفحات 125-148

    نقش و کارکرد بعد جسمانی انسان در ابعاد مختلف پس از اثبات ضرورت بعد جسمانی انسان، از مسایل مهم و قابل توجهی است که هرچند در فلسفه ملاصدرا و عرفان ابن عربی به آن اشاره مستقیمی نشده و باب مستقلی به آن اختصاص نیافته، از آراء و مبانی این دو دانشمند قابل استخراج است. از جمله این کارکردها می توان به کارکردهای معرفتی و نقش بعد جسمانی انسان در فرایند شناخت و معرفت اشاره کرد. این مقاله که بر اساس روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا نگاشته شده، بر آن است که موارد متعدد کارکردهای معرفتی بعد جسمانی انسان را از منظر ابن عربی و ملاصدرا استخراج نموده و میان آن ها از منظر این دو شخصیت، ارزیابی مقایسه ای بنماید. در نهایت این نتیجه به دست آمده است که بعد جسمانی انسان نزد این دو دانشمند از جهت معرفتی نقش مهمی در تحقق مقوله علم و معرفت و توابع آن، شکل گیری تخیل در انسان به عنوان یکی از مواد کسب معرفت، شناخت خداوند به عنوان عالی ترین موضوع معرفت و شناخت عالم و حقایق باطنی آن به عنوان موضوعی فراروی انسان دارد. این مقاله نشان می دهد که از منظر ابن عربی و ملاصدرا گذشته از اشتراکات زیادی که درباره کارکردهای بعد جسمانی انسان در تحصیل علم، شناخت خداوند و عالم وجود دارد که حاکی از تاثیر ملاصدرا از ابن عربی نیز هست، اختلافاتی هرچند اندک نیز در نحوه تبیین بر اساس مبانی و آراء آن دو دیده می شود.

    کلیدواژگان: بعد جسمانی، خداوند، عالم، معرفت، ابن عربی، ملاصدرا
  • سمیه خادمی*، طه فرج زاده صفحات 149-172

    ابوحامد غزالی به عنوان شخصیتی چندوجهی، در آثار خویش توجه ویژه ای به مفهوم قرآنی صراط مستقیم داشته است. مسیله اصلی این پژوهش، تبیین مفهوم صراط مستقیم و راه های دستیابی به آن و به تعبیری دیگر، پردازش عرفانی صراط مستقیم در اندیشه غزالی است. نوشتار حاضر به روش توصیفی تحلیلی و به صورت کتابخانه ای انجام یافته است. یافته های این پژوهش گویای این است که غزالی، صراط مستقیم را راه سلامت معرفی کرده است و حرکت در صراط مستقیم را سبب نجات و رستگاری انسان می داند. این راه سلامت، که غزالی از آن به «در ازهر» نام می برد، به مثابه توحید، شکرگزاری، راه حج، پل صراط و قوس صعودی است. تمامی این مفاهیم در یک نقطه مهم با هم تلاقی دارند که حاکی از مسیر و راهی است که انسان باید برای رستگاری و نجات، در آن استقامت و مداومت داشته باشد. غزالی راه های دستیابی به صراط مستقیم را داشتن ایمان و رعایت اخلاقی دینی بیان کرده است. از نظر وی داشتن ایمان و رعایت اخلاق دینی، هم زمان سبب حرکت در صراط مستقیم می شود و هیچ کدام از این دو، به تنهایی نمی تواند انسان را به سرمنزل مقصود برساند. در اندیشه غزالی، اخلاق، زمانی ارزشمند است که ابتنای بر ایمان و دینی باشد. غزالی بر اساس نظریه فرمان الهی، اطاعت از هر آنچه را که خداوند امر یا نهی کرده است، واجب می داند.

    کلیدواژگان: ابوحامد غزالی، صراط مستقیم، استقامت، ایمان، اخلاق دینی
  • مرتضی خسرو شاهی*، رضا جلیلی صفحات 173-194

    علاویه عنوان یکی از سلاسل صوفیه شمال آفریقاست که شیخ احمد العلاوی (12861353ق / 18691934م) آن را پس از مرگ استادش بوزیدی بنا نهاد. این سلسله یکی از معروف‎ترین انشعابات طریقت درقاویه شاذلیه است و با تلاش مشایخ و بزرگان خود همچون احمد العلاوی (موسس طریقت) شیخ عده‎ بن تونس، شیخ محمد المهدی بن ‏تونس، خالد بن تونس و نیز انتشار ده‎ها جلد کتاب و مجله، توانسته است در مناطق مختلفی از جهان رواج پیدا کند. احمد العلاوی طریقت خویش را بر اموری چون تبعیت از کتاب و سنت، سیره‎ خلفای راشدین، تهذیب نفس، آزادی از قیودات شیطان و نیز توجه به عشق، محبت و صداقت در سلوک عرفانی پایه گذاری کرد. از مهم‎ترین انشعابات علاویه می توان به طریقت مریمیه اشاره کرد که با وفات شیخ احمد العلاوی در سال 1353ق/ 1934م توسط فریتیوف شوآن پایه گذاری شد. همچنین باید طریقت علاویه و مریمیه را دو جریان جدایی طلب از اصل سلسله شاذلیه دانست؛ چراکه به رغم وجود ایرادات موجود در وصایت و اجازه ارشاد از ناحیه مشایخ ایشان، دست به تاسیس طریقتی جدید زده و از اصول قطعی سلسله عبور کرده‎اند، که در این میان دو مسیله وصایت معنوی و عدم پایبندی به شریعت بیشترین سهم را دراین باره به خود اختصاص داده است.

    کلیدواژگان: تصوف، طریقت، شاذلیه، احمد العلاوی، علاویه، مریمیه
  • سهراب سحابی، سیده فاطمه زارع حسینی* صفحات 195-216

    علی صفایی حایری، روحانی و متفکر معاصر شیعی، و اکهارت تله (Eckhart Tolle)، از صاحب نظران مسیحی معنویت در عصر حاضر، در مقام دو اندیشمند پرآوازه درباره زمینه های سلوک عرفانی و چگونگی رفع موانع رشد انسان، آراء و دیدگاه هایی خاص ابراز کرده اند. مقایسه اندیشه این دو شخصیت درباره زمینه های سلوک عرفانی که به دو فرهنگ دینی، فضای فکری، اقلیم جغرافیایی و زبانی متفاوت تعلق دارند، موضوع اصلی این پژوهش است. با اتخاذ رویکردی مقایسه ای، پدیدارشناسانه و فارغ از جانبداری، و از طریق مراجعه به نوشته ها و اظهارات ایشان می توان به جست وجو، کشف و تبیین دیدگاه ها و مقایسه آن ها پرداخت و به نتایجی قابل اعتنا رسید. فرض بر این است که اگرچه این دو در طرح پیش فرض ها نقاط مشترک کمتری دارند، در تشخیص منبع اصلی اختلال در زندگی بشر دارای اتفاق نظرند و در ارایه راه حل هم به نتایجی مشابه رسیده اند. طبق نتایج به دست آمده، به نظر می رسد که علی صفایی حایری در تبیین اندیشه اش به دلیل بسندگی به گزاره های شیعی دچار کلی گویی شده و منظومه فکری او که شامل طرح جامعی از دین می شود، با مولفه هایی چون استناد، اصالت، هماهنگی و ارتباط، و ارایه الگویی منحصربه فرد در تاریخ ادیان با تناقض درونی همراه است، حال آنکه اکهارت تله به راهکارهایی دقیق، بسیار ساده و موثر و فارغ از هر فرهنگ و اقلیم خاص دست یافته است.

    کلیدواژگان: اکهارت تله، زمینه ها، سلوک عرفانی، علی صفایی حائری، مقایسه
  • ابوالفضل فتح آبادی* صفحات 217-250

    ماکس وبر در حوزه جامعه شناسی دین، به مطالعه جامع و مفصل ادیان سراسر جهان اقدام و پیوندهای میان ادیان گوناگون و گروه های خاص اجتماعی و تاثیر انواع دیدگاه های دینی بر سایر جنبه های اجتماعی نظیر رفتار اقتصادی را بررسی کرده است. یکی از جنبه های مثبت و بی نظیر جامعه شناسی دین وبر، نوع شناسی دینی وی و برساخت انواع مثالی نگرش های دینی سه گانه زهد در دنیا، زهد فارغ از دنیا و عرفان دنیاگریز است. مسیله پژوهش حاضر از این امر نشیت گرفته که وبر، صوفیه را در نوع مثالی عرفان دنیاگریز جای داده است و حال آنکه به نظر می رسد که این دیدگاه با واقعیات تاریخی تصوف و بزرگان صوفیه ایران همخوانی نداشته باشد. بنابراین با استفاده از روش اسنادی و بررسی متون و منابع تاریخی مرتبط، به بررسی حیات دنیوی برخی بزرگان طریقت نعمت اللهی در ایران اقدام شد. یافته ها نشان می دهند که برخلاف دیدگاه وبر، این مرشدان صوفی، هم به کار اشتغال داشته و هم در امور اجتماعی و انجام اعمال خیر و عام المنفعه کوشا بوده اند و نیز به تحصیل و تدریس علوم زمانه خود اهتمام داشته اند. بر همین اساس، انواع مثالی سه گانه وبر در نوع شناسی دینی وی، با نوع مثالی چهارمی موسوم به عرفان جامع ، که مصداقش صوفیه هستند، تکمیل شدند.

    کلیدواژگان: بزرگان صوفیه ایران، جامعه شناسی دین، رویکرد انتقادی، ماکس وبر، نوع شناسی دینی
  • محسن محمدی، علی اصغر قهرمانی مقبل* صفحات 251-270

    باده سرایی از مضامین مهم شعر در دوره های مختلف تاریخ ادب عربی بوده که از نیمه قرن دوم با ظهور شاعران بزرگی چون بشار بن برد، ابونواس و... شکل مستقلی به خود گرفت، اما این شعرا چندان از رویکرد شاعران جاهلی در خمر فاصله نگرفتند و بیشتر به جنبه های مادی و ظاهری خمر توجه کردند و در وصف جام و ساقی و ندیم و... شعر سرودند. از نقاط عطف اشعار خمری در عصر عباسی اول، ظهور جلوه های خمر صوفیانه بود که به شکل بارزی در اشعار حسین بن ضحاک، شاعر عصر عباسی اول نمود یافت؛ شاعری که با وجود اباحی گری در بیان شعری، با مهارت و چیره دستی خاصی توانست تا ارتباط زیبایی بین تصاویر خمری و صوفیانه ایجاد نماید و از رموز صوفیانه در خمر بهره گیرد. بررسی این خصیصه شعری با تلفیق شیوه توصیفی و تحلیلی، مسیله ای است که به آن پرداخته شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که حسین بن ضحاک در زمانی که خمر، هنوز مضمون حسی و مادی داشت، به آن مفهوم صوفیانه بخشید و آن را با مقدسات و مضامین معنوی پیوند داد. در حقیقت نشانه های اولیه تصوف در شعر، ابتدا در اشعار حسین بن ضحاک نمودار گشت و سپس او توانست تا بر صوفیانی چون منصور حلاج تاثیر بگذارد و حتی به نظر می رسد که شاعرانی چون عراقی، مولوی، حافظ، جامی و... نیز از او تاثیر پذیرفته اند.

    کلیدواژگان: حسین بن ضحاک، خمر سرایی صوفیانه، شعر عباسی، نوآوری
  • یزدان محمدی* صفحات 271-298

    خواستن، زاییده نیاز و در بطن خود آبستن توجه به عامل برآورنده نیاز است. و زندگی روزمره آدمی همراه بسیاری از نیازمندی هاست. از نظر ابن عربی توجه انسان به خداوند و ابراز نیازمندی به او حقیقت دعا را تشکیل می دهد و اجابت قطعی دعا در آیات و روایات تنها ناظر به این مقدار است که مقوم ماهیت دعاست. اما اجابت خواسته داعی که پس از این توجه بیان می شود، بیرون از حقیقت دعا و مشروط است. دو شرط اساسی اجابت این است که به مقتضای مصلحت داعی و مطابق قضا و قدر الهی باشد. ابن عربی با توجه به حقیقت دعا و محوریت این دو عامل در خواسته بیرون از ماهیت دعا، اجابت را به لبیکی، اجابت عین، اجابت بدل و اجابت بطیء و سریع تقسیم کرده است. در نظام عرفانی ابن عربی، دعا رشته اتصال نمود و بود، تامین کننده آرامش دنیوی و سبب دریافت فیوضات از منبع فیض است. و از جمله شرایط اجابت، توجه تام به خداوند، طهارت ظاهر و باطن، اضطرار، توسل و انقیاد در برابر اوست. ابن عربی بر پایه فهم عمیق از دین و دست یافتن به مراتب شهود عرفانی، به خوبی از حقایق مربوط به دعا پرده برداشته است. در این مقاله پس از تحلیل آراء او درباره ماهیت دعا و اقسام آن، حقیقت و اقسام اجابت، آداب و شرایط اجابت به این دست سوالات پاسخ داده ایم که با وجود وعده اجابت قطعی از سوی خداوند آیا دعایی هست که اجابت نشود؟ چرا برخی دعاها اجابت نمی شوند؟ دلیل اجابت عاجل و آجل دعاها چیست؟ دعاکننده چه و چگونه بخواهد تا خواسته اش قرین اجابت باشد؟

    کلیدواژگان: ابن عربی، اجابت، دعا، عطایای ذاتیه، عطایای اسمائی
  • سیده زهرا موسوی بایگی، سید محمد موسوی*، سید عباس حکیم زاده خرد صفحات 299-322

    مسیله ایمان و سعادت حاصل از آن، که یکی از پراهمیت ترین مسایل الهیاتی است، فروعات متعددی را به دنبال دارد. یکی از مباحثی که ذیل مسیله ایمان می توان مطرح کرد، بررسی گستره نجات بر اساس وسعت دایره رحمت الهی و یکی از بهترین مصادیق قابل تامل در این باب، مسیله «ایمان و سعادت فرعون» است. ابن عربی، عارف بزرگ مسلمان بر این باور است که فرعون در آخرین لحظات عمرش، ایمان خود را آشکار کرد و سرانجام رستگار شد. دیدگاه او دراین باره که مستلزم نوعی کثرت گرایی در نجات است، واکنش های مختلفی را به دنبال داشته است. برخی شارحان وی، از باور ابن عربی دفاع کرده، برخی او را نقد کرده و برخی دیگر تلاش کرده اند با استمداد و استناد به عبارات کوتاهی از فتوحات اثبات کنند شیخ، فرعون را مستحق بهشت نمی داند. پژوهش حاضر که به روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد انتقادی نگاشته شده، می کوشد بدین پرسش پاسخ دهد که آیا ادله و نیز مبنای نظری ابن عربی، ایمان فرعون را ثابت می کند؟ نتیجه تحقیق نشان می دهد که اگرچه بیشتر انتقاداتی که بر ادله ابن عربی وارد شده ناتمام است، بر اساس مبانی ابن عربی نمی توان فرعون را از اهل سعادت دانست، زیرا او به رغم شناخت حق، در مقابل پروردگار استکبار ورزید.

    کلیدواژگان: ابن عربی، ایمان، سعادت، فرعون